تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۲  ، 
کد خبر : ۲۶۸۵۶۴

متن کامل سخنان رئیس‌جمهوری در همایش قوه قضاییه


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین

هفته قوه قضاییه را گرامی می‌داریم، به همه تلاش‌گران این قوه ادای احترام می‌کنیم و برای همه آنان آرزوی توفیق بیشتر برای خدمت به مردم، احقاق حقوق مردم و اجرای عدالت داریم.

درود می‌فرستیم به روان پاک معمار قوه قضاییه، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شهید آیت‌ا... دکتر بهشتی و همچنین همه همرزمان و یارانش که به شهادت رسیده اند و سایر شهدای قوه قضاییه.

بی تردید شهید بهشتی یک نمونه روشن و بارز از یک مدیریت پخته و آگاه توام با سعه صدر و صبر و استقامت بود. او که از دیدگاه جایگاه علمی هم از حوزه علمیه قم بهره گرفته بود و هم از علوم و دانش‌های روز و مکاتب فلسفی و فکری غرب بهره برداری کرده بود و دارای فکر و اندیشه بلندی بود، توانست در تمام مراحل زندگی خدمات کم نظیر و گاهی بی نظیری داشته باشد. تاسیس مدارس در حوزه علمیه قم در چارچوب نظم جدید و آشنایی طلاب و دانش پژوهان حوزه علمیه با علوم و دانش‌های روز، نشان از تفکر عمیق و مدیریت صحیح آن مردِ بزرگ بود.

امروزه صدها مدیر در دستگاه قضایی، در مجلس شورای اسلامی و در قوه مجریه و در سایر بخش‌ها حضور و فعالیت دارند که از شاگردان مستقیم ایشان و یا در مدارسی درس خواندند که طراح و برنامه ریز آن مدارس این شخصیت بود.

من از سال ۱۳۴۰ با این مردِ بزرگ از نزدیک آشنا بودم، تقریبا تا یکی دو روز قبل از شهادت، جلسه‌ای که در روز چهارشنبه هفته قبل شهادتشان در کاخ دادگستری داشتیم. خوب فکر می‌کرد، خوب ‌می‌اندیشید، عادلانه تصمیم می‌گرفت، مصمم بود، هراسی نداشت و همه وجودش و حتی آبرویش را برای این انقلاب و نظام در کف اخلاص گذاشت.

من این جمله را از او نقل کنم و بگذرم که درباره شخصیت آن مرد بزرگ سخن گفتن نیاز به فرصتی باز و موسع و گوینده‌ای آشناتر به ویژگیهای آن مرد دارد. من در اوایل تیر ماه ۱۳۶۰ در واقع چهارشنبه‌ای که یکشنبه بعد ایشان به شهادت رسید، در کاخ دادگستری خدمت ایشان بودم، حدود یک ساعت به ظهر بعد با هم نماز خواندیم، ناهار و بعد هم یکی دو ساعت نشستیم، سخن زیاد گفته شد راجع به بحث‌های مختلف و مسائل مختلف. نکته‌ای به من گفت، گفت من یکی دو هفته پیش یا مدتی قبل خدمت امام رفته بودم و از ایشان اجازه می‌خواستم که از سمت قضایی‌ام استعفا دهم. گفت می‌خواستم این تصمیمم را به ایشان اعلام کنم، در مقدمه این بحث بودم، امام گویی احساس کرد من چه می‌خواهم بگویم حرفم را قطع کرد. گفت فلانی می‌شنوی چه می‌گویند؟ (گفت: مردم بیرون خانه اجتماع کرده بودند و فریاد می‌زدند درود بر خمینی) ایشان فرموده بود اگر همه این مردم به جای درود بر فلانی بگویند مرگ بر فلانی، برای من تفاوتی ندارد.

مرحوم شهید بهشتی می‌گفت وقتی این سخن را امام گفت، من پیشنهادم را در دلم پس گرفتم و مطرح نکردم. اگر ملتی، اگر بزرگانی، اگر مدیرانی به این نقطه رسیدند که درود و مرگ، فریاد موافق و مخالف در راه صحیح و درست و منطقی آنها تاثیرگذار نباشد، آن وقت ما رسیدیم به نقطه‌ای که می‌توانیم به راحتی بار مسئولیت را بر دوش گیریم، ترور شخصیت را هم به راحتی تحمل می‌کنیم، همان که شهید بهشتی قبل از شهادت، ترور شخصیت شد. کمتر مسجد و جمعیت و دانشگاهی بود، بنده تجربه خودم را می‌گویم، برویم و بخواهیم از شهید بهشتی تعریف کنیم و عده‌ای و یا در برخی از مجامع اکثریتی با او مخالفت نکنند و علیه او سخن نگویند، اما او به راهش ادامه داد.

متاسفانه بعد از گذشت سالیان دراز هنوز هم بداخلاقانی که فکر می‌کنند راه پیشرفت آنها بد حرف زدن، مسائل را واژگونه مطرح کردن، به اتهام و درشت گویی افتخار کردن و برخی حتی آنها را انقلابی پنداشتن، هنوز هم در جامعه ما وجود دارد. بهشتی شهید شد. یارانش مسیر شهادت را برگزیدند، اما وظیفه ما همچنان بر دوش ما باقی است تا راه او را ادامه دهیم در داخل کشور، در منطقه، در جهان، دیروز و امروز افراط‌گری و خشونت به عنوان بالاترین خطر برای اخلاق، برای مدیریت صحیح، برای دستیابی به اهداف، برای امنیت و ثبات بوده و امروز هم هست. شما می‌بینید افراط و خشونت در منطقه چه می‌کند. لبنان، سوریه‌، عراق، افغانستان و... تا دیگر نقاط در منطقه و در جهان.

راه، راه عدالت است، راه، راه اعتدال است، راه، راه میانه‌روی است، راه اجرای صحیح و پیروی درست از سیره و روش و راه نبی مکرم اسلام و ائمه اطهار(صلوات‌الله علیهم اجمعین) است.

شهید بهشتی از میان ما رفت، اما قوه قضاییه‌ای آبرومند، اسلامی و قانونی از خود به یادگار گذاشت. امروز هم ما دارای قوانینی مترقی، قانون اساسی مترقی، و دادگاه‌ها و داوری‌هایی داریم که در چارچوب معیارهای اسلامی و حتی قوانین و مقررات قابل قبول مدرن در سطح دنیا این داوری‌ها در این کشور انجام می‌شود. کاری بس سخت و سنگین بر دوش قضات کشور و همه آنه��یی که در عدل گستری و در دادگستری مشغول تلاش و کوشش هستند، قرار دارد. همه می‌دانیم چه کار سخت و سنگین و حساسی و اما در عین حال مهم و تاثیرگذار دارند.

نسبت به دستگاه قوه قضاییه که از دیدگاه قانون اساسی، قوه‌ای است مستقل، قضاتش با استقلال به داوری می‌نشینند و هیچ قوه‌ای و هیچ مقامی و هیچ صاحب نفوذی نمی‌تواند و نباید بر داوری عادلانه تاثیر بگذارد. بگذاریم قاضی خودش را در برابر خدایش و برای اجرای عدلش در چارچوب قانون بیندیشد و آنچه که وظیفه خود می‌داند به عدل و دادگستری فصل خصومت و احقاق حقوق مردم بپردازد. دولت هم وظیفه خود می‌داند که کمک کند به این دستگاهی که مسئولیت بسیار سخت و سنگینی را بر دوش دارد. راست و درست است که قوه قضاییه قوه‌ای است مستقل و هیچ کس نمی‌تواند در برابر اجرای عدالت و احقاق حقوق به دادگستری کشور، به قوه قضاییه احترام نگذارد.

همه کشور همه و همه از بالاترین مقام که رهبری معظم انقلاب است تا همه مردم در برابر قانون مساوی و یکسانند و قاضی می‌تواند نسبت به هر مقامی که دارای هر مسئولیتی باشد در چارچوب قانونی اگر تخلفی داشته باشد و یا اگر شاکی داشته باشد، نسبت به او رسیدگی کند. اما در عین حال سه قوه و همه مسئولین کشور، وظایف و رسالت‌های مشترکی نیز دارند. درست است سه قوه با هم استقلال از یکدیگر دارند، اما برای دستیابی به اهداف نظام و کمک به نظام همه در کنار هم هستند و باید دست به دست هم بدهند. رییس جمهور به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی و پاسدار مذهب رسمی کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران و همچنین پاسدار حقوق مردم و پاسدار عدالت وظیفه سنگینی را بر دوش دارد، در کنار دو قوه دیگر و همه با هم باید کشور را به نقطه مطلوب برسانیم. به بیانی دیگر نقطه مطلوبی که یا اسلام، ما را بر آن امر می‌کند و یا قانون اساسی، ما را بر آن امر می‌کند و یا مطالبات جامعه و مردم آن را از ما می‌خواهد.

تنها انتخابات مستقیمی که در کشور تمام مردم می‌توانند و وظیفه دارند پای صندوق آرا بشتابند و طبق برنامه‌ای که کاندیداها مطرح می‌کنند، رای دهند و در میان آنهایی که کاندیدا شده‌اند آنکه اکثریت آرا را از مردم می‌گیرد، مسئولیت قوه مجریه و مسئولیت اجرای قانون اساسی را بر عهده دارد، به این معناست که مردم در انتخابات به برنامه، به شعارها و مطالباتی که خود بر آن اصرار داشته‌اند، رای داده‌اند. این رای باید برای همه محترم باشد، هر سه قوه در برابر رای مردم به رای مردم، تکریم می‌کنند و خواهند کرد. من خوشحالم که به ملت ایران و به مردم عزیزم بگویم که یکی از آثار انتخابات بزرگ ۲۴ خرداد پارسال که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را حماسه سیاسی نامیدند، همکاری و هماهنگی روسای سه قوه در کنار یکدیگر بود.

امروز دولت، مجلس، قوه قضاییه و دو رییس محترم مجلس و قوه قضاییه در کنار دولت و قوه مجریه به فکر مطالبات مردم، توسعه کشور و اجرای سیاست‌های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری و قانون کشور هستند. ما امروز در کشور نیاز به توسعه داریم، اگر کشور ما در مسیر توسعه در چارچوب چشم‌انداز ۲۰ ساله که مقام معظم رهبری در یک بیانی اشاره کردند که بعد از قانون اساسی، چشم‌انداز بالاترین سیاست‌ کلی است که باید مدنظر قرار گیرد. چشم‌انداز به ما می‌گوید ایران باید در سال ۱۴۰۴ کشوری توسعه یافته باشد. اگر ما می‌خواهیم مسیر توسعه را طی کنیم البته روشن است که مقصود از توسعه، توسعه همه جانبه است تنها توسعه اقتصادی نیست، توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی، توسعه اجتماعی، توسعه حقوقی و قضایی، توسعه سیاسی، توسعه همه جانبه، متوازن و پایدار مدنظر هست.

اگر می‌‌خواهیم به توسعه برسیم راهی وجود ندارد که کار را به مردم بسپاریم، اقتصاد، فرهنگ، مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، تا آنجا که ممکن است باید به مردم واگذار شود. این به آن معنا نیست که دولت یا مجلس یا قوه قضاییه رسالتی را بر دوش ندارند، وظایف همه آنها در قانون اساسی و در قوانین موضوعه تعیین شده اما باید بدانیم که اگر دولت به معنای عام کلمه یعنی حکومت راه را پیش‌روی مردم باز کند، تسهیل و کمک کند و امور به مردم واگذار شود، ما سریع‌تر به مقصد می‌رسیم و در بعضی از امور تنها راه رسیدن به مقصد همین است. امروز کشورهایی توسعه یافته‌اند که دولتشان دولت کارفرما نیست. دولت‌های کارفرما در همه جای دنیا دچار شکست شدند، باید بخش خصوصی، بخش تعاونی را و مردم را دعوت کنیم، بخواهیم، کمک کنیم و راه را پیش پای آنها بگذاریم. چه کسانی بودند که انقلاب را به ثمر رساندند؟ چه کسانی بودند فرزندان متدین ما را قبل از پیروزی انقلاب تربیت کردند؟ و چه کسانی بودند آن همه شور و هیجان در نهضت اسلامی به پا کردند؟ مردم، علما، مساجد، دانشگاه‌ها، فرهیختگان، نویسندگان، همه آنها باید امروز به میدان بیایند همه آنها باید تلاش کنند.

همه ما از آسیب‌های اجتماعی می‌نالیم به حق، همه ما دغدغه فرهنگی داریم به حق اما این وظیفه کیست؟ کسی‌ها باید این مسئولیت بزرگ را انجام دهند؟ بعضی از مردم فکر می‌کنند در اقتصاد باید نگاهشان به دولت باشد، در فرهنگ باید نگاهشان به دولت باشد، در مسائل اجتماعی باید نگاهشان به دولت باشد. دولت بخشی از وظایف را می‌تواند بر دوش گیرد، آنچه قانون به او گفته است اما بار اصلی به دوش مردم است.

ما باید مردم را دعوت کنیم، از مردم بخواهیم تمام رسانه‌های ما باید زمینه حضور مردم را در امر اقتصاد و در مسائل اجتماعی مهیا کنند. ما امروز مشکل محیط زیست داریم شما فکر می‌کنید بدون کمک مردم، بدون حضور مردم و بدون ایثار مردم محیط زیست، محیط سالمی خواهد شد؟ می‌گویند دولت وظیفه دارد البته دولت وظیفه دارد. ما باید کاری کنیم به عنوان سه قوه از جمله قوه قضاییه در کنار استقلال سه قوه به فکر مسئولیت های مشترک سه قوه نیز باشیم که البته هستیم من تاکید می‌کنم بر آن چیزی که وجود دارد برای تسریع بیشتر.

اگر می‌خواهد بخش خصوصی ما در اقتصاد حضور پیدا کند، اولین اصلش امنیت است و این امنیت بخش بزرگی از بارش بر دوش شما عزیزان قوه قضاییه است. درست فکر کردند آنها که مشروطه را به پا کردند قبل از آنکه مصلحت‌خانه که بعد شد مجلس شورای ملی، به فکر عدالت‌خانه بودند، عدالت زیربنای اصلی برای حرکت کشور، توسعه کشور، نشاط مردم، حضور مردم و مشارکت مردم است چه کسی توانست در دنیا در خرداد پارسال ما را سرافراز کند؟ مردم، مشارکت مردم، حضور مردم. این مردم هستند که می‌توانند حماسه را بیافرینند. امروز هم برای اقتصاد و فرهنگ ما نیاز به عزم ملی داریم، در کنار مدیریت جهادی، عزم ملی نیاز است. قوه قضاییه می‌تواند تسهیل کند امر سرمایه گذاری را. اگر سرمایه گذار ببیند حرکت قوه قضاییه در مسیری است که او می‌تواند روی پای خودش محکم بایستد.

آشکار کردن ثروت، شهامت می‌خواهد خیلی‌ها ثروتمندند و ثروت خود را مخفی می‌کنند نه کسی از حد و حدود ثروت آنها خبر دارد و نه مالیاتی پرداخت می‌کنند. ثروت وقتی روی زمین آمد و آشکار شد، آنوقت هم باید مالیات داد و هم باید چشمهای بعضی را به آن اموال تحمل کرد. ما فرهنگمان را باید اصلاح کنیم، ما هنوز سرمایه دار را برخی از مردم ما و جامعه ما ضد ارزش می‌پندارند. یک وقتی شهید بهشتی در نماز جمعه سخنرانی‌ای کرد و یکی از جملاتش این بود که سرمایه‌دارِ مومن، فردای آن همان گروهکها و همان روزنامه‌ها و همان بداخلاق‌های زمان نوشتند که آقا که رییس دیوان عالی کشور است، متناقضات و متضاد می‌گوید، مگر می‌شود یکی سرمایه‌دار باشد و مومن هم باشد؟ یا مومن می‌شود یا سرمایه دار، یکی. تا این افکار وجود دارد تا یک عده سرمایه را نجس می‌دانند، تا یک عده فقر را افتخار کشور می‌دانند را ما به مقصد نمی‌رسیم. امروز اگر آسیب‌های اجتماعی را شما برمی‌شمرید و از جمله از سرقت و امثال آنها می‌نالید و ازجمله از طلاق و جدایی‌ها یک عامل بزرگش فقر است. باید با فقر مبارزه کنیم. زندگی مردم باید یک زندگی متوسطی باشد که مردم بتوانند راحت زندگی کنند. دولت قادر نیست اقتصاد کشور را به تمامه درست کند هر کس هم ادعا می‌کند اشتباه می‌کند.

دولت می‌تواند راه را برای جذب سرمایه و سرمایه گذار و کارآفرین آماده کند، زیربناها را آماده کند برخی از امور چون سود ندارد البته کارآفرین و سرمایه‌دار نمی‌آید بناچار دولت آن را انجام می‌دهد. سیاست‌های کلی اصل ۴۴ که به اعتقاد من نوعی تفسیر صحیح و موسع و درست از خودِ اصل ۴۴ قانون اساسی بود که به تایید مقام معظم رهبری رسید و ابلاغ شد برای این بود که اقتصاد به بخش خصوصی و تعاونی سپرده شود. اما متاسفانه در مقام عمل، سرمایه‌ها از دولت به سمت شبه دولتی رفت و لذا تاثیرگذار نبود و اجرا و عمل نشد. ما برای اینکه کارآفرینان و سرمایه‌داران را جذب کنیم در داخل و خارج کشور، نیاز به همکاری با قوه قضاییه داریم. برای مبارزه با فساد که آن هم اصل دیگری است برای جذب سرمایه تا فساد باشد سرمایه‌داری نمی‌آید و کارآفرینی نمی‌آید، کار کند. برای مبارزه با فساد باز همکاری قوه مقننه و قوه قضاییه و در برخی از موارد قوه اجرایی و قوه قضایی و در برخی از موارد قوه مقننه لازم است همه باید دست به دست هم بدهیم و با فساد مبارزه کنیم و راه صحیح مبارزه را پیدا کنیم.

درست است دادگاه و داوری و جرم و مجازات همه اینها سر جای خود درست است، اما بدانیم تنها با مجازات درست نمی‌شود. همه ما به جای اینکه با مجرم مبارزه کنیم قاعدتا می‌خواهیم با جرم مبارزه کنیم که جرمی نباشد. قوه قضاییه هم می‌خواهد تلاش کند که اول پیشگیری کند تا جرمی واقع نشود البته خودِ داوریِ دادگستری، خودِ دستگاه قضایی سالم و موفق و دقیق و کارآمد و کارا، پیشگیر است. مردم وقتی ببینند یک دادگاهی وجود دارد که همه می‌توانند به آنجا مراجعه کنند، حق مراجعه مال همه است و همه می‌توانند آنجا که شاکی هستند، تظلم خواهی کنند و اگر به کسی تجاوزی شود به مال و حیثیتش، جایی است که برود و شکایت کند، البته این خود مانع است و پیشگیر است، اما در عین حال کارهای بیشتری باید انجام گیرد.

اگر به جای اینکه مراجعه کننده به یک اداره به دهها میز مراجعه کند و آنکه پشت میز است چگونه به او جواب دهد و این وسط آیا فسادی و رشوه‌ای تحقق پیدا کند یا نه؟ و اگر تحقق پیدا کرد و قابل اثبات بود و قابل ارائه در محکمه، او را به محکمه بکشانیم، باید رابطه مراجعه کننده با این میز را کم کنیم و کاهش بدهیم. برای اینکه من امری را انجام دهم اگر نیاز به مراجعه نداشته باشم یا مراجعه به یک میز تنها داشته باشم یا از طریق فضای مجازی و اینترنت بتوانم تماس بگیرم مسلما فساد کاهش می‌یابد. دولت الکترونیک یکی از موارد جلوگیری از فساد و پیشگیری ازجرایم است.

شفافیت یکی از راههای مبارزه و پیشگیری با فساد است، همه باید ارائه کار بدهیم. در دنیا یکی از معیارهایی که برای قوه قضاییه وجود دارد شفافیت است. کدام دادگاه چه حکمی داد؟ حکمش چه بود؟ در چه موردی بود؟ باید بیاید در قضاوت عمومی گذاشته شود. اگر همه اینها در فضای مجازی بیاید و اگر قانون به وضوح اولین شفافیت، شفافیت قانون است. قانون نویس، (مجلس) اگر بتواند شفاف‌ترین و ساده‌ترین و قابل فهم‌ترین ما یک قانونی می‌نویسیم خودمان هم بعد از چند ماه نیاز پیدا می‌کنیم در مجلس تفسیر کنیم معلوم است که این قانون پس شفاف نیست. قاضی ما هم دو نوع برداشت می‌کند و دیوانعالی گاهی ناچار می‌شود برای وحدت رویه وارد شو��. شفافیت در قانون‌نویسی، شفافیت در عمل، شفافیت در احکام و یک جمله می‌خواهم من اضافه کنم، سلامت قوه قضاییه برای همه ما بسیار مهم است. خودِ قوه قضاییه تلاش دارد برای اینکه کار به سلامت انجام بگیرد، چون در پی عدالت است چون سلامت نباشد آن هدف محقق نمی‌شود.

اما در عین حال احساسِ سلامت از طرف مردم بسیار اهمیت دارد حکمی که صادر می‌کنیم، مجازاتی که برای جرمی قائل می‌شویم، شما ممکن است بگویید آقا این مجازات در قانون آمده اما خب آن شرایط مخففه، مشدده خیلی کارها می‌شود، انجام داد. مهمترین کاری که قاضی انجام می‌دهد انطباق است انطباقِ آنچه که واقع شده است بر آنچه که در قانون آمده است این انطباق بالاترین کاری است که قاضی دارد انجام می‌دهد. اگر این انطباق دقیق باشد، اگر مجازات بر مبنای همه شرایط مشدده و مخففه و شرایطی باشد که آن جرم بوجود آمده و آن مجرم پرورش یافته و بیشتر به فکر اینکه این مجازات چه تاثیری برای جامعه و آینده ما دارد و مهمتر آنکه مردم احساس کنند عدالت اجرا شده است، احساس مردم در امنیت هم همینطور است، ممکن است امنیت باشد، اما مردم احساس امنیت نکنند آنچه که مهم است احساس امنیت مردم است احساس امنیت گاهی وقت ها از خودِ‌ امنیت هم بالاتر است. احساس سلامت قوه قضاییه هم همینطور.

البته دولت جناحی داریم فراجناحی هم داریم، دولت می‌تواند جناحی باشد می‌تواند هم، فراجناحی باشد مجلس هم گاهی می‌تواند جناحی و فراجناحی باشد ممکن است یک جناح بیاید کل مجلس را بگیرد یا اکثریت قاطع را بگیرد و یک جناح دولت را به عهده بگیرد، اینها شدنی است. تنها جایی که نمی‌تواند جناحی باشد و باید فراجناحی باشد، قوه قضاییه است. قوه قضاییه از هیچ کجایش نباید احساس شود که این قاضی، این داوری این نظام یا همه دستگاههایی که وابسته هستند به قوه قضاییه، بازرسی‌اش، دیوان عدالتش، همه جا هیچ فرقی بین این و آن وجود ندارد. کرسی قضاوت غیر از کرسی خطابه و سیاسی است.

کرسی قضاوت زبانش یک زبان بیشتر نیست و آن زبان قانون است با قانون باید حرف بزند، طبق قانون باید عمل کند، هیچ فرق نکند که این کیست که در برابر او نشسته است حتی اگر یک طرفش مولای متقیان علی(ع) و یک طرفش یک فرد عادی باشد در امر قضاوت هر دو را یکسان ببیند و چقدر سخت است بعضی از کارها، ولی لازم است و چقدر مشکل است اما در عین حال ضروری است. آنچه مردم از قوه قضاییه ما می‌خواهند عدالت به معنای واقعی کلمه و سلامت است و باید به گونه‌ای این سلامت توضیح داده شود و تشریح شود که مردم احساسِ سلامت هم بنمایند. ما برای توسعه، قوه قضاییه خوب به همه اینها نیازمندیم. قوه قضاییه کارآمد می‌تواند ما را به توسعه برساند. قوه قضاییه توانمند می‌تواند ما را در مبارزه با فساد یاری کند و بار مسئولیت مبارزه با فساد را بر دوش بگیرد.

بالاخره دو نکته به عنوان سخن آخر یک آنکه ملت ایران و دولت مبنایش و احساسش این است که در کشور یک قوه قضاییه بیشتر نداریم. ما یک قوه قضاییه نداریم که در کاخ دادگستری باشد و قوه قضاییه دیگر در خیابان، هیچ کس نمی‌تواند به قاضی فشار وارد کند، هیچ گروه فشاری حق ندارد به دادگاههای ما فشار وارد کند یا به یک قاضی، قاضی نشسته یا ایستاده، حتی کادر اداری. اینجا قوه قضاییه‌ی مستقل است اینجا قوه قضاییه بر مبنای سیره پیامبر اسلام(ص) و امیرالمومنین(ع) است. احزاب، گروهها، جناح‌ها حق دارند سخن بگویند، حرف بزنند نقد کنند اما نمی‌توانند حکم صادر کنند، هر کس در هر گوشه‌ای نشسته است و فکر می‌کند صاحب نفوذ است و می‌تواند حکم صادر کند حکم قضایی فقط یک جا صادر می‌شود و آن در دادگستری است، در دادگاه عادلانه است، در دادگاه صالحه است، در محکمه صالحه است. به غیر از موردی که دادگاه صالحه طرف را مجرم می‌داند، اصلِ برائت همه جا جاری است.

چطور می‌شود در بعضی از موارد این اصلِ برائت تضعیف می‌شود، بیل به کمرش می‌خورد؟ کجا رفت اصلِ برائت، هیچ کس حق ندارد نسبت به هیچ فردی یا گروهی یا جناحی یا حزبی حکمی صادر کند، اظهار نظر اشکال ندارد، حکم را فقط محکمه صالحه صادر می‌کند در چارچوب قانون و معیار قانون. بنابراین دادگاه است که امنیت می‌آفریند، قوه قضاییه است که امنیت می‌آفریند. ما یک قوه قضاییه داریم و از آن قوه قضاییه حمایت می‌کنیم هم دولت و هم ملت ما از قوه قضاییه حمایت خواهد کرد، همانطور که تا امروز حامی قوه قضاییه بوده است.

و سخن آخر آنکه خوشبختانه امروز وکلاً و کانون وکلا یار و کمک کار دستگاه قضای ما هستند. قاضی اولین قدمش کشف جرم است و بعد صدور حکم، هم در کشف جرم وکیل کمک می‌کند هم در حکم و انطباق مورد بر قانون وکیل می‌تواند کمک کند. وکیل خوب بهترین کمک و یار دادگاه و دستگاه قضایی است. باید قدردان وکلای شریف دادگستری باشیم که در کنار قضات شریف ما می‌توانند یار و کمک کار آنها باشند.

نکته دوم آنکه شورای حل اختلاف کمک بسیار خوبی برای دستگاه قضایی است. باید به این شورا همه کمک کنیم برای اینکه بار از دوش قوه قضاییه کم شود و کاسته شود.

نکته سوم اجتهاد پویاست در امر قوه قضاییه، اینکه در راس قوه قضاییه یک مجتهد عادل هست و یک شخصیت فرهیخته امروز ریاست قوه قضاییه را بر عهده دارد و اینکه اساسا باید قضات مجتهدین باشند امروز دست ما بسته است که کمی سرد شده است این امر در امر قضا. حوزه های علمیه، بزرگان، مراجع باید کمک کنند، با اجتهاد پویایشان.

به اعتقاد من هیات منصفه که در قانون اساسی ما آمده البته در دو مورد آمده می‌تواند البته در آینده توسعه پیدا کند اگر تفسیر و استنباط شورای نگهبان حصر نباشد، این هیات منصفه را نه به عنوان تقلید از غرب بلکه مجتهدین ما در مجلس خبرگان قانون اساسی آن را تصویب کردند. چون کمک می‌کند در بسیاری از موارد به رسیدن به عدالت واقعی. حالا در بسیاری از کشورهای دنیا هستند که اصلِ جرم را هیات منصفه تشخیص می‌دهد تا او اعلام نکند اصلا طرف مجرم شناخته می‌شود اگر بگوید مجرم نیست تبرئه صادر می‌شود من کاری به حد و حدود هیات منصفه ندارم، اما اصل هیات منصفه می‌تواند یک الگویی باشد برای محاکم ما در امور مهم، حالا در امر سیاسی در امر مطبوعاتی آمده در سایر امور مهم هم می‌تواند مبنایی باشد و همکاری حوزه و دانشگاه مخصوصا فقه و حقوق برای تربیت فرهیختگان وارستگان برای امر قضا هم مهم است.

یکبار دیگر می‌خواهم از همه آنهایی که در عدل در این کشور، در احقاق حقوق مردم تلاش کردند، تلاش می‌کنند بار سخت و سنگینی را بر دوش گرفته‌اند، به عدالت عمل می‌کنند وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ... قضات شریفی که برای اجرای عدالت و حق تلاش می‌کنند از آنها سپاسگزاریم و دولت برای اینکه قوه قضاییه بتواند تلاش بهتری برای انجام وظیفه خود انجام بدهد هر کمکی که از دستش بربیاید آن را وظیفه خود می‌داند به اضافه آنکه هماهنگی سه قوه می‌تواند بسیاری از گره‌ها را از پیش پای این ملت بزرگ باز کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات