رضا بردستاني
شايد آن روزي كه آن گزارش را پيرامون رابطه معنادار رسانه ملي، هاشمي و جبهه پايداري مينوشتيم هواي اهواز و ديگر مناطق خوزستان تا به اين حد بحراني نبود. در آن روز وقتي از شاگرد اول كابينه دولت حسن روحاني به عنوان بخشي از آمال و آرزوهاي جبهه پايداري نام برديم هرگز تصور نميكرديم گذر ايام و گردش روزگار در يك روز خاص و شايد در خاصترين روز سال اين سه يعني هاشمي، جليلي و جبهه پايداري در هواي غبارآلود و بحراني اهواز به هم برسند اما اين را ميدانستيم كه چون برگزيدن بهترينها حق همه است لاجرم پايداري و تفكرات پشت پرده اين جبهه سياسي فعال اين حق را دارد و براي خود محفوظ ميدارد كه براي انتخابات آينده يكي از رسانهايترين و فعالترين چهرههاي كابينه حسن روحاني را در گوشهاي از انديشههايش پرورش دهد اما حال و روز اين روزهاي اهواز اندكي از آن انديشههاي در حال پرورانيده شدن را علني كرد.
وقتي برخي احزاب شكست خورده در انتخابات رياست جمهوري 1392 اما همچنان در كمين نشسته با ديدن حركت خودجوش مردم در حمايت همه جانبه از رئيسجمهور، كابينه حسن روحاني، ديگر مسئولان دولت و خاصه «قهرمانان آوردگاه مذاكرات هستهاي»؛ همانهايي كه حمايت رهبر معظم انقلاب را مدتها است احساس ميكنند مشاهده كردند و شانتاژهاي كودكانه و احساس محورانه رسانه ملي هم دستآوردي براي جار و جنجالهاي آنچناني به آنان نداد آنگاه دست به دامان بدي آب و هوا شدند و وقتي مطمئن شدند مطابق پيشبينيها درست در روز بيست و دوم بهمن هواي اهواز از هميشه سال بحرانيتر خواهد بود مثلا تجديد ديدار با مردم خوزستان را بهترين بهانه ديدند و مهره همچنان دستنيافتني خود يعني جليلي را راهي سفري خاطرهانگيز و چندجانبه كردند تا هم چهرهاي از «جبهه پايداري» در ميان گرد و غبار اهواز خودنمايي كند هم بودن هاشمي دستاويزي براي حركتهاي بعدي شود هم از اين نقمت و زحمتي كه مردمان خوزستان را آزرده است به بهترين نحو ممكن بهرهبرداري نمايند.
خاكريز نخست را به جليلي و تيم رسانهاي همراه سپرده، خاكريز دوم اين بار در اختيار رسانه ملي قرار گرفت و اما آتش تهيه از واحد توپخانهاي ـ رسانهاي حملات انتحاري خود به معصومه ابتكار را در دستور كار قرار دادند باشد كه همگان به اين درجه از درك بالاي سياسي برسند. براي بودن در صحنه رقابتهاي سياسي بايد از همه ظرفيتهاي موجود بهينهترين بهرهبرداريها را به انجام رسانيد و از آن براي رسيدن به مقاصد حزبي ـ گروهي، محفلي استفاده كرد.
در حالي كه ميدانيم آلودگي هواي اهواز يا اساسا بخش عمدهاي از آلودگي اهواز در اين فصل توجيحات علمي داشته بخشي از آن به كشورهاي همسايه نظير عربستان، عراق، اردن و حتي شمال آفريقا مربوط ميشود كم مانده است برخي «جوزدههاي خيلي سياسي» چنين ادعايي را مطرح نمايند كه حسن روحاني علاوه بر آن كه نتوانسته است بر مسئله مذاكرات هستهاي خوب نظارت كند لابد نتوانسته است جلوي ريزگردها را جوري سد كند كه مردم اين خطه دلاور خيز آسيب نبينند و اذيت نشوند.
همه كارشناسان مربوطه بر اين مسئله تفاهم دارند كه آلودگي بحراني شهر اهواز دلايل عديدهاي دارد كه هيچگونه حركت آني و موقت نميتواند از شدت اين آلودگي بكاهد اما بودن در كنار مردم و رسيدگي به امور بهداشتي و درماني يكي از بهترين التيامها و همراهيها است كه دولت از آن كوتاهي نكرده، وزير مربوطه را با اختيارات تام به استان خوزستان فرستاده است. اگر كمي به گذشته بازگرديم خواهيم ديد نظاير اين آلودگي بحراني در اين منطقه بارها و بارها اتفاق افتاده است و اين روزها كه عدهاي «علم وامصيبتا» برافراشتهاند و يار و چهره سياسي به منطقه گسيل داشتهاند و دوربين به دستاني متعدد از زاويههاي بسته و باز اين حضور مثلا حماسي را به تصوير ميكشند براي حافظه مردم خوزستان چندان ناشناخته نيست.
با مطالعه بخشهايي از گزارش منتشر شده از سوي سازمان بهداشت جهاني پيرامون آلودگي بي حد و اندازه هواي اهواز كه در كنار بررسي 1100 شهر در 91 كشور جهان در 26 سپتامبر 2011 (مهرماه 1390) به آن پرداخته شده است حاكي از آن است اين آلودگي ريشههاي زيستمحيطي متعددي داشته كه نه يك روزه پديد آمده است و نه قرار است يك روزه و در پي حضور اين چهره و آن فرد سياسي از جبههاي خاص از ميان برداشته شود. در اين گزارش آمده است: «در تازهترين گزارش سازمان بهداشت جهاني، شهر يك ميليون و سيصدهزار نفري اهواز از نظر وجود ذرات ريز آلوده در هوا، آلودهترين شهر جهان شناخته شده است.
در اين گزارش كيفيت هوا و آلودگيهاي بيش از 1100 شهر در 91 كشور جهان بررسي شده است.» در ادامه متن كاملتري از اين گزارش را ميخوانيم: «نتايج اين گزارش در وهله نخست نشان ميدهد كه آلودگي هوا در بسياري از شهرهاي جهان به حد خطرناكي رسيده و اين مسئله سلامت ساكنان اين شهرها را تهديد ميكند. اين گزارش نتيجه ميگيرد كه مرگ و مير سالانه بيش از 2 ميليون تن از اهالي شهرهاي آلوده جهان به لحاظ وجود تراكم بيش از اندازه ذرات آلوده ميكروسكوپي در هواي اين شهرها ميباشد.
يكي ديگر از نتايج اين گزارش نشان ميدهد در حالي كه حد مجاز ذرات آلوده ميكروسكوپي در هوا نبايد از مرز متوسط سالانه 10 ميكروگرم در مترمكعب تجاوز نمايد، در بسياري از شهرهاي جهان، اين ميزان به محدوده 300 ميكروگرم كه بسيار خطرناك است رسيده است. در گزارش اخير ميزان آلودگي هواي اهواز با وجود يك ميانگين سالانه 372 ميكروگرم در متر مكعب از مرزهاي بسيار خطرناك گذشته و اين آلودگي هوا ميتواند جان بسياري از شهروندان اهوازي را تهديد كند.
وجود خودروهاي با استاندارد پائين، وجود كارخانههاي موجد آلودگي هوا و مصرف سوختهاي نامرغوب از دلايل عمده آلودگي هواي شهر اهواز عنوان شده است. در گزارش اخير، بسياري ديگر از شهرهاي بزرگ ايران، همانند بسياري از شهرهاي هند و پاكستان و ديگر كشورهاي نوخاسته صنعتي در چارچوب شهرهاي بسيار آلوده جهان شناخته شدهاند. شايان توجه است كه در گزارش سازمان بهداشت جهاني، پاكترين هواي شهرهاي جهان متعلق به دو شهر نسبتاً كوچك كانادا و آمريكا ميباشد كه در هواي آنها وجود ذرات آلوده ميكروسكوپي به ترتيب از مرز 3 و 6 ميكروگرم تجاوز نميكند.»
در پي انتشار آن گزارش در مهرماه 1390 اسماعيل كهرم استاد زيستشناسي دانشگاه تهران به نكاتي اشاره كرد كه متاسفانه و اگرچه خيلي به كار سياسيون فرصتطلب براي تحت فشار قرار دادن دولت و تيم هستهاي نميآيد اما در تنوير افكار عمومي ميتواند حائز اهميتي فوقالعاده باشد: «اسماعيل كهرم اظهار ميدارد كه آلودگي شهر اهواز ناشي از تجمع دو نوع آلاينده داخلي و خارجي است. آلاينده داخلي ناشي از خودروهاي بسيار آلاينده، تأسيسات نفتي و پتروشيمي و كارگاههاي ذوب فلزات در اين شهر است. اما آلايندههاي خارجي هواي اهواز كه ما آن را به نام «ريزگرد»هاي عربي يا غربي ميدانيم از بيرون، شهر اهواز را همانند 44 نقطه ديگر در غرب كشور آلوده ميكنند.
وجود اين «ريزگرد»ها ناشي از خشكيدن رودخانهها و تالابهايي است كه در ايران و كشورهاي همسايه ايران ميباشد. مناطق وسيعي كه در گذشته پوشيده از رودخانهها و تالابها بودند، پس از خشك شدن رسوبات ريزي بر جاي ميگذارند كه ما آنرا «ريزگردها» ميناميم. اين «ريزگردها» با حركت باد به سوي اهواز و ديگر مناطق غرب كشور حركت نموده و آلايندههاي خارجي اين مناطق را بوجود ميآورند.» نكته ديگر اين كه طبق گفته كارشناسان اين آلودگيها همزمان با فصل سرما رو به فزوني گرفته و به تدريج تا فروردين از بين خواهند رفت پس ميبينيم اين ريزگردهاي دردسرآفرين هيچگونه ارتباطي با روند مذاكرات هستهاي و توافقات احتمالي و قريبالوقوع نداشته و منشأ و مبداء كاملا مشخصي دارند.
در اين ميان آن چه بيش از همه حائز اهميت است برداشتهاي كاملا سطحي و شتابزدهاي است كه برخي رسانههاي وابسته به طيفي خاص به آن دست مييازند؛ برداشتهايي كه شاخ بر سر ميروياند حال اگر با مواجه شدن با چنين برداشتهايي همچنان خيال «هنگ» كردن نداريد وقتي مشاهده نماييد عدهاي كارشناس خبره سياسي در تلاشي جالب توجه و قابل تأمل! بين عدم حضور ابتكار در اهواز و حضور جليلي همزمان با حضور هاشمي وزير بهداشت در خوزستان و عدم پوشش اخبار مربوط به حماسه حضور مردم سلحشور ايران اسلامي از رسانه خارجي ارتباطاتي معنادار برقرار كردند قطعا از چند جاي سرتان چيزهاي شبه به «شاخ» يا حداقل «شاخك»هايي كوچك بيرون خواهد زد زيرا از صدر و ذيل اخبار رسانههاي مجازي و تحليلهاي رسانه ملي چنين دستاوردي حاصل ميآمد كه: ابتكار به اهواز نرفت، جليلي همزمان با هاشمي در خوزستان و در كنار «مردم» قرار گرفته است و بيبيسي از كنار حماسه تاريخي حضور مردم در راهپيمايي 22 بهمن به آساني گذشته است. تفكر و انديشهي «پايدارگونه» لازم است تا چنين نخ نامرئي بتواند اين سه موضوع را به يك موضوع مهم و كاملا سياسي به نام آلودگي شديد هواي اهواز گره بزند.