تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۲  ، 
کد خبر : ۲۶۱۳۳۴

آیت‌الله مصباح یزدی: حضرت علی(ع) از اجرای حد حتی بر فرزند خویش هیچ گونه ابائی نداشت


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آثار آیت‌ا... مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با جمعی از روحانیون نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه با اشاره به تحولات فراوان در تاریخ که غالبا با تنش‌ها، برخورد‌ها و کشتارها همراه بوده است، اظهار داشت: برخی از فیلسوفان با نگاهی مادی انسان‌ها را نوعی از حیوان می‌دانند که صفتی شبیه گرگ در او وجود دارد، که این صفت غریزی موجود در او سبب تجاوز به دیگران و ظلم و ستم می‌شود.

آیت‌ا... محمد تقی مصباح یزدی ادامه داد: ایشان بر همین اساس تئوری‌های سیاسی و حکومتی خود را شکل دادند و با تصریح بر این که انسان‌ها گرگ هستند، وظیفه اصلی حکومت را کنترل افراد برای جلوگیری از تجاوزات و ستم‌ها و تأمین امنیت دانستند.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به این که در این نوع تفکر آن‌چه بالاصاله اهمیت دارد، تأمین امنیت و جلوگیری از ستم است، افزود: از نظر ایشان، برای تأمین این هدف، می‌توان از هر وسیله و ابزاری حتی دروغ، فریب و مجازات استفاده کرد و در واقع هدف، وسیله را توجیه می‌کند و این همان سیاست ماکیاولی است که امروز نیز در همه جای دنیا قابل مشاهده است.

آیت‌ا... مصباح یزدی با اشاره به این که تأمین نان، مسکن و بهداشت نیز به‌عنوان حقوق انسان‌ها بعد از تأمین امنیت مورد توجه حکومت‌هاست، ادامه داد: آن‌ها معتقدند که با مردمی گرگ صفت سرو کار دارند و باید به نوعی آن‌ها را مدیریت و کنترل کنند، حال چه دین داشته باشند یا نداشته باشند؛ و همه مخالفت‌ها مانند تظاهرات و تجمعات تا زمانی که امنیت را به خطر نینداخته است، قابل گذشت است.

عضو خبرگان رهبری با اشاره به این که در مقابل، نظر دیگری وجود دارد، ابراز داشت: در این تفکر که متعلق به اسلام است، انسان ذاتا گرگ نیست، هرچند زمینه‌هایی در اوست که می‌تواند از گرگ بدتر شود، همان‌گونه که زمینه بهتر شدن از فرشته نیز در او وجود دارد.

ایشان با اشاره به ابعاد مختلف انسان ابراز داشت: نیاز‌های انسان تنها مادی نیست، بلکه عمده نیاز‌های انسان مربوط به بعد روانی و معنوی اوست که انسانیت انسان را تشکیل می‌دهد.

آیت‌ا... مصباح یزدی با اشاره به این که گاهی از نیازهای غیرمادی به نیاز فرهنگی تعبیر می‌شود، ادامه داد: نهایتا در برخی حکومت‌ها به هنر و موسیقی به‌عنوان نیازهای فرهنگی مردم توجه می‌شود و به ندرت حکومتی را می‌توان یافت که در آن متصدیان مدیریت جامعه بیش از نیازهای مادی و فرهنگی مذکور، و در جهت رفع دیگر نیازهای اصیل بشری گام برداشته باشند، مگر در حکومت‌هایی که توسط انبیا و امامان معصوم تشکیل شده است و درآن‌ها به نیازهای معنوی حقیقی مردم توجه شده است.

ایشان با اشاره به ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی، نمونه کامل حکومت اسلامی را در حکومت علی(ع) متبلور دانست و افزود: در چهار دهه اخیر تفکری در دنیا پیدا شد که مطرح کنندگان آن کسانی بودند که خود را پیرو پیامبر اسلام(ص) و علی(ع) می‌دانستند.

عضو خبرگان رهبری ادامه داد: حضرت امام خمینی(ره) حتی در پاریس در پاسخ به سؤالات برخی از خبرنگاران، الگوی حکومتی خود را حکومت حضرت علی(ع) معرفی کردند، و از عمق دل به آن باور داشتند.

آیت ا... مصباح با اشاره به این که در جهان کم تر می‌توان حاکمانی یافت که واقعا درصدد باشند که آن چه را خواست پیامبر(ص) و علی(ع) بود، در جامعه اجرا کنند، ابراز داشت: حتی در کشور ما نیز برخی از مسوولان روحانی بر سرکار آمدند که باوری به آن نداشتند و حتی برخی رفتارهای مکارانه و فریب کارانه آن ها، و گرایششان به دنیاو تجملات، به معاویه بیش تر شباهت داشت.

ایشان با اشاره به نمونه‌هایی از رفتارهای حضرت علی(ع) اظهار داشت: گاهی تکرار برخی شنیده‌ها سبب عادی شدن آن‌ها برای ما می‌شود، در حالی که بسیار شگفت آور است که رئیس یک جامعه عظیم اسلامی، از نان جویی تناول کند که باید آن را با زانو تکه می‌کرد، با یتیمان می‌نشست و برای آن‌ها نان می‌پخت، و از اجرای حد حتی بر فرزند خویش هیچ گونه ابائی نداشت.

آیت‌ا... مصباح ادامه داد: شاید نمونه‌های کوچکی از رفتار علی(ع) را می‌توان در حضرت امام(ره) مشاهده کرد.

 

ایشان با اشاره به آیه‌ای از قرآن کریم ابراز داشت: زندگی عبث و بیهوده نبوده و حق نیز خود را آشکار خواهد کرد، اما وظیفه ما این است که ابتدا نگاهی به خود بیندازیم و خود را شناخته و به اصلاح خویش بپردازیم.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم ابراز داشت: زمانی کسانی نماینده مجلس می‌شدند که تنها به خاطر احساس وظیفه، تن به نمایندگی می‌دادند و شرکت در مجلس برای آن‌ها نوعی ریاضت بود، اما چون تکلیف می‌دیدند، مجبور به انجام آن بودند، اما امروز تا چه اندازه این تفکر در بین افراد وجود دارد؟!

آیت‌ا... مصباح یزدی افزود: متأسفانه بعضی از ما گاهی برای منافع شخصی خودمان، فردی را به‌عنوان اصلح معرفی می‌کنیم، درحالی که واقعا اصلح نیست؛ یعنی اگر نماینده شدن یک شخص به نفع ما باشد، از او حمایت کرده و به او رأی می‌دهیم و اگر کسی با ما نباشد، هرگز او را اصلح نمی‌پنداریم؛ و از آن جا که رأی دادن را نوعی حق برای خود می‌دانیم، معتقدیم به هرکس بخواهیم می‌توانیم رأی بدهیم، در حالی که تکلیف خود در شناخت اصلح و رأی دادن به او را فراموش می‌کنیم.

ایشان با تأکید بر این که اولین وظیفه ما اصلاح خودمان است، به روایتی از امیرالمؤمنین(ع) اشاره و خاطر نشان کرد: شخص مؤمن، صبح و شام خودش را متهم می‌کند و در هر حادثه‌ای به نقصی برخورد کند، ابتدا به خود توجه می‌کند که او چه نقصی داشته است.

این همه نعمت‌ در چند قرن اخیر کم‌تر برای گروه و جامعه‌ای فراهم شده است

آیت ا... مصباح یزدی همچنین در تاریخ 26/06/1391 در جمع گروهی از اساتید مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) سخنان مهمی بیان کرد که گزیده‌ای از آن را ملاحظه می‌کنید:

ما هیچ شکی نداریم که اقتضای عنایت و لطف از طرف وجود مقدس ولی عصر(عج)، هیچ کمبودی ندارد. اگر گفته شود که لطف آقا نسبت به یکایک نوکران و خادمان آستانشان، هزاران بار بیش از محبت پدر و مادر است، تصور می‌کنم سخن گزافی گفته نشده باشد. شاید در روایات هم این مضمون وجود داشته باشد. پس از آن طرف نقصی نیست. استفاده نکردن به قصور یا تقصیر ما برمی‌گردد. در آموزه‌های دینی و در متن قرآن کریم هم اشاره شده است. خدای متعال این گونه به ما یاد می‌دهد که یک رابطه طرفینی بین خدا و بنده‌اش وجود دارد که این رابطه بر حسب روایات، نسبت به اولیای خداوند تعمیم داده شده است: فاذکرونی أذکرکم، یحبّهم و یحبّونه، راضیة مرضیة، رضی ا... عنهم و رضوا عنه. این تعبیرات متقابل و متضایف در قرآن کریم به صورت‌های مختلف بیان شده و خیلی بعید است که عنایتی به این‌ها نباشد و اتفاقی باشد. خیلی قریب به نظر می‌رسد که خدای متعال عنایت دارد به این که بندگانش را متوجه این رابطه طرفینی کند.

همین توفیق که آدم یاد خدا باشد، لطفی از طرف خداوند است، یاد کردن ما مسبوق به یاد قبلی خدای متعال است، چنان که درباره توبه هم آمده است: تاب علیهم لیتوبوا. این را ضمیمه بفرمایید با آن روایتی که می-فرماید: «انّ ذکرنا من ذکر ا...».توجیه آن خیلی احتیاج به تکلف ندارد، برای این که آن‌ها اصلاً حیثیتی غیر از بندگی خدا ندارند: أوعیة لمشیة ا....

در چنین محفلی که از کسانی تشکیل شده که سالیان طولانی در مکتب اهل بیت(ع) تحصیل کرده‌اند، تربیت شده‌اند، بزرگانی دیده‌اند و بالاخره از برکات امثال امام، مرحوم آقای طباطبایی و مرحوم آقای بهجت مستفیض شده‌ایم،بیش‌تر سزاوار است که به این مسأله توجه داشته باشیم و این راه را بهتر بشناسیم وبیش‌تر از آن استفاده کنیم و در نتیجه برای تصمیم‌گیری‌هایمان اول تأمل کنیم که این کاری را که می‌خواهیم انجام بدهیم یا ترک کنیم، چقدر صاحب کار از آن راضی است و خوشش می‌آید. اگر ما نوکر هستیم باید فکر رضایت آقا باشیم. اگر خودمان را آقا می‌دانیم که هیچ؛ اما اگر نسبت به خدای متعال، بنده و نسبت به حضرات معصومین نوکر هستیم، باید در فکر این باشیم که چه کنیم آن‌ها بیش‌تر از ما راضی باشند.

انتخاب کاری که موجب رضایت آن‌ها شود قطعاً نسبت به اشخاص و زمان‌ها، مکان‌ها و موقعیت‌های مختلف، تفاوت می‌کند، کما این که هریک از حضرات معصومین صلوات ا... علیهم اجمعین در تمام عمرشان کارشان یکنواخت نبوده است، کارهای مختلفی داشتند، در روز هم کارشان یکنواخت نبوده و بین کارهای مختلف تقسیم شده است. طبعاً ما هم همین الگوها را باید در نظر بگیریم. از یک نظر، همان طور که از فرمایشات مقام معظم رهبری استفاده کردیم، همه ائمه معصومین در حکم شخص واحدی هستند که عمری به درازای یک قرن یابیش‌تر داشتند و در هر زمانی چیزی که اقتضاء داشته انجام داده‌اند. یعنی مجموع زندگی آن‌ها را باید درست بشناسیم و تحلیل کنیم تا بتوانیم آن را الگوی زندگی خودمان قرار دهیم. هر کدام در چه موقعیتی هستیم، چه کاری از ما بر می‌آید و با این امکاناتی که خدا به ما داده است، استعدادهای خدادادی، شرایط اجتماعی، تربیت‌هایی که شده‌ایم، علمی که اندوخته‌ایم، مهارت‌هایی را که یاد گرفته‌ایم، و سرمایه‌ و اندوخته‌های علمی که داریم این‌ها را در چه راهی صرف کنیم کهبیش‌تر راضی باشند.

هر قدر بینش ما درباره اسلام و معرفت‌مان نسبت به سیره اهل بیت صلوات ا... علیهم اجمعینبیش‌تر، گسترده‌تر و عمیق‌تر باشد، بهتر می-توانیم وظیفه خودمان را بشناسیم. می‌دانیم کسانی که خواسته‌اند این مطالب را درست درک کنند همه یکسان نبوده، معرفتشان مراتب داشته است. مثلاً بزرگانی را دیده‌ایم که از لحاظ علمی بسیار فعال بودند، زحمت‌ها کشیدند و اخلاص داشتند، اما به مسائل دیگر چندان توجهی نداشتند. همین طور است سایر کارهای خوبی که در عالم سراغ داریم. کم‌تر کسی را سراغ داریم که همه ابعاد اسلام را در همه شؤون، به صورت یک پازل و یک مجموعه هماهنگ درک کرده باشد و بخواهد پیاده کند. بنده اعتراف می‌کنم در بین شخصیت‌هایی که می‌شناسم کسی مثل امام(ره) نمی‌شود که ابعاد اسلام را به طور جامع و نسبتاً کامل احتیاطاً می‌گویم نسبتاً کامل هم شناخته باشد و هم تلاش کند که همه آن‌ها را پیاده کند، و هر چیزی را در حد خودش رعایت کند. گو این که ما زندگی ایشان را هم درست نمی‌شناسیم و آن‌قدر همت نکرده‌ایم تا همه ابعاد زندگی و افکارشان را درست بشناسیم، اما اجمالاً می‌دانیم که ایشان بر اقران خودش در این جهت خیلی امتیاز داشت. بنده در میان اقران ایشان کسی را سراغ ندارم که این اندازه اسلام را به جامعیتش درک کرده باشد و برای پیاده کردنش تلاش کند.

ایشان همان اندازه که به مسائل و وظایف فردی اهمیت می‌داد به همان اندازه یا متناسب با آن، به مسائل اجتماعی اهمیت می‌داد. اگر به فقه اهمیت می‌داد تنها به مسائل فردی فقه اکتفا نمی‌کرد، اگر در عمل سعی می‌کرد احکام اسلام، واجبات و مستحبات را رعایت کند، فقط به مسائل شخصی خودش اکتفا نمی‌کرد. واجبات اجتماعی را هم در حوزه اجتماع شهر خودش یا حوزه روحانیت یا حتی در داخل یک کشور منحصر نمی‌کرد، بلکه اسلام را برای جهان می‌دید. خودش را نسبت به کل عالم مسؤول می‌دانست. البته فقط در مقابل خدا خودش را مسؤول می‌دانست، اما متعلق مسؤولیتش کل عالم بود. واقعاً این را وظیفه خودش می‌دانست که اسلام را در اقصی بلاد عالم معرفی کند و خدا هم به او توفیق داد و در حدی که شرایط و حکمت الهی اقتضاء می‌کرد، خدا این خواسته‌اش را عملی کرد؛ چیزی که برای کم‌تر کسی در بین کسانی که می‌شناسیم اتفاق افتاد.

این مسأله، هم در راهنمایی‌های علمی ایشان دیده می‌شد که گه‌گاه حتی در درس فقه و اصول تک‌مثال‌هایی می‌زدند، یا هشدارهایی نسبت به وظایف اجتماعی و سیاسی می‌دادند، هم در رفتار عملی‌شان مشهود است که از دوران نهضت همه عالم ایشان را شناختند و دیدند تا آخرین لحظات و آخرین نفس‌ها هم ادامه دادند. امام این منت را بر همه ما مسلمانان دارد که بخش عظیمی از اسلام را به ما شناساند، ما واقعاً باور نمی‌کردیم که در مسائل اجتماعی این وظایف را داریم. البته تا حدی چیزهایی را به صورت مبهم می‌دانستیم، اما این که این وظایف با این شدت و حدّت، وظیفه شرعی است، آن‌طور که صریحاً بفرماید مثل نماز واجب است یا حتی در بعضی موارد از نماز واجب‌تر است، این‌ها را کسی دیگر به ما یاد نداده بود. مسلمانان عالم باید خودشان را مدیون امام بدانند که امام این شناخت را نسبت به اسلام، به ما داد. البته از خودش نبود، ادله فقهی و کلامی خاص خودش را داشت، اما این که کسی این‌ها را درست تبیین و تشریح کند و در عمل هم پایش بایستد، ما کسی دیگر را سراغ نداریم، گرچه بودند بزرگانی از فقهای بزرگ، در شهرستان‌ها و استان‌ها که عمرشان را در مسائل سیاسی و اجتماعی صرف کردند، در اصفهان، در فارس، در تبریز، اما یک چنین موقعیت ملی و بعد هم جهانی نداشتند. البته شرایط هم در این زمان طوری بود که می‌شد این فکر‌های وسیع و گسترده را داشت، درباره‌اش اندیشید و طرح داد. صد سال پیش این چیزها امکان تصورش هم نبود.

به هر حال وجود امام در عصری که ما زندگی می‌کنیم یک نعمت بسیار عظیم الهی است برای این که اسلام را بشناسیم و اسلام مجسم را ببینیم. آن‌قدر ریزه‌کاری‌ها درباره تجسم ارزش‌های اسلامی در زندگی امام وجود داشت که فکر نمی‌کنم هیچ‌جا احصاء شده باشد یا بشود این‌ها را درست تبیین کرد. در کوچک‌ترین حرکاتش، نشستش، برخاستش، حرف زدنش، ایستادنش، خیلی ریزه‌کاری‌ها داشت، در موضع‌گیری‌های سیاسی اجتماعی، برخوردش با زیر دست‌ها، با دیگرانی که شاخص بودند در عالم، آن‌قدر حمکت‌ها و نکته‌های ظریف وجود دارد که فهم و بیانش خارج از حوصله فهم مثل بنده‌ای است. بعد از امام، خدا این نعمت را با وجود جانشین به حقش کامل‌تر کرده است.

شرایطی که ما در آن هستیم به واسطه وجود این نعمت‌هایی است که خدای متعال ما را غرق در این نعمت‌ها کرده است. شرایط خاصی داریم که مجموع این نعمت‌ها در چند قرن اخیر کم‌تر برای کسانی، گروهی و جامعه‌ای فراهم شده است. البته انّ الانسان لظلوم کفار، ما عادت نکرده‌ایم درباره نعمت‌های خدا فکر کنیم و شکرش را به جا بیاوریم. خدا هم جلوتر عذر ما را خواسته است: انّ الانسان لظلوم کفار.

عقل انسان و راهنمایی‌های دینی و سیره اهل بیت اقتضاء می‌کند که مقداری وقتمان را صرف شناختن نعمت‌های خدا و کیفیت شکر آن‌ها بکنیم. اجمالاً در این شرایطی که هستیم یک سلسله وظایفی به دوش ما آمده است. اگر بخواهیم مقایسه‌ای با تاریخ ائمه اطهار سلام ا... علیهم اجمعین بکنیم، شرایط امروز ما شبیه شرایط زمان صادقین سلام ا... علیهما است، از لحاظ هجوم فرهنگ‌های مختلف به جامعه اسلامی، وجود فیلسوفان و دانشمندان مختلف از ادیان، مذاهب، و اقوام مختلف در داخل عالم اسلام، و علمای یهود و نصارا که بعضی مسلمان شده بودند ولی هنوز رسوبات افکار یهودیت و نصرانیت در آن‌ها بود، و بعضی مسلمان نشده بودند، بعضی حتی مانوی و زرتشتی بودند، ولی بالاخره در عالم اسلام و به‌عنوان دانشمندان و شخصیت‌های معروف آن عالم بودند.

آن نقشی که این دو بزرگوار داشتند، بخصوص امام صادق صلوات ا... علیه، و بعد در تکمیل آن، حضرت رضا صلوات ا... علیه، بی‌بدیل بود. وظیفه‌ای که ما داریم شبیه شاگردانی است که در آن زمان این بزرگواران تربیت کردند برای مقابله با شبهات و انحرافات فکری و عقیدتی و رفتاری و مقابله با فرقه‌هایی که در عالم اسلام به وجود آمد، مثل مرجئه، خوارج و دیگران، که بخصوص در زمان حضرت صادق(ع) خیلی فعال بودند. در فرمایشات ایشان تأکید شده که «بادروا أحداثکم بالحدیث قبل أن یسبقکم إلیهم المرجئه». خطر این فرقه‌ها را نسبت به جوان‌ها خیلی زیاد می‌دانستند.

ما در زمانی هستیم که فکر نمی‌کنم از ابتدای خلقت حضرت آدم تا به حال این خطرهای فکری مثل امروز برای اسلام و برای دین حق پیدا شده باشد. همواره دستگاه‌های مختلف تبلیغاتی دشمنان اسلام در رسانه‌های مختلف، به صورت‌های گوناگون و مزدورانشان در داخل کشورهای اسلامی، حتی در درون حوزه‌های علمیه، مشغول پیاده کردن توطئه‌های آن‌ها هستند. بعضی هم متوجه نمی‌شوند که از کجا الهام می‌گیرند و چه کسی آن‌ها را راه می‌برد و چه ضربه‌هایی به اسلام و روحانیت و انقلاب می‌زنند. به هر حال شرایط این‌ها است که می‌بینید و به ویژه برای نسل آینده ما، حتی نسل آینده روحانیت، خطرهای فکری، شبهات عقیدتی، انحراف‌های رفتاری و انحراف‌های اخلاقی بسیار نگران کننده است.

در چنین شرایطی هیچ انسان عاقلی نمی‌تواند چشمش را ببندد و بگوید من کاری ندارم به این‌ها؛ من نماز خودم را می‌خوانم، اعتکاف خودم را می‌کنم، تهجد خودم را می‌کنم و کاری ندارم! نمی‌دانم هیچ عاقلی می-تواند این‌چنین چیزی را برای خودش قائل باشد یا نه؟ اگر عقلی وجود داشته باشد نمی‌تواند آدم را راحت بگذارد که سر خودت را در لاک خودت بکن و کاری به کار جامعه نداشته باش. اگر نمی‌شود که ظاهرا نمی‌شود باید دیدبیش‌ترین خطرها از چه ناحیه‌ای است و ما با این استعدادها و اندوخته‌هایی که داریم، با این نعمت‌هایی که خدا به ما داده است، کجا می‌توانیمبیش‌تر نقش ایفا کنیم.

البته معنایش این نیست که تمام عمرمان را منحصر کنیم در یک خط باریک. فرض کنید من فقط در فلسفه کار بکنم و دیگر هیچ کار دیگری انجام ندهم. البته فلسفه هم برای اعتقادات لازم است، ولی فکر نمی‌کنم با توجه به این همه مشکلات فراوان که در زمینه‌های فکری و عملی وجود دارد، این قانع کننده باشد و آدم بتواند جواب خدا و اولیای خدا را بدهد. یا فقه که فقه آل محمد علیهم السلام است، فکر نمی‌کنم خدا از ما بپذیرد که بگوییم ماصبح تا شب و شب تا صبح مشغول تفقه هستیم و به هیچ چیز دیگر کاری نداریم. مگر کسی خیلی دور باشد از مسائل اجتماعی و اصلاً نسبت به جامعه و آن‌چه در جامعه می‌گذرد و خطرهایی که حتی زن و بچه خودش را تهدید می‌کند هیچ درکی نداشته باشد.

بنابراین جا دارد که این مسائل را به همدیگر توصیه کنیم: تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. اول خوب فکر کنیم که چه کارهایی از ما برمی‌آید. چه بسا کارهایی از ما برآید که درست ندانیم یا اهمیتش را درک نکنیم. تشخیص وظیفه بستگی دارد به این که آدم توان خودش را هم درک کند و بداند چه کاری از او برمی‌آید. بعد مشکلات اجتماعی و نیازهایی را که رفع آن‌ها به وجود یک روحانی کارآمد در جامعه بستگی دارد شناسایی کنیم، سپس این‌ها را اولویت‌بندی کنیم، و ببینیم کدام‌یک از این کارها مهم‌تر است و کدام از منبیش‌تر برمی‌آید؟ این دو عامل را باید با هم ترکیب کنیم. در بین نیازهایی که هست کدام مهم‌تر است و کدام از منبیش‌تر برمی‌آید. حاصل ضرب این دو عامل است که وظیفه ما را مشخص می‌کند.

شناختن این وظایف و کسب این اطلاعات که زمینه تشخیص وظیفه را برای ما فراهم می‌کند، مرهون این است که خدا نعمت‌هایی را فراهم کرده باشد تا بتوانیم از این منابع، از این مشورت‌ها، از افکار دیگران و از تجربه‌های دیگران پی ببریم که چه کارهایی در عالم مهم است و ما توان چه کاری را داریم.

این محافل باید این خاصیت را داشته باشد که ما را از غفلت‌ها درآورد، هم نسبت به احکام شرعی، هم نسبت به موضوعات، هم نسبت به شرایط اجتماعی، تا بهتر بفهمیم که چه باید بکنیم، آن وقت با توکل بر خدا و توسل به اولیای خدا بتوانیم برای انجامش اقدام کنیم. در این صورت، آن اقتضایی که عرض کردم از طرف اولیای الهی کم و کاستی ندارد، عنایتی که از طرف وجود مقدس ولی عصر باید بشود و مشمول عنایاتشان و دعاهایشان قرار بگیریم، قابلیت آن هم برای ما پیدا می‌شود. همه این‌ها برای این است که چنین قابلیتی پیدا بشود. البته خود این قابلیت‌ها هم بر اثر نعمت‌هایی است که خدا و اولیای خدا در اختیار ما می‌گذارند، اما اگر از آن‌ها بهره گرفتیم، فکر صحیح کردیم، همدلی داشتیم، اخلاص داشتیم، هوای نفس را کنار گذاشتیم، یا آن را کم کردیم، سختی‌های همکاری با دیگران و افکار دیگران را تحمل کردیم، مقداری مصلحت‌های اسلام را بر علایق شخصی ترجیح دادیم، آن وقت بهتر می‌توانیم هم وظایف‌مان را بشناسیم و هم ان‌شاا... به یاری خدا و توجهات و عنایت ولی عصر ارواحنا فداه آن‌ها را انجام دهیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات