تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۲ - ۰۵:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۶۱۷۹۶
چرا رهبر ‌معظم ‌انقلاب بر پرهيز از روحيه عافيت‌طلبي تأكيد دارند

«عافيت‌طلبان» چگونه «مبارزان» را به تندروي متهم مي‌كنند


محمد اسماعيلي 

«... هر جايي كه مردمان عافيت‌طلب و راحت‌‌طلب، در وسط ميدان مبارزه، جايي براى خود باز نمي‌كنند و خطرپذيرى نمي‌كنند، انسان‌هاى مؤمن و مبارز را به تندى و افراطى‌گرى متهم مي كنند...»  اين عبارت يكي از فرازهاي مهم سخنان مقام معظم رهبري در سالگرد رحلت حضرت امام(ره) در خرداد ماه امسال است كه مانند بسياري از سخنان ايشان بدون واكاوي و بررسي لازم، مورد غفلت نخبگان و رسانه‌ها قرار گرفته است.

به راستي چرا رهبري در شرايط كنوني ضرورت مي‌داند كه از انسان‌هاي مؤمن و مبارز در مقابل عافيت‌طلبان حمايت كند؟

مصداق اين دو گروه در شرايط كنوني كشور چه كساني هستند؟

آسيب‌ها و آفت‌هاي راحت‌طلبي چيست و چگونه بايد با عمليات رواني و توطئه‌هاي جريان رفاه‌طلب مقابله كرد؟

منسوبان به گروه اول يا همان راحت‌طلبان چه كساني هستند كه مقابل دسته مؤمن و مبارز در راه مباني اعتقادي و انقلابي صف‌كشي مي‌كنند؟ البته معظم‌له در تريبون‌هاي ديگري هم به آسيب‌هاي برآمده از رفاه‌طلبي اشاره داشته كه اهميت و لزوم پرداختن به اين گزاره را نشان مي‌دهد، به عنوان نمونه در آبان 1389در جمع دانشجويان شهر قم با تبيين اهداف غائله‌آفرينان سال88 مي‌فرمايند: «برخي افراد، حقايق را مي‌دانند ولي عزم و تصميم لازم براي بيان حقايق و دفاع از حق را ندارند كه چند عامل مي‌تواند دليل نبود عزم و اراده در اينگونه افراد باشد... عافيت‌طلبي، هواي نفس، شهوات، منافع شخصي و لجاجت از جمله عواملي هستند كه مانع از اقدام برخي افراد در دفاع از حق مي‌شود.»

عقبه جرياني عافيت‌طلبان در تاريخ

مي‌توان گفت «عافيت‌طلبي» حالتي را در فرد نهادينه مي‌كند كه به صورت خزنده، همه مفاهيم اعتقادي‌اش را دگرگون مي‌سازد. شخص راحت‌طلب سعي مي‌كند مفاهيم دين را به گونه‌اي توجيه و تفسير ‌كند كه با هواهاي او در تزاحم نباشد و تكليفي برايش ايجاد و ايجاب نكند و با عافيت‌طلبي او كمترين تضادي نداشته باشد. اين گروه دانسته يا ندانسته، مفاهيمي را از دين تغيير مي‌دهند يا حداقل توجيه مي‌كنند.

مفاهيم ديني نظير امر به معروف و نهي از منكر، جهاد، ظلم‌ستيزي و... كه با عافيت‌طلبي آنان در تزاحم است به سادگي توسط همين گروه توجيه و كنار گذاشته مي‌شوند. با نگاهي گذرا به تاريخ صدر اسلام هم مي‌بينيم كه هميشه دو دسته عافيت‌طلب - انقلابي و مؤمن مقابل هم قرار داشته‌اند كه در برخي از شرايط كار آنها هم به درگيري و تخاصم كشيده شده است.

در حوادث صدر اسلام عافيت‌طلبان بر آن همه آيه‌هاي محكم و روايات شفاف در اهميت جهاد و مبارزه در راه خدا، رويارويي با فتنه‌گران و برهم زنندگان امنيت جامعه، ستم‌ستيزي و دفاع از مظلوم، اقامه عدل، پشتيباني همه‌سويه از امام عادل و... چشم فروبسته و براي توجيه زندگي عافيت‌طلبانه خود، به روايت‌هاي ساختگي يا تحريف شده و برداشت‌هاي غلط و سست از معارف و احكام ديني و سيره نبوي چنگ مي‌زدند.

به عنوان نمونه، هنگامي كه پيامبراسلام (ص) مسلمانان را براي جنگ تبوك آماده مي‌كرد، يكي از رؤساي بني سلمه، به نام جدبن قيس، به بهانه اينكه اگر در جنگ شركت كنم، مفتون زيبا رويان مي‌شوم و نمي‌توانم عليه آنان بجنگم، از پيامبر(ص) اجازه عدم شركت در جنگ را مي‌طلبيد! در زمان علي(ع) نيز عده‌اي براي فرار از رنج و زحمت و احياناً كشته شدن، خانه‌نشيني خود را از اين گونه تفسير مي‌كردند: « فتنه است و آشوب‌طلبي و پيامبر (ص) ما را در چنين هنگامه‌هايي به سكوت وادار كرده است.»

همين روحيه عافيت‌طلبي مردم، يكي از موانع مهم قيام امام حسين(ع) بر ضدنظام طاغوتي معاويه بود. بدون ترديد برپايي انقلاب و تشكيل حكومت، به پشتوانه مردمي نياز دارد. قيام بدون حمايت مردم، مانند پرنده‌اي است كه نمي‌تواند پرواز كند و به مقصد برسد.  به همين جهت است كه در دين اسلام به «مردم‌محوري» توجهي خاص شده است. بدون ترديد يكي از عوامل عدم‌موفقيت امامان معصوم(ع) در برپايي قيام مسلحانه و تشكيل حكومت، عدم همكاري مردم است. امام حسن (ع) در يكي از خطبه‌هايش فرمود: «اگر ياراني داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكاري مي‌كردند، هرگز خلافت را به معاويه واگذار نمي‌كردم زيرا خلافت بر بني‌اميه حرام است.»

بازتواني عافيت‌طلبان با شكل‌گيري انقلاب اسلامي

با پيروزي انقلاب اسلامي نيز جامعه و رهبران اصلي انقلاب همواره با اين قشر عافيت‌طلب روبه‌رو بوده كه به توجيه دين دست زده و با تمسك به رواياتي ضعيف يا تحريف معنوي روايات وانمود كردند كه وظيفه‌اي به جز سكوت ندارند. حضرت امام بارها از دو خط راحت‌طلبي و ايثار سخن گفتند و تضاد و ناسازگاري اين دو راه را بازگو نمودند. اسلام عافيت‌طلبان را اسلام غيراصيل و امريكايي در صحيفه نور اينگونه بيان مي‌كنند: «از صدر اسلام، دو طريقه، دو خط بوده است: يك خط، خط اشخاص راحت‌طلب كه تمام همشان به اين است كه طعمه‌اي پيدا كنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم، آنهايي كه مسلمان بودند، مي‌كردند اما مقدم بر هر چيزي در نظر آنها راحت‌طلبي بود.»

امام پيشينه اين تفكر را در صدر اسلام مي‌داند و از كساني كه به امام حسين (ع) پيشنهاد زندگي راحت و صلح با يزيد را مي‌دادند، به عنوان راحت‌طلبان ياد كرد و ادامه اين طرز تفكر را در قيام امت مسلمان ايران، چنين به تصوير مي‌كشد: «از اول نهضت اسلامي ما شاهد اشخاصي بوده‌ايم كه به اين وضع بوده‌اند، راحتي را بر هر چيزي مقدم مي‌دانسته‌اند، تكليف را اين مي‌دانسته‌اند كه: نمازي بخوانند و روزه‌اي بگيرند و بنشينند در منزلشان ذكري بگويند... اسلام را خلاصه كرده بودند در عبادات...»

اسلام انقلابي مقابل اسلام عافيت‌طلبانه

اسلام انقلابي مقابل مسلماني عافيت‌طلبانه است. مسلمان عافيت‌طلبانه نه دنبال تظاهر است و نه منش منافقانه دارد بلكه رفاه‌طلب است و زماني كه رفاه‌طلبي بر اسلام‌طلبي غلبه كند، اسلام عافيت‌طلبانه شكل مي‌گيرد.  مسلماني عافيت‌طلبانه مقابل اسلام انقلابي است. نمونه‌اش كربلا و بايد اشاره داشت كه مسلماني عافيت‌طلبانه، ظرفيت ضديت با اسلام را هم مي‌تواند پيدا كند.

از عوامل حاكميت رشد اسلام امريكايي به عنوان يكي از راهبردهاي نظام سلطه درطول سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ترويج روحيه راحت‌طلبي و عافيت‌خواهي در بين جامعه اسلامي است. در كنار آن اگر اين خصلت در اجتماع شايع شود و افراد جامعه بدان مبتلا شوند، شاهد كاهش مشاركت مردم در تعيين سرنوشت خويش خواهيم بود و بدين سان همبستگي ملي آسيب خواهد ديد چراكه مردم گروه گروه شده و منافع شخصي خويش را بر منافع ملي ترجيح خواهند داد، از اين رو براي جلوگيري از شايع شدن عافيت‌طلبي و موضع بي‌طرفي بايد تلاش جدي داشت.

راهكارهاي برون‌رفت جامعه از راحت‌طلبي

زماني كه روحيه عافيت‌طلبي بر جامعه چيره شود، افراد آن جامعه به آسايش‌خواهي تن مي‌دهند و چشم خود را به روي بسياري از حقايق مي‌بندند و در اين جامعه نااهلان آرام‌آرام مديريت اجتماع را به دست گرفته و در نتيجه انقلاب مردمي در يك فرايند زماني مشخصي به بن‌بست مي‌رسد. يك انقلاب تا زماني مي‌تواند روي پيشرفت و توسعه را به خود ببيند كه افراد روح انقلابي خود را حفظ كنند و تمايلات عافيت‌طلبانه بر آنها چيره نشود، وگرنه در برابر مشكلات زانو مي‌زنند و از كنار حوادث تلخ و مسئوليت‌آفرين بي‌تفاوت مي‌گذرند و انقلاب خاموش مي‌شود.

آشنا ساختن افراد به مسئوليت اجتماعي يكي از راهكارها و شيوه‌هاي جلوگيري از شايع شدن اين خصلت در جامعه باشد. اگر افراد جامعه حضور در صحنه‌هاي سياسي و اجتماعي را وظيفه و مسئوليت ديني و انساني خويش قلمداد كنند، اين امر زمينه‌هاي تعالي و رشد فكري و سياسي آنان را فراهم كرده، بيشترين كمك را به تقويت همبستگي ملي و توسعه مشاركت عمومي مردم خواهد كرد.

يكي از عوامل زمينه‌ساز مشاركت و همبستگي، رشد عقلانيت در اقشار مختلف جامعه است. زماني كه احساسات سطحي و بي‌تفاوتي جاي خود را به تفكر، ژرف‌نگري و احساس مسئوليت بدهند، حضور مردم در امور مربوط به سرنوشت خود، جدي‌تر خواهد شد. رشد عقلانيت و خردگردايي هم در سطح نخبگان و رهبران جامعه و هم در ميان ملت، از پيش‌شرط‌هاي مهم مشاركت سياسي به شمار مي‌رود. در اين صورت، راه‌هاي مشاركت از هر دو سو فراهم گرديده و موانع آن برطرف يا كاهش مي‌يابد.

دليل تأكيدات معظم‌له بر حفظ روحيه انقلابي و پرهيز از راحت‌طلبي

از دلايلي كه باعث شده رهبر معظم انقلاب اسلامي روحيه عافيت‌طلبي را تقبيح كند و در مقابل بر روحيه انقلابي اصرار داشته باشد، اين است كه تصميم دارند همبستگي ملي را تقويت و مشاركت عمومي را در آوردگاه‌هاي مختلف سياسي- اجتماعي توسعه بخشند و از استحاله اسلام ناب به اسلام امريكايي جلوگيري كنند. يك رويه ثابت رسانه‌هاي جريان مخالف گفتمان انقلاب اسلامي در طول سال‌هاي اخير به خصوص پس از پيروزي دكتر روحاني در انتخابات خردادماه امسال اين بوده كه دسته‌اي از افراد انقلابي و دلسوز نظام را كه بر دوري كابينه و كليت دولت يازدهم از فتنه‌گران و غوغاسالاران تأكيد دارند را متهم به تندروي و افراطي‌گري كنند و اين هم نمودي از همان رفتار عافيت‌طلباني است كه در ميانه ميدان خدمت به مردم حركتي اثرگذار نمي‌كنند، از گذشته سياه خود اعلام برائت نمي‌كنند و جرياني انقلابي را متهم به تندروي مي‌كنند كه بايد در مقابل اين جريان كه رفتار سياسي آنها در طول سال‌هاي اخير نمونه بارز تندروي است، روشنگري كرد و ايستاد تا روحيه آنها به جامعه تعميم و توسعه پيدا نكند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات