تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۰۴:۵۵  ، 
کد خبر : ۲۶۲۴۶۷
گفتگو با رسول منتجب‌نيا:

مردم خاطره شيريني از دوران اصلاحات دارند

سیدمحسن فرجادی، امیرفواد رستمی - مقدمه: چهره ای که در کارنامه اش مسئولیت واحد روحانیت حزب جمهوری اسلامی به چشم می خورد وقتی در میانه مصاحبه به آن می رسد خاطراتش از فعالیت حزبی سالهای اول انقلاب را یادآوری می کند و از جدیتش برای حزبی کردن روحانیون می گوید و با جدیت جمله شهید بهشتی را تکرار می کند که«حزب معبد من است». اما روحانی 67 ساله شیرازی فقط چهره ای صرفا حزبی- سیاسی نیست و با نمایندگی در سه دورهٔ اول مجلس شورای اسلامی، نمایندگی امام خمینی و ریاست سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی کل کشور، قائم‌مقامی ستاد قرارگاه خاتم و ستاد کل پدافند و مشاور سید محمد خاتمی در امور روحانیت مجموعه ای از تجربه های اداری و سیاسی را در کارنامه کاری دارد. «قائم مقامی دبیرکل حزب اعتمادملی» آخرین مسئولیت سیاسی او بود که برای آن از عضویت در مجمع روحاینون مبارز استعفا داد تا فقط در یک حزب حضور داشته باشد و این روزها در غیاب مهدی کروبی در حزب، فعالیت سیاسی ندارد و می گوید غیر از تدریس کار دیگری نمی کنم. در گفت و گوی خبرآنلاین با رسول منتجب نیا که اواخر مهر ماه میهمان کافه خبر بود گلایه هایش از توهین به اصلاح طلبان و سکوت دستگاه قضایی، پاسخ هایی به انتقادات از جناح اصلاحات و خطاهای آنها را می خوانید.

* آقای منتجب‌نیا چه خبر از حزب اعتماد ملی!؟ برنامه‌ای برای فعالیت‌های سیاسی حزب در دستور کار دارید؟

** تا این لحظه حزب اعتبار قانونی خودش را دارد و آن را از دست نداده است. مسئولین وزارت کشور هم به قانونی بودن و عدم مشکل برای ادامه فعالیت های حزب اشاره کرده اند. ولی بنا به چند دلیل ما موفق به ادامه کار نشدیم.

یکی آنکه بعد از حمله به حزب در دوران انتخابات 88، تمام اسناد و مدارک حزبی و تشکیلاتی و نرم افزار و سخت افزار ها، از دفتر خارج گشت و تا این لحظه هم هیچ نهادی مسئولیت آن را به عهده نگرفته است. اما مطمئنا از مقامات مسئول این عمل صورت گرفت و دزدی و سرقت نبوده است. حتی برای ورود هم مدرکی و مجوزی ارائه نکردند و برای ساعاتی هم کارکنان حزب را حبس کردند.

فلذا مدارک و اسناد اعتباری حزب و مشخصات و اطلاعات تماس بیش از دو میلیون نفر از اعضای حزب و مدارک مالی و ... تماما از دفتر حزب خارج شده است.

دوم مشکلی که برای دبیر کل حزب وجود دارد و هنوز آقای کروبی به عنوان دبیر کل حزب در حصر خانگی به سر می برند و نه شورای مرکزی جلسه ای برای تعیین جانشین دبیر کل داشته است و نه جانشینی برای ایشان تعیین شده است.

ولی حزب کماکان به قوت خودش باقی است و نه توقیف و تعطیل شده و نه لغو امتیاز. امید است که با رفع موانع موجود، فعالیت های حزب از دوباره آغاز شود و ادامه ی کار داشته باشد. اخلاقی هم نیست که با این شرایط و بدون حضور خود شخص آقای کروبی که زحمات بی شماری برای حزب کشیده اند و شخصا این حزب را تاسیس کرده اند و به اینجا رسانده اند، فعالیت را آغاز کنیم.

* پس با این تفاسیر باید حزب اعتماد ملی را یک حزب تعطیل شده در نظر گرفت؟

** بسیار بستگی دارد به این که مسئولین نظام چه تصمیمی برای این حزب اتخاذ کرده باشند و آیا مایل به ادامه ی فعالیت این حزب هستند یا خیر.

* آیا اصلاح‌طلبان منتظر دریافت کارت دعوت برای حضور در انتخابات هستند؟

** خیر! مشکلی که وجود دارد این است که اصلاح طلب ها در سطح وسیع تر، مطمئن نیستند که نظام و مسئولان نظام به طور جدی علاقه ای برای حضور اصلاح طلب ها در انتخابات دارند یا خیر، تنها برای گرم کردن تنور انتخابات و وجه ی بین المللی آن است.

نیازی به کارت دعوت نیست. همین که آقایانی که حرف ایشان قابل استناد هست، تایید بکنند که کاندیداهای اصلاح طلب بر اساس معیار های قانون اساسی سنجش و تایید یا رد صلاحیت می شوند، نه با معیار های دیگر و مسائل و تهمت هایی که در این چند سال به بعضی از افراد و چهره های انقلاب زده اند را تکرار نخواهند کرد، شرط کافی برای حضور اصلاح طلب ها در انتخابات است.

و همینطور این حسن نیت نسبت به احزاب هم بایستی صورت بگیرد. احزاب نیرومند اصلاح طلب مانند حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب وضعیت انحلال یا عدم انحلالشان به صورت رسمی و در دادگاهی رسمی مشخص نشده و همینطور مجمع روحانیون مبارز که میراث مستقیم خود حضرت امام هست، مورد حملات فراوان رسانه های حکومتی و محافظه کار قرار می گیرد و تامین سیاسی و امنیتی اعضای آن باید فراهم شود که هم اکنون وجود ندارد، مجمع محققین و مدرسین قم هم به نحوی دیگر و حزب اعماد ملی را هم که قبلا توضیح آن داده شد.

همینطور باید شرایط، ابزار و رسانه های اصلاح طلب ها کاملا روشن شود. رسانه های توقیف شده ی اصلاح طلب ها، رسانه های حزب مشارکت که کلا تعطیل و توقیف شده، روزنامه ی حزب اعتماد ملی، مدت هاست که توقیف شده و دادگاه هنوز تکلیف روزنامه را مشخص نکرده، سایت حزب اعتماد ملی، فیلتر شده و غیرقانونی اعلام شده و ... بنابراین اصلاح طلب ها نه ابزاری برای تبلیغات و دفاع از خود دارند، نه تامینی و تضمینی برای شرکت در انتخابات وجود دارد. حتی اظهار نظرها در مقامات و مسئولین هم بسیار آشفته و ضد و نقیض یکدیگر است و خط و نشان های متفاوتی برای حضور اصلاح طلب ها در انتخابات می کشند و حتی خود آقایان هم نظر واحدی در این ارتباط ندارند.

تا زمانی که در رسانه های آن ها به اصلاح طلب ها، به مسئولین سابق نظام و به چهره های مطرح توهین می کنند و تهمت و دروغ و افترا می بندند، این بدان معناست که آقایان دل خوشی ندارند که اصلاح طلب ها در انتخابات شرکت کنند و این توهین به مسئولین سابق کشور، توهین به جامعه و کشور است.

* نکته و گلایه‌ای که چند سالی است به اصلاح‌طلبان وارد می‌شود، این است که بهتر بود برای رفع اتهام، با اعلام مواضع خودشان را در دایره نظام تعریف می‌کردند و منتظر تایید یا تصدیق از طرف نظام نمی‌ماندند.

** قطعا اینگونه نیست. من خودم به عنوان یک اصلاح طلب کوچک، صدها مرتبه در رسانه ها و مصاحبه های مختلف، بیان کردم که اصلاح طلبی یعنی چه و هدف و منظور آن چیست. خود آقای خاتمی بارها بیان کرده اند که ما در چهارچوب نظام هستیم و فعالیت ما در راستای خط و تفکر امام است و ما به اصلاحات در چهارچوب قانون اساسی و نظام معتقدیم. حتی در انتخابات مجلس گذشته، اطمینانی نبود که اصلاح طلبان وارد صحنه شوند، باز با این حال حتی از کلمه ی تحریم هم اصلاح طلبان استفاده نکردند و حتی آقای خاتمی، من و سایر دوستان، رای دادیم به این معنا که ما اصل نظام را قبول داریم و در چهارچوب آن حرکت می کنیم و در فکر براندازی و امثالهم نیستیم؛ چرا که ما برای این نظام زحمت کشیده ایم.

* پس چرا اصلاح‌طلب‌ها بابت توهین‌ها و فحاشی‌هایی که به ایشان می‌شود تا به حال شکایت نکرده‌اند؟

** چون امید به رسیدگی به آن را ندارند! هر کسی به دادگاه مراجعه می کند و دادخواست ارائه می کند، به این امید است که به حق خودش برسد. قرائن قطعی دلالت بر این مسئله دارد که رسیدگی به نفع اصلاح طلب ها و یا در فضای عادلانه ای صورت نخواهد گرفت.

شما ببینید اصلاح طلب ها یکی دو نفر که نیستند. بنده اثبات می کنم از جمعیت 75 میلیون نفری ایران، حداقل 50 میلیون نفر آن ها اصلاح طلب هستند. این را اثبات خواهم کرد. می توانید برای آن نظرسنجی و رای گیری برگزار کنید. زمانی که شخصی، رسانه ای، روزنامه ای، به 50 میلیون نفر که پراکنده در سطح کشور هستند، ولو اصلا شما بگویید پنج میلیون نفر؛ توهین می کند، دروغ می بندد، بگوید اصلاح طلبان آمریکایی اند، این ها اسرائیلی اند، این ها ضد انقلاب اند، این ها فتنه گر هستند، اینها ضد ولایت فقیه هستند و امثالهم، این دیگر وظیفه‌ی اولیه دادستانی و مدعی العموم است که از حق ایشان دفاع کند و جلوی ظلم را بگیرد.

* اصلاح‌طلبان خودشان را در مقام مظلومی قرار داده‌اند که به دنبال ظلم‌خواهی و اعاده حیثیت هم نیستند. چرا؟

** زمانی که دستگاه قضایی که مدعی العموم است، و وظیفه ی آن پیشگیری از جرم و تعقیب جرم است، بعضی ها فکر می کنند گاهی کمک هایی می شود به مجرمین و متهمین، هیچ امیدی به دادخواهی آن نیست.

بنده الان به عنوان یک اصلاح طلب، نسبت به تمام کسانی که تهمت به اصلاح طلبان زده اند، شکایت دارم. نمایندگانی که آمده اند و پشت تریبون مجلس فحش و ناسزا گفتند و تمام صورت جلسات فیلم های آن موجود هست، نسبت به ایشان شکایت دارم! روزنامه ی کیهان از ابتدای ورود آقای شریعتمداری به این روزنامه، هزاران مرتبه به تمام ما اصطلاح طلبان توهین کرده و ناسزا گفته، بنده شکایت دارم.

من از طریق همین تریبون خبرآنلاین اعلام می کنم به قوه قضاییه که بنده به عنوان یک اصلاح طلب، از تمام نمایندگان و افراد دولتی و روزنامه ها و رسانه هایی که تهمت و ناسزا به ما و اصلاح طلبان گفته اند، شکایت دارم.

نسبت به عده ای که آمده اند و مسجد امام صادق (ع) را که سی سال من در آنجا بودم و پایگاه انقلاب و امام و رهبری شده بود، غصب کردند و ریختند آنجا و فحش دادند و قصد جان مرا کردند، پسر من را مجروح کردند، تهمت فتنه گری به من زدند، چرا که اینجا به کروبی و موسوی فحش ندادم؛ پانصد نفر ریختند و شبانه با باتوم و بیسیم و ... مسجد را گرفتند و مسجد را به صورت ویرانه و پایگاه نظامی درآورده اند، شکایت دارم.

بنده این شکایت را به تمام مراجع ذی صلاح برده ام. به دستگاه قضایی و دادسرای ویژه روحانیت و سازمان قضایی نیروهای مسلح، همه سلب صلاحیت کردند و پرونده را کنار گذاشتند و به دیگری حواله داده اند. از همین جا شکایت ام را اعلام می کنم و تقاضای دادخواهی آن را دارم.

* در جایی گفته بودید که اقبال مردم به اصلاحات در حال افزایش است و بسیاری از مردم از جناح‌های دیگر و اصول‌گرایی، به علت عملکرد ضعیف دولت، رو به اصلاحات آورده‌اند. آیا به نظر شما، اصلاح‌طلبان از این اقبال به اصلاحات می‌توانند استفاده کنند یا باز هم کفران نعمت خواهند کرد؟

** می توانند و باید هم استفاده کنند، اما اگر بگذارند!

* حاج آقا! از «نگذاشتند» بگذریم!

** باور کنید اگر نخواهند، نمی گذارند! ببینید! یک مرتبه خواستند و گذاشتند. در دوم خرداد 76 گذاشتند و آن حماسه رخ داد. بعد از انتخابات دوم خرداد، خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، ایشان فرمودند که من نگران بودم که آیا مردم شرکت می کنند یا نه و خواستم از مقلب القلوب که این کار انجام شود و بحمدالله آن شرکت عظیم رخ داد و مقلب القلوب کار خودش را کرد. عرض من این است: اجازه دهید این نوبت هم مقلب القلوب کار خودش را انجام دهد. شما اجازه دهید اصلاح طلبان وارد صحنه شوند، اگر حضور مردم بیشتر از دوم خرداد 76 نبود، اگر توطئه های آمریکا و اسرائیل خنثی نشد! اگر نظام بیشتر تثبیت نشد و انسجام مردم و دولت به حداکثر خود نرسید!

* شما فرموده بودید، که تقریبا 50 میلیون ایرانی طرفدار اصلاحات هستند. ابتدا می‌خواستم بپرسم که این عدد را چگونه بدست آورده‌اید و اینکه رابطه اصلاحات با جریان سبز را شما چگونه ارزیابی می‌کنید و آیا آن‌ها را دو جریان موازی و جدا از هم می‌دانید یا در امتداد یکدیگراند؟

** متاسفانه مرزها مشخص نشده و نه تعریف اصلاحات روشن است، نه تعریف جنبش سبز. به هر حال بعد از انتخابات 88، حرکت اعتراضی جدیدی شکل گرفت و به جنبش سبز مشهور شد. از طرفی، اصلاحات هم جبهه سیاسی قوی نظام بود و در انتخابات هم شرکت داشت و از آقای موسوی هم طرفداری می کرد و بعد از آن تشابهاتی بین اصلاحات و جنبش سبز به وجود آمد. از جنبش سبز هم روایت های گوناگونی و ضد نقیضی وجود دارد که نمی توان گفت کدام در حد و مرز های واقعی جنبش سبز وجود دارند، و کدام خیر. اما عرض بنده، اعم از اصلاحات و جنبش سبز، در تلقی جامعه به عنوان جریانی انتقادی و اعتراضی که هم اصلاحات این ویژگی را دارد، و هم جنبش سبز، شامل این گروه بزرگ می شوند.

من قبول دارم که اگر اصلاحات چهارچوب خود را مشخص کند و بگوید ما در چهارچوب این نظام و قانون اساسی رفتار می کنیم و این اصول را قبول داریم، ریزشی در مجموعه ایجاد خواهد شد و دیگر این رقم 50 میلیون قابل اعتنا نیست و تغییراتی ایجاد خواهد شد. اما به علت این عدم تعریف روشن، در تلقی جامعه آن انتقاد و نارضایتی از شرایط کنونی، به عنوان اصلاحات و یا جنبش سبز، یاد می شود. لذا من قبلا عرض کردم که عملکرد دولت فعلی موجب شده که محبوبیت اصلاح طلبان در جامعه افزایش یافته است.

این محبوبیت نه به خاطر آنکه هویت اصلاحات مردم را به سمت خودش کشانده، چرا که شاید اصلا خبر چندانی از آن نداشته باشند، بلکه نارضایتی از شرایط فعلی و شکایت از وضع اقتصادی و معیشتی و سیاسی فعلی، آنها را به سمت اصلاحات متمایل کرده است. این تعریف حتی در اصول گراها هم باید صورت بگیرد. مرزهای آنها هم مشخص نیست و تبدیل شده اند به یک تشکیلات آشفته و پراکنده و بدون حد و مرز و متشکل از افراد با سابقه و جبهه رفته و سیلی انقلاب خورده، تا افراد نوپا و نورسیده و بدون هیچ سابقه ای.

آن چماق به دست و آشوب طلب خود را اصول گرا معرفی می کند، بسیاری شخصیت معقول و منطقی و قانونمند و حقوقدان هم خود را اصول گرا معرفی می کنند. آن ها هم باید جریان اصول گرایی را معرفی کنند و مرزها را روشن کنند و بیان کنند با چه کسی دشمن اند با چه کسی رقیب اند، با چه کسی برادر و دوست هستند، یقینا ریزش فراوانی هم در آن ها به وجود خواهد آمد. کما اینکه الان هم نسبت به هر اظهارنظری از اصول گرایان، اختلاف نظرهای متفاوت و بازخوردهای گوناگونی از خود اصول گراها بر می آید و این نشان دهنده ی آن شکاف عمیق بین اصول گراها است.

من قبلا گفته بودم، دو عاملی که باعث شده اند مردم بیش از گذشته به اصلاحات روی بیاورند و اصلاح طلب شوند، یکی خاطره ی شیرینی که از اصلاحات مردم در ذهن و ذائقه شان وجود دارد که متانت و وزانت خود آقای خاتمی هم بسیار تاثیر گذار بود در این خاطره شیرین، و دیگری تلخی و سختی و گرانی و تورم این روزهاست.

* آقای منتجب‌نیا! انتقادی که به اصلاح‌طلبان، خصوصا در این هفت سال اخیر وارد می‌شود، نداشتن یک رهبر مشخص است. سوال این است که چرا اصلاح‌طلبان به یک جمع‌بندی برای تعیین رهبر یا گروه رهبری رسمی نمی‌رسند؟

** البته انتقادات بسیاری به جریان اصلاحات وارد است که من خودم به برخی از آن ها اشاره خواهم کرد، اما نداشتن رهبر جزو امتیازات و نکات مثبت اصلاح طلب هاست. کارهای حزبی و تشکیلاتی اگر قائم به یک شخص باشد، دچار مشکل خواهد شد. مانند مشکلی که در حزب اعتماد ملی به وجود آمد و بخش عمده ی عدم ادامه فعالیت این حزب، غیاب رهبر آن است.

البته چهره های شاخصی در اصلاحات وجود دارند که خواهی نخواهی، اثرگذار هستند حتی اگر به عنوان رهبر انتخاب نشده باشد. مانند آقای خاتمی و آقای موسوی خوئینی ها و سایر دوستان.

اما اشکالاتی که به اصلاحات وارد است، عمده ترینشان، مسئله ی عدم تعریف روشن و مشخص برای اصلاحات است. قبل از دوم خرداد که تحت عنوان خط امام فعالیت می کردیم و طبعا مشخص بود چهارچوب های اصلی ما و شیوه‌ی ما چیست. بعد از دوم خرداد که این جریان به اصلاحات تغییر نام داد، بارها خود شخص بنده در مصاحبه ها و مذاکرات با دوستان و جلسات، گفته ام که اصلاحات باید یک تعریف روشن و مشخصی از هویت سیاسی خودش ارائه کند تا مردم با علم و آگاهی آن را انتخاب کنند یا رد کنند.

و مشخص شود که مقصود از اصلاحات، چه نوع اصلاحی است و آیا درون نظام است یا خیر و... و این تعیین تعریف و چهارچوب، باعث می شود که مواردی که شما در سوال قبل پرسیدید و تهمت ها و افتراها کمتر پیش آیند و بیشتر قابل دفاع باشند. البته در طی سخنرانی سلسله واری، آقای خاتمی به این تعاریف پرداختند در چند سال قبل، اما متاسفانه من ندیدم که نتیجه مدون و مکتوبی از آن حاصل گردد.

* همین تعلل شما باعث به وجود آمدن این سوء تفاهم‌ها و بعضا تهمت‌ها و افتراها نشده است؟

** عرض کردم، تعللی نبوده؛ ما که تمام تلاش را برای اثبات حسن نیت انجام دادیم. حرف این است که بعضی خودشان عالمند که دروغ می گویند و و جهنم را برای خودشان می خرند. این وظیفه ی مدعی العموم است که در برابر این تهمت ها از اصلاحات دفاع کند. آقایانی که مدعی اصول گرایی هستند، به جز تعداد اندکی سنتی‌های اصول گرا، کدامشان یک سیلی برای انقلاب از سال 40 به بعد خورده اند؟ مگر ما اصلاح طلب ها، از سال 40 تا 57 دائما در جریانات نبودیم و تبعید و زندان ها را ما نرفته ایم؟ در دوران بعد از انقلاب و زمان جنگ، کدامشان به اندازه اصلاح طلبان در صحنه فعالیت داشته اند؟ در دوران جنگ به قول آقای رفسنجانی، بسیاری از این مدعیان اصلا جبهه را ندیده اند.

بنده خودم هشت سال از شروع جنگ تا زمانی که امام (ره) قطعنامه را پذیرفت و بنده به اتفاق آقای بشارتی در رادیو و تلویزیون پاسخگوی مردم بودیم، در بطن ماجرای جنگ بودم. حالا بعد از این سال ها، ما می شویم طرفدار امریکا و انگلیس، و آقایانی که رنگ جبهه را ندیده اند، می شوند انقلابی و پیرو خط امام؟ ما از سال 40 شعار رهبری مرجعیت سر می دادیم و تمام پرونده های آن در آرشیو روزنامه اطلاعات موجود است.

* انتقادی که برخی به اصلاح‌طلب‌ها وارد می‌کنند، این است که اصلاح‌طلبان مقام معظم رهبری را قبول ندارند و با ایشان مشکل دارند. شما چه پاسخی برای این مساله دارید؟

** خب! پس بنابراین در اصل انقلاب و اصل نظام و اصل ولایت فقیه و قانون اساسی که بدون تعارف، اکثریت ما، خصوصا ریش سفیدترهای اصلاحات، جزو موسسین و همراهان اولیه ی آن ها بودیم و در این که شبه ای وجود ندارد. اما در مورد شخص رهبر انقلاب، من صراحتا عرض می کنم، ما مدعی هستیم که بیشترین وفاداری و تبعیت از شخص آقای آیه الله خامنه ای را ما ریش سفیدهای اصلاحات داشته ایم. چند نمونه برای اثبات صحبتم می آورم: در ابتدای انقلاب و در زمان امام، ما با شخص مقام معظم رهبری رقابت سیاسی داشتیم. ایشان در راس اصول گرایان بودند و ما در جبهه خط امام فعالیت می کردیم.

بعد از رحلت حضرت امام، ما خدمت ایشان رسیدیم و عرض کردیم چون شما رهبر این مملکت هستید، ما آمده ایم برای بیعت و تبعیت از شما و هر چه امر کنید، ما با گوش جان می شنویم و انجام می دهیم. ایشان هم فرمودند که من متقابلا از شما تشکر می کنم و تا به حال با بعضی از شما رفیق بودم، اما با تشکل شما رقیب بودم. ولی از این به بعد من تصمیم دارم با جریان شما (مجمع روحانیون مبارز) و جریان مقابل شما (جامعه روحانیت مبارز)، با یک چشم نگاه کنم. و من می خواهم از این به بعد هر هفته با شما در ارتباط باشم. لذا شما شخصی را معرفی کنید تا هر هفته یک ساعت با من دیدار داشته باشد و نقطه نظرهای شما را به من منتقل کند و نقطه نظرات من را برای شما بیاورد. که حجت الاسلام آقای کیان ارثی به عنوان رابط انتخاب شدند.

اما مثال دیگر، در انتخابات دور چهارم مجلس شورای اسلامی است. خب تمام نیروهای خط امام، تا زمانی که امام زنده بود، در جامعه بسیار مکرم و معزز بودند و به عنوان پیروان واقعی حضرت امام شناخته می شدند اما ناگهان در آن انتخابات، فضای جامعه به شدت علیه ما مسموم شد و خود من که نماینده مجلس بودم، هرجا که می رفتم، می گفتند شما فتنه‌گر هستید و شما کسانی هستید که جنگ را به وجود آوردید و عامل کشتار جوان های ما شما هستید.

با توجه به این فضای مسموم بر ضد ما، که آقای هاشمی هم که رییس جمهور بودند بر علیه ما فضا سازی کردند، بسیاری از رقبا هم از فرمایشات مقام معظم رهبری در روز قدس آن سال استفاده کردند و فضا را بر علیه ما آماده کردند؛ ما بررسی کردیم و دیدیم اصلا شرکت در انتخابات به صلاح نیست و شکست ما در این انتخابات حتمی است. تا شب آغاز تبلیغات انتخابات که ما تمام کاندیداها جلسه ای گرفتیم و مرحوم حاج احمد آقای خمینی هم حضور داشتند. در آن جلسه صحبت ها شد و تصمیم بر اعلام انصراف از شرکت در انتخابات شد و تمام دوستان هم موافق این امر بودند که این دوره در انتخابات شرکت نکنیم و اعلام کنیم که ما در انتخابات شرکت نخواهیم کرد.

آخر جلسه، قبل از رای گیری، آقای کروبی که دبیر کل مجمع بود، گفتند که من رای گیری نمی کنم، ابتدا پیامی از مقام رهبری دارم، به شما ابلاغ می کنم، بعد از آن رای گیری می کنم. گفت امروز زنگ زدند از دفتر و گفتند آقا شما را احضار کرده اند و تشریف بیاورید به بیت. من هم رفتم و خدمت آقا رسیدم. آقا فرمودند که شنیدیم که دوستان تصمیم گرفته اند در انتخابات شرکت نکنند. من هم گفتم هنوز تصمیم گیری نشده و جلسه امشب است. آقا فرمودند به دوستان بگویید این کار، صحیح نیست و نه به صلاح شماست، نه به صلاح انقلاب است، و نه به صلاح رهبری است.

امام تازه رحلت کرده اند و این اولین انتخابات بعد از رحلت ایشان است و مملکت اوضاع آرامی ندارد و شما هم جزو یاران امام هستید و صلاح نیست شما کناره گیری کنید. آقای کروبی گفت من عرض کردم که آقا، با فضایی که ایجاد شده، ما مطمئنیم که شکست می خوریم و رای نمی آوریم. مثل ما، مثل کسی است که دستانش را بسته اند و به دریا بیاندازنش و بگویند حالا شنا کن! خب یقینا غرق خواهد شد. آقا فرمودند به دوستان بگویید هرچند چنین اعتقادی دارید، من از شما می خواهم که در صحنه حضور داشته باشید.

به مجرد اینکه آقای کروبی، این پیام را بیان کردند، تمام رای‌ها برگشت و تمام کاندیداها بالاتفاق گفتند که ما با علم به شکست، در صحنه خواهیم بود و شرکت خواهیم کرد، صرفا به خاطر نظر مقام معظم رهبری. یادم هست همان شب من و آقای سیدعلی اکبر محتشمی پور مامور شدیم برویم در دفتر تحکیم، گروه های خط امامی که آنجا جمع بودند را هم راضی کنیم وارد صحنه شوند و نیمه شب رفتیم و ساعت ها با آن ها کلنجار رفتیم و بحث کردیم و آن ها راضی نشدند و به ما هم اعتراض کردند، ولی ما گفتیم اعلام می کنیم که به خاطر نظر رهبری در صحنه هستیم و کاندیدا اعلام خواهیم کرد.

انتخابات برگزار شد و هیچ کدام از ما هم رای نیاوردیم و به گمانم تنها آقای مجید انصاری رای آورد و این نتیجه هم اصلا برای ما دور از ذهن نبود و عالم به آن بودیم و تنها برای انجام امر رهبری، تن به این کار دادیم. مثال دیگر درباره دولت اصلاحات است و مقایسه ی 8 سال ریاست جمهوری آقای خاتمی و بیش از 7 سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد است. شما ببینید در 8 سال آقای خاتمی، یک کلمه، یک جمله، یک گام کوچک آیا پیدا خواهید کرد که بر خلاف مقام معظم رهبری و نظرات ایشان وجود داشته باشد؟ هر هفته با کمال ادب و احترام ایشان روزهای دوشنبه خدمت مقام معظم رهبری می رسید و چند ساعت بدون انعکاس خبری صحبت می کردند و نقطه نظرات را منتقل می کردند و خارج می شدند.

بسیاری از دیدگاه های آقای خاتمی در این ملاقات ها تغییر پیدا کرد و نظر ایشان بعد از جلسه عوض می شد و می گفت نظر من، همان نظر رهبری است. نه یک مورد دهن کجی، نه قهر، نه غیظ و نه امثال این رفتارها در رفتار ایشان وجود نداشت.

بنده اعلام می کنم که ما ادعا می کنیم که تا این لحظه، هیچ قدمی، و قلمی و سخنی بر خلاف مقام معظم رهبری به کار نبرده ایم و همواره حرمت رهبری را حفظ کرده ایم و تبعیت ایشان را همواره لازم دانسته ایم هرچند که در مواردی اختلاف نظر داشته ایم، باز هم ما مخالفتی انجام نداده ایم و تماما آنچه فرموده اند را اجرا کرده ایم.

خود من بارها بعد و قبل از انتخابات 88 مصاحبه ها کرده ام و بیان کرده ام که حرمت ها باید حفظ شود وهتک حرمت نباید صورت بگیرد. حتی آقای احمدی نژاد هم، اکنون رییس جمهور این کشور هستند و تا زمانی که در این پست قرار دارند، حرمت مسئولیت ایشان باید رعایت شود و زمانی هم که دیگر ریس جمهور نبودند، باز حرمت و حقوق انسانی و شهروندی ایشان باید رعایت شود و نمی شود هرگونه که خواستیم انتقاد و ناسزا بگوییم.

* الان کارهای سیاسی شما در کجا و به چه نحوی انجام می‌گیرد؟

** ارتباط با مجمع روحانیون که فعلا وجود ندارد، حزب اعتماد ملی هم که فعلا تعطیل است و فعلا کار سیاسی ما همینی است که خدمت حضرتعالی هستیم و خدمت سایر دوستان و همکاران شما گهگاه می رسیم! و فعالیت های من هم فعلا منحصر در منزل و دانشگاه است و در دانشگاه هم علیرغم تلاش و کوشش دانشجویان ام، اصلا بحث سیاسی و صحبت های سیاسی انجام نمی دهم.

* قصد ندارید که فعالیت سیاسی حزبی را دوباره آغاز کنید؟

** خیلی از دوستان اصرار دارند. چون قبول دارند که یکی از افراد تشکیلاتی نظام من هستم. از کارهای تشکیلاتی قبل از انقلاب، تا بعد از انقلاب از حزب جمهوری و بسیاری از تشکل ها را از موسسین آن ها بودم و تنها در سازمان مجاهدین انقلاب هیچگاه عضو نبوده ام. به عنوان مثال، نیروهای خط امام، مشارکت، مجمع روحانیون، حزب اعتماد ملی، مجمع محققین و مدرسین از تشکیلاتی بودند که من جزو هیئت موسسین آن ها بوده ام. و مراجعه به من برای این امر زیاد می شود برای تاسیس یک حزب یا دعوت از اصلاح طلبان. اما چون از مساعد بودن شرایط مطمئن نیستم، و مطمئن نیستم که مسئولین نظام پذیرش این امر را دارند یا خیر، نتوانسته ام هنوز با اطمینان خاطر جریانی را شروع کنم و به جمع بندی در این ارتباط نرسیده ام.

* پس نیت آن را دارید!

** قطعا! اگر روزی شرایط مهیا و فراهم گردد، چه من، چه هر کس دیگری، باید حزبی تشکیل دهد و فعالیت های آن را آغاز کند. چرا که من معتقد به اصل تحزب هستم. شهید بهشتی می گفت«حزب، معبد من است» و من اعتقاد دارم کار سیاسی بدون حزب و کار تشکیلاتی غیر ممکن است و قابل انجام نیست.

* اصلاح‌طلبان برای انتخابات سال آینده، باید بیشتر برای انتخابات ریاست جمهوری برنامه‌ریزی کنند یا شوراها؟

** در راس قضایا ریاست جمهوری است. شوراها مهم است، اما در مرحله ی بعدی. کما اینکه در شوراها مسائل شهری و عوامل قومی و منطقه ای و دیگر عوامل غیرسیاسی نقش تعیین کننده دارند و جناح های سیاسی چندان تعیین کننده در آن نیستند. تنها در کلان شهرهاست که فضای سیاسی و احزاب، نقش پر رنگ و تعیین کننده دارد.

* فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان باید برای انتخابات شوراهای شهر و روستا برنامه‌ریزی بکنند ؟

** قطعا! اگر فضا، به گونه ای شود که شرایط برای ورود اصلاح طلب ها مهیا شود و امکان شرکت در انتخابات داشته باشند، حتما باید این کار برای شوراها خصوصا در کلان شهرها، صورت پذیرد.

* شما رابطه‌تان با مجمع روحانیون مبارز و اعضای آن هنوز برقرار است؟

** من با بسیاری از اعضای مجمع دوست هستم و سابقه دوستی ما هم به سال های قبل از انقلاب بر می گردد. اما از زمانی که تصمیم بر تشکیل حزب اعتماد ملی گرفتیم، سوای رابطه شخصی، رابطه تشکیلاتی و حزبی، وجود ندارد و از دوستان خواهش کردم اجازه دهند من فعالیت هایم را روی حزب اعتماد ملی متمرکز کنم.

* الان که حزب اعتماد ملی فعالیت ندارد چطور؟ در جلسات آن‌ها شرکت نمی‌کنید؟

** خیر! من هیچگونه حضوری در مجمع ندارم و تصمیم گرفتم دیگر آنجا نباشم و هنوز هم خودم را عضو حزب اعتماد ملی می دانم. از لحاظ قانونی هم منعی ندارد، اما نمی شود که انسان عضو دو تشکیلات مختلف باشد، چرا که ممکن است بعضا تصمیمی اتخاذ شود که در هر تشکیلات، مغایر دیگری باشد و مشکلاتی پیش بیاید.

* اطلاع دارید که مجمع روحانیون چرا با کاندیداتوری آقای عارف برای ریاست جمهوری مخالف است؟

** نه! من هیچ خبر ندارم. اما ظاهرا تصمیم شخصی آقای دکتر عارف بوده، تصمیم و انتخاب مجمع نبوده و خب طبعا وقتی مجمع شخصی را انتخاب نکرده باشد، توقع حمایت و پشتیبانی هم نمی توان از ایشان داشت.

* به شخصه فکر می‌کنید آقای عارف گزینه مناسبی برای اصلاح‌طلب‌ها است؟

** علاوه بر این که اصلاح طلب ها ایشان را انتخاب نکرده اند و ایشان از روی میل خودشان و حق شخصیشان وارد صحنه شده اند و همین خودش می تواند مشکل باشد، من فکر می کنم خیر. هنوز هستند افرادی که از ایشان اولویت بیشتری دارند برای این امر.

* مانند چه کسانی؟

** خب زیادند! روی گزینه ها باید بررسی شود. به عنوان مثال یکی از گزینه های خیلی مطرح، آقای خاتمی است. آقای خاتمی باید اولا خودشان این میل و تصمیم و رغبت را برای شرکت داشته باشند و بعد باید دید که آیا فضا به نحوی است ایشان وارد صحنه شوند و آیا گنجایش و ظرفیت دارد یا خیر. چون به عنوان مثال در دوم خرداد هم اگر خاطرتان باشد، ابتدای آقای خاتمی برای شرکت ناراضی بودند. مجمع آقای مهندس موسوی را پیشنهاد داد که بعدا ایشان اعلام انصراف کردند و با صحبت ها و مذاکرات فراوان جمعی و فردی و گوناگونی که با آقای خاتمی صورت گرفت، بالاخره ایشان راضی شدند در انتخابات شرکت کنند.

منتهی مهم این است آیا اراده ای که عرض کردم برای حضور اصلاح طلبان وجود دارد و آیا واقعا مایلند اصلاح طلب ها به عنوان یک جبهه قدرتمند وارد صحنه شوند و یک رقابت سالم سیاسی صورت بگیرد، یا خیر. تنها قرار است انتخابات در درون یک جبهه خلاصه شود و نامی هم از اصلاح طلبان برده شود؛ فقط برای گرم کردن تنور انتخابات و مشارکت بالاتر مردم. اگر به این نتیجه رسیدند که مثل رقابت هایی که قبلا وجود داشته، رقابت سنگین و سالم بین دو جناح اصلی کشور صورت بگیرد و انتخابات پرشوری برگزار شود و مردم هم تحت تاثیر یکی از دو جناح، شرکت کنند و در سلامت کامل یک جناح پیروز گردد، آنوقت می توان به این گزینه ها فکر کرد.

ولی متاسفانه الان چند سال است که این مسئله منتفی شده و انتخابات در درون جبهه اصولگرایان صورت می گیرد و در درونشان رقابت های داخلی به وجود آمد و از یک جبهه تبدیل به سیزده جبهه شدند و انتخابات انجام شد. این به معنای نادیده گرفتن بخشی از مردم و جامعه است و به معنای با حاشیه راندن کامل اصلاح طلب ها است. ولو اینکه شخصی یا حزبی را خودشان بیاورند و بگویند این ها سمبل اصلاح طلب ها هستند! همه می دانند که این ها اصلاح طلب نیستند و به عنوان نامی از اصلاحات و بهره بردن از آن هستند. اگر این جمع بندی ها به نتیجه برسد، من معتقدم که محبوب ترین و جامع ترین افراد برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، آقای خاتمی است.

* غیر از آقای خاتمی، اولویت‌دارها چه کسانی هستند؟

** افراد دیگری هستند. من فعلا نفر دومی را نمی خواهم مطرح کنم، چون اگر از آقای خاتمی عبور کند، افراد هم عرض و هم درجه بعد از ایشان زیادند. اما کسی که اصلاح طلب ها به راحتی در آن به اجماع می رسند و اما و اگر چندانی ندارد، آقای خاتمی است.

* پس به نظر شما اگر از آقای خاتمی عبور کنند، ممکن است به اجماع نرسند؟

** خیر! به اجماع که می رسند. رمز موفقیتشان در اجماع است. اما الان مطرح کردن افراد دیگر، به تفرق کمک خواهد کرد. لذا با ارادتی که به آقای دکتر عارف دارم، مطرح شدن ایشان را کمک به اصلاح طلب ها نمی بینم و عاملی برای تفرق می بینم. برای گزینه های غیر از آقای خاتمی، بایستی اصلاح طلبان در استانها گرد هم آیند و جلسات متعدد برگزار شود و نظرسنجی کنند و جامعه را بسنجند و گردهمایی برگزار کنند و مقایسه انجام دهند و از تجارب گذشته استفاده کنند تا بر سر شخصی برای موفقیت در انتخابات به توافق برسند. اما آقای خاتمی دیگر این فرآیند را ندارد. چون محبوبیت و جذابیت و خاطره ایشان در ذهنیت مردم، نیازی به این کارها ندارد.

خاتمی خودش باشد و خودش، بدون کمک و حمایت و پشتیبانی هیچ حزب و نهادی، باز هم موفق خواهد بود. چرا که کمتر خانه ای شما می توانید پیدا کنید که آقای خاتمی در آن چند نفر طرفدار نداشته باشد! شما در خانه بسیاری از سران اصولگرا هم اگر انتخابات برگزار کنید، خواهید دید اعضای خانه به اصلاح طلبها گرایش خواهند داشت. این نشان از ضعف و کاهش محبوبیت اصول گراها در بین نسل های بعدی و جوانتر ها دارد. و امتیازی است برای آقای خاتمی که چهره‌ی خندان و جذاب و مردمی و شادمانی است و به گفتمان بین‌المللی آگاه و مسلط است و مورد حمایت و محبوب مردم است و در میان مردم با این ویژگی های منحصر به فردی که دارد مقبولیت دارد و اولویت ایشان را برای شرکت در انتخابات افزایش می دهد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات