تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۷۳۲۷۶

ابعاد شخصیتی امام خمینی(ره) از منظر رهبر معظم انقلاب (بخش پایانی)

علی قنبریان - اشاره: در دو بخش پیشین ویژگی‌های شخصیتی حضرت امام خمینی(ره) در تقسیم بندی‌های مختلف از زبان و قلم رهبر معظم انقلاب مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. امامِ هدایت، حساس بودن به سرنوشت مسلمانان عالم، امام؛ پشتوانه‏ معنوى و روحى و مایه امید، احیای معنویت و ارزش‌هاى منزوى ‏شده‏، مدرّس و استاد بزرگ، معلّم اخلاق، غیرت دینى و طرّاح فکرى به‌عنوان ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی مطرح شد. اینک ویژگی‌های دیگری از امام روح‌الله(ره) که در دو بُعد اقتصادی و سیاسی تقسیم بنده شده، تقدیم خوانندگان عزیز می‌شود.

علاقه و اعتماد به آراء مردم

او معتقد به مردم بود؛ حقیقتاً به آراءِ مردم اعتقاد داشت. او به نظر و به رأى مردم اعتقاد داشت که من در خطبه‏ دوم در این باره مختصرى صحبت خواهم کرد به مردم از صمیم قلب علاقه داشت؛ به مردم عشق مى‏ورزید و آن‏ها را دوست مى‏داشت... امام به مردم اعتماد داشت. انقلاب که پیروز شد، امام مى‏توانست اعلان کند که نظام ما، یک نظام جمهورى اسلامى است؛ از مردم هم هیچ نظرى نخواهد؛ هیچ‏کس هم اعتراضى نمى‏کرد؛ اما این کار را نکرد.

درباره‏ اصل و کیفیت نظام، رفراندم راه انداخت و از مردم نظر خواست؛ مردم هم گفتند «جمهورى اسلامى»؛ و این نظام تحکیم شد. براى تعیین قانون اساسى، امام مى‏توانست یک قانون اساسى مطرح کند؛ همه‏ مردم، یا اکثریت قاطعى از مردم هم یقیناً قبول مى‏کردند. مى‏توانست عدّه‏اى را معیّن کند و بگوید اینها بروند قانون اساسى بنویسند؛ هیچ‏کس هم اعتراض نمى‏کرد؛ اما امام این کار را نکرد. امام انتخابات خبرگان را به راه انداخت و حتّى عجله داشت که این کار هرچه زودتر انجام گیرد.

در انقلاب‏هاى دنیا که البته غالباً هم کودتاست و انقلاب نیست کسانى که در رأس قرار مى‏گیرند و زمامدار مى‏شوند، براى خودشان یک سال، دو سال فرصت قرار مى‏دهند و مى‏گویند تا وقتى آماده براى رأى‏گیرى شویم، باید این مدّت بگذرد؛ اما همان را هم غالباً تمدید مى‏کنند! امام دو ماه از پیروزى انقلاب نگذشته بود که اولین انتخابات یعنى همان رفراندم جمهورى اسلامى را به راه انداخت. یکى، دو ماه بعد، انتخابات خبرگان قانون اساسى بود.

چند ماه بعد، انتخابات ریاست جمهورى بود. چند ماه بعد، انتخابات مجلس بود. در یک سال که همان سال 58 باشد امام چهار بار از آراء مردم براى امور گوناگون استفسار کرد: براى اصل نظام، براى قانون اساسى نظام که قانون اساسى یکبار خبرگانش انتخاب شدند، یکبار خود قانون اساسى به رأى گذاشته شد براى ریاست جمهورى و براى تشکیل مجلس شوراى اسلامى.(آیت‏اللّه خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص47\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ تهران‏، 14/ 03/ 1378)

عظمت روحى در مرگ فرزند

عزیزان من! در ایران، در آن دوران چهارده ‏ساله بخصوص در این سال‌هاى آخر مبارزان اسلامى احساس تنهایى نمى‏کردند؛ همیشه احساس مى‏کردند که امام با آن‏ها مرتبط و متّصل است. در ماجراى درگذشت فرزندش، یک بُعد دیگر از ابعاد این شخصیت عظیم آشکار شد. خیلى‏ها بزرگند، عالمند، شجاعند؛ اما آن کسانى که این عظمت‌ها در درون عواطف و در زوایا و اعماق دل آنها امتداد داشته باشد، خیلى زیاد نیستند.

مرد مسنّى در سنین نزدیک به هشتاد سال در آن زمان، وقتى‏که فرزند فاضل و برجسته‏اش از دنیا رفت که در واقع پسر او هم یک پسر برجسته و یک فاضل و یک عالم ممتاز و یک امید آینده بود جمله‏اى که از او نقل شد و شنیده شد، این بود که «مرگ مصطفى از الطاف خفیّه‏ى الهى است»! او این را مهربانى الهى و لطف پنهانى خدا تلقّى کرد؛ این‏طور فهمید که خدا به او لطف کرده است؛ آن هم لطفى پنهانى! ببینید چقدر عظمت مى‏خواهد در یک انسان! این مصیبت‌ها و این سختی‌ها و این شدّت‌هایى که در دوران انقلاب بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل کوه استوارى آنها را تحمّل کرد، ریشه‏اش در همین عظمت روحى است که در مقابل مرگ عزیزى این‏چنین، چنین برخوردى پیدا مى‏کند.

بعد هم قضیه‏ تبعید ایشان از عراق و شروع هجرت آن بزرگوار به کویت و سپس به فرانسه بود؛ که فرمود اگر به من اجازه‏ اقامت در کشورى ندهند، فرودگاه به فرودگاه خواهم رفت و پیامم را به همه‏ دنیا خواهم رساند. آن عظمت، آن شجاعت، آن شرح صدر، آن استقامت کم‏نظیر، آن قدرت رهبرى الهى و پیامبرگونه، باز خودش را در اینجا نشان داد. این هم بُعد جدیدى از ابعاد شخصیت آن بزرگوار بود. بعد هم که جریانِ آمدن ایشان به ایران و مواجهه با آن قضایا و تشکیل نظام جمهورى اسلامى بود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص43\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

اقتصادی: خدمت به مستضعفان و محرومان و مظلومان

نزدیک چهل روز است که امام خمینى‏، آن بنده‏ مطیع خدا، آن دشمن آشتى‏ناپذیر مستکبران، آن طرفدار و خدمتگزار مستضعفان و محرومان و مظلومان، آن برافرازنده‏ پرچم اسلام ناب محمّدى و افشاگر اسلام آمریکایى، آن فریادرس مسلمانان جهان، آن مجمع خصال والاى اسلامى و آن مسلمان کامل، در میان ما نیست‏. ‏(آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، مکتوبات، سال‏1368، ص41\ پیام به حجاج بیت‏اللّه الحرام‏، 14/ 04/ 1368) اوّل انقلاب، براى کارهاى گوناگون و براى حمایت از مستضعفان و محرومان، امام دستورات فراوانى داد و کارهاى زیادى انجام گرفت.

مؤسّساتى مثل جهاد سازندگى، مثل بنیاد مسکن، مثل کمیته‏ امداد، مثل بنیاد مستضعفان و جانبازان و مثل بنیاد پانزده خرداد، براى کمک‏رسانى به مردم تشکیل شد. مسائلى که براى امام در حاکمیت و در اداره‏ کشور مطرح بود، اینها بود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص45\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

سوم از مشخصه‏هاى خطّ امام، عدالت اجتماعى و کمک به طبقات مستضعف و محروم است که امام آنها را صاحب انقلاب و صاحب کشور مى‏دانست. امام، پابرهنگان را مهم‏ترین عنصر در پیروزی‌هاى این ملت مى‏دانست؛ همین‏طور هم هست و همان‏طور که گفتیم، امام به گفتن هم اکتفا نکرد. امام از همان اوّل انقلاب، جهاد سازندگى، کمیته‏ امداد، بنیاد مستضعفان، بنیاد پانزده خرداد و بنیاد مسکن را به وجود آورد و دستورات مؤکّد به دولت‌هاى وقت داد.

عدالت اجتماعى، جزو شعارهاى اصلى است؛ نمى‏شود این را در درجه‏ دوم قرار داد و به حاشیه راند. مگر مى‏شود؟! حالا عدّه‏اى از آن طرف در مى‏آیند که امام فرمود: انقلابِ ما انقلاب نان نیست، براى نان نیست! بله؛ انقلاب اکتبر روسیه که در سال 1917 پیدا شد، به‏خاطر قطع شدن نان در شهرهاى اصلى آن روز مثلًا مسکو بود. اگر مردم آن روز نان داشتند همین نان معمولى آن انقلاب پیش نمى‏آمد. انقلاب ما این‏گونه نبود، انقلاب ما براساس یک ایمان بود؛ اما معنایش این نیست که انقلاب نباید به زندگى مردم، به اقتصاد، به نان و به رفاه مردم بپردازد.

این چه حرفى است!؟ امام به این مسائل مى‏پرداخت و دستور مى‏داد و آنچه در درجه‏ اوّل، مورد نظر امام بود، عبارت بود از طبقات محروم و مستضعف. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص47\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

سیاسی: اسلام، مردم، قانون‏گرایى و دشمن‏ستیزى

خود ولایت هم ذوب در اسلام است. روزى که شهید صدر گفت: «در امام خمینى‏ ذوب شوید؛ همچنان که او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسى بود، نه جمهورى اسلامى بود، نه نظامى بود، نه دستگاهى بود. در صحنه‏ آشفته‏ هواها و جریان‌ها و خطوط مختلف، یک قامتِ برافراشته و یک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهید صدر مى‏گفت در او ذوب شوید. راست هم مى‏گفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. ‏(آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1383، ص46\ بیانات در دیدار نمایندگان هفتمین دوره‏ مجلس شوراى اسلامى‏، 27/ 03/ 1383) و در جایی دیگر در مورد حضرت امام(ره) می‌فرمایند: امروز من در این مجمع عظیم، یک بُعد از شخصیت امام را به عرض شما برادران و خواهران و همه‏ ملت ایران مى‏رسانم.

چون سیره‏ امام بزرگوار فقط بیان شخصیت یک انسان نیست؛ بلکه راهنماى عمل همه‏ ملت ایران و مسلمانان جهان است؛ راهنماى عمل همه‏ کسانى است که مى‏خواهند در سایه‏ اسلام، براى خود زندگى شایسته‏ انسانى فراهم کنند... این بُعد از شخصیت امام عبارت است از اینکه امام در ساخت و مهندسىِ نظام جمهورى اسلامى، همه‏ عناصر و اجزایى را که مى‏توانست این نظام را استوار و ماندگار کند، مورد ملاحظه قرار داد و با مهارتِ تمام این عناصر اصلى را در درون این بناى شامخ و مستحکم کار گذاشت.

این عناصر اصلى عبارت است از اسلام، مردم، قانون‏گرایى و دشمن‏ستیزى. امام بزرگوار در بناى نظام شامخى که به جاى رژیم پوسیده‏ سلطنتى در ایران بر سر کار آورد، این عناصر و اجزا را با دقّتِ تمام کار گذاشت؛ در عملِ خود به آنها پایبند و متعهّد ماند و در پیام و بیان و تعالیمِ خود بر آنها پافشارى کرد. ‏(آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1380، ص51\ بیانات در اجتماع زائران مرقد مطهّر امام خمینى (ره)، 14/ 03/ 1380)

مبارزه با استکبار

رهبر کبیر انقلاب اسلامى که خود را بسیجى مى‏شمرد و بدان افتخار مى‏کرد، جهانى را در مقابله با استکبار و قدرت‌هاى ستمگر عالم بسیج کرد و خواب راحت را از چشم زورگویان زدود و نور امید را که کلید همه‏ى پیروزی‌ها و پیشروى‏هاست، در دل ملتها تابانید. بى‏شک همه‏ دستگاه‏هاى استکبار نیز به آسانى نخواهند توانست بذرى را که او پاشیده، جمع کنند و بنایى را که او پى‏افکنده، ویران سازند؛ اگرچه به‏شدت و قساوتى عنادآمیز، با نتایج و ثمرات جهاد بزرگ او در مبارزه و معارضه‏اند. ‏(آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، مکتوبات، سال‏1368، ص168-167\ پیام به گردهمایى سراسرى فرماندهان بسیج، به مناسبت سالروز انتشار پیام رهبر فقید انقلاب براى تشکیل بسیج مستضعفان و گرامیداشت هفته‏ى بسیج‏، 02/ 09/ 1368)

روی‌گردانی از ریاست

در سال 1340 مرحوم آیت‏اللّه بروجردى مرجع تقلید درگذشت. مراجع بزرگوارى بودند که مطرح شدند و دوستان‌شان نام آن‏ها را مى‏آوردند. اینجا صحنه‏اى شد براى اینکه این مرد امام بزرگوار به همه نشان دهد این درس اخلاقى که مى‏گفته است، فقط زبانى و به قصد یاد دادن به دیگران نبوده است؛ بلکه خود او اوّلین عامل به درس‌هاى تهذیب نفس است.

همه دیدند، همه فهمیدند و تصدیق کردند که این مرد از مقام و از مطرح شدن براى ریاست حتّى اگر آن ریاست، مرجعیّت باشد که یک ریاست روحانى و معنوى است روى‏گردان است و براى مقام و منصب و رتبه و شخصیت، هیچ‏گونه تلاشى نمى‏کند؛ بلکه اگر دیگران هم بخواهند براى مطرح کردنش تلاش کنند، تا آنجایى که بتواند، مانع مى‏شود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص42\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

شجاعت سیاسى

در اینجا بُعد جدیدى از شخصیت این مرد آشکار شد؛ بُعد قدرت رهبرى، شجاعت سیاسى، آشنایى با ریزه‏کاری‌هاى کارهاى دشمن، هوشیارى نسبت به هدف‌هاى دشمنان؛ این بُعد در عمل آشکار شد. سال 42 یعنى سال دوم مبارزه رسید که سال شدّت عمل‌ها و فشارها و کشتارها بود. آنجا امام مثل خورشیدى در آسمانِ امیدهاى ملت ایران ظاهر شد. در موضع یک مرد فداکار و یک آتشفشان؛ کسى که همه‏ احساسات لازم براى یک مرد جهانى، یک مرد میهنى، یک مرد اسلامى در او جمع است؛ شجاعت لازم را دارد، قدرت بسیج عظیم مردم را دارد، صراحت لازم را دارد؛ چه در اوّل سال 42 که ماجراى حمله‏ کماندوها به مدرسه‏ فیضیه و حوزه‏ قم پیش آمد و چه در پانزده خرداد سال 42 که عظمت امام در آنجا آشکار شد.

ملت ایران ناگهان احساس کرد که پشت و پناهى دارد؛ قلّه‏ى عظیمى وجود دارد که مى‏تواند به او چشم بدوزد و به آن توجّه کند. امام در پانزده خرداد این‏گونه در صحنه ظاهر شد. بعد از این ماجرا، زندان و تبعید و فشارهاى فراوان وجود داشت و امام در آن روز جوان نبود. براى ما که آن روز جوان بودیم، زندان رفتن و ماجراهاى مشکلى که پیش مى‏آمد، خیلى سخت نبود؛ بیشتر شبیه یک سرگرمى بود؛ اما امام در آن سال در سال شروع مبارزه شصت‏وسه‏ساله بود.

در شصت و سه‏سالگى، این مرد با جوشش احساس خود مى‏توانست احساسات یک ملت را به جوشش آورد. زندان رفتن و تبعید شدن براى کسى در آن سنین، کار آسانى نبود؛ اما این فداکارى و از خودگذشتگى و خطرپذیرى در این مرد آشکار شد. این هم بُعد جدیدى بود؛ یعنى مردى که در راه آرمان‏هاى بزرگ و در راه تکلیف شرعى، هیچ مشکلى نمى‏توانست مانع راه او بشود. این جریان، در سال 42 و 43 به تبعید چهارده‏ساله‏ امام، اول به ترکیه و بعد هم به عراق منتهى شد. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص43\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

شما باید شجاعت‌تان را حفظ کنید. این ملت و انقلاب و کشور، در درجه‏ اول با شجاعت آن رهبر بزرگ- که شجاعتى شبیه پیامبران و اولیاى بزرگ خدا در او بود- و سپس با شجاعت یکایک آحاد این مردم توانست تا اینجا بیاید. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1368، ص414\ سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از اقشار مختلف مردم قم، به‏مناسبت فرارسیدن 19 دى‏ماه (سالروز قیام مردم قم)، 19/ 10/ 1368)

جمع بین زعامت و رهبری با زهد

آنچه که در دوره‏ بعد از تشکیل نظام اسلامى، از ابعاد وجودى امام مشاهده شد، به نظر من به مراتب مهم‏تر و عظیم‌تر بود از آنچه که قبلًا دیده شده بود. در این دوران، امام این شخصیت برجسته و ممتاز در دو بُعد و دو چهره مشاهده مى‏شود: در دوران حکومت، یک چهره، چهره‏ رهبر و زمامدار است؛ یک چهره، چهره‏ یک زاهد و عارف. ترکیب این دو با هم، از آن کارهایى است که جز در پیامبران، جز در مثل داود و سلیمان، جز در پیامبرى مثل پیامبر خاتم)صلّى الله علیه و آله و سلّم) انسان نمى‏تواند دیگر پیدا کند. اینها حقایقى است که ملت ایران در طول سال‌هاى متمادى آنها را لمس کرده؛ ما هم که از نزدیک شاهدش بودیم و دیدیم.

تربیت اسلامى و قرآنى این است. امام به چنین چیزى همه را دعوت مى‏کرد؛ نظام اسلامى را براى تربیت انسان‏هایى از این قبیل مى‏خواست و مى‏پسندید؛ همان‏طور که خود  او مظهر اعلاى آن بود. در چهره‏ یک حاکم و زمامدار و رهبر، امامِ بزرگوار مردى هوشیار، باشهامت، باتدبیر، با ابتکار و دریادل بود. امواج سهمگین در مقابل او چیز کم‏اهمیتى محسوب مى‏شدند. هیچ حادثه‏ سنگینى نبود که بتواند او را شکست دهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند.

در همه‏ حوادث تلخ و سختى که در زمان ده‏ساله‏ رهبرىِ آن بزرگوار پیش آمد که خیلى زیاد هم بود امام از همه‏ آنها بزرگتر بود. هیچ‏کدام از این حوادث آن جنگ، آن حمله‏ آمریکا، آن توطئه‏هاى کودتا، آن ترورهاى عجیب و غریب، آن محاصره‏ اقتصادى، آن کارهاى عظیم و عجیب و غریبى که دشمنان با شکل‌هاى مختلف مى‏کردند نمى‏توانست این مرد بزرگ را دچار احساس ضعف و شکست کند، او از همه‏ این حوادث، قوى‏تر و بزرگتر بود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص43\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

دشمن‌‏شناسى

یک عنصر دیگر، دشمن‏شناسى و فریب نخوردن از دشمن است...امام، دشمن را مى‏شناخت؛ روش‌هاى سیاسى و روش‌هاى تبلیغاتى آنها را مى‏فهمید، مى‏شناخت و در مقابل آنها محکم مى‏ایستاد. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص47\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ تهران‏، 14/ 03/ 1378) رمز اساسى کار و پیشرفت امام و موفقیت‌هاى الهى آن مرد بزرگوار و رهبر استثنایى، در این بود که دشمن را شناخت و با همه‏ قدرت و استقامت، بدون کمترین اعتماد به او و تسلیم در مقابل او، ایستاد. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1371، ص38\ بیانات در دیدار مهمانان خارجى شرکت‏کننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام (ره)، 13/ 03/ 1371)

جهاد و هجرت

او با جهاد و هجرت که مؤمنان را در حیطه‏ ولایت الهى قرار مى‏دهد، مصداق: «انّالّذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله» (انفال\72)  شد. او با استقبال از خطر و جان ‏برکف گرفتن در راه خدا، در زمره‏ کسانى درآمد که ستایش الهى: «و من النّاس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله» (بقره\207) در وصف آنان سروده شده است. او با قیام تاریخی‌اش در راه خدا و تلاش بى‏نظیرش براى اقامه‏ قسط و عدل و نجات مستضعفان از ظلم و تبعیض، پاسخى افتخارانگیز به نداى: «کونوا قوّامین للّه» (مائده\8) و «کونوا قوّامین بالقسط» (نساء\135) داد. او خشم و برائت نسبت به مشرکین و کفار عنود، و عطوفت و مودت نسبت به مسلمانان سراسر جهان را مصداق کاملى از: «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» (فتح\29) ساخت. او با مناجات و تهجد و تضرع مخلصانه، در سلک: «عسى ان یبعثک ربّک مقاما محمودا» (136) درآمد. او آمر به معروف و ناهى از منکر و مجاهد فی سبیل الله بود.

او با قطع هر پیوندى که با پیوند محبت حق و فناى در حق ناسازگار بود، مصداق: «رضى الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا انّ حزب اللّه هم المفلحون» (مجادله\22) گردید. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، مکتوبات، سال‏1368، ص48-49\ پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى (ره)،23/ 04/ 1368)

تعقیب اهداف اسلامى و حاکمیت آن در صحنه‏ ایمان و عمل

من چند مشخّصه‏ مهم را از مجموعه‏اى که ما آن را راه امام و خطّ امام به حساب مى‏آوریم، عرض مى‏کنم. چند مطلب از نظر امام، در درجه‏ اوّل بود؛ اوّل، اسلام و دین بود. امام، هیچ ارزشى را بالاتر از ارزش اسلام به حساب نمى‏آورد. انقلاب و نهضت امام، براى حاکمیت اسلام بود. مردم هم که این نظام را قبول کردند، این انقلاب را به پا کردند و امام را پذیرفتند، براى انگیزه‏ اسلامى بود. سِرّ موفقیت امام این بود که صریح و بدون پرده‏پوشى، اسلام را روى دست گرفت و اعلام کرد من مى‏خواهم براى اسلام کار کنم و همه چیز در سایه‏ اسلام است.

قبل از دوران انقلاب ما کسانى در کشور ما و در بعضى کشورهاى دیگر بوده‏اند که حقیقتاً به اسلام اعتقاد داشتند، اما جرأت نمى‏کردند، یا نمى‏خواستند صریحاً اسلام را مطرح کنند؛ تحت نام‌هاى دیگرى وارد میدان مى‏شدند و عموماً شکست خوردند. علّت اینکه امام پیروز شد، چون هدف خود را که حاکمیت اسلام است، صریح بیان کرد. البته اسلام که امام فرمود، در دو بخش قابل توجّه است: یکى بخش اسلام در قالب نظام. امام، اینجا خیلى سخت‏گیر بود و به یک‏کلمه کم یا زیاد، راضى نمى‏شد؛ به یک مسامحه، چه در مسائل اقتصادى، چه غیره، راضى نمى‏شد.

همه جا مُرّ اسلام. نظام اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، دولت اسلامى، قضاوت اسلامى و دستگاه‏هاى گوناگون باید برطبق مصالح، خطّ اسلام و راه حاکمیت اسلام را دنبال کنند. امام، این را دنبال مى‏کرد و تا آنجا که توانست، تلاش کرد. چهره‏ دوم در مورد پایبندى به اسلام، عمل فردى اشخاص است. در اینجا دیگر آن صلابت و قاطعیت و اعمال قدرت، وجود ندارد. اینجا موعظه، نصیحت، زبان خوش و امر به معروف است. امام، به این عقیده داشت. پس اوّل چیزى که در خطّ امام، مهم است، تعقیب هدف اسلامى و حاکمیت اسلامى در صحنه‏ ایمان و در صحنه‏ عمل است. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص46\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

رهبرىِ بى‏نظیر 

آن بزرگوار، قوّت ایمان را با عمل صالح، و اراده‏ پولادین را با همت بلند، و شجاعت اخلاقى را با حزم و حکمت، و صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و صفاى معنوى و روحانى را با هوشمندى و کیاست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، و ابهت و صلابت رهبرى را با رقت و عطوفت و خلاصه بسى خصال نفیس و کمیاب را که مجموعه آن در قرن‌ها و قرن‌ها به‏ندرت ممکن است در انسان بزرگى جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه، شخصیتى دست ‏نیافتنى، و جایگاه والاى انسانى او، جایگاهى دور از تصور و اساطیرگونه بود.

او، رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ایران و امید روشن همه‏ مستضعفان جهان و بخصوص مسلمانان بود. او، عبد صالح و بنده‏ خاضع خدا و نیایشگر گریان نیمه‏شب‌ها و روح بزرگ زمان ما بود. او، الگوى کامل یک مسلمان و نمونه‏ بارز یک رهبر اسلامى بود. او، به اسلام عزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. و او، ملت ایران را از اسارت بیگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصیت و خودباورى بخشید. و او، صلاى استقلال و آزادگى را در سراسر جهان سرداد و امید را در دل‌هاى ملل تحت ستم جهان زنده کرد.

و او، در عصرى که همه‏ دست‌هاى قدرتمند سیاسى براى منزوى کردن دین و معنویت و ارزش‌هاى اخلاقى تلاش مى‏کردند، نظامى براساس دین و معنویت و ارزش‌هاى اخلاقى پدید آورد و دولت و سیاستى اسلامى بنیان نهاد. و او، جمهورى اسلامى را ده سال در میان طوفان‌هاى سهمگین و حوادث سرنوشت‏ساز، قدرت‏مندانه اداره و حراست و هدایت کرد و به نقطه‏‌اى مطمئن رسانید. ده سال رهبرى او براى مردم و مدیران ما، یادگارى فراموش‏نشدنى و ذخیره‏اى بس گران‏بهاست...نه این‏جانب که طلبه‏اى کوچک، با کاستی‌ها و قصورهاى فراوان است، و نه هیچ فرد دیگرى در جمهورى اسلامى قادر نیست که به قله‏ آن شخصیت ممتاز و استثنایى دست یابد و خود را با پدر و معمار انقلاب اسلامى و سازنده و پردازنده‏ى جمهورى اسلامى مقایسه کند.

او، آن نخستین بود که دومین نداشت، و فاصله‏ میان او و امثال اینجانب، فاصله‏اى ژرف و ناپیمودنى است؛ لیکن اکنون این فرصت بزرگ و استثنایى براى امثال این‏جانب وجود دارد که از آن ذخیره‏ بسیار گرانبها، همچون ودیعه‏اى الهى و الهامى معنوى، بهره‏مند گردیم. (آیت‏اللّه خامنه‏اى، مکتوبات، سال‏1368، ص4-3\ پیام به ملت شریف ایران در تجلیل از امام امت و تأکید بر وحدت و حفظ آمادگی مردم در صحنه، 18/ 03/ 1368)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات