نویسنده: جعفر تکبیری
غیبت چهرههای دولتی در همایش سراسری اصلاحطلبان حکایتکننده بروز شکافی عمیق میان این جبهه سیاسی و چهرههای سکاندار دولت است؛ شکافی که عوارض اختلافی آن در آیندهای نه چندان دور و همزمان با ارائه لیستهای انتخاباتی برای انتخابات مجلس دهم نمود بیشتری پیدا خواهد کرد؛ جایی که اصلاحطلبان به پاس حمایت از حسن روحانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری، خواستار استفاده از پتانسیل چهرههای دولتی برای حضور در مجلس خواهند شد؛ دولتیهایی که حاضر نیستند اعتبار خود را نزد مردم، قربانی سیاستهای انتخاباتی افرادی کنند که از کمترین پایگاه اجتماعی در نزد رأیدهندگان برخوردارند، چراکه دولتیها هیچ علاقهای ندارند که با تقسیم سبد رأی خود با اصلاحطلبان عنوان «شکست خورده» را تا پایان دولت با خود یدک بکشند.
وجود همین شکافها و بیمناکی از عدم موفقیت اصلاحطلبان باعث شد که به رغم دعوت رسمی دبیر این همایش از چهرههای برجسته و اثرگذار اصلاحطلب دولت نظیر اسحاق جهانگیری، مجیدانصاری، معصومه ابتکار، علی ربیعی، علی یونسی، عباس آخوندی و بیژن زنگنه، هیچ یک به این دعوت رسمی لبیک نگویند و در ظاهر حساب خود را از حساب اصلاحطلبان خارج از دولت جدا کردند تا شاید در آینده شاهد بروز و ظهور جریانی تازه، شبهدولتی و نیمچه اصلاحطلب باشیم.
چرا دولتیها نیامدند؟
اما در کنار این دلایل شاید توجه به دو نکته دیگر نیز بتواند توجیه کننده عدم حضور چهرههای دولتی در این همایش باشد.
دلیل نخست سخنان ساختارشکنانهای بود که در باب نظارت استصوابی توسط برخی از حاضرین در این جلسه عنوان شد، جایی که منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی تلویحاً از مجمع تشخیص مصلحت نظام خواست که تکلیف «نظارت استصوابی» شورای نگهبان را مشخص کند و محسن رهامی دیگر فعال اصلاحطلب نیز در سخنرانیاش تأکید کرد که شورای نگهبان «حق ندارد» سلایق مردم را غربال کند.
این در حالی است که دولتیها برای فتح کرسیهای مجلس دهم، امید بالایی دارند و میخواهند با معرفی چهرههای بیحاشیه از فیلتر شورای نگهبان گذر کنند و بیشک حضور در این همایش و همنوایی با اصلاحطلبان میتوانست این فیلتر را برای کاندیداهای مورد حمایت دولت تنگتر کند.
اما در خصوص دلیل دوم نیز میتوان پیش بینی حمله به اصل انتخابات و شبهه ناک عنوان کردن پیشاپیش نتایج توسط برخی چهرههای حاضر در این همایش را جزو دلایل دیگری عنوان کرد که نیروهای اصلاحطلب دولتی را از شرکت در این همایش منع میکرد. پیشبینیای که به حقیقت پیوست و محسن رهامی در بخشی از سخنان خود گفت: «نباید امید مردم را از صندوق رأی ناامید کرد چراکه ممکن است بحرانهایی همانند سوریه در کشور پیش بیاید». این گفتهها در حالی است که دولت با در اختیار داشتن کنترل وزارت کشور به عنوان مجری اصلی انتخابات، به صندوقهای رأی چشم دوخته و هیچ تمایلی ندارد که برگزاری انتخابات توسط این وزارتخانه دچار شبهه شود.
اختلافی که وجود داشت
اما وجود این اختلاف فاحش میان دولتیها و اصلاحطلبان را نباید در چند روز اخیر جستوجو کرد چراکه بروز این اختلاف از نخستین روزهای روی کار آمدن دولت روحانی به خوبی به چشم میآمد. جماعت اصلاحطلب که در چندین دوره متوالی انتخابات نظیر شورای شهر دوم و سوم و مجالس هفتم، هشتم، نهم و انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم، طعم شکست را چشیده بودند و با بروز وقایع پس از انتخابات سال 88 دچار ریزش پایگاههای اجتماعی شدند، در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری با کنار گذاشتن محمدرضا عارف، جدیترین گزینه اصلاحطلب حاضر در انتخابات، به ناچار تخممرغهای خود را در سبد حسن روحانی با پشتوانهای اصولگرایانه گذاشتند تا از طریق حمایت آیتالله هاشمی رفسنجانی از این چهره و پیروزی در انتخابات بار دیگر بتوانند به بدنه حاکمیت بازگردند. اتفاقی که اگرچه به ثمر نشست اما اصلاحطلبان هرگز نتوانستند شخص روحانی و تیم اطرافش و همچنین مجلس اصولگرای نهم را قانع کنند که پستهای کلیدی و حساس دولت را در اختیار آنان بگذارد؛ موضوعی که در ماجرای وزارت علوم به خوبی مشاهده شد و حالا در جریان انتخاب معاون سیاسی وزارت کشور و مقاومت رحمانیفضلی در برابر فشار اصلاحطلبان بار دیگر در حال به وقوع پیوستن است.
در عین حال اصلاحطلبان نیز خود به بروز این شکاف عمیق واقف هستند؛ اگرچه تاکنون حاضر نشدهاند این موضوع را به صورت صریح در تریبونهای رسمی عنوان کنند، اما دیده میشود که هراز چندگاه به صورت غیر رسمی این اختلاف را علنی میکنند. موید این موضوع گفتههای سعید حجاریان از تئوریسینهای اصلاحات است که گاه و بیگاه در مصاحبههایش به پای اعتدالگرایان میپیچد و خواستار سهم بیشتر از دولت میشود. به طور نمونه وی در مصاحبهای گفته بود که «وزن اصلاحطلبان در دولت باید سنگینتر میشد.» همچنین حجاریان در بیشتر مصاحبههایش طعنههای معناداری هم به دولت زده بود مبنی بر اینکه مراقب باشد بیشتر آرایش از اصلاحطلبان است.
تقابل شورای مشاوران و شورای اصلاحطلبان
در عین حال نکته بارز دیگری که این همایش آن را بروز داد، هویدا شدن اختلاف شدید میان شورای مشاوران خاتمی به عنوان یکی از تیمهای تأثیرگذار در جریان اصلاحات با شورای اصلاحطلبان است؛ اختلافی که از زمان کنار گذاشتن اجباری محمدرضا عارف از انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای مشاوران خاتمی و مخالفت شورای اصلاحطلبان شکل گرفت و تا به امروز نیز ادامه دارد؛ اختلافی که منجر شد عارف حساب خود را از بنیاد باران جدا کند و بنیادی تازه بنیان نهد. این موضوع دستاویز سؤال خبرنگاران از محمدرضا عارف در حاشیه این همایش شد و خبرنگاری از کاندیدای انصراف داده از انتخابات پرسید، آیا در دهمین دوره انتخابات مجلس تا آخر در صحنه باقی خواهی ماند یا به دستور پدرخواندههای سیاسی جریان اصلاحات کنار میکشید؟ عارف نیز در پاسخ گفت: «این یک پیشگویی است و باید از همان تحلیلگران این سؤال را بپرسید، اما بنده همیشه در خدمت مردم، انقلاب و نظام بوده و باز هم در هر سنگری که لازم باشد در خدمت خواهم بود.»
عارف همچنین در پاسخ به این پرسش که شورای مشورتی خاتمی در انتخابات آتی تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت یا شورای هماهنگی اصلاحطلبان، تصریح کرد: «همه تشکلها مؤثر هستند و هر کسی در جایگاه خود میتواند تأثیر بگذارد، حال همه در عمل نشان خواهند داد که تأثیرگذاری از سوی کدامیک خواهد بود. در شورای مشورتی خاتمی شرکت نمیکنم، ما خودمان شورای مشورتی داریم»؛ پاسخهایی که نشان میدهد فضای فکری همایش هم نتوانسته تأثیری در کاهش اختلافات اصلاحطلبان داشته باشد به گونهای که سخنران اصلی این همایش در حاشیه آن، ندای تفکیک عملکرد و مستقل بودن چند شورا در یک جریان سیاسی سر میدهد که این خود نشان از عدم وجود یک اتاق فکر و نداشتن وحدت روی تصمیم گیرنده نهایی میدهد.
اصلاحطلب خوب، اصلاحطلب بد
اما حضور کمرنگ چهرههای تندرو اصلاحطلب را میتوان یکی از نقاط قوت این همایش دانست. واقعیت آن است که برگزار کنندگان این همایش با رسیدن به فرمول، اصلاحطلب خوب و اصلاحطلب بد، نه تنها اجازه حضور چهرههای هنجار شکن نظیر سعید حجاریان، مصطفی معین، علیاکبر محتشمیپور، محمدعلی ابطحی، محمد سلامتی، محمدرضا خاتمی، مرتضی الویری، جعفر توفیقی، هادی خانیکی، غلامحسین کرباسچی، محسن آرمین، محمد عطریانفر و فائزه هاشمی در این همایش را ندادهاند، بلکه پیش از برگزاری همایش از سخنرانان خود خواسته بودند که از بیان سخنان ضد امنیتی و هنجار شکنانه پرهیز کنند؛ موضوعی که اگرچه در برخی موارد توسط سخنرانان همایش مراعات نشد، اما تذکر بجای برگزار کننده همایش مانع از ادامه این سخنان هنجار شکنانه و ایجاد تشنج در جلسه شد. این ماجرا نیز میتواند بیان کننده این حقیقت باشد که نسل جدید اصلاحطلبان با درس گرفتن از سرنوشت پیشینیان خود، راه قانون را برای به دستگیری قدرت انتخاب کردهاند.
آینده بیشتر نشان خواهد داد که این رفتارها یک تاکتیک است یا واقعاًتحولاتی در جریان موسوم به اصلاحطلبی رخ داده است.