* در حکم جدید مقام معظم رهبری یک نکته مهم و کلیدی بود اینکه مهم ترین اولویت شکل جدید اعضای شورای انقلاب فرهنگی این است که مصوبات و تصمیماتی که زمین مانده را اجرا کنند. ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی طوری است که در راسش رئیس جمهور است و دیگر روسای قوا... چطور میشود که مثلاً تصمیماتی گرفته میشود و مصوباتی به تصویب می رسد اما در حیطه اجرا گیر میکند یا اصلاً اجرایی نمیشود.
** از دو زاویه میشود به مسئله نگاه کرد. یک نگاه اینکه آیا فقط تصمیمات شورا اجرا نمیشود یا خیلی از تصمیمات یا سیاست گذاری هایی که در مجلس به قانون تبدیل میشود، آیا آنجا اجرا میشود؟ ملاحظه می کنید که آنجا هم بسیاری از تصمیم گیری ها یا ناقص اجرا میشود یا اساساَ اجرا نمیشود.
اما از نگاه دیگر، اگر سیاست ها و تصمیمات شورا کمتر اجرایی می شود، این بحث خاص را دنبال نماییم. به هردو بحث می توان ورود کرد. اصل خود بحث بی سابقه نیست در دنیا هر جا سیاست گذاری میکنند یک نسبت و یک بخش آن اجرا نمیشود که در این دروس سیاست گذاری دانشگاه ها به این موضوع می گویند شکاف سیاست گذاری، به همین دلیل هم سیستم های ارزیابی کارش این است که این شکاف را شناسایی کند و سعی کند در دور بعدی یا اصل سیاست را اصلاح کند یا روش اجرای سیاست را اصلاح کند تا درصد بیشتری اجرا شود. بنابراین یک بخش عدم اجرا، طبیعی است. ممکن است مشکل در خود سیاست باشد.
مشکل ممکن است در اطلاعات مقدماتی منجر به آن سیاست باشد یا اینکه شما تا آمدی سیاست بگذاری یا اجرا کنی چندسال زمان برده و شرایط تغییر کرده است و آن سیاست دیگر قابل اجرا نیست. یک بخش آن امری طبیعی است، اما وقتی این امر طبیعی را می آوری در کشورهای در حال توسعه، مشکل عدم اجرا بیشتر می شود و این کشورها بیشتر هزینه آن را می دهند.
چرا این اتفاق می افتد؟ به خاطر اینکه فرهنگ قانون پذیری ضعیف است و یا مقابله با قانون در ذهن بعضی ها ارزش است! یک جوری در مقابل قدرت ایستادن است. این فرهنگ تا اندازه ای در لایه های پنهان جامعه ما هم همچنان ادامه دارد. یعنی یک شبه نمیشود فرهنگ مقاومت در مقابل قانون را تغییر داد، مگر اینکه با برنامه ای روی فرهنگ کار کنیم.
* مثلاً به طور مشخص ما قانون حجاب و عفاف را داریم که وظایف هر یک از دستگاههای ذی ربط را مشخص کرده که چه کار کنند و چه اقداماتی انجام دهند؟ اما نه در دولت قبلی و نه دردولت کنونی این اجرا نشد. بخشی از این وظیفه در شهرداری تهران اجرا شد و همه هم استقبال کردند و خیلی چیز خوبی هم بود مقاومتی هم به آن معنا صورت نگرفت فقط یک عزم و یک اراده ای برای اجرای قانون وجود داشت.
** ببینید مصوباتی که در حوزه فرهنگ است حتماً این طرف اعتقاد مجری هم همراهش میخواهد. در حالی که نسبت به خیلی از این مصوبات لایه های عملیاتی و اجرایی اعتقاد راسخ به اینکه این حلال مشکل است ندارند. بعداً حس میکنند با همکارانشان مسئله پیدا میکنند ولی نتیجه ای هم نمی دهد چون آن اعتقاد به اصل موضوع یا راه حل پیشنهادی نیست. البته واقعیتش هم این است که مسئله حجاب با این مجموعه دستورات به صورت ریشه ای حل نمیشود. علتش هم این است که در بسیاری از روابط جامعه به بدحجاب در عمل پاداش میدهند.
مجموعه اقداماتی است که در قانون حجاب و عفاف نوشته شده است، این را هر کسی خوب نگاه کند متوجه میشود که مسئله را باید از سرچشمه ها درست کنی و این قانون را هم به عنوان یک راه حل کوتاه مدت بپذیریم تا با اجرای آن، بخشی از مسئله حل شود. ولی راه حل اساسی این گونه مسائل فرهنگی و اجتماعی همانی است که مقام معظم رهبری می گویند. مهندسی فرهنگی جامعه، در مهندسی فرهنگی، هم باید روی افزایش اثربخشی فعالیت های فرهنگی کار کرد و هم پیامدهای فرهنگی همه تصمیم گیری های سیاسی، اقتصادی، قضایی و غیره را شناسایی و اصلاح نمود. و بعد هم باید به طور جدی مسائل فرهنگی را اولویت بخشید.
الان حل مسائل فرهنگی اولویتی ندارد. در مسائل فرهنگی مطالبه ای جدی از دولت ها در حوزه فرهنگ شکل نمی گیرد. نه از این دولت، در دولت قبل هم نمی گرفت. اگر رئیس جمهورها خودشان درد دین داشته باشند یک اتفاقاتی می افتد، ولی مطالبه ساختارمند و جامعی از مجلس شورای اسلامی در این سی و شش سال نمی بینید. با این بحث می خواهم بگویم، فقط نباید انتظارات را متوجه شورا کرد.
مجلس شورای اسلامی، هیئت دولت، نخبگان، رسانه ها و ... همه در تحولات فرهنگی نقش دارند و باید آنها را هم مدنظر قرار داد و از آنها متناسب با نفوذ و جایگاهشان مطالبه فرهنگی داشت.البته برای ارزیابی دولت ها در حوزه فرهنگ ساختار نداریم.
* با این دلایلی که می آورید پس تکلیف اجرا چه میشود آقا فرمودند که «پیگیری مصوبات را اجرایی کنید» به همین دلایلی که تا الان اینها عملیاتی نشده به همین دلایل هم بعدا عملیاتی نخواهد شد؟
** همین ها را باید تحلیل کنیم تا متوجه شویم. اگر می خواهیم اوامر مقام معظم رهبری را پی گذاری کنیم، باید ابزارهای لازمش را فراهم کنیم. شما وقتی می خواهید وزیر علوم را صدا بزنید و بگویید که شما چرا به حجاب بی توجهی، باید یک مدل ارزیابی از آن وزارتخانه داشته باشید و گرنه او می گوید که اتفاقاً خیلی بهتر شده است.
* نه اصلاً مدل نمی خواهد در همان قانون حجاب و عفاف نوشته است وزارت علوم این وظایف را برعهده دارد. این وظایف را انجام داده یا نداده است؟!
بعد اگر اجرا جواب نداد آن یک بحث دیگر است می آییم قانون را اصلاح می کنیم. اما وقتی قانون را شما نوشتید وزیر درکشوی میزش گذاشت چه انتظاری دارید که به قانون عمل شود؟
** همان قانونی که شما می نویسی اگر در متن قانون ضمانت اجرایی اش را ننویسی، اجرا نمی شود. الان مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی یک سیاست گذاری نسبتاً کامل است. اما ساختار اجرای لازم به عنوان یک دستگاه نظارت کننده و ارزیابی کننده به عنوان حلقه تکمیل کننده ندارد طبیعی است که وقتی بسیاری از اسناد بالادستی و قوانین اجرا نشد و وقتی حجم اینها زیاد میشود ابهت قانون و اسناد بالادستی شکسته می شود، به اضافه ملاحظات سیاسی که در کشور ما حاکم است و به آن کمتر توجه می کنیم که بعضاً نمایندگان مجلس ما اگر طرف از تیم خودش باشد و کاری نکرده باشد از کنارش رد میشوند، اما اگر از تیم خودشان نباشد پی بهانه میگردند تا استیضاحش کنند.
چرا فصلی و هرازگاهی مسئله حجاب در این کشور مطرح است؟ چرا اول تابستان این موضوع باید مطرح شود؟ اگر یک مسئله کلیدی است که مسئله کلیدی هم هست، همه ساله ما باید این را ارزیابی کنیم. همه ساله باید توضیح بخواهیم و رصد خاص کنیم. البته امثال ما فکر می کنیم مقوله بدحجابی محصول بی توجهی به فرهنگ است
* حالا از این بحث بیرون بیاییم. نقشه مهندسی فرهنگی کشور در واقع در چه شرایطی به سر می برد و چه وقت هم اجرا میشود؟ توسط چه مدیرانی؟ چه مرجعی مسئول آموزش و توجیه این مدیران برای اجرای صحیح سند مهندسی فرهنگی کشور است در کدام نهاد در مرجع نظارت و سنجش و ارزیابی مراحل اجراست؟
** ببینید اول توضیح بدهم که سند مهندسی فرهنگی چیست؟ سند مهندسی فرهنگی دو محور کلیدی دارد که یکی، افزایش اثر بخشی اقدامات مجموعه دستگاههایی است که مستقیماً در فرهنگ مسئولیت دارند. دیگری، محورش هم این است که پیامدهای فرهنگی سایر نظام هایی که جامعه با آن مدیریت میشود را شناسایی و اصلاح کنیم.
دو تا محور هستند که در سیزده تا راهبرد کلی نوشته شده، ذیل هر راهبرد کلی هم راهبردهای اجرایی هست و ذیل راهبردهای اجرایی، راه حل های کلی تحت عنوان اقدام ملی نوشته شده است و این سند کلیاتش به تصویب رسیده و در مرحله ای است که باید برای اجرا ابلاغ کنند.
* هنوز ابلاغ نشده؟
** بخش اصلی آن در دولت قبلی تصویب و ابلاغ شده، اما بخش سازوکار اجرایی در این دولت به تصویب رسیده و هنوز ابلاغ نشده است و مصوبه به خیلی قبل بر میگردد. منتظرند که آقای روحانی ابلاغ کنند. در آنجا پیش بینی شده یک ستاد اجرایی در نقشه مهندسی فرهنگی به تصویب رسیده که رئیسش رئیس جمهور است و در غیاب رئیس جمهور معاون اول و دبیر آن ستاد، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی است. به اضافه وزرایی که مستقیماً در حوزه فرهنگی اند.
به علاوه چهار نفر از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، این مجموعه ستاد اجرایی سند مهندسی فرهنگی را تشکیل می دهند. حالا از این به بعدش، یعنی مجموعه اقداماتی است که در سند نوشته نشده است. مشکل بزرگی که الان با آن روبرو هستیم، وجود سکولاریزم پنهان در ذهن بسیاری از مدیران، مسئولین و حتی روحانیون است که همچنان فکر می کنند فقط افراد و سازمان های عضو نظام فرهنگی جامعه در تحولات فرهنگی مداخله می کنند. از طریق سند مهندسی فرهنگی می خواهیم این تفکر را به صورت فرهنگی از ذهن ها دور کنیم.
* این مقاومت از طرف همین سکولارهاست که باعث اخلال میشود؟
** نه اخلال نمیکنند، اصلاً بحث اخلال نیست، موضوع بینشی است. شما کم مدیر کارخانه مسلمان ندارید که در مسجد محلشان پول میدهد، روضه می گیرد یا در خانه شان برای حضرت فاطمه (س) جلسه می گیرند. اما چون در نظام دانشگاهی سکولار تربیت شده است، پنج هزار تا کارگر زیردستش است، نسبت به تحولات فکری و اعتقادی کارگرها نگران نیست و حداکثر یک نمازخانه می سازد، یک روحانی می آورد که اینجا نماز جماعت بخواند و برود.
ما هم که هنوز نظام دانشگاهیمان را اصلاح نکرده ایم که بتوانیم کارشناس و مدیر تراز جمهوری اسلامی را تربیت کنیم.
نگاه حداقلی به ماهیت فرهنگ در همه جامعه ما بیداد میکند، از جمله در صدا و سیمایمان، از جمله در روزنامههایمان یعنی یک تقسیم کار پنهان صورت گرفته که فکر میکنیم صفحه فرهنگی روزنامه مخصوص به خودش است، حواسمان نیست که سرمقاله هم که مینویسی درست است که داری یک موضوع سیاسی را تحلیل میکنی ولی آثارش روی اعتقادات مردم که جایی نمیرود! تو هم باید رویکرد فرهنگی داشته باشی برای نوشتن سرمقاله سیاسی.
آن هم که دارد صفحه اقتصادی را مینویسد باید رویکرد فرهنگی داشته باشد، این چیزی است که لازمه اجرای سند مهندسی فرهنگی است. همین جملهای که حضرت آقا میفرمایند «این اقتصاد و سیاست است که باید خودش را ذیل فرهنگ تعریف کند.» این یعنی، همه باید رویکرد فرهنگی داشته باشند. این بحث جدیدی نیست، ریشه تاریخی دارد. ببینید یک زمانی در این کشور تنها مرکز علمی، حوزههای علمیه بود، اول افراد میرفتند آنجا کلیت اسلام را میفهمیدند. یکیشان علاقه داشت به معماری، میشد شیخ بهایی، یکی علاقه داشت به پزشکی، ابنسینا میشد. آن یکی شاعر میشد، حافظ در میآمد.
در دویست سال اخیر که ما یک سری را فرستادیم اروپا و برگشتند و بعد دانشگاه های مدرن را ساختیم. یواش یواش با این نوع سازماندهی خودمان پذیرفتیم که دین برود. در حاشیه، بعد حالا حوزههای علمیهمان در بسیاری از عرصه های اجتماعی غیبت دارند و دانشگاه های مدرن با سرعت توسعه پیدا کرده است و همه عرصههای جامعه ما را گرفته اند. وقتی دانشجویمان همین که نماز بخواند ما کلی ذوق میکنیم. در حالی که این فقط بحث نماز که نبود، این وقتی میرود دانشگاه باید یاد بگیرد که چطور دین را در عرصههای اجتماعی در بخش خاص خودش تجلی ببخشد.
حالا که میخواهیم نزدیک کنیم، باید طلبه فاضل حوزوی مان، استاد دانشگاه متدین مان همدیگر را تحمل کنند و سطح دانش تقریبا متناسبی با هم داشته باشند که اینها بتوانند با هم بحث کنند و گرنه یک روحانی میآوری که فقط چهار تا آیه قرآن بلد باشد در این صورت دیگر حرفی ندارد بزند و تمام میشود. آن وقت دیگری شروع میکند به بلبلزبانی تجربه آمریکا و اروپا و اینها را میگوید و جو غالب دست اوست. این تاخیر رشد حوزههای علمیه یک مسئله بسیار جدی است که در کنار عدم اصلاح علوم انسانی دانشگاه ها به استقرار فرهنگ دینی ضربه می زند.
* پروژه مهندسی انقلاب فرهنگی به این مفهوم است که ما در حوزه سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی راجع به هر پدیدهای یک پیوست فرهنگی داشته باشیم.
** ببینید راهبرد دوازده ما را راهبرد کلی که تصویب هم شده. نوشته است «اصلاح پیامدهای فرهنگی نظامهای فرهنگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی» نظام خیلی فراتر از طرحهاست. ما الان پیوست فرهنگی را اختصاص دادیم به تصمیمات بزرگ و مهم اجرایی مدیران. مثلا شما بخواهید یارانه نقدی دهید، میگوییم، پیامدهای مثبت و منفی فرهنگی اش را شناسایی کن و مثبت هایش را تقویت کن، منفیهایش را ببین.
چطور میتوانی حذف کنی، اما در دل همین راهبرد، اصلاح کلی نظام اقتصادیمان هم هست که کل نظام اقتصادی با رویکرد فرهنگی باید تعریف شود، یعنی در حقیقت ما نظام اقتصادی بومی جامعه اسلامی را باید خلق کنیم. این یک بخشی از سند مهندسی فرهنگی است. یک بخش این است که ما الان دستگاههای فرهنگیمان کارایی لازم را ندارند. ما کارایی را که مطرح میکنیم این است که کار فرهنگی هم باید اعتقادات آدمها را تقویت کند.
هم ارزشهای ذهن شان و هم الگوهای رفتاریشان را اصلاح کند. اگر این سه مرحله را طی نکند آن کار فرهنگی عقیم است. الان بسیاری از شعائر دینی ما از این زاویه عقیم است، یعنی روز عاشورا اعتقادات آدمها تقویت میشود، ولی چون رفتار افراد را اصلاح نمیکند، ما به فرهنگ عاشورا ظلم می کنیم، زیرا در حالی که این انرژی عظیم فرصت اصلاح رفتار را به ما می دهد این نظام تبلیغی متناسب با شرایط زمان بازسازی نشده است.
* سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که ظاهرا برای اجرا در سال 93 مورد توجه است، الان شش، هفت ماه از سال گذشته است. چه نهادی مسئول نظارت و سنجش و ارزیابی اجرای سند تحولات است در ضمن دویست و پنجاه میلیارد تومان هم بودجه برای اجرا گذاشتند الان در چه مرحلهای است؟ در سال 93 شما افق از اجرا دارید میبینید؟
** ببینید الان خود آموزش و پرورش مامور اجراست. طبیعتا انتظار است که در دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش موضوع دنبال شود. هم اکنون در دبیرخانه شورا یک کمیسیون اجرای سند را دنبال می کند که در روند اجرای سند نظارت شود که هر هفته هم جلسه دارند. منتها ببینید ابزارهای نظارتی اگر متناسب با عظمت آن کار طراحی نشود همین اتفاقی میافتد که در این سی و پنج سال افتاده. طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش اگر خلاصهاش کنید حاکم کردن یک رویکرد تربیتی در آموزش و پرورش است، چون ما به لحاظ آموزشی وضعمان نسبتا بد نیست. اگر هم آسیبی در آموزشها داریم به واسطه رها بودن تربیت است.
اگر به تربیت به صورت علمی میرسیدیم، سطح علمیمان هم ارتقا پیدا میکرد. بعد دچار این معضل نبودیم که بخشی از نخبگانمان مهاجرت کنند، تربیت را که رها میکنیم حاصل و عصاره زحماتمان یا کامل از ایران میرود یا در ایران کار میکند یا عامل انتقال فرهنگ غرب میشود در داخل. همه اینها آسیب است. ما در آموزش و پرورش هر دو اینها را میخواهیم، هم باید کارکرد کلی محصول نهایی را که رشد اعتقادات و اصلاح رفتار دانشآموز است را ببینیم، گرایشات دینی و عشق و علاقهاش به وطن روحیه خدمتگزاریاش به مردم چه مسیری را دارد طی میکند.
در سربالایی است یا در سرازیری، اینکه الان در ساختار آموزش و پرورش برای اجرای طرح تحول، مسیر را درست میروند یا نه؟ چون میدانید در آموزش و پرورش باید انگیزه معلم، مهارت معلم، آموزههای دینی معلم، رفتار معلم و همه اینها شروع کند به تغییر کردن تا این اتفاق بیفتد. از آن طرف مطالبات مردم با آموزش و پرورش باید شروع به اصلاح شدن کند. این انتظارات را که در آموزش و پرورش سوار کردی آن وقت یک اتفاق در کلان کشور باید بیفتد که بخشی از مصرف جامعه ما کاهش پیدا کند تا وضعیت معیشتی معلم بهبود پیدا کند که استعدادهای درخشان فارغالتحصیلان دانشگاههای شما آرزویشان معلم شدن باشد.
* حالا در مورد مکانیسم نظارت شما فرمودید الان خب دویست و پنجاه میلیارد تومانی که به آموزش و پرورش دادند برای این سند قاعدتا دیوان محاسبات پیگیری کند که این بودجه در موارد خودش مصرف شده یا نه؟
** اینقدر کمبود در آموزش و پرورش هست که اینها معمولا تقسیم میکنند به معاونتهای مختلف آنها هم یک بخشش را مطالعه انجام میدهند یک بخشش هم صرف کاستیها میشود.
* مگر مصرف مورد غیرمعین میشود؟
** نه ببینید به این راحتی نمیشود بگویی معین بود یا نبود. فرض کنید شما گفتی که من نمیخواهم یک نظام ارزیابی برای مدیر مدرسهها درست کنم. اینهایی که از این درجه نمره بیشتری آوردند، سیدرصد به حقوقشان اضافه کنند. حالا شما برو به عنوان بازرس میتوانی بگویی این ربطی به تغییر نظام ندارد؟ میتواند داشته باشد، میتواند نداشته باشد، بسته به اینکه شما با چه مکانیسمی رویکرد تربیتی را اندازهگیری میکنیم، باید هستهای برای نظارت تشکیل شود.
* فکر میکنید مجلس در این مورد با توجه به اینکه رئیس مجلس هم عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است اصلا به پیگیری مصوبات حساسیت نشان میدهد؟
** رئیس مجلس در مجلس آنقدر اختیارات ندارد. او در گرو رای همین نمایندگان است که رئیس شود، بنابراین به شدت تحت تاثیر جو عمومی مجلس است. جو عمومی مجلس وقتی این عزیزان نماینده میروند به استانهایشان تحت فشار نیازهای روزمره مردم، بیکاری، تورم، پروژههای عمرانی – این دیگر آسیبهای مردمسالاری است که فرهنگ در حاشیه میرود. این هم یک پدیدهای است که در نظام سیاسی باید بنشینیم و فکر بکنیم.
* به هرحال رئیس مجلس به عنوان یک شخص حقوقی در شورای انقلاب فرهنگی شرکت میکند نه هیئت رئیسه.
** بله من میگویم که یک وقت جامعه را بسته فرض می کنید، این جامعه هر چه فرهنگش را بهبود ببخشیم، میشود سرمایه. اما دقت کنید جامعه ما الان جامعۀ بازی شده، هفتاد تا شصت و پنج درصد مردم دارند ماهواره میبینند، این ماهواره یک بخشش ایجاد فساد است، یک بخشش ایجاد توقعات مادی و دنیایی است نسبت به دولتها. اما در این فضا، الان گیر کردیم، لحظه به لحظه توقعات مردممان بالا میرود. نسبت به سرعت توقعات و هرچقدر شما از اول انقلاب فاصله میگیرید می بینید که حساسیت نمایندگان به فرهنگ کم و کمتر میشود.
متاثر از آن، حساسیت عمومی مردم که هر وقت نماینده را میبینند هیچ مطالبه فرهنگی از او ندارند. یک مطالبه دارند که آقا پسر من بیکار است یک کاری بکن. این یک مسئله جدی است. بعد دقت کنید در فرهنگ اگر امروز یک دولتی دلش بسوزد برای فرهنگ که اقدامی را آغاز کند در دولتهای بعد آثارش ظاهر میشود. می خواهم بگویم انگیزههای دینی و الهی آدمها میتواند یک کسی را حساس کند که من تا رئیسجمهور هستم یک کاری برای فرهنگ و برای قیامتم انجام دهم وگرنه ما به ازای بیرونی نمیشود شما فکر کنی. نکته بعدی که باید به آن دقت کنید این است که به لحاظ علمی میشود ثابت کرد که بسیاری از مشکلات اقتصادی ما ریشه در الگوهای رفتاری و اعتقادات و فرهنگ جامعه ما دارد.
اما خب یک بخش معضلات فرهنگیمان هم ریشه اقتصادی دارد. اگر میخواهی مشکلات اقتصادیات هم حل شود، باید متعادل به فرهنگ هم برسی، هنوز فضای دولتها به این مسئله نرسیدهاند. چرا؟ چون دور میز افرادی نشستهاند که عمدتا مهندسی و پزشکی و حقوق و علوم سیاسی خواندهاند نه نظریههای فرهنگی، زیرا هنوز این علم در ایران رشد نکرده که با استدلال به اینها بفهمانی که آقای وزیر نفت، تو یک بخش مهمی از مشکلات وزارتخانه در حوزه اعتقادات و الگوهای رفتاری همکارانت است، روی آن هم سرمایهگذاری کن. آقای وزیر صنایع و معادن و بازرگانی تو هم باید کار فرهنگی کنی!
* برویم سراغ مناسبت سال آنطوری که مقام معظم رهبری سال اقتصاد و فرهنگ نامیده اند منتها الان در رفتار دولت ما میبینیم بیشتر دولت در سیاست خارجی و اقتصاد متمرکز است و هیچ علامتی در تحرک دولت در حوزه فرهنگ وجود ندارد حتی جلسات منظمی که در گذشته در رابطه با انقلاب فرهنگی بود الان جلسات نامنظم و با فاصلههای زیاد برگزار میشود حالا فکر میکنید در این باقیمانده سال 93 دولت فرصتی دارد که به این مطالبه مردم و رهبری پاسخ شایستهای بدهد؟
** جنس این سئوالات کمی سیاسی است. طبیعتا در این دولت هم اگر تحولی در نگاه ها شکل نگیرد همین دولت هم به فرهنگ ضربه خواهد زد. این ضربههایی که دولتها میزنند چه دولت قبل و چه این دولت و دولتهای قبلی پیش از اینکه مسئله سیاسی باشد. عدم شناخت از پیچیدگی فرهنگ است.
ما برای ارزیابی دولتها در حوزه فرهنگ ساختار نداریم، با عینکهای سیاسی دولت آقای هاشمی و دولت آقای خاتمی و دولت آقای احمدینژاد و دولت موجود را داریم ارزیابی میکنیم و این خطرناک است و ما را از جاده انصاف دور میکند، آن چه مسلم است در همه دولتها بخش فرهنگ ضعیفترین بخش است و این مسئله را باید جبران بکنیم، معتقدیم که دولت ها نقش بزرگی در تحولات فرهنگی کشور دارند و از این جهت، یکی از رسالتهای وزارت ارشاد، اصلاح کارکردهای فرهنگی همه وزارتخانه هاست وزارت ارشادمان تبدیل شده به یک محلی برای توزیع درآمدهای نفتی بین هنرمندان و افرادی که با هر دولت رابطه نزدیک تری دارد.
* به عنوان آخرین سئوال که وقت شما را هم خیلی نگیریم فکر میکنید مهمترین چالشهای فرهنگی پیش روی کشور چیست و ماموریتی که مقام معظم رهبری برای دور جدید فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی تعریف کردند تناسب و ربطش با این چالشها چیست؟ شورا باید روی چه مباحثی الان متمرکز شود؟
** چالشهای گستردهای داریم. ببینید ما برای بهبود فرهنگ جامعه، ظرفیت مقابله با تهاجم فرهنگی و آثار نامطلوب جهانی شدن را نداریم، یعنی این توازن چون برقرار نیست، علیرغم زحمتهایی که در نهادهای مردمی، دستگاههای دولتی، حکومتی و نهادهایی که زیر نظر رهبری کشیده می شود، چون حجم و کاراییاش خیلی کوچکتر از تلاشی است که دشمنی می کند، از آن تأثیر بیشتری دارد، چون میدانید ابزار آنها تحریک نیازهای حیوانی آدمهاست.
خیلی زود جواب می گیرند. دستگاههای فرهنگیمان خودشان را باید برسانند به عقل و فطرت و دین آدمها، این خیلی کار سختتری است. این توازن چون وجود ندارد، به طور طبیعی ما بحرانهای جدی را باید انتظار بکشیم، مگر اینکه این توازن عوض شود. اگر همه فرمایشات رهبری عملی شود یک تحولی در ساختار فرهنگی کشور اتفاق میافتد و انشاءالله توازن تغییر میکند. البته در قبال این وضعیتی که ما داریم یک مزیتهایی هم داریم که اینها مزیتهای ناشناخته ماست.
اینکه بخش مهمی از ذخایر دینیمان هنوز کشف نشده است، هشت سال جنگ بود و کشور را در زمان جنگ بر اساس ارزشهای دینی مدیریت کردن یک سرمایه بسیار بزرگی است که ما کمتر از آن استفاده کردیم، وجود خود حضرت آقا به لحاظ درک عمیق و عالمانه از فرهنگ یک فرصت است، چون ایشان در حوزه فرهنگ دانشمند هستند، به مفهوم واقعی نظریهپرداز هستند که این ویژگی رهبری ناشناخته مانده است. هم در حوزه فرهنگ و هم در حوزه هنر ایشان خیلی عمیق صاحب نظرند. یک نسل تازهای از جوانان متدین در دانشگاه ها وجود دارند، اینها انگیزه های خوبی دارند، نوآوری های خوبی دارند، طلبههای جوان خوش فکر در حوزه های علمیه هستند.
خود نظام تبلیغات اسلامی یک ظرفیت بسیار بزرگی است که ما چون به لحاظ علمی آن را خوب نمیشناسیم، بلد نیستیم از آن استفاده کنیم. یعنی ما از جریان تاسوعا و عاشورا خیلی بهرهبرداری کمی برای اصلاح فرهنگ جامعهمان میکنیم، از ماه مبارک رمضان نمیتوانیم کامل استفاده کنیم، به لحاظ آن ضعفها، اینها پتانسیلهایی است که در کشور ما هست، به علاوه اینکه پیام انقلابمان صادر شده و در دنیا موقعیت بسیار خوبی پیدا کرده ایم. امیدواریم که انشاءالله با کمک بیداری نخبگان بتوانیم این روند تحولات فرهنگی را با فرماندهی رهبری ایجاد کنیم.
* انشاءالله.