سرمقاله
اعتماد و بیاعتمادی همچنان پابرجاست
ساعاتی پیش، دنیا خبری را شنید که سالها در حالت بیم و امید انتظارش را میکشید: «توافق هستهای گروه 1+5 با ایران». بیش از ارزیابی و داوری درباره توافق انجام شده، لازم است بار دیگر یاد شهدا و بهویژه شهدای هستهای گرامی داشته شود و از تمام کسانی که طی سالهای گذشته در مراحل تأمین حقوق هستهای ایران مخلصانه تلاش کردند، از جمله گروهی که به ریاست دکتر ظریف در حال حاضر مسئولیت ادامه این کار را به عهده دارند، تشکر و قدردانی شود.
آنچه در صدر خواستههای دو طرف قرار داشت و ظاهراً سختترین بخش مذاکرات نیز درباره آن بود و موجب به درازا کشیده شدن زمان مذاکرات شد، به رسمیت شناخته شدن «حق غنیسازی» ایران بود. موضوعی که مناقشه درباره آن، حتی پس از اعلام انجام توافق نیز ادامه پیدا کرد و به احتمال زیاد بعدها نیز ادامه خواهد داشت. اگر پرسیده شود با وجود چنین مناقشهای چگونه توافق حاصل شد؟ در پاسخ ابتدا به فرازهایی از سخنان ظریف، اوباما و کری اشاره و پس از آن توضیح مختصری داده میشود:
ظریف: «حق مردم ایران نسبت به فناوری صلحآمیز هستهای، حقی است که در معاهده منع گسترش بهعنوان یک حق غیرقابل انتزاع به رسمیت شناخته شده و در توافق امروز، این برنامه ادامه پیدا میکند.»
ظریف: «این توافقنامه یک برنامه عمل است... در بخش گام نهایی، برنامه غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شده است.»
ظریف: «همانطور که بارها گفتم، حق غنیسازی ایران در معاهده منع گسترش، یک حق مسلم است و این سند هم غنیسازی را به رسمیت میشناسد.»
ظریف: «در این توافقنامه دستکم در دو بخش به حق ایران برای غنیسازی و استفاده از انرژی هستهای اشاره شده است.»
ظریف: «حق غنیسازی و استفاده از دانش هستهای در متن پروتکل الحاقی وجود دارد و این حق مسلم ماست. توافق فعلی در دو بخش به وضوح اشاره میکند که برنامه هستهای ایران ادامه خواهد یافت.»
اوباما: «ایران، همانند سایر کشورها حق برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای را دارد.»
کری: «این گام اول نمیگوید که ایران حق غنیسازی دارد. در این سند هیچ حق غنیسازی نیامده و این حق در انپیتی هم نیامده و این توافقنامه هم این را نمیگوید، بلکه اندازه غنیسازی ایران میگوید که برنامه صلحآمیز هستهای ایران، موضوع مذاکره دو طرف است.» در آستانه توافق، در بازهای مذاکرات گره خورد و متوقف شد که بعد، از آن با نام «نبرد واژهها» یاد کردند. به احتمال زیاد، تناقضهای فوق نیز ناشی از همین بخش از مذاکرات است. یعنی دو طرف پذیرفتند برای جلوگیری از بنبست و شکست مذاکرات، به درج عباراتی تن دهند که برداشت و نیت آنها را تأمین سازد. به بیان دیگر، از عباراتی استفاده شد که طرف ایرانی خواسته خودش را از آن برداشت کند و طرف غربی نیز خواسته خودش را؛ و این به معنای بقای مناقشه در متن توافقنامه است که استحکام توافقنامه را بهشدت تضعیف میکند. واکنش ظریف به چنین اظهاراتی، نظر فوق را تأیید میکند. وی درباره اظهارات جان کری درباره عدم شناسایی حق غنیسازی ایران گفت: «من کاری به اظهارات دیگران ندارم. آمریکاییها ادعا میکنند که حقی به نام غنیسازی را به رسمیت نمیشناسند، بلکه برنامهها را به رسمیت میشناسند. تفسیر آمریکا از انپیتی مورد قبول جامعه بینالمللی نیست و همیشه آمریکاییها تفسیرهای منحصر به فردی از قوانین دارند.» البته در این میان، آنچه را که نباید از نظر دور داشت، موقعیت بغرنج و شکننده طرف آمریکایی است که نشان میدهد بهراحتی به چنین توافقی تن نداده و بهشدت نگران پیامدهای آن است؛ از این رو هم اوباما و هم کری در سخنانشان تلاش کردهاند تا امتیازات دریافتی را بسیار مهم جلوه دهند و مسائل امنیتی و دور شدن ایران از ساخت بمب اتمی را بر آن بارکنند تا خود را موفق نشان دهند. اوباما پس از ذکر نکاتی از توافقنامه گفت: «اینها محدودیتهایی هستند که جلوی دسترسی ایران به بمب اتم را میگیرد.» جان کری نیز در این باره گفت: «طبق توافق ما، جلوی پیشرفت و توسعه برنامه هستهای ایران از اکنون گرفته خواهد شد و دیگر ایران نمیتواند دوستان ما در منطقه و در دنیا را تهدید کند ... این توافقنامه برنامه هستهای ایران را به عقب خواهد برد و فاصله دستیابی ایران به بمب هستهای را بیشتر خواهد کرد و این توافقنامه، امنیت اسرائیل[رژیم صهیونیستی] را بیشتر میکند...»
یکی از فرازهای مهم سخنان کری که تحت فشار بودن وی و دولت آمریکا را نشان میدهد و در دفاع از توافقنامه و مقابله با پیامدهای تند احتمالی آن بیان شده، این است که گفت: «در نهایت میدانم کسانی که فرض میکنند این توافق کامل نیست، باید بگویند که جایگزین بهتر چه خواهد بود. ما اعتقاد داریم اگر تحریمها را بیشتر میکردیم، ایران میتوانست برنامه خود را به جلو پیش ببرد و ذخیره بیشتری ایجاد کند و کشورهایی مانند اسرائیل [رژیم صهیونیستی] و امارات با تهدید بیشتری مواجه شوند. در سال 2003 ایران 164 سانتریفیوژ داشت، اما امروز 19 هزار سانتریفیوژ در ایران وجود دارد و اگر همان سال دولت سابق آمریکا طرح ایران را پذیرفته بود، اکنون با 19 هزار سانتریفیوژ مواجه نبودیم و من اعتقاد دارم اکنون ما تصمیم درستی را گرفتیم...»
در هر صورت، با وجود وضعیت نهچندان مستحکم آمریکاییها و نیز بحث درباره بخشهای مختلف توافقنامه، با اعتماد به طرف ایرانی و بیاعتمادی کامل به طرف غربی و دلگرم بودن به اینکه این توافقها قابل بازگشت است، باید بهشدت مراقب بود تا این بار شکلات معروف را در زرورق طلایی تحویل ایران ندهند. از این مذاکرات خیلی چیزها معلوم شد و باید بسیار بیش از گذشته مراقب بود.
ترجمه
دلار آمریکا در حال احتضار
گروه ترجمه - یک اقتصاددان آمریکایی در تحلیل خود برای پرستیوی، نقش دلار آمریکا بهعنوان یک ارز پشتیبان را رو به زوال و قلدری مالی این کشور را رو به پایان دانست. دکتر پلکریگ رابرتس، ستوننویس و سردبیر سابق «والاستریت ژورنال» و «بیزینس ویک» در تحلیل خود نوشت: «نقش دلار به عنوان ارز پشتیبان رو به پایان است؛ امری که از پایان امپریالیسم مالی و قلدری مالی آمریکا حکایت دارد.»
کریگ رابرتس خاطرنشان کرد احتضار فزاینده دلار از سوی بسیاری از کشورها برای مهار عدم موازنه تجاری، طرح چین برای کاهش بیشتر ارزش دلار و توجه آن به استفاده از یوآن در قرارداد آتیه (فیوچرز) نرخ نفت در «بورس آتیه شانگهای» نشاندهنده سطح تنزل موقعیت دلار به عنوان ارز پشتیبان است.
این اقتصاددان آمریکایی میافزاید: «ضربه به دلار، افزونبر ضربات ناشی از برونمرزسپاریِ شغلها و شرطبندیهای فاششده در کازینو قمار، شکلگرفته از مقرراتزدایی مالی، مبین آن است که اقتصاد آمریکا رو به پایان است.»
بانک خلق چین (۲۰ نوامبر ۲۰۱۳) اعلام کرد: این کشور دیگر از روند افزایش ذخایر ارزی خارجی خود سودی کسب نمیکند.
ژو شیائوچوان در مقاله خود در توضیح اصلاحات اخیر مطرح دولت چین نوشته است: مقامات مالی «به طور اساسی» به مداخله معمول در بازار ارز پایان خواهند داد و دامنه تجارت و مبادلات روزانه یوآن را وسعت خواهند بخشید.
کریگ رابرتس در تحلیل خود نوشت: «همزمان با ورود دلار به حالت احتضار، بانک نابسامان مرکزی آمریکا (فدرال ریزرو) و جانیان والاستریت، پیشفروش طلا در بازارهای کاغذی را افزایش خواهند داد و باقیمانده طلای غرب را به دستان آسیا هدایت خواهند کرد.»
اخبار
بیبصیرتی و سادهلوحی یک آقازاده!
علی مطهری روز گذشته فتنهگر نامیدن توفیقی و میلیمنفرد را سخنی باطل توصیف کرد و افزود: «اینها کسانی بودند که به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و اعتراض طبق قانون اساسی حق هر ایرانی است. صرف ادعای تقلب به معنی فتنهگر بودن نیست؛ بلکه ما کسانی را فتنهگر میدانیم که بعد از اعلام نظر شورای نگهبان به تخریب و آشوب پرداختند و این در مورد آقایان میلیمنفرد و توفیقی به هیچ وجه صدق نمیکند و رهبر انقلاب هم عدم تمکین نسبت به قانون را نکوهش کردهاند نه هر اعتراضی را.» وی بهتازگی هم اقدامات افراطی و خشونتطلبانه سران فتنه در سال 88 را فقط «اعتراض!» به نتیجه انتخابات خواند و گفت: «آقایان موسوی و کروبی به نتیجه انتخابات سال88 معترض بودند و آن انتخابات را از اساس باطل میدانستند و دلایل متعدد خود را نیز به مرجع قانونی ارائه کردند.»! این در حالی است که بزرگترین جرم سران فتنه در سال 88 عدم تمکین به قانون و نپذیرفتن هیچیک از راههای قانونی پیشرو برای طرح انتقاداتشان بود و برخلاف ادعای عجیب آقای مطهری که آنها فقط به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند، فتنهگران با سوءاستفاده از مناسبتهایی مانند روز قدس، 13 ابان، 16 آذر و روز عاشورا با طرح شعارهایی مانند «نه غزه نه لبنان»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» و... عناد خود با اصل انقلاب را آشکار کردند و جالب آنکه این رفتارها مورد اعتراض موسوی و کروبی قرار نگرفت.
اخبار کوتاه
* هفتهنامه اصلاحطلب «آسمان» به سردبیری محمد قوچانی در شماره اخیر خود در گزارشی ویژه به بحث تغییر استانداران کشور پرداخت و این تغییرات را با گرایش توسعه دانست! نکته جالب در این مطلب این است که قریب به اتفاق این استانداران، اصلاحطلب هستند! بنابر این گزارش از 25 استاندار تغییریافته تاکنون، هفده استاندار اصلاحطلب، شش نفر مستقل و دو نفر اصولگرا هستند. با این حساب، معنای گرایش توسعه را دانستیم!
* پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، موج قلمفرسایی فعالان و حامیان فتنه ۸۸ در رسانههای دولتی به شدت افزایشیافته است. بر همین اساس در روزهای گذشته روزنامه دولتی شهروند یادداشتی را به قلم (مینا. ج) وکیل مدافع چهرههای فعال در فتنه ۸۸ منتشر کرده است. روزنامه ایران نیز یکی از ستونهای ویژه خود را به (علی.ش) از دیگر حامیان فتنه ۸۸ اختصاص داده است.
* بر اساس اخبار رسیده یک استاد اخراجی دانشگاه آزاد به نام (الف.س) که سابقه چند ساله در حمایت از رژیم غاصب صهیونیستی و تروریست نامیدن گروههای مقاومت نظیر حماس و حزبالله را در کلاسهای خود دارد در اقدامی تأملبرانگیز پس از سه سال مجدداً برای تدریس در این دانشگاه بازگشته است! این در حالی است که مدتی است موجی از بازگشت دانشجویان و استادان مسئلهدار به دانشگاهها با حمایت مسئولان وزارت علوم آغاز شده است.
|