تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۶۷۱۱۵

سوریه؛ جولانگاه تروریسم جهانی (بخش اول)


سرویس خارجی: تروریست‌های تکفیری چچنی نقشی محوری درجنگ علیه سوریه دارند واگرچه ورود آنها به این کشور از سال 2012 بطور انفرادی شروع شده، اما خودسرانه نبوده است.به گزارش روزنامه لبنانی«الاخبار» ورود تروریست های چچنی به سوریه ازهمان لحظه اول براساس یک برنامه ریزی وبا توصیه غیرمستقیم دستگاه‌های امنیتی خارجی وتوجیهات مستقیم شرعی وصدورفتواهاصورت گرفته است استفاده ازجنگجویان تکفیری چچنی درجنگ وبحران سوریه،یکی ازمجموعه توافقات دستگاه‌های امنیتی و درراس آنها قطری،سعودی و ترکیه ای است وبا توجه به روابط قطری ها باتروریست‌های چچنی،آنها به عنوان عناصری فعال وارد جنگ شدند و سعودی ها نقش توجیهات شرعی و ترک ها نقش لجستیک را برعهده گرفتند‌.

در سپتامبر2010 ،مقامات گرجستانی « طورخان باترشفلی» را به اتهام خرید و نگهداری سلاح بازداشت کردند، درحالیکه او نمی دانست هدف از بازداشتش، مقدمه ای برای استفاده از او در جنگ است.او نمی دانست که قرار است در آینده به یکی ازمشهورترین فرماندهان طرح جدید جنگ تکفیری تبدیل شود و او را«عمر الشیشانی» صدا بزنند. «طورخان» در منطقه «بانکیسی»در شمال شرقی گرجستان،منطقه‌ای که بیشتر ساکنان آن اصالتا چچنی هستند، در سال 1986 متولد شد و زندگی طبیعی خود را می گذراند تا اینکه در سال 2006 میلادی به خدمت سربازی فراخوانده شد.او جوانی فقیر بود، اما برای یادگرفتن فنون جنگی ولع داشت ومین باعث شدکه درپایان سربازی درسال2008با انعقاد قراردادی به عضویت ارتش گرجستان درآید.

کمتر از یک سال به دلیل ابتلای به بیماری سل، ارتش را ترک کرد تا اینکه در سپتامبر 2010 بازداشت شد و دیگر از او خبری نبود.یک منبع افراط گرای دارای ارتباط قوی با چچنی ها موافقت کرد تا به روزنامه الاخبار، برای پرکردن خانه‌های خالی جدول زندگی «طورخان» کمک کند.وی اینگونه داستان زندگی طورخان را تعریف کرد: دو سال بین ترک ارتش و رفتن به زندان، در آگاهی یافتن طورخان ازافکار تکفیری، نقش مهمی داشت، زیرا با دوستانی که مشتاق جهاد با قرائت تکفیری ها بودند، آشنا و دم خور شد‌.

اما دوران کوتاه زندان، در پایه ریزی سرنوشت و آینده طورخان نقشی بزرگتر داشت و زندگی او را زیر و رو کرد. طورخان در زندان با «‌برادر محمد» تبعه سعودی و کارشناس جهاد و آشنای به رمز و راز آن آشنا شد. او برایش از نقش سعودی ها در جهاد بسیار تعریف کرد وبویژه ازقهرمانی های« خطاب»، همان « ثامربن صالح السویلم» تبعه سعودی که از معروف ترین نمادهای جهادی در چچن بود.عشق و اشتیاق طورخان به افکار تکفیری در زندان هر روز بیشتر و بیشتر می شد و حتی دوستانش گفته اند که در زندان، خواب جهاد علیه « کفار روس» را می دید ودراین اثنا بود که «برادر محمد» خبر داد بزودی آزاد می‌شود و این رویاها بوقوع می پیوندد .همانطور که بردار محمد گفته بود،طورخان به بهانه بیماری سل به سرعت آزاد شد.

برادر محمد،طورخان راهنگام خروج از زندان بدرقه، اما قبل از رفتن به او توصیه هایی کرد و نام اسامی برخی شیوخ تکفیری مرتبط با جهاد و راه های برقراری تماس با آنها را برایش توضیح داد.طورخان فرصت را از دست نداد و به سرعت با دو تن از آن شیوخ از طریق اینترنت ارتباط برقرار کرد و ازآنها در باره «عصر طلایی جهاد» و تلاش‌هایی که در این خصوص شروع شده است، بسیار شنید. توافق کردند که در سرزمین کفار و بطورمشخص « سرزمین کنانه» یامصرملاقات کنند وطورخان حدود فوریه 2011 وارد مصر شد و در آنجا با شماری ازتکفیری ها از جمله یک شیخ سعودی،یک بازرگان قطری، یک جوان ترکیه‌ای که«منصورالترکی» نامیده می‌شد و همچنین یک نفرکه او را اخوانی معرفی کرده بودند،آشنا وهمدم شد.

تاآن موقع صحبتی از«جهاد تکفیری» در سوریه نبود و طورخان گمان می کرد که به زودی مصر را به مقصد قفقاز ترک می‌کند و در جهاد علیه روس‌ها از کمک‌های زیاد ، جدید و مستمری برخوردار می‌شود. اما ناگهان برای او، فلش قطب نما به سوی « جهاد درخاک شام» گردش کرد.«منصور الترکی» که در مدت اقامت طورخان در مصر، برای لحظه‌ای او را تنها نمی‌گذاشت، درجهانی شدن تفکرجهادی طورخان نقشی بزرگ بازی کرد.از طورخان نقل شده است که شیخ منصورباعث شد من باور کنم می‌توان علیه کفاردرهرمکانی جهاد کرد و راه بازگشت خلافت راشدین،ایجاد و تقویت این حکومت درجهان است.به نظرمی رسد که سادگی تاثیرگذاری و فریب دادن طورخان، از دلایل مهم انتخابش برای فرماندهی جهادی‌های تکفیری چچنی در سوریه و زیر پرچم القاعده بوده است.

سفر به سوریه

اواخرسال 2011 ،طورخان خود را در ترکیه و منتظر فراهم شدن مقدمات ورودش به سوریه دید، با این تفکرکه ارزش جهاد علیه همپیمان روسیه که در کافربودنش نباید تردید کرد، کمتر از جهاد علیه روسیه نیست. امیران شرعی برای توجیه ضرورت جهاد تکفیری با سوء استفاده از تاریخ اسلام، به طورخان گفتند که تشکیل حکومت اسلامی تنها بعداز هجرت مسلمانان ازمکه به مدینه و بعدازبازگشت به سرزمین خودشان میسر شد و این هدف اساسی، برای بیشتر جهادی های تکفیری چچنی در سوریه است.آنها با این تصور در سوریه می جنگند و برای همین نام خود را « مهاجرین » گذاشته اند و در ماه مارس 2013 « ارتش مهاجرین و انصار» به فرماندهی طورخان اعلام موجودیت کرد و از این پس طورخان ملقب به «عمرقفقازی»وبعدها عمرچچنی شد؛عنوانی که ازهمان روزاول برای اودرنظرگرفته شده بود.

عمرچچنی در ریف حلب با« ابوالاثیرالعبسی»آشنا شدکه اورابا دنیایی دیگردرجهاد تکفیری آشنا کرد، البعسی شرایط دیدارشیخ عمررا با« ابوبکر البغدادی» سرکرده گروه « داعش » فراهم کرد.عمر چچنی در باره این دیدار گفت:«البغدادی مرا با روی گشاده پذیرفت و به حمایت از جهاد در قفقار وعده داد و قرار شد که در آینده درباره نحوه ارائه کمک ها صحبت کنیم.»ارتش مهاجرین و انصار با داعش برای جهاد علیه نظام سوریه بیعت کرد،اما بیعت درخصوص خلافت،به دلایلی صورت نگرفت،ازجمله اینکه خشم امیر«دوکوعمرف» راموجب نشود.به همین دلیل« صلاح الدین چچنی» با همراه800جهادی تکفیری قفقازی حاضردرسوریه، به شکل توافقی از عمر الشیشانی جدا شدند.در بیانیه صلاح الدین آمده است:«رهبری دولت اسلامی عراق وشام به گروه ما ارتش مهاجرین وانصار، پیشنهاد بیعت داد و بخشی از ما با ابوبکر البغدادی بیعت کردیم و بقیه این بیعت را نپذیرفتند.»

نقش ترکیه

الاخبار خاطرنشان کرد: از زمانی که فلش قطب نمای جهاد تکفیری به سوی سوریه گردش کرده است، این جهاد، برایفای نقش درجه اول ترکیه تکیه داشته است.همکاری ترکیه با جهادی های تکفیری چچنی به دوره عثمانی ها و بطور مشخص، دوران «سلطان عبدالحمید اول» باز می گردد. سلطان عثمانی از شیخ «منصور چچنی» خواست که به او در جنگ علیه امپراتوری روسیه در سال 1787 کمک کند و منصور به این درخواست، مشروط به اینکه خلافتش به رسمیت شناخته شود، پاسخ مثبت داد.

آنکارا از روابط دستگاه امنیتی خود با چندتن از جهادی های تکفیری چچنی استفاده و آنها را به سوریه منتقل کرد و اکنون ترکیه تنها راه ورود آنها به سوریه است و حضور آنها در دو ماه اخیر با توجه به دو جنگ حلب و «کسب» در سواحل سوریه افزایش یافته است.علاوه بر عمر و صلاح الدین ،شماری دیگر از چچنی‌ها در سوریه در جایگاه فرماندهی گروه‌های تروریستی تکفیری حضور دارند:

1- «سیف الدین چچنی» که بعداز اختلاف خانوادگی ،«بانکیسی» را ترک ودر ترکیه زندگی می کرد.او ابتدا تحت فرماندهی وسلطه عمرچچنی قرار داشت تا اینکه بین این دواختلاف شروع شد.سیف الدین،عمر چچنی را به اختلاس وشوراندن نیروهای محلی علیه قفقازی ها متهم کرد و به همین دلیل از او جدا شد.سیف الدین و مجموعه زیردستش درسپتامبر 2013 ،گروهی به نام «‌جندالخلافه» را ایجاد و بطورعلنی اعلام کردند که به «‌جبهه النصره» پیوسته اند.او اخیرا و در هنگام فرماندهی حمله شکست خورده به زندان مرکزی حلب، به هلاکت رسید.

2- «امیر مسلم چچنی» او هم از اهالی «بانکیسی» است و در ارتش شوروی درمغولستان خدمت،سپس دردوجنگ چچنی‌ها علیه روسیه،شرکت کرده و در این جنگ ها تجربیات زیاد جنگی کسب کرده بود‌. او که فرماندهی بخش «سونگا» را برعهده داشت، توسط مقامات روسیه درسال 2008 میلادی بازداشت و سال 2009 آزاد می شود.امیر مسلم چچنی در سال 2012 وارد سوریه شد و ضمن فرماندهی گردان «جندالشام»، در نبردهای ساحل سوریه شرکت کرد.در این گروه، جنگجویانی از لیبی،تونس،سوریه و چچن حضور دارند.وی اوایل سال جاری به حلب منتقل شد تا یکی ازفرماندهان اصلی اتاق عمیات« اهل الشام» باشد.

3- «ابوموسی چچنی» فرمانده عملیات «کسب» یکی از جهادی های تکفیری بخش «سونگا» که تحت فرماندهی «مسلم» قرار داشت و از آنجا برای جنگ تحت فرماندهی ملاعمر، به افغانستان رفت.او اکنون امیر نظامی حرکت« انصار الشام» وابسته به «جبهه الاسلامیه» است.

4- «عبدالکریم کریمه ای» که جانشین صلاح الدین چچنی بود و اخیرا یک گروه ویژه به نام « سریه القرم» تشکیل داده و در حلب با نظام سوریه می جنگد. وی عضو تیپ «‌جیش المهاجرین و الانصار» به فرماندهی صلاح‌الدین است.

چچنی ها در سوریه به کسانی که از قفقاز آمده اند یا از گذشته در ترکیه بوده اند، محدود نمی‌شود. شمار زیادی از دانشجویان قفقازی که قبل از« بهارعربی» در کشورهای عربی بوده و دانشجوی زبان عربی و یا شریعت اسلامی بوده‌اند، وارد سوریه شده اند.شماری از چچنی‌هاهم که به عنوان پناهنده درکشورهای عضو اتحادیه اروپا اقامت داشته اند، خود را به سوریه رسانده اند و این جنگجویان جدید چچنی به محض ورود به سوریه، تحت آموزش‌های شرعی و نظامی قرار می گیرند.بعداز کسب آموزش های شرعی و تایید امیر شرعی گروه تروریستی تکفیری که به آن پیوسته اند، آموزش نظامی 45 روزه شروع می‌شود.

مهمترین آموزش های شرعی که فرامی‌گیرند و باید به آنها ایمان بیاورند، عبارت است از اینکه«هر سرزمینی که تحت حکومت اسلام نباشد،خانه کفراست، سکولاریسم به هر شکلی و شاخه های آن، کفر است وهرکس به آنها ایمان بیاورد، مسلمان نیست و جهاد در سرزمین شام شروع شده و تا روز قیامت ادامه دارد. این سرزمین شام است و حضرت عیسی(ع) در آن وارد می‌شود و دجال از آن خارج خواهد شد.»براساس یک توافق بین امیران چچنی، همه جهادی‌های تکفیری چچنی باید یک قاعده اساسی را قبول کنند و آن اینکه جهادی چچنی به هر دلیلی، با یک جهادی دیگر چچنی نمی جنگد و حتی اگر در گروه های مختلفی عضو باشند، باید همه آنها باردیگر تحت یک پرچم واحد قرار گیرند.

هزاران جنگجوی زن در سوریه

درچنین شرایطی، هفته نامه آمریکایی «نیوزویک» نوشت: 5000 زن در سوریه مشغول جنگیدنند و خطر مهمتر این است که جذب زنان برای عملیات تروریستی، به لبنان هم گسترش یافته است.در این گزارش آمده است:سال ها قبل، یک دختر دانش آموز فلسطینی به نام «آیات الاخراص» که مقادیر معتنابهی مواد منفجره به خود بسته بود، خود را در بازاری در «بیت المقدس» منفجر کرد‌.این دختر 18 ساله، جوان ترین بمب گذار انتحاری فلسطین به شمار می رفت.آن هنگام، دوران انتفاضه دوم و خشونت های خونین در سراسر فلسطین اشغالی بود.در خاورمیانه زنان بسیاری با الهام گرفتن از «آیات الاخراص» جذب گروههای جهادی شدند که در میان آنها دانش آموزان دبیرستانی هم دیده می شدند.

ماه گذشته، یک زن سوری به نام «ام جمال» در لبنان در شهر «النبی شیث» واقع در دره «بقاع» لبنان به اتهام همکاری با «جبهه النصره» مهمترین سازمان تروریستی مشغول جنگ در سوریه، بازداشت شد.جبهه النصره از شاخه‌های القاعده است و تهاجمی ترین و موفق ترین نیروی تروریستی سوریه به شمار می آید. «ام‌جمال» در بازجویی هایش اعتراف کرد که تصمیم داشته زنان دیگری را برای عملیات خرابکاری در لبنان جذب گروه خود کند.چند روز بعد از بازداشت این زن،جبهه النصره یک حمله انتحاری به دره بقاع انجام داد که موجب کشته‌شدن دو سرباز سوری در یک پاسگاه ارتش در شهر«هرمل» لبنان شد.جنگ سوریه که از سال 2011 باآغاز اعتراضات مردمی شروع شد، از مرز هزار روز گذشته است. در این جنگ، گروه های معارض متحد نیستند، بلکه رقیب یکدیگر و چهل تکه اند. پاره ای از آنها زیر سلطه اسلامگرایان افراطی و تحت حمایت نیروهایی خارج از سوریه قرار دارند‌.

مجموعه عملیات آنها، نیازمند جذب نیروهایی بیشتر،هم ازمیان مردان و هم زنان است. به خصوص مبارزان خارجی برای حمله، جذب این نیروها می شوند.گروه ناظر بر حقوق بشر سوریه که در لندن مستقر است، برآورد کرده که درحال حاضر 5000 زن در سوریه مشغول جنگیدنند و مشخص نیست چه تعدادشان خارجی اند.روزنامه انگلیسی «دیلی میل» هم در ماه ژانویه گزارش داد که دو زن انگلیسی که با خود مقادیری پول قاچاق می‌کردند و عازم خاورمیانه بودند تا درعملیات جهادی مشارکت جویند، در فرودگاه «هیترو» لندن بازداشت شدند‌.

مرکز خاورمیانه بنیاد «کارنگی» در بیروت گزارش داد که جبهه النصره به تازگی اززنان برای انتقال موادانفجاری به داخل خاک لبنان استفاده می کند. دلیل این امردرآن است که نیروهای امنیتی حاضردرمرزهای لبنان - سوریه که ازاستحکامات حزب الله به شمارمی‌رود،به زنان کمتر از مردان شک می‌کنند. این نقاط از اهداف اصلی جبهه النصره در لبنان است.«نیوزویک» افزود: جذب مبارز زن در النصره تازگی ندارد. تازگی این پدیده در آن است که برای اولین بار زنان مبارز جنگ سوریه، به درون خاک لبنان سرریز شده اند.این پدیده ثابت می کند که النصره وارد شیوه های جدید عملیاتی داخل خاک لبنان علیه اهداف حزب الله شده است تا آن را وادار به خروج از سوریه سازد.

اماعلل ریشه ای جذب زنان به میادین ستیز و جنگ چیست؟«شادی حمید» از اعضای موسسه «بروکینگز» در این باره توضیح می‌دهد:«جنگ یکی از مظاهر برابری زنان و مردان است. درهر مبارزه یا هر عملیات شورش مآبانه که در راه آزاد سازی انجام می گیرد، زنان معمولا نقش بسزایی برحسب ضرورت ایفا می‌کنند.این نقش می توانددرهرکجا که امکان آن وجود داشته باشد،ایفا شود: درمیدان رزم،حمایت های لجستیک،کارهای تبلیغاتی برای گروه ذینفع،یا جذب نیرو.گاهی هدف درمبارزه به حدی عزیزمی شود که جنسیت فرد مبارز اصلا مطرح نیست؛ حتی برای گروه‌های رادیکالی همچون جبهه النصره. در جنگ سوریه، درهمه ابعاد آن، زنان با ظرفیت‌هایی متفاوت ؛ ازبرپایی تحصن‌ها گرفته تا برپایی تظاهرات یا عملیات امداد رسانی و جنگیدن در خط مقدم جبهه،حضور دارند.

بسیاری از زنان در لوای پوشش اسلامی خود، سلاح قاچاق جابه جا می کنند .نیوزویک در ادامه در باره تشکل مسلح معارضان سوریه موسوم به «ارتش آزاد سوریه» می نویسد: در ارتش آزاد سوریه از همان اوان شورش های سوریه در سال 2011، زنان هم به عضویت گروه درآمدند. در این گروه، زنان حتی گردان های نظامی مختص به خود را دارند.در برخی از نواحی حلب، مبارزان زن کرد، نقش محوری در تامین امنیت محل دارند. آنها تحت آموزش‌های تیراندازی و مبارزه درون شهری قرار می گیرند‌. اما سازمان مرگبار «النصره» دستور کارش متفاوت است . آنها با این هدف می جنگند که برداشت خود ازمذهب را بر کشور سوریه حاکم سازند.

«کفا» از شهروندان زن شهر حمص می گوید :« اگر النصره قدرت را در کشور بدست گیرد، دیگر اثری از زنان در سطح جامعه نخواهد بود. همه ما مجبور خواهیم بود مانند زنان افغانستان در دوران طالبان،از فرق سر تا پاشنه پایمان را بپوشانیم، اجازه ترک خانه یا فرستادن دخترانمان به مدرسه را هم نخواهیم داشت.»نیوزویک می افزاید: از تبعات مهم جنگ سوریه این است که جذب زنان برای کارهای تروریستی، به لبنان هم تعمیم داده شده است.لبنان خانه حزب الله، حامی اسد است . تا همین اواخر، ترکیه دروازه سنتی نفوذ تکفیری‌های خارجی به منطقه به شمار می رفت.

ریشه‌های «النصره» در لبنان به حدی عمیق شده است که حتی دراین کشور،اعانه‌های مردمی هم جمع آوری می کند.پول،سلاح ومبارزه، سه عنصراصلی بقای هریک ازطرفین جنگ سوریه است .زنان درهردو سوی جبهه جنگ سوریه حضور دارند. اسد نیزاقدام به جذب شبه نظامیان زن برای اداره پاسگاه های پلیس وبازرسی کارکنان بخش های دولتی کرده است .موضوع به خدمت گرفتن زنان درمیادین نبرد،ریشه درجنگ های منطقه ای آمریکای لاتین، آسیا، خاورمیانه و اروپا دارد.

جنبش‌های سیاسی انقلابی این مناطق،همیشه زنان را برای وظایف گوناگون در استخدام داشته است.زنان در این جنبش‌ها در پست‌های مختلف، از مامور اطلاعاتی گرفته تا پیک (پیغام رسان) مبارز،درقالب های گوناگون وحتی بمب گذارهای انتحاری، انجام وظیفه کرده اند.در چچن، رهبران این جمهوری به این ارزیابی رسیده اند که در مبارزه،زنان بهتر از مردان می‌توانند در قالب آدمکش به خدمت گرفته شوند. این خطر دربازی‌های المپیک«سوچی» روسیه هم احساس شد. خطر این بود که زنانی که شوهرانشان درمبارزه استقلال چچن جان خود را از دست داده اند به عنوان «بیوه های سیاهپوش» جذب فعالیت‌های تروریستی شوند.

در جنگ های چچن و بوسنی، زنان تیرانداز هم حضورداشتند وازتوانایی و قابلیت،درنده خویی وحتی مهارت بیشتری هم برخوردار بودند.حتی در دهه 1960‌، امریکا سازمان های رادیکال مانند« پلنگ‌های سیاه»و«هواشناسان»هم اقدام به جذب نیروهای زن می کردند. در ایتالیا هم «بریگاد سرخ» و«اوسکا دی تا آسکاتاسونا» وابسته به جبهه جدایی طلب «باسک» هم زنان مبارز داشت.در کشورهای عراق، مصر، لبنان، چچن ،سریلانکا، مغرب و فلسطین، یک چهارم حملات مرگبار، به دست زنان انجام می گیرد.تا نیمه سال 2008 ،زنان در قالب بمب گذار انتحاری، 21 باردربازارعراق و سایر مناطق پرتردد شیعیان، عملیات انتحاری انجام دادند.از سال 2002، زنان 50 درصد حملات انتحاری درسوریه،عراق، سریلانکا، ترکیه و چچن را انجام دادند.          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات