تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۷  ، 
کد خبر : ۲۷۴۲۶۶

توسعه = غرب‌گرایی؟


مینا علی‌اسلام/ خبرنگار

باورها و ایده‌ها و دیدگاه‌های تازه و قابل تاملی دارد. دیدگاه‌هایی که بیان آنها در یک سال گذشته جنجال‌های فراوانی را به راه انداخته است؛ نقدهای بسیاری به او می‌کنند. برخی حتی او را غربزده و محو در اندیشه‌های غربی می‌دانند. باور دارد که «اخلاق و مدنیت انسان به مراتب مهم‌تر از مواضع سیاسی اوست. مواضع سیاسی، سیال هستند و با دانش بیشتر قابلیت بهتر شدن و دقیق‌تر شدن را دارند ولی مدنیت و اخلاق انسان به مراتب بنیادی‌تر است.» نگران‌ بسیاری از وجوه فرهنگ حاکم بر جامعه ایرانی است. خواهان توسعه ایران است و در تالیفات و مقالات و تحلیل‌ها و گفتارهای خود به ابزارهای توسعه و ملزومات توسعه‌یافتگی بسیار پرداخته است. توسعه را هدفی غایی می‌داند که باید بسترهای فرهنگی، اقتصادی، علمی، سیاسی و حتی اخلاقی و فکری آن فراهم آید. بله او دکتر محمود سریع‌القلم، متولد 1338 در تهران، استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و فوق دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه اوهایو است.

سریع‌القلم در ایران چهره‌ای شناخته شده و نام آشناست؛ به خصوص برای دانشجویان و دانشگاهیان. این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی به شهادت آثارش عمدتا بر مقوله فرهنگ تاکید داشته و نقطه کانونی انتقادهایش فرهنگ سیاسی ایرانیان بوده است. او کم مصاحبه می‌کند اما اظهارات و نظریاتش در رسانه‌ها اثرگذار است. «توسعه» ایران دغدغه اوست؛ دغدغه‌ای که به نوشتن کتابی با همین مضمون منجر شده است: «عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران»؛ او هم در این کتاب و هم در گفت‌‌وگوهای خود، کشورهایی مانند ترکیه، برزیل، هند و آرژانتین را الگوهای مناسب برای ایران به منظور قرار گرفتن در مسیر توسعه و کسب قدرت و ثروت می‌داند. البته نگاه او نه کوتاه‌مدت، بلکه درازمدت است و اعتقاد دارد حرکت در این مسیر نیازمند تحقق پیش‌زمینه‌هایی است.

وی اصلاح فکر را اولین گام برای رشد و توسعه در هر جامعه می‌داند و بیش از دو دهه است که در کتاب‌ها و کلاس‌های درس بر مفهوم توسعه‌یافتگی و رابطه تنگاتنگ آن با روحیات و خلق و خوی افراد در یک جامعه انسانی تاکید کرده که مکتب تحول ایرانی از سرفصل‌های نظریه او به شمار می‌رود. او در کتاب «عقلانیت و توسعه‌یافتگی»، در شرح مکتب تحول ایرانی می‌گوید: «در فهم موضوع توسعه‌نیافتگی ایران باید به طور طبیعی به سراغ علل مختلف برویم اما برای اصلاح و برنامه‌‌ریزی باید به نوعی تمرکز علمی دست یابیم. به لحاظ نظری و متدولوژیک مشکل از دو حال خارج نیست: یا بحران، در افکار و پارادایم‌های فکری و نارسایی‌های فکری است یا بحران در افراد و شخصیت و خلقیات و روحیات و طبع آنهاست. البته در هر دو صورت، اینها نتایج ساختارهاست.»

در مصاحبه‌های مختلف بر وجه غالب تفکرات خود یعنی توسعه و توسعه‌یافتگی اشاراتی داشته و مصاحبه اخیر او با خبرگزاری دانشجویان ایران مانند هر اظهارنظر مفصل این استاد دانشگاه با موجی از واکنش‌ها مواجه شده است. طیف منتقد او اغلب بر این باورند که نگاهی غرب‌گرایانه در خلال تمامی دیدگاهی سریع‌القلم خودنمایی می‌کند. آنها توسعه را نه مبتنی بر عقل ابزاری معطوف به هدف بلکه فاکتوری می‌دانند که برای همخوانی با واقعیت‌های جامعه امروز ایران و برای تحقق کارآمد آن باید معطوف به ارزش‌ها باشد. در واقع نقطه اختلاف دیدگاه‌های سریع‌القلم و منتقدین او در موضوع توسعه این است که سریع‌القلم توسعه را کنشی معطوف به هدف و نیازمند تحقق بسترهای مقدماتی آن می‌داند اما منتقدان توسعه را کنشی معطوف به ارزش‌ها می‌دانند.

بسیاری از دیدگاه‌های فکری سریع‌القلم نشات گرفته از نگاه محوری او به مقوله توسعه است، اما این باعث نشده که استاد دانشگاه شهید بهشتی از مقوله‌های زیربنایی دیگر همچون معضلات اقتصاد ایران، سیاست خارجی کشور و ضرورت بازنگری در مقوله ائتلاف، مشکلات گریبانگیر جامعه ایرانی، نوع مطلوب حکومت در ایران، ارزش‌های انسانی همچون عدالت، آزادی، هویت، تسامح اجتماعی، وجدان کاری، صداقت، انسانیت و مقوله‌هایی از این دست فارغ و غافل شود. در بسیاری از تالیفات‌اش به این موضوع اشاره تفصیلی شده و پیشنهادات قال تاملی برای جا افتادن این موارد در فرهنگ اجتماعی و سیاسی و اداری و اقتصادی کشور ارائه شده است.

دراین نوشتار از دید خود مباحث بسیار گسترده‌ای را که دکتر سریع‌القلم مورد توجه قرار داده به اختصار در چند بخش مورد اشاره قرار داده و دیدگاه‌های کلی وی را در این موارد ذکر می‌کنیم.

فرهنگ اجتماعی جامعه ایران

از منظر سریع‌القلم مشکلات فرهنگی شایع میان مردم ایران از این قرار است:

1- قبول نکردن و راحت نبودن ما ایرانیان نسبت به تفاوت‌های فکری

2- تقسیم کردن افکار به افکار درست و غلط

3- تقسیم کردن افراد به خوب و بد و خودی و غیر خودی

4- قبول نکردن توانایی‌ها و مهارت‌های افراد و اولویت دادن به مواضع سیاسی آنها

5- تمایل شدید به کار با افراد ضعیف و متملق

6- حذف افراد توانا

این موارد از دید سریع‌القلم تنها بخشی از مشکلات فرهنگی ما ایرانیان در مقایسه با دیگر کشورهاست و او مسبب اصلی را شکل نگرفتن انسجام فکری جهت توسعه‌یافتگی عنوان می‌کند. در واقع مقوله فرهنگ، مقوله‌ای زیربنایی در تفکرات سریع‌القلم است. از دید او مبحث فرهنگ نقش بارزی در توسعه‌یافتگی یا توسعه‌نیافتگی یک کشور دارد. او در تفسیر نقش فرهنگ در توسعه می‌گوید: «توسعه، مبنای شهروندی می‌طلبد و همه مردم به تناسب ظرفیت‌های فکری و مهارتی در فرآیند توسعه مشارکت می‌کنند. خوب و بد، خودی و غیر خودی ندارند و ملاک، توانایی، تخصص، مهارت، دقت، وجدان کاری و تعهد به کشور است.» با چنین دیدگاهی سریع‌القلم مشکلات فرهنگی گریبانگیر جامعه ایران را که در بالا به آن اشاره شد با غلظت‌های مختلف در مناطق مختلف، کاملا ضد توسعه می‌داند.

سیاست (حکومت‌داری، حکومت‌ورزی و معضلات سیاسی)

از دید سریع‌القلم اولین مساله در حکمرانی فهم واقعیت‌هاست. او داشتن آرمان و آرزو را خوب و انسانی می‌داند. اما تاکید دارد که در مدیریت و حکمرانی باید آنچه را واقعی است، مبنای تصمیم‌گیری قرار دهیم.

او رفتار حاکمان را در کم کردن شکاف‌های دولت و مردم تعیین‌کننده می‌داند و در این خصوص توصیه می‌کند از آسیایی‌ها بیاموزیم چرا که حکمرانی را به سمت قانون، قاعده اساسنامه، آئین‌نامه و مقررات سوق داده‌اند و روابط فردی، ارادت‌ها و وفاداری‌های فردی را به حداقل رسانده‌اند.

برخی در ایران مدل حکومتداری مورد نظر سریع‌القلم را اقتدارگرایی بوروکراتیک توصیف می‌کنند و معتقدند این همان مدلی است که در دولت هاشمی رفسنجانی وجود داشت و اکنون به طرز دیگری در دولت یازدهم تبلور یافته است البته با غلظت بیشتر آزادی. در همین راستا این استاد دانشگاه در مصاحبه‌ای تصریح دارد: «من دموکراسی را برای ایران تجویز نکرده‌ام و در متونی که طی 25 سال گذشته تولید شده هیچ گاه مدل غربی را برای توسعه ایران مناسب ندانسته‌ام.»

او در پاسخ به این نقد اساسی نسبت به اندیشه‌هایش که وی را غرب‌گرا و مدل‌های ذهنی او را برگرفته از مدل‌های غربی می‌دانند نیز چنین می‌گوید: «نه تنها برای ایران بلکه برای هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای مدل غرب مناسب نیست. معتقدم که توسعه سیاسی اولویت اصلی ایران نیست. مهم‌ترین مساله در ایران، افزایش سطح کارآمدی است. باید هوای تهران سالم‌سازی شود، نرخ رشد اقتصادی افزایش یابد، قدرت خرید مردم افزایش یابد، نرخ تورم یک رقمی شود، آینده شغلی جوانان بهتر دیده شود، احترام گذرنامه ایرانی افزایش یابد و آرامش در زندگی مردم ایران حکمفرما شود. شما این لیست را تبدیل به یک لیست 100 موردی کنید. مسائل ما حل مشکلات مردم است و اولویت، منافع ملی و مصالح مردم ایران است. مباحث دموکراسی و لیبرالیسم اقتصادی در چارچوب فهم مسائل جهانی مطرح شده و به اولویت‌های ایران، ارتباط مستقیمی ندارد. برمی‌گردم به بحث‌های گذشته ما نیاز داریم که مسائل کشور را در یک لیست بنویسیم، اولویت‌بندی کرده و به صورت هرمی بدان نگاه کنیم. باید به حل مشکلات کلیدی در حوزه اجتماعی و اقتصادی بپردازیم، تا معلول‌ها حل شوند. به عنوان مثال، ‌آلودگی هوای تهران نیازمند حل کدام مسائل دیگر است؟ تا آنکه در تسلسل مشکلات، مشکل آلودگی هوا حل شود. ریشه مشکلات اقتصادی ما کجاست؟ باید در ابتدا بنیان‌ها را حل کنیم تا آنکه در نهایت مشکلات میانی و خرد ما حل و فصل شوند. باید گفت که ما اکنون شرایط لیبرالیسم اقتصادی را نداریم: اقتصاد غیر دولتی، ارتباطات گسترده بین‌المللی، بخش خصوصی قابل توجه، اقتصاد دانش بنیان، ارتباط بهم تنیده صنعت با دانشگاه، شایسته‌سالاری در مدیریت‌ها، تخصص‌گرایی در تصمیم‌گیری‌ها، قوه مقننه مقتدر و بسیاری از عوامل دیگر پیش‌نیاز آزادسازی اقتصادی است که اکنون در ایران به ندرت مشاهده می‌شود.»

معضلات و راهکارهای اقتصادی

در این مورد سریع‌القلم اشاره‌های شفافی پیرامون نقش اقتصاد بر فرهنگ، اخلاق اجتماعی و زیرساخت‌های توسعه‌ای کشور دارد. به طور مثال وی بر این باور است که «دیانت و درستکاری انسان در گرو سلامت اقتصادی اوست. حفظ ارزش‌ها که همان انسانیت و عدالت است در سایه تورم دو رقمی و دآمدهای محدود قابل تصور نیست. کارآمدی یک سیستم مهم‌ترین عامل جذب آن سیستم از طرف عامه مردم خواهد بود. قبول کردن و نهادینه کردن یک فرهنگ به موازات کارآمد بودن اقتصادی یک سیستم قابل اجرا خواهد بود.» جملاتی که می‌تواند مورد انتقاد فراوان عالمان دینی باشد که هرچند اقتصاد را موثر بر دینداری مردم می‌دانند اما متغیر اصلی دینداری مردم نمی‌پندارند.

از دید این استاد دانشگاه اقتصاد فراتر از مسائلی چون نرخ تورم، نرخ بیکاری، ارزش ریال و بازار سهام و... بستری برای نهادینه کردن یک فرهنگ در اجتماع است. طبیعتا اقتصاد پویا، شرایط رفاهی و مالی متعادل و باثبات را برای شهروندان یک جامعه به ارمغان می‌آورد و به تبع آن از وضعیت، بسترهای رشد و شکوفایی علمی، فرهنگی و اخلاقی را هم برای نخبگان جامعه و هم برای مردم عادی به همراه خواهد آورد.

مقوله سیاست خارجی، روابط بین‌الملل و ارتباطات جهانی

سریع‌القلم بر این باور است که «یک اصل قانونی و کلی قابل شناسایی این است که هر کشوری که در دنیا پیشرفت کرده، یک کار را به عنوان مبنا قرار داده و آن بین‌المللی شدن است.» از دید او راهکار رفع نگاه منفی و انتقادی نسبت به جامعه جهانی و ارتباطات بین‌المللی این است که منتقدان به ترکیه، امارات، مالزی و کره جنوبی سفر کنند و از نزدیک، کارخانه‌ها، ‌دانشگاه‌ها، سیستم‌ها و بوروکراسی‌ها را ببینند و مقایسه کنند و در همین راستا تاکید دارد که «بزرگترین کاری که یک سیستم برای مردم خود باید انجام دهد این است که فرصت مقایسه را برای شهروندان تسهیل کند.» البته تاثیر مطالعه متون متفاوت و آشنایی با ادبیات اقتصادی و سیاسی رایج در جهان و معاشرت با غیر خودی‌ها از دید این استاد دانشگاه مغفول نمانده و راهکارهای دیگری برای اصلاح نگرش منتقدان نظام بین‌المللی است.

او همچنین تاکید دارد که بر دولتمردان لازم است اطلاعات خود را از دنیا به روز کنند. با این تاکید و راهکارهای ذکر شده از سوی سریع‌القلم برای توسعه ارتباطات جهانی، به خوبی می‌توان دریافت که سیاست خارجی، فعال بودن کشور در حوزه روابط بین‌الملل، همکاری‌های منطقه‌ای و نقش‌آ‌فرینی‌های موثر در صحنه جهانی در مجموعه دیدگاه‌های این استاد دانشگاه جایگاه ویژه‌ای دارد و طبیعتا دیپلماسی موفق، اقتصاد مولد، فرهنگ پویا و اجتماعی به روز را به همراه می‌آورد.

توسعه، ملزومات توسعه، علل توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی

راهکار مشخص سریع‌القلم برای دستیابی به توسعه این است: سپردن امور اقتصادی به صورت رقابتی به دست مردم و تمرکز بر تولید کالا و ارائه خدمات به صورت منطقه‌ای و بین‌المللی و کسب تدریجی سهم بازار در پاره‌ای از کالاها و خدمات.

او نتیجه به کاربست این راهکارها را ایجاد اشتغال و تولید، ثروت برای همه مردم می‌داند و در این مسیر نقش دولت را تنها و تنها نقشی نظارتی توصیف می‌کند. مشخصا از دید او دولت نقش نظارت بر قانون،‌ تنظیم سیستم مالیاتی عادلانه، ‌ایجاد امنیت و روابط معتدل بین‌المللی را عهده‌دار است. این راهکارها و نتایج حاصل از به کاربست آن، از دید بسیاری از اساتید علوم سیاسی هم‌دوره و همفکر دکتر سریع‌القلم و بسیاری از روشنفکران جامعه قابل دفاع است، اما نمی‌توان انتقادات مختلف به این راهکارها را نیز نادیده گرفت. منتقدان به طور خاص این راهکارها را آموزه‌های اقتصاد آزاد و نظام سرمایه‌داری می‌دانند یعنی همان چیزی که از غرب آمده و با بسترهای موجود در ایران و ارزش‌های حاکم بر سیستم حکومتی ما همخوانی ندارد.

با وجود همه این دیدگاه‌ها که اساسا در مسیر توسعه و توسعه‌یافتگی می‌تواند راهنمای عمل تصمیم‌گیران باشد، نقد بنیادین به تفکرات و مقالات و دیدگاه‌های سریع‌القلم آن است که وی با تئوری‌های غربی دست به نقد فرهنگ سیاسی ایران می‌زند و برای توسعه ایران از نسخه‌های غربی وام می‌گیرد. گرچه مدافعان و همفکران سریع‌القلم این نقد را پذیرا نیستند و نظریات وی را در راستای کاربرد علم و تخصص در راه توسعه‌یافتگی فرهنگ سیاسی مردم ایران و پیشرفت کشور می‌دانند، اما آنچه باید مبنای عمل قرار گیرد، ‌فهم «نقد» آن هم از زاویه اصلاح و سازندگی است. این فهم در صورت نهادینه شدن در متن جامعه و میان مخالفان و موافقان هر نوع عقیده و تئوری و دیدگاهی، بی‌تردید موثر واقع خواهد شد.

بر این اساس نباید فراموش کنیم که تلاش‌های افراد متخصصی چون دکتر سریع‌القلم،‌ بسترساز بسیاری از تحولات مثبت در جامعه ایران و تربیت‌کننده بسیاری از افکار مستعد است و در عین حال نباید چشم بر این واقعیت ببندیم که فرهنگ سیاسی ایران، گروه‌های اجتماعی ایران، جامعه ایرانی و خصوصیات و مختصات این جامعه بسیار ویژه و پرداخته شده براساس بسیاری از واقعیت‌های تاریخی است که با الگوها و تئوری‌های غیر بومی قابل بررسی و طبقه‌بندی نیست و البته این بررسی نیازمند تخصص کارآزموده‌ها و اندیشمندان علوم انسانی است.

لازم به ذکر است  هر آنچه در این مختصر آمد، ‌جمع‌آوری بخشی از دیدگاه‌های دکتر سریع‌القلم بود به همراه برخی نقدهای اصلی به زوایایی از باورها و تفکرات این استاد دانشگاه. قضاوت در مورد هر کردام از دو دیدگاه (دیدگاه‌های سریع‌القلم و دیدگاه‌های منتقدان او) با خوانندگان است،‌ امید است با درک نقد سازنده و تحمل عقاید مختلف و تمرکز بر تخصص‌ها، آینده سیاسی و فرهنگی روشن‌تری از امروز را برای کشورمان رقم زنیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات