تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۳  ، 
کد خبر : ۲۷۳۳۴۸

مروری بر توطئه‌ها، فتنه‌ها و جنایت‌های پنجاه سال حکومت پهلوی (بخش بیست و نهم)


تهیه و تنظیم: سیدمهدی حسینی

در آذرماه ۱۳۵۷ همچون ماه‌های دیگر نقشه‌های استعماری، توطئه‌ها، جنایت‌ها و خیانت‌های متعدد رژیم پهلوی همزمان در جریان است، آذرماه ۱۳۵۷ مرحله جدید از نقطه‌جوش اوج‌گیری جریان انقلاب اسلامی است. در آن روزهای سخت و سرد، دولت جدید با نخست‌وزیری ژنرال ازهاری با ژست نظامی به میدان آمده بود و تانک‌ها و مسلسل‌ها در گذرگاه‌ها و میادین مستقر شده بودند، نشانه‌های خشونت نمایان‌تر شده بود، احتمال سرکوب و جنایت می‌رفت و اعتراضات و تحصن‌ها شدت بیشتری به خود می‌گرفت، به‌ویژه شرکت نفت، بازارها، هواپیمایی، روزنامه‌ها و... به‌طور کامل تعطیل بودند، مردم برای تهیه نفت و مصرف سوخت خانگی صف‌های طولانی تشکیل داده بودند و نوبت‌به‌نوبت جلو می‌رفتند و با یکدیگر موضوعات سیاسی ـ اجتماعی رژیم شاه را به بحث می‌گذاشتند، برخی از آگاهان به شبهات و شایعات پاسخ می‌دادند و از طرفی روزبه‌روز بر حجم توطئه‌ها هم افزوده می‌شد. ایام ماه محرم و روزهای حماسی تاسوعا و عاشورای حسینی در پیش بود. مردم در انتظار پیام و رهنمودهای امام خمینی(ره) بودند، در آستانه حلول ماه محرم، حضرت امام(ره) با صدور اعلامیه‌ای نوید پیروزی خون بر شمشیر را می‌دهد و با تأکید بر همبستگی و وحدت از ملت می‌خواهد که مجالس سوگواری را بدون مراجعه به مقامات امنیتی برپا کنند و در صورت جلوگیری، در میادین و خیابان‌ها و کوچه‌ها مراسم بگیرند.

رأی اعتماد نمایندگان به دولت نظامی

نخست‌وزیر نظامی منصوب شاه در جست‌وجوی تشکیل دولت نظامی است و همواره بر طبل خشونت و نمایش قدرت نظامی می‌کوبد، او دولت نظامی خود را که ۹ نفر بودند به حضور شاه معرفی کرد. وزرایی چون؛ ارتشبد عباس قره‌باغی، وزیر کشور و سرپرست وزارت اقتصاد و دارایی، ارتشبد غلامعلی اویسی، فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی و فرماندار نظامی تهران و سرپرست وزارت کار و امور اجتماعی، سپهبد امیرحسین ربیعی، فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی و سرپرست وزارت مسکن و شهرسازی، دریاسالار کمال حبیب‌اللهی، فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی و سرپرست وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و هنر، سپهبد ابوالحسن سعادتمند، سرپرست وزارت اطلاعات و جهانگردی، سپهبد ایرج مقدم، سرپرست وزارت نیرو، ارتشبد رضا عظیمی‌پور وزیر جنگ و...

این ترکیب کابینه و دولت در اواخر آبان در مجلس شورای ملی وقت رأی اعتماد گرفت. رأی‌دهندگان همان نمایندگانی بودند که در زمان دولت شریف امامی «صحیح است، صحیح است» را با صدای بلند تکرار می‌کردند، به این دولت نظامی هم همان‌گونه رأی اعتماد دادند، در واقع این نمایندگان موافق و مخالف از روی نعش ملت ایران عبور کردند. پس از رأی اعتماد نمایندگان، ازهاری در مجلس سنا اعلام کرد: «از این به بعد تمام مسئولیت سنگین مملکت به عهده من است و شاه در امور مملکت دخالت نکرده و فقط به عنوان یک سیاستمدار با تجربه با ایشان مشورت می‌شود.» نخست‌وزیر نظامی شاه در سخنان خود گفت: «دولت ملی آیت‌الله خمینی در این مملکت امکان به وجود آمدنش نیست و اگر چنین شود کودتاهای بزرگی را باید تحمل کنند» و این اخطار از طرف دولت انتخابی شاه با حمایت دولت‌های بیگانه همراه بود.

گلوله‌باران بارگاه ملکوتی امام رضا(ع)

در اوایل آذرماه ۱۳۵۷ عده‌ای از مردم معترض در حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) به گلوله بسته ‌شدند و سر در حرم مطهر آن حضرت را چنان به رگبار مسلسل بستند که گو هرگز سر دری نداشته است. به همین دلیل همه شیعیان جهان بازارها را برای اعتراض بستند. مغازه‌ها و بانک‌ها و ادارات باوجود خواست دولت و شاه بسته شدند و بر سر در خانه‌ها و مغازه‌ها پرچم سیاه به اهتزاز درآمد. رژیم شاه هر روز دست به جنایت و حیله‌ای می‌زد. در همین ایام که بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) به گلوله بسته می‌شود، زائران ایشان را مجروح و شهید می‌کنند، همسر شاه برای فریب مردم دست به دامان ائمه‌اطهار می‌زند و با مسافرت به عراق و نماز در مرقد سرور آزادگان حسین‌بن‌علی(ع) و زیارت مرقد باشکوه علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) با پوشیدن چادر مشکی و جوراب ضخیم می‌کوشد که عوام مردم را فریب دهد. وی با بوق و کرنا و پخش مستقیم تلویزیون و رادیو فریاد «مسلمان شدم» را بر می‌آورد.

حضرت امام خمینی(ره) پرده از چهره نفاق آنها برمی‌دارد و در پیامی به همین مناسبت می‌فرماید: «دولت یاغی به امر شاه تر و خشک را به آتش کشیده و یکی از بزرگ‌ترین ضربه‌های این جنایتکار به اسلام به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(صلوات‌الله‌علیه) است. این بارگاه مقدس در زمان رضاخان به مسلسل بسته شد و قتل‌عام مسجد گوهرشاد را به وجود آورد، در زمان محمدرضاخان آن جنایات تجدید و دژخیمان شاه در صحن و حریم آن حضرت ریخته و کشتار کردند. ملت مسلمان باید از این شاه و دولت یاغی غاصب تبری کنند و مخالفت با آن لازم است.»

فاجعه «سرچشمه» تهران

شب اول ماه محرم با دهم آذرماه ۱۳۵۷ مصادف شده بود. برای مردم و دولت نظامی ساعت ۹ شب معنای دیگری داشت. دولت نظامی مقرر کرده بود ساعت ۹ شب منع رفت‌وآمد و اجرای اوامر حکومت نظامی است. مردم رأس ساعت ۹ شب به خیابان‌ها ریختند و در پشت‌بام خانه‌های خود فریاد «الله‌اکبر» سر دادند. نظامیان به مقابله برخاستند و صدای شلیک مسلسل‌ها و تفنگ‌ها و حتی صدای توپ که به وسیله تانک‌ها شلیک می‌شد، توفانی برپا کرده بود. در این شب برق شهر تهران قطع شده بود. در این فضا فقط صدای شلیک گلوله‌ها و صدای الله‌اکبر شنیده می‌شد و این جریان تا صبح روز اول محرم ادامه یافت، یکی از شاهدان، ماجرای روز اول محرم و حادثه خونین سرچشمه را این‌گونه نقل می‌کند: «حدود ساعت ۱۱ صبح بود که در خیابان امیرکبیر ترافیک سنگینی به‌وجود آمده بود، ناگهان عده‌ای جوان و از جان گذشته که تعدادشان حدود ۱۰۰ نفر بود با پوشیدن کفن از خیابان اکباتان به خیابان امیرکبیر سرازیر می‌شوند. همه مغازه‌ها بسته است. عده‌ای از طرف سرچشمه اطلاع می‌دهند که سربازان رژیم منتظر آنها هستند، یک نفر از میان آن جمعیت که به نظر من یک طلبه جوان بود، آمد روی سپر ماشین من ایستاد و الله‌اکبرگویان به دوستانش گفت: ای برادرها! مگر نیامده‌اید برای شهادت، بروید جلو، از سربازها نترسید، در این موقع به طرف سرچشمه هجوم بردند ناگهان ما با صدای شلیک گلوله مواجه شدیم... برای یک لحظه فکر کردم انسان نمی‌تواند چنین شجاع باشد و یا حداقل من شجاعت آن همه از خودگذشتگی را نداشتم. سرباز گارد بعد از محاصره این شیران خشمگین و دلیر همه را به رگبار گلوله بستند و قابل تحسین آنجا بود که یک راننده اتوبوس دو طبقه از جان خود می‌گذرد و اتوبوس را طوری سپر قرار می‌دهد تا مسلسل‌های دشمن به عزیزان اسلام برخورد نکند و سرانجام تیر یک دژخیم به هدف اصابت می‌کند و راننده غیور را به درجه رفیع شهادت می‌رساند. شاهدان می‌گویند در این میان تنها صدها لنگه کفش همراه با جویی از خون مانده بود...

طرح قتل‌عام مردم در روز عاشورا

دولت نظامی چند روز پیش از تاسوعا دو روز عزاداری را آزاد اعلام داشت و دو ساعت از حکومت نظامی را کم کرد و توقع داشت مردم فقط به زنجیرزنی و سینه‌زنی بپردازند. تحلیل رژیم این بود که مردم مشغول عزاداری شده و شعارهای سیاسی و فعالیت علیه رژیم را به فراموشی می‌سپارند، غافل از اینکه روز تاسوعای حسینی بیش از سه میلیون نفر در مسیر راه‌پیمایی تعداد زیادی پلاکاردهای ضدشاهی، عکس‌های بزرگ و کوچک از امام خمینی و سایر شخصیت‌های مذهبی ـ سیاسی را به همراه داشتند و با سر دادن شعارهایی از قبیل الله‌اکبر، خمینی رهبر، نهضت ما حسینی، رهبر ما خمینی، این شعار ملی، خدا، قرآن خمینی و... وفاداری خود را به انقلاب و آرمان‌های امام اعلام کردند و در این روز با یک اجتماع ملی در واقع طی یک رفراندوم عمومی نشان دادند که سلطنت و رژیم شاه را نمی‌خواهند. در ادامه اعتراضات خیابانی روز عاشورا مردم از پا ننشستند و اجتماع گسترده‌تر شد، دولت نظامی تصمیم می‌گیرد که در عصر عاشورا جمعیت را به خاک و خون بکشد. نیروهای امنیتی محله‌های شمال شهر تهران را اشغال می‌کنند و اجازه رفت‌وآمد از مردم گرفته شود. چهار سرباز و یک گروهبان به نام‌های سیدایوب حسن‌زاده سلامت‌بخش و امیری با نوشتن وصیت‌نامه‌های خود تصمیم می‌گیرند از توطئه سرکوب خونین مردم در عصر عاشورا جلوگیری کنند. هنگامی که نیروهای تعیین شده برای این مأموریت در سالن غذاخوری در پادگان لویزان اجتماع کرده بودند، ناهارخوری افسران را در ظهر عاشورا به گلوله می‌بندند. این حادثه وحشت بسیار عجیبی در سران ارتش به وجود می‌آورد. این اقدام شجاعانه موجب می‌شود تا از سرکوب خونین و قتل‌عام زن و مردم و کودک در عصر عاشورا جلوگیری شود و توطئه خنثی می‌شود و گروهبان سلامت‌بخش و سربازان همراه در جا به شهادت می‌رسند. بعدها فاش شد که مزدوران تصمیم داشتند با دوازده هلی‌کوپتر از آسمان و ده‌ها ماشین سربازبری و تانک به مردم حمله کنند و تعداد زیادی را به خاک و خون بکشند.

فهرست ۱۷۰ نفره سارقان دولتی!

در اواخر آذرماه دولت پلیسی ارتشبد ازهاری، فهرست دزدها و سارقان اموال مردم را از بانک مرکزی ایران منتشر می‌کند که اسامی آنها به ۱۷۰ نفر می‌رسید. در حالی که در رأس این فهرست باید خود ارتشبد ازهاری قرار می‌گرفت که میلیون‌ها دلار ارز از کشور خارج کرده بود. جالب است که پس از انتشار فهرست، نخست‌وزیر در اولین جلسه هیئت دولت با خوشحالی اظهار کرد که «برای من و دولت من جای نهایت افتخار است که نام هیچ یک از اعضای دولت در بین اسامی خارج‌کنندگان ارز از کشور نمی‌باشد.» و سپس خارج‌کنندگان ارز از کشور را ممنوع‌الخروج اعلان کرد. ولی چند روز بعد وقتی بقیه فهرست منتشر شد نام خود نخست‌وزیر و تعدادی از وزرا نیز جزء فهرست خارج‌کنندگان ارز کشور قرار داشت. از قرار معلوم نقشه این بود که دولت نظامی می‌خواهد مدعی شود که با فساد و دزدها مبارزه می‌کند تا اینکه موج فشار اعتراضات مردم کاهش پیدا کند و نظر مردم را به این دولت جذب کند، در حالی که کارکنان متعهد و وفادار به مردم از بانک مرکزی هوشیارانه عمل کردند و در دو نوبت فهرست ۱۷۰ نفر را انتشار دادند که ازهاری در رأس آنها قرار داشت. در نهایت ازهاری به بهانه بیماری با ارزهای بسیار دیگر از ایران خارج می‌شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات