حامیان دولت
از اولین کارهایی که جریان فعلی حاکم بر دولت که توسط اصولگرایان به «انحرافی» موصوف و موسوم شدهاند، از سال 84 در دستور کار قرار دادند، حمله به چهرههای با سابقه دو جناح سیاسی کشور بود که اکبر هاشمی رفسنجانی و علیاکبر ناطق نوری در راس آنها قرار داشتند. احمدینژاد در مناظره مشهور سال 88 با میرحسین موسوی، یکی از کسانی را که هدف خود قرار داد، شیخ اصولگرا بود که نسبت به مسائل مالی او و پسرانش با این جمله تاریخی که «پسران آقای ناطق چه میکنند؟» پرداخت. مصطفی ناطق نوری صبح فردای آن مناظره در نامهای به گلایه از احمدینژاد پرداخت و پدرش نیز از آن پس تاکنون در اعتراض به عدم حمایت جامعه روحانیت مبارز از او در برابر اتهامات در جلسات شورای مرکزی این تشکل روحانی اصولگرا که پدر جریان راست سنتی محسوب میشود، شرکت نکرده است.
به تبع احمدینژاد، رسانههای متعلق به جریان او نیز ناطق نوری را همواره مورد عتاب قرار دادهاند و همان طور که گفته شد، شایعات مالی پیرامون رئیس دفتر بازرسی ویژه رهبری را پررنگ میکنند.
ـ جبهه پایداری و جمعیت ایثارگران
این طیف سیاسی سابقا حامی دولت، ناطق نوری را با عنوان «ساکت فتنه» و «خواص بیبصیرت» که رهبری را در دوران پس از انتخابات با سکوت خود تنها گذاشتند، مورد هجمه قرار میدهند. به عنوان مثال، محمدسعید ذاکری از روزنامهنگاران مشهور این طیف، در مطلبی که در رجانیوز منتشر کرده ضمن بازخوانی سوابق او و نزدیکیاش با هاشمی رفسنجانی مینویسد: «اینکه ناطق نوری هیچ گاه حاضر نشد تا فتنهانگیزی بیگانگان علیه ارزشها و مقدسات و آرمانهای مردم را محکوم کرده و یا حداقل دست از حمایت از فتنهگران بردارد، تنها گوشهای از سکوت عمیق او بود. او هرچند که تمامی موقعیت و اعتبار سیاسی و اقتصادیاش را مدیون نظام اسلامی بود، اما همچون هاشمی رفسنجانی هنگامی که دید نظام اسلامی توسط دشمنان دیرینهاش مورد براندازی قرار گرفته، حاضر نشد تا کوچکترین ادای دینی به انقلاب و نظام و مردم کند. این سکوت باعث شد تا فصل جدیدی از زندگی سیاسی ناطق نوری در کنار هاشمی رفسنجانی رقم بخورد. چنان که فضای سیاسی حال کشور به گونهای است که احتمال میرود هاشمی رفسنجانی برای پیادهسازی تئوری «وحدت ملی» خود، بار دیگر فردی همچون ناطق نوری را وارد صحنه کند». این در حالی است که ناطق پس از حوادث 25 بهمن سال 89 ضمن مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که مشروح آن در شبکه اول سیما پخش شد، حوادث آن روز را محکوم کرده بود، اما ظاهرا آن حرکت برای منتقدانی چون نویسنده مطلب مورد اشاره کافی نبوده است که شاید دلیل آن، اطلاع آنان از مواضع انتقادی ناطق نوری نسبت به دولت و وضعیت کشور در سالهای اخیر باشد.
بیش از دو سال قبل یکی از سایتهای اینترنتی خارج از کشور هم با انتشار خبری، مدعی شد که ناطق نوری در گفتوگوی تلفنی خود با یکی از سران جریان اصلاحات، از عنوان خواص بیبصیرت که به او نسبت داده شده با مزاح سخن گفته است که هیچ گاه از سوی ناطق تکذیب نشد.
در آخرین مورد، سایت بولتن در خبری به نقل از یک «منبع آگاه» خبر داد که خانواده اسدالله لاجوردی، دادستان اسبق انقلاب با سخنرانی ناطق در مراسم سالگرد وی مخالفت کردهاند که مهمترین بخش گفتههای آن منبع، انگیزه اصلی مخالفت با سخنرانی ناطق را روشن میکند؛ آنجا که میگوید، یکی از پروژههای حزب موتلفه، زنده کردن نام ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری است و به همین دلیل در برنامهها و مناسبتهای خود از این افراد به عنوان سخنران مراسم دعوت میکند... ناطق نوری پلی میان برخی از اصولگرایان و اصلاحطلبان است و حزب موتلفه سعی دارد تا در این زمینه از آنها استفاده کند.» این در حالی است که طیف معتدلتر موتلفه ـ مانند عسگراولادی ـ که رقیب جبهه پایداری هستند، اخیرا از هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری، تجلیل و تکریم زیادی کرده و از آنها به عنوان سرمایههای کشور که جهان اسلام به دنبال چهرههای مانند آنها میگردد، یاد کردهاند.
البته جریان جبهه پایداری هم مانند گروه اول (حامیان دولت) ناطق را متهم به اشرافیگری کرده و در پاسخ به حرفهای او در مصاحبه با یکی از هفتهنامههای کشور در خصوص عدالت، وی را مورد ملاطفت قرار دادند؛ تا جایی که تصویر پیشتر منتشر شده او در یکی از سفرهایش به اجلاس بینالمجالس در آفریقا که مربوط به هتل محل اقامت او بوده ـ و نه محل زندگی ـ را به عنوان نماد این روحیه عنوان کردهاند.
ـ بسیج و نیروهای حزباللهی
نقطه بروز و ظهور این گروه، در مراسم و مجالس سیاسی است که عمدتا در قالب سر دادن شعار هنگام سخنرانی یک شخصیت سیاسی خود را بروز میدهد. سه سال پس از حوادث سال 88 نوبت ناطق نوری بود تا امسال وقتی بعد از چهار سال به دعوت شیخ عباس واعظ طبرسی تولیت آستان حضرت امام رضا(ع) برای مراسم شب 21 ماه مبارک رمضان به آنجا رفته بود با شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» این گروه و پرتاب بطریهای آب معدنی مواجه شد. متعاقب این حادثه بود که سعید قاسمی، چهره سرشناس محافل بسیجی و حزباللهی که سخنران ثابت این گروه است، به واکاوی حادثه مزبور پرداخته و گفت: «هنوز یادمان نرفته است که جناب آقای ناطق در انتخابات 88 خاتمی را دعوت به سفر به سراسر ایران کرده بود تا در این سفرها اعلام کند که من کنت مولا فهذا میرحسین مولا؟! جناب ناطق نوری ابتدا باید کارنامه و عملکرد خود در فتنه 88 را شفافسازی کنند و پاسخ دهند که چرا فریاد «این عمار» حضرت آقا در فتنه 88 را بیجواب گذاردند و بعد در خصوص مسائل دیگر من جمله حالات رزمندگان در ایام جنگ سخن بگویند».
البته اختلاف نیروهای موسوم به حزباللهی با ناطق نوری، ریشه عمیقی دارد؛ زمانی که شیخ در دهه 60 وزیر کشور بود و به شدت با نیروهای گشت ثارالله و اسلاف سعید قاسمی که با بدحجابان رفتارهای تندی میکردند، برخورد و به فرمان امام(ره) آنان را از صحنه خارج کرد.
گروه دیگری که در همین طیف منتقدان ناطق جای میگیرند، دانشجویان اصولگرا و گروههایی مانند بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی مستقل دانشجویان هستند که در اجتماعات و بیانیههایشان، گاهی از او نام میبرند. در آخرین مورد، هشت انجمن اسلامی دانشگاههای کشور بیانیهای در واکنش به سخنان ناطق نوری در همین مصاحبه اخیرش که به ادعای رویت امام زمان(عج) در جبههها اشاره کرده و آن را خلاف واقع دانسته بود، صادر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «تاسفبار است وقتی میبینیم یک مهره سیاسی فراموش شده چگونه عظمت و اخلاص جوانان ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس را زیر سوال میبرد و آنها را روانی میخواند و ارادات آنها به خاندان اهل بیت را از سر توهم و روانپریشی میداند».
در یک جمعبندی کلی باید گفت که هجمه سیاسی به شیخ علیاکبر ناطق نوری همان اتفاقی است که برای سایر همنسلان و همردههای خودش در انقلاب، مانند هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد موسویخوئینیها، سیدمحمد خاتمی و... توسط گروههای جدیدالتاسیس و چهرههای جدیدالورود به عرصه سیاسی کشور رخ میدهد؛ هجمههایی که باعث شده است کل نیروهای سنتی سیاسی کشور در یک سو و نیروهای جدید در طرف دیگر قرار گرفته و قطببندی سابق راست و چپ ـ لااقل به طور موقت ـ رنگ ببازد و رقبای دیروز به دوستانی صمیمی تبدیل شوند که کشتیشان گرفتار طوفانی سخت شده است.