در ابتدا مطلبی را ازحسین شریعتمداری با عنوان«آبی شدههای آب ندیده!»میخوانید که در ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان به چاپ رسید:
1- بر سر آن بودیم که امروز در آستانه سالروز بعثت پیامبر اعظم(ص) وجیزهای به همین مناسبت بنویسیم و با بضاعت و توشه ناچیز خود، گزارشگونهای مستند از موقعیت کنونی انقلاب اسلامی ارائه دهیم، که به تعبیر زیبا و حکیمانه حضرتآقا، «بعثت دوم» بوده است و از این روی امام راحلمان- رضواناللهتعالیعلیه- را احیاگر اسلام ناب محمدی(ص) نامیدهاند، چرا که آن بزرگوار غبار قرنها بدعت و تحریف و کجاندیشی و بداندیشی را که بر چهره اسلام نشسته بود، زدود و اسلام ناب محمدی(ص) را همانگونه که در «صدر» بود به دنیای ظلمتزده و تشنه عدالت عرضه نمود. و از آن پس تا به امروز همه رخدادها بی کم و کاست همان بوده و هست که در صدر اسلام بود، با این تفاوت که در بعثت دوم، مردم ایران و به دنبال آنان، سایر ملتهای مسلمان، تجربه تلخ «فرودها» و طعم شیرین و روحنواز «فرازها»ی صدر اسلام را با خود داشتند و این بار بر خلاف آن روزها، در لغزشگاهها نلغزیدند و از دامهای رنگارنگ و توطئههای پیدرپی به سلامت عبور کردند، در احد، از تنگه غنیمت شکست نخوردند، در صفین، از نیزه فریب که پارههای قرآن را بر آن آویز کرده بودند، زخم برنداشتند، در کوفه علی(ع)، در مدینه حسن(ع) و در کربلا حسینبنعلی(ع) را در میانه میدان تنها نگذاشتند و چنین بود که سقف ظلمانی نظام سلطه بینالمللی را شکافتند و طرحی نو درانداختند و... اما، شرح این ماجرای شورانگیز را که پایانی ندارد و تا ظهور مراد غایبمان-ارواحنا لهالفداء- روی قوس صعودی تحولات جهان ادامه دارد، وانهادیم و پرداختن به نکتهای را پیش کشیدیم که از جانمایههای رسالت رسولخدا(ص) و نهضت فراگیر انقلاب اسلامی در دنیای امروز است. نکتهای که دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس با ایشان، بر آن تاکید ورزیدند؛ «عبور موفقیتآمیز نظام اسلامی از مقاطع مهم و سرنوشتساز 35سال گذشته مرهون مبارزه جدی، صادقانه و خردمندانه ملت ایران بوده است که این تفکر باید با حفظ ویژگیهای آن ادامه یابد.» و «کسانی که تفکر سازش و تسلیم در برابر زورگویان را ترویج میکنند و نظام اسلامی را متهم به جنگطلبی میکنند، در واقع مرتکب خیانت میشوند» و...
2- سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن تا امروز، شاهد حضور افراد و جریانهایی بودهایم که با قیافه حق به جانب و در پوشش خیرخواهی و دلسوزی برای مردم و مصلحتاندیشی برای اسلام و انقلاب، نسخه سازش در برابر زورگویی قدرتهای استکباری را میپیچیدند! و در حالی که سینه صاف میکردند و ابرو به انکار بالا میکشیدند، مقابله با زورگویان و مبارزه با آنان را بیحاصل میدانستند و به «سائیدن آب در هاون»! و «کوبیدن مشت بر سندان» تشبیه میکردند! مثلا در جریان جنگ تحمیلی و در حالی که دشمن دست تجاوز به جان و مال و ناموس و سرزمین مادری مردم دراز کرده بود، نهضت آزادی که آن روزها «هنوزش نفسی میآمد»! به نمایندگی از همه جریانات لیبرالمنش و شخصیت فروخته نظیر، جبهه ملی، انجمن حجتیه، غربباوران، جریان موسوم به «ولایتیها» که به قول حضرت امام(ره) «ولایت که هیچ، دیانت هم نداشتند» با انتشار جزوهای تحت عنوان «پایان عادلانه جنگ بیپایان»! رزمندگان اسلام را به وقاحت با سربازان وحشی آتیلا مقایسه کرده و تسلیم در برابر آمریکا را اینگونه تئوریزه کرده بودند که «اگر خدا به شیر زور بازو و قدرت حمله داده است، در عوض به آهو نیز پای فرار بخشیده و قانون بدون استثناء طبیعت، فرار آهو از مقابل شیر درنده است»! و ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان مهاجم را «تندروی بیقاعده»! و «ناشی از نادانی»! معرفی میکردند. این جماعت، بعدها و پس از پیروزی رزمندگان، به روی نامبارک خود هم نیاوردند که اگر ایثار و مقاومت جانانه رزمندگان اسلام- یعنی همان تندروها به قول آنان- نبود، امروزه به جای زندگی آرام و امنیت جانی و مالی که از آن برخوردارند، باید چکمه سربازان آمریکایی را واکس میزدند و...
امروزه، این دیدگاه، «ذلتپذیر»! و «حیثیتگریز»! که خوشبختانه در میان مردم جایگاهی ندارد، متاسفانه در میان برخی از شخصیتها و جریانات سیاسی نیز به وضوح دیده میشود. این جماعت هرچند اندک و کمشمارند ولی تاسفبار آن که شماری از آنان به ناحق در حاشیه کرسیهای سیاستسازی و نظریهپردازی کشور حضور دارند و اگر درایت رهبری و صلابت برخاسته از باورهای اسلامی مردم نبود، تاکنون، از رهگذر حقارت خویش، آسیبهای جدی فراوانی به ملت، نظام و انقلاب اسلامی تحمیل کرده بودند و...و اما، با ترویجکنندگان خط سازش گفتنیهایی در میان است. بخوانید!
3- اول باید از منادیان و ترویجدهندگان خط سازش و تفکر تسلیم پرسید؛ کدام پیروزی، آرامش، رفاه و دستاوردی را میتوانید نشان بدهید که بدون مقاومت در برابر زورگویان به دست آمده باشد؟ اگر نمونهای دارید- که ندارید- بفرمائید!دوم؛ کدام خط سازش و تسلیم در مقابل قدرتهای استکباری را میتوانید آدرس بدهید که سرانجامی غیر از «خفت»، «ذلت»، «غارت منابع طبیعی و ثروت ملی»، «اختناق»، «گسترش فقر» و ناامنی و زندگی بردهوار ملتهای سلطهپذیر، داشته باشد؟ اگر نمونه و آدرسی در چنته دارید- که میدانیم و میدانید- ندارید، ارائه دهید. این گوی و این میدان.سوم؛ اشاره که نه، بلکه تأکید بر این واقعیت غیرقابل انکار که ترویجدهندگان خط سازش و نظریهپردازان امروزی «تفکر تسلیم»، زندگی آرام، کرسیهای مسئولیت و حتی تکتک نفسکشیدنهای خود را وامدار و مدیون همان کسانی هستند که با وقاحت و نمکناشناسی آنان را «تندرو»! مینامند. به بیان دیگر، اگر این روزها، آمریکا و متحدانش آغوش خود را به سوی نظریهپردازان خط سازش گشودهاند و در حالی که از سازشناپذیران خط مقاومت با عناوینی نظیر «تندرو» و «افراطی»! یاد میکنند، پیروان خط سازش و تسلیم را با واژههایی نظیر «عقلگرا»! «واقعبین»! و... تحویل میگیرند، این تحویل گرفتنها به خاطر احترام به شخصیت سیاسی سازشکاران نیست، بلکه اگر ایستادگی غیرتمندانه خط مقاومت نبود، آمریکا و متحدانش برای سازشکاران تره هم خرد نمیکردند، بخوانید!
4- این یک قاعده و فرمول شناخته شده است که هرگاه دشمن در مسیر زورگویی و باجخواهی خود با خط مقاومت روبرو میشود و ناکام میماند، برای مقابله با ایستادگی و مقاومت مردم و ایجاد شکاف در سدی که پیشروی میبیند، به جریانات و افراد سازشکار که ترس، رفاهطلبی و خوشگذرانی از ویژگیهای آنان است روی میآورد و با مطرح کردن و تحویل گرفتن آنها به دنبال شکافی برای رخنه در سد مقاومت میگردد.بنابراین افراد و جریانات سازشکار به خودی خود برای دشمن کمترین ارزش و اهمیتی ندارند، بلکه اگر از سوی حریف تحویل گرفته میشوند این تحویل گرفتن را مدیون خط مقاومت هستند و چه نمکنشناس و بیشخصیتاند سازشکارانی که ولینعمتهای خود، یعنی نیروهای مقاوم و سازشناپذیر را «تندرو»! و «افراطی»! مینامند!
5- حالا به چند نمونه زیر که فقط اندکی از بسیارهاست توجه کنید، قضاوت با خودتان؛
✓ اگر ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی و مقاومت و سختی کشیدن مردم در مقابل هجوم سراسری دشمنان نبود، آمریکا و متحدانش به جریانات و گروههای سازشکار کمترین اهمیتی میدادند؟!
✓ اگر مقاومت جانانه ملت در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 نبود و دست دشمن برای براندازی بازمانده بود، مثلث آمریکا، اسرائیل، انگلیس، برای سران و عوامل فتنه تره خرد میکردند؟
✓ اگر انقلاب اسلامی و نیاز نظام سلطه جهانی به جریانسازی منطقهای علیه آن نبود، آمریکا و متحدانش به ملک عبدالله و ملکحسین، حسنیمبارک و... کمترین اهمیتی میدادند؟!
✓ اگر مقاومت حزبالله، نبود، آمریکا و اسرائیل نیازی به محمود عباس و تحویل گرفتن خط سازش در منطقه داشتند؟
✓ وقتی حکومت بعثی عراق آیتالله صدر را به شهادت رساند، «بنت الهدی» خواهر ایشان به خیابان آمد و مردم را به مقابله فراخواند ولی فقط 50 نفر با او همراهی کردند و نتیجه آن شد که علاوه بر شهادت بنتالهدی و بسیاری از علمای دیگر، میلیونها نفر از مردم عراق در هجوم وحشیانه بعثیها به قتل رسیدند و یا در جریان جنگ تحمیلی به زور وادار به حضور ناخواسته در میدان نبرد شدند.
✓ اگر محمد مرسی و اخوانالمسلمین، بعد از انقلاب اسلامی مصر راه سازش با آمریکا و اسرائیل و متحدان منطقهای آنها، نظیر عربستان و قطر را در پیش نگرفته بودند، آیا امروز مردم مصر زیر چکمه نظامیان آمریکایی دست و پا میزدند؟ و دادگاه نظامی، در یک روز 700 نفر را محکوم به اعدام میکرد؟!
✓ اگر مردم سوریه در کنار بشار اسد در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش مقاومت نکرده بودند، امروز شاهد پیروزی بودند؟
✓ اگر مردم ایران در برابر باجخواهی هستهای و غیرهستهای آمریکا به مقاومت مثالزدنی دست نزده بودند، آیا به سرنوشت کشورهایی نظیر مصر مبتلا نبودند و آیا آمریکا و متحدانش برای شخصیتهای سازشکار امروزی کمترین ارزش و اهمیتی قائل بودند؟!
اگر و... اگر...
6- و بالاخره، خطاب به سازشکاران و نسخهنویسان «تسلیم» گفتنی است که اگر اهل انصاف باشید بایستی در مقابل هر نفسی که میکشید و هر گامی که به آرامش و امنیت برمیدارید، هزار بار بر دست بازوی همان کسانی بوسه بزنید که ولینعمت شما هستند ولیشمایان با نمکناشناسی آنان را «تندرو» و «افراطی»! مینامید!
ای آب ندیدهها و آبیشدهها
بیجبهه و جنگ انقلابیشدهها!
مدیون شب حمله جانبازانید
ای بر سر سفره آفتابیشدهها
کورش شجاعی ستون سرمقاله روزنامه خراسان را به مطلبی با عنوان«ریشه همه مفسدان و مسئولان اعتمادسوز را بسوزانید»اختصاص داد که در ادامه میخوانید:
دو روز پیش عامل اصلی فساد ۳ هزار میلیارد تومانی پس از برگزاری ۱۵ جلسه دادگاه به اتهام افساد فی الارض و به خاطر اخلال در نظام اقتصادی کشور با تبانی و فساد در شبکه بانکی و توسل به روش های متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی و شرکت در پولشویی و پرداخت رشوه اعدام شد.پرونده این فساد بزرگ مالی با ۳۹ متهم از اواسط سال ۱۳۹۰ تشکیل شد و نخستین جلسه دادگاه در اسفند همان سال برگزار و پس از ۱۵ جلسه دادگاه، در نهایت ۴ نفر از متهمان این پرونده به اعدام، ۲ نفر به حبس ابد و بقیه متهمان نیز به حبس از یک تا ۲۰ سال محکوم و برای ۲ نفر نیز حکم برائت صادر شد.
در این نوشته قصد آن ندارم که به بررسی ماجرای مه آفرید امیر خسروی که در سال ۱۳۴۸ در یکی از روستاهای استان گیلان به دنیا آمد و این که چگونه شد پس از راه اندازی یک گاوداری در فاصله چند سال با استفاده از رانت های گوناگون و دریافت وام های کلان و خرید برخی کارخانه ها و شرکت های دولتی به سرمایه نجومی و نامشروع چند هزار میلیارد تومانی دست یافت، بپردازم آن هم در شرایطی که به گفته وزیر ورزش و جوانان 1.5 میلیون زوج در نوبت وام ۳ میلیونی ازدواج مانده اند یا بسیاری از مردم برای دریافت وام های اندک باید هزار مشقت را تحمل کنند بلکه با بیان این مقدمه قصد دارم چند نکته اساسی درباره فساد در سیستم اقتصادی را به اجمال بنویسم.
۱ - بی گمان این فساد ۳ هزار میلیارد تومانی همانطور که در پرونده دادگاه کاملاً مشخص است توسط یک نفر به وقوع نپیوسته در نتیجه همانطور که عامل اصلی این فساد و ضربه زننده به اقتصاد کشور و از آن مهم تر ضربه زننده به اعتماد و اطمینان مردم پس از برگزاری جلسات متعدد دادگاه به اشد مجازات محکوم شد مردم انتظار دارند تمام کسانی که به هر شکل در این فساد نقش داشته اند نیز به سزای عمل نامشروع و خیانت کارانه خود برسند و دستگاه های دولتی و قضایی و امنیتی تمام سرشاخه ها و شاخه های کوچک و بزرگ این فساد و دیگر مفاسد اقتصادی که در سیستم بانکی و اقتصادی کشور نفوذ کرده را شناسایی و به محکمه بسپارند و دستگاه قضایی نیز همه مقصران و حتی کوتاهی کنندگان در این فساد مالی و دیگر مفاسد اقتصادی را به تناسب قصور یا جرمی که مرتکب شده اند محاکمه و به سزای عمل خود برساند به گونه ای که هیچ مقصر و یا مجرم خرد و کلانی در هر رده مسئولیتی که قرار دارند یا داشته اند کمترین حاشیه امنی برای فرار از محاکمه و مجازات پیدا نکند و هیچ مقصر و مجرمی در هیچ رده مسئولیتی و در هر لباسی نتواند از چنگ قانون بگریزد. پر واضح است که فسادهای بزرگ این چنینی بدون همکاری، مباشرت و تبانی برخی از مسئولان بانکی و برخی دوایر دولتی و حتی بخش خصوصی و... شکل نمی گیرد پس مردم به حق منتظر شناسایی کامل تمام مقصران و مجرمان نه تنها در این فساد بلکه همه فسادهایی که در سیستم اقتصادی رخ داده هستند.
تحقق این مطالبه مردم پس از اقدام قاطع اخیر قوه قضاییه نه تنها موجب می شود که همه خصوصاً مجرمان و تبهکاران اقتصادی و غیراقتصادی باور کنند هزینه ارتکاب جرم و ضربه زدن به حیثیت نظام بانکی و اقتصادی کشور و از آن مهم تر ضربه زدن به اطمینان و اعتماد مردم بسیار بالاست بلکه چنین اقدام هایی باعث می شود آن بخش از اعتماد و اطمینان خدشه دار شده مردم که بر اثر اعمال مجرمانه مفسدان اقتصادی به وجود آمده تا حدود زیادی ترمیم و بازسازی شود.
۲ - آن چه بیش از پیش باید مورد توجه تمامی مسئولان و قانونگذاران و سیستم بازرسی و نظارتی کشور قرار بگیرد این است که این سیستم باید آن چنان قانونمند، چابک، کارآمد و موثر باشد که به بهترین شکل بتواند از به وجود آمدن مفاسد بزرگ و حتی کوچک در همان ابتدای امر جلوگیری کند و سیستم آن چنان قانونمند و کارآمد باشد که هیچ کس نتواند با رشوه، جعل یا هر اقدام خلاف دیگری در آن اخلال به وجود بیاورد. بنابراین تلاش بسیار موثرتری باید از سوی قانونگذاران و مسئولان و ناظران و بازرسان و مجریان انجام شود که احتمال فساد در سیستم را به صفر نزدیک کند و قطعاً مسلم است که پیشگیری بسیار آسان تر و بهتر از جراحی های سخت است.
۳ - نکته قابل توجه دیگر این که اگر با همه دقت ها و کارآمدی سیستم باز هم خدای ناکرده تخلفی صورت گیرد باید سیستم نظارتی و بازرسی درون سازمانی و سیستم نظارتی بازرسی برون سازمانی به گونه ای حساس و هوشیار باشد که هر گونه تخلف را در همان ابتدای امر شناسایی و از گسترده شدن آن و تبدیل آن به یک دمل چرکین جلوگیری کند، چرا که هر تخلفی آن گاه که در ابتدای کار قرار دارد هم برخورد با آن آسان تر و هم هزینه های برخورد با آن تخلف کمتر است و هم ضرر بسیار کمتری به کشور وارد می کند. بنابراین همه مسئولان باید توجه کنند که با تخلف در هر حدی از کوچکی که قرار دارد باید همان ابتدا با دقت و قاطعیت برخورد کرد و با تخلف در هر حدی از سوی هر کسی از کارمند جزء گرفته تا مدیران ارشد بدون ملاحظه و تسامح برخورد شود نه این که سزای برخی تخلفات این باشد که مدیری را از جایی به جایی دیگر انتقال دهند.
۴ - پس از اعمال مجازات درباره عامل مهم فساد بزرگ ۳ هزار میلیاردی اکنون مردم منتظر محاکمه و مجازات سایر عوامل شناخته شده از جمله خاوری و عوامل ناشناخته این پرونده و دیگر پرونده ها هستند از جمله پرونده بیمه، پرونده تأمین اجتماعی، پرونده بابک زنجانی، پرونده رانت ۶۵۰ میلیون یورویی که توسط یکی از نمایندگان مجلس مطرح شد و برخی پرونده های خرد و کلان دیگر که باید با سرعت و دقت با اقدام قاطع قوه قضاییه و همکاری مسئولان دولتی و سیستم نظارتی تعیین تکلیف شود.
۵ - نه تنها تخلف و فسادهای اقتصادی بلکه تمامی جرایم و مفاسد باید با جدیت و قاطعیت پیگیری شود و مجرمان به سزای اعمال خود برسند، چه مفسدانی مانند آنانی که با چاقو و قمه از مردم زورگیری می کنند و امنیت جامعه و احساس امنیت را به خطر می اندازند، چه سارقان سابقه داری که مال و جان مردم را به یغما می برند و بعضاً پس از گذراندن زندان های کوتاه مدت دوباره به جان مردم می افتند، چه تبهکارانی که با سلاح سرد و گرم محل کسب و کار مردم را ناامن می کنند، چه آنان که در ملاء عام عربده کشی می کنند و باعث ایجاد رعب و وحشت در جامعه می شوند، چه آنان که در عین پست فطرتی نوامیس مردم را هتک حرمت می کنند، چه سوداگران مرگی که با توزیع مواد مخدر، جان و جوانی جوانان این مرز و بوم را به آتش می کشند، چه بدهکاران بزرگ بانکی و... به هر صورت در هر کدام از این موارد ابتدا باید با انجام کار کارشناسی و تقویت فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی و رعایت اخلاق زمینه ارتکاب کلیه جرایم به حداقل برسد ثانیاً باید با هر مجرمی در هر رده ای و با هر جرمی با قوت و اقتدار برخورد کرد تا هیچ مجرمی و خطاکاری جرأت تن به خطا دادن نداشته باشد.
۶ - برخورد قاطع، شفاف و از سر دقت، عدل، انصاف و اعمال مجازات متناسب با جرم آن گونه که خاصیت بازدارندگی و تکرار نشدن جرم را داشته باشد نه تنها میزان جرم و خطا را کاهش می دهد بلکه باعث ترمیم و بازسازی اعتماد و اطمینان مردم به سیستم های نظارتی و دستگاه عدلیه و قوای مقننه و مجریه می شود، همچنین برخوردهای قاطع و به موقع با خلافکاران و مجرمان در هر رده ای که هستند باعث پالایش مجموعه کشور و حاکمیت از خطا و خلاف و جرایم و مجرمان و خلافکاران می شود، همچنین موجب تجمیع قوا و مردم برای سازندگی و پیشرفت و توسعه و سرافرازی هر چه بیشتر کشور در عرصه جهانی و همچنین از همه مهمتر شادی روح شهیدان و خشنودی و رضایت خداوند باری تعالی می شود.
۷ - نکته مهم دیگر این که بی گمان مهم ترین سرمایه ماندگاری و پیشرفت هر حاکمیتی، اعتماد و اطمینان مردم است بر این اساس در هر فسادی مهم تر از سایر افراد، کسانی هستند که دستی در مسئولیتی هر چند کوچک یا بزرگ در حاکمیت از جمله در سیستم بانکی و اقتصادی دارند و در مباشرت، تبانی، همکاری، زمینه سازی، چشم بستن بر خلاف در جریان هر گونه فساد کوچک یا بزرگی نیز دستی دارند بنابراین جرم و خیانت این گونه افراد چون به نوعی به حاکمیت وصل و منتسب هستند از دیگران بیشتر است چرا که موجب بدبینی و خدشه دار شدن اعتماد و اطمینان مردم که سرمایه اصلی هر حاکمیتی است می شوند پس این گونه افراد در هر سطح و منصبی باید هر چه سریعتر، قاطعانه و شفاف، محاکمه و به اشد مجازات محکوم شوند تا بدین ترتیب ریشه مفسدان و مسئولان اعتمادسوز در این کشور سوزانده شود.
روزنامه وطن امروز در مطلبی با عنوان«تئوریزه کردن سازش خیانت است»که در ستون یادداشت روز خود پیرامون موضوع رهبر انقلاب در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی اینچنین ادامه داد:
حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، تنها راه ایستادگی در مقابل جبهه ضدبشری استکبار را استمرار تفکر «مبارزه» با این جبهه دانستند و با اشاره به لزوم توجه جدی مجلس شورای اسلامی و دولت در تدوین برنامه ششم، بر سه اولویت اصلی «اقتصاد مقاومتی»، «فرهنگ انقلابی و دینی» و ادامه روند پرشتاب «پیشرفتهای علمی» تأکید کردند و فرمودند: راه حل مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور را نمیتوان در بیرون از مرزها پیدا کرد بلکه علاج واقعی مشکلات در درون کشور و تکیه بر ظرفیتها و تواناییهای داخلی است. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار ضمن تسلیت سالروز شهادت امام موسیکاظم(ع)، به شکلگیری نظام اسلامی و همچنین بقای آن براساس «تفکر مبارزه» اشاره و خاطرنشان کردند: پیشرفت جمهوری اسلامی ایران و عبور موفقیتآمیز نظام اسلامی از مقاطع مهم و سرنوشتساز 35 سال گذشته مرهون مبارزه جدی، صادقانه و خردمندانه ملت ایران بوده است که این تفکر باید با حفظ ویژگیهای آن ادامه یابد.حضرتآیتالله العظمی خامنهای با تأکید بر اینکه بدون ادامه تفکر مبارزه با جبهه استکبار نمیتوانیم به اهداف والای نظام اسلامی برسیم، افزودند: علت تأکید بر ادامه مبارزه، جنگطلبی نظام اسلامی نیست بلکه عقل و خرد حکم میکند که انسان برای عبور از منطقهای مملو از دزدان دریایی، خود را مجهز کند و توانایی و انگیزه دفاع از خود را داشته باشد. ایشان تأکید کردند: دنیای امروز مملو از دزدان غارتگر عزت و حیثیت و اخلاق بشریت است که با مجهز شدن به علم و کسب ثروت و قدرت، با وجههای به ظاهر انسانی بهراحتی مرتکب جنایت میشوند و به آرمانهای بشری خیانت و در نقاط مختلف دنیا جنگافروزی میکنند.رهبر انقلاب اسلامی گفتند: در چنین شرایطی چارهای جز ادامه مبارزه و حاکم بودن تفکر مبارزه در همه امور کشور اعم از داخلی و خارجی وجود ندارد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تلاش عدهای برای تئوریزه کردن «تفکر سازش و تسلیم»، خاطرنشان کردند: کسانی که میخواهند، سازش و تسلیم در برابر زورگویان را ترویج و نظام اسلامی را متهم به جنگطلبی کنند، در واقع مرتکب خیانت میشوند. ایشان افزودند: نظام اسلامی، نظام انسانی و شرف و احترام به کرامت بشریت و نظام صلح و خیر است.رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: همه مسؤولان کشور در بخشهای مختلف اعم از بخشهای اقتصادی، علمی و فرهنگی، سیاستگذاری، تقنین و مذاکرات خارجی باید بدانند که در حال مبارزه هستند و در مسیر ادامه مبارزه پیدایش و بقای نظام اسلامی قرار دارند. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: این موضوع باید همچون تفکر گستردهای بر تمام امور و شئون کشور حاکم باشد و باید خود را در مقابل جبهه استکبار قوی کرد و محکم ایستاد. ایشان در ادامه همین مبحث، سؤالی را مطرح کردند و گفتند: این مبارزه تا چه زمانی طول خواهد کشید؟ رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به این سؤال تأکید کردند: مبارزه و جهاد تمامشدنی نیست چون شیطان و جبهه شیطان همواره وجود دارد اما ممکن است در شرایط مختلف شیوهها و روشهای جهاد و مبارزه متفاوت باشد. حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند:
این مبارزه هنگامی به پایان خواهد رسید که جامعه بشری بتواند خود را از شر جبهه استکبار و در رأس آن آمریکا که پنجههای خود را بر جسم و روح و فکر بشریت گسترانیده است، رهایی دهد که این کار نیز نیازمند مبارزهای دشوار و طولانی و گامهای بلند خواهد بود. ایشان برپایی نظام اسلامی در ایران را بلندترین گام در مسیر این مبارزه دانستند و افزودند: تشکیل دورههای پیدرپی مجلس در 35 سال گذشته و حضور نمایندگان در مجلس به عنوان مظهر مردمسالاری دینی، یک مبارزه است که باید آن را قدر دانست و به پیش برد. رهبر انقلاب اسلامی به موضوع تأکید بر «مدیریت جهادی» در نامگذاری سال جاری اشاره و خاطرنشان کردند: مدیریت جهادی فقط شامل امور مربوط به دولت نمیشود بلکه مجلس نیز اگر وظایف تقنینی و نظارتی خود را فقط با انگیزه خدمت به مردم انجام دهد، بزرگترین کار جهادی صورت گرفته است. حضرت آیتالله خامنهای، تنها راه حل مشکلات کشور را اقتصاد مقاومتی و پرهیز از چشم دوختن به بیرون از مرزها دانستند و گفتند: من از همه کسانی که در بخشهای مختلف ابتکار و حرکت دارند، دفاع صمیمانه و واقعی میکنم اما معتقدم، علاج مشکلات در درون کشور است. ایشان افزودند: برای حل مشکلات باید راه حل صحیح را شناخت و با دلیری و شجاعت آن را انجام دادکه یک گام بلند در این عرصه اقتصاد مقاومتی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حمایتها و ستایشهای لفظی که در ماههای اخیر از اقتصاد مقاومتی شده است، تأکید کردند: برای اجرای اقتصاد مقاومتی تمجید و ستایش لفظی کافی نیست بلکه باید حرکت و اقدام کرد. حضرت آیتالله خامنهای با تشکر از فعالیتهای دولت و مجلس درباره اقتصاد مقاومتی گفتند: مجلس باید فعالیتهای انجام گرفته را در بُعد تقنینی و در بُعد نظارتی، پیگیری جدی کند. ایشان تصویب قوانین مناسب برای اقتصاد مقاومتی و حذف قوانین مزاحم یا معارض و نظارت بر عملکرد دولت را از وظایف اصلی مجلس برشمردند و افزودند: مجلس درباره قانونگذاری برای اقتصاد مقاومتی نمیتواند فقط متکی به طرحها باشد بلکه دولت باید لوایح مناسب را به مجلس ارائه دهد. رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به آماده شدن مجلس شورای اسلامی برای تدوین «برنامه پنجساله ششم» تأکید کردند: در این برنامه باید «اقتصاد مقاومتی»، «فرهنگ» و «علم» 3 اولویت اصلی باشند. حضرت آیتالله خامنهای درباره «فرهنگ» گفتند: منظور از فرهنگ، فرهنگ انقلابی و دینی و ایجاد حرکت فرهنگی بر مبنای اسلام و ارزشهای اسلامی و تقویت فرهنگ و باور و آداب و اخلاق اسلامی در جامعه است. ایشان تأکید کردند: نباید به صرف بهوجود آمدن و یا گسترش یک ابزار فرهنگی در جامعه، تلقی پیشرفت فرهنگ شود بلکه پیشرفت فرهنگی در جامعه، هنگامی است که فرهنگ دینی و انقلابی گسترش یابد. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: انتظار من از نمایندگان مجلس به عنوان سربازان انقلاب، حمایت از گسترش فرهنگ انقلابی و اسلامی در جامعه است.
حضرت آیتالله خامنهای درباره «علم» به عنوان سومین اولویت تدوین برنامه ششم گفتند: حرکت پرشتاب علمی که در 12 سال اخیر در کشور بهوجود آمده، به هیچ وجه نباید کُند شود بلکه باید سرعت و شتاب آن بیشتر شود. ایشان موضوع علم را برای کشور بسیار مهم خواندند و خاطرنشان کردند: بخش عمدهای از افتخار ملی، عزت ملی و ثروت ملی بهوسیله علم به دست میآید.رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود، یکی از وظایف اصلی نظارتی مجلس را مبارزه حقیقی با فساد برشمردند و تأکید کردند: در موضوع مبارزه با فساد، از همان ابتدا نباید اجازه داد که کانونهای چرکین شکل بگیرد زیرا در این صورت یا مقابله امکانپذیر نیست و یا اینکه مقابله بسیار دشوار خواهد شد. حضرت آیتالله خامنهای همچنین به ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت اشاره کردند و با استقبال از طرح مجلس شورای اسلامی برای افزایش باروری و پیشگیری از کاهش جمعیت گفتند: درخصوص جمعیت باید مراقب باشیم که اشتباه سالهای قبل تکرار نشود زیرا بهترین حالت برای دشمن، ایرانی «کمجمعیت» و با اکثریتی «سالخورده» است.
ایشان تأکید کردند: درباره موضوع افزایش جمعیت باید طرحها، صحیح، منطقی و عالمانه باشند. پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، آقای دکتر لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در سخنانی ضمن تسلیت شهادت امام موسیکاظم علیهالسلام و تبریک حماسه فتح خرمشهر و بعثت پیامبر گرامی اسلام گفت: مجلس شورای اسلامی در مسائلی همچون فلسطین، سوریه و هستهای موضعی مستحکم و مقتدرانه داشته است. دکتر لاریجانی با اشاره به ارائه 450 طرح و لایحه در دوره دوساله مجلس نهم، افزود: در دو سال گذشته از میان طرحها و لوایح رسیده، 80 قانون به تصویب رسیده است که مواردی چون قانون نظام صنفی، بودجه، آیین دادرسی کیفری از اهم این موارد بوده است. رئیس مجلس شورای اسلامی جهتگیری کلی قوه مقننه را تقویت فضای کسب و کار، پیگیری سیاستهای اقتصاد مقاومتی و تقویت بعد نظارتی مجلس از طریق کمیسیونهای مربوطه یا از طریق طرح سؤال از مسؤولان اجرایی، تحقیق و تفحص و دیوان محاسبات بیان کرد.
«معجزه بعثت»عنوانی است که روزنامه جمهوری اسلامی به مطلبی چاپ شده در ستون سرمقاله خود اختصاص داد:
واقعه مهم بعثت پیامبر بزرگ اسلام را هیچکس بهتر از حضرت علی علیه السلام نمیتواند تفسیر کند و فلسفه آن را بیان نماید. امیرالمؤمنین در اولین خطبه نهج البلاغه، بعد از تشریح خلقت انسان و ارسال رسل از ناحیه خدای متعالی به بعثت پیامبر اسلام میپردازد و میفرماید:
خدای سبحان، حضرت محمد صلیالله علیه و آله و سلم را مبعوث به رسالت فرمود تا به عهد خود با مردم وفا نموده و نبوت را به کمال برساند. او پیامبری است که پیمان پیامبرش از همه پیامبران گرفته شده بود، علائم نبوتش شناخته شده بود و تولد او بر همه مبارک بود. او هنگامی به رسالت مبعوث شد که مردم در روی زمین دچار پراکندگی بودند و خواستهها و گرایشهای گوناگون داشتند. عدهای خدا را به مخلوقات او تشبیه میکردند و گروهی ویژگیهای خدا را منکر بودند و به غیر خدا نسبت میدادند. در چنین زمانی، خدای متعال با مبعوث نمودن پیامبر اسلام به نبوت، مردم را از گمراهی و جهل نجات داد."از بیان امیرالمؤمنین علیه السلام کاملاً مشخص است که فلسفه بعثت پیامبر اسلام، نجات دادن مردم از پراکندگی و هدایت آنها به مسیر خداشناسی و توحید بود. توصیف شرایط نابسامان، زمان بعثت که تفرقه، انکار خدا، بت پرستی و جهل بود، بدین معنی است که پیامبر اسلام مبعوث شد تا مردم را از پراکندگی نجات دهد، آنها را با خدا آشنا کند، از بتپرستی دور نماید و از دیو جهل برهاند. این، ویژگی هر چند به همه پیامبران تعلق دارد ولی از آنجا که پیامبر اسلام با دین خود، ادیان گذشته را کامل کرد بطور طبیعی دارای برجستگی بیشتری در این زمینه بود. ماندگاری و گسترش دین اسلام و توفیق بزرگی که پیامبر اسلام برای عمق بخشیدن به توحید پیدا کرد نیز این واقعیت را به نمایش میگذارد.
نکته قابل تأمل اینست که جهان در مسیر تحول خود علیرغم پیشرفتهای زیادی که در زمینههای علم و صنعت کرده، بعد از خروج از قرون وسطی و دست یابی به تمدن مادی جدید، بار دیگر گرفتار جمود و جهل و خرافه در بخش معنوی شد و از مسیر هدایت الهی فاصله گرفت. در اروپا و غرب "اومانیسم" جای خداپرستی را گرفت و با دست اندازی قدرتهای غربی به کشورهای شرقی، ملتهای شرق نیز مقهور فرهنگ غرب شدند.تمدن غربی، ظاهری زیبا و جذاب داشت ولی باطن آن هیچ تفاوتی با فرهنگ دوران جاهلیت نداشت. اصالت انسان یا اومانیسم، بهانهای بود برایآنکه زراندوزان غربی بتوانند با دستورالعملی که خود صادر میکنند، هر چند در تضاد با فرمان خدا باشد، انسانها را استثمار کنند و زنان را نیز علاوه بر بهره کشی از آنها در کارخانجات، مورد سوءاستفادههای جنسی نیز قرار دهند.
بیهوده نبود که بعضی از نویسندگان جهان اسلام و عرب، عنوان "جاهلیت مدرن" را برای فرهنگ غرب در قرن اخیر برگزیدند و تمدن جدید غرب را نوعی بازگشت به دوران جاهلیت دانستند. این، یک ارزیابی واقعی بود که در عمل نمونههای زیادی داشت و سلطه استعماری کشورهای غربی بر سایر ملتها و حتی فشارها و زورگوئیهای آنها به بومیان قاره آمریکا نیز بخشی از همین جاهلیت مدرن است. این فرهنگ مادی، برای انسان غربی و ملتهای تحت استعمار آنها هویت انسانی باقی نگذاشت، میان آنها و خدا و دین خدا فاصله انداخت و مظاهر فریبنده تمدن مادی را در باور آنها به جای خدا نشاند.انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی را اگر در محدوده تغییر یک رژیم شاهی به یک نظام حکومتی دینی و مردمی که در ایران رخ داد تصور کنیم، به این انقلاب جفا کرده ایم. کاری که امام خمینی با رهبری انقلاب اسلامی و به پیروزی رساندن آن انجام داد بسیار فراتر از تغییر رژیم حکومتی یک کشور بود. این انقلاب توانست همچون سد محکمی در برابر حرکت پرشتاب و خطرناک "جاهلیت مدرن" بایستد و مانع نابودی کامل فرهنگ و باورهای ملتها شود و راه را بر سیل بنیان کن دور شدن از خدا و تسلیم جهان بینی مادی شدن ببندد. درست در شرایطی که غرب بر طبل اومانیسم میکوبید و برای خدا حسابی باز نمیکرد و در طرف مقابل نیز اردوگاه ماتریالیسم به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی در پرتو تعالیم مارکس و لنین، دین را افیون تودهها معرفی میکرد و دینداران را تحقیر میکرد که شما به چیزی اعتقاد دارید که مردم را به تسلیم شدن در برابر قدرتها تشویق میکند و اصولاً در قاموس خود الفبای مبارزه را ندارد، یک روحانی مسلمان از ایران، که بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک با پایگاه حکومتی ماتریالیسم دیالکتیک داشت، به نام دین قیام کرد و یک ملت دهها میلیونی را با سخنرانیها و اعلامیههای خود به حرکت در آورد و با شعار "الله اکبر" توانست بنیان یک رژیم 2500 ساله را به همراه حامیان ابرقدرتش که عمدتاً از اردوگاه غرب بودند بر کند و بر شعار دروغین "دین، افیون تودههاست" خط بطلان بکشد.
این، معجزه بعثت در عصر جدید بود، معجزهای که قدرتهای جهانی مجهز به سلاحهای اتمی و حکومت تا دندان مسلح محلی نتوانستند در برابر آن مقاومت کنند و مجبور شدند این قدرت جدید، که قدرت دین است، را باور نمایند. این معجزه معنوی، در منطقه و جهان، طوفانی به راه انداخت و راه را برای آزاد شدن ملتها از زنجیر اسارتهای فکری هموار کرد و مسیر تاریخ را که با سرعت به سوی فرو رفتن در ظلمت مطلق میرفت، تغییر داد. این، کار خدا بود که به دست امام خمینی و فداکاری ملت ایران انجام شد و سرود "الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور" را در سرتاسر جهان نواخت و البته حساسیت شدید دشمنان خدا را بر انگیخت و آنان را به تکاپو واداشت، تکاپوئی که اکنون برای مقابله با فلسفه بعثت در جریان است و بخشهائی از جهان را درگیر خود کرده است. این تکاپو برخلاف ظاهری که دارد، به نفع دشمنان بعثت تمام نخواهد شد بلکه قطعاً زمان را آبستن حادثهای کرده است که سرنوشت جهان را به نفع دینداران رقم خواهد زد. این حادثه مهم در راه است.
ادامه دارد
روزنامه دنیای اقتصاد مطلبی را با عنوان«حقوق شهروندی؛ نگاه به خیابان به جای کتابها»در ستون سرمقاله اش به چاپ رسید:
سانچو پانزا، شخصیت داستانی طنز، گفته بود که «اگر قرار باشد مرا به ریاست عدهای از مردم بگمارید بهتر است یک قبیله سیاهپوستان باشد؛ زیرا اگر نتوانستم با مردمم کنار آیم لااقل آنها را بهعنوان برده بفروشم و دخلی فراهم کنم.» مصداق این گفته را بعدا مطرح خواهم کرد. هر انسان در محیط اجتماعی و بهعنوان یک واحد از بدنه اجتماع و عضو آن به صورت مجموعهای از حقوق تعریف میشود (مانند حق حیات، حق بری بودن از تعرض، حق مالکیت و ...). برده فروش در واقع تمام آن حقوق یک انسان را یکجا میفروشد. لیکن اگر نهاد یا سازمان و تشکیلاتی بود که بخشی از حقوق مردم و شهروندان را فروخت و دخلی حاصل کرد نیز در همان راه ناصواب گام برداشته است. اگرچه آن راه را بعضا طی کرده باشد نیز از صعوبت و اندیشناک شدن پیرامون آن نمیکاهد. نهادی که طی دهها سال در این راه پیگیر بوده است شهرداریها هستند. شهرداریها بودهاند که پیوسته با فروش تخلف به سازندگان اجازه دادهاند تا فضای زندگی مردم شهر با بیبرنامگی تنگتر شود. به عدهای اجازه دادهاند پارکینگها را مسکونی کنند و اتومبیلها را برای پارک به کنار خیابانها بفرستند و فضای ترافیک را تنگتر و بار و هزینه وقت و فرسایش اعصاب و آلودگی را به مردم تحمیل کنند. به عدهای اجازه دادهاند تا در اطراف کوچه باغها برج بسازند و اجازه دادهاند برجها روی باغها و فضای سبزی ساخته شود که فراخگاه تنفس شهر بوده است.
اجازه دادهاند سازندگان مجموعهها در مشاعاتی که خود در برنامه ساختوساز قبلا تصویب کردهاند و در تملک خریداران باید باشد مورد تعرض قرار داده و بخشی از مشاعات را برای فروش مجدد تبدیل به واحدهای اداری یا خدماتی و مسکونی کنند. همین شهرداریها بودهاند که به بعضی مجوز دادهاند واحدهایی با طبقات معدود یا واحدهای ویلایی بسازند و هنوز کار ساختوساز آنها به پایان نرسیده به دیگری اجازه دادهاند در مقابل ساختمان و پنجره و مشرف به حیاط آنها برجهای سر بفلک کشیده بنا کنند. به اطراف شهر نگاه کنید شهری که بیپروا و بیبرنامه از هر طرف در حال گسترش است از یک طرف دامنه تپهها را در مینوردد و از طرف دیگر سینه کوه را میشکافد، از یک سو زبالهدانیهای سابق را میبلعد و از سوی دیگر در دامنه کویر پیشرفت میکند. اگر کسی بپرسد که نقشه این شهر را چه کسی کشیده و شهرسازی را چه کسی به این ناهمسازی و ناهمخوانی طرح انداخته است؟ جواب این است که عمدتا بسازوبفروشها و شهرداریها هم با کیف خود بهدنبال آنها در حرکت و سازمانهای آب و برق و مخابرات نیز لاجرم افتان و خیزان بهدنبال آنها در تلاش برای تامین خدمات شهری روان. شهری که بسازوبفروشها عامل عمده تحرک آن به هر طرف و تغییر تراکم بودهاند بهتر از این نمیشود.
شهری که روی یک زیر بنای سنجیده شکل نگرفته و زیربناها به تبع و بهدنبال ساختوسازها ایجاد شدهاند. (آیا در تلویزیون به دفعات مناظر دلخراشی را ندیدهایم که افراد حاشیهنشین در کنار خانههای ساخته شده در کوچههای خاکی و فاضلاب روان ایستادهاند و به مخبر تلویزیون میگویند چرا کوچه ما آسفالت نمیشود و برای ما آب لولهکشی و برق فراهم نمیگردد؟). شهری که بر اساس یک برنامه مشخص استفاده بهینه از زمین ایجاد نشده است. شهری که برای دهها سال اجازه ساخت به واحدهایی داده که در مقابل زلزله آسیبپذیرند و صدها هزار از این نوع در شهر موجود هستند. بیدلیل نیست که ناگاه سیاستمداران به اطراف خود نگاه میکنند و میگویند این شهر بهعنوان کرسی حکومت مشکلدار است و باید به فکر باشیم تا کرسی را بر داشته و از این دیار رخت بر بندیم.
در اینجا هم تجربهای را میگویم که با حدود هزار نفر در آن مشترکیم. در جایی زندگی میکنیم که بیش از بیست سال است یک سایت ساختمانی است و از زمان فروش اولین واحدهای آماده شده بیست سال ساکنین با صدای بولدوزر و سایر ماشینآلات ساختمانی و گرد و خاک و گرد سیمان و سایر مصالح ساختمانی زیستهاند. ارباب منطقه، یک شرکتی است از لحاظ فعالیت ناکار آمد، وابسته به دولت که سی سال یا بیشتر یعنی از قبل از انقلاب تا کنون روی همین قطعه زمین خیمه زده و بر همین یک تکه زمین باقی مانده و ارتزاق میکند. گفتم ناکارآمد بهدلیل اینکه همان کاری که سایر بسازوبفروشها میکنند و بهدنبال محلهای جدید هستند را نیز نتوانسته پیگیری کند. گهگاه بخشی از فضاهای مشاع یا عمومی را اشغال میکند و روی آن یک برج جدید میسازد. وقتی برج را تمام میکند، آپارتمانها را میفروشد و سپس با شهرداری در مورد پرداخت جریمه که رقمهای میلیاردی است، به تفاهم میرسد. طی سالهای اول انقلاب نیمی از زمین در اختیار خود را از دست داد و در عوض تمام واحدهای مسکونی برنامه اولیه را روی نیمه باقیمانده ساخت؛ یعنی تراکم دو برابر و اکنون نیز حتی بسیار بیش از آن ادامه میدهد. پارسال ماشینهای ساختمانی را برای تخریب زمین بازی بچهها و ساخت برجی جدید، به محوطه آورد که با ازدحام کودکان و نوجوانان و ساکنان به پشت همین زمین عقب نشست و در آنجا بساط را پهن کرد و شبها به خاکبرداری مشغول شد. گفته میشود باز با پرداخت پول به شهرداری مجوز ساخت جدیدی اخذ کرده است.
یکی، دو سال پیش با برخی ساکنین به نزد شهردار محترم محل رفتیم و شکوه کردیم که به چه دلیل حقوق مردم را به این شرکت میفروشید و چرا به یک نقشه که ابتدا خودتان تصویب کردهاید پایبند نیستید و هر سال مجوز جدیدی برای فعالیت این شرکت در همان قطعه زمین صادر میکنید؟ اگر در یک کشور پیشرفته بود شرکت، کار ساختمانسازی را تمام میکرد و تحویل میداد و میرفت بهدنبال فعالیت در سایت جدید. این شرکت مورد نظر بیش از سی سال است روی یک قطعه زمین باقی مانده و هرچه به خاطر تورم زمینها گرانتر میشود، این شرکت نیز تعدی به فضاهای عمومی را بیشتر میکند. شهردار محترم که بسیار مودب و با حسن اخلاق بودند، گفتند ما اختیار قانونی داریم برای اینگونه کارها و میتوانیم مجوزها و طرحهای مصوب قبلی و نقشهها را عوض کنیم. اگر از آن شرکت شکایت کنید کارتان به جایی نمیرسد چون از ما مجوز دارد. اگر از شهرداری شکایت کنید کارتان به جایی نمیرسد چون ما قانون داریم! در اینجا بود که به فکر دنیای سانچو پانزا افتادم. در آن جهان بینی درست است! میتوان حقوق شهروندی همشهریان را فروخت. ولی قانونی که شهرداری بر مبنای آن کار میکند بر مبنای قانون اساسی نوشته شده که عمده شاکله آن برشمردن حقوق مردم و در جهت تامین بهروزی آنها است. بنا بر این شاید مفید باشد روزی به مدیرانی که با مردم در ارتباط هستند آموزش داده شود که این قانون به آن قانون اساسی پیوند دارد و آن قانون اساسی است که این را برای شما قانون کرده است. هر گاه از این قانون برای حفظ حقوق مردم استفاده شد آنگاه کار بر اساس قانون انجام شده. در غیر این صورت، اگر تفسیر این اختیار قانونی در جهت نقض حقوق مردم بود، نام آن در واقع دیگر قانون نیست.
چون پیوند خود را با سرچشمه قانون از دست داده است. هیچکس منکر این نیست که شهرداریها کارهای مهمی را انجام میدهند و کسی هم منکر این نیست که برای تامین هزینه نیازمند در آمد هستند. شایسته است فروش حقوق شهروندان برای کسب درآمد متوقف شود و منابع سالم درآمدی برای انجام خدمات شهری تعیین شود. در این مورد نقش مهمی برای دولت و برای قانونگذار قابل تصور است. این شیوه نه تنها از لحاظ حقوق شهروندی زیانبار است، از لحاظ هزینه برای خود شهرداریها در بلندمدت نیز پر هزینه است. زیرا تصحیح این روندها و شاکلهای که شهر بهخود گرفته صدها سال به طول میانجامد و طی این مدت هزینه ناکارآییها و ضایعات بیشماری را باید تحمل کرد.
مطلبی که هجیر تشکری با عنوان« در ستون سرمقاله روزنامه ابتکار به چاپ رساند به شرح زیر است:
سید محمد مهدی موسوی عنوان«رشد اخلاقی و تربیتی درس بزرگ بعثت نبوی(ص)»را به ستون یادداشت روز روزنامه حمایت پیرامون بعثت پیامبر اکرم(ص) اختصاص داد:
زندگی نورانی پیامبر (ص)، نمونه کاملی از سبک زندگی دینی و متعالی است؛ در واقع حضرت رسول (ص) بر اساس آموزههای قرآن کریم، مدلی از زندگی ارایه فرمودند که پس از ایشان نیز همه حضرات معصومین (ع) در امتداد آموزههای نبوی(ص) به تبیین آن الگو و مدل الهی پرداختند. با وجود این، جای این تأسف، به طورعمیق وجود دارد که شاخصهها و اصول سبک زندگی پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) در زندگی بسیاری از مسلمین و شیعیان تا حد زیادی مورد غفلت قرار گرفته است . امروزه یکی از مهمترین مشکلات جوامع انسانی از جمله جامعه خودمان، کم توجهی به مقوله اخلاق و تربیت است. از این حیث، یکی از اصلیترین رسالتهای انبیای الهی و در رأس آنان خاتم پیغمبران حضرت محمد(ص)، ناظر به تقویت بعد اخلاقی و تربیتی جامعه اسلامی بوده و اساسا سیره تربیتی و اخلاقی حضرت، بخش قابل توجهی از سیره و سبک زندگی ایشان را در برمی گیرد. البته مسایل اخلاقی و تربیتی از چنان حوزه وسیعی برخوردار هستند که نمیتوان آنها را در دو یا چند مورد و موضوع محدود کرد.
اینکه ما معتقدیم پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) برترین الگوهای اخلاقی و تربیتی هستند باید در راس هرم زندگی فردی و اجتماعی ما نمایان باشد. حفظ اعتدال در زندگی، ایثار و گذشت و خوش برخوردی در مواجهه با مردم، رفتار صحیح و کریمانه در محیط خانه و خانواده، مهرورزی در جامعه و به خصوص محیط کار، رعایت دقیق حقالناس و تکریم ارباب رجوع و ... فقط بخشی از درسهایی است که ما میتوانیم از سبک زندگی پیامبر اعظم (ص) کسب کرده و با معطر شدن به این صفات پسندیده اخلاقی در پرتو تربیت صحیح اعتقادی و عملی، زندگی خود را نورانی سازیم و آرامش حقیقی را برای خود، خانواده و اطرافیانمان به ارمغان آوریم. حرکت در مسیر آرمانها و رهنمودهای اخلاقی و تربیتی حضرات معصومین (ع) به ویژه نبی مکرم (ص) چنانچه در عمل صورت گیرد، سعادتمندی به همراه میآورد وگرنه بسنده کردن به جشن و شادیِ صرف در اعیادی چون مبعث و نصب بنرها و پارچه نوشتهها از کلام آن بزرگواران در سطح شهرها – بدون توجه عمیق به فحوای بیان نورانیشان- چندان دردی از دردهای اجتماع امروز ما دوا نمیکند.