توان هستهاي كره شمالي
توان هستهاي كره شمالي شامل يك رآكتور هستهاي با ظرفيت پنج مگاوات برق است كه بين سالهاي 1980 تا 1987 ساخته شده است. گفته ميشود كه اين رآكتور ميتواند سالانه سوخت اورانيوم كافي را براي توليد هفت كيلوگرم پلوتونيوم توليد كند؛ ميزاني كه براي ساخت يك بمب هستهاي در سال كافي است. در سال 1989، اين كشور به مدت هفتاد روز اين رآكتور را تعطيل كرد. آژانس اطلاعاتي آمريكا معتقد است كه در اين زمان، كره شمالي سوخت مؤسسه را به منظور بازيافت براي توليد پلوتونيوم مورد نياز در ساخت بمب هستهاي از اين رآكتور خارج كرده است. در ماه مه سال 1994، به دنبال توافق با آمريكا، كره شمالي اين رآكتور را تعطيل كرد و حدود هشت هزار راد سوخت را كه ميتواند براي توليد پلوتونيوم لازم به منظور ساخت چهار تا پنج بمب هستهاي بازيافت شود، از رآكتور برداشت.
از سال 1998 به بعد، كره شمالي ساخت دو رآكتور هستهاي را با توان توليد پنجاه و دويست مگاوات آغاز كرده است. اين رآكتورها در صورت تكميل ميتوانند مواد لازم براي ساخت دويست كيلوگرم پلوتونيوم را كه براي ساخت سي بمب هستهاي در سال كافي است، توليد كنند.
افزون بر اين، يك مركز بازيافت هستهاي نيز در كره شمالي در دست ساخت است. در سال 1992، هانس بليكس، رئيس وقت آژانس بينالمللي انرژي اتمي، پس از سفر به كره شمالي، اعلام كرد كه اين تأسيسات براي بازيافت پلوتونيوم 239 از سوخت رآكتورهاي هستهاي مناسباند. بدين ترتيب، كره شمالي يكي از خطوط بازيافت را در سال 1993 تكميل كرد. در سال 1994، بازرسان آژانس مشاهده كردند كه كره در حال ساخت يك خط بازيافت ديگر در اين مجموعه است كه توانايي توليد اورانيوم اين كشور را به دو برابر افزايش خواهد داد.1
به طور كلي، اعتقاد بر اين است كه كره شمالي با استفاده از تواناييهاي خود، اين رآكتورها و تأسيسات بازيافت را توسعه داده است. گفته ميشود كره شمالي سه هزار دانشمند و پرسنل تحقيقاتي را به برنامه يانگبيون (محل تأسيسات هستهاي كره شمالي) اختصاص داده است كه بسياري از آنها، فناوري هستهاي را در شوروي سابق، چين و ـ بنا به برخي از گزارشها ـ در پاكستان مطالعه كردهاند. برنامههاي زيادي نيز براي تربيت دانشمندان هستهاي در دانشگاههاي اين كشور وجود دارد. تخمين زده ميشود كه كره شمالي 26 ميليون تن ذخيره اورانيوم در اختيار داشته باشد. هم چنين، گفته ميشود يك معدن توليد اورانيوم نيز در اين كشور وجود دارد.
در سال 1996، سرويس اطلاعات دفاعي آمريكا به اطلاعاتي دست يافت مبني بر اين كه كره شمالي در محلي به نام كومچوري، در 25 مايلي جنوب يانگبيون، تأسيساتي را براي فعاليت هستهاي داير كرده است؛ اطلاعاتي كه در سال 1998، برخي از روزنامههاي آمريكا از جمله نيويورك تايمز و واشنگتن پست افشا كردند. به دنبال اين امر، دولت كلينتون فشار مضاعفي را براي بازرسي به كره شمالي وارد آورد. سرانجام، با توافق دو طرف و دريافت پانصد هزار تن كمك غذايي از آمريكا، كره با بازرسي از اين تأسيسات موافقت كرد، اما پس از بازرسي، هيچ مدركي دال بر فعاليت هستهاي در اين اماكن به دست نيامد. با اين حال، گزارشهاي پيشين حاكي از اين بود كه كره تأسيسات هستهاي مورد نظر را جابهجا كرده است.
از نظر سيستمهاي موشكي و وسايل پرتاب كلاهكهاي هستهاي نيز گفته ميشود كه در حال حاضر، موشكهاي اين كشور توانايي هدف قرار دادن كره جنوبي و ژاپن را دارند. هم چنين، كره شمالي از توانايي ساخت موشكهاي بالستيك بين قارهاي كه بتوانند بخشهاي غربي آمريكا را هدف قرار دهند، نيز برخوردار است. برنامههاي موشكي اين كشور دولت كلينتون را بر آن داشت تا دور ديگري از گفتوگوها را درباره برنامههاي موشكي مزبور با اين كشور آغاز كند.
طي گفتوگويي كه در سال 1999 و 2000 ميان دو طرف انجام شد، كره شمالي دريافت سالانه يك ميليون دلار غرامت را از آمريكا در برابر خودداري اين كشور از صادرات موشك و فناوري موشكي خواستار شد؛ درخواستي كه مذاكرهكنندگان آمريكايي آن را رد كردند، اما در مقابل پذيرفتند كه در صورت توافق درباره برنامههاي موشكي اين كشور، حاضرند تحريمهاي اقتصادي وضع شده عليه كره شمالي را لغو كنند. اين مذاكرات به توافق دو طرف در برلين در سپتامبر سال 1999 انجاميد كه براساس آن، كره شمالي موافقت كرد در مقابل لغو تحريمها، تنها از آزمايشهاي موشكي بيشتر خودداري كند.
در مورد ميزان دقيق پلوتونيوم كره شمالي اطلاعات دقيقي در دست نيست و برآوردهاي متفاوتي در اين مورد به عمل آمده است كه از 8 كيلوگرم تا 24 كيلوگرم و حتي بيشتر را شامل ميشود، اما آنچه مورد اطمينان است اين كه كره شمالي پلوتونيوم لازم را براي توليد سه تا پنج بمب هستهاي در اختيار دارد.
در 24 ژوئن سال 1994، روزنامه ايزوستيا، چاپ روسيه، به نقل از گزارشهاي كا.گ.ب اعلام كرد كه براساس اطلاعات موجود، توسعه نخستين وسيله هستهاي درمركز تحقيقات هستهاي كره شمالي در يانگبيون به پايان رسيده، اما دولت كره شمالي براي جلوگيري از واكنش بينالمللي، از آزمايش آن خودداري كرده است، ضمن اين كه بايد يادآور شد گزارشهاي زيادي نيز مبني بر قاچاق پلوتونيوم از روسيه به كره شمالي و هم چنين، استخدام كارشناسان روسي براي ساخت كلاهكهاي هستهاي، از سوي كره شمالي منتشر شده است.2
به طور خلاصه، از مجموعه اين مطالب پيداست كه به طور قطع، كره شمالي توانايي و امكانات لازم را براي ساخت تسليحات هستهاي در اختيار دارد و به احتمال زياد، اين كشور تاكنون، موفق به ساخت يك وسيله هستهاي نيز شده، اما آن را آزمايش نكرده است. همين امر علت اصلي فراز و نشيبهاي فراوان در روابط آمريكا و كره شمالي طي يك دهه گذشته و مذاكراتي است كه ميان دو طرف انجام شده است.
تحولات روابط آمريكا و كره شمالي تا سال 2000
در سال 1985، كره شمالي به معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي پيوست؛ معاهدهاي كه تمامي دولتهاي عضو را ملزم ميكند تا از تلاش براي توسعه و كسب سلاحهاي هستهاي خودداري كنند، اما در سال 1992، بازرسان آژانس بينالمللي انرژي هستهاي اعلام كردند كه كره شمالي در نقض تعهدات خود پلوتونيوم را به سمت برنامه تسليحاتي سوق داده است. يك سال بعد، اين كشور در جريان تقاضا براي بازرسي ويژه اعلام كرد از معاهده منع گسترش خارج ميشود. بدين ترتيب، بحراني درباره برنامههاي هستهاي اين كشور پديد آمد كه سرانجام، در سال 1994، با توافق آمريكا و كره شمالي پايان يافت. در چارچوب اين توافق، در مقابل كنار گذاشتن برنامه هستهاي از سوي كره شمالي، آمريكا پذيرفت كه دو رآكتور آب سبك و كمكهاي ديگري را نيز در اختيار كره شمالي قرار دهد.
هر چند كره شمالي در سال 1985 به معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي پيوست، اما توافق با آژانس بينالمللي را براساس ماده 3 معاهده منع گسترش تكميل نكرد و اجراي اين ماده را به خروج تسليحات هستهاي آمريكا از كره جنوبي مشروط كرد. در 27 سپتامبر سال 1991، جورج بوش، رئيسجمهور وقت آمريكا، به طور يكجانبه عقبنشيني تسليحات هستهاي تاكتيكي نيروي دريايي و زميني مستقر در خارج را اعلام كرد. البته، پيش از اين، حدود يكصد سلاح هستهاي در كره جنوبي مستقر بود. هشت روز بعد، گورباچف، رئيسجمهور وقت شوروي، نيز اقدام متقابلي را انجام داد.
در 8 نوامبر سال 1991، رئيسجمهور كره جنوبي اعلاميه غير هستهايسازي شبه جزيره كره را اعلام كرد كه براساس آن، متعهد شد از توليد، تصاحب، انباشت و استقرار يا استفاده از تسليحات هستهاي خودداري كند. افزون بر اين، اعلاميه مزبور اين كشور را از داشتن برنامه بازيافت هستهاي يا غنيسازي اورانيوم منع ميكند. در صورتي كه اين اعلاميه به شكل قانون درميآمد، تمامي خواستههاي كره شمالي را برآورده ميكرد.
در 31 دسامبر سال 1991 دو كره اعلاميه مشترك جنوب ـ شمال را درباره غير هستهايسازي شبه جزيره كره صادر و براساس آن، توافق كردند تا از آزمايش، توليد و دريافت؛ تملك انباشت و استقرار؛ استفاده از تسليحات هستهاي؛ و داشتن تأسيسات بازيافت يا غنيسازي اورانيوم خودداري كنند. آنها هم چنين، درباره بازرسي متقابل نيز به توافق رسيدند.
در 3 ژانويه سال بعد، كره شمالي پس از گذشت شش سال از امضاي معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي، با آژانس بينالمللي درباره انعقاد موافقتنامه حفاظت جامع(1) به توافق رسيد. در فوريه سال 1993، آژانس بينالمللي از كره شمالي خواست تا دو سايت را كه گفته ميشد، محل انبار زبالههاي هستهاي است، بازرسي كند. اين درخواست بر اين اساس مطرح شد كه كره شمالي درباره تعهدات خود براساس معاهده منع گسترش فريبكاري كرده است. البته، بايد يادآور شد كه كره شمالي اين درخواست را رد كرد.
در 12 مارس سال 1993، كره شمالي در جريان درخواست براي بازرسي ويژه از اين كشور، با استناد به ماده 10 معاهده كه به كشورها اجازه ميدهد به دليل ملاحظات شديد امنيت ملي از معاهده خارج شوند، اعلام كرد قصد دارد ظرف سه ماه، از معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي خارج شود. در آوريل همان سال آژانس بينالمللي اعلام كرد كه نميتواند صلحآميز بودن فعاليتهاي هستهاي كره شمالي را تضمين كند، اما به دنبال گفتوگو با ايالات متحده در 11 ژوئن سال 1993، كره شمالي تصميم خود را مبني بر خروج از معاهده منع گسترش به تعويق انداخت.
هم چنين، كره شمالي با اجراي كامل ضمانتهاي آژانس بينالمللي موافقت كرد. در مقابل، ايالات متحده درباره تهديد يا به كارگيري زور از جمله از طريق تسليحات هستهاي عليه كره جنوبي به اين كشور تضمين داد. واشنگتن هم چنين، متعهد شد تا از مداخله در امور داخلي كره شمالي خودداري كند.
در 15 ژوئن سال 1994، جيمي كارتر، رئيسجمهور اسبق آمريكا، با سفر به كره شمالي درباره مسكوت گذاشتن برنامه تسليحات هستهاي اين كشور، از سرگيري گفتوگوها در سطح عالي با ايالات متحده، ادامه نظارتهاي آژانس بينالمللي، عدم راهاندازي رآكتور هستهاي پنج مگاواتي و عدم بازيافت مجدد سوختهاي هستهآي مصرف شده با اين كشور به توافق رسيد.
به دنبال اين تفاهم، آمريكا و كره شمالي طي توافقي، فرآيندي سه مرحلهاي را براي از بين بردن تأسيسات هستهاي كره شمالي اعلام كردند كه براساس آن، ايالات متحده وعده داد تا روابط سياسي و اقتصادي خود را با كره شمالي به حالت عادي درآورد و كره شمالي را مطمئن كند كه كمك لازم را براي ساخت نيروگاههاي هستهاي آب سبك به منظور جايگزين كردن آنها به جاي رآكتورهاي گرافيكي موجود به اين كشور ارائه دهد.
در 21 اكتبر سال 1994، كره شمالي و آمريكا چهار ماه مذاكره را براي پذيرش چارچوب توافق در ژنو به پايان رساندند. براساس اين توافق، كره شمالي موافقت كرد تا تأسيسات بازيافت هستهاي خود را تعطيل كند و در نهايت، آنها از بين ببرد. هم چنين، در اين فرآيند، بازرسي ويژه را بپذيرد و اجازه دهد تا مواد سوختي مصرف شده در اين رآكتورها به كشور ثالث منتقل شود. در مقابل، آمريكا تا زمان ساخت نيروگاهها، سالانه، دو رآكتور هستهاي آب سبك و نفت سنگين را در اختيار كره شمالي قرار دهد. هزينه مالي ساخت نيروگاههاي آب سبك را سازمان توسعه انرژي شبه جزيره كره، كه كنسرسيومي چند مليتي است، تأمين خواهد كرد. اين موافقتنامه، ضمن تقاضا براي عاديسازي روابط، موضوع گفتوگو درباره توسعه و صدور موشكهاي بالستيك و ديگر موضوعات مورد علاقه دو طرف را نيز مطرح كرد.
در پي اين توافقنامه، آژانس بينالمللي انرژي هستهاي اعلام كرد كه ساخت تأسيسات هستهاي كره شمالي در يونگبيون و تاوچون متوقف شده است و ديگر اين تأسيسات فعال نيستند. در سال 1996، كره شمالي به شرط كاهش تحريمهاي اقتصادي، تمايل خود را براي مذاكره درباره مسائل موشكي اعلام كرد. در مقابل، معاون وزير خارجه آمريكا نيز گفت اين كشور در نظر دارد تحريمهاي اقتصادي مزبور را كاهش دهد.
در مارس همان سال، گفتوگوهاي دو طرف در برلين درباره مسائل موشكي و تبعيت كره از رژيم كنترل فناوري موشكي و كنترل فورش فناوري آن صورت پذيرفت. در اين گفتوگوها، كره خواستار جبران خسارت ناشي از دست دادن درآمدهاي ناشي از فروش موشك و فناوري آن شد كه آمريكا با آن مخالفت كرد. در پي عدم پيشرفت اين مذاكرات، در 24 مي سال 1996 آمريكا در مورد انتقال فناوري موشكي، تحريمهايي را علهي ��ره شمالي اعمال كرد. با اين حال، گفتوگو درباره برنامههاي موشكي كره و صدور فناوري آن در سالهاي 1996 و 1997 نيز بدون دستيابي به توافق مشخصي، ادامه يافت.
در اوت سال 1998، كره شمالي، موشكي با برد 1500 تا 2000 كيلومتر را آزمايش و اعلام كرد كه اين موشك ماهواره كوچكي را در مدار زمين قرار داده است. به دنبال آن، ژاپن امضاي توافقنامه كمك به ساخت نيروگاههاي آب سبك كره شمالي را تا نوامبر سال 1998 به تعويق انداخت. در سال 1999، جورج تنت، رئيس سازمان سيا، اعلام كرد كه موشكهاي كره شمالي با هدفگيري ضعيف، ضمن حمل كلاهكهاي سبك هستهاي، قادرند برخي از مناطق غرب آمريكا را هدف قرار دهند.
پنج سال پس از توافقنامه سال 1994، كنسرسيوم مشترك، كه براي ساخت رآكتورهاي آب سبك تشكيل شده بود، قراردادي را براي ساخت رآكتورها با كره شمالي به امضا رساند. در 15 ژوئن سال 2000، در پي ملاقات تاريخي ميان روساي جمهور دو كره، اعلاميه مشتركي درباره وحدت مجدد شبه جزيره كره صادر شد و براساس آن، دو طرف درباره وحدت مجدد خانوادههايي كه در اثر جنگ كره از هم جدا شدهاند و هم چنين، ديگر تبادلات اقتصادي و فرهنگي به توافق رسيدند. به دنبال اين توافق، آمريكا تحريمهاي كره شمالي را كاهش داد. البته، تحريمهاي مرتبط با تروريسم و گسترش موشك هم چنان پابرجا باقي ماند.
در 12 جولاي سال 2000، مذاكرات كره شمالي و آمريكا مجددا در كوالالامپور آغاز شد. در اين مذاكرات، كره شمالي خواستار دريافت يك ميليارد غرامت سالانه در مقابل كنار گذاشتن فروش موشك و فناوري آن شد، اما آمريكا ضمن رد اين درخواست، تنها عاديسازي روابط اقتصادي را با كره شمالي پذيرفت. در جولاي همان سال، كيم جانگ دو، در ملاقاتي با ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه، آمادگي كشورش را براي توقف برنامههاي موشكي خود در زمينه پرتاب ماهواره، به شرط دريافت كمك از سوي كشورهايي كه نسبت به برنامههاي موشكي اين كشور نگراناند، مطرح كرد، اما آمريكا بدين درخواست پاسخ مثبتي نداد.
مهمترين تحول در سال 2000 مذاكرات وزيران خارجه آمريكا و كره در حاشيه اجلاس بانكوك بود. در 12 اكتبر، دو طرف ضمن صدور بيانيهاي بهبود روابط با يكديگر را خواستار شدند. در اين بيانيه، از ديدار خانم آلبرايت، وزير خارجه آمريكا، از كره شمالي به منزله مقدمهاي براي سفر رئيسجمهور آمريكا سخن به ميان آمد. سفر وزير خارجه آمريكا در 24 اكتبر صورت پذيرفت، اما سفر رئيسجمهور آمريكا هيچگاه عملي نشد؛ زيرا، در 28 دسامبر سال 2000، كلينتون اعلام كرد كه به دليل كمبود وقت، امكان سفر به كره شمالي در پايان دوره رياست جمهورياش وجود ندارد.
بررسي سير تحولات مزبور نشان ميدهد كه هيچ يك از دو طرف اين بحران، يعني آمريكا و كره شمالي به تعهدات خود عمل نكردهاند. تاكنون، آمريكا به تعهدات خود درباره اعطاي رآكتورهاي هستهاي آب سبك، طبق برنامه پيشبيني شده عمل نكرده است و اين برنامه دست كم، پنج سال از زمان پيشبيني شده عقب است. كره شمالي نيز تقريباً كم و بيش وضعيت هستهاي خود را در هالهاي از ابهام نگه داشته است. البته، به نظر ميرسد طي اين دهه، عليرغم عدم اجراي تعهدات آمريكا، كره شمالي برنده اصلي مذاكرات به عمل آمده ميان دو طرف بوده است، چرا كه اين كشور بدون آن كه تقريباً امتيازي را به طرف مقابل واگذار كند، موفق شده است امتيازاتي، مانند نفت رايگان را نيز دريافت كند.
طي اين مدت، كره شمالي براساس توافقنامه سال 1994 به طور رايگان از آمريكا نفت دريافت كرده است. هم چنين، در اين مدت، توان توليد انرژي برق با استفاده از نفت دريافت شده از توان توليد انرژي رآكتور پنچ مگاواتي تعطيل شده بيشتر بوده است. افزون بر اين، هر چند كره شمالي اين رآكتور را تعطيل كرده، اما برنامههاي هستهاي خود را تعطيل نكرده و هم چنان كه اشاره خواهد شد، اين كشور به داشتن برنامههاي ديگر هستهاي نيز اعتراف كرده است.
گفته ميشود كه كره شمالي مواد سوخت هستهاي را از نيروگاه خود خارج كرده و در زمان تعطيلي اين نيروگاه، نه تنها اورانيوم لازم را براي ساخت بمب هستهاي در اختيار داشته، بلكه يك وسيله هستهاي آماده آزمايش را نيز توليد كرده است؛ بنابراين، آنچه آمريكا در توافق سال 1994 به دست آورده، نه جلوگيري از دستيابي كره شمالي به تسليحات هستهاي، بلكه جلوگيري از آزمايش تسليحات هستهاي از سوي اين كشور بوده است. بدين ترتيب، آمريكا تنها براي جلوگيري از آزمايش تسليحات هستهاي، امتيازات بسياري را به كره شمالي داده است؛ موضوعي كه بوش را بر آن داشته تا در سياست خود نسبت به كره شمالي تجديد نظر كند، غافل از اين كه كره نيز توان پاسخگويي به اين تجديدنظرطلبي را دارد.
علت اين ضعف عملكرد آمريكا در مقابل كره شمالي را ميتوان در دو مورد جستوجو كرد: نخست اين كه مقامات آمريكا در زمان اعطاي امتيازات و امضاي توافقنامه سال 1994 ارزيابي دقيقي از وضعيت هستهاي كره شمالي نداشته و زماني متوجه توان هستهاي كره شمالي شدهاند كه اين توافقنامه به امضا رسيده بود؛ بنابراين، از آن تاريخ به بعد، آمريكاييان كوشيدند تا از راههاي مختلف و بدون تحريك كره شمالي به آزمايش هستهاي و لغو توافقات به عمل آمده، در روند اجراي توافقات مانع ايجاد كنند و هم چنان كه گفته شد تاكنون برنامه ساخت رآكتورهاي آب سبك، دست كم، پنج سال از برنامه تعيين شده عقب است.
مورد دوم آن كه آنها ارزيابي درستي از وضعيت هستهاي كره شمالي داشتهاند، اما هدف اصليشان جلوگيری از آزمايش هستهاي از جانب كره شمالي بوده است. در اين صورت، ميتوان سياست آمريكا را تا حدي موفقيتآميز ارزيابي كرد، چرا كه تاكنون، مانع از آزمايشهاي هستهاي كره شمالي شده و با به تأخير انداختن اجراي پروژه رآكتورهاي آب سبك، هم چنان، اهرم فشار را در دست خود نگه داشته است؛ موضوعي كه سبب شده تا كره شمالي در توافقنامه سال 1994 تجديد نظر كند.
با اين حال، هيچ يك از دو طرف توان تغيير شرايط را ندارند. كره شمالي حفظ امتيازات كسب شده را به سود خود ارزيابي كرده است؛ بنابراين، هم چنان كه مرور تحولات گذشته تا پيش از روي كار آمدن دولت بوش در آمريكا نشان ميدهد، عليرغم تمامي نوسانات، نوعي پيشرفت در روابط كره شمالي و آمريكا درباره موضوعات مختلف از جمله مسائل هستهاي و موشكي مشاهده ميشود. اين پيشرفت تا بدان جا بوده است كه وزير امور خارجه آمريكا به كره شمالي سفر كرده و برنامهاي نيز براي سفر رئيسجمهور آمريكا به اين كشور وجود داشته است؛ موضوعي كه نشاندهنده پيشرفت در عاديسازي روابط سياسي ميان دو طرف تا پيش از روي كار آمدن بوش در آمريكاست، اما با پايان يافتن دوران رياست جمهوري كلينتون، تقريباً روند پيشين متوقف شده است.
بحران جديد؛ علل و پيامدها
بوش پس از پيروزي در انتخابات رياست جمهوري، دستور بررسي مجدد سياست اين كشور را در مقابل كره شمالي صادر كرد. در 6 مارس 2001، پاول وزير خارجه جديد آمريكا اعلام كرد كه اين كشور در نظر دارد سياستهاي رئيسجمهور پيشين را درباره كره با تغييراتي ادامه دهد. در همين زمان، بوش ضمن اعلام آمادگي براي از سرگيري گفتوگوها اعلام كرد كه پيش از هرگونه مذاكرهاي بايد شرايط توافق كاملاً روشن شود. در مقابل، كره شمالي ضمن خصمانه خواندن مواضع جديد آمريكا آمادگي اين كشور را براي هر دو صورت مسئله يعني جنگ و گفتوگو اعلام كرد.
در 6 ژوئن سال 2001، پيش از وقوع حملات تروريستي به آمريكا، بوش ضمن اعلام تكميل بررسي سياست اين كشور در برابر كره شمالي، اعلام كرد كه دولت وي با از سرگيري مذاكرات جدي با كره شمالي موافق است. مذاكرات جامع بايد شامل اين موارد باشد: اجراي چارچوب توافقنامه سال 1994؛ محدوديتهاي قابل تصديق درباره برنامه موشكي كره شمالي؛ ممنوعيت صادرات موشك از جانب كره شمالي و اتخاذ موضع نظامي متعارف كه از سوي كره كمتر تهديدكننده است. در مقابل اين موضع مثبت دولت آمريكا، كره شمالي ضربالعجل عدم آزمايش موشك بالستيك را تا سال 2003 تمديد كرد.
با اين حال، در 29 ژانويه سال 2002، يعني مدتي پس از حملات تروريستي 11 سپتامبر، بوش در سخنراني سالانه خود در كنگره اين كشور، ضمن متهم كردن كره شمالي به گرسنه نگه داشتن مردم خود و توسعه تسليحات موشكي و سلاحهاي كشتار جمعي، اين كشور را در زمره كشورهاي محور شيطاني كه صلح جهان را تهديد ميكنند، قرار داد و تقريباً از اين زمان به بعد، روند معكوس در افزايش تنش ميان كره شمالي و آمريكا آغاز شد؛ موضوعي كه نشاندهنده تأثير حملات تروريستي بر سياست آمريكا در قبال كره شمالي است.
با اين حال، آمريكا به دليل درگيري در بحران عراق تمايلي به تشديد تنش با كره شمالي ندارد؛ بنابراين، در 5 فوريه، پاول، وزير امور خارجه آمريكا، آمادگي كشورش را براي از سرگيري مذاكرات بدون قيد و شرط با كره شمالي در هر زمان و مكان ابراز و تصديق كرد كه كره به ضربالاجل كه براي آزمايش موشك تعيين كرده و هم چنين، به توافقنامه سال 1994 ميان دو كشور پايبند بوده است.
نقطه آغاز بحران جديد را بايد زمان قرار گرفتن كره شمالي در زمره اهداف هستهاي آمريكا دانست. كره شمالي به دنبال قرار گرفتن در فهرست اهداف هستهاي احتمالي آمريكا، تهديد كرد كه تمامي توافقات خود را با آمريكا مورد بررسي مجدد قرار خواهد داد. سخنگوي وزارت امور خارجه كره شمالي اعلام كرد: «حال كه مجنونين هستهاي در كاخ سفيد بر سر كارند ما مجبوريم در تمامي توافقنامهها با آمريكا، در صورتي كه طرح آمريكا براي حمله هستهاي به كره شمالي صحت داشته باشد، تجديد نظر كنيم».
براساس موضع هستهاي جديد آمريكا، كشورهاي ايران، كره شمالي، چين، عراق، روسيه و سوريه در فهرست اهداف هستهاي اين كشور قرار گرفتند. وزارت خارجه كره شمالي اعلام كرد كه آمريكا در توافقنامههاي سال 1993 و 1994 تضمين خاص داده بود كه از سلاح هستهاي عليه كره شمالي استفاده نخواهد شد و از زمان توافقات سال 1994 به بعد، گفتوگوهاي متعددي ميان دو كشور انجام شده و پيشرفتهايي نيز به دست آمده بود؛3 بنابراين، از نظر كره شمالي، سياست هستهاي جديد آمريكا نقض تعهدات پيشين اين كشور به شمار ميرود.
با وجود روند افزايش تنش ميان كره و آمريكا، طبق قوانين به دست آمده در سال 1994، در 7 اوت سال 2002، مراسم تأمين مالي نخستين پروژه نيروگاه آب سبك با حضور جك پريچارد، نماينده آمريكا، در كره شمالي برگزار شد. پيش از اين، پاول نيز در حاشيه مجمع كشورهاي جنوب شرق آسيا در برونئي با وزير خارجه كره شمالي ديدار و گفتوگو كرده بود؛ موضوعي كه نشاندهنده تلاش واشنگتن براي كاهش تنش ميان دو كشور است. آمريكا از كره شمالي درخواست كرد كه درباره تمامي تأسيسات هستهاي خود به رويهها و نظارتهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي پايبند بماند، اما كره اعلام كرد تا سه سال ديگر، چنين نخواهد كرد. سخنگوي وزارت خارجه كره اعلام كرد كه در صورت تأخير در ساخت رآكتورها، ممكن است كشورش به خروج از توافقنامه مربوطه وادار شود.
با اين حال، در 17 سپتامبر سال 2002، كره شمالي اعلام كرد كه اين كشور ضربالأجل آزمايش موشكي را به منزله بخشي از اعلاميه پيونگ يانگ كه به دنبال سفر نخستوزير ژاپن به اين كشور امضا شد، به طور دائم تمديد ميكند. در واقع، اين امتيازي بود كه كره به ژاپن داد، نه آمريكا، اما درباره برنامههاي هستهاي، در اوايل اكتبر سال 2002، كره شمالي اعلام كرد كه يك برنامه سري براي توليد مواد لازم به منظور ساخت بمب هستهاي دارد. سخنگوي وزارت خارجه آمريكا اين امر را خلاف توافقنامههاي پيشين ميان دو كشور، معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي، توافق اين كشور با آژانس بينالمللي انرژي اتمي و هم چنين، اعلاميه غير هستهايسازي شبه جزيره كره دانست.4
به طور كلي، مجموع تحولات مزبور حاكي از اين است كه كره شمالي ميكوشد تا از درگيري آمريكا در عراق استفاده كند و با تشديد تنش با واشنگتن، امتيازات بيشتري را از اين كشور كسب كند و در عين حال، با نشان دادن چراغ سبز به ژاپن و كره جنوبي، مانع از همكاري آنها با آمريكا عليه خود شود. در مقابل، مقامات آمريكا با اتخاذ مواضع ملايم، در نظر دارند تا در حال حاضر، از تشديد تنش با كره پرهيز كنند.
در آمريكا، حتي افراد تندرويي، مانند دونالد رامسفلد نيز مايل به تشديد اين بحران نيستند، چرا كه آنها از توان بازدارندگي كره شمالي مطلعاند، به ويژه در شرايط كنوني، نميخواهند موضعي را اتخاذ كنند كه توانايي تعقيب آن را نداشته باشند. به همين دليل، در حالي كه كره شمالي تشديد بحران را به سود خود ميداند، مقامات آمريكا كه خود در آغاز، بدون در نظر گرفتن پيامدهاي اقداماتشان، با تجديد نظر در سياستهاي كلينتون اين بحران را آغاز كردند، اكنون، ميكوشند تا دست كم، در كوتاه مدت، از افزايش تنش جلوگيري كنند تا بتوانند بحران عراق را با آرامش خاطر به يك سرانجام مطلوب برسانند.
در همين راستا، رامسفلد كه شديدترين مواضع را عليه عراق اتخاذ ميكند، اعلام كرد آمريكا ميكوشد تا اين مسئله را از طريق سياسي حل و فصل كند و در اين زمينه، به مشورتهاي ديپلماتيك با كره جنوبي، ژاپن، روسيه و چين اقدام كرده است. هر چند آمريكا اعلام كرده كه ارجاع موضوع به شوراي امنيت را نيز در دستور كار قرار داده است، اما در حال حاضر، انجام چنين اقدامي بعيد به نظر ميرسد، چرا كه واشنگتن براي گرفتن مجوز عليه عراق از شوراي امنيت با مشكل روبهرو بود. به همين دليل، افزودن معضلي به معضل پيشين را در شوراي امنيت به سود خود نميداند و دست كم، تا تعيين تكليف عراق از چنين اقدامي خودداري خواهد كرد و حتي پس از آن نيز، در صورت دنبال كردن اين سياست، درصدد صدور قطعنامه شديدي عليه كره شمالي نخواهد بود.
چنان كه پيش از اين نيز اشاره شد، كره شمالي درگيري آمريكا در عراق را به سود خود ارزيابي ميكند و در نظر دارد از آن بهرهبرداري كند. به همين دليل، فعاليت هستهاي خود را از سر گرفته است تا از اين طريق، امتيازات بيشتري را از آمريكا كسب كند. هر چند در حال حاضر، ايالات متحده ميكوشد تا از رويارويي نظامي بپرهيزد، اما موضع اخير آمريكا اين پرسش را برميانگيزد كه چرا واشنگتن در مورد بحران عراق بر جنگ تاكيد ميكند و در مورد كره بر گفتوگو.
سياست آمريكا اعمال فشار بر كره شمالي براي تن دادن به گفتوگو است؛ موضوعي كه سياست مهار متناسب(2) ناميده شده است. مشكل اصلي اين جاست كه اگر آمريكا به بمباران تأسيسات هستهاي كره شمالي اقدام كند، وقوع جنگ در شبه جزيره كره حتمي است؛ هر چند ممكن است در اين جنگ، كره جنوبي و آمريكا پيروز شوند، اما اين امر، تنها با تحمل تلفات و هزينههاي بسيار زياد براي اين دو كشور و حتي ژاپن امكانپذير خواهد بود كه در حال حاضر، هيچ يك از آنها مايل و حاضر به تحمل آن نيستند.5 افزون بر اين، هم اكنون استراتژي آمريكا درگيري در يك جنگ است، نه دو جنگ به طور همزمان.
افزون بر درگيري آمريكا در بحران عراق و پيامدهاي مخرب جنگ، كره شمالي زماني اين بحران را تشديد كرد كه در انتخابات رياست جمهوري كره جنوبي، مخالفان حضور آمريكا در اين كشور به پيروزي رسيدند؛ موضوعي كه مانع از آن خواهد شد تا آمريكا اقدامي جدي عليه كره شمالي انجام دهد. مخالفت با حضور آمريكا در كره جنوبي، حتي در ميان نظاميان اين كشور نيز در حال فزوني است. رومو هيون، رئيسجمهور جديد كره جنوبي، نسبت به سياست آمريكا ترديد دارد و خود را ميانجي ميان آمريكا و كره شمالي ميداند، نه متحد آمريكا. از سوي ديگر، ناسيوناليستهاي كره جنوبي كره شمالي را تهديد تلقي نميكنند و به آمريكا به عنوان تهديد مينگرند. گفته ميشود كه حتي برخي از مردم به سربازان آمريكايي مستقر در كره جنوبي آشكارا توهين ميكنند.6
كره جنوبي به دليل فشار افكار عمومي، بر راهكارهاي ديپلماتيك بدون اعمال فشار شديد بر كره شمالي تأكيد ميكند. با اين حال، نگرشي وجود دارد مبني بر اين كه در صورت وقوع جنگ و حمله شمال به جنوب، نيروهاي اين كشور متوقف شوند و در نهايت، دولت آن تسليم گردد و بدين ترتيب، وحدت مجدد دو كره از طريق نظامي انجام شود، اما احتمال حمله كره شمالي به جنوبي با توجه به فضاي مخالفت با حضور آمريكا در كره جنوبي تقريباً منتفي است. كره شمالي ترجيح ميدهد از اين فضا به سود خود استفاده كند تا اين كه با توسل به اقدامات نظامي آن را به زيان خود تغيير دهد.
در همين حال، بررسي آخرين تحولات در روابط دو طرف نيز نشان ميدهد كه روند امور تا حدي به نفع كره شمالي در جريان است. جورج بوش در سخنراني سالانه خود در 29 ژانويه 2003 اعلام كرد به كره شمالي اجازه نخواهد داد كه از آمريكا و ديگر كشورها باجخواهي كند. در عين حال، وي تأكيد كرد كه براي بحران هستهاي كره شمالي راهحل صلحآميزي را خواهد يافت. وي هم چنين، اظهار كرد تهديدات مختلف به راهحلهاي مختلف نياز دارند،7 اما آنچه بوش به زبان نياورد اين بود كه كره شمالي ميتواند ضربه شديدي را به متحدان منطقهاي آمريكا، به ويژه كره جنوبي و ژاپن و حتي خود آمريكا وارد آورد.8
بوش در سخنراني خود اظهار كرد: «در طول دهه 90، آمريكا بر مذاكره براي جلوگيري از دستيابي كره شمالي به سلاح هستهاي تكيه كرد. اكنون، ما ميدانيم كه اين رژيم در تمام اين مدت جهان را فريب داده و در حال توسعه اين تسليحات بوده است. امروز، رژيم كره شمالي از برنامه هستهاي خود براي ايجاد ترس و كسب امتياز استفاده ميكند، اما آمريكا و جهان به باجخواهي، پاسخ مثبت نميدهد». بوش در حالي اين سخنان را بر زبان آورد كه خود با تأكيد بر يافتن راهحل سياسي در حال دادن پاسخ مثبت به كره شمالي بود و بدين ترتيب، آمريكا در مقابل دو مورد كاملاً مشابه، يعني گسترش تسليحات از سوي دو كشور در دو نقطه جغرافيايي متفاوت دو سياست متضاد را در پيش گرفته است.
اين سياست دوگانه آمريكا در قبال گسترش تسليحات پيامدهاي مخربي را به دنبال خواهد داشت. اتخاذ رهيافتهاي متفاوت براي برخورد با تهديد هستهاي كره شمالي و عراق به تضعيف موافقتنامههاي منع گسترش تسليحات هستهاي خواهد انجاميد. اتخاذ استانداردهاي دوگانه و سياستهاي تهاجمي از سوي آمريكا كه بر حمله پيشگيرانه عليه تسليحات كشتار جمعي تأكيد ميكند، گسترش تسليحات و ايجاد انواع جديدي از تسليحات هستهاي را موجب خواهد شد.9
اين موضع دوگانه در حالي اتخاذ ميشود كه عراق اجازه دسترسي بدون قيد و شرط را به بازرسان داده، اما كره شمالي اخيراً، بازرسان آژانس را از اين كشور اخراج كرده است. با اين حال، آمريكا عراق را هدف حمله نظامي قرار داد، در حالي كه در مورد كره شمالي، بر يافتن راهكارهاي مسالمتآميز تأكيد دارد. اين شيوه برخورد، نه تنها اقتدار سازمانهاي بازرسيكننده بينالمللي و معاهدات منع گسترش تسليحات هستهاي را تضعيف ميكند، بلكه ممكن است بسياري از كشورها را نيز به تلاش براي دستيابي به اينگونه تسليحات تشويق كند.
افزون بر اين، بحران مزبور، نه تنها مذاكرات آمريكا با كشورهاي ديگر درباره تسليحات هستهاي را در آينده با مشكل روبهرو خواهد كرد، بلكه بر بياعتمادي نسبت به وعدههاي آمريكا خواهد افزود، چرا كه نه تنها آمريكا به تعهدات خود در چارچوب توافق سال 1994 در قبال كره مبني بر ساخت رآكتورهاي آب سبك عمل نكرد، بلكه با آغاز اين بحران از اكتبر گذشته، ارسال نفت به كره شمالي را نيز كه در چارچوب توافق مزبور انجام ميشد، متوقف كرده است. اين اقدام آمريكا نيز بهانه ديگري را براي از سرگيري فعاليت هستهاي در اختيار كره شمالي قرار داده و افزون بر اين باعث شده است تا اين كشور بخشي از مشكلات سوختي را كه با آن روبهرو شده، ناشي از عدم اجراي توافقنامههاي پيشين از سوي آمريكا و كشورهاي ديگر، مانند كره جنوبي و ژاپن بداند.
چشمانداز آينده
بوش به تازگي تهديد كرده است كه كره شمالي در صورت رها نكردن جاهطلبي هستهاي خود، با انزواي سياسي و فشار اقتصادي روبهرو خواهد شد. كره شمالي اين سياست را استراتژي مار بزرگ(3) تلقي كرده است كه در نظر دارد با پيچيدن به دور هدف، آن را خرد كند و ببلعد.10 البته بايد يادآور شد كه تهديد به تحريم و انزوا، به زيان آمريكاست.
كره شمالي در صورت فعالسازي تأسيسات هستهاي تعطيل شده خود، كمتر از يك سال تا توليد انبوه مواد لازم براي ساخت تسليحات هستهاي فاصله دارد. كره شمالي تهديد كرده است كه فعاليت تأسيسات هستهاي يونگبيون را كه به دنبال توافق با آمريكا در سال 1994 تعطيل شد، بلافاصله از سر خواهد گرفت. در همين راستا مهر و موم و دوربينهاي كار گذاشته شده از سوي آژانس بينالمللي را برداشته است. آخرين گزارشها نيز، از آن حكايت دارد كه پيونگ يانگ كار در اين تأسيسات را از سر گرفته است؛ بنابراين، در عرض چند هفته ميتواند فرآوري هستهاي را آغاز كند، اما يك تا دو سال به طول خواهد انجاميد تا پلوتونيوم كافي براي تسليحات هستهاي توليد كند.11
در عين حال، گفته ميشود كه كره شمالي قبل از تعطيل كردن اين تأسيسات در سال 1994، مقداري پلوتونيوم توليد و در مكان ديگري، ذخيره كرده است. سازمان سيا معتقد است كه اين مقدار پلوتونيوم براي توليد يك تا دو بمب هستهاي كافي است. برخي ديگر معتقدند كه كره شمالي پلوتونيوم لازم را براي ساخت پنج تا شش بمب هستهاي در اختيار دارد. در صورتي كه كره شمالي پلوتونيوم لازم را پيش از سال 1994، ذخيره كرده و تاكنون بمب هستهاي توليد نكرده باشد، توليد بمب هستهاي حدود يك ماه به طول خواهد انجاميد.
كره شمالي هم چنين، به داشتن يك برنامه مجزا براي غنيسازي اورانيوم نيز اعتراف كرده است؛ موضوعي كه به توقف ارسال نفت به كره شمالي براساس توافقنامه سال 1994 از سوي آمريكا انجاميد. كره شمالي علت فعالسازي مجدد نيروگاه هستهاي يونگبيون را جبران كمبود انرژي ناشي از قطع صدور نفت اعلام كرده است، اما برخي معتقدند كه اين رآكتور قادر به توليد مقدار كافي انرژي مورد نياز كره شمالي نيست و انرژي بسيار كمي را توليد ميكند.
كره شمالي هم چنين، از نظر موشكي نيز پيشرفتهاي درخور توجهي داشته است، به طوري كه موشكهاي اين كشور ميتوانند كره جنوبي و ژاپن، دو متحد اصلي آمريكا در شرق آسيا را هدف قرار دهند.
افزون بر اين، كره شمالي تهديد آمريكا را مبني بر حمله پيشگيرانه و قرار گرفتن اين كشور در زمره كشورهاي محور شرارت جدي گرفته است؛ بنابراين، رهبر كره شمالي ميخواهد با توسل به تمامي ابزارهاي در دسترس به سرنوشت طالبان، ميلوسوويچ و صدام دچار نشود. براي اين منظور، كره شمالي ابزارهاي كافي را براي جلوگيري از تهديد آمريكا و دريافت كمكهاي اقتصادي مورد نياز در اختيار ندارد؛ بنابراين، بخشي از اين تأسيسات هستهاي ابزار مناسبي براي چانهزني بر سر ميز مذاكره به شمار ميروند و تجربه توافق سال 1994، نيز اين امر را اثبات كرده است.12 البته معامله مشابهي نيز ميتواند بر سر تأسيسات موشكي صورت پذيرد، اقدامي كه كلينتون در پي آن بود.
بر اين اساس، كره شمالي توانايي لازم را براي ناكام گذاشتن آمريكا در دستيابي به هدف اصلي خود، يعني جلوگيري از دستيابي كره شمالي به تسليحات هستهاي و وسايل پرتاب آن، به ويژه توانايي هدف قرار دادن آمريكا در اختيار دارد. افزون بر اين، كره شمالي از نظر سياسي و اقتصادي آن قدر منزوي ميباشد كه تهديد به انزوا و تحريم تأثير چنداني بر آن نخواهد گذاشت.
اما اعطاي امتياز بيشتر به كره شمالي نيز براي آمريكا چندان آسان نخواهد بود. زمان انتخاب شده از سوي كره شمالي براي تشديد اين بحران بسيار زيركانه است. اين اقدام در زماني انجام شده است كه آمريكا به شدت درگير بحران عراق است و رئيسجمهور جديد كره جنوبي نيز از مشاركت دادن كره شمالي پشتيباني ميكند و سياست بوش را با سوء ظن مينگرد. با اين حال، كره ابزارهاي ديگري را نيز در اختيار دارد. يكي از آنها پايان دادن به ممنوعيت آزمايش موشك دوربرد است كه اين كشور بر خود تحميل كرده است. از نمونههاي ديگر ميتوان به آزمايش يك موشك، پرتاب آن يا آماده شدن براي پرتاب آن اشاره كرد.
با اين حال، توسل به اين اقدامات در شرايط جديد آمريكا، براي كره مخاطرهآميز است. هم چنين، نميتوان مخالفت كره جنوبي و ژاپن را با آمريكا تضمين شده تلقي كرد. افزون بر اين، كره از نظر اقتصادي در وضعيت مناسبي قرار ندارد و در درازمدت، نميتواند به سياست گرسنه، اما مسلح نگه داشتن مردم خود ادامه دهد، چرا كه در آن صورت، مردم گرسنه اسلحه خود را در مرز با نان مبادله خواهند كرد. چنين نيروي مسلحي نيز نميتواند تضمينكننده بازدارندگي باشد. ضمن اين كه فشار داخلي بر دولتمردان كره شمالي نيز براي تأمين مايحتاج زندگي خود مضاعف خواهد شد؛ بنابراين، هر دو كشور آمريكا و كره شمالي در شرايط نامناسبي به سر ميبرند. همين امر سبب خواهد شد تا دو طرف مجدداً به سمت مذاكره يا ميانجيگري كشور ثالث روي آورند.
اكنون نيز، همچون سال 1994 كه كارتر، رئيسجمهور اسبق آمريكا، با سفر به كره شمالي در مقام يك ميانجي عمل كرد، يك اقدام ميانجيگرانه ميتواند مؤثر واقع شود و تنشها را كاهش دهد. براي اين منظور، سه نامزد مناسب وجود دارد: رئيسجمهور جديد كره جنوبي؛ پوتين، رئيسجمهور روسيه، كه تاكنون سه بار با رئيسجمهور كره شمالي ديدار كرده است؛ و رهبر جديد حزب كمونيست چين يا رئيسجمهور پيشين اين كشور. كره جنوبي به عنوان ميانجي ميان آمريكا و كره شمالي، از اين كشور خواسته تا در مقابل كمك اقتصادي، شناسايي بينالمللي و تضمينهاي امنيتي، برنامههاي تسليحات هستهاي خود را متوقف كند، اما كره شمالي خواستار مذاكره مستقيم با آمريكا شده است، نه ميانجيگري.
آمريكا پس از مشورت با كره جنوبي و ژاپن سه شرط را براي از سرگيري گفتوگو با كره شمالي تعيين كرده است: برنامه غنيسازي اورانيوم كنار گذاشته شود، رآكتور هستهاي توليد اورانيوم يونگبيون تعطيل شود و مجدداً بازرسي بينالمللي از كره شمالي آغاز شود، اما متحدان منطقهاي آمريكا با اعمال فشار بر كره شمالي از طريق اعمال تحريمهاي اقتصادي مخالفت كردهاند با اين نگراني كه كره شمالي نيز ممكن است به عراق ديگري تبديل شود،13 ضمن اين كه كره شمالي نيز با تعيين پيش شرط مخالفت كرده و خواستار گفتوگوي مستقيم و بدون قيد و شرط است.
به طور كلي، آمريكا در برخورد با كره شمالي چند گزينه در پيش رو دارد: يك گزينه به جريان انداختن مجدد توافقنامه سال 1994 و گرفتن تضمينهاي جديد از كره شمالي به منظور كنار گذاشتن برنامههاي هستهاي خود است. اين امر مستلزم دادن امتيازاتي به كره شمالي است، اما از نظر آمريكا، دادن امتيازاتي به اين كشور نميتواند كليد حل اين معضل باشد، چرا كه كره شمالي پيش از اين، امتيازاتي را دريافت كرده، ولي به تعهدات خود پايبند نبوده است. افزون بر اين، دادن امتياز بيشتر به كره شمالي ممكن است ديگر كشورها را نيز به انجام فعاليت هستهاي براي دريافت امتياز از آمريكا ترغيب كند.14
برخلاف گزينه مزبور، گزينه ديگر اين است كه به جاي دادن امتياز به كره شمالي، اين كشور در صورتي كه به سرعت برنامههاي هستهاي خود را كنار نگذارد و تسليحات توليد شده را تحويل ندهد، تهديد به اقدام نظامي شود و آمريكا براساس استراتژي جنگ پيشگيرانه، پيونگ يانگ را تهديد به پيامدهاي هولناك كند. افزون بر اين، در حال حاضر، آمريكا خود را آماده جنگ عليه عراق ميكند، چرا كه اين كشور ممكن است اقدامي مشابه كره انجام دهد.
اما دلايل زيادي براي عدم اتخاذ چنين موضعي وجود دارد. كارشناسان سياست خارجي آمريكا معتقدند كه اتخاذ اين روش ممكن است شبه جزيره كره را درگير جنگي كند كه پيامدهاي هستهاي نيز به همراه داشته باشد. سرويسهاي اطلاعاتي آمريكا معتقدند كه كره شمالي پيش از تعطيل كردن تأسيسات هستهاي خود يك يا دو سلاح هستهاي ساخته است، حتي چينيها نيز معتقدند كه كره شمالي چهار تا پنج بمب هستهاي در اختيار دارد. در صورتي كه آمريكا اقدام به حمله پيشگيرانه عليه كره شمالي بكند، اين احتمال وجود دارد كه ابر هستهاي بر فراز سئول و توكيو بلند شود. بيدليل نيست كه دو كشور كره جنوبي و ژاپن با رويارويي آمريكا و كره شمالي مخالفاند.
گزينه سوم، سازماندهي يك رژيم چند جانبه تحريم اقتصادي عليه كره شمالي براي اعمال فشار بر اين كشور به منظور كنار گذاشتن سياست هستهاي خود است. توقف ارسال نفت به كره شمالي نخستين مرحله اين استراتژي است، اما چشمانداز موفقيت اين استراتژي نيز بسيار محدود است. تلاش براي منزوي كردن اقتصاد كشوري كه از نظر اقتصادي عملاً منزوي است، در عمل، دستاورد مهمي به شمار نميرود. در نتيجه، نميتواند نتايج مهمي را نيز در پي داشته باشد. چنان كه مشاهده ميشود، آمريكا هيچ گزينه مناسبي در اختيار ندارد و بايد از بين بد و بدتر يكي را انتخاب كند.
وضعيت كره شمالي نيز بهتر از آمريكا نيست. گفته ميشود كره شمالي ميتواند با استفاده از تهديد هستهاي و داشتن انحصار هستهاي در شمال شرق آسيا، كره جنوبي و ژاپن را به دادن امتيازات اقتصادي و سياسي وادار كند، اما تسليحات هستهاي كره شمالي نميتواند جز ايفاي نقشي بازدارنده در برابر آمريكا كاربرد ديگري داشته باشد، چرا كه از چهار همسايه منطقه��ي كره شمالي، توان هستهاي چين و روسيه به مراتب بيشتر از كره شمالي است و كره جنوبي و ژاپن نيز، نه تنها پيمان امنيت متقابل با آمريكا به منزله مهمترين قدرت هستهاي جهان دارند، بلكه خود نيز از نظر فناوري هستهاي در مرحلهاي قرار دارند كه ميتوانند در صورت ضرورت، از آن بهرهبرداري نظامي كنند، اما در حال حاضر آمريكا مانع از اين امر ميشود، چرا كه نخست، گسترش تسليحات هستهاي در شمال شرق آسيا خلاف منافع اين كشور است و از طرف ديگر، دستيابي اين دو كشور به توان بازدارندگي از وابستگي امنيتي آنها به آمريكا خواهد كاست؛15 بنابراين، اين استدلال كه راه مقابله با تهديدات هستهاي كره شمالي، دستيابي چين و كره جنوبي به توانايي مشابه است، مخالف منافع آمريكا، كره شمالي و منافع جهاني به نظر ميرسد.
با توجه به فشارهاي داخلي در كره شمالي براي تأمين نيازهاي اساسي و ناكارآمدي تداوم سياستهاي هستهاي براي دريافت امتيازات با توجه به تجربه توافقنامه سال 1994 و امكان به تأخير انداختن توافقات براي چندين سال، تداوم برنامههاي هستهاي نيز به نفع كره شمالي نيست. در واقع، دانستن اين نكته از سوي آمريكا، ژاپن، كره جنوبي و... كه كره شمالي به توان بازدارندگي دست يافته براي اين كشور كافي است.
اما هر دو طرف نگرانيهايي دارند كه بايد برطرف شوند. آمريكا تاكنون، نه تنها از وحدت دو كره جلوگيري كرده، بلكه حضور آن در كره جنوبي تهديدي براي كره شمالي به شمار ميرود. تداوم برنامههاي هستهاي كره شمالي نيز، نه تنها يك نگراني براي آمريكا و كشورهاي همسايه كره شمالي است، بلكه گسترش تسليحات هستهاي به زيان صلح و امنيت بينالمللي است؛ بنابراين، راهحل اين بحران در خروج نيروهاي آمريكا از كره جنوبي و عدم ايجاد مانع بر سر راه وحدت دو كره و در مقابل، عقبنشيني نيروهاي كره شمالي از مرز ميان دو كره و پايان دادن به برنامه هستهاي خود است.16
به طور كلي، با توجه به توان هستهاي كره شمالي به نظر ميرسد كه اين معضل راهحل نظامي نداشته باشد و آمريكا ناچار است به منظور جلوگيري از آزمايش هستهاي كره شمالي سياست مسالمتجويانهاي را در برابر اين كشور در پيش گيرد، هر چند ممكن است اين سياست با تهديدات و اعمال فشارهاي سياسي و اقتصادي نيز همراه باشد. البته، كره شمالي نيز اين نكته را دريافته است و به همين دليل ميكوشد تا ضمن پرهيز از رويارويي هستهاي، حداكثر امتياز را از نظر سياسي و اقتصادي دريافت كند تا بدين ترتيب، پاسخگوي نيازهاي داخلي خود باشد.
و بالاخره جا دارد در پايان اين نوشته به نقش و جايگاه روسيه نيز در اين بحران اشاره شود. در حالي كه شوروي سابق به عنوان دولت حامي كره شمالي در گذشته كمكها و امكانات زيادي در اختيار اين كشور قرار ميداد، در حال حاضر در سياست جديد پوتين، كره شمالي يك كشور استراتژيك و حياتي براي روسيه به شمار نميرود تا بتواند در مقابل آمريكا بر روي حمايت روسيه حساب بكند. اما با توجه به روابط گذشته، كره شمالي هم چنان به حفظ و تداوم روابط خود با روسيه ادامه ميدهد و در طول اين بحران، با توجه به انزواي بينالمللي كره شمالي، سفارت اين كشور در مسكو به عنوان سخنگوي دولت كره شمالي عمل كرده و مواضع مسئولان كره شمالي را اعلام ميكند.