شعیب بهمن
روسیه با تشکیل اتحادیه اوراسیا قصد دارد به غرب نشان دهد اگر آمریکا و اروپا مایل به همکاری اقتصادی با روسیه نباشند، این کشور میتواند از راههای دیگر در صحنه اقتصاد جهانی ابراز وجود کند.
روسای جمهوری روسیه، بلاروس و قزاقستان 8 خرداد 1393 (29 مه 2014)، در نشستی در آستانه، پایتخت قزاقستان، توافقنامهتاسیس اتحادیه اوراسیا را امضا کردند. این اتحادیه اقتصادی جدید که به گفته پوتین، میتواند چالشی جدی در برابر اقتصاد ایالات متحده و اتحادیه اروپا محسوب شود، پس از طی مراحل قانونی و تصویب معاهده مربوطه در پارلمانهای سه کشور عضو، روز اول ژانویه سال 2015 (دی 1393ش) رسما موجودیت پیدا خواهد کرد. در شرایطی که روسیه الحاق به این نهاد اقتصادی را سیاست اقتصادی کاملا جدیدی میداند که میتواند تمام کشورهای حوزه اوراسیا را در بر بگیرد، به نظر میرسد غرب تمام قد در برابر آن بایستاد و از طرق مختلف به آن ضربه بزند.
از اتحاد گمرکی تا اتحادیه اوراسیا
طرح ایجاد اتحادیه اقتصادی بین "کشورهای همفکر" برای نخستین بار در سال 1994(1373ش) از سوی نظربایف مطرح شد. اگر چه در آن زمان به طرح وی توجه چندانی صورت نگرفت، اما قدرت گرفتن پوتین در روسیه و تثبیت اوضاع داخلی و سیاست خارجی مسکو باعث شد که کرملین سردمدار این طرح گردد. ولادیمیر پوتین در مقالهای که بیانگر اولین خط مشیهای خارجی وی برای دوره جدید ریاست جمهوریاش بود، از قصد خود مبنی بر تشکیل اتحادیه جدیدی از کشورهای استقلال یافته از جماهیر شوروی سابق به نام "اتحادیه اوراسیا" خبر داد. سرانجام اعلامیه ایجاد اتحادیه اقتصادی اروپا ـ آسیا توسط سه دولت روسیه، بلاروس و قزاقستان در ماه دسامبر 2011(آذر 90) به امضا رسید و مقرر شد اتحادیه اوراسیا بر مبنای این اتحادیه گمرکی تشکیل شود. بر این اساس این اتحادیه قصد داشت در کوتاه مدت، تمامی محدودیتهای تجاری و کاری بین سه کشور را از سال 2012 میلادی (91ش) لغو کند و در بلندمدت، راه را برای ورود سایر جمهوریهای استقلال یافته از شوروی سابق نظیر اوکراین، ارمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان نیز باز نماید. در این بین اگر چه پوتین موفق شده نظر مساعد ارمنستان را جلب نماید، اما بحران اوکراین تا حد زیادی ایده اصلی پوتین را با مشکل مواجه کرد.
ویژگیهای اتحادیه اوراسیا
بی شک تشکیل اتحادیه اوراسیا هم به نفع روسیه و هم به سود سایر کشورهای حوزه اوراسیا است. زیرا از یک سو به فعالیتهای اقتصادی روسیه در منطقه تحرک تازهای میبخشد و از سوی دیگر موضع کشورهای منطقه را در قبال سایرین تقویت میکند. باید توجه داشت که به موجب تشکیل این اتحادیه، از اول ژانویه سال 2015 (1394ش)جابجایی آزاد کالاها، خدمات، سرمایه و نیروی کار بین سه کشور راه اندازی خواهد شد. همچنین این اتحادیه، سیاست هماهنگ شدهای در زمینه انرژی، صنایع، حمل و نقل و بخش کشاورزی دنبال خواهد کرد و در پی ایجاد بازارهای مشترک نفت و گاز تا سال 2015 است. علاوه بر این هدف بلند مدت در زمینه اقتصاد کلان شامل ایجاد مرکز نیرومند بازرگانی صنعتی و حمل و نقل در فضای اتحادیه اقتصادی
به این ترتیب اتحادیه اقتصادی اورآسیایی به کشورهای عضو و اعضای بالقوه آن فرصت واقعی میدهد تا رقابت پذیری خود در بازارهای جهانی را بالا ببرند و با تشریک مساعی اقتصاد خود را به روز آورند. بر این اساس اتحادیه اوراسیا فارق از توانمندیهای سیاسی، در حوزه اقتصادی نیز دارای چند ویژگی قابل توجه است:
نخست آنکه، سه کشور روسیه، بلاروس و قزاقستان، بازاری با 170 میلیون جمعیت را ایجاد خواهند کرد.
دوم آنکه، جمع تولید ناخالص داخلی سه کشور روسیه، بلاروس و قزاقستان بالغ بر حدود سه تریلیون دلار است.
سوم آنکه، یک پنجم کل ذخایر گاز طبیعی و پانزده درصد کل ذخایر نفت خام جهان در دو کشور روسیه و قزاقستان قرار دارد. در نتیجه، اتحادیه اوراسیا از ذخایر طبیعی قابل توجه به خصوص منابع انرژی غنی برخوردار خواهد بود. علاوه بر این چنانچه تمام کشورهای سابق شوروی به این اتحادیه بپیوندند، آنگاه بلوک اقتصادی و امنیتی قدرتمندی تشکیل خواهد شد که از برخی جهات شباهتهای زیادی به اتحادیه اروپا خواهد داشت و حتی توان رقابت با این اتحادیه را نیز به دست خواهد آورد.
چالشهای پیشروی اتحادیه اوراسیا
به رغم آنکه پوتین ایده تشکیل اتحادیه اوراسیا را تا حد زیادی از اتحادیه اروپا الگو گرفته بود، در شرایطی که این اتحادیه به عنوان نمونه عالی و ممتاز همگرایی منطقهای با مشکلات و چالشهای بسیار زیادی مواجه شده، به نظر میرسد تاکید قدرتمندترین مرد روسیه بر تشکیل اتحادیهای مشابه، دارای ابعاد و زوایای مختلفی باشد. بر اساس آنچه که مد نظر پوتین است، ایده تشکیل اتحادیه اوراسیا میتواند از یک سو راهی برای اجرای پروژههای نوآوری مشترک و افزایش رقابت در توانایی تمام کشورهای حوزه اوراسیا باز کند و از سوی دیگر جوابگوی تمام خواستهای سازمان تجارت جهانی نیز باشد.
در عین حال میتوان چنین اذعان داشت که امضای این توافقنامه در شرایط کنونی هشدار به کشورهای غربی در مورد تشدید تحریم اقتصادی روسیه به دلیل سیاستهای کرملین در قبال بحران سیاسی اوکراین است. در واقع روسیه با تشکیل اتحادیه اوراسیا قصد دارد به غرب نشان دهد که اگر آمریکا و اروپا مایل به همکاری اقتصادی با روسیه نباشند، این کشور میتواند از راههای دیگر در صحنه اقتصاد جهانی ابراز وجود کند یا به رقابت با آنها بپردازد.
به هر روی در شرایطی که به نظر میرسد امضای توافقنامه تشکیل اتحادیه اوراسیا گامی به سوی تحقق رویای پوتین در خصوص شکل گیری این اتحادیه و رهایی از فاجعه ژئوپلتیکی قرن بیستم یعنی فروپاشی شوروی است، در عین حال باید توجه داشت که اتحادیه اوراسیا با چند چالش و مشکل مواجه است:
نخستین چالش این است که برخی از کشوهای استقلال یافته از شوروی سابق، به شدت نگران سلطه مجدد روسیه بر خود هستند و برخی دیگر پیوستن به این اتحادیه را مغایر با روابط خود با اتحادیه اروپا میدانند. البته از آنجا که شکلگیری این اتحادیه در مرحله اول بین کشورهایی صورت گرفت که با یکدیگر اختلافات کمتری دارند، لذا در مراحل اولیه با چالشی اساسی روبرو نشد. با این همه جدیترین مانع موجود بر سر راه این اتحادیه در مرحله شکلگیری، مشکلات داخلی اعضا، به ویژه نگرانی سایر اعضا از تسلط روسیه بر آنها و نادیده انگاشتن منافع آنها است. چنانکه چنین امری دستاویز مخالفان یانوکویچ شد و زمینه را برای برکناری وی از قدرت در اوکراین فراهم نمود.
این در حالیست که پیش از بروز بحران اوکراین، ولادیمیر پوتین امیدوار بود بتواند حمایت آن کشور و سایر جمهوریهای سابق اتحاد شوروی را برای عضویت در یک اتحادیه بزرگ جلب کند، اما وقایع اوکراین تا حدی دستیابی به این هدف را با چالش مواجه ساخته است. به نحوی که درحال حاضر تنها قرقیزستان، تاجیکستان و ارمنستان که شرایط اقتصادی چندان مساعدی هم ندارند، خواستار پیوستن به این اتحادیه شدهاند و هنوز کشورهایی مانند آذربایجان، ترکمنستان و ازبکستان که دارای منابع طبیعی سرشار و جمعیت زیاد هستند، علاقهای به چنین طرحی نشان ندادهاند.
شاید همین امر باعث شده که پوتین به رغم اعلام این مطلب که قصد دارد اتحاد جماهیر شوروی را وارد "اتحادیه اوراسیا" کند، اما در عین حال تاکید کرده که پروژه جدید وی هیچ شباهتی به اتحادیه جماهیر شوروی سابق نخواهد داشت. دلیل چنین اظهار نظری به هراس عمیق برخی از همسایگان روسیه و کشورهای استقلال یافته از شوروی باز میگردد. به همین دلیل نیز رئیس جمهوری روسیه توافقنامه اخیر سه کشور را مرحلهای از پیوستگی اقتصادی نامید که به استقلال سیاسی سه کشور لطمهای نخواهد زد.
دومین چالش پیش روی اتحادیه اوراسیا این است که غرب تمام تلاش خود را برای شکست پروژه اوراسیایی پوتین خواهد کرد. غربیها به خوبی میدانند که اوراسیا دارای ظرفیتهای بالقوه برای حل بحرانهای مقطعی و حتی دراز مدت اقتصادی است و این توانمندی در شرایطی به واقعیت نزدیک خواهد شد که کشورهای این حوزه به معنی واقعی به همگرایی و همکاری برسند. به همین دلیل در شرایطی که روسیه الحاق به این نهاد اقتصادی را سیاست اقتصادی کاملا جدیدی میداند که میتواند تمام کشورهای حوزه اوراسیا را در بر بگیرد، غرب تمام قد در برابر آن ایستاده و قصد دارد از طرق مختلف به آن ضربه بزند. در واقع نخبگان سیاسی غرب اتحادیه اقتصادی اورآسیایی را به عنوان طرح خصمانهای تلقی میکنند که قادر است با نفوذ همه جانبه غرب نه تنها در فضای شوروی سابق بلکه در ابعاد جهانی رقابت کند. بر این اساس بحران اوکراین اولین گام جدی در تقابل دو الگوی روسی و غربی است. چرا که روسیه الگوی اتحادیه اوراسیا و غرب الگوی اتحادیه اروپا را به اوکراین پیشنهاد میدهند و در این بین، اوکراین همچون جزیره سرگردانی گاه به این سو و گاه به آن سو متمایل میشود. این در حالیست که آینده نزدیک باید منتظر تلاشهای غرب جهت بیثبات کردن اوضاع منطقه آسیای مرکزی بود. اوضاع تاجیکستان و عملیات تروریستی در ارومچی، نشانههای اول عملی شدن این سناریو هستند.
چشمانداز اتحادیه اوراسیا
به رغم آنکه مخالفان اتحادیه اورآسیا قصد دارند آن را به ساز و کاری شبیه به اتحاد جماهیر شوروی تشبیه کنند، با این حال به نظر میرسد این دو اتحاد شباهت چندانی به هم نداشته باشند. زیرا نحوه همگرایی واحدهای سیاسی و همچنین اهداف غایی اتحادیه اوراسیا تا حد زیادی متفاوت از اتحاد شوروی است. این اهداف در وهله اول شامل از سرگیری روابط اقتصادی است که بعد از فروپاشی شوروی بزرگ از بین رفته بودند. بر این اساس قرار است فضای واحد اقتصادی و مرز واحد گمرکی ایجاد گردد و شرایط فعالیت بازرگانی تسهیل شود.
هدف دیگر اتحادیه، بخشیدن حالت کثرتگرایانه و برابری حقوقی به اقتصاد جهانی است. در حال حاضر، قالب اقتصاد جهانی یک مرکز دارد که به دلار و سلطه اقتصادی آمریکا وابسته است. در این بین اتحادیه اوراسیا میتواند به مرکز جدید قدرت اقتصادی در جهان مبدل شود. از این منظر میتوان تشکیل اتحادیه اقتصادی اورآسیا را به معنی ایجاد یک مرکز جدید قدرت در نظام بین الملل تلقی نمود.