حسین محمدی فومنی / کارشناس ارشد روابط بینالملل
ایران اسلامی به لحاظ تمدن کهن، وسعت و جمعیت فراوان، غنای فرهنگی، موقعیت استراتژیک و ژئو پلتیک،همواره کشوری تاثیرگذار در محیط پیرامون خود و منطقه خاورمیانه بوده است با ظهور انقلاب اسلامی در ایران آمریکا و هم پیمانان غربی، آن از همان اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاشهای گستردهای در اشکال گوناگون تحریم و محاصره اقتصادی جنک تحمیلی و اخیرا جنک نرم ایران هراسی و شیعه هراسی را دنبال میکنند،.
بدون تردید دعوت انقلاب ایران به اسلام و احیای فرهنگ و تمدن اسلامی، مهمترین پیام انقلاب اسلامی برای بیداری مسلمانان در جهان داشته است. اما این بیداری دارای موانع نیز بوده است، از دید گاه بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) برخی از موانع بیداری اسلامی عبارت است از:
1ـ تحریف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهیم دینی.
2ـ حکام کشورهای اسلامی.
3ـ تفرق.
4ـ تحجر و جمود مقدسنماها.
5ـ روشنفکرنماها.
بیانات مقام معظم رهبری در خصوص بیداری اسلامی در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 1390/6/9
"امروز امت اسلامی درگیر حوادث بزرگی است. آنجوری که ما میفهمیم و ما احساس میکنیم، این تجربهای که امروز در کشورهائی از دنیای اسلام تحقق پیدا کرده و بیداری اسلامی منجر به حضور مردم در عرصهی تعیین سرنوشت خود شده، یکی از آن تجربههای بسیار مهم و ارزشمند تاریخ اسلام است. آنچه که شما ملاحظه میکنید در مصر، در تونس، در لیبی، در یمن، در بحرین و در برخی از کشورهای دیگر اتفاق افتاده است، که مردم خودشان وارد صحنه شدهاند، ملتها خودشان همت گماشتهاند بر اینکه سرنوشت خودشان را در دست بگیرند، این از آن حوادث فوقالعاده بزرگ و تعیینکننده است؛ این میتواند برای مدت های طولانی، مسیر تاریخ امت اسلام و مسیر این منطقه را تعیین کند."
خودآگاهی مسلمانان به ویژه در کشورهای اسلامی از قدرت خویش، بازگشت به قرآن، تکیه به فرهنگ غنی اسلامی و الهامگیری از انقلاب ایران مسألهای نبود که هضم آن برای صاحبان قدرت آسان باشد.
یکی از موانع در فراروی نهضت بیداری، حاکمان و سران کشورهای اسلامی است. اینان استقرار اسلام ناب را مغایر با منافع شخصی و حکومتی خود میپندارند. "مشکل مسلمین حکومتهای مسلمین است. این حکومتها هستند که مسلمین را به این روز رساندهاند.
استرتژی آمریکا در خاورمیانه
دولت آمریکا برای تسلط خاورمیانه به عنوان اولین گام در راستای هژمونی و اجرای استراتژی تکقطبی کردن جهان با سه هدف مشخص، اقدامات خود را آغاز کرده است عبارتند از:
1. تسلط بر مراکز نفتی و دولتهای صاحب نفت برای تأمین هزینههای سلطه جهانی خود و جلوگیری از قدرت گرفتن دولتهای صادرکننده نفت.
2. تأمین امنیت و سلطه اسرائیل و صهیونیسم بر خاورمیانه
3. مهار و یا انحراف اسلام سیاسی و کنترل جنبشهای اسلامی برای جلوگیری از نفوذ این جریان به خارج از منطقه خاورمیانه.
هم اکنون اقدامات اروپا و اخیراً آمریکا در جنگ با اسلام در عرصههای رسانهای و جنک نرم و دیگری عرصه جنک سخت با حمایت همه جانبه از تروریستها در منطقه و جهان ادامه دارد. یکی از این اقدامات در عرصه جنک نرم اسلام هراسی میباشد.
اسلامهراسی:
اسلام هراسی به پدیده پیشداوری یا تبعیض علیه اسلام و مسلمانان گفته میشود.
این اصطلاح از اواخر دهه? 1360 در زبانهای دنیا رایج شداسلامهراسی سبب رشد پدیده اسلامستیزی (به معنی تقابل با اسلام و فرهنگ اسلامگرایانه) در برخی جوامع شدهاست. سابقه این اصطلاح به دهه 1360 بازمیگردد، اما پس از حملات 11 سپتامبر 2001 استفاده بیشتری از آن شد. مؤسسه رانیمد تراست در انگلستان که به امر تبعیض و نفرت در این کشور میپردازد، در 1376 اسلامهراسی را ترس و نفرت از اسلام و بنابراین ترس و نفرت از همه مسلمانان تعریف کرد و ابراز داشت که این اصطلاح بر تبعیض و طرد مسلمانان از زندگی اقتصادی اجتماعی و عمومی کشور نیز دلالت دارد.
غرب اسلام را نشانه گرفته است نویسنده کتاب جنگ صلیبی2 ففر با طرح سوالچرا اسلام هراسی در غرب رواج یافته است؟ مینویسد، با نقد رویکردهای افراطی در غرب که میکوشند چهرهای مخدوش از اسلام نمایش دهند، بر انقلابهای عربی به مثابه امکانی مثبت در برابر این اندیشهها تاکید میکند. به باور ففراسلام ستیزی در غرب در واقع ناشی از قدرت گرفتن کشورهای اسلامی در زمینههای سیاسی و اقتصادی است.
هیچ امریکاییای در سال 1390 توسط اسلامگرایان افراطی کشته نشد. پس چرا این همه بر اسلام هراسی تاکید میشود؟ با خو گرفتن به چهره مسلمان به عنوان دشمن جهانی امریکا، اسلام هراسی به طور غریزی ملل مسلمان را با هراس پیوند میزند.
جنبش نافرمانی ماهاتما گاندی علیه امپریالیسم انگلیس مبتنی بر اصول دین هندو بود. مارتین لوتر کینگ نیز اعتراض سیاسیاش برای حق رای را در میان گروههای باپتیست سامان داد.
جان ففر در کتاب اخیرش با نام "جنگ صلیبی 2" به خیزش دوباره اسلام هراسی میپردازد و به نقد این دیدگاه میپردازد که اسلام با اصول دموکراتیک مخالف است. ففر معتقد است که از جنگهای صلیبی در سدههای میانه تا جنگ جهانی در سده بیستم، غربیان همواره اسلام را از پشت شیشههای خصومت آمیز و جنگهای تاریخی نگریستهاند و این رویکرد در نگرش شان نسبت به مسلمانان عصر حاضر نیز تاثیر گذاشته است. اسلام در امریکا، تا حدی به دلیل خصومتهای مذهبی و تا حدی نیز به خاطر تهدیدات ژئوپولتیک با گونهای "اضطراب فرهنگی" همراه شده
ففر در کتابش معتقد است که اسلام هراسی توسط سیاست خارجی امریکا همزمان با افزایش تاثیر اسلام مدرن در عرصههای سیاسی و اقتصادی تقویت میشود.
کتاب ففر، "جنگ صلیبی 2" برای خنثی کردن دیدگاه اسلام ستیزانه در اروپا و امریکا، سه راه حل را پیشنهاد میکند: دعوت به گفت وگوی میان ادیان سنت ابراهیمی، پایان اشغال و مداخلات امریکا و پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا. اگرچه پیشنهادات ففر به نظر ساده انگارانه، خام و تا حدودی تاریخ مصرف گذشته به نظر میرسد. اشغال عراق به طور موثر پایان پذیرفته است و خروج سربازان از افغانستان آغاز شده است. عقب نشینی از این دو جبهه به معنی درگیری کمتر امریکا با مسلمانان است. اما شانس واقعی برای از میان بردن اسلام هراسی در رویکردی نهفته است که غرب در برابر بهار عربی اتخاذ میکند: آیا امریکا میتواند دموکراسیهای تازه سربرآوردهای را که در شمال آفریقا و خاورمیانه ایجاد شده اند، درک کند و به آنها احترام بگذارد.
ایران هراسی:
ایرانهراسی به عنوان یک سیاست طی سالیان متمادی برای اهداف مختلف بکار گرفته شده است. یکی از این سیاستها به منظور فروش تسلیحات نظامی به کشورهای خاص صورت پذیرفته است.(بطور خاص کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس) بدست آوردن آمادگیهای لازم برای حمله یا اشغال ایران به منظور جلوگیری کردن از رسیدن این کشور به فناوری و علوم پیشرفته، خصوصاً تولید و استفاده از انرژی هستهای میباشد. این سیاست همواره ادامه داشته و بحران انگیز بوده است.
و دیگری به منظور بد معرفی کردن این کشور با عناوین مختلفی مانند یک کشور بیفرهنگ، محور شرارت، بزرگترین حامی تروریست در جهان، کشوری که نفرت را در دنیا اشاعه میدهد، بزرگترین تهدید برای همسایگان تهدیدی برای صلحجهانی، اتهام به ایران برای طراحی توطئه به منظور نسلکشی یهودیان در آینده، و موارد مشابه دیگر عنوان و آورده میشود.
چالشهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی آمریکا با ایران در سه دهه گذشته به اعتراف بعضی از مقامات ایالات متحده نتوانست از گسترش بیداری اسلامی حتی در داخل اروپا و آمریکا جلوگیری کند.
گسترش بیداری اسلامی به یکی از جدیترین مباحث بینالمللی تبدیل شده، نه تنها مسلمانان را در شرایط جدیدی قرار داده است، بلکه سایر ادیان نیز به تدریج نقش اجتماعی و سیاسی بیشتری یافتند. به گونهای که امروزه به بیداری غربی نیز منجر شده است. جنبش وال استریت نمونهای بارز از این ادعا میباشد.
شیعه هراسی:
گسترش نفوذ اسلام در جوامع غربی و بیداری اسلامی در سرزمینهای اسلامی سبب تشدید علیه مسلمانان بویژه از نوع شیعه هراسی در جهان توسط رسانهها وابسته به نظام سلطه و عوامل مزدور آنان شده است. نمونه بارز این ادعا کشتار مسلمانان در میانمار، شیعیان در عراق، سوریه، بحرین، و مصر و ائتلاف ضد شیعی در مالزی و اندونزی توسط عوامل نظام سلطه مانند تروریستهای سلفی، وهابیها، تکفیریها و حکومتها تحت سلطه آنان در منطقه میتوان نام برد.
ایجاد تفرقه و جنگ میان فرق اسلامی:
ایجادبحران و جنگ در کشورهای اسلامی وحمایت از تروریستها با شعارهای به ظاهراسلامی، سبب جنک درکشور سوریه و کشتار مسلمانان، علویان و شیعیان بیگناه سایر کشورهای مسلمان منطقه مانند،، عراق،افغانستان یمن،بحرین به بهانه واهی در حقیقت به منظور بدست گرفتن منابع و ذخایر نفت و گاز و تصرف مناطق استراتژیک و تامین امنیت رژیم نا مشروع غاصب فلسطین و منافع آمریکاو دول غربی بوده است. آنچه هم اکنون بسیار حائز اهمیت میباشد وحدت اسلامی در جهان اسلام در مقابل جهان غیر اسلامی برای حفظ اقتدار اسلامی است با نگاه به قرآن کریم سوره آل عمران آیه103وَاعْتَصِمُوابِحَبْلِالله جَمِیعاً وَ لاتَفَرَّقُوا"
"همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هرگونه وسیلهی وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید." میتوان کید دشمنان را به خودشان بر کردان و بیداری و وحدت اسلامی را به نتجیه رساند.