فهرست
مقدمه. 1
تعریف... 1
اقدامات جبهه انقلاب اسلامی و جبهه ضد انقلاب... 2
قدرت پشتیبان دو جبهه. 3
مقالات پیوستی
در آمدی بر تخاصم آمریکا علیه ایران پس از انقلاب اسلامی.. 4
مروری بر مهمترین دستاوردهای 35 ساله انقلاب اسلامی.. 9
انقلاب اسلامی به عنوان معجزه قرن بیستم و همچنین به عنوان انقلاب پیام، دارای رسالتی عظیم و اهدافی متعالی برای بشریت بوده است. دوستداران انقلاب اسلامی تلاش کردند تا با درک پیام انقلاب اسلامی خود را در جبهه انقلاب سامان بخشند، در مقابل نیز جبهه ضد انقلاب برای به چالش کشاندن انقلاب اسلامی از هیچ اقدامی فروگذار نبوده و نیست. بنابراین این دو به عنوان دو جریان حق و باطل صف آرایی 35 ساله ای را در کارنامه خود دارند. در حال حاضر پیچیدگی و شدت این رویارویی بیشتر شده است. آن چه حائز اهمیت است این است که انقلاب اسلامی در یک روند تکاملی با وجود همه فشارها و ممانعتها توانسته است به نظامی مستحکم و قابل اتکا تبدیل شود.
تلاش انقلابی: مجموعه اقداماتی که اجزاء حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران و دوستان انقلاب اسلامی برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و اعتلای آن انجام می دهند.
تلاش ضد انقلابی: مجموعه اقدامات سازمان یافتهای که دشمنان انقلاب اسلامی در شکل نظام سلطه و ایادی آنها در سطح جهان، منطقه و داخل برای جلوگیری از تحقق اهداف انقلاب اسلامی و همچنین براندازی و یا استحاله نظام جمهوری اسلامی ایران به انجام می رسانند.
35 سال تلاش جبهه انقلاب اسلامی |
35 تلاش جبهه ضد انقلاب |
1. تلاش در جهت تحقق اسلام ناب محمدی (ص) 2. تلاش برای احیای ارزش های الهی 3. تلاش برای امتزاج دین و سیاست 4. تلاش برای همگرایی و وحدت مسلمانان 5. تلاش برای وحدت مذاهب و اقوام در شکل انسجام ملی 6. تلاش برای ایجاد امید و خود باوری 7. تلاش برای ایجاد رفاه عمومی 8. تلاش در جهت استحکام درونی نظام 9. تلاش برای کسب منابع اقتدارعلمی، دفاعی، 10. تلاش برای ارائه الگویی موفق از نظام مستحکم و متکی بر اسلام به دنیای اسلام 11. تلاش برای امنیت پایدار در منطقه و جهان 12. تلاش برای تثبیت حقوق هسته ای خود 13. تلاش برای رهایی از اقتصاد تک محصولی و وابستگی به نفت 14. تلاش برای تربیت نخبگان کشور با روحیه جهادی و انقلابی 15. تلاش برای کارامدی نظام اسلامی 16. تلاش برای رساندن پیام انقلاب اسلامی به محرومان و مستضعفان 17. تلاش برای شکل گیری جبهه مقاومت در مقابل نظام سلطه 18. تلاش برای آگاه ساختن جهانیان نسبت به عملکرد نظام سلطه 19. تلاش برای دستیابی به دستاوردهای بومی برای دفاع همه جانبه 20. تلاش برای وحدت میان مردم و مسئولان نظام 21. تلاش در جهت تغییر در سبک زندگی مردم از فرهنگ غربی به سمت فرهنگ اسلام 22. تلاش برای ایجاد امنیت روانی و فیزیکی مردم
|
1.تلاش برای حاکمیت لیبرالیسم در قالب پروزه جهانی سازی 2. تلاش در جهت احیای ارزش های غربی-باستانی و... 3. تلاش برای جدایی دین و سیاست 4. تلاش برای واگرایی و تفرقه مسلمانان 5. تلاش برای تجزیه وجنگ قومیت ها و جدایی طلبی آن ها 6. تلاش در جهت یاس و ناامیدی 7. تلاش برای فشار بر مردم از طریق تحریم و... 8. تلاش برای وابستگی نظام به بیرون 9. تلاش برای ایجاد موانع بر سرراه پیشرفت ایران 10. تلاش در جهت جلوگیری از الگو شدن ایران اسلامی برای کشورهای اسلامی 11. تلاش برای ناامن سازی منطقه و جلوگیری از پیام انقلاب اسلامی 12. تلاش برای جلو گیری از دسترسی ایران به حقوق هسته ای 13. تلاش برای جلو گیری ایران به عرصه های دیگر درآمدی 14. تلاش در جهت ایجاد موانع و حتی حذف فیزیکی آنها 15. تلاش برای ناکارمد ساختن نظام اسلامی 16. تلاش برای اختلال در حوزه های نفوذ جمهوری اسلامی ایران 17. تلاش برای اجماع بین المللی علیه جمهوری اسلامی با طرح مسائل حقوق بشر، هسته ای ، تروریسم و... 18. تلاش برای خنثی سازی و بی اثر ساختن روابط ایران با کشورهای جهان 19. تلاش برای بزرگ نمایی توان تسلیحاتی ایران و مخاطره آمیز جلوه دادن آن برای کشورهای منطقه و... 20. تلاش برای مخدوش ساختن رابطه مردم و مسئولان 21. تلاش در جهت غربی سازی زندگی مردم 22. تلاش برای بر هم زدن امنیت روانی و فیزیکی مردم
|
غایت تلاش جبهه انقلاب اسلامی |
غایت تلاش جبهه ضد انقلاب |
تلاش برای افزایش اقتدار ملی، اعتلای اسلام و ایجاد تمدن نوین اسلامی |
تلاش برای تضعیف و زوال اقتدار ملی و غربی سازی و همچنین مستحیل ساختن نظام جمهوری اسلامی در نظام سلطه |
جبهه انقلاب اسلامی طی 35 سال از تاریخ شکوهمند خود همواره کوشیده است با تکیه بر قدرت لایزال الهی و با بهره مندی از رهبری های داهیانه ولی فقیه و مشارکت مردمی در جهت تحقق اهداف انقلاب اسلامی حرکت نماید از سوی دیگر جبهه ضد انقلاب که مرکب از افراد و گروههای اپوزسیون ، گروهکهای ضد انقلاب و استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا می باشد، در مواجهه ای منفعلانه در مقابل جبهه انقلاب اسلامی با تکیه بر زر و زور و تزویر استکباری و نگاه مادی با متوسل شدن به ابزارهای غیر انسانی ، تبلیغات دروغین و ... سعی نموده حرکت انقلاب اسلامی را متوقف ویا کند نماید .
قدرت پشتیبان جبهه انقلاب اسلامی در 35 سال تلاش |
قدرت پشتیبان جبهه ضد انقلاب در 35 سال تلاش |
1.توکل بر خدا و بهره گیری از قرآن وعترت 2.تکیه بر مردم و سپردن حفظ انقلاب بدست مردم 3. تکیه بر ولایت فقیه به عنوان هدایتگر جبهه انقلاب 4. تکیه بر امید به آینده موعود و رهایی از ظلمت
|
1.تکیه بر قدرت خارجی و توسل به ابزارهای ضد بشری 2.تکیه بر زر و زور و تزویر 3.تکیه بر اجماع بین المللی و بهره گیری ازسازمان های جهانی 4. تکیه بر امپراطور رسانه ای با محوریت امریکا
|
مقالات برگزیده پیوستی؛ در راستای صرفهجویی در کاغذ، عزیزان علاقمند به مطالعه این دو مقاله، میتوانند فایل وردی آن را از اتوماسیون اداری واحد سیاسی رده خود دریافت نمایند.
در آمدی بر تخاصم آمریکا علیه ایران پس از انقلاب اسلامی.. 4
مروری بر مهمترین دستاوردهای 35 ساله انقلاب اسلامی.. 9
مقاله اول؛ در آمدی بر تخاصم آمریکا علیه ایران پس از انقلاب اسلامی
مقدمه
تصور کنید دولت جمهوری اسلامی ایران همین الان غنی سازی اورانیوم را تعطیل و تمام فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند و تضمین رسمی دهد که هیچ وقت دیگر سراغ از سرگیری فعالیتهای هستهای نخواهد رفت. در چنین شرایطی آیا بهانه گیریهای غرب به رهبری ایالات متحده تمام خواهد شد؟! آیا آمریکا و متحدانش از فاز تقابل خارج میشوند و به تعامل صادقانه روی میآورند؟
ریچارد نیکسون، رئیسجمهور پیشین آمریکا ایران را اینگونه شرح میداد: ایران در مسیر جاده ابریشم ـ که مرکز و شرق آسیا را به اروپا متصل میکند ـ قرار دارد. ایران دارای موقعیت حساسی در سر راه اروپا به شبهقاره هند است. نیکسون با اشاره به وصیتنامه مشهور پطر کبیر که ایران را انبار گنجهای جهان خوانده بود، میافزاید: کشف نفت و ذخائر عظیم انرژی در شمال و جنوب و قرار گرفتن ایران در کنار استراتژیکترین خلیج جهان و سایر خصایص فرهنگی و سیاسی، کشور ایران را از موقعیت و وضعیت منحصر به فرد برخوردار کرده است. به دلیل همین ویژگیها بود که ایران در جریان جنگ جهانی دوم پل پیروزی متفقین شد و در کانون توجهات و مساعدات قدرتهای جهانی به طور اعم غرب و نیز به طور اخص آمریکا قرار گرفت که در این زمینه مصادیق فراوانی به ثبت رسیده است.
پیروزی انقلاب در ایران و خروج آن از پیمان سنتو عملا این پیغام را به واشنگتن فرستاد که روزگاری که ایران در اردوگاه آمریکا بود، به پایان رسیده و آمریکا دیگر با ایران جدیدی روبهروست. گسترش امواج بیداری تحت تاثیر پیروزی انقلاب ایران در منطقه، حادثه بزرگی بود که دیگر نمیتوانست ایران و منطقه را به روزگار قبل برگرداند. آنچه جهان باید میپذیرفت ایران دیگر و متفاوت از منظر ماهیت ایدئولوژی، ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود.
دیگر، اهمیت روزافزون منطقه خلیجفارس برای غرب بخصوص آمریکا بدون ترسیم مختصات ایرانی جدید امکانپذیر نبود. در داخل ایران هم 98 درصد از مردم یکدست طرفدار و پشت سر حکومت جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) بودند. بنیانگذار و معماری که در آن روزها جیمی کارتر را واقف نمود که جمهوری اسلامی ایران، آن حکومتی نیست که مطیع عمل کند.
جمهوری اسلامی از خود ماهیت جدید نشان داد و ساختار خود را بسرعت شکل داد و پیامش را خیلی زود از درون مرزها به برون مرزها رساند. جیمی کارتر، آخرین رئیسجمهور آمریکا تا پیش از انقلاب با شعار جدیدی به میدان سیاست پا گذاشته بود. او با شعار حمایت از حقوقبشر چهره کاملا جدیدی از خود، در صحنه سیاسی جهان به نمایش گذاشته بود.
او در دیماه 1356 یک سال قبل از انقلاب ایران به تهران آمد و در آن سفر، ایران را جزیره ثبات در یکی از پر آشوبترین نقاط دنیا خواند و گفت: «در مسائل مربوط به امنیت نظامی نظرات ما با هیچ کشوری به اندازه ایران نزدیک نیست و من نسبت به هیچ رهبری مانند شاه این همه احساس حقشناسی عمیق و دوستی صمیمانه ندارم.”
آمریکا و توهمات استراتژیک یک انقلاب
اما تحلیلگران در آمریکا که با مسائل ایران آشنایی داشتند، پس از پیروزی انقلاب ایران اینگونه گفتند و نوشتند که جیمی کارتر در زمان سفر خود به ایران، پی به زوال شاه ایران برده بود. نشانههای آشکاری از بیداری مردم ایران مشخص شده بود و حکومت وقت ایران، ضعفهای آشکار خود را نمیتوانست پوشش دهد. شاید آمریکاییها در این زمان کار شاه را در ایران تمام شده میپنداشتند که اینگونه او را به غرور فرا میخواندند.
به ظاهر اکراه کارتر و مقامات دستگاه دیپلماسی آمریکا از مشارکت و سرکوب حرکتهای عظیم مردمی در ایران در سال آخر زمامداری شاه منجر به کندی سیر روابط ایران و آمریکا شد و این بهترین گزینه پیش روی مقامات آمریکایی در مقابل یک انقلاب بود.
در زمان انقلاب ایران هر دو طیف سیاسی حاکم بر کاخسفید (گروههای سایروس ونس وزیر امور خارجه که سعی میکرد میانهروی را پیشه کند و گروه برژینسکی مشاور امنیت ملی که ایستادگی و قاطعیت با انقلابیون را توصیه میکرد) در یک مساله اتفاق نظر داشتند و آن این که به هر شکل ایران را در اردوگاه غرب نگه دارند. هر دو طیف یاد شده برنامههای خاصی برای کنترل تحولات سریع و حوادث پیشبینی نشده ایران در نظر داشتند و تلاش آنها حفظ منافع آمریکا به شکل قبل بود که تحولات بعدی نشان دهنده شدیدترین ضربه ممکن به منافع ایالات متحده در ایران بود.
شروع ظهور مشکلات غامض و پیچیده
برای اینکه پی ببریم چرا اختلافات ایران و آمریکا بنیادین و اصولی است و حل و فصل آنها به سادگی انجام نمیپذیرد، باید به بازخوانی اتفاقات گذشته به صورت گذرا و مختصر پرداخت.
آنچه موجب تقابلی سخت میان تهران و واشنگتن میشود، ریشه در مسائلی دارد که هویت انقلاب اسلامی با آن سرو سامان گرفته است. غرب اگرچه به صورت شکلی به دنبال حل مشکلات حاضر با ایران است، اما درواقع استراتژی اصلی آنها اهدافی فراتر از تعطیلی فعالیتهای غنیسازی است. اگر بخواهیم به دنبال یک مبدا واقعی از منظر تاریخ و زمان برگردیم و آنرا سر فصل ظهورتیرگیهای بیپایان واشنگتن و تهران معرفی نماییم، سال 1358 را باید شروع همه بحرانها معرفی کرد. چند ماه بیشتر از انقلاب ایران نگذشته بود که ایران وارد مرحله سختی شد که در ریشهیابیهای دقیقتر میتوان نقش دستگاه سیاست خارجی آمریکا و برخی کشورهای غربی را در این مرحله به عینه دید. ترور مغز متفکر انقلاب، شهید مطهری در اردیبهشت 1358 آغاز حرکتی بود که هدفش ضربه زدن به پایههای انقلاب بود.
در همان روزها سنای آمریکا قطعنامهای را علیه ایران به بهانه «اعدامهای انقلابی» صادر کرد که حاوی اخطارهای شدیداللحنی به دولت ایران بود. در واکنش به اقدامات آمریکا، امام خمینی(ره) در سخنرانیهای مکرر مواضع تندی اتخاذ نمودند و ادامه روابط ایران و آمریکا را مورد تردید و انتقاد قرار دادند. بازتاب این تحرکات و نیز مواضع امام روز به روز به اعتراضات مردم ایران علیه آمریکا می افزود تا آنجا که شعار انقلابی مرگ بر آمریکا متولد شد.
در 16 خرداد 1358 ایران از پذیرش سفیر جدید آمریکا خودداری کرد، زیرا مقامات ایرانی معتقد بودند وی سوابق سوئی در کارنامهاش راجع به موضعگیریهایش علیه ایران داشته است. در تهران در خرداد ماه 1358 تظاهرات گسترده ضدآمریکایی مقابل سفارت آمریکا صورت پذیرفت و سرانجام روز 16 آذر 1358 سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد.
آغاز تقابل میدانی واشنگتن علیه ایران
با تسخیر سفارت آمریکا در تهران مشخص بود که آمریکا از این به بعد، شمشیرش را از رو میبندد و به این ترتیب یک جنگ سرد تمام عیار بین این دو کشور آغاز شد. تحلیلگرانی بودند که زمان این جنگ را فقط 444 روز می دانستند اما در واقع این جنگ هنوز با گذشت دههها به پایان نرسیده است. از اقدام در شورای امنیت گرفته تا مجامع حقوقبشر و مسدود و بلوکه کردن دستکم 8 میلیارد دلار از داراییهای ایران در آمریکا و... در خدمت کاخ سفید قرار گرفت تا علیه ایران اقدامات فراوانی را سر و سامان دهد. کشمکشهای فراوانی در طول 444 روز اسارت گروگانهای آمریکایی رخ داد که مجال تشریح در مطلب حاضر نیست. 19فروردین 1359 روابط ایران و آمریکا به صورت رسمی از سوی دولت وقت آمریکا قطع شد.
در 7 اردیبهشت در علنیترین دخالت و اعمال نفوذ در عملیات طبس، آمریکا شکست سنگینی را پذیرفت. بعد از شکست در طبس کارتر باید فکر دیگری میکرد، چون او بشدت تحت فشار افکار عمومی و جریان مخالف خود در آمریکا بود.
در خرداد ماه 1359 پروژه پر پیچ و خم تحریمهای ایالات متحده علیه ایران آغاز شد؛ تحریمهایی که هنوز بعد از گذشت 30 سال ادامه دارد. این در حالی بود که تلاش برای رفع و حل مساله گروگانها ادامه داشت. آمریکاییها شروط بدیهی ایران برای آزادی آنها که عبارت بود از «باز گرداندن داراییهای شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ایران، آزاد کردن داراییهای ایران در آمریکا و لغو ادعاهای آمریکا علیه ایران بود» را رد کردند.
هنوز بحران گروگانگیری ادامه داشت که رونالد ریگان، نامزد جمهوریخواهان به ریاست دولت آمریکا رسید. در پی مذاکرات الجزایر و توافقهای آن در اول بهمن 1359 تمامی گروگانها آزاد شدند و در مقابل، دولت آمریکا به هیچکدام از بندهای توافقنامه الجزایر عمل نکرد. در همان روزها جنگ تحمیلی ادامه داشت و دولت ریگان بشدت از عراق حمایت میکرد. با آزادسازی خرمشهر و بازپسگیری سرزمینهای اشغالی از ارتش بعث عراق ایران دولتهای غربی را از عراق دلسرد کرد.
ریگان تصمیم گرفت تهران را تحت فشارهای بیشتری قرار دهد و دیپلماسی نفوذ و تخریب را در مورد ایران به کار بست. برژینسکی، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا معتقد بود موقعیت استراتژیک ایران آنچنان برای غرب اهمیت دارد که آمریکا بایستی به هر ترتیب شده و حتی با اقدام نظامی جلوی اینکه غرب ایران را از دست بدهد، بگیرد. در همین راستا جفری کمپ، مسوول شرق نزدیک در شورای امنیت ملی آمریکا با تهیه گزارشی برای رابرت مک فارلین خاطر نشان کرد که آیتالله خمینی تهدیدی آشکار برای منافع غرب به شمار میرود. وی دراین گزارش به دولت پیشنهاد سقوط دولت ایران طی عملیاتی نظامی داد.
ایران درگیر دو جبهه جنگ
آمریکا سعی می کرد زمانی که ایران مشغول جنگی نابرابر با عراق و پشتیبانانش بود جبهه دیگری را در برابر ایران باز کند تا شاید نظام جمهوری اسلامی ایران را از پای درآورد یا تسلیم خواستههای خود کند. بعد از مساله بینتیجه ماندن مذاکرات با ایران به سرپرستی مک فارلین در خرداد 1366 آمریکا باید میفهمید، دستگاه دیپلماسی آمریکا نمیتواند در دورانی که تقابل حداکثری را با ایران دارد، حرف از تعامل حداقلی به میان آورد. این روش بارها آزمون شد، اما بینتیجه مانده است. در سالهای پایانی جنگ با عراق، آمریکا عملا وارد جنگ نظامی با ایران شد که حمله به قایقها، کشتیهای ایرانی، حمله به سکوی نفتی و سرانجام در 12 تیرماه 1367 یک ناو آمریکایی با هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران بیش از 300 نفر از مردم بیدفاع را به شهادت رسانید، از مصادیق آن است.
رحلت معمار بزرگ انقلاب و فاز جدید تقابل
پیدا بود که رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی، سیاستها و رفتارهای ایران را تغییر نمیدهد و آنچه که آمریکا از این به بعد شاهد آن است همان عمل به راهبردهایی است که از امام به میراث رسیده و جانش��ن او راهش را ادامه خواهد داد. در شهریور 1368در حالی که تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران تمدید و تقویت شده بود 186 تن از اعضای کنگره از وزیر خارجه آمریکا خواستند تا رسما آمریکا به سازمان منافقین برای براندازی نظام ایران کمک کند. با روی کار آمدن بوشپدر در آمریکا کمکم سیاستهای مهار ایران، با اجرای سالم و بیسر و صدا در خاورمیانه به طور جدی با اهرمهای گوناگون دنبال شد.
با تسخیر سفارت آمریکا در تهران مشخص بود که آمریکا از این به بعد، شمشیرش را از رو میبندد و به این ترتیب یک جنگ سرد تمام عیار بین این دو کشور آغاز شد. جورج بوشپدر که در تمام مدت ریاستجمهوری یک دورهاش آمریکا را با علم نوین بینالمللی دوران پس از جنگ سرد آشنا میکرد، هیچگاه نتوانست موضع منطقی و عملی در مقابل ایران اتخاذ نماید. روزی با تاکید بر اهمیت نقش ایران در منطقه، جمهوری اسلامی را به مذاکره دعوت میکرد و روزی دیگر ایران را خطرناکترین کشور منطقه معرفی مینمود.
دیوار بیاعتمادی بین واشنگتن ـ تهران در اثر سیاستهای دولتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا روز به روز بلندتر و مرتفعتر میشد. در سال 1371 شمسی (1993) بیل کلینتون دموکرات به ریاستجمهوری آمریکا رسید تا شاید او بتواند در مورد ایران تصمیمی بگیرد که عاقلانه باشد و موجب دگرگونی در روابط تیره و تار تهران ـ واشنگتن شود. دولت کلینتون از همان ابتدای به قدرت رسیدن در شرایط کاملا متفاوت بین المللی و منطقهای با چالش تامین ثبات و امنیت منطقه مواجه بود، از اینرو او استراتژی منطقهای خود را با تاکید بر 2 گزینه تولید کرد.
الف) در غرب منطقه خاورمیانه پیشبرد فرآیند صلح میان اعراب و رژیم صهیونیستی
ب) در شرق منطقه سیاست مهار دوجانبه تهران و بغداد
بیل کلینتون میدانست که برای موفقیت این دو گزینه نمیتواند دوگانه عمل کند و هر تحول در منطقه نیاز به همکاری تمام کشورها به خصوص ایران را دارد.
با به روی کار آمدن بوش پسر در آمریکا حرارت قدرتطلبی نئومحافظهکاران تقابل ایران و آمریکا را به اوج خود رسانید. بیشک تغییر لحن جدی بوش از اولین روزهای ریاستجمهوریاش علیه ایران نشانگر تحولاتی بود که برنامه آن از سالها قبل توسط موسساتی مانند اینتر پرایز و... در ایالات متحده چیده شده بود.
حادثه 11 سپتامبر و انقلابی عظیم در فضای بینالمللی
مشخص بود که بعد از 11 سپتامبر جهان هیچگاه به شرایط قبلی خود بر نمیگردد از این بعد سیر تحولات سیاسی به شکلی سرعت گرفت که سیاستمدارانی چون تونی بلر و... را با ندانمکاریهای بزرگی روبهرو کرد. سیاستهای خارجی آمریکا رادیکال شده بود و جمله کشورهای جهان یا دوست ما و در غیر این صورت دشمن ما هستند برای اولین بار از زبان رئیس دولتی در آمریکا شنیده شد. معلوم بود که ایران دوست آمریکا نیست. جورج بوش توجه خاصی به ایران نشان میداد. او در اظهار نظر رسمی ایران را جزو محور شرارت خواند و به عنوان شرور حامی تروریسم در فهرست خاطیانی قرار داد که دیگر مجال فرصت دادن به آن نیست. از این رو ماشین جنگ نظامی آمریکا را روشن نمود و به خاک افغانستان رفت و سپس در اقدامی غیرمشروع به عراق حمله کرد، اما مجال و توان او، فرصت اینکه به ایران حمله کند به او دست نداد. بوشپسر با شکستهای بسیار سنگینی، سکان هدایت ایالاتمتحده را به باراک اوباما سیاهپوست سپرد. بوش صریحترین لحن را علیه ایران داشت. او ماهیت سیاست خارجی کشورش را راجع به ایران اعلام نمود که همانا براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
باراک اوباما در شرایط مرگ و زندگی آمریکاییها به ریاست رسید، از این رو او با وعده تغییر در ابعاد مختلف کشورش، مردم را امیدوار کرد. او در ابتدا در مورد ایران سیاستهای نرمی را اتخاذ کرد و گفت حاضرم با ایران مستقیم گفت و گو کنم. محمود احمدینژاد برای پیروزی باراک اوباما پیام تبریک فرستاد و دولت ایران هم از مذاکرات صادقانه و بدون تزویر استقبال کرد.
آیا باراک اوباما میتواند ساختار قدرتمندی را که از منظر سیاسی نمیخواهد واشنگتن و ایران به هم نزدیک شوند تغییر دهد؟
مسلما کار آسانی نخواهد بود و این کار شبیه شنا کردن در مسیر خلاف شدت آب بود که بالاخره جایی متوقف خواهد شد. در ایران هم مقامات نمیتوانستند به سادگی به حرفهای اوبامای جوان اعتماد کنند، زیرا او فقط حرف از تغییر را به میان آورده بود و چیز دیگری تغییر نکرده بود. باراک اوباما بالاخره ماهیت اصلی سیاستهای خود را نشان داد و اندکی پس از انتخابات دهم در ایران همان حرفهایی را زد که موضعگیریهای تاریخی روسای دیگر کاخ سفید بود. طبیعی است که ایران نمیتواند به آمریکایی اعتماد کند که مشخص شده با ماهیت جمهوری اسلامی در ستیز است و امروز تاکتیکهایی چون ساخت بمب اتمی، حمایت از تروریسم، نقض قوانین حقوقبشر و... برای تضعیف تدریجی نظام اسلامی در ایران است. منطقی است که تهران نباید به حرفهای پر ازتناقض واشنگتن توجهی نشان دهد و برای معماران تصمیم در تهران رفتارهای کاخ سفید اهمیت دارد.
مسوولان نظام در ایران به دقت رفتارهای مقامات کاخ سفید را زیر نظر دارند و آنرا تجزیه و تحلیل میکنند و درمییابند که هدف از تحریم و تقابل تاکتیکی است که تنها قسمتی از راهبرد اصلی واشنگتن را نشان میدهد. اگر مقامات در ایران قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای مستقل آمریکا و اتحادیه اروپا را سیاسی و فقدان ارزش قانونی میدانند به همین دلیل است که میدانند این یک تاکتیک است که میخواهد ساختار نظام سیاسی ایران را به چالش بکشد. با درک شرایط به وجود آمده کنونی اگرچه با دشواریهایی ایران مسیرش را ادامه میدهد، اما به نظر نمیرسد که بازگشت از راهی که میرود با سیاست تحریم و ارعاب امکانپذیر باشد. تحلیلگران مستقل بینالمللی که به اردوگاهی وابسته نیستند معتقدند که تهران با توجه به شرایط حساسش راه خود را درست میپیماید، مسالهای که موجب شده واشنگتن با تمام قوا اجماع بینالمللی علیه ایران تشکیل دهد.
شرایط خاص ایران در جهان ژئوپلتیک امروز
ممکن است کسانی که در بطن شرایط مدیریتی کشور نباشند و از خارج از چارچوب به وضعیت اعتراض میکنند یا با نگاهی که احساس میکنند متفاوت است ضعفها را به صورت تکبعدی تحلیل نمایند، حرفهای دیگری بزنند.
به جرات میتوان گفت ایران امروز شرایط خاصی از منظر بینالمللی دارد که با 30 سال گذشته کاملا متفاوت است. در چنین شرایطی مدیریت دستگاه سیاست خارجی و راهبردسازی برای ساماندهی وضعیت کنونی کشور کاری بس دشوار و بسیار پیچیدهتر از گذشته است.
در جهانی که هنوز تکقطبی است و طرف تقابل ایران رهبریت یکقطبی جهان را دارد و به وسیله ابزارهای اقتصادی و... که در دست گرفته نظامی را که نمیخواهد مطیع خواستههای قدرتهایی شود به چالش میکشد، مقامات ایرانی باید بیشتر از گذشته به فکر اتحاد خود و جامعه باشند. در جنگهای تبلیغی و روانی که این روزها علیه جمهوری اسلامی میشود طوری وانمود میشود که گویا ایران کشوری است که دائما به سرزمینهای دیگر حمله مینماید و امنیت جهان را به خطر میاندازد. آیا این یک تبلیغ واقعی است؟
به طور متعارف در جهان ژئوپلتیک امروز کشورها باید در اردوگاهی زیر چتر قدرتها قرار گیرند، اما ایران امروز حتی زیر چتر جبههای که با غرب در رقابت است هم قرار نگرفته است. الگوی جدیدی از حکومت در نقطهای از دنیا خود را به جهان معرفی کرده است که بنیادیترین فلسفهاش نگاه به خود است و ضمن تعامل عدالتخواهانه با جهان امروز دوست دارد نه غربی و شرقی باشد. اگرچه امروز غنیسازی اورانیوم یا مخالفت با صلح تحمیلی در فلسطین بهانه واشنگتن میباشد، اما اصلیترین تقابل با جمهوری اسلامی همان جمهوریت و اسلامیت کنونی ایران است. تمام تکاپوی جهان غرب به رهبری آمریکا یا قدرتهای شرقی با معاملهگری با آمریکا این است که بتوان ساختار سیاسی شکل گرفته در 30 سال گذشته را تغییر داد که مصداق بارز آن در ارزیابی و جهتگیری تحریمها و ارعابی است که متوجه ایران است. از هر زاویه که به شرایط ایران امروز نگاه میکنیم درمییابیم که قدرتهای جهان بخصوص ایالات متحده دوست دارند 2 گزینه را پیش روی جمهوری اسلامی بگذارند؛ ابتدا قبول عقبنشینی و در غیر این صورت فشارهای همهجانبه و هر راه سومی را هم مسدود میکنند.
در چنین شرایطی تحلیلگران و آگاهان دلسوز ایران باید از نگاهی استراتژیکی موقعیت کشور را تجزیه و تحلیل کنند تا راههای موفقیت کشور در این شرایط حساس و خاص باز شود و با تدبیر هرچه بیشتر از مقطع کنونی سربلندانه خارج شویم.
مقدمه
انقلاب اسلامی را باید سرآغاز تحولات بزرگ و بنیادین در ایران، منطقه، جهان اسلام و جهان غیراسلام دانست. رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) از انقلاب اسلامی با عنواینی چون «معجزه قرن» و «انفجار نور» یاد کرده و همین کلمات برای توصیف عظمت و بزرگی انقلاب اسلامی کفایت میکند. دهه فجر و فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت مغتنمی برای بازخوانی انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن در حوزههای گوناگون میباشد. هر چه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفته شود، اهمیت پرداختن به موضع دستاوردهای انقلاب اسلامی و اهمیت تبیین دستاوردها و پیشرفتهای جمهوری اسلامی بیشتر میشود. یکی از اهداف راهبردی دشمنان در جنگ نرم علیه انقلاب و جمهوری اسلامی، ایجاد یاس و ناامیدی در جامعه و بهویژه در نسل جوان نسبت به آینده، از طریق سیاهنمایی، بزرگ کردن مشکلات، زیر سوال بردن و یا کمارزش جلوه دادن دستاوردهای انقلاب و ناکارآمد نشان دادن نظام دینی است. دشمنان تلاش میکنند تا از طریق قدرت رسانه ای خود، جلوی درک واقعیات انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی از سوی جوانان ایرانی را گرفته و با نوع واقعیتپنداری برای آنان، در پشتوانههای مردمی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی خلل وارد سازند.
در چنین شرایطی، اهمیت تبیین دستاوردهای انقلاب و جمهوری اسلامی به عنوانی یک وظیفه آشکار میگردد. در این نوشتار تلاش میشود با مروری به مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی و پیشرفتهای جمهوری اسلامی به این وظیفه عمل گردد.
وضعیت ایران قبل از انقلاب اسلامی
برای درک واقعیات انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی، توجه به وضعیت ایران در دوران رژیم طاغوت از جهات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یک ضرورت است. بدون توجه به شرایط داخلی و خارجی ایران در دوران ماقبل از انقلاب اسلامی، نمیتوان به عظمت دستاوردهای این انقلاب الهی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی در دوران ما بعد از انقلاب اسلامی پی برد. بر همین اساس، به اختصار وضعیت ایران در زمان رژیم طاغوت بررسی میشود.
الف- وضعیت سیاسی ایران قبل از انقلاب
نظام سیاسی ایران در دوران قبل انقلاب اسلامی، نظام سلطنتی و پادشاهی به شکل موروثی بوده و مردم ایران هیچ نقشی در به قدرت رسیدن پادشاه نداشتند. در نظام سلطنتی شاه با هر نوع خصوصیت و ویژگیهایی، از اختیارات کامل برخوردار و فرمان او، دستور خدا تلقی میشد. آخرین رژیم سلطنتی در ایران، رژیم منحوس پهلوی بود که این رژیم غربگرا مشکل گرفت. رضاشاه، دیکتاتوری مستبد، خشن، بیرحم و بیگانهپرست بود. محمدرضا پهلوی نیز با نظر بیگانگان به قدرت رسید و بسیاری از خصلتهای شیطانی پدر در او وجود داشت. تحقیر مردم ایران از یک طرف و بها دادن به خارجیها از طرف دیگر از خصوصیات محمدرضا پهلوی بود. شاه ایران بر اساس همین نوع نگرش به مردم، در سال 1353 در یک کنفرانس مطبوعاتی میگوید: «این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند، مثل گوسفندان میمانند...» (روحالله حسینیان، فساد دربار)
این نوع نگاه به ملت ایران در بسیاری از عناصر کلیدی اطراف شاه دیده میشود. به عنوان نمونه در زمان ملی کردن صنعت نفت، نخستوزیر وقت آقای رزمآرا با حضور در کمیسیون نفت مجلس شورای ملی، بر سر نمایندگانی که با جدیت موضوع ملی کردن صنعت نفت را دنبال میکردند، فریاد زده و میگوید، ایرانی که نمیتواند یک آفتابه بسازد، شما میخواید پالایشگاه را اداره کند! این نوع خودباختگی در شاه و دولتهای او، منشاء بسیاری از مشکلات در کشور از قبیل عقبافتادگیها ملی و سلطه اجانب بر مقدرات کشور بود. در دوران پهلوی نهادهای مردم سالار هیچ جایگاهی نداشت و اگر انتخاباتی برگزار میشد، کاملاً نمایشی و صوری بود. فساد مالی، اخلاقی و جنسی در دربار شاه زبانزد است و اسناد فراوانی در این خصوص وجود دارد. منافع ملی در ایران دوران طاغوت، همانند منافع خاندان پهلوی بود و این خاندان، بیتالمال را برای عیاشیها و سفرهای خارجی خود، به منزلهی ارث پدری میپنداشتند. وابستگی به بیگانه از مختصات حکومت رضا شاه و محمدرضا شاه بود. در وابستگی رضا شاه به انگلیس همین بس که چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران درباره او اعتراف کردند: «خودمان او را آوردیم و خودمان او را برداشتیم؛we brought him, we took him» (حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، ج 1، ص 82). محمدرضا شاه نیز از سوی بیگانگان به قدرت رسید و او خود را مدیون آنان میدانست. روزنامه نیویورک تایمز مینویسد: «پس از کودتا، شاه گیلاس خود را با تعارف به کرمیت روزولت رئیس بخش سیا در خاورمیانه برداشت و گفت: من تاج و تخت خود را بهخدا، مردم کشورم، ارتشم و به شما مدیونم.» (گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ص 28)
چنین افرادی با تکیه بر پول نفت، قدرت نظامی و ساواک، حکومت خفقان و دیکتاتوری برپا کرده بود و هر صدای مخالفی را سرکوب میکردند. زندانها پر بود از آزادیخواهان و مبارزین و مبارزه با اسلام و آموزههای دینی از سیاستهای ثابت و اصلی رضا شاه و پسرش طی 57 سال حکومت در ایران بود.
ب- اوضاع اجتماعی ایران قبل از انقلاب اسلامی
در سال 1290 هجری شمسی یعنی در اوایل نهضت مشروطه، جمعیت کل کشور ایران حدود ده میلیون نفر بود و عمدتا مردم ایران در روستا زندگی میکردند. در این مقطع 20 درصد جمعیت ایران در شهرهای بالای پنج هزار نفری زندگی میکردند و تهران 200 هزار نفر جمعیت داشت. با سیاستهای غلط و استعماری رژیم پهلوی، روستاها به سمت نابودی از طریق مهاجرت روستائیان به شهرها حرکت کرد. طولی نکشید که جمعیت شهرنشین بر روستا نشین غلبه کرد بهگونهای که در سال 1357، جمعیت شهرنشین ایران به بیش از بیست میلیون رسید.
فقر و محرومیت از دلایل مهاجرت روستائیان به شهرها بود. وضع زندگی روستائیان در مقایسه با شهرنشینان بسیار نامطلوب بود. به دلیل نبودن امکانات، خدمات بهداشتی و درمانی، راه مناسب، برق و ... زندگی برای بسیاری از روستائیان؛ با مشکلات فراوان همراه بود که مرگ و میر بالا یکی از نتایج طبیعی این وضعیت بهویژه در نوزادان و خردسالان بود. در سال 1353 بر اساس آمار رسمی تنها 39 درصد از بچههای روستایی که به سن مدرسه رسیده بودند، امکان استفاده از آموزشهای دولتی را داشتند و این در حالی بود که برای بچههای شهری این آمار به 90 درصد میرسید.
اما نکته مهم در حوزه اقتصاد ایران با توجه به جمعیت روستائیان، ایران تا اوایل دهه 1340 از نظر تهیه مواد غذایی، خودکفا بود و میوانست حتی کمبود ارز کشور را از طریق صادرات پنبه، میوه و خشکبار تامین نماید. با سیاستهای غلط و خصوصاً اصلاحات ارضی، کشاورزی ایران نابود شد و یک اقتصاد وابسته شکل گرفت. روستائیان زیاد به شهرها آمدند وحاشیهنشینی در شهرها با شکاف طبقاتی بالا پدید آمد. بسیاری از روستائیان که تا قبل از مهاجرت در روستاهای خود حداقل یک زندگی ساده داشتند، تبدیل به کارگران مهاجری شدند که برای کار در کارهای ساختمانی، شرکت عمرانی و ... راهی شهرها شدند.
ج- وضعیت اقتصادی ایران قبل از انقلاب اسلامی
اقتصاد ایران در سالهای پایانی رژیم پهلوی، یک اقتصاد کاملاً وابسته به خارج بود.
رژیم شاه در سالهای پایانی عمر خود، روزانه حدود شش میلیون بشکه نفت صادر میکرد و با وارد کردن کالاهای مورد نیاز مردم در بسیاری از زمینهها، علاوه بر نابودی اقتصاد داخلی، زندگی مصرفی و وابسته به خارج را در ایران نهادینه مینمود. عمده صنایع شکل گرفته در ایران در دوران طاغوت، صنایع مونتاژ و وابسته بود. در چنین شرایطی، بسیاری از ایرانیان با ازدست دادن کار و درآمدهای سنتی خود، با شریاط سخت زندگی مواجه شده و اقشار کمی از جامعه شهرنشین دارای زندگی مرفه بودند. بسیاری از مهاجرتکنندگان از روستاها، اجباراً به بدترین نوع زندگی در حاشیه شهرها تن داده و فقر و محرومیت از ویژگیهای بخش اعظم جامعه ایرانی در دوران قبل از انقلاب است. بسیاری از درآمدهای ارزی کشور، در حوزههایی هزینه میگشت که به رفاه عمومی ارتباطی نداشت.
د- شرایط فرهنگی قبل از انقلاب اسلامی
مبارزه با فرهنگی اسلامی و ملی از مختصات فعالیتهای فرهنگی رژیم طاغوت میباشد. اسلامزدایی از یک طرف و ترویج فرهنگ غربی از طرف دیگر، از اولویتهای کاری تمامی دستگاههای فرهنگی رژیم گذشته بود. رادیو و تلویزیون، تاتر و سینما، مطبوعات و کتاب، آموزش و پرورش، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، همگی مأموریت داشتند تا فرهنگ غربی را برای تغییر سبک زندگی ایرانیان از یک زندگی اسلامی و ملی به یک زندگی با سبک غربی ترویج نمایند. دربار و خاندان پهلوی خود پیشتاز ترویج فرهنگ مبتذل غربی در ایران بودند. مراکز فساد و فحشا علنی برپا بود و عناصری از خود دربار و خاندان پهلوی در پشت صحنه این مراکز حضور داشتند.
ه- سیاست خارجی و دفاعی ایران قبل از انقلاب اسلامی
ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی، دارای سیاست خارجی و دفاعی مستقلی نبود و به عنوان یک کشور تابع، در قلمرو قدرت بلوک غرب با محوریت آمریکا در نظام دو قطبی حاکم بر روابط بینالملل عمل میکرد. ارتش ایران به خاطر نقشی که آمریکاییها تحت عنوان سیاست دو ستونی برای ایران بع عنوان «ژاندارم منطقه خلیج فارس» تعریف کرده بودند، کاملاً تحت کنترل ایالات متحده بود. هزاران مستشار نظامی آمریکایی در بخشهای کلیدی ارتش حضور داشتند. ایران قبل از انقلاب اسلامی در راستای تامین منافع غرب در منطقه، برابر شوروی سابق و در سمتهای آزادیبخش ایفای نقش میکرد و به همین دلیل، متحد استراتژیک رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه، رژیم شاه سابق بود. تصویب لایحهی کاپیتولاسیون در سال 1343 در دولت و مجلسین سنا و شورای ملی، نشاندهنده اوج وابستگی ایران به آمریکا و نداشتن استقلال بود. شاه در واقع هیچ اعتقادی به استقلال و حاکمیت ملی ایرانیان نداشت و تداوم حضور خودر در قدرت را، در گروه وابستگی به آمریکا میدید.
دستاوردهای انقلاب اسلامی در 35 ساله گذشته
نتایج و دستاوردهای انقلاب اسلامی طی 35 سال گذشته را میتوان به اختصار در چهار حوزه سیاسی، اقتصادی، علمی فناوری ونظامی بررسی کرد. البته در این بررسی اجمالی، بدیهی است که به اهم دستاوردها اشاره میشود و امکان پرداختن به جزئیات وجود ندارد.
1- دستاوردهای سیاسی
دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی را میتوان به دو بخش سیاسی داخلی و بینالمللی تقسیم نمود.
1/1-دستاوردهای سیاسی داخلی
انقلاب اسلامی با شعار «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» در ایران به پیرو��ی رسید و مهمترین دستاورد این پیروزی، فروپاشی نظام سلطنتی و دیکتاتوری طاغوت با سابقه 2500 ساله از یک طرف و برقراری حاکمیت ملی با استقرار نظام مردمسالاری دینی با عنوان «جمهوری اسلامی» با رای بیش از 98 درصد ملت از طرف دیگر بود. قانون اساسی جمهوری اسلامی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است. در اصل ششم قانون اساسی آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود از راه ا نتخابات: انتخاب رئیسجمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد.
بر اساس این اصل، ایران در طی 35 سال گذشته از حاکمیت ملی برخوردار بوده و تمامی مسئولان در حوزههای مختلف با رای مستقیم یا غیرمستقیم مردم انتخاب شدهاند.
ساختار حکومتی و قدرت در جمهوری اسلامی، با محوریت ولایت فقیه برگرفته از آموزههای دینی و شرع مقدس ایران است که انقلابی با ماهیت دینی را پدید آوردند. اصول استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت بر مبنای اسلام، از اصول اصلی نظام جمهوری اسلامی بوده و رویکرد آرمانی این نظام، ایجاد تمدن نوین اسلامی میباشد.
2/1-دستاوردهای سیاسی بینالمللی
شعارهای «نه شرقی نه غربی – جمهوری اسلامی» و «استقلال آزادی - جمهوری اسلامی» گویای یک واقعیت تلخ بود. این واقعیت تلخ همان به تاراج رفتن استقلال ایران با سلطه قدرتهای خارجی برای یک دوره طولانی است. با انقلاب اسلامی، ایران از یک طرف از سلطه قدرتهایی خارجی رها شد و از طرف دیگر با حفظ استقلال در سیاست خارجی، مسیر توسعه قدرت برای تحقق آرمانهای انقلاب و اهداف والای جمهوری اسلامی را در پیش گرفت. در حالیکه حکومت پهلوی چه در دورهی رضاشاه و چه در دوره محمدرضا شاه کاملاً به بیگانه وابسته بود، جمهوری اسلامی با تکیه بر قدرت مردم توانست برای حفظ استقلال ایران، در برابر قدرتهای استکباری و بهویژه آمریکا دست به مقاومت زده و طی 35 سال گذشته، تمامی توطئههای آنان را خنثی نماید. دفاع ازمحرومان و مستضعفان از یک طرف و ایستادگی و مبارزه با ظالمان و ستمگران به عنوان یک اصل ثابت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ایران را به کانون الهامبخش برای ملتهای آزادیخواه تبدیل نمود. الهامبخشی انقلاب اسلامی بازتابهایی را در حوزههای گوناگون بهدنبال داشت و با این بازتابها، انقلاب اسلامی آغازگر تحولات بزرگ، اساسی و بنیادین در معادلات منطقهای و بینالمللی گردید. بازتابهایی چون:
الف- تأثیر جدی بر نظریههای سیاسی
ب- تأثیر بر مسایل راهبردی جهان و از جمله فروریختن نظام دو قطبی حاکم بر جهان با ضربه های اساسی که از سوی انقلاب اسلامی بر اندیشه مارکسیسم وارد گردید.
ج- بازتاب و تأثیر جدی بر حرکتهای رهاییبخش در جهان اسلام و خارج از آن، بهگونهای که اکنون بیداری اسلامی را میتوان به عنوانی یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار داد. با انقلاب اسلامی جریان مقاومت اسلامی در منطقه در برابر رژیم صهیونیستی پدید آمد و در کوتاهترین زمان از جریان سازش پیشی گرفت. جنگهای 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه معادلات صهیونیستها را برهم ریخت و بحران سوریه نتوانست جبهه مقاومت را فرو ریزد.
د- ایجاد و تقویت روح مبارزه، مقاومت و ایستادگی در ملتها برای مبازه با آمریکا
ه- معرفی اسلام ناب به عنوان یک مکتب تعالیبخش و تمدنساز
و- تبدیل ایران به یک قدرت منطقهای و فرامنطقهای تاثیرگذار
2- دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی
اقتصاد ایران و وضعیت اقتصادی مردم با انقلاب اسلامی بهطور کلی متحول گردید. هرچند هم اکنون به دلایلی کشور با مشکلات اقتصادی و از جمله به دلیل تحریمها و فشارهای خارجی دست و پنجه نرم میکند، لکن وضیعت اقتصادی ایران و میزان برخورداری مردم در حوزههای گوناگون با دوران قبل از انقلاب بسیار متفاوت است. پس از انقلاب اسلامی مجموعهای از نهادهای انقلابی با هدف رفع فقر و محرومیت بهویژه از مناطق روستایی و شهرهای کوچک تشکیل گردید و هر یک از نهادها در ایجاد تحول در وضعیت اقتصادی مردم وکشور نقش مؤثری ایفاء کردند. جهاد سازندگی، بنیاد مسکن، کمیته امداد حضرت امام خمینی (ره) نمونههایی از این نهادها میباشند. با انقلاب اسلامی، بسیاری از شاخصهای زندگی در ایران به دلیل دستاوردهای اقتصادی و خدماترسانی جمهوری اسلامی بر اساس سیاست پیشرفت و عدالت تغییر کرد. شاخصهای زیر میتوانند تا حدودی نمایشگر این تحول باشد:
با توسعه شبکه فیبر نوری در کشور، امروز نزدیک به 30 میلیون کاربر اینترنتی در ایران فعال است.
3- پیشرفتها و دستاوردهای علمی و فناوری
عقبماندگی علمی و فناوری کشور ایران در دوران قبل از انقلاب، برای ایرانیان با سابقه فرهنگی و تمدنی بسیار آزاردهنده بود. غلبه بر این عقبماندگی، عبور از مرزهای دانش و دستیابی به پیشرفتهترین فناوریها با هدف ایجاد تمدن نوین اسلامی، از آرمانهای انقلاب اسلامی است. در سالهای گذشته رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، با تمرکز بر روی تولید علم در ایران و مطرح نمودن موضعاتی چون جنبش نرمافزاری و جهاد علمی، زمینههای خوبی را برای پیشرفت در عرصه علوم وفنون نوین در کشور فراهم ساختند. پیشرفتهای علمی و دستیابی جمهوری اسلامی به برخی از فناوریهای نوین در سالهای اخیر، بهگونهای حیرتانگیز است که غربیها به شدت نگران شده و یکی علل تشدید فشارهای آنان بر ایران با بهانههایی از جمله موضوع هستهای، تلاش میکنند تا جلوی پیشرفتهای ایران را بگیرند. شاخصهای زیر میتواند تا حدودی نمایشگر این پیشرفتها باشد.
برخی از نتایج این پیشرفتهای علمی و فناوری را میتوان در حوزههای زیر ملاحظه کرد:
الف- جمهوری اسلامی ایران، در حال تبدیل شدن به قطب پزشکی در غرب آسیا میباشد. در دوران قبل از انقلاب اسلامی، از یک طرف پزشکان خارجی حتی در شهرهای بزرگ فراوان بودند و از طرف دیگر بسیاری از بیماران برای درمان راهی کشورهای غربی و حتی سرزمینهای اشغالی میشند، لکن امروز از یک طرف دیگر، بیمارستانهای پیشرفته ایران، پذیرای بیماران از دیگر کشورهای منطقه برای درمان و انجام پیشرفته ترین عملهای جراحی میباشند.
ب- دانش پزشکی در ایران خصوصاً در حوزههایی چون سلولهای بنیادین، ترمیم ضایعات نخاعی، تولید داروهای راهبردی، شبیهسازی حیوانات و ... پیشرفتهای چشمگیری داشته و ایران در ردیف اولینها قرار گرفته است.
ج- جمهوری اسلامی اکنون کشوری هستهای شده و عملاً عضو باشگاه هستهای جهان است. بهرغم همه تحریمها و تهدیدها، ایران با تلاشها و مجاهدتهای جوانان و متخصصین خود، به چرخه کامل سوخت هستهای (غنیسازی) دست یافته و از نظر دانش علمی و فناوری در این عرصه در ردیف 7-8 کشور پیشرفته جهان قرار گرفته است. انرژی هستهای در عرصههای مختلف پزشکی، دامپزشکی، صنعت، کشاورزی، تولید برق و ... کاربرد دارد. بدون تردید با تثبیت و نهادینه شدن چرخه سوخت در ایران، این دستاورد بسیار ارزشمند، آثارش در تمامی عرصههای مذکور آشکار خواهد شد. کشورهای زورگو و سلطهگر زمانی اجازه دسترسی کشوری چون ایران به یک کیلوگرم اورانیوم غنی شده را نمیدادند، امروزه در داخل کشور با تأسیسات کاملاً بومی، چندین تن کیک زدر به UF6 تبدیل شده، چند تن اورانیوم غنی شده با غنای زیر 5 درصد و چند صد کیلوگرم اورانیوم با غنای 20 درصد در داخل تولید شده است.
د- ورود به باشگاه فضایی جهان از دیگر آثار و نتایج دستاوردهای علمی و فناوری کشور در دوران پس از انقلاب است. دانش و فناوری فضایی در اختیار تعداد محدودی از کشورهای جهان است. اکنون جمهوری اسلامی در منطقه، تنها کشور دارای این دانش و فناوری، آن هم به صورت بومی است. تاکنون چند ماهواره با ماهوارهبر تولید داخل در مدار زمین قرار گرفته و در آینده ماهوارههای پیشرفتهتر از سوی جمهوری اسلامی به فضا پرتاب خواهد شد. ایران اکنون جز شش کشور طراح، سازنده و پرتابکننده ماهواره در جهان است.
ه- دستاوردهای ارزشمند در حوزه نانو، لیزر و ... از دیگر آثار پیشرفتهای علمی و فناوری ایران بعد از انقلاب است. علم نانو تحولات بزرگی را در جهان ایجاد کرده و در ایران این نوع علم از جایگاه و موقعیت خوبی برخوردار شده است. با توجه به حوزههای کاربرد نانو از قبیل تولید و انباشت دارو، تشخیص بیماریها، سمزدایی از آب، افزایش بهرهوری در کشاورزی، انباشت و نگهداری محصولات کشاورزی و مواد غذایی، کنترل آفات و سالمسازی هوا، در آینده آثار این دستاوردها در زندگی مردم قابل لمس خواهد بود. ایران اکنون رتبه 12 جهانی را در حوزه نانو دارد.
و- رشد و توسعه صنعت خودروسازی، رشد و توسعه صنعت فولاد و آلومینیوم، رشد و توسعه صنعت کشتیسازی، رشد و توسعه صنعت هواپیماسازی، و پیشرفتهای علمی و فنی کشور در ساخت اسکلهها، حفر چاههای نفت و گاز، ساخت پالایشگاه، ساخت سد، ساخت سیلو، ساخت بزرگراهها و انواع سازههای فلزی و بتنی، از جمله دیگر آثار رشد علمی و فناوری در کشور میباشد.
4- دستاوردهای دفاعی - نظامی
ارتش ایران در دوران قبل از انقلاب وابسته و تحت نفوذ آمریکاییها بود. قدرت دفاعی – نظامی کشور نه در راستای تأمین منافع غرب تعریف شده بود. عمده تجهیزات نظامی ارتش از کشورهای غربی وارد میشد و هزاران مستشار نظامی در ارتش ایران حضور داشتند. با انقلاب اسلامی، سیستم دفاعی – نظامی و امنیتی کشور به طور کلی متحول شده و در کنار ارتش جمهوری اسلامی، نهادهای دیگر چون سپاه، بسیج و کمیتههای انقلاب اسلامی شکل گرفتند. تجارب دوران دفاع مقدس و مجاهدتهای پس از آن، موجب شده تا امروزه، جمهوری اسلامی از نظر قدرت دفاعی، در سطح بازدارندگی قرار گیرد. پیشرفتهای نظامی در کشور بهویژه در صنایع دفاعی، به گونهای است که علاوه بر تأمین تمامی نیازمندیهای نیروهای مسلح در حوزههای گوناگون، ایران به یکی از صادرگنندگان تجیهزات نظامی تبدیل شده است.
قدرت دفاعی – نظامی جمهوری اسلامی، تهدیدات نظامی علیه ایران را از اعتبار ساقط کرده و همگان میدانند که هیچ کشوری جرأت تجاوز نظامی به ایران ندارد.
نمونههای از دستاوردهای نظامی از بعد تجهیزات را میتوان در موارد زیر ملاحظه نمود:
قدرت دفاعی – نظامی ایران، نه تنها از عوامل بسیار مهم در تأمین امنیت ملی کشور میباشد، بلکه دستاوردهای این حوزه معادله قدرت در منطقه را به نفع متحدین جمهوری اسلامی تغییر داده است. تأثیر دستاوردهای این حوزه را میتوان در جنگهای 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه ملاحظه کرد. هماکنون تحولات میدانی سوریه تحت تأثیر تجارب ارزشمند جمهوری اسلامی به نفع مردم و حاکمیت سوریه در تغییر است.
پیشرفت علمی و فناوری در نیروهای مسلح بسیار چشمگیر است و این پیشرفتها همگی نشأت گرفته از روح خودباوری، اعتمادبه نفس، شجاعت و مدیریت جهادی است.
دستاوردهای انقلاب اسلامی از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)
حضرت امام (ره) به عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در فاصله زمانی پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357 تا قبل از رحلت در خرداد 1368، به برخی از دستاوردهای انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در قالب سخنرانی، صدور پیام و یا بیانیه اشاره کردهاند. در اینجا به اختصار به مواردی از دستاوردهای انقلاب از دیدگاه حضرت امام (ره) در چند حوزه اشاره میشود.
الف- احیای اسلام ناب محمدی (ص) و منزوی ساختن اسلام آمریکایی
از دیدگاه حضرت امام (ره)، انقلاب اسلامی توانست اسلام واقعی و ناب را زنده کند و قدرت و عظمت اسلام را به نمایش بگذارد. اسلام سیاسی که مبتنی بر تلازم و عینیت دین و سیاست است، با انقلاب اسلامی تجدید حیات نمود و جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی مبتنی بر همین نگرش از دین در ایران استقرار پیدا کرد. در پرتو این تجدید حیات اسلام ناب، ولایت فقیه به عنوان نظریه دینی و شیعی و مدل حکومت اسلامی در دوران غیبت مورد توجه قرار گرفت و با تشکیل حکومت دینی، اسلام و شعائر دینی احیا شد. نماز جمعه و حج ابراهیمی و برپایی مراسمهای دینی و معنوی به مناسبتهای مختلف با برخورداری از روح اسلامی نمونههایی از این زنده کردن شعائر است. نمونههایی از اظهارات حضرت امام (ره) در این حوزه عبارت است از:
ب- ایجاد تحول روحی، معنوی و اخلاقی در مردم ایران
جامعه ایرانی در دوران ماقبل از انقلاب، یک جامعه مأیوس، سرخورده، سردرگم و خودباخته بود. این وضعیت در جامعه ایرانی، ریشه در دوران قاجار و شکستهای ایران از روس، ناکامی در عرصه مشروطه و سیطره روزافزون قدرتهای خارجی بر کشور ایران بهویژه در دوران 57 ساله رژیم منحوس پهلوی داشت. ملت ایران در پرتو انقلاب اسلامی جان تازهای گرفت و به دوران سیهروزی، سرسپردگی و عدم اعتماد به خود پایان داد. انقلاب تحولات روحی عظمی در ملت ایران ایجاد کرد. جوانان ایرانی که اسیر هوی و هوس شده و در عشرتکدهها، مشروبفروشیها و دیگر مراکز فساد گرفتار شده بودند، با انقلاب اسلامی از خواب غفلت بیدار شده و در مسیر رشد و تعالی گام برداشتند. این دستاوردها در کلام حضرت امام (ره) با عبارات زیر تبیین شده است:
ج- فروریختن نظام طاغوتی و سلطنتی مستبد و وابسته و استقرار نظام جمهوری اسلامی
یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه سیاست و حکومت است. انقلاب اسلامی به حکومت طاغوتی و سلطنتی 2500 ساله در ایران پایان داد و مبتنی بر خواست و آرای مردم، نظام مردمسالاری دینی را با عنوان «جمهوری اسلامی» برپا کرده. نظام مردمسالاری دینی استقلال ایران را تأمین و با نگهداشتن مردم در صحنه، آزادیهای آنان و عزت ملی را پاس داشت. با انقلاب اسلامی، مسئولان با رای مردم به قدرت رسیدند و نهادهای مردمی برای حفظ انقلاب و پیشبرد آرمانهای آن تأسیس شد. این دستاوردهای ارزشمند در کلام حضرت امام (ره) با عبارتهای زیر مورد توجه قرار گرفته است:
شما آزادید بروید بیرون مطالب خودتان را بگویید، انتقاد از دولت بکنید، انتقاد از هر کس که پایش را کج گذاشت بکنید، هیچکسی نیست که به شما بگوید چرا؟ (صحیفه نور، ج 9، ص 234)
د- شکلگیری نظام دفاعی با نیروهای مکتبی و مردمی برای کشور
از افتخارات هر ملتی، برخوردار بودن از نیروهای نظامی توانا برای امر دفاع است. ایران در دوران ما قبل از انقلاب اسلامی طی یک دوره 200 ساله و در چند جنگی که بر آن تحمیل گردید حدود یک میلیون کیلومتر مربع از سرزمین خود را از دست داد. با انقلاب اسلامی، بر اساس آموزههای دینی، نیروهای مردمی و مکتبی در قالب سپاه، کمیته و بسیج سازمان یافتند و ارتش جمهوری اسلامی نیز رنگ مکتبی و مردمی پیدا کرد. نیروهای مسلح ایران با اقتدار جنگ تحمیلی را به دفاع مقدس تبدیل کرده و اکنون ایران کشوری دارای قدرت بازدارندگی نظامی است. این دستاوردهای ارزشمند انقلاب و نظام اسلامی در عبارتهای زیر از حضرت امام (ره) به خوبی مورد توجه قرار گرفته است:
ه- دگرگونی و تحول در امور معیشتی مردم و بهویژه اقشار محروم و کمدرآمد
انقلاب اسلامی نجاتبخش بسیاری از اقشار آسیبپذیر و محروم جامعه شود. در دوران طاغوت درصد کمی از مردم ایران از خدمات گوناگون برخوردار بوده و بخش اعظم جامعه در شهرها و روستاها با فقر و محرومیت دست و پنجه نرم میکردند. در کلان شهرایی چون تهران، حلبیآبادها در جنوب شهر از فقر و محرومیتها حکایت داشت. انقلاب ��سلامی در این وضعیت دگرگونی ایجاد کرد و سیاست اصلی جمهوری اسلامی محرومیتزدایی و کمک به اقشار آسیبپذیر و فاقد درآمد یا کمدرآمد شد. حضرت امام (ره) این بخش از دستاوردهای انقلاب و نظام اسلامی را اینگونه بیان میدارند:
انقلاب اسلامی و نظام دینی برخاسته از آن، مواضع مبنایی و اصولی روشنی در قبال نظام سلطه و مستضعفین دارد. بر اساس این مواضع انقلاب توانست ابهت قدرتهای شیطان را در هم شکسته و فریادرس مسلمانان و مستضعفان عالم گردد. این رویکرد انقلاب و جمهوری اسلامی دستاوردهای ارزشمندی چون بیداری اسلامی را به دنبال داشته و حضرت امام (ره) در بیانات گوناگون به این مواضع انقلاب و دستاوردهای آن اشاره داشتهاند که به مواردی از این بیانات پرداخته میشود:
آری فلسطین راه گم کرده و خود را از راه برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فرو ریخت و چگونه خون بر شمشیر بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد و چطور خواب بنی اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت. (صحیفه نور، ج 20، ص 234)
دستاوردهای انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خامنهای(مدظله العالی)
حضرت آیتاله العظمی امام خامنهای (مدظله العالی) نیز مانند حضرت امام (ره)، در مقاطع مختلف به تبیین و تشریح دستاوردهای انقلاب اسلامی و پیشرفتهای جمهوری اسلامی پرداختهاند. برای جلوگیری از طولانی شدن این نوشتار، به اختصار فقط مواردی از بیانات معظه له در خصوص دستاوردهای انقلاب اسلامی که در آستانه سیوسومین سالگرد پیروزی انقلاب و در خطبههای نماز جمعه تهران ایراد گردید را مرور میکنیم:
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، توسعه قدرت جمهوری اسلامی، بیداری اسلامی، افت قدرت نظام سلطه را از واقعیتهایی میدانند که در پی انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته و بر این اعتقاد هستند که جهان بر سر یک پیچ تاریخی قرار دارد و هندسه سیاسی جهان در حال تغییر میباشد. معظمله ایجاد تمدن نوین اسلامی در آینده نزدیک را نوید میدهند.
======================
گاهنامه سخن هادی شماره 92