بی شک یکی از مهمترین علل ناکامی صهیونیست ها در حمله زمینی به غزه و البته حمله چندین باره و ناکامی همیشگی در اشغال این منطقه، موشک هایی است که به شهرکهای صهیونیستنشین اصابت میکند .حمله موشکی مقاومت اسلامی فلسطین به تل آویو عنوان خبری بود که در سال ۲۰۱۲بسیاری از کارشناسان نظامی را در جهان و بسیاری از سیاستمداران صهیونیست را شوکه کرد. حماس قلب سرزمین های اشغالی را برای نخستین بار با موشک هدف قرار داده بود.
جریان از این قرار بود که در جریان تهاجم ناجوانمردانه سربازان صهیونیست به باریکه غزه در عملیاتی موسوم به «ستون ابر»، گردانهای قسام شاخه نظامی حماس قلب رژیم صهیونیستی را با موشک هدف قرار دادند.در ابتدا، همه شوکه شده بودند که حماس که پیش از این توانسته بود با موشک های برد بسیار کوتاه قسام که نهایت بردشان حدود ۲۰کیلومتر است، برخی مناطق و شهرک های صهیونیست نشین را هدف قرار دهد، چطور حالا توانسته تل آویو را که در حدود ۸۰کیلومتری شمال غزه است، با موشکهای خود مورد اصابت قرار دهد.
جنگ ۸روزه با شکست صهیونیستها تمام شد ولی این سوال همچنان باقی بود تا اینکه مقامات حماس اعلام کردند که با استفاده از راکتی به نام فجر، برای هدف قرار دادن تل آویو استفاده کردهاند. این موشکها باعث شد که اسرائیل گنبد آهنین را کنار گذاشته و به فکر سامانهای جدید باشد که نامش را «رافائل» گذاشت و چند بار هم تست کرد اما این سامانه پس از چند بار تست ناموفق، صهیونیست ها را ناامید کرد.کسی هنوز از نوع موشک، بردش و کشور سازنده آن نامی نبرده بود، تا اینکه مقامات ایرانی اعلام کردند که این موشک ها ایرانی بوده و جمهوری اسلامی آنها را در اختیار مقاومت اسلامی قرار داده است.
نکته مهم این بود که چطور راکتهای شلیک شده به سوی تل آویو، توسط سامانه پدافند موشکی گنبد آهنین شناسایی و قبل از رسیدن به شهرک های صهیونیست نشین، منهدم نشدهاند.البته ناگفته نماند که پیشتر و در جریان جنگ ۳۳روزه لبنان نیز حزب الله از این راکتها علیه صهیونیست ها استفاده کرده بود ولی این برای اولین بار است که مقاومت فلسطین از این راکتها استفاده میکرد. فجر ۵یک راکت ۳۳۳میلیمتری با برد حدود ۷۵متر است که توسط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ایران تولید انبوه شده است. هم اکنون یگان هایی از نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این موشکها مجهز هستند و در رزمایش اخیر نزاجا، چند راکت فجر با موفقیت شلیک شد.
این راکت، نمونه ارتقا یافته راکت فجر۳ است که برد آن حدود ۴۰کیلومتر است. کلاهک انفجاری فجر ۳، حدود ۴۵کیلوگرم مواد منفجره حمل میکند اما کلاهک انفجاری فجر ۵، حدود ۹۰کیلوگرم است که این نشان دهنده ارتقای قدرت انفجاری این راکت است.
فجر ۵، قابلیت حمل توسط کامیونها را دارد و از لانچرهای ثابت نیز برخوردار است اما بیشتر موشکهای فجرهای ایرانی، قابلیت متحرک شدن از طریق نصب لانچرهای چهارتایی روی خودروها را دارا هستند که این خود یک قابلیت مضاعف برای این راکت ها است.
این موشک که به تازگی جدیدترین نسل آن نیز در جریان بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه دستاوردهای هوافضای سپاه رونمایی شد، از سوخت جامد بهره برده و با سرعت بالا به سوی اهداف حرکت میکند. نمونه جدید این راکت که بیشتر شبیه یک موشک دارای موتور است، ولی هنوز مشخص نیست که آیا فناوری یا نمونه هایی از این موشک نیز در اختیار مقاومت فلسطین یا حزب الله لبنان نیز قرار داده شده یا خیر ولی حماس، پیش از آغاز تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی به غزه، از نوعی موشک جدید خود با نام «فجر جدید» رونمایی کرد که هیچ اطلاعاتی به غیر از یک فیلم از آن منتشر نشده است.
چندی پیش بود که صهیونیستها به بهانه کشته شدن چند شهرک نشین صهیونیست، باریکه غزه را آماج حملات خود قرار داد تا به اصطلاح، انتقام خون چند شهرک نشین خود را بگیرد، شهرک نشینانی که حتی خود صهیونیستها هم میگویند که هنوز قطعی نیست که آنها توسط فلسطینیان کشته شده اند. با شدت گیری حملات جنگندههای صهیونیست ها به نوار غزه، حماس هم پاسخهای موشک خود را آغاز کرد و در اولین گام، بندر حیفا را هدف قرار داد. این برای اولین بار در طول شکل گیری مقاومت در فلسطین بود که رزمندگان موفق شده بودند که حیفا را با موشک هدف قرار دهند.
طبق گزارش رسانههای فلسطینی و منطقهای، حیفا توسط موشکهایM75 و فجر هدف قرار گرفته بود و دوباره گنبد آهنین نتوانسته بود این موشک ها را شناسایی و منهدم کند.
حالا چند روزی از تهاجم رژیم اشغالگر قدس به غزه می گذرد، و صهیونیستها چند روزی است که از حمله زمینی اما محدود به غزه سخن میگویند اما حماس همچنان مواضع صهیونیستها را در مناطق مهمی از جمله اشدود، تل آویو، حیفا، عسقلان و ... را هدف قرار می دهد. بی شک یکی از مهمترین علل ناکامی صهیونیستها در حمله زمینی به غزه و البته حمله چندین باره و ناکامی همیشگی در اشغال این منطقه، موشکهایی است که به سوی شهرهای صهیونیست نشین اصابت میکند.نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد که فقط 42 درصد از شهرک نشینان صهیونیست موافق جنگ علیه غزه هستند، که این کاهش آرا در پی تحمل هزینههای سنگین برای اشغالگران به وجود آمده است.
در این نظر سنجی که توسط کانال دو تلویزیون رژیم صهیونیستی انجام شده است، اگرچه فقط 47 درصد از شهرک نشینان مخالف حمله به غزه هستند و تفاوت درصد مخالفان و موافقان اندک است، اما نسبت مخالفان با این تجاوز در مقایسه با نظرسنجی درباره جنگهای قبلی افزایش چشمگیری دارد و همین امر بیانگر آن است که در نظر صهیونیستها دیگر جنگ با مقاومت به سادگی گذشته نیست.
در تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 2006 و دو حمله سابق به غزه در سالهای 2008 و 2012 درصد موافقان افزایش گسترۀ حملات در ابتدا بسیار زیاد بود اما به تدریج و بعد از حملات مقاومت به شهرک های صهیونیستی این رقم کاهش یافت. هزینه حملات و افزایش تعداد صهیونیستهایی که در تیررس موشکهای مقاومت قرار گرفتند از شاخص ترین عوامل ارزیابی صهیونیستها است. سفر گردشگران به اراضی اشغالی متوقف شده و در بسیاری از مناطق مسکونی زندگی عادی مختل شده است. ارتش تفریحات هوایی از جمله پاراگلایدر را ممنوع کرده و تجربه جنگ های پیشین نشان می دهد که گردشگری برای بازگشتن به رونق سابق، به یک سال کامل از زمان آتش بس زمان نیاز دارد.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی برای پوشش تجاوز خود روزانه دهها میلیون دلار هزینه میکند. یک ساعت پرواز جنگنده، 15 هزار دلار هزینه دارد. این هزینه برای بالگردها 5000 و برای هواپیمای بدون سرنشین 500 هزار دلار است. هزینه های فوق غیر از هزینه هایی است که برای پرتاب موشک و به کارگیری پدافند گنبد آهنین لازم است، زیرا هزینه های مربوط به هر سکوی پرتاب موشک بین 60 تا 80 میلیون دلار و قیمت هر موشک نیز 50 هزار دلار است که با توجه به تعداد حملات که به مرز 1500 رسیده و نیز با در نظر گرفتن هزینه های روزانه مربوط به 40 هزار سرباز ذخیره، روزانه به طور متوسط به 6 میلیون دلار هزینه نیاز خواهد بود .
حال سوال اینجا است که آیا صهیونیستها تحمل دیدن تصاویر سربازان کشته شده در حمله زمینی ارتش را دارد یا خیر؛ چرا که با ناکامی صهیونیست ها در متوقف کردن حملات موشکی مقاومت، دایره این حملات در حال وسعت است و در صورتی که جنگ زمینی و رویارویی مستقیم دو طرف آغاز شود، این جنگ هزینه هنگفتی برای رژیم صهیونیستی در پی خواهد داشت.
پیامد تروریسمسازی رهبران عرب برای غزه
خیابانهای عربی پس از خیزشهای مردمی چهار سال پیش بار دیگر بیدار شده بودند اما مواضع رهبران محافظه کار عرب برای پرورش گروه های تندرو، بحران ناامنی را به این خیابان ها برد؛ امری که امروز صهیونیست ها با سوء استفاده از آن به غزه یورش برده اند.
جهان عرب همواره از یک شکاف بنیادین رنج برده است؛ یکی از مهم ترین خواسته های مردم در خاورمیانه عربی از همان نخستین سالهای استقلال از امپراتوری عثمانی و رهایی از قیمومیت انگلیس و فرانسه با توجه به آرمان اتحاد جهان عرب، رسیدگی به وضعیت سرزمین اشغالی فلسطین و بازگشت آوارگان فلسطینی بوده؛ در حالی که رهبران عرب سعی کردهاند در یک رویکرد عملگرایانه به سوی تقویت پایههای سرزمینی دولت های خود پیش روند.
آنها مساله فلسطین را همواره به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی خود مطرح کرده و از آن به منظور تهییج افکار عمومی برای ایجاد بسیج سیاسی و تقویت قدرت داخلی و منطقهای خود بهره بردهاند.
علقه و حساسیت همیشگی مردم عرب به مساله فلسطین باعث شده بود در دهههای گذشته رهبران این کشورها با هر ایدئولوژی و آرمان، نیم نگاهی هم به مساله فلسطین داشته باشند.«خیابانهای عربی»(arab street) که زمانی نمایانگر افکار عمومی جهان عرب- فارغ از هر ملیت و مذهب- بود به جلوه گاهی برای سوء استفاده رهبران عرب به منظور افزایش قدرت خود و پیروزی بر حریفان داخلی و خارجی تبدیل شد.
به دلیل حضور گسترده مردم در خیابانهای کشورهای عربی در قالب راهپیماییهای گوناگون، مساله فلسطین در دهه های گذشته همواره دغدغه کلیدی جهان عرب و رهبران آن بود؛ هر چند در عمل آنان کار چندانی برای مردم فلسطین انجام ندادند و رژیم صهیونیستی توانست به جنایات خود علیه مردم فلسطین ادامه دهد. بی اثر بودن بسیاری از رهبران جهان عرب در برابر رژیم صهیونیستی سبب شد در این کشورها کم کم شمار مردمی که برای اعلام پشتیبانی از آرمان فلسطین به خیابان ها می آمدند، کاهش یابد.
اما تحولاتی که طی چهار سال گذشته در پی خیزش های مردمی جهان عرب را درنوردید، تمامی معادلات حاکم بر مناسبات داخلی و منطقهای خاورمیانه عربی را تغییر داد.از یک سو آرمانهای مردم سالارانه و ظلم ستیزانه مردم عرب به دنبال ترک برداشتن لایههای دیکتاتوری چندین دههای رهبرانشان، به صورتی واقعی در خیابانهای عربی نمایان شد.
از سوی دیگر با سرنگونی برخی رژیمهای پیشین، برخی کشورهای انقلابی عرب عرصه تاخت و تاز برخی محافظه کاران شد که همین امر معادلات قدرت در داخل و منطقه را به هم ریخت. از این زمان، میبینیم مهمترین کشورهای عربی که زمانی سکاندار هدایت جهان عرب بودند، اکنون به عرصهای برای قدرت طلبی محافظه کاران جهان عرب تبدیل شدهاند. از سوی دیگر، این روزها بسیاری از خیابانهای عربی به عرصهای برای تاخت و تاز عده ای کوته فکر تروریست تکفیری تبدیل شدهاند که از مذهب به عنوان ابزاری برای اهداف شوم خود استفاده کرده و در پناه آن چه جنایتها که مرتکب نمی شوند.
آنچه در این میان، ماجرا را پیچیده تر میسازد و بر ژرفای فاجعه میافزاید، پشتیبانی رهبران محافظهکار عرب از این تروریستها است که همواره در طول تاریخ معاصر خاورمیانه عربی سد بلندی بر سر راه تحقق خواستههای مردم عرب بودهاند.
طنز ماجرا اینجا است که این محافظه کاران خود را ناجی و رهبر جهان عرب مینامند و تلاش دارند با پولهای کلان حاصل از فروش سوختهای فسیلی یا «پترودلار» خود، «خیابانهای عربی را بخرند».سیاستی که تروریستهای تکفیری و پشتیبانان عرب آنان در پیش گرفته اند تاکنون چیزی جز جنگ و کشتار و ناامنی برای مردم منطقه به دنبال نداشته است.
در این میان اما رژیم صهیونیستی فرصت را غنیمت شمرده و از فضای ایجاد شده به بهترین شیوه ممکن برای پیشبرد سیاستهای نژادپرستانه خود بهره میبرد. تازه ترین یورش رژیم صهیونیستی به مردم بیدفاع فلسطین که به بهانه ناپدید شدن سه نوجوان یهودی آغاز شد، پیامد همین خلأ موجود در جهان عرب است.
این رژیم در پناه همین خلأ، در سرزمین اشغالی فلسطین سیاستهای توسعه طلبانه خود را پیگیری میکند.گروههای تکفیری- تروریستی مانند «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) در حالی از برپایی خلافت اسلامی دم می زنند و به همین بهانه بسیاری را به قتل می رسانند که رژیم صهیونیستی هر روز جنایات خود علیه مردم بی دفاع فلسطین را تشدید میکند ولی داعش نفرت و خشم شوم خود را متوجه مسلمانان و جهان اسلام کرده است.
جهان عرب که می رفت در سایه خیزشهای عربی به آرمان های مردم سالارانه خود دست یابد، در سایه زیاده خواهی رهبران محافظه کار و همپیمانان صهیونیستی و غربی آنان به عرصهای برای پرورش گروه های تندرو همچون داعش تبدیل شده است.در این میان، دیگر مساله فلسطین کمتر در خیابانهای عربی و در بحبوحه دیگر خواستههای مردم این کشورها نمود دارد.
در چنین فضایی است که رژیم صهیونیستی فرصت را غنیمت شمرده و بار دیگر یورش وحشیانه خود علیه مردم بی دفاع فلسطین را آغاز کرده؛ در حالی که خیابان های عربی درگیر بحران های داخلی و ناآرامی های ناشی از گسترش تروریسم است.