تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۳:۵۵  ، 
کد خبر : ۲۶۵۲۶۷

اوكراين، تلفيق تاريخ و سياست


فريدون مجلسي / تحليل‌گر روابط بين‌الملل 

موجوديت روسيه قرن ها پيش از «کي يف» آغاز شد، به «مسکو» رفت و دولت مُسکوي شد، پتر کبير آن را به «سن پترزبورگ» آورد و...، پس اين ستيز امروزي آن برادران ديرين از چيست؟ درواقع گستردگي روسيه و مشکلات مواصلاتي در دورشدن گويش ها موثر بوده است. زبان هاي اوکرايني و روسي براي ما که هيچ کدام را نمي فهميم شباهتي بيش از قابل فهم نبودن دارند! ظاهرا تفاوت هايشان بيش از دولهجه يا دوگويش از يک زبان است. نمي دانم در حد فارسي و لري است يا در حد فارسي و پشتو؟ اما دليل جدايي، اين نيست.

وقتي روسيه کمونيستي شد اوکرايني ها احساس فشار و آسيب بيشتري کردند. در جنگ دوم جهاني، بسياري از آنها در گريز کمونيسم به استقبال فاشيسم و نيروهاي آلماني رفتند و زماني که ورق برگشت، متحمل انتقام سخت استاليني شدند. اينگونه زخم ها برجاي مي ماند و به کينه تبديل مي شود. در دهه 1950 خروشچف در تغييرات تقسيم بندي داخلي شوروي، که سهم اندکي به تاجيکان داد و سمرقند و بخارا را نصيب ازبکستان کرد، شبه جزيره کريمه را با نوعي خودمختاري، از لحاظ اداري به کي يف سپرد. زماني که شوروي از هم پاشيد، نخست جمهوري هاي درواقع اشغالي بالکان دنبال کار خودشان رفتند، سپس مستعمرات ديگر و نهايتا اوکراين جدا شدند.

اوکراين قبل از فروپاشي نيز آنقدر هويت ويژه داشت که شوروي براي راي بيشتر در مجمع عمومي، آن ايالت را در شمار اعضاي سازمان ملل گنجانده بود. اما وقتي اوکراين مستقل شد نخست مجادله اي با روسيه داشت. روس ها مي گفتند کريمه سرزميني روسي است و بايد به وضعيت قبل از انضمام به اوکراين بازگردد. اوکراين مقاومت کرد. مجلس ايالتي خودمختار کريمه اعلام وابستگي به روسيه کرد، با اين حال با حيرت ديديم که روس هاي سرسخت چه راحت با الحاق کريمه به اوکراين موافقت کردند! در واقع روس ها فقط بندرگاه و سلطه بر تجهيزات نيروي دريايي خود را در بندر سباستوپول خواستند! اوکراين که لقمه لذيذي نصيبش شده بود، در واگذاري سباستوپول ترديد نکرد تا هرچه زودتر قال قضيه کنده شود.

اما کريمه لقمه اي لذيد نبود! گلوگير بود! روس ها از ميان جمهوري هاي پيشين، اوکراين و بلاروس و قزاقستان را خودي و از آن خود مي پندارند. بلاروسي که خودش هم خودش را روسي مي داند! در قزاقستان با 40 درصد جمعيت روس، 40 درصد قزاق و 20 درصد متفرقه اي که فرهنگ پرمايه و توان روسي را به مستحيل شدن در هويت قزاقي ترجيح مي دهند و همچنين برتري فرهنگ مسلط روسي زبان رسمي و هويت روسي بر جاي مانده است و ضمن حفظ نمادهاي قومي و ملي، يک روسيه کوچک نيمه مسلمان است!

زبان قزاقي در برابر روسي تواني براي عرضه و کاربرد ندارد. تسليم فرهنگي در زمان آينده به پيوستگي سياسي هم منجر خواهد شد. روسيه و قزاقستان هر دو ثروتمند هستند و بدون نياز مالي به ديگران، اما قزاقستان به نيروي کار و اداري و متخصص روسي نيازمند است. مي ماند اوکراين، خاستگاه روسيه! در واقع اندکي بيش از نيمي از جمعيت اوکراين را روسي زبان ها تشکيل مي دهند! چگونه چنين شد؟ پيوستن کريمه روس به اوکراين کفه جمعيتي را به سمت روسي زبان ها اعم از روس و غيرروس سنگين کرد.

چنين بود که در قيام نارنجي و ليبرال، روسي زبان هايي که به نوبه خود از کمونيسم رنجيده بودند دولت را به نارنجي هاي اوکرايني تسليم کردند. اختلاف ميان صفوف اوکرايني ها، ناسيوناليسم اوکرايني و تاکيد بر رسميت زبان اوکرايني، روسي زبان ها را به خشم آورد. در انتخابات بعدي که توسط خود اوکرايني ها برگزار شد روس ها مشارکت جدي تري داشتند و دولت را دوباره به دست گرفتند، زبان روسي را هم مانند اوکرايني، رسمي کردند. بديهي است زبان روسي از وزن و اهميت فرهنگي و سياسي بسيار بيشتري هم برخوردار است و ناسيوناليسم افراطي اوکرايني از اين زياده روي زيان خواهد ديد.

اشتباه و لجاجت سياسي دولت جديد اوکراين در زنداني کردن خانم يوليا تيموشنکو و نگهداري طولاني او به رغم اعتراضات داخلي و خارجي، به جرم سوءاستفاده مالي و گران خريدن گاز از روسيه، به بهاي گزافي براي دولت روسي اوکراين تمام شد. همه مي دانند که اين روسيه بود که در شرايط سرماي سخت و نياز اوکراين گاز را به او گران فروخت. باري اکنون اعتراضات به سنگر بندي و اشغال وزارتخانه ها کشيده و خونين شده است. روس ها که هميشه در اين موارد سختگير بودند چگونه اين بار ملايم و متحمل شده اند و از آن برخوردهاي خشن خبري نيست؟ در واقع در شرايطي که اتحاديه اروپايي به اوکراين درِ باغ سبز نشان مي دهد، روسيه با رييس جمهور اوکراين توافق مي کند که گاز ارزان به نصف بها به برادران اوکرايني بفروشد.

روسيه با اين کار هم روس هاي اوکراين را جلب و هم اوکرايني هاي آن کشور را متزلزل مي کند و هم در صورت پيوستن اوکراين به اتحاديه اروپايي، که در واقع نوعي تداوم چالش ضدروسي دوران جنگ سرد است، اتحاديه اروپايي را در مقابل مساله نوعي جبران خسارات اوکراين بابت صرف نظر کردن از بهاي گاز ارزان روسيه قرار مي دهد! گرچه روسيه با ملايمت گفته است که حتي اگر اوکراين به اتحاديه بپيوندد گاز ارزان به برادران خواهد فروخت، اما براي باور اين سخن بايد بسيار ساده انديش بود.

در واقع روس ها به سه دليل نرمش نشان مي دهند: يکي دور بودن اغلب روس هاي اوکراين از مرکز و تمرکز در شرق اوکراين (بيشتر در روستاها و شهرهاي کوچک) و در کريمه و قدرت و اکثريت اوکرايني در شهر کي يف و در نتيجه تعلق بيشتر نيروهاي پليس به اوکرايني هاي محلي. دوم نزديک بودن مسابقات المپيک زمستاني 2014 که در نيمه دوم بهمن برگزار مي شود و روسيه خواهان حفظ آرامش در مرزهاي خود است. سوم اطمينان از نتيجه انتخابات زودرس، که تصور مي شود باز هم اکثريت را (خصوصا با توجه به پولاريزه شدن يا دو بخشي شدن جامعه) براي روس ها به ارمغان مي آورد. اگر بخواهيم دليل ديگري بيفزاييم بايد جلوگيري از خونريزي و جنگ داخلي باشد! که روند کنوني و سرسختي اوکرايني تباران از هرگونه سازش و حتي پذيرش پست نخست وزيري خطر جنگ داخلي را تشديد مي کند.

دولت کنوني اوکراين اگر بخواهد وضعيت فوق العاده اعلام کند يعني بايد ارتش را وارد شهرها کند، ارتش که بيشتر افسرانش احتمالاشهري (اوکرايني) و سربازانش هم متناسب با تراکم جمعيت روسي و اوکرايني هستند و هشداري هم به دولت داده است که زودتر اوضاع را عادي کند! در کشوري که نمايشي از دموکراسي موجب دست به دست شدن صلح آميز قدرت شد، نمايش و جنگ خياباني براي کسب قدرت چگونه قابل توجيه است و چرا از طريق احزاب و نهادهاي مدني اقدام نمي کنند؟ نتيجه اينکه خطر جنگ داخلي و بروز تجزيه در ارتش هم زياد است.

به اين ترتيب گمان مي رود به زودي واکنش هايي از سوي مجلس محلي کريمه و شهرهاي شرقي اوکراين نشان داده شود و با اشاره مسکو خواهان خودمختاري شوند و چنين وضعي مي تواند به فدراليسم و نهايتا به تجزيه اوکراين به شرقي و غربي منجر شود و موقعيت سوق الجيشي روسيه در درياي سياه با تصرف دوباره کريمه، به صورت سلطه پيشين بر آن منطقه در خواهد آمد.

به گمان من زياده خواهي اوکرايني ها و کينه توزي نسبت به پسرعموهاي روسي، مانند اغلب زياده خواهي ها و لج بازي هاي سياسي به زيان طرفي تمام خواهد شد که همه چيز را مي خواهد و همه چيز را از دست مي دهد؛ يعني اوکراين! اوکراين با فقر منابع در اتحاد با روسيه مي توانست از ثروت مشترک بهره بيشتري گيرد اما ناسيوناليسم و احساسات واقعگرايي را از ميان مي برد. مساله واقعي اين است که اين جدايي مانند چک و اسلواکي متمدنانه و با آرامي انجام خواهد شد، يا مانند يوگسلاوي پس از جنگ و ويراني انجام خواهد شد. گمان مي رود مداخلات روسيه و اروپا از شدت جنگ داخلي بکاهد و راه ميانه اي براي جدايي برگزيده شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات