1. اهمیت فرهنگ راهبردی
پیش از آغاز بحث در مورد اهمیت فرهنگ راهبردی، باید به این نکته اشاره شود که به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران از جمله کالین گری، فرهنگ راهبردی بخشی از فرهنگ سیاسی یک جامعه است. فرهنگ سیاسی، سبکی خاص از اندیشه و عمل را ترغیب مینماید. (Gray, Winter 1984: 27-28) بنابراین بحث در مورد فرهنگ سیاسی میتواند نقطۀ عزیمت مناسبی برای ورود به موضوع فرهنگ راهبردی باشد. به باور اندیشمندانی همچون آلموند و وربا، فرهنگ سیاسی به مثابه زیر مجموعهای از فرهنگ نه تنها به ایستارهای افراد به زندگی بلکه به ایستارهای آنها در قبال نظام سیاسی شکل میدهد.(Almond & Verba, 1963: 11-14)
فرهنگ سیاسی مجموعهای از ایستارها، اعتقادات و احساساتی است که به نظام سیاسی نظم و معنا میبخشد و به این ترتیب، اصول و قواعدی را بر رفتار سیاسی حاکم میکند. جهتگیریهای فرد نسبت به سیاست میتواند تا اندازۀ زیادی از شخصیت و فرهنگی که بر او سلطه دارد، نشئت گیرد. (قوام، 1374: 83)
فرهنگ سیاسی برآیندی از الگوهای فرهنگی است. این الگوها از طریق فرایند جامعهپذیری در جامعه گسترش مییابند. محصول این فرایند، یک نظام فکری یا قالب ذهنی است که بر رفتار و منش افراد، حاکم میشود. این قالب ذهنی به افراد کمک میکند تا آنها بر مبنای انتظارات محیط و اجتماع رفتار نمایند. آنچه از این گفته میتوان استنباط نمود آن است که این الگوها، گزینههای تصمیم برای بروز رفتار را محدود مینماید. این واقعیت به ما اجازه میدهد که بتوانیم رفتار یک بازیگر (فرد یا دولت) را تا اندازۀ قابل توجهی پیشبینی نماییم.
در حالی که فرهنگ سیاسی، رفتار سیاسی را تحت تأثیر قرار میدهد، فرهنگ راهبردی در عرصۀ امنیتی اثرگذار است. این بحث از فرهنگ سیاسی به تعریف فرهنگ راهبردی کمک میکند. فرهنگ راهبردی نیز مانند فرهنگ سیاسی چارچوبی را در مورد گزینههای تصمیم برای تصمیمسازان یک کشور مشخص میکند که در اغلب موارد این گزینهها کمتر از آن چیزی است که به لحاظ منطقی در گزینههای تصمیم در دسترس میباشد. بنابراین با تجزیه و تحلیل فرهنگ راهبردی میتوان درک کرد که چرا دولتها در وضعیتهای مشابه به گونهای متفاوت اقدام مینمایند.
بروس کوئن که بحث فرهنگ راهبردی را در قالب «منش ملی» مطرح میکند، به اهمیت این موضوع اشارههایی دارد. به نظر او منش ملی به الگوی رفتارها و وجههنظرهایی که بر فرهنگ تسلط دارد، اطلاق میگردد و ترکیبی است از چند ویژگی شخصیتی و صفاتی که میتوان آنها را به طور مشترک، بین اعضای جامعه یا فرهنگ یافت. منش ملی به شخصیت بنیادین مردم یک ملت گفته میشود. چنانچه منش ملی درست فهمیده شود، میتوان پیشبینی کرد اعضای یک جامعۀ معین چگونه به موقعیتها و اوضاعی که با آن مواجه میشوند، پاسخ خواهند گفت.
برای مثال هنگام بروز جنگ بین دو کشور، یک مسئلۀ اساسی و ضروری این است که طرفین متخاصم درک درستی از منش ملی یکدیگر داشته باشند و خصیصهها و منشهای قومی همدیگر را بشناسند. شناخت دقیق شخصیت جمعی هر ملت، اطلاعات گرانبهایی را برای پاسخگویی به حیلههای جنگی، تبلیغات، فشارهای روانی و حتی شکست آنها فراهم میسازد. (کوئن، 1372: 124 - 114)
هافمن نیز به این مقوله اشاره دارد. او در قالب مفهوم «سبک ملی» به این موضوع پرداخته است. وی بر این باور است که تصمیمگیریهای راهبردی کشورها به شدت متأثر از سبک ملی میباشد. برای مثال هافمن اعتقاد دارد مداخلۀ آمریکاییها در امور سایر کشورها ناشی از سبک ملی آنهاست که نگاهی معلمگونه به جهان داشته، خود را ناجی ملل دیگر میپندارند. آنها تصور میکنند روی جزیرهای ایستادهاند و سایر ملتها در حال غرق شدن دست خود را به سوی آمریکاییها دراز کرده، از آنها مدد میجویند. (نقیبزاده، 1379: 74)
یکی از دلایل ضرورت بحث در مورد فرهنگ راهبردی، اهمیت این مفهوم است. به عقیدۀ کن بوث، این فرهنگ به دلایل زیر دارای اهمیت میباشد:
1. فرهنگ راهبردی، تأثیرات قومگرایی را کاهش میدهد. قومگرایی به روشهای گوناگون، تعاملات راهبردی را تحت تأثیر قرار میدهد. مهمترین این تأثیرات آن است که قومگرایی باعث ایجاد سوءبرداشت یک بازیگر از (اهداف و رفتار) بازیگر دیگر میشود.
2. فهم فرهنگ راهبردی یک بخش بنیادین شناخت دشمن و خودی است. این موضوع به عنوان یکی از اصلیترین اصول جنگ، به تخمین رفتار بازیگران کمک میکند و این نقطۀ آغاز فهم (رفتار حریف) است.
3. فرهنگ راهبردی، ما را در مورد اهمیت تاریخ حساس میکند. در واقع توجه به تاریخ در فرهنگ راهبردی از این جهت است که برای طرح پرسشهایی صحیح در مورد انگیزهها، تصور دیگران از ما، درک الگوهای رفتاری دیگران باید آگاهی خوبی از تاریخ و گذشته داشته باشیم.
4. فرهنگ راهبردی بستر مناسبی است که به واسطۀ آن میتوان بین محیط داخلی که در آن سیاستها شکل میگیرد و محیط امنیتی خارجی تمایز قائل شد. فرهنگ راهبردی به ما یادآوری میکند که ساختارهای تصمیمسازی، نهادهای نظامی و فرآیندهای تصمیمگیری، در چارچوب فرهنگهای سیاسی خاص عمل میکنند.
5. فرهنگ راهبردی میتواند در تصور سناریوها و ارزیابی تهدیدها مهم باشد. به دلیل آنکه فرهنگ راهبردی به دولتمردان در خصوص اینکه یک بازیگر چگونه ممکن است در مورد مسائل کوچک و بزرگ رفتار کند، بینش میدهد. (Booth, 2005: 25-26)
افزون بر مطالبی که بیان گردید آشنایی با تأثیرات فرهنگ راهبردی در جهتگیریهای کلان دولتها نیز میتواند مؤید اهمیت و ضرورت بحث پیرامون این موضوع باشد.
فرهنگ راهبردی در حوزههای گوناگون اثرگذار است ولی به نظر میرسد مهمترین موضوعی که تحت تأثیر این فرهنگ قرار دارد، بحث استفاده از نیروی نظامی باشد. در واقع متأثر از این عامل، دیدگاه کشورها در مورد استفاده از نیروی نظامی یکسان نیست. برای مثال در هند، به طور سنتی و تاریخی همواره نیروهای غیرنظامی در جامعه نقش مسلط را داشته و آنها نیز به نظامیان با دیدگاهی بدبینانه مینگرند. از اینرو در مسائل امنیتی، معمولاً رجوعی به نیروهای نظامی نمیشود. هرچند این امر باعث شده واکنشهای دهلینو در قبال تهدیدهای امنیتی نظیر عملیاتهای ضدشورش، نامنظم باشد.
در آلمان نوین، نگاه به قدرت نظامی به شدت تحت تأثیر خطا / نامشروع دانستن بخش عمدهای از تاریخ ملی این کشور پیش از 1945 است. از این رو استفاده از توان نظامی همواره در حاشیه قرار داشته و بیشترین تأکید بر قدرت غیرنظامی آلمان بوده است. (Duffield, Autumn 1999: 781-783) این تردید نسبت به قدرت نظامی به خصوص در مورد استفاده از این قدرت در حمایت از سیاست خارجی باعث شده این دولت تأکید فراوانی بر رهبری اخلاقی نموده و تنظیم روابط نظامیان و غیرنظامیان را با حساسیت و دقت بیشتری پیگیری نماید.
از سوی دیگر با وجود تحولات عمده در منطقۀ بالتیک، کشور سوئد همچنان بر سیاست بیطرفی خود که از سال 1815 اجرا کرده، تأکید مینماید. این امر باعث کاهش سطح توانمندی نظامی این کشور نسبت به زمان جنگ سرد گردیده است. در مقابل، در ترکیه که امنیت مهمترین بحث سیاست عمومی این کشور است، نظامیان و امور نظامی نقش مسلط و فراگیری در امور داخلی و خارجی ایفا مینمایند. (Lombardi, 2003)
در رابطه با اثرگذاری مستقیم فرهنگ راهبردی کشورها بر اذهان نخبگان میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد. پس از جنگ خلیجفارس به روشنی مشخص گردید که متفکران نظامی روسیه / شوروی، ارزش انقلاب در امور راهبردی را کمتر از حد معمول برآورد نموده بودند. در حالی که این انقلاب موجب نسلی جدید از تسلیحات پیشرفته شد. آنها به دلیل فرهنگ راهبردی خود، ارزش و توانایی این انقلاب را کمتر از حد متداول تخمین زدند. روسها معتقد بودند که این برتری فناورانه دارای ارزش چندانی نیست و آنها میتوانند این برتری فناوری را با نیروی انسانی و ایجاد تدارکات مناسب جبران نمایند.
نمونۀ دیگر اینکه، در دوران جنگ سرد نیروی دریایی آمریکا هر سامانۀ تسلیحاتی را ابزاری مشروع برای دفاع از منافع دریایی این کشور میدانست. به عقیدۀ آنها چون ایالات متحده کشوری دریایی است پس باید چنین جنگافزارهایی را به دست آورد. دیدگاه برنامهریزان آمریکایی در مورد شوروی نیز اینگونه بود که روسها، با توجه به شرایط جغرافیایی خود باید قدرتی زمینی باشند. از اینرو هر اقدام شوروی در عرصۀ نیروی دریایی به عنوان زیادهطلبی از سوی طراحان نظامی آمریکا تلقی میگردید.(Young, March 2002)
همچنین اگر آمریکا در جریان بحران موشکی سال 1962 به کوبا حمله نکرد به دلیل آن بود که چنین حملهای با ارزشهای آمریکا در آن مقطع زمانی سازگار نبود. در حالی که شرکت آمریکا در جنگ داخلی کوزوو و یا تهاجم به عراق برآمده از این اعتقاد عمیق آمریکاییها بود که ارزشهای آنها جهانشمول شده است. البته وجود این اسطورۀ ملی که آمریکا، کشوری مقدس است و مأمور اجرای یک مأموریت از جانب خداوند میباشد، مستقیماً در این مداخلهها و جنگها نقش داشت. (Lombardi, 2003)
وجه اصلی اهمیت فرهنگ راهبردی آن است که شناخت صحیح این فرهنگ به نوعی حتی میتواند در نوع راهبرد دفاعی کشور در قبال تهدیدهای دشمنان احتمالی نیز مؤثر باشد. این مطلب را میتوان با بیان نمونهای به طور ملموستر درک نمود. به عقیدۀ برخی صاحبنظران، فرهنگ راهبردی در آمریکا به گونهای است که این کشور همواره تمایل دارد قدرت خود را تا فاصلههایی بسیار دوردست اعمال نماید. برای مثال، جنگهای داخلی این کشور (به لحاظ جغرافیایی) تا سطح قارهای گسترده (سرزمینی به وسعت پاریس تا مسکو)، توسعه یافت.
تهاجمهای اخیر این کشور به افغانستان و عراق نمودهایی دیگر از تجلی این فرهنگ میباشد. (Murray, Jun 1999) راهبردپردازان کشوری همچون جمهوری اسلامی با آگاهی از این مشخصۀ فرهنگ راهبردی آمریکا، به خوبی در مییابند که به دلیل مشکلات پیچیدۀ جنگ در فواصل دوردست، این قبیل جنگها باید در حداقل زمان به پایان برسد، بنابراین بهترین راهبرد دفاعی در برابر چنین مهاجمی، استفاده از عمق جغرافیایی کشور و ایجاد جنگ فرسایشی است.
افزون بر این، فهم واقعی فرهنگ راهبردی کشورها و بازیگران (به خصوص در مواقعی بحرانی نظیر جنگها) میتواند اطلاعات ذیقیمتی را در اختیار تصمیمسازان و تصمیمگیران قرار دهد. از این اطلاعات میتوان در عرصههای مختلف به ویژه در بُعد جنگ روانی استفاده کرد و با ایجاد فشارهای روحی بر دشمن، شکست او را تسهیل نمود.
2. پیشینۀ تحقیق
فرهنگ راهبردی از جمله موضوعهایی است که در خلال سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در این بین برخی صاحبنظران نیز توجه خود را به موضوع راهبردی کشورمان معطوف نمودهاند. در این بخش، ضمن مروری بر مطالب نگاشته شده در این خصوص، یک ارزیابی کلی نیز از آنها ارائه میشود.
1-2. رویکرد شبهعلمی
(1) فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران
این مقاله را ویلیس استنلی به نگارش درآورده است. نگارنده، مطلب خود را با ارائۀ تعریفی از فرهنگ راهبردی آغاز نموده است. به گمان او فرهنگ راهبردی، مجموعهای از عقاید، مفروضها و الگوهای رفتاری است که از تجارب مشترک و تفاسیر پذیرفته شده، نشئت میگیرد. آنها به هویت جمعی و روابط با دیگر گروهها شکل داده و هدفها و ابزار مناسب برای نیل به هدفهای امنیتی را تعیین میکنند.
در ادامه، به تبیین تاریخچهای از فرهنگ راهبردی ایران پرداخته میشود. به این منظور، به بررسی تحولات تاریخی ایران از زمان ظهور و بروز زرتشت و تأثیرش بر باورهای مردم ایران میپردازد. در ادامۀ مقاله به مقطع ورود اسلام به ایران اشاره شده و نقاط عطفی همچون واقعۀ کربلا، پیدایش مکتب تشیع و بحث مهدویت و جایگاهش در آموزههای شیعه مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین مقطع حملۀ مغول به ایران و شرایط کشور در این زمان نیز توجه شده است.
در بخش بعدی، نویسنده، موضوع هویت ملی ایران را تبیین نموده است. در این راستا بر نقش مذهب شیعه در شکلگیری هویت ملی در دوران صفویه تأکید ویژهای شده است. البته تحولات هویتی دوران قاجار و پهلوی نیز مدنظر قرار گرفتهاند. یک بخش از مقاله به وقوع انقلاب اسلامی و تحولات ساختاری و هویتی پس از آن اختصاص یافته است. از دیگر موضوعهای مورد توجه نویسنده، بررسی ریشهها و زمینههای دشمنی ایران با غرب میباشد.
در قسمتی از مقاله به عوامل شکلدهندۀ فرهنگ راهبردی ایران اشاره شده است. به گمان نویسنده، جغرافیا، مرکزی بودن نقش نفت و تأثیر شیعهگرایی و سه مؤلفۀ مهم فرهنگ راهبردی کشورمان میباشد. در بخش پایانی مقاله نیز به تأثیر این فرهنگ راهبردی بر گرایشهای نظامی به ویژه ساخت تسلیحات اشارههایی شده است. (Stanley, 31 October 2006)
همانگونه که اشاره شد این مقاله تنها به برخی از عوامل مؤثر بر فرهنگ راهبردی ایران پرداخته است. از اینرو به ماهیت، ویژگیها و مؤلفههای فرهنگ راهبردی کشور بیتوجه بوده و بررسی این موارد در دستور کار آن نبوده است.
(2) واکاوی گفتار ایرانی: یک تحلیل فرهنگ راهبردی
این عنوان تحقیقی است که در دانشگاه مدیسون آمریکا انجام شده است. در این پژوهش، به تأثیر مؤلفههای فرهنگی بر دیدگاه سیاستسازان ایرانی نسبت به آمریکا میپردازد. محققان در این تحقیق از یک چارچوب فرهنگ راهبردی برای ارزیابی کیفی گفتمان عمومی ایرانی استفاده مینمایند.
به منظور آشنایی دیدگاههای مقامهای ایرانی در مورد آمریکا، بیش از 500 نقل قول از مسئولان کشور بین 1 مارس 2003 تا 9 مارس 2008 مورد بررسی قرار گرفته است. به عبارتی محققان با استفاده از روش تحلیل محتوا به تفسیر هنجارها، ارزشها و تأثیر آنها بر تصمیمگیری مقامهای کشورمان پرداختهاند.(DeGroot and others, 12 May 2008)
در واقع این محققان بر آن بودهاند تا از این طریق به مؤلفههای فرهنگ راهبردی کشورمان که از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار میگیرد، پی ببرند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که «اسلام»، «تاریخ ایران» و «غرور ملی» از جمله مؤلفههای فرهنگ راهبردی ایران است که از سوی مقامهای کشورمان مورد استفاده قرار میگیرد. البته در مورد روابط ایران و آمریکا، اسلام و غرور ملی بیشترین تأثیر را بر دیدگاه مقامهای ایران دارد.
2-2. رویکرد غرضورزانه
(1) فرهنگ راهبردی ایران و تسلیحات کشتار جمعی
در این مقاله آنتونی کین تلاش نموده تأثیر فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران را بر مقولۀ ادعایی غرب دربارۀ تسلیحات نظامی مورد توجه و بحث قرار دهد. به نظر نویسنده، فرهنگ راهبردی ایران نشان میدهد که جمهوری اسلامی، کشوری عقلانی است، بنابراین اعمال سیاستهای بازدارندگی در مورد ایران میتواند اثربخش باشد. رهبران آمریکا از درک تلاشهای دولتمردان جمهوری اسلامی ایران برای تفکیک بین ایدئولوژی نظام و حوزههای عملگرایانه (اقتصاد، دیپلماسی و قدرت نظامی) ناتوان هستند. بنابراین برای جلوگیری از آنچه غرب آن را جلوگیری از تکثیر سلاحهای کشتار جمعی میداند، شناخت ساختارها و سازوکارهای تصمیمگیری ایران ضروری است.
نویسنده بر این باور است که چنانچه آمریکائیان، جمهوری اسلامی را به عنوان رهبر منطقه به رسمیت بشناسد، میتوانند در مورد تحدید فعالیتهای منطقهای ایران، به موفقیت امیدوار باشند. (Gain, April 2002)
هرچند در این مقاله نویسنده، در پی ارائۀ شناختی از فرهنگ راهبردی کشورمان برای تصمیمسازی / تصمیمگیری بهتر دولتمردان کاخ سفید در رابطه با کشورمان بوده و برخی پیشنهادها را نیز ارائه کرده است، ولی همانگونه که از عنوان مشخص است این مقاله با جهتگیری خاصی علیه منافع و امنیت کشورمان تنظیم شده است.
فرض مقاله این است که ایران در پی سلاحهای کشتار جمعی است، حال آنکه این مطلب ادعایی واهی است که دولتهای غربی با هدف القای تواناییهای غیرمتعارف ایران در راستای پروژۀ «ایرانهراسی» آن را مطرح مینمایند، این در حالی است که مقامهای عالیرتبۀ کشورمان بارها این قبیل ادعاهای مطرح شده را رد نمودهاند. از اینرو به نظر میرسد این مقاله نیز در این چارچوب تنظیم شده است. هر چند نویسنده «عقلانیت» را به عنوان یکی از مؤلفههای فرهنگ راهبردی ایران مورد اشاره قرار داده است، ولی کمکی به شناخت فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی نمینماید.
(2) فهم راهبرد هستهای ایران: بررسی انگیزهها، فرهنگ راهبردی و عقلانیت
این مقاله را فردریک استرین، تهیه و تدوین نموده است. به باور نویسنده، بقا، بازدارندگی و کسب پرستیژ سه انگیزۀ اصلی هر کشوری است که خواهان استفاده از انرژی هستهای است. وی پس از بررسی تعاریف گوناگون ارائه شده در مورد فرهنگ راهبردی، این رویکرد کلی را میپذیرد که فرهنگ راهبردی، مجموعۀ باورها و ایستارهایی است که تصمیمگیری دولتمردان را در مورد امور نظامی تحت تأثیر قرار میدهد.
در ادامۀ مقاله برای فهم فرهنگ راهبردی ایران به مؤلفههای مؤثر بر آن اشاره میگردد. به اعتقاد نویسنده، سیاستهای غربگرایانۀ شاه (که منجر به واکنش شدید جمهوری اسلامی ایران در برابر غرب شد)، جنگ با عراق (از نقطه نظر پی بردن ایران به نقش مهم فناوری و تسلیحات، ضعف نسبی ایران در برابر موشکهای عراق و...)، نظم بینالمللی جدید (به گمان ایران، نظم نوین جهانی تهدیدی آشکار علیه منافع و امنیت کشور است)، سنتهای تاریخی (امپراطوری بودن ایران و برخورداری از یک سابقۀ تمدنی درخشان) و اسلام (به لحاظ حضور گسترده و اثرگذاری عمیق و همهجانبۀ گزارهها و اصول اسلامی) از عوامل مهم و اثرگذار بر شکلگیری فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآیند. (Strain, 15 April 1996)
همانگونه که مشخص است این مقاله نیز با هدفی سیاسی و در چارچوب القای تلاش جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هستهای به نگارش درآمده است. نویسنده مدعی است با توجه به محیط امنیتی ایران و دستیابی برخی از همسایگان کشورمان به سلاح هستهای و برخورداری رژیم صهیونیستی از سلاح اتمی، تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای با سه انگیزۀ بقا، بازدارندگی و کسب پرستیژ قابل درک بوده و تلاشی عقلانی میباشد.
(3) تسلیحات هستهای و فرهنگ راهبردی ایران
این مقاله را جنیفر نپر، تألیف نموده است. نویسنده، مقالۀ خود را با بحث در مورد تعریف فرهنگ راهبردی آغاز میکند. به اعتقاد او، فرهنگ راهبردی، ترکیبی از مجموعۀ عقاید مشترک، مفروضها و تفسیرهای مشترکی است که به فرایند تصمیمسازیهای راهبردی شکل میدهد. در بخش بعدی، مقاله به مؤلفههای کلیدی فرهنگ راهبردی ایران اشاره میکند:
(1) فراگیری و پذیرش اسلام شیعی به عنوان سنگ بنای مشروعیت سیاسی رژیم و هویت ملی کشور؛
(2) یک اعتقاد دوگانۀ ملیگرایانه در مورد برخورداری ایران از جایگاه رهبری تمدن اسلامی از یکسو و نیز یک هژمون منطقهای از سوی دیگر؛
(3) وجود یک درک فراگیر دربارۀ آسیبپذیریهای داخلی و خارجی؛
(4) وجود یک درک عمیق در مورد قصد آمریکا مبنی بر سلطهیابی بر تمدن اسلامی و از بین بردن تدریجی آن.
این چهار مورد، به گمان نویسنده، مؤلفههای اساسی فرهنگ راهبردی ایران را تشکیل میدهند. (Knepper, Oct 2008: 451-468)
نویسنده در این مقاله نشان میدهد که یک ایران مسلح به سلاح اتمی، احتمال ندارد که این تسلیحات را به گونهای تهاجمی (ابتدا به ساکن) به کار گیرد؛ چرا که از عمل متقابل هراس دارد. از سوی دیگر، نویسنده بر مبنای مؤلفههای یاد شده، این نکته را بیان میدارد که گرایش ایران به سوی برخورداری از تسلیحات هستهای، میتواند باعث ایجاد نوعی بازدارندگی شده و افزون بر ایجاد زمینههای لازم برای تبدیل ایران به هژمون منطقهای، درک ناامنیها را از سوی این کشور کاهش خواهد داد.
مطالب ارائه شده به خوبی بیانگر آن است که این مقاله نیز در چارچوب جنگ روانی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران به نگارش درآمده است. به بیان روشنتر، نویسنده در حالی میکوشد که تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای را عقلانی جلوه دهد، که مقامهای کشورمان بارها اعلام نمودهاند که سلاح هستهای هیچ جایگاهی در راهبردهای دفاعی کشورمان ندارد.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای عضو سازمان ملل و از جمله اعضای فعال و «مسئولیتپذیر» آژانس بینالمللی انرژی هستهای، همواره مخالف گسترش سلاحهای کشتار جمعی بوده و از آنجا که اعتقاد دارد امنیت و صلح به واسطۀ این سلاحها به دست نمیآید، از این رو، مخالفت خود را با این قبیل سلاحها بیان داشته است. در این رابطه، مقام معظم رهبری و فرماندهی معظم کل نیروهای مسلح در دیدار با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای فرمودند:
«جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده که از لحاظ شرعی و مبنایی با ساخت و کاربرد سلاحهای هستهای مخالف است (روزنامۀ کیهان، 22/10/68)
در مجموع با توجه به اینکه نویسنده تلاش داشته به مواردی اشاره نماید که توجیهگر تلاش ایران برای دستیابی به سلاحهای هستهای باشد، بنابراین نمیتوان از مطالب ارائه شده به ویژگیها و مؤلفههای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران دست یافت.
3. تعریف فرهنگ راهبردی
فرهنگ راهبردی از جمله مفاهیمی است که در مورد آن اجماع نظری بین اندیشمندان وجود ندارد. به باور جانستون فرهنگ راهبردی، سیستمی منسجم از سمبلها [استدلال، ساختارها، زبان، قیاسها (تمثیلها)، استعارهها و...] است که ترجیحات راهبردی طولانی مدت و فراگیر را از طریق صورتبندی مفاهیم و نقشها و اثربخشی نیروهای نظامی در امور سیاسی بین دولتها، ایجاد میکند. به گمان او فرهنگ راهبردی، یک محیط اجتماعی اندیشهای است که گزینههای رفتاری را محدود میکند. (Johnston, 1995: 46)
در این راستا، لانگهرست معتقد است فرهنگ راهبردی یک چارچوب متمایز ویژهای از عقاید، ایستارها و عملکردها در مورد استفاده از زور میباشد که در طول زمان و در یک فرآیند تاریخی منحصر به فرد به تدریج ایجاد شده است. (Longhurst, 2000: 95)
به عقیدۀ کنبوث، فرهنگ راهبردی برآمده از تاریخ، جغرافیا و فرهنگ سیاسی بوده و نشاندهندۀ ترکیب ایستارها و الگوهای رفتاری مهمترین نظرات تأثیرگذار میباشد که این نظرات میتواند مربوط به کل جامعه، نخبگان سیاسی، نهادهای نظامی و یا افکار عمومی باشد. (Booth, 1990: 121) نظریهپردازان فرهنگ راهبردی در مورد این منطق محوری اشتراکنظر دارند که ایدهها، تجربیات، باورها و ارزشهای دسته جمعی دربارۀ استفاده از قدرت، عوامل شکلدهندۀ مهمی در طراحی و اجرای سیاستها و رفتارهای راهبردی دولتها هستند، اما در مورد چگونگی مطالعۀ فرهنگ راهبردی یک کشور سه رویکرد عمده وجود دارد: (Howlett, Oct 2005)
رویکرد اول به دنبال فراهم کردن پایه و بنیانی بدیل و متمایز برای دانش فرهنگهای راهبردی از طریق ایجاد یک روششناسی است که ابطالپذیر بوده و منجر به تحقیق انباشتی شود و بتواند برای پیشبینی آینده مورد استفاده قرار گیرد. این نگاه، فرهنگ راهبردی را یک «متغیر مستقل در نظر میگیرد که شبیه یک متغیر وابسته رفتار میکند» و تفسیر فرهنگگرا از رفتار را در مقابل تفاسیر بدیل نظیر واقعگرایی یا نهادگرایی قرار میدهد. (Howlett, Oct 2005)
در قالب رویکرد دوم این بحث مطرح میشود که برخی جنبههای رفتار انسان را فقط میتوان با فرو رفتن در داخل یک فرهنگ فهم کرد و در نتیجه جستوجو برای گزارههای عمومی ابطالپذیر بیحاصل است. هدف این رویکرد، فهم بیانهای گفتمانی و غیرگفتمانی است. از این دیدگاه، آنچه بیان نمیشود احتمال دارد به اندازۀ گزارههای شفاهی و اشارهها و همچنین حالات غیرگفتمانی ممکن است به میزان شواهد نوشتاری یا کتبی حائز اهمیت باشند. بنابراین، وظیفه ما قرار دادن چنین اقدامی در داخل «شکل زندگی» فرهنگی است که بازیگر در آن قرار دارد.
در این میان، رویکردی متعادلتر وجود دارد (رویکرد سوم) که به فرهنگ راهبردی برحسب توانایی آن برای افزودن جزئیات یا تفاصیل بیشتر تاریخی و فرهنگی به شرح تحولات جاری در داخل یک کشور نگاه میکند، اما فقط جهت تکمیل تحلیلهای مبتنی بر عوامل مادی است که روی منافع و توزیع قدرت متمرکز هستند. در این جا فرهنگ راهبردی به عنوان متغیری درک و فهم میشود که میتواند بر رفتار تأثیر گذارد اما نسبت به ساختار مادی دارای اهمیت ثانویه است. براساس این رویکرد، فرهنگ راهبردی یک متغیر علّی برای راهبرد و رهنامۀ ملی است، اما همچنین عینکی را فراهم میکند که از طریق آن راهبرد و رهنامه (دکترین) میتواند ارزیابی شود.
برعکسِ واقعگرایان که معتقدند کشورها علیه تهدیدها موازنه برقرار میکنند و چگونگی تأثیرگذاری فرهنگ بر ادراک تهدید را نادیده میگیرند، طرفداران این رویکرد بر این باورند که ساختارهای بینالمللی اهمیت دارند، اما فرهنگ راهبردی حائل محیط مادی است. (Booth, 1990: 28) بنابراین فرهنگ راهبردی یک زادۀ فرهنگ سیاسی برای هر ملتی بوده و انعکاسدهندۀ تجربههای آن ملت میباشد. فرهنگ راهبردی به الگوهای غالب یا برجستهای در رفتار راهبردی رجوع میکند که معرف شیوههای اجتماعی پاسخ به یک واقعیت خلق شده است. (Young, 24-27 March 2002) تصور این نویسندگان از ماهیت و نقش فرهنگ راهبردی در فرایند طراحی و اجرای راهبرد را میتوان به شکل زیر نشان داد:
این رویکرد مدعی است که فرهنگ راهبردی یک عامل مهم در ادراک تهدید میباشد. تهدیدها به عنوان ترکیبی از تواناییها (قدرت) و نیات، ادراک میشوند. تواناییها و نیات در خلأ درک نمیشوند، بلکه از طریق یک صافی فرهنگی (فرهنگ راهبردی) فهم میشوند. این صافی میتواند در جهت بزرگنمایی خطر تهدید متصوره و یا برعکس عمل کند.
فرهنگ راهبردی بر چگونگی ادراک رهبران از نیات و قابلیتها از جمله سختافزار نظامی حریفان بالقوه تأثیر میگذارد. این فهم تا حد زیادی بخت ما را برای پیشبینی افزایش داده و تا حد زیادی مانع از اشتباهاتی میشود که معمولاً از رویکرد واقعگرایی ظهور میکند.
رهیافت فرهنگ راهبردی، به نوعی نظریۀ بازیها را به چالش میکشد. راهبردها در نظریۀ بازیها بر مبنای عقلانیت و انتخاب «بهترین» راهحل استوار است و بر اساس انتظاراتی که از رفتار دیگران وجود دارد، شکل میگیرد، در حالی که فرهنگ راهبردی به عنوان مفهوم بهره گرفته شده از هنجارها، اشاره به این نکته دارد که رفتار راهبردی دولت، به طور کامل به واسطۀ عملکرد دیگران نیست. (عبداللهخانی، 1386: 130)
از اینرو، رویکرد فرهنگ راهبردی به جای انکار عقلانیت فینفسه، به عنوان عاملی در انتخاب راهبردی، چارچوب غیرتاریخی و غیرفرهنگی نوواقعگرا برای تحلیل انتخابهای راهبردی را به چالش میطلبد. فرهنگ راهبردی با انگارههای عقلانیت محدود (که در آن جا فرهنگ راهبردی، واقعیت را ساده میکند)، با عقلانیت فرایندی (که در آن جا فرهنگ راهبردی، اولویتهای دستهبندی شده یا انتخابهای محدود را تعریف میکند) با عقلانیت انطباقی (که در آن جا فرهنگ راهبردی، به مثابه راهنمایی برای انتخاب راهبردی عمل میکند)، همخوانی و سازگاری دارد. بنابراین، در باور این تحلیلگران فرهنگ راهبردی، هیچ مدل عقلانیت جهانشمول وجود ندارد و آنچه برای یک دولت عقلانی است میتواند برای دیگری غیرعقلانی باشد. همچنین باید در نظر داشته باشیم که این تاریخ و تجربیات هر کشور است که به انتخابهای عقلانی / غیرعقلانی که هر دولت خاص دنبال خواهد کرد، اشاره میکند.
همانطور که جانستون معتقد است «دولتهای مختلف، ترجیحات راهبردی متفاوتی دارند که ریشه در تجربیات اولیه یا شکلدهندۀ هر دولت داشته و تا حدی متأثر از ویژگیهای سیاسی، فرهنگی، فلسفی و شناختی هر دولت و نخبگان آن است». (Young, 24-27 March 2002)
در جمعبندی، میتوان گفت که رویکرد سوم از توانایی بیشتری در کمک به فهم و تحلیل و حتی پیشبینی سیاستها و رفتارهای راهبردی یک کشور دارد؛ زیرا به سختی میتوان فرهنگ را به عنوان تنها متغیر تشریحکننده سیاستها و رفتارهای راهبردی تصور کرد و هرگونه رویکردی که مبتنی بر مطالعۀ فرهنگ راهبردی به عنوان یک رویکرد مستقل و بینیاز از ترکیب با دانش به دست آمده از دیگر رویکردها باشد، به شدت یکسویه و ناقص خواهد بود.
بنابراین نگارنده ضمن اذعان به اینکه مطالعه فرهنگ راهبردی به دلیل توانایی ذاتی آن برای تغییر و تنوع زیاد متغیرهای دخیل در ادراک آن، دشوار است، تعریف جانستون از فرهنگ راهبردی را به عنوان فهم خود از این مفهوم اتخاذ میکند. فرهنگ راهبردی مانند یک محیط است که ممکن است به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر ترجیح و انتخاب یک سیاست یا صورتبندی راهبرد ملی تأثیر بگذارد. فرهنگ راهبردی به طور خلاصه عبارت از یک الگوی پابرجا و استوار از باورهای بنیادی و رفتار است که یک پیش زمینۀ نیمه آگاهانه برای تصمیمات سیاسی ایجاد میکند. تلفیق دانش به دست آمده از طریق تحلیل فرهنگ راهبردی با دانشهای به دست آمده از رویکردهای علمی دیگر میتواند فهم کاملتر و غنیتری از سیاست و رفتار راهبردی یک کشور به دست دهد. اما باید توجه داشت که متمایز کردن فرهنگ از رفتار، عملی بس دشوار است.
4. چارچوب نظری تحقیق
واقعیت مطلب آن است که رابطۀ فرهنگ و مسائل راهبردی سالها مورد توجه قرار نگرفت. یکی از دلایل این موضوع، ترویج و تسلطیابی این ایده از سوی مکتب واقعگرایی بود که «سیاست عین قدرت و قدرت، هدف سیاست و تأمینکنندۀ منافع ملی بود». به عبارتی تجربۀ ناموفق ایدهالیسم در سالهای بین دو جنگ جهانی، باعث گرایش جامعۀ جهانی به راهکارهای سادهتر و قاطع مانند قدرت، منافع ملی و موازنۀ قوا شد. واقعگرایان بر این باورند که دولتها در مواجهه با مقولۀ امنیت یکسان بوده و تفاوتهای فرهنگیشان چندان تأثیری در سیاستهای مورد پیگیری آنها ندارد، یا اساساً تأثیری نباید داشته باشد. این ادعا در پرتو ملاحظات فرهنگی جهان سوم و تفاوت آنها با سایر کشورها، ابطال شده است.
این بحث را استفان روزن در «ساختارهای اجتماعی و راهبردها: هندوستان و ارتش آن» به خوبی به بررسی گذارده است. درستی این مدعا را که بنیاد فرهنگی یک کشور در راهبرد مورد استفاده و ثمربخش آن، تأثیر نخست را دارد، میتوان در آثاری مشابه که در ارتباط با سایر کشورها نگاشته است نیز ملاحظه نمود. برای مثال سان تزو، در «هنر جنگ» نسبت فرهنگ با راهبرد جنگی چین را نمایانده و مائو تغییر آن را در دهۀ 1930 با استناد به تحولات فرهنگی چین مورد تأیید قرار داده است.
برنارد لوئیس در «سازمان سیاسی اسلام» بحثی مشابه را برای کشورهای عربی طرح نموده که متعاقبا توسط سایر اندیشمندان مورد تأیید قرار گرفته است. تجارب تلخ اعراب در خلال جنگ 1967 بر همین مبنا قابل توجیه و تفسیر هستند. خلاصۀ کلام آنکه فرهنگ راهبردی یک کشور در تعیین رویکرد امنیتی آن جامعه و میزان توفیق آن، تأثیر مهمی دارد که در صورت توجه به آن میتوان پیشاپیش به ناکامی نظامی و ناامنی فراگیر از محل اتخاذ راهبردهای غیرهمگون با فرهنگ راهبردی جامعه، حکم داد. (افتخاری، 1381: 259 - 258)
در عرصۀ عملی نیز شرایطی شکل گرفت که منجر به توجه بیشتر به مقولۀ فرهنگ راهبردی گردید. توضیح آنکه در دهۀ 1970 در پی ناتوانی تحلیلگران آمریکا از پیشبینی واکنشهای اتحاد جماهیر شوروی و تشریح درست سیاست بازدارندگی شوروی، عدهای از محققان از جمله اسنایدر چنین نتیجه گرفتند که آمریکاییها به این دلیل نتوانستند واکنشهای شوروی را پیشبینی نمایند که این واقعیت را بدیهی فرض کردند که مسکو در موارد خاص مانند واشنگتن واکنش نشان میدهد. به نظر وی، پیشبینیهای رفتاری که پژوهشگران آمریکایی بر اساس پارادایمهای بازیگر عقلانی و نظریۀ بازیها در تحلیل روابط ابرقدرتها در ارتباط با شوروی به عمل میآوردند، در بیشتر موارد با واقعیت منطبق نبود. در نتیجۀ این ناکامی برای پیشبینی واکنشها، وی و تعدادی دیگر از محققان به این نتیجه رسیدند که هر کشوری از شیوهای خاص برای تفسیر، تحلیل و واکنش به رخدادهای بینالمللی برخوردار است. (Snyder, Sep 1977)
بنابراین مسئلۀ فرهنگ و تأثیرش بر روی رفتار خارجی کشورها از پایان دهۀ 1960 و بیشتر در دهۀ 1970 مطرح شد و با سرعت در بین محققان فرهنگ و اندیشمندان عرصۀ سیاست و اندیشۀ سیاسی با استقبال مواجه شد. تنها پس از این زمینهسازیها بود که استادان مدرسۀ نظامی سنسیر فرانسه به مطالعۀ تأثیر فرهنگ بر روی رفتار نظامی یا راهبردهای دفاعی و نحوۀ دفاع هر کشور روی آوردند. آلمانیها هم به ظاهر همین راه را در پیش گرفتند و همایشها و مقالههایی در این زمینه پدید آورند.
در این مقالهها هم تلاش شد تا تأثیر فرهنگ ملتها در سیاستهای دفاعی و نظامی نمایانده شود. این محققان استدلال میکردند که برای مثال اگر اعراب در جنگ 6 روزۀ 1967 شکست خوردند، تنها به این دلیل بود که از نحوۀ جنگیدن روسها تبعیت کردند. (نقیبزاده، 1380: 9-8) این مسئله، موضوع فرهنگ ملی را دوباره در دستور کار قرار داد و توجهات روی فرهنگ راهبردی به مثابه یک ابزار تحلیل جدید متمرکز شد.
از اینرو، نظریهها و مکاتب گوناگون به بررسی رابطۀ فرهنگ با سیاست، امنیت و مسائل راهبردی پرداختند. ماهیت فرهنگ راهبردی به گونهای است که بیش از سایر نظریهها با نظریۀ سازهگرایی تناسب و سنخیت دارد.
سازهگرایان معتقدند روابط انسانی از جمله روابط بینالمللی بیشتر از افکار و ایدهها و نه از اوضاع و نیروهای مادی تشکیل گردیدهاند. هر آنچه در جهان اجتماعی وجود دارد، به وسیلۀ افراد ساخته شده است. جهان اجتماعی تا میزان مشخصی اشیای فیزیکی است، اما این ایدهها و عقاید موجود در پشت آن اشیاست که بیشترین اهمیت را دارد. برای مثال، نظام امنیتی ـ دفاعی بینالمللی متشکل از تروریستها، جمعیتها، سلاحها دیگر داراییهای فیزیکی است؛ اما ایدهها و برداشتها که بر مبنای آنها آن داراییها (اشیا) فهمیده، س��زماندهی و مورد استفاده قرار میگیرند، بیشترین اهمیت را دارند.
مفهوم اصلی مورد توجه سازهگرایان، عقاید بیناذهنی (و ایدهها، مفاهیم و فرضهایی) است. بنابراین فرهنگ، هویت، هنجارها و نهادها به عنوان مفاهیم مورد توجه سازهگرایان، نمونههایی از جهانی بیناذهنی هستند که خلق شدهاند، نه اینکه به جهانی عینی که کشف شده باشد، تعلق داشته باشند.
سازهگرایی قائل به نوعی رابطۀ متقابل بین عناصر امنیت ملی و عناصر محیط نهادی و فرهنگی هستند. به گمان آنها، محیط امنیتی کشورها، محیطی فرهنگی و نهادی است. در این رابطه کاتزنشتاین به عنوان یکی از سازهگرایان معتقد است محیطهای فرهنگی بینالمللی که سیاستهای امنیت ملی در آنها شکل میگیرد، در سه طبقه جای میگیرند: طبقۀ اول شامل نهادهای رسمی با رژیمهای امنیتی مانند ناتو، سازمان امنیت و همکاری اروپا و... و رژیمهای کنترل تسلیحات مانند قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای و... میشود، طبقۀ دوم، وجود نوعی فرهنگ سیاسی جهانی است که عناصری مانند قواعد حاکمیت و حقوق بینالملل، هنجارهای مدیریت صحیح کشور دارای حاکمیت و... و گفتمان سیاسی فراملیتی از سوی جنبشهای اجتماعی بینالمللی مانند عفو بینالملل و صلح سبز را شامل میشود.
طبقۀ سوم نیز شامل تأثیر محیطهای فرهنگی بر هویت آنها (در برابر صرفا رفتار کشورها) میشود. (عبداللهخانی، 1386: 78 - 65)
اندیشمندانی همچون الکساندر ونت که در چارچوب مکتب سازهگرایی، اندیشهپردازی نمودهاند، به این نکته اشاره نمودهاند که رفتار دولتها برآیندی از منافع آنهاست و منافع آنها تابعی از هنجارها (داخلی و خارجی) میباشد. بنابراین هنجارها مقدم بر رفتارها بوده و محدودکنندۀ آنها به شمار میآیند. (هادیان، زمستان 82: 937 - 936)
منبع هنجارهای نخبگان میتواند مفروضهای بنیادین هستیشناختی و هنجاری، فلسفۀ سیاسی، اعتقادات، ارزشها و... باشد. به نظر برخی، کل جامعه، حامل هنجارها بوده و از اینرو، بر نقش فرهنگ سیاسی و هویت ملی تأکید دارند. فرهنگ، ریشه در اسطورههای ملی، تجارب تاریخی، گفتمانهای سیاسی و... دارد. ریشۀ هنجارهای مشترک نخبگان نیز در قانون اساسی، نظم حقوقی، فرهنگ عمومی و سیاسی و... است.(Lriya, Spring 1979: 115) در سازهگرایی افزون بر تأکید بر تعامل ساختار ـ کارگزار به این نکته تأکید میشود که مبنا و شالودۀ ساختارها، هنجارها و باورهای مشترک است. مشابهت رفتار آنها بیش از آنکه محصول الزامات ناشی از معمای امنیت در نظام هرجومرجگونه باشد، برآیندی از هنجارهای مشترک است. (هادیان، زمستان 82: 937 - 936)
این نظریه، تمرکز ما را به مجموعهای از عوامل معطوف میکند که شامل هنجارهای مشترک نخبگان و هنجارهای مشترک جامعه در کل است. در چارچوب این نظریه، افرادی که بر تأثیر انتظارات ارزشی رفتار تأکید دارند، حاملان اصلی هنجارها نامیده میشوند. منشأ و خاستگاه هنجارهای نخبگان میتواند انگارههای بنیادین هستیشناختی و هنجاری، فلسفۀ سیاسی، اعتقادات، ارزشها و... باشد. بعضی از صاحبنظران نیز کل جامه را حامل هنجارها میدانند و بر نقش فرهنگ سیاسی و هویت ملی تأکید دارند.
ریشههای این فرهنگ را میتوان در اسطورههای ملی، تجارب تاریخی، گفتمانهای سیاسی و... یافت. این هنجارهای مشترک بین نخبگان یا کل جامعه را میتوان در قانون اساسی، نظم حقوقی، فرهنگ عمومی و سیاسی و... جستوجو کرد. مبانی هنجارهای مشترک بین نخبگان یا کل جامعه در قانون اساسی، نظم حقوقی، فرهنگ عمومی و سیاسی و... نهفته است.( Lriya, Spring 1979: 115)
در نظریۀ سازهگرایی گفته میشود که اغلب هنجارها، هویت به کشور میدهند. برخی از کشورها به علت شوک بزرگ ناشی از شکستهای خود، به هنجارهایی متوسل شدند که در حال حاضر هویت آنان تشکیل میدهند مانند فرانسه و آلمان که استفاده از نیروی نظامی در سیاست خارجی آنان جایگاه خودش را از دست داده است.
تغییر در هویت میتواند در علائقی که سیاست امنیت ملی را شکل میبخشد، تغییر اساسی به وجود آورد. در دوران کنونی، به تدریج که چندجانبهگرایی به عنوان یک بخش سازندۀ هویت در پارهای از کشورها درونی شده، علاقه به مشارکت در چندجانبهگرایی و ارتقای آن در این کشورها شدت گرفته است.
کشوری مانند آلمان با پیوند هویت بازسازی شدۀ خود (صلحجو، دموکرات و بینالمللگرا) به هویتها و نهادهای منطقهای و چندجانبه، هویت خود را تثبیت کرده است. از سوی دیگر فعالیت یا سیاست کشور ممکن است بازتاب مستقیم سیاست هویت باشد. نبردهای داخلی پس از جنگ در آلمان و ژاپن در مورد سیاست صحیح امنیتی، جزیی از تضاد سیاسی گستردهای دربارۀ هویت بود.
همچنین تغییر هویت میتواند به تغییر اساسی در سیاست دولت منجر شود. برای مثال استمرار سیاست امنیتی آلمان و ژاپن را میتوان بیش از عدم استمرار در ساختار نظام بینالمللی به سیاست داخلی هویتی آنها منسوب کرد.
این رویکرد ضمن تأکید بر تعامل ساختار ـ کارگزار بر این باور است که در تعامل دولت با نظام بینالملل، نظام بینالملل هم متغیر وابسته و هم متغیر مستقل است. زمانی که نظام بینالملل را متغیر وابسته فرض مینماییم یعنی رفتار و اقدام دولتها، نظام بینالملل را شکل میدهند، و هنگامی که نظام بینالملل متغیر مستقل است، یعنی این نظام سبب انگیزش رفتار دولتها میشود. توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که مبنا و شالوده ساختارها، هنجارها و باورهای مشترک است.
5. نظریهپردازان فرهنگ راهبردی
واقع مطلب آن است که فرهنگ راهبردی مفهوم نوینی نبوده و پیشتر در کشورهایی همچون ژاپن و آلمان و در مناطقی نظیر اسکاندیناوی و اقیانوس آرام و در نهادهای امنیتی مانند ناتو این موضوع مطرح بوده است.
از سوی دیگر هرچند گفته میشود سابقۀ به کارگیری این مفهوم به دهۀ 1970 برمیگردد ولی باید خاطرنشان ساخت که اندیشمندانی همچون لیدل هارت (Hart, 1932)، ویگلی (Weigley, 1973)، کییرنان و فیربانک (Kiernan and Fairbank (eds), 1974) و بوزمان (Bozeman, 1960) در آثار خود این موضوع را به نوعی مورد بررسی قرار دادهاند.
به هر حال از این دهه است که پژوهشگران مختلف این مفهوم را به مثابه یک موضوع تحقیق مورد مطالعه و بررسی قرار دادند. به اعتقاد جانستون، میتوان محققانی که به این موضوع پرداختهاند را در قالب سه نسل تقسیمبندی کرد:
نسل اول، دانشگاهیانی مانند اسنایدر و گری بودند که طی دهه 1970 به طرح دیدگاههای خود پرداختند. آنها در نظام دوقطبی و فضای جنگ سرد در پی بررسی این موضوع بودند که چرا اتحاد جماهیر شوروی سابق و آمریکا به طور متفاوتی در مورد راهبرد هستهای میاندیشیدند.
اسنایدر بر این نکته تأکید داشت که گرایشات هستهای شوروی (سابق) و آمریکا بیش از آنکه صرفاً ناشی از عوامل مادی باشد برآمده از ایستارهای فرهنگی این کشورها بود. به تعبیر هادفیلد، اسنایدر معتقد بود فرهنگ ملی تصمیمگیری، زمینهوند بوده و به طور اجتماعی ساخته شده است، و در این فضا، پاسخهایی به شکل تصمیمات سیاسی در مورد مسائل هستهای ایجاد میشود. (Hudfield: 61-62)
در مجموع به نظر آنها دیدگاههای متفاوت این کشورها در مسائل راهبردی، ناشی از تجارب تاریخی، فرهنگ سیاسی و جغرافیا میباشد.(Johnston, 1995: 36-37) در واقع پژوهشگران این نسل با تأکید صرف بر تصمیمگیریهای مربوط به مسائل هستهای، عوامل یادشده را تحدیدکنندۀ گزینههای راهبردی دانسته و اعتقاد دارند این عوامل تصمیمگیران را در تنگنا قرار میدهند.
به نظر جانستون دیدگاه نسل اول دارای چند اشکال است. اشکال نخست به تعریف آنها از فرهنگ برمیگردد. آنها فرهنگ را ترکیبی از عوامل گسترده میدانند که این طیف از فناوری تا روانشناسی گسترده شده است. به نظر جانستون اگر بخواهیم این تعریف را بپذیریم، دیگر فضای مفهومی چندانی برای توضیح دلایل انتخابهای راهبردی (جدا از فرهنگ راهبردی) باقی نمیماند.
اشکال دیگر این دیدگاه آن است که به نوعی جبرگرایی معتقد است. به گمان آنها اندیشۀ راهبردی فقط به یک نوع رفتار منتهی میشود. این موضوع نیز زمانی ایجاد مشکل میکند که یک نوع رفتار، مجموعه الگوهای متمایزی از مفروضات راهبردی را مطرح میکند. اشکال دیگر که مکمل اشکال قبلی میباشد آن است که به عقیدۀ آنها فرهنگ راهبردی جامعه در طی زمان، همگونگی خود را حفظ خواهد کرد.
این به آن معنی است که عوامل ورودی به مجموعه فرهنگ راهبردی در هر زمان و شرایطی یک نتیجه مشابه تولید میکند، که این امر مورد پذیرش نمیباشد.(Johnston, 1995: 36-37) در مجموع آنها در تحلیل فرهنگ راهبردی دچار نوعی سادهسازی عجولانه شده و احتمال وجود فرهنگهای راهبردی پیچیده را کنار گذاشتند.
اندیشمندانی همچون لاکام، کوپچان و لایتین که به عنوان نسل دوم خود را در دهۀ 1980 مطرح نمودند، ضمن گونهشناسی مفاهیم فرهنگ و رفتار، بر وجه ابزاری مفهوم فرهنگ راهبردی به خصوص در رسیدن به هژمونی سیاسی در عرصۀ تصمیمسازی، تأکید نمودند. (Laitin, 1988: 591) این نسل از محققان تلاش نمودند دامنۀ فرهنگ راهبردی را صرفاً به موضوعات هستهای محدود ننمایند.
از اینرو ضمن گسترش دادن این مفهوم به سایر مسائل امنیتی، تلاش کردند فرهنگ راهبردی را به عنوان ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به رهنامۀهای راهبردی مطرح نمایند. مشکل این دیدگاه آن است که آ��ها با تفکیک بین فرهنگ راهبردی و رفتار، رابطهای بین رفتار سیاسی و سمبلهای مورد استفاده برای توجیه آنها، برقرار نمیکنند. به عبارت سادهتر، مشخص نیست که آیا فرهنگ راهبردی بر رفتار تأثیر دارد یا خیر؟ (Johnston, 1995: 37-39)
از دیگر ویژگیهای دیدگاه این نسل آن است که آنها بین دکترین اعلامی و اقدامی تمایز قایل شدند. برای مثال برادلی کلین معتقد بود ماهیت دفاعی دکترین هستهای آمریکا صرفاً اعلامی بود و هدف آن ایجاد یک توجیه قابل پذیرش فرهنگی برای استراتژی عملیاتی بود، در حالی که راهبرد واقعی بر جنگ و دفاع از منافع هژمونیک آمریکا مبتنی بود. این دیدگاه هرچند برخی از مشکلات نظریههای نسل اول را نداشت ولی همچنان برخی اشکالات نظیر اینکه ماهیت روابط بین فرهنگ و رفتار چگونه است؟ این موضوع که نخبگان تا چه حد در فرهنگ راهبردی، جامعهپذیر میشوند؟ و اینکه چگونه نخبگان از تمایز بین دکترین اعلامی و اقدامی آگاه میشوند؟، باقی ماند.(klein, April 1986: 33)
نسل سوم که جانستون از جمله محققان این نسل به شمار میرود، در خلال دهه 1990 دیدگاههای خود را ارائه کردند. وجه بارز اندیشههای این نسل استفاده از فرهنگ در اشکال گوناگون سیاسی، نظامی یا سازمانی است. این موضوع، طیف رفتار سیاسی را از انتخاب رهنامۀ نظامی تا اهمیتی که هنجارها در عرصۀ بینالملل دارند، گسترش داد. آنها با نقد دیدگاه نسل اول، تلاش نمودند تا فرهنگ از رفتار جدا شود. آنها فرهنگ راهبردی را به عنوان متغیر مستقل و رفتار را به عنوان متغیر وابسته مطالعه نمودند.(Johnston, 1995: 38) پژوهشگران این نسل تلاش نمودند با رویکردی اثباتگرایانه، فرهنگ راهبردی را با روشها و شیوههای علمی مورد بررسی قرار دهند.
البته کالین گری نیز در مقالهای به دفاع از دیدگاه خود (نسل اول) پرداخته و نظریههای نسل سوم را که بین فرهنگ راهبردی و رفتار تفکیک قایل میشوند، مورد نقد قرار داده است. (Gray, 1999: 49-69)
6. تغییر یا تداوم فرهنگ راهبردی
در بررسی مفهوم فرهنگ راهبردی پرداختن به تداوم (ثبات) یا تغییر آن، موضوعی پراهمیت است. با توجه به اینکه در بیشتر تعاریف ارائه شده از این مفهوم، بر ایستارهای شکل گرفته ناشی از تجارب تاریخی تأکید شده، در نگاه نخست این احتمال به ذهن متبادر میگردد که این مفهوم بیش از تغییر با تداوم و ثبات همراه باشد.
البته گروهی از محققان نیز بر این باورند که فرهنگ راهبردی تغییر چندانی نمییابد. دلیل آنها این است که فرهنگ سیاسی به عنوان سرمنشاء این فرهنگ به سختی دستخوش تغییر میشود. ماهیت دگماتیک فرهنگ سیاسی، ثبات خاصی را به آن میدهد که مانع دگرگونی آن میشود.
به گمان آنها چون فرهنگ راهبردی دارای کارکردی مانند ایدئولوژی است(Skempeis, August 2003) و به نوعی عینکی است که از پشت آن، تحولات دیده و درک میشود، معیاری است که تصویری روشن از «صحیح و خطا» ارائه میدهد و ملاکی است که بر مبنای آن روش مواجهه با پدیدهها و تحولات طرح میشود، از اینرو باید دارای ثبات، تداوم و تصلب باشد. در یک کلام، فرهنگ راهبردی به مثابه معمار نظام اندیشگی جامعه باید از استحکام و مانایی ویژهای بهرهمند باشد.
هری اکشتاین معتقد است اجتماعی شدن ارزشها و اعتقادات در طی زمان روی میدهد. درسهای گذشته در آگاهی جمعی رسوب کرده و در برابر تغییر مقاومند. این توصیف، تأکیدی بر اعتقاد به تداوم در عوامل فرهنگی تعیینکنندۀ رفتار دولتی میباشد. (عبداللهخانی، 1386: 100)
در مقابل دیدگاهی دیگر معتقد است که فرهنگ راهبردی میتواند به مرور و در بعضی شرایط دچار دگرگونی شود. به طور کلی اگر عقاید اصلی مانند هنجارهای اجتماعی، نتوانند در مقابل پدیدههای جدید پاسخهای نوین و قوی ارائه نمایند، تغییر خواهد یافت. این تغییر نیز به معنای دگرگونی فرهنگ راهبردی است.
در این رویکرد، ایستایی فرهنگ راهبردی پذیرفته نمیشود و این موضوع مطرح میگردد که این فرهنگ نسبت به تحولات فناورانه و دگردیسی و تکامل آگاهیهای تاریخی، واکنش نشان میدهد.
دافیلد به عنوان یکی از صاحبنظران معتقد به تغییر فرهنگ راهبردی میگوید که عوامل کمککننده به این تغییر ممکن است حوادث بزرگ یا تجربیات تکاندهندهای (مانند جنگها، انقلابها و مشکلات عظیم اقتصادی) باشند که اعتقادات و ارزشهای اصلی را بیاعتبار میسازند. چنین تغییری با فشارهای روانی شدید همراه بوده و نیازمند فرایند اجتماعی شدن مجددی خواهد بود که از آن جمله میتوان به مشارکتهای گوناگون در ایجاد یک فرهنگ سیاسی جدید اشاره کرد.
به اعتقاد کوپچان، برداشتهایی از آسیبپذیریهایی بالا، به لحاظ کاستی راهبردی، تصمیمگیرندگان را مجبور میسازد تا سیاستهای افراطی را دنبال کنند. سپس برای به دست آوردن مشروعیت و حمایت مردمی باید این سیاستها را با استفاده از تصورات و نمادهای انتزاعی تبلیغ کرد. به عبارتی کویچان معتقد است ظهور فرهنگ راهبردی جدید یا تعدیل فرهنگ راهبردی کنونی از تلاشهای آگاهانه و عقلانی نخبگان برای واکنش در برابر محیط به سرعت در حال تغییر با استفاده از سیاستهای افراطی ناشی میشود.
از سوی دیگر برگر، فرهنگ راهبردی جدید را به عنوان پیامد طبیعی تجدیدنظر در اعتقادات و ارزشهای سابق یک ملت میداند. برای مثال، زمانی که فرهنگ موجود نمیتواند نیازهای امنیتی یک کشور را برآورده کرده یا مسئولیت شکست یا تحقیر ملی را برعهده گیرد، جامعه آن را بیاعتبار ساخته، ارزشها و اعتقادات اصلی آن، فرهنگ را مورد تجدیدنظر قرار میدهد.
زمانی که یک موجودیت سیاسی در پی توضیحات و راهحلهای جدید است، فرهنگ راهبردی جدید خود را ایجاد میکند. (عبداللهخانی، 1386: 102) در این بین به گمان برخی صاحبنظران، فرهنگ راهبردی از سوی نخبگان حاکم از طریق تبلیغات یا تحت تأثیر حوادث و شوکهای جدید تغییر مییابد.(Lombardi, 2003)
برای مثال حادثۀ 11 سپتامبر زمینهساز تحولات بسیاری در فرهنگ راهبردی آمریکا و کشورهای اتحادیۀ اروپایی فراهم آورده است.(Rasmussen, www.dup.dk) در خلال چند سال اخیر که آمریکا در جنگ برای سرنگونی طالبان و صدام، موفق ظاهر شده است این امر به تدریج در فرهنگ راهبردی این کشور اثرگذار بوده و موجب تمایل برای یافتن راهحلهای یکجانبه برای بحرانهای تهدیدکنندۀ منافع حیاتی آنها شده است. در این رابطه، کوپچان معتقد است درک سطحی از آسیبپذیری، تصمیمسازان را به سوی پیروی از سیاستهای تندروانه هدایت میکند.
این سیاستها باید با استفاده از ابزارهایی همچون ایجاد تصورات انتزاعی و سمبلها برای کسب مشروعیت لازم و حمایت عمومی از سوی دولت ترویج شوند. در واقع او اعتقاد دارد که ظهور یک فرهنگ راهبردی جدید از طریق تغییر فرهنگ راهبردی موجود ناشی از اجتماع و تلاش عقلانی نخبگان برای نشان دادن واکنش به تحول سریع و شدید محیط میباشد که به واسطۀ پذیرش سیاستهای افراطی پیگیری میشود.
در مقابل این گروه که معتقدند تغییر فرهنگ راهبردی ناشی از خواست نخبگان است، عدهای دیگر مانند برگر اعتقاد دارند فرهنگ راهبردی پیامد طبیعی بازتعریف عقاید و ارزشهای پیشین یک ملت است. زمانی که فرهنگ موجود نتواند نیازهای امنیتی عمده را مرتفع نماید، جامعه ارزشهای اصلی فرهنگ راهبردی را مورد بازتعریف قرار میدهد.(Skemperis, August 2003) در نهایت میتوان پذیرفت که فرهنگ راهبردی، مقولهای است که از قابلیت تغییر (هرچند آهسته و بطئی) برخوردار میباشد.
7. عوامل شکلدهندۀ فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران
فرهنگ راهبردی دربرگیرندۀ مجموعهای از عوامل و عناصر گوناگون است. برخی اندیشمندان که در زمینۀ این فرهنگ به نظریهپردازی پرداختهاند در رابطه با عوامل تشکیلدهندۀ این فرهنگ نیز به بعضی عناصر اشاره نمودهاند.
کارنس لرد نیز فرهنگ راهبردی را برآیندی از شش عامل موقعیت جغرافیایی، تاریخ نظامی، روابط بینالملل، ایدئولوژی و فرهنگ سیاسی، ماهیت روابط نظامی ـ سیاسی و فناوری نظامی میداند. (Strategic Culture: a Reliable Tool…) این عوامل در فرهنگ راهبردی بسیاری از کشورها مشترک میباشد.
به عبارتی با وجود ویژه بودن فرهنگ راهبردی هر کشوری ولی این عوامل را میتوان وجه مشترک فرهنگ راهبردی بیشتر کشورها دانست. از اینرو، عوامل شکلدهندۀ فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران را نیز میتوان از بین این عوامل و عوامل مورد اشاره در مطالبی که در رابطه با فرهنگ راهبردی ایران به نگارش درآمده، استخراج کرد. بنابراین آنها را در دو قالب عوامل عام و خاص مورد بررسی قرار دهیم.
1-7. عوامل عام
منظور از عوامل عام، عواملی است که میتواند برای بسیاری از کشورها مطرح باشد. به عبارتی، عواملی هستند که فرهنگ راهبردی بسیاری از کشورها از آنها متأثر هستند. در ادامه «نظام بینالملل»، «موقعیت جغرافیایی» و «پیشینۀ تاریخی» به عنوان عوامل عام مورد بررسی قرار میگیرند.
(1) نظام بینالملل
بیتردید یکی از مؤلفههای اثرگذار بر فرهنگ راهبردی کشورها، نظام بینالملل میباشد. از منظری واقعگرایانه، نظام بینالملل، ماهیتی هرجومرجگونه دارد و قدرتهای بزرگ همواره ساختار بینالملل را به گونهای شکل میدهند که منافع خودشان (اقویا) تأمین گردد. (بوزان، 1379: 34)
بدیهی است که چنین ساختاری، کمترین همسویی را با منافع دولتهای ضعیف داشته و آنها را تهدید مینماید. بازیگران بینالمللی نظیر سازمانها و نهادهای بینالمللی در کنار روندهای بینالمللی به مثابه اجزای اصلی ساختار بینالمللی، بیشترین تأثیر را بر رفتار کشورها از جمله ایران داشتهاند. از اینرو، یکی از عوامل مؤثر بر فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران، نظام بینالملل است. (عسگری، زمستان 1384: 25-24) برای مثال جهانی شدن به عنوان روندی که سازمانهایی همچون بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی آن را پیش میبرند، تهدیدکنندۀ جوامع در حال توسعهای نظیر کشورمان است.
عملکرد شورای امنیت سازمان ملل نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است. این شورا تبدیل به نهادی برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات سلطهطلبانۀ قدرتهای بزرگ شده است. بنابراین کارویژۀ نهادها و روندهای بینالمللی، تثبیت / نهادینه نمودن و مشروع / طبیعی جلوه دادن تبعیض و نابرابری میباشد. عملکرد آژانس بینالمللی هستهای نیز نمود دیگری از این موضوع است؛ چرا که این آژانس در عمل به مانعی ساختاری برای ورود کشورهایی غیرهستهای به باشگاه انحصاری کشورهای هستهای تبدیل شده است.
در مجموع فهم ایران از نظام بینالمللی آن است که همواره قدرتهای بزرگ در قالب مفاهیمی مانند نظم نوین جهانی، خاورمیانۀ بزرگ، مبارزه با تروریسم و محیط امنیتی راهبردی کشور را ناامن کرده و از طریق بازمهندسی ساختارهای جهانی ـ منطقهای به نفع خود یا رقبا / دشمنان ایران به نوعی درصدد ضربه زدن و تحدید شعاع منافع ملی جمهوری اسلامی هستند. (Stanley, 31 October 2006)
با توجه به این مطالب طبیعی خواهد بود که جمهوری اسلامی نسبت به نظام بینالملل بدبین باشد. درک این شرایط در کنار شناخت روحیه استکباری که یک گام عقب نهادن (خودی) به معنای یک گام رو به جلو رقیب است، (قاعده بازی حاصل جمع صفر) جمهوری اسلامی را به این استنباط رسانده که برای نیل به بازدارندگی و افزایش ضریب امنیت خود باید (در مواقع ضروری) توانایی وارد آوردن ضربات مؤثر بر نقاط آسیبپذیر دشمنان خود را داشته باشد.
این اقدامات میتواند مستقیم (برای مثال از طریق حملات موشکی) یا غیرمستقیم (برای مثال استفاده از اهرمهای فشار) بوده و از طریق ضربه زدن به منافع قدرتهای جهانی (دشمن) و یا دوستان منطقهای آنها صورت گیرد. (روحانی، تابستان 1381: 26 - 25)
جمهوری اسلامی همواره از ناحیه نظام بینالملل، احساس نگرانی و تهدید نموده است. ماهیت و عملکرد این نظام در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی ـ نظامی چنین احساسی را ایجاد مینماید.
(2) موقعیت جغرافیایی
بررسی تأثیرات شرایط جغرافیایی بر مؤلفههای اجتماعی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان گوناگون بوده است. در این رابطه، مونتسکیو در کتابهای 14 تا 21 «روحالقوانین» به تأثیر علل و عوامل جوّی، جغرافیایی و طبیعی بر قوانین و نظامهای اجتماعی و سیاسی یک جامعه میپردازد. (مونتسکیو، 1322: 390)
ویژگیهای جغرافیایی جوامع مانند دسترسی آسان به دریاهای آزاد به عنوان مزیت نسبی و یا نداشتن موانع طبیعی در مرزها به عنوان نقطۀ ضعف، میتواند سبب شکلگیری فرهنگ راهبردی آنها شود. (عبداللهخانی، 1386: 143) همچنین اگر کشوری تحت تأثیر موقعیت جغرافیایی خود، دارای همسایگان مناسب باشد، این وضعیت نیز میتواند بر فرهنگ راهبردی آن کشور اثرگذار باشد.(Bloomfield and Nossal, August 2007: 286-307) برخی صاحبنظران بر این باورند که جغرافیا از جمله عوامل شکلدهندۀ فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی به شمار میآید. (Stanley, 31 October 2006)
جغرافیای ایران به گونهای است که موقعیتی راهبردی برای کشورمان به وجود آورده و از این رو، قدرتهای بزرگ همواره به دلیل این جغرافیای بینظیر، درصدد بودند به نوعی بر کشورمان تسلط داشته باشند. موقعیت جغرافیایی ایران بر سر چهار راه آسیا ـ اروپا و آسیای میانه ـ خلیجفارس و خاورمیانه سبب شده است تا در طول تاریخ پیوسته مورد هجوم اقوام گوناگون قرار گیرد.
(3) پیشینۀ تاریخی
همانگونه که اشاره شد فرهنگ راهبردی برآیندی از عوامل گوناگون از جمله پیشینۀ تاریخی است. بازخوانی گذشته و آشنایی و تحلیل عملکرد پیشینیان با هدف تجربهاندوزی برای رسیدن به شرایط بهتر در آینده، سهم قابل ملاحظهای در ایجاد بینش دارد. جمهوری اسلامی نیز با توجه به سابقۀ تمدنی خود دارای مجموعهای از تجربیات تاریخی دیرینه است که آنها نقش تعیینکنندهای در شکلگیری فرهنگ راهبردی ایرانیان داشتهاند.
از این رو برخی معتقدند فرهنگ راهبردی ایران تحت تأثیر 3000 سال تمدن فارسی است که گاهی با احساسهای برتری فرهنگی ممزوج میشود.(Lantis, December 2009: 472) این ویژگی تاریخی، نشان از ریشهدار بودن هویت ایرانی دارد که با نوعی اعتماد به نفس و غرور ملی عجین شده است.
2-7. عوامل خاص
فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در کنار عوامل عام، تحت تأثیر عوامل خاص و ویژهای قرار دارد. منظور از عوامل خاص، عواملی است که دربرگیرندگی کمتری داشته و شامل کشورهای محدودی میشود و یا تنها مختص یک کشور است. به عبارتی فرهنگ راهبردی کشورهای محدودی تحت تأثیر این عوامل میباشند. به عقیدۀ نویسنده، در جمهوری اسلامی «دین اسلام و مذهب شیعه»، «درآمدهای نفتی»، «جنگ تحمیلی» عوامل خاصی هستند که فرهنگ راهبردی کشورمان را تحت تأثیر قرار دادهاند.
(1) دین اسلام و مذهب شیعه
دین و مذهب از مهمترین کانونهای ساطعکنندۀ ارزشها و باورها، تلقی میگردند. ماهیت دین و مذهب به گونهای است که جهتگیریهای اصلی را در امور حساس، فراروی حاکمان ترسیم کرده و معیار تعریف خیر / دوستی و شر / دشمنی است. برخی از صاحبنظران نیز که بر روی فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران، تحقیق و پژوهش انجام دادهاند، بر این واقعیت اذعان نمودهاند.(Knepper, Oct 2008, Giles, 2003: 146)
گزارههای برآمده از دین اسلام و مذهب شیعه مانند مبارزه و از خود گذشتگی در راه دفاع از دین تا حد جان دادن و به شهادت رسیدن، ظلمستیزی، حمایت از مظلوم، وطندوستی و... در شکلگیری فرهنگ راهبردی کشور نقش تعیینکنندهای داشته و دارند. (عمیدزنجانی، 1375: 73-39) هشت سال مقاومت غیورانه در برابر دشمنی که از حمایتهای سختافزارانه و نرمافزارانه قدرتهای بزرگ بهرهمند بود، تجلی بارز نقشآفرینی دین اسلام و مذهب شیعه در دفاع مقدس و اثربخشی آن در فرهنگ راهبردی کشور بود.
دین و مذهب، افزون بر انگیزهآفرینی و تقویت ایمان و باور به هدف باورهایی عمیق در وجود افراد تولید و بازتولید میکند. چنین باورهایی را میتوان به مثابه یکی از مبانی فرهنگ راهبردی در جمهوری اسلامی برشمرد؛ چرا که در ایران، مبارزه با دشمنان در راه حق یا پیروزی مادی را به همراه خواهد داشت و یا پیروزی معنوی (شهادت) را به وجود خواهد آورد.
این نگاه و باور، «مزیت راهبردی» میباشد که حتی دشمنان قدرتمند را در مورد تفکر حمله به کشور دچار تردید ساخته است؛ (عسگری، زمستان 1384: 22-21) چرا که اگر برای ملت دیندار ایران، مبارزه، نتیجهای جز پیروزی یا شهادت (پیروزی معنوی) ندارد، برای نیروهای کشوری همچون آمریکا، جنگ ممکن است منجر به پیروزی و یا عقبنشینی گردد. (Cassidy, Feb 2003: 24-26) به عقیدۀ نگارنده مهمترین دلیل چنین بینشی، فقدان ایمان به اهداف میباشد.
(2) درآمدهای نفتی
درآمدهای نفتی نیز از جمله عواملی هستند که میتواند فرهنگ راهبردی برخی کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. در برخی از آثار که به مطالعۀ فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران اختصاص یافته است، به این مطلب اشاره شده که یکی از عوامل مؤثر در فرهنگ راهبردی کشورمان، درآمدهای نفتی است.(Stanley, oct 2006)
کشورهایی که میتوانند از محل فروش کالاهایی مانند نفت، درآمد به دست آورند، قادرند بسیاری از زیرساختها را برای خود ایجاد کنند و مبانی قدرتآفرینی خود را تقویت نمایند. به هر حال این قبیل درآمدها میتوانند به عنوان شرط لازم برای توسعه و تقویت بیشتر جنبههای قدر ملی به شمار آیند.
در جمهوری اسلامی نیز درآمدهای ناشی از فروش نفت توانسته این کارکرد را ایفا نماید. هرچند جنبۀ منفی این درآمدها در قالب پدیدههایی همچون رانت و دولت رانتیر مورد بحث قرار گرفته است (حاجییوسفی، بهمن و اسفند 1376)، ولی به هر حال نمیتوان از این واقعیت چشمپوشی کرد که با کاربست این درآمدها، ایران توانسته است بسیاری از توانمندیها را به دست آورد. این موضوع تأثیر خاصی بر فرهنگ راهبردی کشور داشته است. شاید به نوعی بتوان گفت که توانایی دفاعی کشور تا حدی در چارچوب فرهنگ راهبردی کشور به این درآمدها پیوند خورده است.
(3) جنگ تحمیلی
بیگمان یکی از عوامل شکلدهنده به فرهنگ راهبردی، جنگ میباشد.(Sondhous, 2006) وقوع جنگها و سرنوشت آنها اثر بسیار مهمی بر فرهنگ راهبردی کشورها دارد.(Snow, 2011: 83) اگر کشوری با توسل به جنگ بتواند به اهداف خود برسد و به پیروزی نایل شود، فرهنگ راهبردی آن کشور به تدریج خصلتی تهاجمی مییابد و به تدریج اسطورۀ شکستناپذیری در آن شکل میگیرد. (Snow, 2011: 79)
در مقابل، اگر دولتی در جنگ شکست بخورد و متحمل هزینههای بسیار شود و با قراردادهای تحمیلی پس از جنگ تحقیر شود، این حادثه اثر مخربی را بر فرهنگ راهبردی آن کشور خواهد گذاشت. در جمهوری اسلامی نیز جنگ تحمیلی عراق به کشورمان، باعث اثرگذاری بر فرهنگ راهبردی ایران اسلامی شده است.(Strain, 15 April 1996)
مهمترین ویژگی هشت سال دفاع مقدس، پیروزی ایران بود. به عبارتی ایران برای اولین بار در تاریخ معاصر خود درگیر جنگی شد که در آن شکست نخورد. این موضوع، اصلیترین جنبۀ اثرگذاری جنگ تحمیلی بر فرهنگ راهبردی کشور است. ویژگیهایی مانند «مقاومت تا شهادت در برابر متجاوز»، «باور شکستناپذیری»، «اتحاد و یکپارچگی در برابر تهدید دشمن خارجی»، «آمادگی» و... به مثابۀ مهمترین خصایص فرهنگ راهبردی کشورمان ناشی از دوران دفاع مقدس میباشد.
8. ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
بیتردید یکی از راههای اصلی شناخت پدیدهها، آشنایی با ویژگیهای آن است. به عبارتی در کنار عوامل شکلدهنده به فرهنگ راهبردی باید یا ویژگیهای آن نیز آشنا شد. فرهنگ راهبردی ایران نیز پدیدهای بسیار پیچیده است که شناخت آن بدون درک خصیصههای آن مقدور و میسور نخواهد بود. به منظور ارائۀ این ویژگیها در چارچوبی سازمانیافته، تلاش خواهد شد با استعانت از سطحبندی بیان شده از سوی جونز، ویژگیهای مورد نظر در قالب دستهبندی وی ارائه گردد. جونز ویژگیهای فرهنگ راهبردی را در سه سطح مورد بررسی قرار داده است:
(1) سطح کلان ـ محیطی؛ شامل ویژگیهای جغرافیایی، ویژگیهای قومی ـ فرهنگی و تاریخ؛
(2) سطح اجتماعی؛ شامل ویژگیهای ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه؛
(3) سطح خرد؛ شامل نهادهای نظامی و ویژگیهای روابط نظامیان ـ غیرنظامیان.
1-8. سطح کلان
در این سطح ویژگیهایی قرار میگیرند که به لحاظ اهمیت در سطح بالایی قرار دارند و جنبهای حیاتی و راهبردی دارند. «الهامبخشی»، «تعاملپذیری بدون وابستگی یکجانبه»، «بیاعتمادی به بیگانگان»، «پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت»، «خوداتکایی»، «نیروی انسانی و روحیه»، «ایمان به خدا، ولایتپذیری و شهادتطلبی»، «تهدیدمحوری»، «حضور یکپارچه مردم در شرایط دفاعی»، «انسجام داخلی در شرایط دفاعی»، «دشمنشناسی مردم»، «بالا بودن آستانۀ تحمل مردم» و «داشتن اعتماد به نفس» از جمله مهمترین ویژگیهایی است که میتوان در سطح راهبردی به آن اشاره کرد.
1-1-8. انسجام داخلی در شرایط دفاعی
فرهنگ راهبردی در جمهوری اسلامی به گونهای شکل گرفته که در برابر تهدید یا تهاجم دشمن خارجی به وحدت میرسد. به بیان روشنتر تحت تأثیر مؤلفههای فرهنگ راهبردی، زمانی که کشور در معرض مخاطره دشمن قرار میگیرد، آحاد ملت اعم از گروههای اجتماعی و سیاسی، فارغ از تفاوت دیدگاهها و اختلاف سلایق در حالت انسجام راهبردی قرار میگیرند. این وضعیت که به واقع باید از آن به مثابه یک برتری راهبردی نام برد، نقش بسیار حائز اهمیتی در ایجاد بازدارندگی معتبر و مؤثر دارد. کشوری که دارای چنین فرهنگی باشد به طور بالقوه در وضعیت مساعدتری نسبت به حریفی که فاقد چنین ویژگی باشد، قرار دارد.
2-1-8. بیاعتمادی به بیگانگان
بررسی تجربههای تاریخی، بیانگر نوعی تأثیرپذیری منفی فرهنگ راهبردی کشورمان از تحولات تاریخی میباشد. به عبارتی، تاریخ معاصر ایران، به ویژه در حوزۀ روابط خارجی تداعیکنندۀ بیاعتمادی و مخدوش شدن «غرور ملی» ایرانیان است. توضیح آنکه به دلیل ضعف درونی حکومتهای مرکزی، قلمرو امور داخلی کشور (در بیشتر مقاطع و تا حد قابل توجهی) در اختیار قدرتهای بیگانه و صاحبنفوذ بود. این شرایط در کنار کوتهفکری و بیلیاقتی دولتمردان وقت کشور، در بیشتر موارد منتهی به انعقاد قراردادهایی میگردید که نتیجۀ آن واگذاری امتیازات فراوان، حقارت ملی و یا بیثمر کردن تلاشهای مردم بود.
قراردادهای ترکمنچای و تالبوت، کودتای 3 اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 و... از بارزترین خیانتهای بیگانگان بوده و به خوبی بیانگر دلایل بیاعتمادی مردم و نخبگان کشور به قدرتهای استعماری است. (ریکس، 1379: 332 - 307 و واعظی، 1379: 115-114)
برخی از صاحبنظران نیز به این واقعیت اشاره نمودند. گراهام فولر معتقد است:
«[در بین ایرانیان] نوعی سوءظن... نسبت به دنیای خارج با تصمیم جدی برای کسب استقلال و عدم آمیزش با قدرتهای خارجی همراه است...» (فولر، 1373: 22)
برخی شواهد و قرائن دیگر نیز مؤید این بیاعتمادی است. یک نظرسنجی انجام شده از جوانان کشور نشان میدهد که حدود 85 درصد افراد جامعۀ آماری عنوان نمودند که به آمریکا اعتماد ندارند. همچنین نتایج این نظرسنجی نشان میدهد 5/83 درصد افراد اعتقاد داشتند، کشورهای غربی به خصوص آمریکا و انگلیس خواهان استقلال آزادی و پیشرفت کشور ما نیستند. (گزیدهای از نتایج پژوهشها...، 1381: 150 - 149)
با عنایت به این تجارب و دیدگاه برآمده از آن، آمادگی و ارتقای سطح و کیفیت توانمندیهای دفاعی ضرورتی اجتنابناپذیر خواهد بود.
3-1-8. نیروی انسانی و روحیه
نیروی انسانی از ارکان بیبدیل قدرت هر کشوری تلقی میشود. بسیاری از اندیشمندان در تبیین عناصر و مؤلفههای قدرت ملی بر میزان جمعیت تأکید ویژهای نمودهاند. البته باید توجه داشت که در کنار کمیت نیروی انسانی، اگر کشوری دارای جمعیتی با کیفیت (با مهارت و آموزش دیده) باشد، شرایط ایدهآلی را خواهد داشت. ولی به هر حال کمیت نیز کیفیت ویژۀ خود را دارد.
با وجود این، میزان جمعیت همچنان از منابع و پشتوانههای قدرت کشورها میباشد. کشوری که جمعیت کوچکی دارد، با هر درجه از پیشرفت صنعتی نمیتواند در زمرۀ قدرتهای بزرگ قرار گیرد. در این رابطه ارگانسکی در دهۀ 1960 اظهار داشته، برای اینکه کشوری در زمرۀ قدرتهای مهم قرار گیرد، دست کم باید 45 میلیون جمعیت داشته باشد که این میزان در آینده افزایش خواهد یافت. (Organski, 1951: 13)
باید پذیرفت که در خلال قرون و اعصار گذشته و با وجود پیشرفتهای فناورانه، ولی همواره این انسان بوده که نقش تعیینکنندهای در سرنوشت منازعهها و نبردها داشته است.(Lewis, 2007) مطالعۀ جنگها حتی جنگهای اخیر نظیر حملۀ آمریکا به عراق در سال 2003 و یا تهاجم رژیم صهیونیستی به نوار غزه در جنگ با حماس نیز به روشنی مؤید این نکته است که در جنگ بین دو بازیگری که یکی بر دیگری به لحاظ فناوری، تسلیحات و... در شرایط برتری کامل قرار دارد، سرانجام این نیروی انسانی است که برای رسیدن به مرحلۀ پیروزی باید وارد عمل شود و به مثابه عاملی بازدارنده عمل نماید. از سوی دیگر زمانی این اثرگذاری نیروی انسانی، کاملتر خواهد بود که عامل دیگری به نام روحیه وجود داشته باشد.
روحیه به مثابۀ یک خصوصیت روانی و خُلقی، حالتی موقتی است که کم و کیف آن وابسته به شرایط و موقعیت ویژه، میباشد. (قوام، 1372: 79) روحیه از عناصر برتریساز نظامیان هر کشوری به شمار میآید و با وجود برخورداری از ثبات کمتر ولی به هیچ عنوان کم اهمیت نیست. (مورگنتا، 1374: 237)
در رابطه با اهمیت روحیه، مطالب بسیاری را اندیشمندان به نگارش در آوردهاند. برای مثال تولستوی، اهمیت مستقل روحیه در موفقیت نظامی را اینگونه تبیین نموده است:
«دانش نظامی، قدرت قشون را مبتنی بر تعداد افراد آن میداند... در صورتی که قوه (یعنی مقدار حرکت) برابر با حاصلضرب جرم در شتاب است. در جنگ نیز نیروی قشون برابر با حاصلضرب جرم در عامل دیگری است که ما آن را با مقدار مجهول X نمایش میدهیم... دانش نظامی چون در تاریخ نمونههای بیشماری را از نبود تطابق تعداد افراد قشون با نیروی آن مشاهده میکند و میشنود که در موارد بیشماری دستههای کوچک بر دستههای بزرگ غالب آمدهاند، به وجود این عامل مجهول به طور مبهم اعتراف میکند... این X روح قشون یعنی تمایل کم و بیش تمام افراد متشکل قشون به جنگیدن و مقابله با مخاطرات است... روحی که علاقۀ بیشتر به جنگیدن داشته باشد، هرگز حتی در نامساعدترین شرایط از جنگ نمیهراسد. (تولستوی، 1363: 1137 - 1136)
روحیه میتواند باعث افزایش کارایی نیروهای نظامی شود. همچنین روحیه، عامل عمدهای در ارزیابی قدرت به شمار میآید. (قوام، 1372: 80) بدون روحیه، قدرت یا چیزی جز نیروی مادی نیست یا در غیر این صورت، توان بالقوهای است که بیهوده در انتظار فعلیت یافتن است. (مورگنتا، 1374: 246) امروزه اهمیت روحیه به میزانی افزایش یافته که برخی محققان از روحیه به عنوان یکی از اصول جنگ یاد میکنند.(Burwell, Dec 2000)
از سوی دیگر این روحیه، منشأ ایجاد احساس افتخار در نیروهای نظامی برای از خودگذشتگی در راه هدف میشود. این روحیه، کارکردی قاعدهسازانه دارد که همۀ معادلهها و محاسبههای راهبردی را دستخوش بازتعریف میکند.(Cassidy, 2005: 51)
روحیۀ رزمندگان و نیروهای نظامی، میتواند به عنوان نقطۀ قوت خودی و پاشنۀ آشیل نیروهای دشمن بسیار حائز اهمیت باشد؛ چرا که روحیۀ بالای نیروهای نظامی کشور، منجر به فرسایش روانی دشمن گردیده و در مقابل، ارادۀ ملی کشور را تقویت مینماید.
عالیترین سطح روحیه، که «روحیۀ حماسی» است، در کنار کاربست شیوۀ جنگ انقلابی، ابتکاری و ناشناخته و رهنامۀ «پیروزی یا شهادت»، ضامن پیروزی کشورمان در هر جنگی خواهد بود. مهمترین مختصات یک نیروی نظامی با این روحیه عبارت است از:
(1) برخورداری از قابلیت بسیجشوندگی برای حضور در عرصۀ دفاع.
(2) تسلیمناپذیری؛
(3) اشتیاق داشتن برای جاننثاری؛
(4) بیاعتنایی و ناچیز شماری موانع و بالاتر ارزیابی نمودن سطح توانمندیها و مقدورات خود از مشکلات؛
(5) آمادگی برای مواجهه با خطر در کمال آرامش، ثبات و تهور.
از ویژگیهای «روحیۀ حماسی» آن است که «شوری مبتنی بر شعور» است و از این رو خصلت گسترشیابندگی دارد. به عبارتی این روحیه، فزاینده بوده و همافزایی دارد؛ چرا که بر روحیۀ سایر رزمندگان هم تأثیر مثبت و تقویتکننده دارد.
4-1-8. افزایش آستانۀ تحمل
وجود ویژگی آستانۀ تحمل در هر فرهنگ راهبردی، نمادی از شرایط و وضعیت مادی و معنوی یک جامعه است. (الیاسی، 1387) حلقۀ واسط بین شرایط جامعه و آستانۀ تحمل، روحیه است. در واقع روحیه به عنوان برآیند وضعیت جامعه، آستانۀ تحمل را مشخص میکند. اگر روحیۀ یک جامعه خوب باشد میتواند آستانۀ تحمل را افزایش دهد و مزیتهای فناورانه و تسلیحاتی دشمن را خنثی نماید. بنابراین روحیۀ بالا با افزایش ضریب مقاومت ملی قادر خواهد بود بر نقاط ضعف دشمن ضربه وارد کند.
ایستادگی ملت غیور و مقاوم کشورمان در طولانیترین جنگ قرن بیستم، تحمل در برابر جنگ شهرها (موشکباران شهرهای مسکونی در اواخر جنگ از سوی صدام)، مقاومت تعداد محدودی از نیروها در برابر ارتش مجهز رژیم بعثی در خرمشهر (در ماههای ابتدایی جنگ) (رضایی، پاییز 1386: 50) تنها نمونههایی از آستانۀ بالای تحمل مردم این سرزمین است.
5-1-8. پرهیز از انزواگرایی و اعتقاد به بینالمللی بودن
در دنیای امروز که «وابستگیهای متقابل» ویژگی بارز آن است، انزواگرایی، راهبرد و رویکرد مناسبی نیست. در جهان امروز، تعاملها فرصتساز هستند. واقعیتهای تاریخی بیانگر آن است که ایران، همواره در پی گسترش روابط و مناسبات خود بوده و به مثابۀ کانونی در گسترش و تعمیق ارتباطها نقشآفرین بوده است. در کنار این واقعیتها، موقعیت جغرافیایی ایران نیز به گونهای است که میتوان آن را «تعاملساز» نامید.
برخی صاحبنظران بر این باورند که:
«جمهوری اسلامی ایران به واسطۀ اهمیت ژئوپلیتیک و ژئوانرژی، ذاتا یک واحد بینالمللی است. بدون توجه به ماهیت نظام سیاسی حاکم بر ایران، تهران باید در سطح بینالمللی رفتار کند». (سریعالقلم، 1379: 153-152)
6-1-8. تهدیدمحوری
رویکرد تهدیدمحور، مبتنی بر نگرش استقرایی بوده و کشوری این رویکرد را پیگیری میکند که با یک دشمن و تهدید اصلی و عمده روبهرو بوده و اطلاعات به نسبت کاملی از او در اختیار داشته باشد. این کشور در بیشتر مواقع راهبرد و قابلیتهای کشور دشمن را میشناسد و راهبرد خود را متناسب با آن مقدورات تدوین مینماید.
تأثیر تجربههای تاریخی (مبنی بر ضربهپذیری از سیاستهای بیگانگان)، توطئههای گوناگون استکبار جهانی برای ضربهزنی بر ثبات و امنیت کشور و نحوۀ استقرار دشمنان در پیرامون مرزهای جمهوری اسلامی، از جمله عوامل بسترساز قرار گرفتن رویکرد تهدیدمحور در فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید.
7-1-8. پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت
دوری از جنگطلبی، ارزشی است که بیانگر توجه یک ملت به تعامل، گفتوگو و حل مسالمتآمیز اختلافها میباشد. بررسی تاریخ چند سدۀ اخیر ایران، نشاندهندۀ این واقعیت است که ایران، کشوری است که ضمن احترام به تمامیت ارضی کشورها و حقوق بینالملل، همواره بر دوری از خشونت و توسل به زور، تأکید کرده است.
این حقیقتی است که از سوی برخی صاحبنظران مانند فیلیس بنیس مورد توجه قرار گرفته است. او معتقد است تاریخ معاصر ایران بیانگر عدم تمایل ایران به جنگطلبی است؛ چرا که در قرون اخیر، به هیچ کشوری تهاجم ننموده است. (Friedman & Skancke, 2010: Chap 2)
8-1-8. دشمنشناسی
دشمنشناسی از ویژگیهایی است که برخورداری از آن میتواند مزیتی برای دولتمردان هر کشوری باشد. دشمنشناسی که از نشانههای هوشیاری یک ملت است، نیازمند بینش و بصیرت میباشد. ملت بزرگ ایران در خلال سه دهۀ اخیر به خوبی نشان داده است که با وجود مشکلات و کمبودها، همواره در عرصههایی که وجود آنها، ضروری بوده، حضور پُرمعنا و مشارکتی گسترده داشته است.
حضور گستردۀ مردم در عرصهها، مقاطع و مناسبتهای ویژه، از جلوهها و نمادهای بارز دشمنشناسی ملت ایران است. بنابراین میتوان گفت که دشمنشناسی از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی به شمار میآید. به تجربه ثابت شده آنگاه که دشمنان، حجم تبلیغات گستردهای را معطوف به موضوعی خاص نمودهاند، ملت ایران، هوشیاری و واکنشی مناسب از خود نشان دادهاند. در کنار هدایتهای بصیرتآمیز مقام معظم رهبری، طرحریزی برنامههای گوناگون از سوی دشمن و ضرورت مقابله هوشمندانه با آنها از عوامل مؤثر در تقویت دشمنشناسی ایران است.
9-1-8. ایمان به خدا، ولایتپذیری و شهادتطلبی
بیتردید به منبع لایزال قدرت الهی از جمله عواملی است که ویژگی خاصی به هر جامعهای میدهد. ایمان به خدا، بینش و باوری به انسان میدهد که انرژی و انگیزۀ خاصی را به وجود میآورد که بیتردید موجد مزیتی راهبردی خواهد بود. ولایتپذیری نیز از دیگر مؤلفههایی است که به واسطۀ ماهیت نظام اسلامی کشورمان، یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی کشورمان تلقی میگردد.
کارکردهای مقام ولایت در عرصههای بینشدهی، تعیین خطمشیها، انگیزهبخشی، بسیج منابع و... است که آن را با توجه به جایگاهش در نظام اجتماعی ـ سیاسی و تبعیت ملت از وی، به یکی از ویژگی فرهنگ راهبردی کشور تبدیل کرده است.
10-1-8. تعاملپذیری بدون وابستگی یکجانبه
همانگونه که پیشتر اشاره شد موقعیت جغرافیایی و پیشینۀ تاریخی، کشورمان را بازیگری تعاملمحور معرفی مینماید. البته در مقاطعی به دلیل ضعفها و آسیبپذیریهای داخلی، قدرتهای بیگانه از این شرایط به نفع خود بهرهبرداری نموده و تا حد امکان در پی ایجاد وابستگی به منظور تداوم منفعتطلبی خود بودهاند. با توجه به این تمایل بیگانگان، ایرانیها همواره نسبت به ماهیت روابط و تعامل خود حساس هستند. این حساسیت به اندازهای است که در قانون اساسی نیز تبلور یافته است:
«هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد، ممنوع است».
همچنین پییر لوتی نیز در این رابطه اذعان دارد که ایرانیان نسبت به استقلال خود حساس هستند. (لوتی، 1372)
11-1-8. الهامبخشی
بدون تردید، انقلاب اسلامی ایران، منبع الهامبخشی برای سایر ملل بوده است. ایدۀ انقلاب اسلامی سببساز تحولات گستردهای شد. این ایده منجر به نضجگیری یک جنبش مردمی در سراسر جهان اسلام، از یوگسلاوی و مراکش در غرب گرفته تا اندونزی و فیلیپین در شرق شد.
این تجدید حیات اسلامی به شکلهای گوناگون و با بیان عقیدتی مرتبط به یکدیگر، در حرکتهای مردم عراق، جهاد مسلمانان در افغانستان اشغال شده از سوی شوروی، ترور انورسادات و مصر و مقاومت شدید در لبنان، بروز ناآرامی در کویت، بحرین، قیامها و فعالیتهایی در مصر، فلسطین و... تجلی یافت. به بیانی، ایدۀ انقلاب اسلامی، مرزهای جغرافیایی را در هم نوردید و از ایدئولوژیهای سیاسی و نظامهای ملی فراتر رفته است.
واقع مطلب آن است که تأثیرگذاری انقلاب اسلامی به مثابه پدیدهای بینظیر، بیشتر غیرمستقیم بوده است. انوشیروان احتشامی نیز به این موضوع اشاره داشته و بر آن تأکید نموده است:
«مؤلفههای اعتقادی (منابع قدرت نرم) را باید منبع قدرتی دانست که سابقاً از سوی رژیم سلطنتی نادیده گرفته شده بود. این امر تأثیر خود را در قدرت ملی ایران در دوران پس از انقلاب بر جای گذاشت». (احتشامی، 1378: 127)
الهامبخشی انقلا�� اسلامی در عرصههایی همچون «مقاومت»، «ظلمستیزی»، «خودباوری و خودآگاهی»، «پیروزی و برتری ایمان و باور بر سختافزارها» بسیار ملموس و قابل درک میباشد.
«در بیشتر کشورهای اسلامی، تأثیر ایران انقلابی، غیرمستقیم بوده و ایران عمدتاً نقش الگو را داشته است. مهمترین تأثیرگذاری ایران انقلابی بر جهان اسلام در سطح افکار و ایدئولوژی است... نسل مسلمان پس از انقلاب (اسلامی ایران)، در سراسر جهان پذیرفتهاند که اسلام برای اصلاح سیاسی و اجتماعی، برنامه دارد». (اسپوزیتو، 1382، 332 - 331)
هر چند حمایتهای مستقیم نیز در دستور کار مقامات جمهوری اسلامی نیز قرار داشت. بنیانگذار انقلاب در اینباره به روشنی بیان داشتند که:
«ما از تمام نهضتهای آزادیبخش در سراسر جهان که در راه خدا و حقوق و حقیقت و آزادی مبارزه میکنند، پشتیبانی میکنیم.» (خمینی، ج 11، 1378: 259)
به واسطۀ اثرگذاری و حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم انقلاب اسلامی بود که برخی از جنبشهای نظامی ـ سیاسی پایهریزی شد. این گفتۀ سیدحسن نصرالله، دبیرکل جنبش حزبالله لبنان که:
«ما بخشی از انقلاب اسلامی هستیم و این را به طور واضح از ده سال پیش اعلام کردهایم»، (نادی، 1373: 159 - 158)
به خوبی گویای این مطلب است. رهبر جنبش جهاد اسلامی در رابطه با نقش انقلاب اسلامی در مبارزات مردم فلسطین نیز اظهار داشت که:
«هیچ چیز به اندازۀ انقلاب امام خمینی(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان درآورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دل آنها زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام میتوانیم معجزه کنیم و از اینرو ملت مجاهدمان در فلسطین، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به دیدۀ تقدیر مینگرند...» (زیاد، 1371: 120)
12-1-8. حضور یکپارچۀ مردم در شرایط دفاعی
واکنش مردم یک جامعه در قبال وضعیتی دفاعی، از ویژگیهای فرهنگ راهبردی آن جامعه به شمار میآید. در مواجهه با چنین شرایطی، اغلب یا میل به مقاومتورزی وجود دارد یا تمایل مردم به سوی تسلیم شدن میباشد.
تجربۀ تاریخی به خوبی میدهد ملت ایران از دیرباز در مقابله با دشمن متجاوز، با روحیۀ از خودگذشتگی، ایستاده است. به عبارتی دفاع از میهن به مثابۀ فریضهای دینی و ملی، همواره در ذهنیت و باورهای مردم ایران زمین، نقش بسته است. در واقع به واسطۀ چنین خصیصهای است مقولۀ «مردمی شدن دفاع» معنا پیدا میکند. این موضوع با توجه به حضور گسترده و مشارکت بیمانند مردم در جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مطرح گردید. (عسگری، 1387: 48-47)
13-1-8. داشتن اعتماد به نفس
اعتماد به نفس مقولهای است که برای هر جامعه و تکتک انسانها از ارزش و اهمیت بسیار زیادی برخوردار میباشد. اعتماد به نفس، دیدگاهی است که به جامعه و افراد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند. جوامع و افراد با اعتماد به نفس، به تواناییهای خود اعتماد میکنند.
اعتماد به نفس، بنیادیترین بخش شخصیت یک جامعه و فرد میباشد. اعتماد به نفس سالم و بالا یک ضرورت حیاتی و مطلق برای هر فرد و جامعهای میباشد. اعتماد به نفس را میتوان چنین تعریف کرد:
«اعتماد به نفس به معنی باور و اعتقادی است که فرد و جامعهای نسبت به تواناییهای خود برای نیل به هدفها دارا میباشد. به عبارتی اعتماد به نفس داشتن توانایی ارزیابی درست و دقیق از خویش (پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود) و توانایی مواجهه با چالشهای به وجود آمده است. در واقع، اعتماد به نفس، به معنای قابلیت و توانایی عمل کردن و انجام دادن کارهاست.»
ایمان از ضروریترین نیازهای زندگی بشری میباشد که بدون آن، زندگی و ادامۀ حیات ممکن نخواهد شد؛ چرا که انسان را به توکل و اعتماد به خدا هدایت میکند. زمانی که توکل در فضای روح و روان انسان حاکم گردید و او با آگاهی و ایمان کامل، امور زندگی خود را به خدای قادر و مهربان سپرد، در این شرایط، اعتماد به نفس قدرتمندی را در خود احساس خواهد کرد و به این واسطه، راه موفقیت را خواهد پیمود. بنابراین یکی از ریشههای اصلی اعتماد به نفس، توکل به خداست «و من یتوکل علی الله فهو حسبه».
این مهم از دیدگاه بصیرتآمیز مقام معظم رهبری نیز مغفول نمانده است. ایشان در بیانات خویش در مورخۀ 13/10/1386، به خوبی به این مهم اشاره کردهاند:
«اعتماد به نفس ملی یکی از ضرورتهای ملت ماست در همۀ دورانها»
2-8. سطح میانه
در این سطح ویژگیهای مورد اشاره قرار میگیرند که به لحاظ اهمیت در سطح پایینتری هستند. هرچند این ویژگیها نیز حساس میباشند ولی دارای نقش تعیینکنندهای نیستند. ویژگیهایی مانند «میزان دسترسی به فناوری»، «حداکثر بهرهوری از منابع» و «قوی بودن هویت ملی» در این دسته طبقهبندی میشوند.
1-2-8. میزان دسترسی به فناوری
همانگونه که اشاره شد به اعتقاد برخی محققان از جمله لرد، فناوری نظامی یکی از عوامل شکلدهنده به فرهنگ راهبردی کشورها میباشد. پُرواضح است کشوری که از فناوری نظامی سطح بالایی برخوردار باشد، میتواند با اتکا به آن، به پیروزی در جنگها امیدوار باشد. این فناوریها منشأ ساخت تجهیزات پیشرفته میگردد و در بین آحاد جامعه نوعی اعتماد به نفس ناشی از اتکا به این فناوریها و تسلیحات ایجاد میکند. از نظر معیارهای سختافزارانه، برخورداری از این توانمندیها میتواند تعیینکنندۀ سطح قدرت دولت باشد.
در مجموع اثرگذاری دسترسی به فناوریهای نظامی بر فرهنگ راهبردی اینگونه قابل تبیین است که آگاهی مردم از توانایی دولت در دسترسی و برخورداری از فناوریهای نظامی میتواند این ویژگی را در فرهنگ راهبردی آنها ایجاد کند که با توسل به فناوریها و تجهیزات نظامی میتوان به اهداف ملی دست یافت.(Decker, 1994: 14) به عبارتی توسعهطلبی زورمدار بخشی از فرهنگ راهبردی آن کشور خواهد بود. در جمهوری اسلامی نیز دسترسی به فناوری نظامی از عوامل مؤثر در فرهنگ راهبردی کشور به شمار میآید.
ایران اسلامی در خلال دو دهۀ اخیر به پیشرفتهای خیرهکنندهای در عرصۀ فناوریهای نظامی دست یافته است. آگاهی ملت و جامعۀ سیاسی کشور، از این واقعیت باعث ایجاد این باور شده که این فناوریها و تسلیحات میتوانند در راستای دفاع از میهن، تمامیت ارضی و کشور به خدمت گرفته شود. البته آحاد ملت به خوبی از ماهیت «دفاعی» سیاستها و راهبردهای کشور آگاهی دارند. در مجموع این شناخت جامعه از توانمندیهای فناورانه و تسلیحاتی کشور موجب تقویت روحیه در مقابله با متجاوزان بیگانه شده است و این مطلب، بر فرهنگ راهبردی کشور اثربخش بوده است.
2-2-8. قوی بودن هویت ملی
اگر بپذیریم وجود یک فرهنگ ملی و زمینههای تاریخی آن، آگاهی از این فرهنگ و همچنین احساس تعلق داشتن به آن، ارکان هویت ملی هستند، در ایران، این هویت، ریشهدار بوده و قوی میباشد.
«مفهوم هویت ایرانی، در معنای یکپارچۀ سیاسی، قومی، دینی، زبانی، زمانی و مکانی آن، که شباهتهایی به مفهوم هویت ملی در عصر جدید دارد، در قرن سوم میلادی از سوی پادشاهان ساسانی وارد تاریخ ایران میشود. (اشرف، 1373: 541)
نقل سینه به سینۀ اسطورهها، نگرشها و فلسفهها از طریق شعر، طنز، ضربالمثل و... سبب شد تا با وجود یورش اقوام گوناگون نه تنها هیچ گسیختگی در فرهنگ ایران به وجود نیامد، بلکه تمام یورشگران نیز در این فضای فرهنگی یا مستحیل دشند و یا مانند محمود غزنوی به خادم آن تبدیل شدند. ابداع راهکارهایی نوآورانه ماند شاهنامهخوانی، پردهخوانی، تئاتر عامیانه، ترانههای محلی و... از جمله شیوههایی است که ذهن ایرانی برای استمرار حیات فرهنگی خود ابداع کرده است.
صلابت و ماندگاری عناصر هویتسازی مانند زبان و خط فارسی، گواه دیگری در این زمینه میباشد. زبان فارسی پس از آنکه به یک پیشینۀ دو هزار ساله تکیه زد، بیش از هزار سال مستمر است که حامل اسطورهها، ادبیات پهلوانی و دقایق فرهنگی و... است. احساس تعلق افراد به کشور و دلبستگی اقوام به ایران و در یک کلام وجود وفاداری ملی، به مثابه نمودی از وجود یک هویت ملی قوی، این عامل را در زمرۀ ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران قرار داده است.
3-2-8. حداکثر بهرهمندی از منابع
همانگونه که میدانیم ماهیت انقلاب اسلامی باعث ایجاد دشمنیهای فراوان با کشورمان شده و نتیجۀ آن، ایجاد تنگناها و محدودیتهایی بوده است. این شرایط از یکسو و تمایل شدید به قطع وابستگی و نیل به خودکفایی از سوی دیگر، باعث شده است که «حداکثر بهرهمندی از منابع» جزو ویژگیهای فرهنگ راهبردی کشورمان قرار گیرد. جنگ تحمیلی و تجارب به دست آمده از آن دوران نیز در تقویت این ویژگی بسیار اثرگذار بود.
در واقع این ویژگی بیانگر آن است که در جمهوری اسلامی ایران بر اساس ظرفیتها و مقدورات، طرحریزیها انجام نمیشده است، بلکه هنر دولتمردان به ویژه در دوران دفاع مقدس (که الگوی بسیار مناسبی برای تمام حوزهها و عملکردها میباشد)، این بود که بر مبنای اهداف و برنامهها، ظرفیتسازی انجام میشد. این ظرفیتسازی نیز در گروه خلاقیت و نوآوری و حداکثرسازی بهرهمندی از منابع بود.
3-8. سطح خُرد
در سطح خُرد نیز ویژگیهایی قرار دارند که در تحلیل و شناخت فرهنگ راهبردی کشورمان، مهم هستند. «جدایی نیروهای مسلح از سیاست»، «حفظ اطلاعات و اسناد امنیتی ـ دفاعی»، «پرهیز از تناقض در موضعگیریهای دفاعی»، «تأکید بر حفظ آمادگی»، «ماهیت روابط نظامیان و غیرنظامیان» و «تأکید بر بازدارندگی» از جمله مواردی هستند که میتوان در این سطح به آنها اشاره کرد.
1-3-8. تأکید بر حفظ آمادگی
با تأمل در پیشینۀ تاریخی کشور به خصوص در قرون اخیر، میتوان این نکته را دریافت که اساساً مورد تهاجم قرار گرفتن کشور به دلیل عدم آمادگی بوده است. وقوع دو جنگ ایران با روس در عصر قاجاریه (شمیم، 1371: 104 - 84) و سایر جنگها به خصوص جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به خوبی مؤید این ادعاست. این واقعیت، فرهنگ راهبردی کشور را تحت تأثیر قرار داده است. به عبارتی انعکاس این موضوع در فرهنگ راهبردی به شکل تأکید ویژه بر آمادگی تبلور یافته است.
ایران در جنگ تحمیلی که بیتردید عاملی کلیدی در بازآفرینی فرهنگ راهبردی کشور بود، (Strain, 15 April 1996: 19) به ضرورت ارتقای سطح توانمندی و رسیدن به بازدارندگی به خوبی واقف گردید؛ چرا که آمادگی ضمن تداوم توازن قوا (به مثابه یکی از شیوههای بازدارنده) باعث افزایش هزینههای تهاجم (احتمالی) میگردد و در واقع بازدارندگی از محاسبه هزینهها در قبال منافع حاصل میشود.( Strain, 15 April 1996: 10-12)
2-3-8. ماهیت روابط نظامیان و غیرنظامیان
منظور آن است که در ساختار و مناسبات کشوری، چگونه روابطی بین نظامیان و غیرنظامیان وجود دارد. این رابطه میتواند بر فرهنگ راهبردی کشور اثرگذار باشد. به نظر برخی صاحبنظران سه نوع الگو و رابطه بین آنها وجود دارد:
(1) الگوی تسلط نظامیان: در این الگو، نظامیان به دلایلی همچون نقشآفرینی در کسب استقلال از استعمارگران، به دست آوردن پیروزی در جنگ با بیگانگان متجاوز و یا انجام کودتای نظامیان، در ساختار حکومتی نقش بیبدیلی داشته و در واقع آنها قدرت و حکومت را در اختیار دارند.
(2) الگوی اقتدارگرای تسلط غیرنظامیان: در این الگو، رهبران سیاسی با اقدامهای گوناگون نظیر ایجاد ساختارها و سازوکارها، تبلیغات سیاسی، کنترل بر افسران، نفوذ سرویسهای امنیتی در واحدهای نظامی و... تلاش مینمایند که نظامیان را در اختیار و کنترل خود قرار دهند.
(3) الگوی لیبرال تسلط غیرنظامیان: در این الگو مرزبندی بین بخش نظامی و غیرنظامی، تعریف شده و مشخص است. کنترلهای مدنی قوی بوده و نیروی نظامی وظیفۀ برخورد با تهدیدهای خارجی را عهدهدار است. در این ساختار نیروهای انتظامبخش، وظیفۀ برقراری امنیت داخلی را برعهده دارند و نیروهای نظامی با وظایف مشخص، نسبت به دخالت در امور داخلی و سیاست منع شدهاند. (عسگری، بهار 1388: 63 - 62)
بیتردید هر یک از این الگوها میتواند اثر تعیینکنندهای بر فرهنگ راهبردی هر کشوری داشته باشند. برای مثال اگر در کشوری، نظامیان مسلط باشند (الگوی نخست) در آن صورت، نظامیان بر سرنوشت کشور تسلط داشته و تصمیمگیریها تابعی از تمایلات، منافع و سیاستهای آنان خواهد بود.
در صورت تداوم این شرایط، مردم به تدریج فرهنگ راهبردی را از زاویۀ نگاه نظامیان، درک مینمایند. سلطۀ نظامیان بر فرایند تصمیمگیری به نوع رهنامۀ انتخابی و شیوۀ تعامل و حل و فصل اختلافات آنها با کشورهای دیگر اثرگذار است. (Kier, Spring 1195)
در جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد شرایط به الگوی سوم نزدیک است. به این معنی که براساس اصل 143 قانون اساسی، ارتش جمهوری اسلامی ایران، پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی کشور را برعهده دارد. همچنین بر مبنای اصل 150 قانون اساسی، سپاه پاسداران عهدهدار نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن میباشد.
این دو اصل قانون اساسی (به مثابه منشور اتحاد ملی و تجلی آرمان و ارادۀ ملت)، بیانگر حدود اختیارات و وظایف نیروهای مسلح کشور میباشند. تأکید اصل 79 قانون اساسی مبنی بر ممنوع بودن برقراری حکومت نظامی مگر در شرایط اضطراری آن هم حداکثر به مدت 30 روز و با تصویب مجلس شورای اسلامی، دلیل دیگری بر این مطلب است که نیروهای مسلح ایران باید فعالیتهای خود را در چارچوب قواعد عمومی کشور دنبال نمایند.
نظامیان با وجود افتخارآفرینی در دوران دفاع مقدس هیچگاه درصدد تسلط بر ساختارهای حکومتی کشور برنیامدند و از سوی دیگر با توجه به «مردمی بودن دفاع» در کشورمان در زمان جنگ تحمیلی نیز مردم در کنار نظامیان به نقشآفرینی پرداختند. بنابراین فرهنگ راهبردی کشورمان متأثر از چنین دیدگاهی است.
3-3-8. تأکید بر بازدارندگی
فرهنگ راهبردی بر بازدارندگی نیز دارای تأثیراتی میباشد.(Zhang, 1993) بازدارندگی به مثابه مفهومی راهبردی، هزینههایی بسیار کمتر از دفاع در بردارد.(Freedman, 2004) بازدارندگی یک سیاست پیشگیرانه است که تحقق آن از دغدغههای اصلی بیشتر دولتها میباشد. به نظر کالین گری، بازدارندگی نوعی دیپلماسی بوده و نباید آن را تنها یک راهبرد برای جنگیدن دانست؛ چرا که بازدارندگی راهی برای دستیابی به صلح و استقرار آن است و به منظور متقاعد کردن طرف مقابل طرح میشود تا به او ثابت شود که در میان راههای ممکن، تجاوز کمترین اثر را دارد.(Gray, Dec 1990: 5-8)
هرچند مبنای بازدارندگی، سختافزارها هستند ولی اندیشمندانی همچون بوفر معتقدند بازدارندگی فرایندی روانی است که در آن، زور جای مهمی دارد. (بوفر، 1366: 269) در واقع بازدارندگی، دشمن را از نظر فیزیکی دفع نمیکند، بلکه به لحاظ روانی از تجاوز او جلوگیری میکند. به هر حال، بازدارندگی، وضعیتی است که نیل به آن میتواند به عنوان یک اصل مورد توجه قرار گیرد.
مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا بارها به این نکته تأکید نمودهاند که راهبرد جمهوری اسلامی، «دفاع بازدارنده» یا «بازدارندگی» میباشد. برای مثال معظمله در سفرشان به استان همدان (در تاریخ 18/4/83) در جمع نیروهای نظامی اظهار داشتند:
«ارتش و سپاه پاسداران در چارچوب راهبرد دفاع بازدارنده و مقتدرانه، از آمادگی کامل برخوردارند.»
از اینرو، میتوان مدعی شد که یکی دیگر از ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران، بازدارندگی است.
4-3-8. جدایی نیروهای مسلح از سیاست
در جمهوری اسلامی ایران، مناسبات نیروهای مسلح با عرصۀ سیاست تابع ماهیت نظام و فلسفۀ وجودی هر یک از نیروهای نظامی میباشد. در بیشتر کشورها ما شاهد ارتشی هستیم که اغلب در پی حفظ کشور در برابر تهدیدهای خارجی است، ولی در نظام اسلامی، بنا بر تدبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی و در راستای «مردمی کردن دفاع»، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی مقاومت بسیج مستضعفین شکل گرفت. وظیفۀ این دو نیروی انقلابی، پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن میباشد.
بنابراین مقابله با تهدیدهای خارجی در شرح وظایف اصلی آنها میباشد. این در حالی است که بنا به فرمودۀ بنیانگذار انقلاب اسلامی، نیروهای مسلح نباید وارد گروهها و جناحهای سیاسی شوند. از این تدبیر نباید به این نتیجه رسید که نیروهای مسلح باید از سیاست جدا باشند. بنابراین سپاه پاسداران همواره خود را «مأمور و مسئول میداند نه مأمور و معذور».
مقابله با بحرانهای داخلی که از روزهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد، دلیلی روشن از پیوستگی نیروهای مسلح (حداقل سپاه و بسیج) با مسائل سیاسی است. البته حفظ تعادل بین این دو مقوله (عدم ورود به جناحهای سیاسی و نقشآفرینی در مسائل سیاسی) بسیار حساس است که رهبر انقلاب بارها بر آن تأکید داشته و توصیههایی را بیان نمودهاند.
بنابراین باید گفت که نقشآفرینی نیروهای مسلح در عرصۀ سیاست، یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی کشورمان است. در واقع به دلیل ماهیت مردمی انقلاب و اینکه این نهادها نیز برآمده از متن جامعه هستند، بنابراین به نوعی شاهد حضور و نقشآفرینی مردم ولی به شکلی سازمانیافته در مقاطع و شرایط خاص هستیم.
5-3-8. تأکید بر حفظ اطلاعات و اسناد امنیتی ـ دفاعی
واقعیت آن است که کشورمان همواره در معرض توطئهها و تهدیدها میباشد. یکی از اهداف دشمنان، آگاهییابی از میزان توانمندیها و دسترسی به اسناد و اطلاعات طبقهبندی شده است. در اختیار گرفتن این اسناد به مثابه یک آسیبپذیری، باعث فعال شدن تهدیدهای خارجی میگردد. در خلال سدهها و دهههای اخیر، کشورمان از این حیث دچار لطمات گستردهای شده است که این موضوع باعث شده است تأکید ویژهای بر حفظ اطلاعات و اسناد امنیتی ـ دفاعی به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی کشورمان در سطح خُرد (به ویژه بین نیروهای مسلح) مطرح باشد.
6-3-8. پرهیز از تناقض در موضعگیریهای دفاعی
از جمله ویژگیهای نیروهای مسلح کشورمان، وحدت و یکپارچگی در اعلام مواضع دفاعی است. این امر که نشان از یکدلی و انسجام نظامیان دارد، باعث آگاهی مردم و عدم تشتتآرا آنها میشود. بیتردید عملکرد نظامیان براساس تمایلهای گروهی و برداشتهای شخصی موجب از همگسیختگی میشود. تدابیر بصیرتآموز و شجاعانۀ مقام معظم رهبری و فرماندهی کل نیروهای مسلح، در جلوگیری از تناقض در موضعگیریهای دفاعی، نقش تعیینکنندهای داشته و دارد.
9. اعتبارسنجی یافتههای نظری پژوهش
به توجه به جدید بودن مباحث ارائه شده در مورد عوامل و ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران، نویسنده به منظور اعتبارسنجی عوامل و ویژگیهای مورد بحث، پیمایشی را انجام داده است که در ادامه، توضیحاتی در مورد آن ارائه میگردد.
1-9. روش تحقیق
هدف از تعیین روش تحقیق آن است که محقق پس از مطالعات و بررسیهای لازم که در بخش نظری انجام میدهد و بر موضوع اشراف مییابد، مشخص نماید که چه شیوه و روشی اتخاذ کند تا هر چه دقیقتر، آسانتر، سریعتر و ارزانتر به پاسخهایی برای پرسشهای مورد تحقیق دست یابد.
با مرور موضوع و اهداف تحقیق، مناسبترین روش برای این تحقیق، روش پیمایش میباشد که هدف از روش پیمایش، توصیف ویژگیهای مشترک (جامعۀ آماری) در همۀ تحقیقات پیمایشی میباشد. در تحقیقات پیمایشی، مهمترین ابزار و تکنیک آن پرسشنامه میباشد، به طور کامل و در حد نیاز وضعیت جامعۀ آماری توصیف میشود.
2-9. جامعۀ آماری
جامعۀ آماری این پژوهش، با توجه به جدید، پیچیده و تخصصی بودن موضوع، براساس روش انتخابی (غیرتصادفی) از بین صاحبنظران رشتۀ «روابط بینالملل» «برخی از مراکز پژوهشی و اساتید دانشگاهی شهر تهران» (مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، پژوهشکدۀ مطالعات راهبردی، مؤسسۀ ابرار معاصر تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دانشگاه امام حسین(ع)، دانشگاه مالک اشتر، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه) انتخاب گردیدهاند.
1-2-9. نمونۀ آماری و حجم نمونه
حجم نمونۀ این تحقیق که اطلاعات مورد نیاز از آنان جمع و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، 50 نفر میباشد که از بین این تعداد، 5 نفر زن و 45 نفر مرد هستند.
جنسیت |
فراوانی مطلق |
درصد |
زن |
5 |
10 |
مرد |
45 |
90 |
جمع |
50 |
100 |
همچنین 26 نفر از افراد جامعۀ آماری، دارای تحصیلات در مقطع دکتری و 24 نفر نیز دارای تحصیلات در مقطع کارشناسی ارشد هستند.
تحصیلات |
فراوانی مطلق |
درصد |
دکتری |
26 |
52 |
کارشناسی ارشد |
24 |
48 |
جمع |
50 |
100 |
3-9. ابزار گردآوری اطلاعات
در راستای پاسخگویی به پرسشهای تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه یکی از متداولترین روشهای گردآوری اطلاعات در مورد تحقیقات پیمایشی میباشد. با استفاده از این ابزار تلاش میشود اطلاعات مورد نیاز از گروه پاسخگو دریافت میگردد. در پرسشنامه از پاسخگو خواسته میشود که نگرشهای خود را درجهبندی و یا ارزشیابی کند.
گزینههای این پرسشنامه در قالب مقیاس لیکرت و پرسشهای چندگزینهای تنظیم شده است. مقیاس لیکرت نیز یکی از رایجترین مقیاسهای اندازهگیری دیدگاهها و نگرشها میباشد. این مقیاس از مجموعهای از گویهها یا عبارات به دست میآید. این گویهها حالتهای خاصی از پدیده یا موضوع مورد اندازهگیری را به شکل گویههایی که از لحاظ ارزش اندازهگیری دارای وزنهای مساوی است، عرضه میکند.
پاسخدهنده میزان موافقت خود را با هر یک از این عبارتها در یک مقیاس درجهبندی شده نشان میدهد و پاسخ آزمودنیها به هر یک از این گویهها از نظر عددی ارزشگذاری میشود. حاصل جمع عددی این ارزشها نمرۀ آزمودنی را در این مقیاس به دست میدهد.
گفتنی است به منظور تعیین روایی در این پژوهش، از روش «روایی محتوایی» استفاده شده است. به این معنی که ابتدا پرسشنامه همراه با سؤالها و هدفهای پژوهش به تعدادی از اساتید صاحبنظر و متخصص در رشتۀ علوم سیاسی، روابط بینالملل و جامعهشناسی سیاسی داده شد تا دربارۀ محتوای سؤالها و ارتباط آنها با اهداف و سؤالها قضاوت و داوری کنند. سپس نظرات آنها گردآوری و سؤالهایی که همۀ اساتید روی آنها توافق داشتند، نگهداری و براساس آنها، پرسشنامۀ نهایی تنظیم شد.
4-9. تجزیه و تحلیل یافتهها
در این بخش تحقیق که مربوط به گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها و یافتههایی است که از طریق پرسشنامه از حجم نمونۀ جامعۀ آماری پژوهش گردآوری شده است. به طور معمول یافتههای هر پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل میشود.
1-4-9. تحلیل توصیفی یافتهها
در تحلیل توصیفی، دادههای جامعۀ آماری پس از کدگذاری، دستهبندی و طبقهبندی، در قالب طیف و جدول و همچنین شاخصهای مرکزی (میانگین) ارائه شدهاند.
پرسش 1. اعتقاد به اسلام ناب محمدی(ص) و تفکر مترقی شیعه در شکلگیری فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران چقدر مؤثر میباشد؟
جدول شمارۀ 1. میزان اثرگذاری اسلام در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
3 |
6 |
6 |
کم |
1 |
2 |
8 |
متوسط |
7 |
14 |
22 |
زیاد |
15 |
30 |
52 |
خیلی زیاد |
24 |
48 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
12/4 |
|
|
جدول شمارۀ 2. میزان اثرگذاری تاریخ به ویژه تاریخ معاصر در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
3 |
6 |
6 |
کم |
4 |
8 |
14 |
متوسط |
11 |
22 |
36 |
زیاد |
16 |
32 |
68 |
خیلی زیاد |
16 |
32 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
76/3 |
|
|
پرسش 2. تاریخ ایران بهویژه تاریخ معاصر چه نقشی در شکلگیری فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران داشته است؟
پرسش 3. موقعیت جغرافیایی کشورمان تا چه میزان در شکلگیری فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران مؤثر بوده است؟
جدول شمارۀ 3. میزان اثرگذاری موقعیت جغرافیایی در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
1 |
2 |
1/2 |
متوسط |
10 |
20 |
9/22 |
زیاد |
21 |
42 |
7/66 |
خیلی زیاد |
16 |
32 |
100 |
جمع |
48 |
96 |
|
بیپاسخ |
2 |
4 |
|
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
08/4 |
|
|
پرسش 4. جنگ تحمیلی هشتساله تا چه میزان در شکلگیری فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران مؤثر بوده است؟
جدول شمارۀ 4. میزان اثرگذاری جنگ تحمیلی در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
2 |
4 |
4 |
متوسط |
11 |
22 |
26 |
زیاد |
21 |
42 |
68 |
خیلی زیاد |
16 |
32 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
02/4 |
|
|
پرسش 5. عوامل اقتصادی به طور عام و «درآمدهای نفتی» به طور خاص تا چه میزان در شکلگیری فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران مؤثر بوده است؟
جدول شمارۀ 5. میزان اثرگذاری عوامل اقتصادی (درآمدهای نفتی) در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
1 |
2 |
2 |
کم |
1 |
2 |
4 |
متوسط |
13 |
26 |
30 |
زیاد |
21 |
42 |
72 |
خیلی زیاد |
14 |
28 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
92/3 |
|
|
پرسش 6. «عوامل خارجی و نظام بینالملل» تا چه میزان در شکلگیری فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران مؤثر بوده است؟
جدول شمارۀ 6. میزان اثرگذاری نظام بینالملل در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
5 |
10 |
10 |
متوسط |
14 |
28 |
38 |
زیاد |
20 |
40 |
78 |
��یلی زیاد |
11 |
22 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
74/3 |
|
|
پرسش 7. «میزان دسترسی به فناوری نظامی یا دومنظوره» تا چه میزان در شکلگیری فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران مؤثر بوده است؟
جدول شمارۀ 7. اثرگذاری دسترسی به فناوری نظامی یا دومنظوره به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
1 |
2 |
2 |
کم |
5 |
10 |
12 |
متوسط |
16 |
32 |
44 |
زیاد |
22 |
44 |
88 |
خیلی زیاد |
6 |
12 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
54/3 |
|
|
پرسش 8. در شکلگیری فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران، «میزان و چگونگی روابط قوای لشکری و کشوری (الگوی تسلط سیاستمداران)»، تا چه میزان مؤثر بوده است؟
جدول شمارۀ 8. روابط قوای لشکری و کشوری به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
5 |
10 |
2/10 |
متوسط |
19 |
38 |
49 |
زیاد |
21 |
42 |
8/91 |
خیلی زیاد |
4 |
8 |
100 |
جمع |
49 |
98 |
|
بیپاسخ |
1 |
2 |
|
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
49/3 |
|
|
پرسش9. «الهامبخشی یا قدرتافکنی نرمافزارانه» تا چه میزان جزو ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید؟
جدول شمارۀ 9. الهامبخشی یا قدرتافکنی نرمافزارانه به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
1 |
2 |
2 |
متوسط |
11 |
22 |
24 |
زیاد |
21 |
43 |
67 |
خیلی زیاد |
16 |
33 |
100 |
جمع |
49 |
98 |
|
بیپاسخ |
1 |
2 |
|
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
06/4 |
|
|
پرسش 10. «تعاملپذیری در قالب احترام متقابل و مشروط به عدم وابستگی یکجانبه»، را تا چه میزان میتوان جزو فرهنگ راهبردی ایران به شمار آورد؟
جدول شمارۀ 10. تعاملپذیری مشروط به عدم وابستگی به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
5 |
10 |
10 |
کم |
6 |
12 |
22 |
متوسط |
10 |
20 |
42 |
زیاد |
23 |
46 |
88 |
خیلی زیاد |
6 |
12 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
38/3 |
|
|
پرسش 11. آیا «بیاعتمادی به بیگانگان» را باید به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار آورد؟
جدول شمارۀ 11. بیاعتمادی به بیگانگان به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
0 |
0 |
0 |
مخالفم |
7 |
14 |
14 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
25 |
50 |
64 |
کاملا موافقم |
18 |
36 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
08/4 |
|
|
پرسش 12. «پرهیز از انزواگرایی و اعتقاد به بینالمللی بودن» تا چه میزان جزو فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید؟
جدول شمارۀ 12. پرهیز از انزواگرایی و اعتقاد به بینالمللی بودن به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
9 |
18 |
18 |
متوسط |
22 |
44 |
62 |
زیاد |
14 |
28 |
90 |
خیلی زیاد |
5 |
10 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
30/3 |
|
|
پرسش 13. «پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی» تا چه میزان از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید؟
جدول شمارۀ 13. پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
4 |
8 |
8 |
کم |
5 |
10 |
18 |
متوسط |
11 |
22 |
40 |
زیاد |
21 |
42 |
82 |
خیلی زیاد |
9 |
18 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
52/3 |
|
|
پرسش 14. «خوداتکایی» تا چه میزان از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید؟
جدول شمارۀ 14. خوداتکایی به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
2 |
4 |
4 |
متوسط |
14 |
28 |
32 |
زیاد |
21 |
42 |
74 |
خیلی زیاد |
13 |
26 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
9/3 |
|
|
پرسش 15. با توجه به جمعیت بالفعل و بالقوه کشورمان، نقش و جایگاه «نیروی انسانی، ایمان، روحیه و...» تا چه میزان جزو ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید؟
جدول شمارۀ 15. نقش و جایگاه «نیروی انسانی، ایمان، روحیه و...» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
5 |
10 |
10 |
متوسط |
11 |
22 |
32 |
زیاد |
20 |
40 |
72 |
خیلی زیاد |
14 |
28 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
86/3 |
|
|
پرسش 16. نظر شما دربارۀ این گزینه چیست؟ «ایمان به خدا، ولایتپذیری و شهادتطلبی» جزو ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید.
جدول شمارۀ 16. «ایمان به خدا، ولایتپذیری و شهادتطلبی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
1 |
2 |
2 |
مخالفم |
3 |
6 |
2/8 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
28 |
1/57 |
3/65 |
کاملا موافقم |
17 |
7/34 |
100 |
جمع |
49 |
98 |
|
بیپاسخ |
1 |
2 |
|
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
16/4 |
|
|
پرسش 17. نظر شما دربارۀ این گزینه چیست؟ «تهدیدمحوری» جزو ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید.
جدول شمارۀ 17. «تهدیدمحوری» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
0 |
0 |
0 |
مخالفم |
4 |
8 |
8 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
32 |
64 |
72 |
کاملا موافقم |
14 |
28 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
12/4 |
|
|
پرسش 18. «تأکید بر بازدارندگی» تا چه میزان جزو ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید؟
جدول شمارۀ 18. «تأکید بر بازدارندگی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
3 |
6 |
6 |
متوسط |
14 |
28 |
34 |
زیاد |
22 |
44 |
78 |
خیلی زیاد |
11 |
22 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
82/3 |
|
|
پرسش 19. «استفاده بهینه از داشتههای داخلی و حداکثر بهرهوری از منابع» تا چه میزان جزو ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران به شمار میآید؟
جدول شمارۀ 19. «استفاده بهینه از داشتههای داخلی و حداکثر بهرهوری از منابع» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
5 |
10 |
10 |
کم |
6 |
12 |
22 |
متوسط |
15 |
30 |
52 |
زیاد |
15 |
30 |
82 |
خیلی زیاد |
9 |
18 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
34/3 |
|
|
پرسش 20. «قوی بودن هویت ملی» چقدر میتواند از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران به شمار آید؟
جدول شمارۀ 20. «قوی بودن هویت ملی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
3 |
6 |
6 |
کم |
4 |
8 |
14 |
متوسط |
14 |
28 |
42 |
زیاد |
15 |
30 |
72 |
خیلی زیاد |
14 |
28 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
66/3 |
|
|
پرسش 21. نظرتان را در مورد «جدایی نیروهای مسلح از سیاست» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران بیان نمایید.
جدول شمارۀ 21. «جدایی نیروهای مسلح از سیاست» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
1 |
2 |
2 |
مخالفم |
5 |
10 |
12 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
14 |
28 |
40 |
کاملا موافقم |
30 |
60 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
34/4 |
|
|
پرسش 22. نظرتان را در مورد «حضور یکپارچه مردم در شرایط دفاعی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران بیان نمایید.
جدول شمارۀ 22. «حضور یکپارچه مردم در شرایط دفاعی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
0 |
0 |
0 |
مخالفم |
2 |
4 |
4 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
22 |
44 |
48 |
کاملا موافقم |
26 |
52 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
44/4 |
|
|
پرسش 23. نظرتان را در مورد «انسجام داخلی در شرایط دفاعی» (کنار گذاشتن اختلافنظرها در شرایط تهدید) به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران بیان نمایید.
جدول شمارۀ 23. «انسجام داخلی در شرایط دفاعی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
0 |
0 |
0 |
مخالفم |
0 |
0 |
0 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
14 |
28 |
28 |
کاملا موافقم |
36 |
72 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
72/4 |
|
|
پرسش 24. نظرتان را در مورد «دشمنشناسی مردم» (تحریک شدن مردم با توجه به موضعگیریهای ضد ایرانی دولتمردان بیگانه) به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران بیان نمایید.
جدول شمارۀ 24. «دشمنشناسی مردم» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
0 |
0 |
0 |
مخالفم |
11 |
22 |
22 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
25 |
50 |
72 |
کاملا موافقم |
14 |
28 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
84/3 |
|
|
پرسش 25. نظرتان را در مورد «داشتن اعتماد به نفس» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران بیان نمایید.
جدول شمارۀ 25. «داشتن اعتماد به نفس» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
0 |
0 |
0 |
مخالفم |
0 |
0 |
0 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
14 |
28 |
28 |
کاملا موافقم |
36 |
72 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
72/4 |
|
|
پرسش 26. نظرتان را در مورد «بالا بودن آستانه تحمل و پرداخت هزینه از سوی مردم در شرایط دفاعی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران بیان نمایید.
جدول شمارۀ 26. «بالا بودن آستانه تحمل و پرداخت هزینه از سوی مردم در شرایط دفاعی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
کاملا مخالفم |
1 |
2 |
2 |
مخالفم |
7 |
14 |
16 |
متوسط (بینظر) |
0 |
0 |
0 |
موافقم |
30 |
60 |
76 |
کاملا موافقم |
12 |
24 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
9/3 |
|
|
پرسش 27. میزان تأثیر «تأکید بر حفظ اطلاعات و اسناد امنیتی ـ دفاعی از سوی نظامیان و سیاستمداران»، را به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران مشخص نمایید.
جدول شمارۀ 27. «تأکید بر حفظ اطلاعات و اسناد امنیتی ـ دفاعی از سوی نظامیان و سیاستمداران»، به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
1 |
2 |
2 |
متوسط |
8 |
16 |
18 |
زیاد |
23 |
46 |
64 |
خیلی زیاد |
18 |
36 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
16/4 |
|
|
پرسش 28. میزان تأثیر «تأکید بر حفظ آمادگی»، را به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران مشخص نمایید.
جدول شمارۀ 28. «تأکید بر حفظ آمادگی»، به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
1 |
2 |
2 |
متوسط |
5 |
10 |
12 |
زیاد |
24 |
48 |
60 |
خیلی زیاد |
20 |
40 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
26/4 |
|
|
پرسش 29. میزان تأثیر «یکزبانی و پرهیز از تناقض در موضعگیریهای دفاعی نظامیان»، را به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران مشخص نمایید.
جدول شمارۀ 29. «یکزبانی و پرهیز از تناقض در موضعگیریهای دفاعی نظامیان»، به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
گزینهها |
فراوانی مطلق |
درصد |
فراوانی تجمعی |
خیلی کم |
0 |
0 |
0 |
کم |
6 |
12 |
12 |
متوسط |
11 |
22 |
34 |
زیاد |
15 |
30 |
64 |
خیلی زیاد |
18 |
36 |
100 |
جمع کل |
50 |
100 |
|
میانگین |
9/3 |
|
|
2-4-9. تحلیل استنباطی پرسشها
به منظور آزمون فرضیهها بین مقادیر مشاهده شده و مقادیر مورد انتظار از آزمون t-test یک نمونهای (One Sampel t-test) استفاده خواهد شد. دو گزینۀ مقادیر مشاهده شده و مقادیر مورد انتظار، در سطح اسمی دو حالته میباشند، اما خود مقادیر در سطح اندازهگیری رتبهای هستند که در این تحقیق تصنعاً به حالت فاصلهای فرض شدهاند.
پرسش 1. میزان اثرگذاری اسلام در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
802/7 |
000/0 |
120/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، دین اسلام و مذهب شیعه، از جمله عوامل مؤثر در شکلگیری فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 2. میزان اثرگذاری تاریخ به ویژه تاریخ معاصر در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
592/4 |
000/0 |
760/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، تاریخ معاصر کشورمان، از جمله عوامل مؤثر در شکلگیری فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 3. میزان اثرگذاری موقعیت جغرافیایی در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
47 |
447/9 |
000/0 |
083/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
48 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، موقعیت جغرافیایی کشورمان، از جمله عوامل مؤثر در شکلگیری فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 4. میزان اثرگذاری جنگ تحمیلی در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
536/8 |
000/0 |
020/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، جنگ تحمیلی هشت ساله، از جمله عوامل مؤثر در شکلگیری فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 5. میزان اثرگذاری عوامل اقتصادی (درآمدهای نفتی) در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
229/7 |
000/0 |
920/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، عوامل اقتصادی (درآمدهای اقتصادی) کشورمان، از جمله عوامل مؤثر در شکلگیری فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 6. میزان اثرگذاری نظام بینالملل در فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
678/5 |
000/0 |
740/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، نظام بینالملل، از جمله عوامل مؤثر در شکلگیری فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 7. اثرگذاری دسترسی به فناوری نظامی یا دومنظوره به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
204/4 |
000/0 |
540/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، دسترسی به فناوریهای نظامی یا دومنظوره، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 8. روابط قوای لشکری و کشوری به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
48 |
319/4 |
000/0 |
490/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
49 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، روابط قوای لشکری و کشوری (تسلط غیرنظامیان)، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 9. الهامبخشی یا قدرتافکنی نرمافزارانه به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
48 |
271/9 |
000/0 |
061/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
49 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، الهامبخشی یا قدرتافکنی نرمافزارانه، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 10. تعاملپذیری مشروط به عدم وابستگی به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
319/2 |
025/0 |
380/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، تعاملپذیری مشروط به عدم وابستگی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 11: بياعتمادي به بيگانگان به عنوان يكي از ويژگيهاي فرهنگ راهبردي ج.ا. ايران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
909/7 |
000/0 |
080/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، بیاعتمادی به بیگانگان، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 12. پرهیز از انزواگرایی و اعتقاد به بینالمللی بودن به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
393/2 |
021/0 |
300/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، پرهیز از انزواگرایی و اعتقاد به بینالمللی بودن، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 13. پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
205/3 |
002/0 |
520/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت منطقهای، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش14. خوداتکایی به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگی راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
584/7 |
000/0 |
900/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، خوداتکایی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 15. نقش و جایگاه «نیروی انسانی، ایمان، روحیه و...» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
416/6 |
000/0 |
860/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، نقش و جایگاه نیروی انسانی، ایمان، روحیه و...، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 16. «ایمان به خدا، ولایتپذیری و شهادتطلبی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
48 |
313/9 |
000/0 |
163/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
49 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، ایمان به خدا، ولایتپذیری و شهادتطلبی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 17. «تهدیدمحوری» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
245/10 |
000/0 |
120/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، تهدیدمحوری، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 18. «تأکید بر بازدارندگی»به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
824/6 |
000/0 |
820/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، تأکید بر بازدارندگی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 19. «استفاده بهینه از داشتههای داخلی و حداکثر بهرهوری از منابع» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
994/1 |
052/0 |
340/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 95 درصد معنیدار نمیباشد.
پرسش 20. «قوی بودن هویت ملی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
045/4 |
000/0 |
660/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، قوی بودن هویت ملی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش21. «جدایی نیروهای مسلح از سیاست» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
092/9 |
000/0 |
340/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، جدایی نیروهای مسلح از سیاست، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 22. «حضور یکپارچه مردم در شرایط دفاعی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
453/14 |
000/0 |
440/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، حضور یکپارچۀ مردم در شرایط دفاعی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 23. «انسجام داخلی در شرایط دفاعی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
815/26 |
000/0 |
720/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، انسجام داخلی در شرایط دفاعی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 24. «دشمنشناسی مردم» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
521/5 |
000/0 |
840/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، دشمنشناسی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 25. «داشتن اعتماد به نفس» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
815/26 |
000/0 |
720/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، داشتن اعتماد به نفس، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 26. «بالا بودن آستانه تحمل و پرداخت هزینه از سوی مردم در شرایط دفاعی» به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
397/6 |
000/0 |
900/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، بالا بودن آستانۀ تحمل مردم، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 27. «تأکید بر حفظ اطلاعات و اسناد امنیتی ـ دفاعی از سوی نظامیان و سیاستمداران»، به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
714/10 |
000/0 |
160/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، تأکید بر حفظ اطلاعات و اسناد امنیتی ـ دفاعی از سوی نظامیان و سیاستمداران، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 28. «تأکید بر حفظ آمادگی»، به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
322/12 |
000/0 |
260/1 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، تأکید بر حفظ آمادگی، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
پرسش 29. «یکزبانی و پرهیز از تناقض در موضعگیریهای دفاعی نظامیان»، به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگ راهبردی ج.ا.ایران
Df درجۀ آزادی |
t |
سطح معنیداری Sig (2-tailed) |
تفاوت میانگینها Mean Difference |
تعداد مشاهدات N |
مقادیر متغیر |
49 |
148/6 |
000/0 |
900/0 |
50 |
مقادیر مورد انتظار |
50 |
مقادیر مشاهده شده |
یافتههای این آزمون نشان میدهد که با توجه به مقدار t و درجۀ آزادی، این پرسش در سطح 99 درصد معنیدار میباشد و یافتۀ نگارنده مورد تأیید پرسششوندگان میباشد. به عبارتی به نظر نمونۀ آماری، یکزبانی و پرهیز از تناقض در موضعگیریهای دفاعی نظامیان، از جمله ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی میباشد.
نتیجهگیری
همانگونه که در مقدمه اشاره شد در راستای شناخت فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران، در این فصل تلاش شد به عوامل مؤثر در شکلگیری فرهنگ راهبردی کشورمان و ویژگیهای این فرهنگ پرداخته شود. یافتههای نگارنده بیانگر این است که مانند نقش و جایگاه فرهنگ در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه، فرهنگ راهبردی نیز دارای اهمیت و منزلتی ارزنده است؛ به گونهای که میتوان آن را شالوده و اساس بازدارندگی هر جامعهای دانست.
به سخن دیگر، فرهنگ راهبردی به مثابۀ محیطی که احتمال دارد به گونهای مستقیم و غیرمستقیم بر ترجیح یا انتخاب یک سیاست یا صورتبندی راهبرد یک جامعه اثرگذار باشد، میتواند در انتخاب نوع رفتار در طیفی از اقدامات در چارچوب رفتار راهبردی نقش تعیینکنندهای ایفا نماید. براساس چنین نگرشی بود که اهمیت و ضرورت بحث در مورد این موضوع تبیین گردید.
با مرور ادبیات موجود در خصوص فرهنگ راهبردی کشورمان، مشخص گردید که این فرهنگ تحت تأثیر برخی عوامل میباشد. «نظام بینالملل»، «موقعیت جغرافیایی» و «پیشینۀ تاریخی» به عنوان عوامل عام و «دین اسلام و مذهب شیعه»، «درآمدهای نفتی» و «جنگ تحمیلی»به عنوان عوامل خاص مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پیمایش انجام شده نشان داد که تا حدودی تأثیرگذاری عوامل خاص بر فرهنگ راهبردی کشورمان بیشتر از عوامل عام بوده است.
در خصوص ویژگیهای فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی نیز نگارنده یافتههای مطالعاتی خود را در زمینۀ ویژگیهای این فرهنگ، در سه سطح کلان، اجتماعی و خُرد دستهبندی کرد. در سطح کلان، ویژگیهای «الهامبخشی»، «تعاملپذیری بدون وابستگی یکجانبه»، «بیاعتمادی به بیگانگان»، «پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت»، «خوداتکایی»، «نیروی انسانی و روحیه»، «ایمان به خدا، ولایتپذیری و شهادتطلبی»، «تهدیدمحوری»، «حضور یکپارچۀ مردم در شرایط دفاعی»، «انسجام داخلی در شرایط دفاعی»، «دشمنشناسی مردم»، «بالا بودن آستانۀ تحمل مردم»، در سطح اجتماعی، ویژگیهای «میزان دسترسی به فناوری»، «حداکثر بهرهوری از منابع» و «قوی بودن هویت ملی» و در سطح خُرد، ویژگیهای «جدایی نیروهای مسلح از سیاست»، «حفظ اطلاعات و اسناد امنیتی ـ دفاعی»، «پرهیز از تناقض در موضعگیریهای دفاعی»، «تأکید بر حفظ آمادگی»، «ماهیت روابط نظامیان و غیرنظامیان» و «تأکید بر بازدارندگی»، مورد بررسی قرار گرفتند که براساس نتایج به دست آمده از پیمایش انجام شده، هر چند اکثریت قریب به اتفاق ویژگیهای بیان شده (جز یک مورد) از سوی پرسششوندگان مورد تأیید قرار گرفت، ولی تحلیل نتایج آماری نشان میدهد که میانگین پاسخهای ارائه شده در مورد ویژگیهای مورد اشاره در سطح کلان، از میانگین بالاتری برخوردار بودهاند.