تهیه و تنظیم: سیدمهدی حسینی
روزهای اواخر سال 1357 جریان انقلاب و فروپاشی رژیم شاه در شیب تندی قرار گرفته بود. مردم در جنبوجوش بودند، اعلامیههای امام(ره) و سایر علما و مبارزان دست به دست در حال چرخش بود و یا به در و دیوارها نصب میشد. روز 24 یا 25 مهر ماه، برابر با چهلمین روز شهدای 17 شهریور 57 و از طرفی هم مصادف با اولین سالروز شهادت مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی بود، به این مناسبت بازار و مغازهها تعطیل شد و بسیاری از مردم انقلابی لباس عزا به تن کردند. در نقاطی عزای عمومی اعلام شد، مردم با لباس سیاه در مساجد و محافل در رفتوآمد بودند. عده زیادی به بهشت زهرا(س) میرفتند و به یکدیگر تسلیت میگفتند، به طوری که عناصر ساواک و یا پلیس رژیم شاه به بسیاری مظنون میشد و آنها را دستگیر و راهی بازداشتگاه و زندان میکرد. زندانیان سیاسی به زندانیان تظاهراتی معروف بودند و نیروهای امنیتی حکومت نظامی را بهانه کرده بود. سعی میکردند مردم را در رعب و وحشت نگه دارند. سربازان و افسران را در کامیونهای ارتش مجبور کرده بودند که در شهر گشت بزنند. در بعضی از نقاط و میادین و گذرگاهها، مردم با توپ و تانک مستقر شده بودند. در مواقعی در همین ایام سربازان در حال جابهجایی را مجبور میکردند سرود ملی بخوانند. در چنین اوضاعی مراسم چهلمین روز شهدای 17 شهریور 57 در شهرهای بزرگ برگزار شد و عوامل امنیتی رژیم شاه به طرح و توطئهای دیگر اقدام کردند و جنایتهای کمنظیری در این روز مرتکب شدند. در این مختصر فهرستوار به فاجعه مسجد جامع کرمان اشاره میشود.
طرح توطئه جدید
حسین فردوست، از عناصر پایهگذار رژیم شاه در خاطراتش به این موضوع اشاره دارد و میگوید: «یکی از تدابیری که در زمان شریفامامی برای مقابله با توسعه انقلاب توسط ژاندارمری پیشنهاد شد طرح تسلیح هواداران محمدرضا در میان عشایر بود. هدف این بود که این افراد به تظاهرات مردم شهرها حمله کنند. روزی قرهباغی، وزیر کشور، محققی، فرمانده جدید ژاندارمری را به دفتر ویژه اطلاعات آورد و گفت: ایشان عرضی دارد. به محققی گفتم خواسته شما چیست؟ گفت: تعدادی از عشایر هستند که به اعلیحضرت علاقهمندند و به ما مراجعه میکنند تا آنها را مسلح کنیم و مسلحانه از رژیم حمایت کنند. محققی تأکید کرد که ایمان دارد که این کارها عملی و هم مفید است...»
یکی از این برنامهها در کرمان عملیاتی شد، از صبح که جمعیت از هر طرف به قبرستان میرفتند و برمیگشتند، برای شرکت در مراسم و بعضی در مرگ عزیزانشان میگریستند و شعار میدادند. در میان این جمعیت عزادار، عدهای اغتشاشگر به چشم میخورد که با وجود منع مردم اقدام به شعارهای نامربوط و پخش اعلامیههای کمونیستی و حزبی میکردند و سعی داشتند که بین مردم، دو دستگی و تفرقه بهوجود آورند، ولی مردم هوشیارانه برخورد کردند و به شعارهای آنها اعتنا نکردند و کمکم عناصر اخلالگر به حاشیه رفتند و به سرعت ناپدید شدند. البته مشابه همین کارها در شهرهای دیگر به خصوص در تهران بارها انجام گرفته بود.
طرح هجوم کولیها به جمعیت عزادار
روزنامه کیهان در سرمقاله بیستوپنجم مهرماه خود درباره ماجرای به آتشکشیدن مسجد جامع کرمان نوشت: «عزاداری عمومی به تظاهرات خونینی تبدیل شد و در ادامه آورد: به دنبال تعطیل همگانی و اجتماع مردم در مسجد کرمان حدود دویست نفر از زاغهنشینان که در کرمان به کولیها معروف هستند در ساعت 11:30 با در دست داشتن چوب و میله آهنی و با دادن شعار به نفع دولت در حالی که حجتالاسلام آقای صمدانی، واعظ در مسجد جامع بالای منبر بودند به مسجد حمله کرده و دوچرخهها و موتورهای مردم را به روی هم انباشته و به آتش میکشند. عدهای از داخل مسجد به سمت آنها راه میافتند و با مداخله و تیراندازی پلیس، مردم مجدداً به داخل مسجد مراجعت میکنند. عدهای از کولیها که شعار میدهند به پشتبامهای مسجد جامع میروند و به کندن آجرهای پشتبام مشغول میشوند و آنگاه جمعیت داخل مسجد را که قریب به دو هزار نفر هستند، مورد حمله قرار میدهند. معلوم بود که این درگیریها کاملاً توسط عوامل رژیم شاه هدایت شده بود. با شروع حمله کولیها مردم درهای مسجد را که میبندند، پس از چند لحظه بعد صدای تیراندازی و دود و بوی سوخته از بیرون مسجد بلند میشود، به طوری که مردم در شبستان، در وضع نامساعدی قرار میگیرند.»
آتش زدن قرآن و مسجد
طبق گزارشهای منتشر شده در سال 57، جمعیتی که در صحن مسجد بودند، به داخل شبستان هجوم آوردند و برای جلوگیری از هجوم مهاجمان درهای شبستان را بستند. طولی نکشید فضای شبستان را گازهای خفهکننده پر کرد. درهای شبستان شکسته شد و عدهای (حدود سیصد نفر) چوب و چماق و میله بهدست وارد شبستان شدند و مردمی را که در مسجد بودند و در میانشان زنان و کودکان هم بودند به باد کتک گرفتند تا اینکه از مسجد بیرونشان کردند. در برخی گزارشها آمده است: حضرت آیتاللهالعظمی صالحیکرمانی و آیتاللهالعظمی رخشاد نجفی که در مسجد در میان جمعیت بودند در همان نوبت اول پخش گاز اشکآور بیهوش شدند و مردم آنها را روی دست از مسجد خارج کردند، عدهای از روحانیت کرمان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و جمعی را مجروح کردند. همزمان با این حمله خونین که به مصدومشدن گروه زیادی منجر شد، قسمتی از اثاث و فرش و زیلوها و قسمتی از ساختمان مسجد به آتش کشیده شد و قرآنهای داخل مسجد در آتش جهل سوخت. مهاجمان بیش از 1500 موتورسیکلت و دوچرخه که متعلق به شرکتکنندگان در مجلس ختم بود، به آتش کشیدند و قسمتهایی از مسجد را تخریب کردند. در همین حال نیروهای امنیتی رژیم شاه از دور مراقب اوضاع بود و کوچکترین عکسالعملی از خود نشان نمیداد که هیچ، مردم مجروح شرکتکننده در مراسم ختم را تحت تعقیب قرار میدادند، حتی چند تن از مأموران هم مردمی را که از مسجد بیرون میآمدند، مورد ضرب و جرح قرار میدادند.
هجوم به اموال مردم در بازار
پس از ماجرای مسجد، مهاجمان به سمت میدان ارگ حمله کرده و سه فروشگاه بزرگ متعلق به یکی از تجار معروف کرمان را که میلیونها تومان اتومبیل، دوچرخه و موتورسیکلت در داخل آن بود، به آتش میکشند و این درست در حالی است که اتومبیلهای امدادی به خصوص آتشنشانی پشت سرشان در حال حرکت بود و آنها به هجوم خود ادامه میدادند. عناصر پلید و خشن مهاجم با پشتوانهای که از نیروهای امنیتی شاه داشتند وارد بازار شدند، مغازههایی که متعلق به معتمدان شهر بود، ویران کردند. به خصوص آنهایی که عکسهای حضرت امام خمینی(ره) در آن نصب بود، مورد هدف مهاجمان بود. این اوضاع برای دولت آشتی ملی جز رسوایی دستاورد دیگری نداشت. این کشتار و قتل عام و آتشسوزی، مردم ایران را در سوگ دیگری فرو برد و از طرف دیگر ثابت شد که ماجرای به آتش کشیدن سینما رکس آبادان کار عوامل رژیم شاه با طراحیهای از پیش تعیین شده بوده است. با تحقیقاتی که بر روی روشهای مختلف انجام گرفت، معلوم شد که طراح اصلی این توطئهها سازمان امنیت و شهربانی و ژاندارمری و استانداری بودهاند. مردم در شعارهای خود آتشسوزی مسجد جامع کرمان را در ردیف فاجعه سینما رکس آبادان میدانستند و فریاد میزدند: «سینما رکس آبادان، مسجد جامع کرمان را شاه به آتش کشید.»
حضرت امام خمینی (ره) در این رابطه پیام مهمی صادر و خطاب به ملت اعلام کردند: «اوضاع جاری ایران موجب نگرانی شدید اینجانب است. خوف آن دارم که شدت فشار عصبی بر شاه و بستگانش حملههای جنونآمیز آنان را تشدید کرده و ملت ایران را بیش از پیش به خاک و خون کشد. کشتار دستهجمعی کرمان و آتش زدن معبد و مقدسات مسلمین و ضرب و شتم مرد و زن بیدفاع در آن کشتار بیرحمانه همدان و بعضی از شهرستانهای دیگر در شرق، غرب، شمال و جنوب ایران که نام بردن یکایک شهرها از عهده خارج است...»
امام نگران حملههای جنونآمیز
شتاب انقلاب و اوضاع نابسامان ایران موجب نگرانی شدید امام (ره) و انقلابیون بود. سعی و تلاش حضرت امام بر این بود، رفتار خشونتگرایی رژیم شاه و مظلومیت مردم ایران را به جهان گزارش دهد که در پیام مهمی به همین مناسبت خطاب به زائران بیتاللهالحرام فرمودند: «ایران اکنون حدود سی میلیون مسلمان دارد. از پنجاه سال قبل تا کنون گرفتار در چنگال خاندان پهلوی- که رسماً نوکر اجانب بوده و هستند- میباشد. در این پنجاه سال سیاه، این ملت بزرگ در تحت فشار پلیس و اختناق و شکنجه روحی دستوپا میزدند و تمام مخازن زیرزمینی و منابع حیاتی ملت را شاه به اجانب داده است، نفت را آمریکا، گاز را شوروی و مراتع و جنگلها را علاوه بخشی از نفت، انگلیس و بعضی کشورهای دیگر. مردم را از تمام مظاهر حیاتی محروم نموده و به حال عقبماندگی نگه داشته و نظام ارتش و فرهنگ ما و اقتصاد کشور را استعماری و رشد را به همه ابعادش از ملت سلب نموده است. اکنون که در سالهای اخیر، ملت بیدار شده و برای احقاق حق خود به پا خاسته و فریاد مظلومانهاش بلند شده است، جواب آنها با مسلسل و تانک و توپ داده میشود. قتلعامهایی که در این چند ماه اخیر در شهرهای ایران رخ داده روی تاریخ را سیاه نموده، شاه با تمام قوای جهنمی به پشتیبانی آمریکا به جان مردم مظلوم افتاده، ایران اکنون به شکل قبرستانی مبدل و اعتصابات عمومی سرتاسر کشور را فرا گرفته و شاه در این نفسهای آخرش میخواهد از این ملت مستضعف انتقام بگیرد، سایه شوم حکومت نظامی بر سر ملت برقرار و دست کماندوهای مزدور برای قتل بزرگ و کوچک و زن و مرد باز است. اکنون ای مسلمین جهان در امر ایران اهتمام کنید...»