پایگاه بصیرت،اشاره: سیوشش سال از عمر پربرکت انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ مردم ایران سپری شده است. در این مدت انقلاب اسلامی فراز و فرودهای فراوانی را پشتسر گذاشته تا به آغاز سیوهفتمین سال ظهورش رسیده است. از همان آغاز این انقلاب شکوهمند، صاحبنظران بسیاری در داخل و خارج از کشور به بازشناسی و تحلیل این رویداد کمنظیر همت گماردند و هر یک از منظری به آن پرداختند؛ با این حال به نظر میرسد درباره انقلاب حتی آن بخشهایی که درباره آن بررسیهای انجام گرفته، حرفهای نو و ناگفتهای باقی است که به بازگویی امروزی نیاز دارد. این نقص در شناخت انقلاب به همین جا ختم نمیشود، بلکه با تداوم مشی انقلابی نظام برآمده از انقلاب مبحث جدیدی آشکار و به آن معرفتی اضافه میشود؛ اینکه بیشتر بررسیهای انجام شده درباره انقلاب از جنس ریشهیابی و پدیدهشناسی بوده نه از جنس تداومبخشی و شناسایی عوامل آن. از این رو در نوشتار حاضر به یکی از این عوامل که در جوهره انقلاب ریشه دارد و آثار مهمی نیز در پی داشته، پرداخته شده است که موضوع مشخص آن عبارت است از: «شعار استکبارستیزی که به دنبالش رفتار استکبارستیزانه بود به انقلاب و سایر ارزشهای آن اعتبار و وجاهت جهانی بخشید.»
۱ـ ارزشهای برجسته و جهانی انقلاب
تحول بنیادینی که در سال ۱۳۵۷ در ایران انجام گرفت، به خودی خود انقلاب اسلامی نبود. با وجود اینکه بسیاری از صاحبنظران و تئوریپردازان انقلاب، دگرگونیهای بنیادی در واحدهای سیاسی به نام کشور را انقلاب میدانند؛ که اهداف آن در جغرافیای سیاسی آن کشور ترسیم شده و مصداقی از این رخداد و ویژگی، تحول بنیادین ایران در سال ۵۷ است، تحول ایران با خود شعارهای بسیار مهمی داشت که بسیار فراتر از جغرافیای آن بود و در زمره ارزشهای جهانی و تاریخی محسوب میشد. شعارهایی مانند: آزادی، استقلال حمایت از محرومان و مستضعفان، استکبارستیزی و... وجود چنین شعارهای ارزشی در حرکت عظیم تحولخواهانه مردم ایران و آن تحولات بنیادی، سبب گردید تا آنچه رخ داد، «انقلاب اسلامی ایران» نام گیرد و در چشم جهانیان بزرگ جلوه کند.
۲ ـ استکبارستیزی در عمل
نفس وقوع انقلاب اسلامی که برای درک درست آن باید به همراه شعارهایش ارزیابی و واکاوی شود، برای جهانیان پدیدهای مهم و مشغولکننده بود و بسیاری هم انقلاب اسلامی را با بررسی شعارهایش بازشناسی میکردند و درباره آن نظر میدادند؛ لکن کمتر کسانی بودند که کارکرد و نسبت شعارهای اصلی انقلاب با یکدیگر را نیز بررسی کنند. نبود چنین رویکرد و یا کمبودن آن سبب شده برخی از مسائل انقلاب همچنان پنهان بماند. در بین شعارهای انقلاب، شعار «استکبارستیزی» تفاوت عمدهای با سایر شعارها دارد و انقلاب اسلامی را در بین سایر انقلابهای جهان متمایز میکند. شعارهایی مانند آزادی، حقوق برابر بینالمللی، حمایت از محرومان و مستضعفان جهان و ... شعارهایی هستند که برای تحقق آن به یک حرکت تدریجی و مستمر نیاز است؛ حال آنکه شعار «استکبارستیزی» در عرصه عمل و نبردی که در آن هیچ تأخیری نیست معنا مییابد و شعاردهنده را در معرض امتحان صداقت و پایبندی قرار میدهد. از این رو در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت و مشهود است که انقلاب در اولین فرصت در معرکه «استکبارستیزی» حضور یافت. چنین ویژگی بیبدیلی در هیچ یک از انقلابهای مشهور جهان وجود ندارد، زیرا اندیشه و ریشه آن انقلابها ظرفیت خروج از جغرافیایی سیاسی و جهانی شدن را نداشت.
۳ ـ استکبار جهانی در قالب دو قطب
وجود شعار «استکبارستیزی» در بین شعارهای اصلی انقلاب اسلامی، معلول دو عامل مهم بود، یکی اندیشه اسلامی انقلاب که در بعد داخلی، نظام شاهنشاهی پهلوی را که مشی «مستکبرانه» داشت، هدف قرار داد و علیه آن شورید و دیگران را شوراند و دیگری محیط بینالمللی بود که در شکل دو قطب بزرگ جهانی بین دو قدرت «مستکبر» تقسیم شده بود. در این میان شعار «نه شرقی نه غربی» معیار رابطه با سایر کشورها در چنین جهان استکبارزدهای بود و شعار «استکبارستیزی»، وجه رسالت انقلابی بود که انقلاب بر دوش نظام برآمده از انقلاب گذاشت. زمانی که انقلاب اسلامی با شعار «استکبارستیزی» وارد حریم ممنوعه مستکبران جهانی شد و مناسبات جهانی را که آنها سامان داده بودند به چالش کشید و خود را بهعنوان بازیگر سوم این معرکه به آنان تحمیل کرد، مردم جهان، انقلاب اسلامی و ارزشهای آن را باور کردند و به این پدیده جدید قدرتمند ایمان آوردند و متقاعد شدند که باید منتظر تحولاتی خارج از مناسبات جهانی ساخته شده بهوسیله دو مستکبر ابرقدرت باشند و امروزه بسیاری از مردم جهان که آن روز با دیده حیرت به این پدیده نوین مینگریستند، بخشی از تحولات را که انتظار میکشیدند، به عینه دیدهاند.
۴ ـ حضور در عرصه جهانی با محمل استکبارستیزی
«استکبارستیزی» به سبب داشتن مابهازای بیرونی، اجازه نداد پس سقوط و سرنگونی مصداق داخلیاش یعنی حکومت پهلوی، در حوزه اندیشه باقی بماند و در آن به زیست نظری و اندیشهای ادامه دهد، وجود مصداق «مستکبر» در خارج از ایران، شعار «استکبارستیزی» را به آن سو هدایت کرد و در عمل، حضور انقلاب اسلامی با شعار «استکبارستیزی» را در عرصه جهانی رقم زد. حضور در این عرصه برای نظام برکات ارزشمندی داشت. علاوه بر نکاتی که در بند پیش ذکر شد، حضور در عرصه جهانی و رویارویی جدی با «مستکبران» جهان به پشتوانه شعار «استکبارستیزی» تراز انقلاب اسلامی را بهشدت ارتقا داد و این برای کشوری که تاپیش از انقلاب وابسته و سرسپرده به قدرتهای استکباری بود افتخاری بیبدیل محسوب میشد که هجوم مشتاقانه افکار جهانی را که در حال جان دادن در زیر فشار تفکرات و رفتار مستکبرانه بودند، به سوی خود به همراه داشت. از جمله برکات دیگر چنین حضوری در عرصه جهانی، مواجه شدن با دشمنیهای گوناگون بودکه به انقلاب آموخت برای فائق آمدن بر دشمنیهایی که موجودیت انقلاب را تهدید میکند باید در پی یافتن راههایی باشد که سرنخهای آن در همان محیطی است که انقلاب در آن با استکبار درگیر است و انقلاب چه خوب از این برکات استفاده کرد و چه خوب مبارزه با استکبار را ادامه داد و همچنان ادامه میدهد و از دستاوردهای آن بهره میبرد. اگر دقیق و منصفانه نگاه شود، بخش مهمی از پویایی انقلاب مدیون شعار «استکبارستیزی» است که مردم و نظام مسئولانه به آن وفادار ماندند. انقلاب شیفته دشمن فرضی نیست، دشمنی استکبار با انقلاب حقیقی است که مقابله با آن انقلاب را صیقل میزند و به پیش میبرد، پس باید همچنان «استکبارستیز» ماند تا امید به تحقق آرمانهای انقلاب افزایش یابد.