اهمیت دریا
دریاها و سواحل از گذشته بسیار دور تاکنون مهد تمدنهای بسیار بزرگ بودهاند. نقش دریاها و اقیانوسها در توسعه اقتصادی کشورها خصوصاً در دهههای اخیر قابل توجه بوده است. درباره اهمیت دریاها و اقیانوسها میتوان گفت:
1ـ بیش از دو سوم کره زمین از آب پوشیده شده است. بنابراین با توجه به تفکر برخی که افزایش جمعیت کره زمین، میطلبد؛ انسانها بتوانند از همه فضاهای موجود استفاده بهینه کنند، دریاها و اقیانوسها باوجود عدم شناخت کافی بشر از آنها میتواند یک منبع بسیار خوب برای بشر باشد.
2ـ بیش از 90 درصد تجارت جهانی از طریق دریا انجام میشود. حملونقل از طریق دریا سریعتر، امنتر و به صرفهتر است. حملونقل بسیاری از کالاهای حجیم از طریق دریا امکانپذیر است. امروزه شاهد انتقال حجم عظیم مواد غذایی، تکنولوژی جدید و حتی مواد غذایی فاسد شدنی، بهداشتی و هر آنچه بشر میتواند تولید کند از طریق دریا هستیم. امروزه بدون وجود حملونقل دریایی، واردات و صادرات کالا که پایه تجارت نوین جهانی است امکانپذیر نیست. حدود 500 هزار کشتی تجاری به شکل بینالمللی در دنیا فعالیت میکند که همه نوع کالا را حمل میکنند.
3ـ اکثر شهرهای بزرگ دنیا در حاشیه دریا، یا با فاصله کمی از دریاها واقع شدهاند. بنابراین به لحاظ ارتباطی میتوان گفت دریا میتواند نقطه عطفی در ایجاد ارتباط بین کشورها باشد. امروزه 20درصد جمعیت جهان در محدوده 25 کیلومتری دریا و 39درصد جمعیت جهان در محدوده 100 کیلومتری دریا زندگی میکنند. در جهان حدود 2800 بندر وجود دارد که از طریق آن میتوان با ملتها ارتباط برقرار کرد.
4ـ دریاها میتوانند به کشورهای حاشیه خود عمق استراتژیک ببخشند. به همین دلیل کشوری که دارای مرز آبی است، میتواند با دفاع در عمق به امنیت ملی خود عمق استراتژیک بدهد، در صورتیکه کشورهای محصور در خشکی از این توانایی محروم هستند.
5ـ دریا به دلیل فیزیک (درجه دمای مختلف) و شیمی(ترکیب گوناگون املاحی) و تغییر سریع وضعیت خیلی کمتر از زمین و هوا قابل پیشبینی است. این موضوع در بحث نظامی بسیار راهبردی است. این قابلیت استتار و اختفای دریا سبب شده است که برخی از کشورها بسیاری از مراکز فرماندهی و کنترل خود را در اعماق اقیانوسها قرار دهند.
مفاهیم امنیت، امنیت ملی، امنیت منطقهای
اگر بخواهیم یک تعریف علمی و منطقی از امنیت داشته باشیم میتوان گفت؛ امنیت یعنی فقدان تهدیدات نسبت به ارزشها، منافع، اهداف. به عبارتی حتی در بعد ذهنی، ملتی و کشوری نسبت به مورد هجوم قرار گرفتن منافع، اهداف و آرمانهای خود هیچگونه هراسی نداشته باشد.
البته تعاریف دیگری از امنیت صورت گرفته است. از قبیل در معرض خطر نبودن یا از خطر محافظت شدن. همچنین امنیت، عبارت است از، رهایی از تردید، آزادی از اضطراب و داشتن اعتماد و اطمینان. برای نمونه آقای «باری بوزان» نظریهپرداز امنیت بینالملل امنیت را اینگونه تعریف میکند: «در زمینه امنیت نکته اصلی رهایی از هر نوع خطر و تهدید است.» بوزان دو عنصر دوستی و دشمنی و تقسیم قدرت بین دول اصلی را عوامل موثر در مجموعه امنیتی میداند.( باری بوزان. دولت، مردم و هراس. تهران. پژوهشکده مطالعات راهبردی. 1381) معهذا میتوان نتیجه گرفت امنیت از مهمترین اهداف و انگیزهها از قدیمالایام تاکنون نیز بوده است. این انگیزه با جوهره اصلی انسان پیوند خورده و حفظ و صیانت از خود از مهمترین اهداف هر انسان است. مهمترین نیاز هر فرد، خانواده و جامعه و حکومت، تأمین امنیت است. کشور به عنوان یک واحد سیاسی، وظیفه تأمین امنیت افراد، گروههای مختلف اجتماعی و سازمانهای مرتبط به خود را دارد. (روشندل. جلیل. امنیت ملی و نظام بینالملل. تهران . انتشارات سمت. 1373).
اما مفهوم امنیت ملی باوجود اهمیت آن نتوانسته همپای سایر تحولات فزاینده در سطح داخلی و خارجی پیش رود. باریبوزان از این مفهوم بهعنوان یک مفهوم عقبمانده نام میبرد. امنیت ملی یعنی حالتی که ملتی فارق از تهدید از دست دادن ارزشهای بنیادین خود باشد.
امنیت ملی یک ایده غربی و خصوصاً آمریکایی است، که از سالهای پس از 1945 به عنوان یک مفهوم رایج در محافل علمی و آکادمیک وارد شد.
درخصوص نگرش و دیدگاهها نسبت به امنیت ملی دو نظریه وجود دارد:
الف) نگرش سنتی به امنیت که خود به دو دسته تقسیم میشود؛ ۱ـ واقعگرایان 2ـ آرمانگرایان(ایدهآلیسم)
ب) نظریات جدید امنیت شامل؛1ـ نو واقعگرایی(نورتالیسم) 2ـ نهادگرایان(نولیبرال) 3ـ نظریه سازندگی 4ـ مکتب کپنهاگ 5ـ جهانگرایان 6ـ امنیت در دوره معاصر.
پرداختن به دیدگاههای این دو مکتب در حوصله بحث ما نیست. اما میخواهیم بگوییم در یک نگاه اجمالی به فرایند مطالعات امنیتی، ابعاد ذهنی و عینی امنیت پیچیده میشود. در نتیجه راههای رسیدن به یک نقطه ایدهآل با پیچیدگی بیشتری روبهرو میشود. نظام بینالملل و نظامهای منطقهای متشکل از دولتها هستند که تعامل دولتها از یک طرف و سازمانهای بینالملل در نهایت به امنیت منطقهای و بینالمللی منجر خواهد شد. معهذا امنیت منطقه ای در واقع تلاش و همگرایی دولتها در یک منطقه جهت رسیدن به امنیت ملی مطلوب است.
امنیت هیچ کشوری بدون امنیت منطقهای امکانپذیر نیست. به عبارتی کسب منافع ملی هیچ کشوری بدون امنیت منطقهای وجود نخواهد داشت. امروزه برای بسیاری از کشورهای منطقه ما نفت یک منبع حیاتی است که بخش مهمی از اقتصاد کشورهای منطقه را تشکیل میدهد. در حقیقت یک بخش مهم از منافع ملی ماست. از اینرو این ماده حیاتی با اقتصاد و امنیت ملی ما و دنیا گره خورده است. بنابراین اگر ما و دولتهای منطقه اقتصاد را میخواهیم؛ باید در ترتیبات امنیتی منطقه نیز مشارکت کنیم. این موضوع در بخش شمال کشور ما با کشورهای آسیای میانه و قفقاز نیز صادق است. معهذا امنیت ملی ما و همه کشورها در منطقه به هم گره خورده است.
به این موضوع نیز اشراف و اعتقاد داریم که منطقه مورد نظر ما از نظر ساختاری ناهمگن است. این ناهمگنی هم ناشی از عوامل مختلفی از قبیل معضلات قومی و ملی، منازعات مرزی و گسیختگیهای سیاسی و فرهنگی و مداخله قدرتهای فرامنطقهای در حوزه امنیتی دریایی ما و دهها عامل دیگر است. اما از طرفی دارای منافع، خصوصیات و ویژگیهای مشترک هم هستیم، که اگر به آنها توجه شود میتوان یک همگرایی منطقهای را بهدست آورد.
مشخصات و ویژگیهای امنیتی غرب آسیا(خاورمیانه)
منطقه غرب آسیا بهعنوان حساسترین منطقه در قالب همه سناریوهای پیشنهادی برای نظام بینالملل پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مورد توجه استراتژیستها بوده است. تحولات در غرب آسیا به عنوان کانون تمدن اسلامی، تنها تمدن کهنی است که با تحولات جهان کنار نیامده و همچنان در تقابل و چالش با آن قرار دارد.
در این منطقه حساس از دنیا همواره مولفههایی از قبیل اختلافات مرزی و سرزمینی، اختلافات قومی، اختلافات ایدئولوژیکی، دخالت قدرتهای فرامنطقه و سلطهگر، وجود حکومتهای غیر دموکراتیک، مشکلات اقتصادی، جنبشهای تندرو و مباحث مربوط به انرژی به عنوان موضوعات چالشی این منطقه بوده است. در حال حاضر موضوع بیداری اسلامی در منطقه یکی از موضوعات اصلی شکلدهنده به بحث امنیت غرب آسیا است. معهذا در وضعیت ناپایدار فعلی در غرب آسیا نمیتوان برآورد وضعیت درستی از آینده داشت.
با توجه به مولفه های قید شده اهمیت انرژی و نقش خلیجفارس در مباحث امنیتی غرب آسیا مهمتر و قابل توجهتر از بقیه است. ویژگیها، ساختارها و به هم پیوستگیهای امنیتی در منطقه خلیجفارس سبب شکلگیری شبکهای از روابط امنیتی میان کشورهای منطقه شده است. بر این اساس کشورها را نمیتوان جدای از یکدیگر تصور کرد. بهگونهای که هر گونه تغییر و تحول در وضعیت یک کشور موجب میشود موقعیت سایرین نیز تحت تأثیر قرار گیرد. این مسئله به نوبه خود تشکیل یک مجموعه امنیتی در منطقه را باعث میشود. از سوی دیگر این امر منجر به ایجاد وابستگی متقابل امنیتی میان اعضای این مجموعه میشود. البته این کشورها عمدتاً دارای نگرانیهای مشترکی هستند، که مقابله با این چالشها تنها از طریق اقدام دستهجمعی با مشارکت تمامی کشورهای منطقه میسر خواهد شد. الگوهای امنیتی ارائه شده از سوی برخی کشورهای فرامنطقهای تا حال نتوانسته پاسخ مناسبی برای حلوفصل مسائل امنیتی منطقه قلمداد شود و یک همگرایی را در بین کشورهای منطقه بهوجود آورد، زیرا نادیده گرفتن نقش قدرتهای منطقهای از جمله ضعف این طرحهاست.
نقش و جایگاه جمهوری اسلامی در نظام امنیتی غرب آسیا
غالب کارشناسان روابط بینالملل معتقدند موقعیت جمهوری اسلامی ایران در منطقه حساس غرب آسیا به دلایل ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، ژئوکالجرال و ژئواستراتژیک ممتاز است. مجموعه امتیازات فوق سبب شده که جایگاه جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت منطقهای بتواند نقش خود را در غرب آسیا پیدا کند.
موقعیت دریایی جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران دارای یک موقعیت دریایی بیبدیل است. این موقعیت سبب شده که کشور عزیزمان یک اهمیت راهبردی پیدا کند. جمهوری اسلامی با مرزهای طولانی در خلیجفارس و دریای عمان، از طرفی در اختیار داشتن تنگه هرمز، همچنین قرار گرفتن بین دو کانون انرژی فسیلی در شمال و جنوب کشور سبب این اهمیت راهبردی شده است.
جمهوری اسلامی ایران دارای مرزهای آبی حدود 3180 کیلومتر است که حدود 740 کیلومتر آن در شمال و 2440 کیلومتر آن در جنوب ایران است. معهذا چیزی در حدود 37 درصد مرزهای کشور آبی است.
سیاست دفاعی جمهوری اسلامی ایران
مفاهیم دفاع و امنیت همچنین سیاست، دارای قدمت طولانی هستند، بهطوریکه برخی از صاحبنظران علوم سیاسی علت پیدایش دولتها را در درجه اول دفاع و ارتقای امنیت در جامعه میدانند. دفاع و امنیت چیست؟ سیاست دفاعی را چگونه میتوان تعریف کرد؟
دفاع تدبیری که برای مقاومت در برابر حملات سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و روانی و یا فناوری یک یا چند کشور اتخاذ میشود، تواناییهای بازدارندگی را تقویت میکند و بازدارندگی نیز به این تواناییها نیرو میبخشد. (نوروزی. محمدتقی. فرهنگ دفاعی امنیتی. 1385)
اما سیاست دفاعی عبارت است از خطمشیها و راهکارهای یک دولت، اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... برای به کارگیری عناصر قدرت ملی به منظور برقراری امنیت ملی و دفع تهدیدات داخلی و خارجی و رویارویی با حوادث اعم از طبیعی، امنیتی و... (همان. ص 422)
البته برای سیاست دفاعی تعاریف بسیار متنوع و زیادی ارائه شده است که مفهوم کلی همه آنها یکی است. معهذا به زبان بسیار ساده میتوان گفت مجموعه اقدامات و راهکارهای یک دولت برای رفع خطر یا تهدید را «سیاست دفاعی» میگویند.
اما سیاست دفاعی جمهوری اسلامی چیست؟ و چگونه میتوان آن را تعریف و تفسیر کرد؟
در سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 به عنوان یک سند راهبردی هدف کلان کشور اینگونه تعریف شده است: «با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و... در چشمانداز بیست ساله، ایران کشوری است توسعه یافته به جایگاه اول اقتصادی علمی و فناوری در سطح منطقه.»
همان طور که اشاره شد جمهوری اسلامی ایران باید بتواند در سند چشمانداز به یک قدرت منطقهای تبدیل شود. برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای همه مولفههای قدرت باید همپای هم رشد کنند. معهذا همانطوری که در جهت اقتصادی، علمی و فناورانه و... جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه میبایست تبدیل به قدرت درجه یک منطقه شود، در بعد دفاعی و امنیتی نیز این موضوع باید مدنظر قرار گیرد. به اعتقاد نگارنده رسیدن به این مهم نیازمند مقدماتی است که الزامات آن شکل گرفته و انشاءالله میتواند به همراه سایر مولفهها رشد و توسعه بیابد و به عنوان یک بازوی قدرتمند در کنار سایر مولفهها عمل کند.
اصول سیاست دفاعی جمهوری اسلامی ایران
1ـ قابلیت پاسخگویی به تهدیدات همهجانبه: سیاست دفاعی جمهوری اسلامی باید به گونهای باشد تا بتواند پاسخگوی تمامی شیوههای تهدید علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد. امروزه شیوههای تهدید علیه جمهوری اسلامی اینگونه تعریف میشود؛ الف) تهدیدات سخت، ب)تهدیدات نیمهسخت، ج) تهدیدات نرم و د) قدرت بازدارندگی.
۲ـ ایجاد اختلال در تصمیمات دشمن: اتخاذ روش و سیاستی که بتواند قدرت تصمیمگیری دشمن را مختل کند و زمان را از او بگیرد، بهطوریکه فکر تهدید علیه اهداف ملی را در سر نپروراند از مهمترین ویژگی سیاست دفاعی جمهوری اسلامی است. این موضوع پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران بارها مشاهده شده است. پس از 11 سپتامبر کشور ما در چند مرحله به سمت جنگ پیش رفته ولی سیاستهای مدبرانه رهبر فرزانه انقلاب و توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و عدم شناخت دشمن از راهبردهای اصلی نظام، قدرت تصمیمگیری را از دشمن گرفته است.
3ـ مردمی کردن دفاع: ایده مردمی کردن دفاع توسط حضرت امام(ره) در دوران جنگ تحمیلی نشان داد که با اتکا به ملت میتوان بر ارتشهای کلاسیک و قدرتمند دنیا پیروز شد. این ایده گرچه به صورت کلاسیک تدوین و به عنوان یک راهبرد نوشته نشده است، ولی این تفکر مبنایی شد که نظام بتواند در تمام طول حیات خود از این دکترین در تحولات و حوادث آینده هم استفاده کند.
4ـ دکترین مقاومت: دکترین مقاومت مهمترین و موثرترین راهبرد جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران علیه استکبار بوده است. این شیوه دکترین در واقع جهانبینی نظام مقدس جمهوری اسلامی در مبارزه با دشمن است. سامانه فکری و اساس بنیاد تفکر جمهوری اسلامی در بحث دفاع «مقاومت» است. مقاومت در واقع یک فرهنگ است. این فرهنگ جهاد و شهادتطلبی را ترویج میکند. تصویری بسیار زیبا از صحنه نبرد ارائه میدهد که در آن شهادت اوج آمال و آرزوی یک انسان میشود، این فرهنگ تصویری از پیروزی ارائه میدهد که در آن انسان در شرایط خاص شکست نظامی میتواند خود را پیروز صحنه جنگ ببیند، در حالیکه انسان معتقد به انجام تکلیف است. چه بکشد و چه کشته شود در هر دو صورت پیروز صحنه نبرد است. در واقع انسان یک مأمور است؛ مأمور به انجام وظیفه، این درسی است که شیعه از مولای خود اباعبداللهالحسین در حادثه عاشورا گرفته است. دکترین مقاومت ایران درسی از حادثه عاشورا است. (نگارنده. دکترین مقاومت راهبردی جمهوری اسلامی ایران با استکبار جهانی)
محیط امنیتی دریایی جمهوری اسلامی
محیط امنیتی یک کشور چیست؟ این محیط به چه عواملی بستگی دارد؟ محیط امنیتی دریایی جمهوری اسلامی را باتوجه به وضعیت نظام و تهدیدات پیش رو چگونه میتوان ترسیم کرد؟
محیط امنیتی یک کشور در واقع چهارچوبی است که در آن دولتها نقشآفرینی میکنند. این محیط به چند عامل وابسته است: الف) عوامل سیاسی، ب) عوامل نظامی، ج) عوامل اقتصادی و د)عوامل ژئوپلیتیکی.
این چهار عامل مولفههای تأثیرگذار در محیط امنیتی یک کشور هستند. اما اگر بخواهیم محیط امنیتی دریایی جمهوری اسلامی را بررسی کنیم میتوان گفت که باتوجه به مولفههای قید شده یک سلسله عوامل دیگری نیز در این ابعاد نقشآفرینی میکنند. کشورهای حاضر در محیط امنیتی دریایی جمهوری اسلامی را میتوان به دو گونه تعریف کرد؛
1ـ کشورهای حاشیه که برخی ضعیف و برخی دیگر نیز همتراز و رقیب هستند. از کشورهای ضعیف و کوچک میتوان کشورهای حاشیه خلیجفارس را نام برد که اهمیت راهبردی چندانی در محیط امنیتی دریایی جمهوری اسلامی ندارند. اما میتوانند با اتکا به قدرتهای بزرگ و سلطهگر به موقع، به عنوان چالشهای جدی در محیط امنیتی دریایی جمهوری اسلامی باشند و به عنوان ستونهای دشمن در منطقه عمل کنند، همچنان که دولتهای سلطهگر به هنگام بحرانهای احتمالی نیز ناچارند با اینگونه دولتها همراه شوند و اجرای عملیاتهای مشترک و مرکب علیه منافع نظام جمهوری اسلامی داشته باشند. بنابراین این کشورها برای دشمن اهمیت راهبردی پیدا میکنند و دیگر کشورهای همتراز و رقیب چون پاکستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی که به لحاظ توانمندی همسطح جمهوری اسلامی بوده و نوع برخورد با این کشورها در حوزههای مختلف راهبرد خاص خود را میطلبد.
2ـ کشورهای فرامنطقهای و سلطهگر که سالهاست به دلیل تسلط بر منابع نفتی و دهها برنامه راهبردی دیگر بر محیط امنیتی دریایی جمهوری اسلامی سایه افکندهاند. این کشورها برای رسیدن به اهداف خود برنامههای بزرگ و کوچکی را طراحی و اجرا کردهاند.
معهذا محیط امنیتی دریایی جمهوری اسلامی با توجه به مباحث قید شده شکننده، ناپایدار و غیرقابل پیشبینی است. لذا بسیاری از پژوهشگران عرصه راهبردی معتقدند محیط امنیتی جمهوری اسلامی یکی از دشوارترین محیطهاست.
البته جمهوری اسلامی در منطقه به دنبال ایجاد یک امنیت بومی به دست دولتهای منطقه است، چنانچه این راهبرد را در بیانات مقام معظم رهبری به عنوان عالیترین مرجع تصمیمگیری در جمهوری اسلامی میتوان دریافت: «امنیت خلیج فارس باید به دست دولتهای منطقه تأمین شود.»
تهدیدات امنیتی محیط دریایی جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی همواره خواهان صلح و آرامش در منطقه بوده است، اما دولتهای منطقه تحت تأثیر عملیات روانی غرب، امنیت و ثبات سیاسی خود را در گرو حمایت آنان میدانند. با این حال عمدهترین موضوعات امنیتی منطقه از دیدگاه جمهوری اسلامی به شرح زیر است:
1ـ وجود چندین مناقشه حقوقی بر سر مسائل مرزی و آبی و چاههای نفت بین کشورهای منطقه که تاکنون حل نشده و میتواند به تولید بحران در منطقه کمک کند.
2ـ حضور و نقشآفرینی قدرتهای بزرگ در منطقه بهطوریکه برخی از آنان در راهبردهای خود به این نتیجه رسیدهاند که باید در صحنههای امنیتی منطقه غرب آسیا یک بازیگردان باشند، نه بازیگر. با این راهبرد، به دنبال تنش بین کشورها هستند و خود در پشت صحنه، کارگردانی میکنند.
3ـ سیاست رژیم صهیونیستی که در منطقه به دنبال اختلاف و عدم شکلگیری همگرایی در منطقه است.
4ـ موضوع تحولی بهنام بیداری اسلامی و نقشآفرینی مردم در صحنه که این پدیده خوشایند دولتهای منطقه نیست.
5ـ پدیده خشونت در منطقه تحت عنوان اسلام که در واقع پدیده تروریسم را زنده میکند.
6ـ رقابتهای تسلیحاتی دولتها بدون برنامه و اجرای عملیاتهای روانی در بین دولتها و ملتها تحت عنوان اسلامهراسی.
7ـ وجود منابع گسترده انرژی در منطقه و نیاز ملتهای جهان به این مدل انرژی و تأثیر این مدل در رفتار دولتها و علاقه دولتهای سلطهگر جهت حضور در منطقه و تسلط بر این منابع به عنوان مهمترین ابزار قدرت.
8ـ مقابله با تفکر اسلام انقلابی تحت عنوان تفکر بنیادگرایی در منطقه.
9ـ عدم همگرایی در بین کشورهای منطقه.
در مجموع با توجه مسائل قید شده و شاید دهها مورد دیگر جمهوری اسلامی ایران چارهای جز اتکا به خود و پیگیری سیاست خودیاری ندارد.
چشمانداز آینده
یکی از مهمترین رویکردهای توسعه در جمهوری اسلامی که قابلیت دسترسی به آبهای آزاد و توان بهرهبرداری از مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیک و ژئوکالچرال دارد، توسعه دریامحور است. توسعه ابعاد مختلفی چون؛ توسعه سیاسی، اقتصادی، داخلی، مدیریتی، سازمانی، ملی، شغلی و... دارد و چندین نمونه دیگر که موضوع بحث ما نیست. هدف اصلی ما توسعه دریامحور است و این موضوع میتواند در شیوههای توسعه خصوصاً توسعه پایدار و در نهایت توسعه ملی موثر باشد. توسعه دریامحور در واقع توانایی یک کشور را در دستیابی به منابع خود از طریق دریاها و اقیانوسها برای فعالیتهای سیاسی، اقتصادی در جهت رسیدن به اهداف ملی و منطقهای نشان میدهد. معهذا توسعه دریا و دریانوردی میتواند در ابعاد مختلف از جمله اقتصادی، سیاسی، بازرگانی، حمل و نقل، امنیتی و نظامی، بهرهبرداری از منابع زیر بستر و روی بستر، استفاده از انرژی دریا و در نهایت استفاده از دریا در جهت اهداف سیاسی، اهداف ملی و آرمانهای ملی تأثیر بگذارد. در بحث توسعه دریامحور باید به موضوع توسعه پایدار توجه داشت.
از مهمترین مولفههای توسعه دریامحور موضوع امنیت دریایی است. موضوع امنیت دریایی شاید در حد تاکتیک باشد. اما تأثیر این مولفه راهبردی است. لذا این مولفه ارتباط تنگاتنگی با موضوع امنیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی دارد.
مولفه تأثیرگذار در امنیت دریایی عبارت است: 1ـ حاکمیت سیاسی 2ـ حاکمیت اقتصادی 3ـ حاکمیت ژئوپلیتیکی 4ـ امنیت حملونقل دریایی ۵ـ امنیت تجارت و بازرگانی ۶ـ امنیت زیست محیطی ۷ـ قدرت دریایی.
از مهمترین و موثرترین مولفهها در ایجاد امنیت دریایی به اعتقاد نگارنده قدرت دریایی است.
اهمیت قدرت دریایی
قدرت دریایی یک کشور عبارت است از؛ مجموعه ناوگانهای نظامی و تجاری، تسهیلات بندری، صنایع کشتیسازی و تعمیرات شناوری، ناوگان صیادی و شیلاتی و مراکز آموزش دریایی، اما تکیهگاه اصلی قدرت دریایی هر کشور در داشتن نیروی متخصص و کارآمد است. امروزه برخی در تعریف قدرت دریایی(sea pawer) از یک فرمول بسیار ساده استفاده میکنند؛
ناوگانهای تجاری + ناوگانهای نظامی = قدرت نظامی
اما بررسی قدرت دریایی در یک کشور در واقع بررسی راهبرد آن کشور، نیرویهای متخصص و کارآمد، بهره آن کشور از تکنولوژی، داشتن تأسیسات بندری، ناوگان تجاری و غیر تجاری و نکته بسیار مهم علاقه ملت به مسائل و مباحث دریایی است.
البته تعاریف دیگری نیز از قدرت دریایی ارائه شده است. برای نمونه برخی قدرت دریایی در یک کشور را به عواملی همچون موقعیت جغرافیایی و راهبردی، ثروت ملی، جمعیت کشور، روحیه و اخلاق مردم در رابطه با فرهنگ دریایی، پشتوانه علمی و تکنولوژی، تسهیلات بندری و... بسط میدهند.
همه میدانیم نظریه قدرت دریایی برای اولین بار توسط آلفرد ماهان یک نظامی ارشد ایالات متحده آمریکا بین سالهای 1914ـ1840 مطرح شد. نامبرده مولفههایی را به عنوان عوامل موثر در شکلگیری قدرت دریایی از قبیل؛ موقعیت جغرافیایی، ویژگیهای طبیعی، طول سواحل و وسعت قلمرو، جمعیت و خصوصیات ملی برشمرد که در حوصله بحث ما نیست. البته افراد دیگری نیز در عرصه جهانی برای تکمیل نظریه قدرت دریایی نظیر آقای ژئوفریتیل مطرح شدهاند. که معتقد بودند، قدرت دریایی موثر از عناصر قدرت دریایی و منابع قدرت هستند.
علاوه بر نقطهنظرات مختلف معتقدیم، جهان امروزه در عرصه دریا، خصوصاً بعد امنیت دریا از چند موضوع اساسی رنج میبرد. این موضوعات نگرانی همه کشورهای جهان که به دریا متصل هستند، خصوصاً کشورهای منطقه را شامل میشود. تهدیدات نوین امنیت بینالملل و منطقه شامل: تروریسم، قاچاق، دزدی دریایی، مسائل زیستمحیطی، حضور ناوگانهای بیگانه و... و دهها عنوان دیگر است.
چشمانداز جمهوری اسلامی در بحث توسعه دریامحور حضور در عرصههای دریایی منطقهای سوای نظریهپردازی معمول و مطرح در دنیا برای تسلط بر منابع، فشار بر کشورها و کنترل دولتها و ملتهای منطقه است.
دریا به عنوان عرصه تعیینکننده برای کشورهایی است که به آبهای آزاد دسترسی دارند، لذا جمهوری اسلامی این حق را برای خود قائل است که در عرصههای دریایی بتواند در قالب حقوق و قوانین بینالملل از سیاست ستیژ استفاده کند. درباره علت علاقهمندی جمهوری اسلامی به عرصه دریا میتوان گفت:
1ـ ایجاد همگرایی بین کشورهای منطقه اعم از حوزه خلیجفارس و حوزههای پیرامونی و دریایی خزر باتوجه به پتانسیل جمهوری اسلامی و سایر کشورها.
2ـ شکلگیری پیمانهای منطقهای در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی باتوجه به وجود اهداف و مشترکات بین کشورهای منطقه.
3ـ ارتقای توانمندیهای دفاعی و امنیتی جهت ایجاد محیط امن و باثبات در حملونقل دریایی.
4ـ افزایش ظرفیت بنادر و ناوگان حملونقل در جمهوری اسلامی و کشورهای منطقه.
5ـ مشارکت فعال در بحث سازمانهای منطقهای چون opc و تلاش برای ایجاد سازمانهای مشابه در حوزههای دیگر دارای این پتانسیل.
6ـ حفاظت از منافع ملی و یاری به مستضعفان در نقاط مختلف دنیا و حفظ امنیت آبها و راههای مواصلاتی دریایی برابر اصل 143 قانون اساسی جمهوری اسلامی.
7ـ تعامل سازنده و موثر با جهان براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
8ـ مبارزه و برخورد جدی با هرگونه چالش و تهدید که امنیت دریایی منطقهای را به مخاطره میاندازد.
9ـ تغییر موازنه قدرت به نفع کشورهای منطقه به وسیله عدم حضور قدرتهای فرامنطقه و جلوگیری از حضور ناخواسته این قدرتها در منطقه.
10ـ حضور در آبهای منطقه در چارچوب اقدامات بازدارنده به منظور نمایش قدرت توسعه و تقویت روزافزون قدرت دریایی و توسعه نیروی انسانی مجرب و توسعه دکترین و راهبرد در جهت دفاع از منافع ملی و آرمانهای ملی.