۳۴ سالی انقلاب در سایه مقاومت همراه با تدبیر در مقابل بسیاری از دسیسهها و توطئههای بیرونی و داخلی ایستاده و امروز قدرت اول منطقه از حیث علمی و فناوری و یک الگوی بینظیر از حیث گفتمان در منطقه و جهان اسلام است.
در طول این سالها، تمرکز دشمنان همواره بر این قرار گرفته که با اعمال تحریمها و تهدیدها در مسیر پیشرفت و توسعه کشور سرعتگیر ایجاد کند تا ضمن تأمین و حفظ منافع و مصالح نظام سلطه در منطقه، الگوی مقاومت و ایستادگی در مقابل دنیای غرب را نیز مخدوش کند. گستره تحریم و تهدید که عمری به اندازه انقلاب دارد، در چند سال اخیر به بهانههای مختلف از جمله پرونده هستهای، افزایش یافته و بیشتر روی حوزه اقتصادی ما- که ضعفی ساختاری است- متمرکز شده تا بلکه هم ما را وادار به تسلیم سازند و هم از نفوذ و گسترش گفتمان انقلاب اسلامی در دنیا جلوگیری کنند.
البته هدف نهایی دشمن در تمامی این تحریمهای اقتصادی حول یک محور اساسی به نام ایجاد نارضایتی عمومی در مردم، سستکردن پیوند مردم با نظام اسلامی و در نهایت ایجاد فرصت برای فتنهگری جریانهای ضد انقلاب و معاند میچرخد. هر چند قضاوت در مورد میزان موفقیت دولتمردان در این حوزه اندکی زود و عجولانه است، اما نوع نگرش برخی جریانهای نزدیک به دولت و شخصیتهای پیرامونی رئیسجمهور- که قدرت اثرگذاری در تصمیمات کلان دولت را هم دارند- به مقوله «چگونگی پیشرفت و توسعه کشور» و «طریقه گذار از مشکلات اقتصادی و معیشتی امروز جامعه» یکی از نگرانیهایی است که میتواند به صورت نرم و آرام دولت تدبیر و امید را دچار بیماری دیپلماسیزدگی کند.
مراد از دیپلماسیزدگی آن است که تمام فعالیتهای دولت از اقتصادی و سیاسی داخلی گرفته تا زیربنایی و عمرانی در پرتو تکاپوی دیپلماتیک کشور قرار گیرد و به عبارتی دیگر دولت تدبیر و امید به دولتی مبدل شود که تدبیرش فقط در عرصه مذاکره است و امیدش فقط به خارج.
آرای متفاوت برای فائق آمدن بر مشکلات داخلی
در طول سالهای پس از انقلاب تصادم برگزیدگان داخلی و نخبگان سیاسی با «پدیده تحریم» و «کیفیت بیاثر کردن تحریم» و همچنین «چگونگی حرکت درمسیر پیشرفت کشور»، فشارهای بیرونی بسیار متفاوت و گاه متناقض بوده است؛ به گونهای که جماعتی از یک جریان سیاسی راه برونرفت از وضعیت کنونی و مقابله با فشارها را کنارآمدن با غرب، به معنای تعدیل خواستهها و عدول از آرمانها میدانند و دستهای دیگر، گفتمان انقلاب و تقویت ساختارهای داخلی کشور را به عنوان حلال مشکلات موجود جامعه پیشنهاد داده و در زمان حاکمیتشان براساس آن عمل کردهاند.
بنابراین «نوع مواجهه با تحریمها و تهدیدات غرب» و «چگونگی فائق آمدن بر مشکلات عدیده داخلی» یکی از محورهای محل مناقشه دو جریان مذکور بوده که تا به امروز هم ادامه دارد.
اساس دسته اول در نبرد دیپلماتیک با غرب در جهت کاهش مشکلات داخلی، بر پایه گزارههایی نظیر «تنشزدایی و اعتمادسازی مبتنی بر ادبیات منفعلانه درمقابل غرب»، «وضع تئوری گفتوگوی تمدنها»، «بینش انفعالی نسبت به رژیم صهیونستی در کنفرانسها و نشستهای بینالمللی» و «اعلان آمادگی برای دست برداشتن از حمایت حزبالله و حماس توسط ایران» و «چشمپوشی از منافع ملت در عرصه خارجی و از جمله آن تعلیق انرژی هستهای» معنا پیدا میکرد که نه تنها کمکی به پیشبرد اهداف ایران در عرصه جهانی نداشت بلکه دستاندازی بود در مسیر پیشرفت و اعتلای انقلاب و نظام.
بازتعریف «توسعه برون محور» در 6 ماه گذشته
کارکرد ناموفق این طیف در دوران حاکمیتشان نه تنها باعث نشد که آنها در اصول دیپلماسی خود برای مقابله با غرب و همچنین چگونگی مرتفع شدن مشکلات داخلی تجدیدنظر کنند، بلکه در آوردگاه انتخابات امسال هم درصدد برآمدند با به چالش کشیدن عملکرد جریان رقیب تئوریهای منسوخ شده خود را، تنها گذرگاه ایمن کشور از مشکلات کنونی، به افکار عمومی القا میکنند.
این جریان در تحولات انتخابات92، همواره تلاش داشت القا کند که مشکلات به وجود آمده در عرصههای داخلی نتیجه سیاستهای اشتباه دولت نهم و دهم بوده و تنها راه گریز از آن «مذاکره با امریکا» و «کوتاه آمدن در مقابل سیاستهای تهاجمی غرب» است.
تعبیرهایی مانند «اجازه ندهیم تحریمها تا این حد گسترده شود»، «رابطه با امریکا موجب حل همه مشکلات نمیشود اما حداقل فایده آن جلوگیری از اعمال تحریمهای جدید و رفع تحریمهای گذشته است»، «نباید با گفتار خود دیگران را علیه خودمان تحریک کنیم، بلکه میتوانیم با کارهای اقتصادی رابطه خوبی با کشورهای دنیا داشته باشیم» در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بیانگر تلاش گسترده این طیف درهمین جهت است.
نفوذ نگرشهای اشتباه در بدنه دولت
تئوری «پیشرفت در گرو سازش توأم با تعدیل مواضع» از سوی جریان شهیر داخلی نه تنها با روی کار آمدن دولت دکتر روحانی طرد نشد، بلکه بیشتر از گذشته هم ترویج شد تا جایی که در جلسه معارفه وزیر خارجه اظهار میشود: «من کلید حل مشکلاتکشور را در دست سیاست خارجی میدانم.» سخنان معاون اول محترم رئیسجمهور در مراسم معارفه و زیر اقتصاد مبنی بر اینکه «دولت در گام اول به دنبال حل مشکلات اقتصادی از طریق تعامل با دنیاست» هم یکی دیگر از اظهاراتی است که بیم گسترش نظریه «توسعه برونگرا» و آسیبهای ناشی از آن را گوشزد میکند.
بیان اینگونه اظهارات از سوی چهرههای مطرح دولت نشان داد که برخی از تصمیمگیران و تصمیمسازان در دولت یازدهم بروز مشکلات داخلی را ناشی از دیپلماسی نادرست خارجی دانسته و برخی از دولتمردان بنا دارند حل مشکلات اقتصادی و مبنایی کشور را از پنجره سیاست خارجه و رایزنی با کشورهای 1+5 و به ویژه امریکا پیگیری کنند.
به نظر میرسد تفکری که باعث اتخاذ اینگونه اظهارات میشود، شباهت زیادی با ساختار فکر افرادی دارد که با سناریوی هدفمند و جهتدار، در طول ماههای گذشته کل نابسامانیهای بهوجود آمده را به ضعفهای دیپلماسی صورت گرفته و تحریمهای بیرونی نسبت میدادند.
اما رهبری نظری متفاوت دارند
در چنین فضایی است که رهبر در سخنرانیهای اخیر خود بلااستثنا بر مسئله توجه به درون و تلاش برای استحکام ساخت درونی نظام و قدرت درونی تأکید میکنند و در عین حمایت از کلیات روند دیپلماسی دولت به تأکید بر این نکته میپردازند که موضوع اصلی توجه به داخل و تقویت درونی نظام است.
ایشان در مراسم تنفیذ حکم رئیسجمهور یازدهم اشاره مینمایند: «درس بزرگی که ما از این فشارهای اقتصادی دریافت کردیم، این است که هرچه میتوانیم، باید به استحکام ساخت داخلی قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر کنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهایی که دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند و قتی با چنین مشکلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیتهای ملت ایران خیلی زیاد است. ما باید بپردازیم به استحکام ساخت درونی اقتدار ملی...»
همچنین در دیدار شهریورماه خود با اعضای هیئت دولت بیان و اضحتری از پیشرفت درونزا را اظهار مینمایند: «نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیه ما است؛ این معنایش این نیست که از امکاناتی که در بیرون هست استفاده نکنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیت داخلی کشور ندوزیم» و در هفته پس از آن در دیدار با خبرگان رهبری میفرمایند: «راه حل اصلی مشکلات کشور، تقویت ساخت درونی نظام براساس نگاه عاقلانه و خردمندانه است... تقویت ساخت درونی کشور نیز از طریق پیشرفتهای علمی و مدیریت درست اقتصادی امکانپذیر است.»
و در هفته گذشته در جمع نخبگان جوان برتر دانشگاهی هم تأکید مینمایند: ...البته این پیشرفت علمی نیز باید درونزا و متکی به استعدادهای درونی باشد زیرا حرکت، جهش و رشد علمی از درون، زمینهساز وزانت، اعتبار، ارزش و ابهت کشور و ملت است... نخبگان جوان و همه مسئولان و ملت ایران بدانند که تمرکز اصلی جبههای که امروز در مقابل نظام اسلامی قرار گرفته، جلوگیری از قدرتمند شدن علمی و فناوری ایران است.
نگاه دولتمردان به درون لازمه پیشرفت کشور است
استفاده مکرر معظمله از این کلید واژه - درطول فاصله کوتاه زمانی - نشان میدهد که تمرکز و تلاش دولتمردان یازدهم برای اعتلا و پیشرفت همه جانبه کشور و بیاثرکردن تحریمها، باید برپایه «استفاده بهینه از ظرفیتها و سرمایهگذاری داخلی کشور» و نه امید واهی بستن به شگردهای دیپلماسی اختصاصی یا مذاکرات با تیمهای قلدر و متکبر غربی باشد.
چرا که گام برداشتن در این مسیر در طول 34 سال گذشته پیشرفت و اقتدار در عرصه داخلی و چه از حیث بینالمللی نظیر «پیشرفتهای چشمگیر در تولید علوم پیشرفته نانو، هوافضا، سلولهای بنیادین و بیوداروها»، «خودکفایی در تولید بنزین»، «ساخت جنگنده قاهر»، «دستیابی به فناوری ساخت زیردریاییهای مدرن»، «پیشرفت خیرهکننده در مقوله انرژی هستهای و از جمله تأمین سوخت ۲۰ درصد و تولید صفحات سوخت» و «دستیابی به فناوری تولید پهپادهای رادارگریز» را به ارمغان آورده است، پس تئوری رهبری در این زمینه باید به عنوان نقشه راه دولت قرار بگیرد.