علی بهادری / دکترای تاریخ و مدرس دانشگاه
در نیمه دوم قرن اول هجری(1) در تاریخ اسلام، سیر کلی حوادث و جریانات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به گونهای جهت یافت و سپری شد که همه سالها و سدههای روزگاران بعد در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی از آن متاثر شد. حادثه و حماسه عاشورا در سال 61 هجری و تقابل تند دو جبهه متفاوت و متخاصم علوی و اموی و مرزبندیها و جهتگیریها و جانبداریهای سیاسی و اعتقادی را شفافتر کرده و سختگیری و سعایت حاکمیت را شدت بخشید، علویان و مدعیان حقطلبی و جانبداری از خاندان پیامبر در عزلت و انزوا رفتند و رهبران و داعیان آل علی (ع) خاصه امام زینالعابدین در شرایط حاد و سخت از مراقبت و مواظبت و کنترل امنیتی قرار گرفتند و هر گونه امکان مبارزه و فعالیت اجتماعی منسجم و تشکیلاتی از آنها سلب شد. در چنین شرایط بحرانی و نابسامانی ائمه شیعه از جمله امام سجاد و فرزندانش زید و محمد(ع) زمینههای یک تغییر بنیادین را آرام آرام ایجاد کردند، خاصه آن که در آن سالها از پی معارضه و رویارویی دو جبهه امویان و عباسیان و آسیبپذیر شدن حاکمیت وقت، امکان فعالیتهای فرهنگی از آن نوع که امام باقر و امام صادق(ع) به آن اهتمام داشتند فراهم آمد و از قبل آن شاگردانی تربیت شدند که هر یک در زمینههایی از علوم معقول و منقول استادانی بنام و علمایی صاحبنظر گشتند.
امام صادق(ع) بواسطه شرایط مناسب اجتماعی روزگار حیات خود و ویژگیهای خاص فردی خویش بیشترین اثربخشی و نقشآفرینی را در این جریان فکری و فرهنگی چنان ایفا و اعمال کرد که از میان همه ائمه شیعه اثنیعشری تنها کسی است که شیعه و فقه امامیه را بنام او شیعه یا فقه جعفری میخوانند. امام صادق(ع) دو دهه پس از واقعه عاشورا در سال 83 هـ و در زمان حیات پدر و جد(2) خود در مدینه به دنیا آمد و از آموزههای اخلاقی، علمی و تربیتی ایشان بهرهمند شد. امام در سالهای حیات امامت خود (117-148 هـ / 73-76م) حاکمیت پنج تن از خلفای اموی و دو تن از عباسیان را تجربه کرد، این دوران طولانی که حد فاصل میان فرتوتی و اضمحلال امویان و شکلگیری عباسیان واقع بود فرصتی مغتنم در اشاعه و نشر علوم و آموزهها و احکام نبوی در اختیار صادق آل محمد گذاشت. برآیند کلی اوضاع اجتماعی و فعالیتهای فرهنگی امام سبب شهرت و آوازه او در میان مردمان و بلاد مختلف شد به گونهای که از سراسر حجاز، جزیرهالعرب، شام، بینالنهرین، مصر، ایران و عراق تعداد کثیری(3) از شاگردان در علوم مختلف مرسوم آن روزگار از جمله فقه و تفسیر و کلام، ریاضیات و شیمی و نجوم در محضر و مکتب او حضور یافته و تلمذ میکردند، به ویژه آنکه شاگردان او محدود به شیعیان نبودند بلکه پیروان سنت و جماعت خاصه پیشوایان اهل سنت بلاواسطه یا با واسطه اما بلااستثنا شاگرد او بودهاند(4).
در اوایل قرن دوم هجری که مکاتب حقوقی و فقهی اسلامی رو به شکلگیری نهاد و بحثهای کلامی و فلسفی در میان مکاتب مختلف کلامی شدت گرفت و بازار عقاید و آرای گوناگون به واسطه ورود اقلیتها و ملیتهای جدید در آیین اسلام رواج چشمگیری پیدا کرد و طبقات مختلف قاریان، مفسران، متکلمان، زندیقان، متصوفان، خوارج، مرحبئه و... وارد فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی شدند و علوم و فنون بسیاری از ملیتهای نوظهور از جمله ایرانیان، رومیان و هندیها و مصریان و.. جلوه کرد، نقشآفرینی امام صادق(ع) گونهای برجسته و بینظیر در همه تاریخ تشیع بلکه اسلام بود. امام همچون طبیبی حاذق و مرشدی حکیم به تنقیح اندیشهها و افکار پرداخت و در میان تضارب روزافزون آرا و مباحث فقهی و کلامی و جانبداریهای هدفمند و جهتدار حاکمیت و حاکمان وقت یک پالایش اساسی در اسلوب، اصول و قواعد فقه و کلام صورت داد که از یک سو نفی گزارههای غیر معقول و مشروع بود و از دیگر سو بنیانگذاری و ایجاد ساختار اصول و قواعد فقهی، جهاد مشمول، فعال و نقشآفرین در برآورده کردن نیازهای حیات مادی و معنوی زندگی بشریت بود.
از این رو باید گفت از ویژگیها و مختصات شخصیتی امام، خاصه شیوه فقاهت جعفری، جهانشمولی، واقعگرایی، سهولتمحوری، کرامتگرایی، نفی تکلیف مالایطاق و تثبیت جایگاه اصل عدالت در اصول عقیدتی و فروع عملی دین در حیات فردی و اجتماعی نوع انسان است. صادق آل محمد از پی قریب به 4 دهه فعالیت فرهنگی و فکری خاص خود شیوه و شاخصی را بنیان نهاد که اصول و قواعدش چون ریاضیات و منطق از اسلوب علمی و یقینی بهرهمند بود. امام در این رویکرد استراتژیک و اساسی خود برنامهای را مدون کرد که دو هدف عمده را دنبال میکرد اول هدف ایجابی یعنی فراهم آوردن پایگاهی تبلیغی در بیداری و تنویر افکار مردمان در تشخیص آدمها و آرا پیرامون خود و دوم هدف سلبی یعنی به چالش کشیدن حاکمان جائر و جاهل و مزور و متظاهر که به فریب و دغل و دروغ تکیه بر مسند خلافت پیامبر زده و در جامه و جایگاه او سیره و سنت رسول خدا را به سخره میگرفتند.
امام صادق در دستیابی به اهداف استراتژیک خود حسب مقتضیات زمانه و اقتضائات سیاسی و اجتماعی آن چند راهکار عمده را در حیات فرهنگی خود عملیاتی کرد. اول این که برخلاف زید عموی خود مبارزه فرهنگی را بر مبارزه مسلحانه مقدم داشت و با ذخائر علمی عظیم خود در رشتههای مختلف علمی بزرگانی چون هشام بن حکم(5) و جابر بن حیان و زراره بن اعین، محمد بن مسلم، لیث بن البختری، برید بن معاویه تربیت کرد که هر یک شاگردان بسیاری را تحت تعلیم و آموزش خود گرفتند و اشاعه و انتشار آراء و اندیشهها و عقاید صادق آل محمد را در بطن و متن جامعه روزگار خود سبب شدند. دوم، تقیه(6) و خیز آرام حرکت مبارزاتی و جهاد اعتقادی امام بود که در آن به عنوان یک تاکتیک، مصونیت جان و مال هواداران و حامیان خود را مدنظر داشت و حکیمانه از پریشانی و از هم پاشیدگی جماعت شیعیان و فعالان عرصههای سیاسی و اجتماعی جلوگیری میکرد سوم نهضت بزرگ علمی و جذب حداکثری طالبان اندیشه و علم از بلاد و نحلههای مختلف فکری و عقیدتی و انتشار آموزههای وحیانی و تربیت نخبگان در شاخههای مختلف علوم اسلامی و غیر اسلامی... چهارم مبارزه با فرقهسازیها و طرد اقلیتها و آیینهای فکری و عقیدتی مخالف و متضاد با سیره نبوی از جمله غالیان و غلات(7) متحجران، جبرگرایان(8) ملحدان و زنادقه و...
امام صادق(ع) حسب رسالت علمی و اهتمامی که در بدعتزدایی داشتند بر خود فرض میدانستند که ضمن بیان نقیضههای فراوان و انحرافات و تحریفات وارده در اندیشه سایر فرقهها یک سیستم قانونگذاری جامعه برآمده از اندیشه توحیدی و سیره نبوی را تدوین و با تربیت شاگردان مستعد و مخلص نسبت به اشاعه و بسط آن اقدام نمایند. از مختصات مهم این نگرش و رویکرد امام باید به ارائه اسلوب علمی منظم و دقیق فقهی، استقرار اجتهادی پویا در نظام فکری فقه جعفری اشاره کرد که یکی از عوامل اساسی و پایدار در پایداری و پویایی فقر شیعه در سنوات و سدههای متمادی بوده است. سیستمی که با وجود تهدیدات و تعرضات مغرضانه، پیوسته به دور از جحود و التقاط و بدعت و انحراف، در نهایت آمیزش و سازش با علم و حکمت و عقلانیت مسیر خود را با محوریت کتاب و سنت از دل قرنها چنان طی کرد که به اقرار عالمان غیر شیعی شاکله اندیشه وحیانی اسلام را بر پایه استنادات عقلانی با خاستگاهی علمی بیان کرد و در همه عصرها و نسلها اگرچه پیوسته در اقلیت و پیوسته در آزار حاکمیتهای مدافع «جماعت» بوده برخلاف سایر نحلههای فکری و فلسفی و فقهی(9) هرگز، نه نابود شد و نه تحت تاثیر اثربخشی دیگر فرق قرار گرفت.
متد امام در تدوین و ارایه مکتب جعفری شیوهای در اجماع میان علم و حکمت، عقلانیت و شریعت، طبقهبندی علوم و نوآوری در عین قانونمندی و پایبندی به اصول مستدل و بدیع بود که تا آن زمان سابقه نداشت، آنچه از امام صادق(ع) مشهور و معروف همگان است بیشتر از باب تلاشی است که آن حضرت در حوزه فقه و علوم اسلامی و انسانی خاصه کلام و تفسیر به انجام رسانده است. اما واقعیت آن است که دامنه اشراف، آگاهی و آموزههای علمی و عینی او بسیار فراتر و فراختر از این حیطه بوده است. امام در هیئت و نجوم صاحبنظر بودهاند و نظراتی درباره کروی بودن زمین و دورانی بودن حرکت آن و نیز در مقدار اشعه نجوم و حرکت نور داشته و در علم اسطرلاب مهارتی مثالزدنی داشته است در علم کیمیا (شیمی) و طب دامنه اطلاع و آگاهی او چنان بوده که جابر بن حیان(10) پانصد کتاب در این دو حوزه تحت تعلیم ایشان تالیف کرده است. بواقع در آن زمان که اندیشه و آرای فلاسفه یونان بر اتکای بر علوم نظری و مسلمات و روش استدلال تاکید داشت امام صادق(ع) کاوشهای خود و شاگردان را در قالب روش تجربی و استقرا انجام میداد از این رو مدرسه علمی امام که از آکادمیهای شاخص و بنام و بااهمیت روزگار خود بود مملو از متخصصان و دانشمندان در همه زمینههای پیشرفته علمی آن روز چون جغرافیا، طب، شیمی، فلسفه، علمالحدیث فقه و تفسیر و نظایر آن بود.(11)
اندیشه، آرا و مکتب امام صادق(ع) را نباید صرفاً یک مکتب شیعی دانست بلکه آن یک مکتب اسلامی و جهانشمول است که توانست با زمینههای گوناگون علمی همساز شود و از همین باب اندیشمندان بزرگ، پیشگامی این مکتب را در این حوزهها همراه با افقهای گستره مورد تصدیق و تمجید قرار دادهاند. امام با سایر مسلمانان بدون تنگنظری و تحجر تعامل داشت و با ژرفنگری و عمق خاص، موضوعاتی چون جبر و اختیار و قضا و قدر را بیهیچ تحجری مورد مداقه قرار میداد، در برابر زنادقه با حوصله و تدبیر برخورد میکرد. به اخلاق(12) و اقتصاد(13) و معاش و زندگی هم توجه خاص داشت.
از منظر امام فعالیتهای اقتصادی زمینهساز کمالات و فضائل انسانی است و این که اسراف و تبذیر و تنگنظری و بخل و تنبلی و مالاندوزی هر دو به یک میزان زمینهساز سقوط آدمیاند. در عظمت و شهرت شخصیت و جامعیت امام صادق در نزد شیعیان و علما و بزرگان تشیع جای هیچ سخن و تردیدی نیست. او آن قدر بزرگی و عظمت دارد که همه مذهب تشیع به نام او مزین شده و مکتب جعفری نام گرفته است اما در دید مسلمانان غیر شیعی و حتی معاندان عظمت و بزرگی امام جلوه دیگری دارد. ابن خلکان در وفیاتالاعیان آورده است او یکی از امامان دوازدهگانه در مذهب امامیه و از بزرگان خاندان پیامبر است که به علت راستی و درستی در گفتار وی را صادق میخوانند. فضل و بزرگواری او مشهورتر از آن است که نیازمند توضیح باشد.
مالک بن انس پیشوای فرقه مالکی در علم و عبادت و پرهیزگاری برتر از جعفر بن محمد هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است(14) محمد بن طلحه شافعی میگوید او از سلاله نبوت است، پاکی رفتارش ظاهر می ساخت که او از نسل رسالت است جماعتی از پیشوایان مذاهب و بزرگان از او حدیث نقل کردهاند و از محضر او استفاده بردهاند و این استفاده را فضیلت و شرافتی برای خود میدانستند. مناقب و اوصاف او به حدی است که شمارشگر از شمارش کردن آن عاجز است و فهم انسان بیدار از آن حیران، امام نجاری میگوید همه امت بر بزرگی و آقای صادق اتفاق نظر دارند و جاحظ از دانشمندان معروف قرن سوم میگوید جعفر بن محمد کسی است که علم و دانش او جهان را پر کرده است و گفته میشود ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودهاند شاگردی این دو تن در اثبات عظمت علمی او کافی است. ابن صباغ مالکی گوید علما از هیچیک از اهل بیت به اندازه او حدیث نقل نکردهاند.
شاگردان امام از اهل سنت نعمان بن ثابت معروف به ابوحنیفه پیشوای مشهور فرقه حنفیها، مالک بن انس مدنی پیشوای فرقه مالکیها از مذاهب چهارگانه یحیی بن سعید که قاضیالقضات منصور بود، ابن جریح از علمای عامه و صاحب المغازی و سیر که در همه جهان اسلام معروف خاص و عام هستند.
امام در فقه(15) در اوج قرار دارد، در تفسیر کلام و فلسفه نهانیترین و ژرفترین نظریات را ارایه کرده است در سلوک و عرفان و زهد نظریاتی بدیع دارد در علم جبر و شیمی و علوم غریبه به شگفتی نظریات شایستهای دارد و به تعبیر میرسیدعلی نخستین کسی بود که مدارس فلسفی را در اسلام استوار کرد در مجالس درس او نه فقط کسانی که بعدها مذاهب فقهی تاسیس کردند شاگردی کردند بلکه کسانی چون حسن بصری و واصل بن عطا که مکاتب فلسفی، اشاعره و معتزمه را به وجود آوردند از شاگردان او بودند. شهادت امام را مورخان به دلیل انگور زهرآگین که خلیفه منصور عباسی به آن حضرت خورانده بود نقل کردهاند. این واقعه در سال بیست و یکم خلافت منصور در 25 شوال 48 هـ / 765 م اتفاق افتاد و خیل کثیر مریدان و شاگردان و آموزگاران نوآموزان بسیاری را در غم و اندوه فروبرد.
پینوشتها:
1- نیمه دوم سده اول هجری از عجیبترین و اثربخشترین دورهها در همه تاریخ اسلام است.
2- امام 12 سال از عمر خود را در حیات امام سجاد(ع) سپری کرد و 34 سال از حیات امام باقر(ع) را درک کرد و از محضر ایشان بهرهمند شد.
3- شیخ مفید در کتاب الارشاد خود تعداد آنها را چهار هزار تن ذکر میکند.
4- همه موسسین مذاهب فقهی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی و مکاتب فلسفی و کلامی اشاعره و معتزله از شاگردان امام بودهاند.
5- هشام بن حکم کوفی از متکلمان و فیلسوفان برجسته شیعه است وی سی اثر تالیف کرد که سه مورد آن در رد ارسطو و ثنویان و اصحاب طبایع بود.
6- تقیه یک شیوه راهبردی موثر رهبران شیعه در فضای بسته سیاسی و اختناق و استبداد اموی و عباسی بوده است.
7- غالیان بر این باور بودند که صرف دوستی اهل بیت آنها را از انجام عمل صالح بینیاز و از عذاب خدا در امان میدارد (الغانی ابوالفرج اصفهانی ج 2)
8- امویان از محدثان بهره بیشتری میگرفتند زیرا آنها بر قضا و قدر معادل جبریگری تاکید میکردند، نشر این آرا و عقاید به نفع دستگاه اموی بود.
9- هزار سال حاکمیت خلافت اهل سنت پیوسته پشتوانه مطمئن و مطلوبی در حراست از آرا و عقاید فقهی و کلامی ایشان بوده است.
10- جابر بارها سوگند یاد میکرد که اگر درسآموزی او از امام نبود به هیچیک از آنچه بدان رسیده بود نمیرسید.
11- به قول امروزیها مدرسه امام یک پلیتکنیک کامل در حوزه علوم نظری و عملی بود.
12- امام اهتمام خاصی به اشاعه و بسط مکارم اخلاقی و روابط شایسته انسانی داشته و خود در این راه پیشگام بود.
13- از مجموعه چند ده هزار حدیث که از امام نقل شده، بخش ویژهای از آن صرفا به مسائل اقتصادی، تجاری و اهتمام به امور خانه و خانواده و معیشت اختصاص دارد.
14- الامام الصادق و مذاهب الاربعه، حیدر اسد، ج 1، 53
15- احادیث و نظرات فقهی و کلامی امام در کتب اربعه شیعه: تهذیب و استبصار شیخ طوسی، کتاب کافی کلینی، و کتاب من لایحضره الفقیه صدوق و بحارالانوار مجلسی