تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۲ - ۰۵:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۶۱۷۱۲
فرقه زيديه، پيشينه و نسبت آن با تحولات جاري يمن

آرماني به سترگي مقابله با صهيونيسم


شاهد توحيدي

فرقه زيديه از فِرق معروف شيعه و پيرو «زيد بن علي بن حسين بن علي» هستند كه معروف به زيد شهيد است. زيد گرچه خود را امام نمي‌دانست، اما قيام براي خونخواهي مظلومان عاشورا موجب شد كه پيروانش وي را به عنوان امام پنجم بشناسند. زيد بن علي فردي بسيار شجاع و اهل علم و دانش بود، او مردم را دعوت به كتاب و سنت و جهاد با ستمگران و حمايت از محرومان و مستضعفان مي‌كرد و در رد مظالم اصرار فراوان داشت. او در سال 122 يا 121ﻫ. ق در دوران خلافت هشام بن عبدالملك اموي بر ضد حكومت ظلم و جور امويان در كوفه قيام كرد و با جمع كثيري از يارانش به شهادت رسيد.

عقايد و باورهاي زيديان

چند باور مشترك بين تمامي فرقه‌هاي زيديه ديده مي‌شود كه عبارتند از:

1- باور به عدل الهي

2- باور به اختيار انسان و نفي جبر

3- تأكيد بر اصل امر به معروف و نهي از منكر

4- اعتقاد به امامت امامان علي، حسن و حسين(ع)

5- امامت پس از امام حسين(ع) در فرزندان حسن بن علي يا امام حسين(ع)

6- دعوت و قيام از شرايط امام است. علاوه بر شرايط عمومي نظير عدالت، دانايي ديني و. . . اين نكته از اصول بسيار مهم در تفكر سياسي زيديه است.

7- نفي تقيه (كتمان مذهب و باور ديني)

انديشه سياسي زيديه

پارادايم زيديه را بايد سياسي دانست. اين گروه به مباحث عقيدتي و كلامي توجه دارد، اما اين امر اغلب معطوف به رويكرد سياسي و در راستاي آن است.

زيد و پيروانش در اين دوره امامت و زمامداري را موقوف به نص خفي مي‌دانستند، برخلاف اماميه كه معتقد به نص جلي بودند. بر اين اساس پيامبر(ص) علي(ع) را به‌طور پنهاني به بعضي از اصحاب و خواص معرفي كرده است. بنابراين زيديه معتقد به ارجحيت علي(ع) و اولاد او به خلافت و امامت هستند. با وجود اين، اين گروه امامت و خلافت مفضول (غير علي) بر افضل علي(ع) را بنابر مصالح پذيرفتند و بر مشروعيت خلفاي پيش از علي(ع) صحه گذاشتند. سه شرط امامت و خلافت از ديدگاه زيديه عبارت است از: فاطمي بودن (حسني يا حسيني)، دانش و سجاياي اخلاقي (زهد، شجاعت و سخاوت) و قيام به سيف و خروج بر حاكم ظالم، ولي آنان برخلاف اماميه، به عصمت امام قائل نبودند.

از اين رو مي‌توان نهضت زيد را از لحاظ انديشه سياسي محافظه‌كار و تا حدودي تركيبي دانست كه با نظرات عامه در آن زمان نسبتاً هماهنگ بود. در واقع به دليل آن كه هدف زيد غالباً معطوف به تغيير ساخت قدرت و حاكميت بود و از اين راه مي‌خواست حمايت مردم را جلب كند، به تركيب و تلقين عقايد شيعي با عقايد عامه دست زد و در انديشه تقريب آنان به شيعه برآمد. براي همين پيروان و متأخرين نهضت او با وجود اعتقاد به برتري علي(ع) بر خلفاي پيشين، امامت و خلافت آنان را پذيرفتند. دلبستگان نهضت زيد بن علي در مسائل شرعي نيز به فقه عامه تمايل زيادي نشان دادند، چنان كه نوبختي زيديه را نزديك‌ترين فرقه به اهل سنت دانسته است. البته اين منش سياسي چندان مؤثر واقع نشد و حتي همين سياست محافظه‌كارانه موجب شد تا جمعي از شيعيان در نهضت زيد از ياري او روي برگردانند و از اطرافش پراكنده شوند و به امام جعفربن محمد بپيوندند.

در اين خصوص از گرايش و تمايل زيد به معتزله سخن گفته شده است. طبق نقل شهرستاني، زيد اعتزال را از واصل بن عطا گرفته است و اصحاب او معتزلي هستند. همچنين گزارش‌هايي موجود است مبني بر مناظره و گفت‌وگوي انتقادي امام صادق(ع) با واصل بن عطا در هنگامي كه گروهي از علويان گرد او جمع بودند. در اين گفت‌وگو امام صادق(ع) درباره ايجاد تفرقه در ميان اهل بيت به واصل اعتراض مي‌كند كه با واكنش واصل مواجه مي‌شود. بر همين اساس معتزله زيد را امام آغازگر قيام بر ضد حاكم ستمكار و نامشروع مي‌شمارند.

فرقه‌هاي زيديه

فرقه‌هاي زيديه از اين قرارند: 1ـ ابرقيه، 2ـ ادريسيه، 3ـ جاروديه (سرحوبيه)، 4ـ جريريه (سليمانيه)، 5ـ حسنيه 6ـ حسينيه، 7ـ خشبيه (سرخابيه)، 8ـ خلفيه، 9ـ دكينيه، 10ـ ذكيريه، 11ـ صباحيه، 12ـ عجليه، 13ـ قاسميه، 14ـ مرثيه، 15ـ نعيميه، 16ـ يعقوبيه و 17ـ هادويه.

مبارزه باز / مبارزه پوشيده

به دليل استبدادي بودن ساختار سياست و جامعه طبيعتاً شكل‌گيري مبارزه باز ممكن نبوده است، بر اين اساس مبارزه زيد بن علي در ابتدا حركتي نيمه زيرزميني با استفاده از روش‌هاي مبارزه پوشيده بود كه در ادامه به‌سرعت در صدد بروز و ظهور برآمد و به شكل انقلابي تداوم يافت.

انقلابي / اصلاحي

رويكرد زيديه اغلب بر اساس الگوگيري از ابعاد جهادگرايانه، مبارزه‌جويانه و ظواهر انقلابي نهضت عاشورا بود. بر اين اساس مي‌بايست صالحان، مصلحان، شايستگان و عامه مردم عليه حكومت جور به مبارزه و جهاد كه برترين فضيلت به‌شمار مي‌رفت، برمي‌خاستند. جنبش زيديه برخلاف اماميه اعتقادي به تقيه نداشت و همين مسئله روش آنها را به شكل انقلابي و تندرو نشان مي‌داد. در واقع آنان به بازتوليد شكلي از عاشورا پرداختند. بنابراين نهضت زيدي كه حركت انقلابي بر ضد رژيم اموي بود و پيش از آن كه مراحل زيرزميني را به‌طور كامل طي كند، بروز يافت. اين جنبش از نظر طبقه حاميان نيز غالباً متكي بر شيعيان كوفه بود.

اگرچه حمايت برخي از فقهاي كوفه، همچون ابوحنيفه و سفيان ثوري را نيز جلب كرد. در جنبش زيد، شخصيت كاريزماتيك و خصوصيات برجسته وي بيش از هر چيز ديگري بايد مورد توجه قرار بگيرد. اهميت نهضت زيد از اين روست كه در ميان شيعيان امامي نخستين رهيافتي بود كه برخلاف جريان اصلي اماميه به حركت براندازانه انقلابي و مسلحانه اعتقاد داشت و توانست جمع كثيري از شيعيان را براي مدتي به دور خود گرد آورد. زيد قيام خويش را در ماه صفر سال 121ﻫ. ق علني كرد، اما به علت سستي كوفيان و اقدام سريع يوسف بن عمر ثقفي، حاكم اموي فرجام شهادت براي او رقم خورد. پس از زيد، پسرش يحيي اقداماتي در نواحي مختلف ايران كرد كه با شهادتش در مكاني به نامارغوي، نزديك جوزجان در سال 125 هجري پايان يافت.

ارتباط با ساير رهيافت‌ها

رابطه زيديه با اماميه بر رقابت عقيدتي و بي‌طرفي سياسي مبتني بوده است. برخي معتقدند شخص زيد، امامت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را پذيرفته است و براي آن مستنداتي نيز ذكر مي‌كنند، ولي به‌طور قطع روش زيد با روش امامان همگن نبوده است. روابط زيد با حسنيان بر همبستگي، اتحاد سياسي و ائتلاف عقيدتي مبتني بود. مناسبات آنها با حنفيان پيش از آن كه در عباسيان ادغان شوند، بر اساس ائتلاف سياسي و رقابت عقيدتي بود، زيرا زيديان به امامت امامان فاطمي معتقد بودند. موضع زيديه در قبال عباسيان رقابت در ابعاد اعتقادي و سياسي بود.

نظريه فاضل و مفضول

نكته مهم در بررسي انديشه‌هاي سياسي اين است كه عقايد سياسي زيديه را نمي‌توان به تمامي به زيد برگرداند، بلكه اين آموزه‌ها در طول زمان و پس از زيد شكل گرفته و بناي تفكرات زيديان شده است. زيديه داراي زيرمجموعه‌هاي فرقه‌اي است، اما اساس انديشه سياسي زيديه ناظر به دو قضيه است، تفسير زيديه از حكومت خلفاي راشدين، به‌ويژه خليفه اول و دوم و امامت زيدي.

در باب تفسير امر سياسي يا خلافت خلفاي پيش از علي(ع) زيديه نظريه امامت مفضول را پيش مي‌كشد. بر اساس اين نظريه علي(ع) افضل و برگزيده‌ترين فرد امت براي جانشيني پيامبر است، ولي حكومت خلفاي قبلي هم قابل قبول و هم مشروع است. اين خلفا در مقام و منزلت همپاي آن حضرت نبودند، اما نسبت آنان به علي(ع) همانند نسبت مفضول به افضل بود و در شرايطي كه امكان حكومت افضل وجود ندارد، حكومت مفضول بلامانع است.

زيديه با اين تفسير از صدر اسلام به نوعي در صدد جمع آراي ميان شيعيان و اهل سنت و پوشاندن شكاف ايجادشده برآمدند؛ پذيرش حكومت مفضول با وجود شخص افضل، متضمن مصلحت مسلمانان است. معني نظريه سياسي‌ـ‌تاريخي زيديه اين نيست كه حكومت افضل برخلاف مصلحت مطلق مسلمانان است، بلكه زماني كه شرايط اجتماعي وي امكان و فرصت حكومت را فراهم نمي‌سازد، چون مسلمانان نمي‌توانند بدون حكومت به‌سر برند، تن دادن به حكومت شخص مفضول كه رتبه‌اش مادون رتبه افضل است، به مصلحت مسلمانان است و مانع بروز هرج و مرج ناشي از نبود قدرت مستقر مي‌شود.

نظريه مفضول نظريه مطلوب و مختار زيديه نيست، بلكه براي بيرون آمدن از بن‌بست ناشي از عدم امكان امامت شخص افضل طراحي و ارائه شده و به لحاظ تاريخي توجيهي است به آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد. نظر مطلوب زيديه همان نظريه «امامت» است. امامت زيديه با آموزه‌هاي سياسي شيعيان اماميه اشتراكات و افتراقاتي دارد. امام زيدي از لحاظ نسبت فاطمي است، همان گونه كه امام شيعيان اماميه است. زيديه در سلسله امامت با تشيع اماميه تا امام چهارم يعني امام علي بن الحسين وحدت نظر دارد، همچنين زيديه بر عدالت امام تأكيد بسيار دارند.

امام زيدي مردم را به خويش دعوت مي‌كند و آماده است از دعوت خود از طريق قيام با شمشير حمايت كند. مشروعيت امام زيدي به افعال سياسي‌ـ‌نظامي او وابسته است، از اين رو در تاريخ امام زيدي به امام «قائم بالسيف»، قيام‌كننده با شمشير معروف است. اين نوع امامت و نظريه پشتيبان آن را مي‌توان با تسامح نقطه مقابل نظريه «استيلا»ي اهل سنت دانست.

در نظريه استيلا غلبه تعيين‌كننده بود، درحالي كه در نظريه زيديه غلبه و قيام با اسلحه در راستاي حق صورت مي‌گيرد و هدف مستقيم آن در اختيار گرفتن قدرت نيست. امام زيدي به‌شخصه از ويژگي‌هاي مثبت بسياري چون عدالت و علم برخوردار است، ولي فرد غالب در نظريه استيلا لزومي ندارد به چنين صفاتي آراسته باشد. به تعبيري و از بابت مثال مي‌توان اختلاف ميان نظريه قيام با اسلحه زيديه را با نظريه استيلا مانند اختلاف ميان حكومت پادشاهي و خودكامي در انديشه ارسطو دانست.

حكومت و تلاش براي به دست گرفتن قدرت، در نظريه زيديه بر شايستگي نسبي فرد متكي و در جهت اراده و حفظ خير عمومي است. درحالي كه در نظريه استيلا هسته اصلي بحث پذيرش امر و حكومت مؤثر است. در اين حال برقراري نظم و اداره جامعه از خصايص حاكم و نحوه عدالت عادلانه با غيرعادلانه جامعه مهم‌تر است. با توجه به آموزه‌هاي سياسي زيديه در باب امامت و حكومت مي‌توان به‌راحتي نتيجه گرفت كه زيديه با امام مكتوم و غايب از نظر موافقتي ندارد. از نظر زيديه، امامت در كارآيي سياسي‌ـ‌اجتماعي آشكار وي نهفته است.

مهدويت تاريخي و موعود شيعيان اماميه، در امامت بالفعل منحل مي‌شود. امامت در نظريه شيعيان دوازده امامي بيش از هر چيز نمايندگي بعد مكتوم و غيرصوري است. نظريه سياسي زيديه در جست‌وجوي برپايي حكومتي عادلانه با در دست گرفتن قدرت از طريق دعوت امام در صورت نياز قيام با شمشير است و تحقق چنين حكومتي را منوط به خصايص و تأييدات «من عندالله» نمي‌داند. درحالي كه نظريه سياسي شيعيان اماميه خواستار حكومت عادلانه است، ولي آن را فرع امامت منصوص معصوم و تأييد شده از سوي پروردگار مي‌داند.

عقايد و افكار زيديه در قرون اخير

امروز در يمن با جرياني روبه‌رو هستيم كه به جريان الحوثي معروف است. جرياني كه در ابتدا بسيار محدود بود، ولي روز به روز بر گستره آن افزوده شده است. خاستگاه اين حركت، منطقه شمالي يمن در استان صعده است. منطقه‌اي كه خاستگاه ابتدايي حكومت‌هاي شيعي زيدي يمن بوده و در طول قرون متمادي با حوزه‌ها و علماي اين مذهب عجين شده است.

در قرون اخير دو جريان، زيديان جارودي(1) و زيديان هادويه(2) وجود دارند و مي‌بينيم اماماني در ميان زيديه ظهور مي‌كنند كه داراي عقايد جارودي هستند و مباني شيعي در آنها بسيار پررنگ است. در قرن چهاردهم هرچند امامان زيدي با تمدن و عصر جديد آشنا شدند و رگه‌هاي روشن فكري داشتند و تلاش كردند دستگاه امامت را با انديشه‌ها و علوم نوين وفق دهند، ولي هنوز زيدي به شمار مي‌رفتند. در اين قرن عالمان بزرگي ظهور كرده‌اند مانند علامه مجدالدين المؤيدي (1428ﻫ. ق) از رهبران برجسته جريان زيديه جارودي و صاحب تأليفات بسيار است.

عالم ديگري كه در اين منطقه ساكن بوده سيد بدرالدين الحوثي (م. 1431ﻫ. ق) است كه از سادات طباطبايي و علماي بنام جاروديه و صاحب تأليفات است كه تأليفات وي بسيار نزديك به مكتب اماميه است. مثلاً كتابي با عنوان «من هم الرافضه» دارد و در آن تلاش كرده است ثابت كند رافضي‌ها اماميه و پيروان امام صادق(ع) نيستند، بلكه در مرحله اول بني‌اميه و دشمنان اهل‌بيت(ع) رافضي‌اند. ايشان در ايام جنگ‌هاي يمن در دهه 90 به ايران كوچ كرد و چند سالي در ايران مهمان بود و زندگي بسيار ساده و زاهدانه‌اي داشت. سيد بدرالدين الحوثي، فرزندان متعددي دارد كه معروف‌ترين آنها شهيد سيد حسين حوثي و عبدالملك كه جانشين سيد حسين است و يحيي حوثي كه نماينده مجلس يمن بود و اكنون در آلمان مستقر است و جنبه تريبون رسمي و تبليغاتي حركت را به عهده دارد.

سيد حسين حوثي و جمعي از جوانان صعده گروهي به نام «شباب المؤمن» تشكيل دادند كه منتقد وضعيت موجود حوزه‌هاي ديني يمن و علماي آن بودند. اين جريان باعث انزجار ريش‌سفيدان زيديه شد و حتي در مقطعي اين گروه توسط عالمان زيدي طرد شدند كه نهايتاً دوستان سيد حسين نيز او را رها كردند، ولي او جمعيت شباب المؤمن را رها نكرد و سعي كرد خلأ فرهنگي موجود در زيديه را كه از همان ابتدا به خاطر اشتغال به جنگ و جهاد در زيديه ايجاد شده بود، پر كند و لذا به كار با نوجوانان و جوانان پرداخت و سعي كرد يك روحيه آگاهي‌بخشي و بيداري بر اساس مؤلفه‌هاي زير ايجاد كند:

شيعي بودن، حضور پررنگ مباني شيعه در آن، نقد وضعيت موجود، ترويج افكار امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي ايران، در زمينه‌هايي همچون مبارزه با استكبار، امريكا و اسرائيل. او در بيشتر سخنراني‌هاي خود كه در جمع جوانان ايراد مي‌كرد از امام انقلاب ايران نام مي‌برد و مي‌بينيم علاقه و گرايش شديدي به جريان‌هاي شيعي مثل حزب‌الله لبنان و شخص سيد حسن نصرالله دارد و پرچم‌هاي حزب‌الله در سراسر منطقه صعده برافراشته مي‌شود. دولت يمن كه طبيعتاً تاب تحمل وجود اين فرهنگ و گرايش را نداشت، او و همفكرانش را متهم به امامي مذهب و جاسوس ايران بودن مي‌كند و حتي او را متهم مي‌كند كه ادعاي امامت و پيامبري دارد و قصدش اين است نظام امامت را كه در عرف فعلي يمن نامطلوب است، به يمن بازگرداند، لذا حمله وسيعي را عليه ايشان آغاز و مراكز تجمع آنها را بمباران مي‌كند.

سيد حسين نيز به كوه‌ها پناه مي‌برد و با استفاده از ذخاير غذايي و تسليحاتي كه از قبل فراهم شده بود، به مقابله برمي‌خيزد و اين درگيري كه در سال 2005ـ2004 شروع شده است با كش و قوس‌هاي فراوان تاكنون ادامه دارد. سرانجام سيد حسين در يكي از حملات كشته و عكسي از او منتشر شد، ولي هنوز هم برخي از دوستان او منكر شهادت وي هستند. اين يك مسئله سابقه‌دار در زيديه است كه برخي از پيشوايان زيديه كشته مي‌شوند، ولي پيروان آنها منكر كشته شدنشان مي‌شود. پس از كشته شدن سيد حسين برادرش راه او را ادامه مي‌دهد.

اهداف زيديه حوثي

اين جنبش تأثير بسياري از تفكرات سياسي و مذهبي ايران گرفته‌اند. تأثيرپذيري اين جريان و به‌ويژه شخص بدرالدين الحوثي و فرزندانش حسين و عبدالمالك از ايران شامل بعد مذهبي صِرف نمي‌شود. اكثريت شيعيان ايران شيعه اثني‌عشري هستند. حال آن كه الحوثي‌ها شيعه زيدي‌اند. بلكه اين تأثيرپذيري را بايد در نوع نگاه به اسلام و ابعاد اجتماعي و سياسي آن و همچنين در روش تربيتي‌اي جست‌وجو كرد كه اين جريان يمني در دستور كار خود قرار داده است.

به‌طور خلاصه جريان تفكري الحوثي در افكار و انديشه‌هايش بر رد خشونت حتي عليه مخالفان، بيداري، آگاهي بخشيدن به مردم، كسب علم و دانش و عدم رويارويي مستقيم با دولت مركزي و جلوگيري از نفوذ امريكا و رژيم صهيونيستي در يمن و حمايت از انتفاضه فلسطيني تأكيد بسيار دارد، به همين منظور شعار «الله‌اكبر»، «مرگ بر امريكا»، «مرگ بر اسرائيل» و «اسلام پيروز است» را به عنوان شعار جنبش خود برگزيده‌اند.

در ابتدا اين شعار براي رژيم صالح گران نيامد، اما هنگامي كه جنبش الحوثي آن قدر توسعه و گسترش يافت كه پاي به صنعا گذاشت و مساجد اين شهر را درنورديد و جوانان آن را جذب خود كرد، آن وقت طرفداران الحوثي هدف بازداشت‌ها و دستگيري‌هاي علي عبدالله الصالح شدند تا تحت فشار امريكايي‌ها بيش از پيش بر اين بازداشت‌ها بيفزايند. اختلاف ديدگاه سياسي با حكومت مركزي در مورد امريكا و اسرائيل، بي‌توجهي دولت به وضعيت خاص استان صعده و انجام نشدن اقدامات عمراني از جمله مسائلي است كه از سال‌هاي پس از وحدت يمن تاكنون همواره باعث درگيري حوثي‌ها با دولت شده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات