حتي کارشناسان امور گروههاي تروريستي ميگويند، گروههاي مسلح و درهم آميخته در شهرهاي بنغازي، مصراته و طرابلس و همچنين «برقه» که چند ماه پيش با ابوبکر بغدادي، رهبر داعش همپيمان شده بودند، همگي در حال درگيري هستند. گروههاي قبايل نيز با آنها ميجنگند.
حتي با وجود يک همپيمان مثل خليفه حفتر، رهبر عمليات کرامت در ليبي و نيروهايش هم نميتواند حصول نتايج خوب براي مصر را از طريق بمباران هوايي تضمين کند؛ حفتري که بيش از يک سال است عملياتي را به نام کرامت آغاز کرده هنوز هيچگونه پيشروي ميداني نداشته است اما بمباران گسترده احتمالاً به وي کمک ميکند تا پيشروي بيشتري داشته باشد در زماني که داعش و برخي گروههاي مسلح در مقابل وي قرار دارند.
علاوه بر اين مصر فکر ميکند اين حملات به تواناييها و امکانات داعش آسيب ميرساند اما در حقيقت داعش را از ادامه عملياتش عليه کشورها و حتي مصر بازنميدارد.همچنين ليبي ميزبان حدود نيم ميليون اقليت مصري است و مرزهايي به طول 1150 کيلومتر با مصر دارد. مساله ديگري که بر اين تهديد ميافزايد انجام اقداماتي عليه شرق مصر از طريق سينا است. به ويژه اينکه مسئولان «ولايت برقه» مصر را تهديد کردهاند که شهروندانش در ليبي را هدف قرار ميدهند.
آنچه اوضاع را پيچيدهتر ميکند اين است که مسئولان سياسي ليبي از حملات هوايي مصر راضي نيستند. از جمله آنها مسئولان کنگره ملي ليبي است که حملات مصر را نقض آشکار حاکميت ليبي دانستهاند.«شوراي مجاهدان درنه» نيز به اين حملات اعتراض و ارتش مصر را به دليل کشته شدن چند غيرنظامي در حملات اخير سرزنش کرد.
همچنين ارتباط رخدادهاي کنوني با متهم کردن سازمان اطلاعات مصر به همکاري با حفتر و با همپيماني امارات جهت تقويت وي در برابر ديگر گروههاي مسلح در ليبي که از سوي قطر حمايت ميشوند، مساله ديگري است.تمامي اين مسائل موجب نگراني نسبت به اقدامات ليبي عليه اقليتهاي مصري و افزايش عمليات ربايش ميشود.همچنين دو کشور خاطره خوبي از تاريخ مرزهاي ميان خود ندارند.
اعمال فشار مجدد بر مصر از ناحيه سينا قطعاً تواناييهاي ارتش اين کشور را به چالش ميکشد چراکه ارتش هر قدر قوي هم باشد نميتواند در دو جبهه بجنگد به ويژه اينکه درگيريها، يک درگيري سنتي نيست بلکه جنگي است که از نظر زماني و اقدامات محدوديتي ندارد.
در خصوص اوضاع داخلي مصر نيز ميبينيم که اين کشور اخوانالمسلمين را طرفي ميداند که با داعش و القاعده عليه دولت دست به اقدام ميزند. اين تحولات زماني رخ ميدهد که نظام کنوني مصر از طريق مشروعيتبخشي به پارلمان و سرمايهگذاري اقتصادي مشغول تثبيت پايههاي خود است. در نتيجه هرگونه مداخله در جنگ با داعش منجر به پيامدهاي منفي عليه حکومت سيسي ميشود.
در خصوص مشارکت زميني مصر عليه تروريستها در ليبي نيز منابع آگاه اعلام کردند که شوراي دفاع ملي امکان مشارکت گروهان ويژهاي از نيروهاي مسلح براي خارج کردن مصريها از ليبي را بررسي ميکند چراکه گروهي مسلحي در ليبي 48 ساعت به آنها مهلت داده تا کشور را ترک کنند.
همچنين محمد ابراهيم، وزير کشور مصر اعلام کرده است که تمامي گزينهها براي حمايت از مصريها روي ميز است و گزينه مداخله زميني براي خارج کردن مصريها از ليبي نيز در صورت لزوم مورد بررسي قرار ميگيرد.
اروپا و کابوس ليبي
جنايت هاي روزافزون گروه تروريستي تکفيري داعش در ليبي و هرج و مرج در اين کشور، ترس و نگراني را در کشورهاي همسايه آن و حتي کشورهاي اروپايي که کيلومترها از آن دور هستند، افزايش داده است.
پايگاه خبري شبکه المنار لبنان تاکيد کرد، بيش از همه، کشورهاي اروپايي نگران نفوذ گسترده گروه هاي تروريستي تکفيري مرتبط به القاعده و داعش وعمليات عليه منافع اروپا چه بسا در داخل قاره پيرهستند، مشابه آنچه مدتي قبل در فرانسه و دانمارک اتفاق افتاد.اين ترس و نگراني به اروپايي ها محدود نمي شود، بلکه مصر، الجزاير، تونس، نيجريه و چاد هم در معرض خطر جدي قرار دارند.
دولت ها در اين کشورها با مشکلات و سختي هاي زيادي در رويارويي با قاچاق سلاح و نقل و انتقال عناصر مسلح به داخل ليبي و يا از اين کشور به داخل خاک خود مواجه هستند.بسياري از گزارش هاي غربي بر تحولات فزاينده در ليبي به ويژه بعد از افزايش نقش و حضور داعش که مرتکب جنايت هولناک بريدن سر 21 قبطي مصري در اين کشور شد، متمرکز شده است.
ليبي در يک نگاه
ليبي در شمال آفريقا و ساحل جنوبي درياي مديترانه واقع است و از شرق با مصر، از جنوب شرقي با سودان، از جنوب با چاد و نيجريه، ازغرب با الجزاير و از شمال غربي با تونس هم مرز و همسايه است.ليبي6 ميليون و 597 هزار نفر جمعيت دارد که در مقايسه با مساحت يک ميليون و 800 هزار کيلومترمربعي آن بسيار کم است.ليبي از جهت مساحت هفدهمين کشور جهان و چهارمين کشور بزرگ در قاره آفريقا است و طولاني ترين ساحل را در ميان کشورهاي حوزه درياي مديترانه دارد که حدود يک هزار و 955 کيلومتر است.
نفت و گاز منبع اصلي در آمد ليبي هستند و ذخاير نفتي آن تا قبل از سال 2010 ميلادي، 41 ميليارد و 500 ميليون بشکه برآورده شده بود و به همين دليل درصدر کشورهاي نفت خيز آفريقايي قرار دارد.نفت منبع 94 درصد درآمدهاي ارزي ، 60درصد درآمدهاي دولت و 30درصد توليد ناخالص داخلي ليبي است.
رسانههاي غربي چه ميگويند
روزنامه انگليسي ديلي تلگراف براساس پيام هاي مکتوب گروه داعش فاش کرد که اين گروه تصميم گرفته است از ليبي به عنوان دروازه شروع جنگ در جنوب اروپا استفاده کند.ديلي تلگراف نوشت،در اسنادي که مرکز کويليام ( گروه انگليسي مبارزه با تندروي) به آنها دست يافته، پيشنهاد شده است تا از کشتيهاي حامل مهاجران غيرقانوني براي انتقال عناصر داعش به اروپا استفاده شود.
در اين اسناد آمده است،داعش براي حمله به کشتي هاي حمل بار که در درياي مديترانه عازم اروپا هستند و يا برعکس، درحال برنامه ريزي است.« اينديپندنت» ديگر روزنامه انگليسي نيز در سرمقاله خود درباره ليبي و خطرهايي که منطقه را تهديد مي کند، نوشت و بر ترس کشورهاي اروپايي از وجود گروه داعش در مرزهاي جنوبي اروپا تاکيد کرد.
اين روزنامه به جنايات هولناک داعش از جمله بريدن سر 21 قطبي مصري به گروگان گرفته شده توسط اين گروه تروريستي تکفيري اشاره کرد و افزود: اين جنايت بايد کشورهاي اروپايي را متوجه هرج و مرجي کند که در 300 کيلومتري جزيره سيسيل ايتاليا اتفاق افتاده است.اينديپندنت اضافه کرد: انتظارمي رود تندروي به کشورهايي مانند مصر و تونس هم کشيده شود که همچنان آتش انقلاب موسوم به « بهار عربي» در آنها شعله ور است.
روزنامه « وال استريت ژورنال» نيز نقشه راهي را که تندروها براي رسيدن به ليبي طي کرده اند، در سه محور ترسيم کرد.به نوشته اين روزنامه ، اين سه محور ، مرزهاي مصر و ليبي براي رسيدن به شهرک درنه ، مرزهاي مصر وتونس براي رسيدن به شهرک صبراطه و مرزهاي ليبي ونيجريه براي رسيدن به شهرک الاوباري و سپس شهر سرت هستند.وال استريت ژورنال خاطرنشان کرده است که تندروها به طور احتمال از يک مسير دريايي نيزخود را به سواحل ليبي در درياي مديترانه رسانده اند.
چالشهاي پيش روي مذاکرات ملي
گفتگوها و مذاکرات ملي در ليبي تحت تاثير متغيرهاي بيشماري است که موجب ميشود اين گفتگوها به شکست و ناکامي يا بالعکس، رسيدن به نتيجه و دستيابي به توافق منتهي شود.از زمان سرنگوني رژيم ديکتاتوري سرهنگ «معمر قذافي» طي انقلاب 17 فوريه 2011 ميلادي در ليبي، اين کشور بشدت از نبود امنيت رنج ميبرد و هيچ يک از دولتهاي روي کار آمده پس از انقلاب در ليبي نتوانستهاند، امنيت و ثبات را در اين کشور برقرار کنند و برقراري امنيت و ثبات هم اکنون به چالشهايي لاينحل و دست نيافتني در اين کشور تبديل شده و ليبي را به مرز سقوط در جنگ داخلي سوق داده است.
مرکز مطالعات استراتژيک قاهره در پژوهشي به قلم «خالد حنفي علي»، پژوهشگر امور آفريقا به بررسي معضلات و چالشهاي پيش روي گفتوگو ملي در ليبي ميپردازد.مرکز مطالعات استراتژيک قاهره در اين ارتباط مينويسد، هيچ يک از طرفهاي درگير در ليبي نپذيرفتند که پاي ميز مذاکراتي حضور يابند که 15 ژانويه گذشته تحت نظر سازمان ملل در ژنو برگزار شد، چون بر اين باور بودند که نتوانستند، درگيريهاي سياسي و اقتصادي و نظامي جاري در ليبي را که به طور خاص «بنغازي» و مناطق نفت خيز اين کشور معروف به «هلال نفتي» و غرب ليبي را از در نيمه دوم سال 2014 ميلادي درگير خود کرده بود، به سود خود پايان دهند.
همانند چالش امنيتي و نظامي موجود در ليبي که فروپاشي نيروي نظامي و امنيتي اين کشور را در پي داشت و هيچ يک از گروههاي شبه نظامي فعال در اين کشور نتوانست، قدرت خود را بر ديگر گروهها تحميل کند، گفتگوهاي ملي در ليبي نيز با موانع و چالشهاي متعددي نه تنها از جهت تعداد طرفهاي بيشمار شرکت کننده در آن و سستي ائتلافها و همپيمانيهاي قبايل و توان به بن بست کشاندن مذاکرات مواجه است، بلکه در خصوص تاثير گذاري آن، چه در حوزه شخصيت ميانجي بينالمللي و نحوه ميانجيگري و بنا نهادن پايههاي گفتگو و مطرح کردن قضاياي مرتبط و مهم و به تبع آن اجراي هرگونه توافق احتمال و توان طرفهاي سياسي در واداشتن گروههاي شبه نظامي به سرفرود آوردن در برابر اين توافقات نيز با موانع و مشکلاتي مواجه است.
سبک و سياق متغير مذاکرات
مذاکرات ژنو در نوع خود اولين نشستي به شمار نميآيد که ميان گروههاي مختلف فعال در ليبي برگزار ميشود، بلکه پيش از آن نيز داخل ليبي نشستهاي مشابهي برگزار شده بود که هيچ يک نتوانستند، به نتيجه برسند و يکي از مهمترين دلايل اين امر تغيير مستمر معادلات قدرت بين نيروهاي فعال در اين کشور است که يک طرف را به پذيرش و طرف ديگر را به عدم پذيرش مذاکرات و ترجيح دادن راهبرد نظامي بر راهبردهاي ديگر سوق ميدهد و نمونه بارز چنين تعاملي را ميتوان در کنفرانس گفتگوي ملي «غدامس» در غرب ليبي ملاحظه کرد که سپتامبر گذشته تحت اشراف سازمان ملل برگزار شد و طي آن همه ديدند که هريک از طرفهاي شرکت کننده داراي اهرمهاي فشاري بود که به واسطه آن تلاش ميکرد، سرنوشت و تکليف موضوعات مورد اختلاف و نزاع را در عرصه ميدان نظامي حل کند، به گونهاي که محور «کرامت» به سرکردگي ژنرال بازنشسته ارتش ليبي «خليفه حفتر» در مقابل محور دولت وقت ليبي صف آرايي کرد، همچنين جبههاي از قبايل غرب ليبي متشکل از «الزنتان» و «ورشفانة» و گروههاي شبه نظامي وابسته به آنها براي مقابله با گروههاي شبه نظامي غرب ليبي از جمله «مصراته» تشکيل شد.
اما اين پايان صف آراييها نبود، بلکه در مقابل محور موسوم به «فجر ليبي» و همپيمانان سلفي تکفيري آن و نيروهاي فعال در منطقه مصراته نيز در جاي خود داراي اهرمهاي فشاري مخصوص به خود بودند که در تسلط بر «طرابلس»، پايتخت ليبي و ائتلاف با گروههايي از آمازيگها در غرب ليبي و شماري از گروههاي سلفي تکفيري نمود پيدا کرد.
سال 2014 براي ليبي بيش از هر چيز سال نقل و انتقال مناطق مورد منازعه بين گروههاي شبه نظامي فعال در اين کشور بود، به همين دليل نه عمليات «الکرامه» و همپيمانانش موفق شدند، گروههاي سلفي تکفيري را به طور کامل از بنغازي بيرون کنند و نه در مقابل عمليات «فجر ليبي» و نيروهاي ائتلاف کننده با آن توانست نبردهاي جاري در هلال نفتي اين کشور را که در غرب ليبي جريان داشت، به سود خود رقم بزند.
بلکه بالعکس شاهد بروز درگيريها و منازعاتي داخل محور فجر ليبي در غرب اين کشور بوديم، به گونهاي که عمليات انتحاري صورت گرفته در 28 ژانويه 2015 در هتل «کورنسيا» در مرکز طرابلس که مسئوليت آن را «داعش» ليبي برعهده گرفت، نشان داد که داخل اين محور اختلافاتي ميان گروههاي سلفي تکفيري وجود دارد، اگرچه اغلب عناصر و گروههاي آن را اين طيف تشکيل ميدهند.
همچنين شاهد بروز اختلاف نظرهايي بين تاييد کنندگان و مخالفان برگزاري کنفرانس گفتگوي ملي ژنو نيز بوديم، در حاليکه شوراي شهر مصراته در مذاکرات شرکت کرده بود، کنفرانس ملي يا همان پارلمان ليبي اوايل سال جاري ميلادي آن را رد کرد، تا مدتي بعد به شرط برگزاري آن داخل ليبي آن را مورد تاييد قرار دهد و اين جداي از ديدگاه و نگرشهاي خاص و متفاوت شخصيتهاي اسلامگراي مصراته و همچنين حزب «عدالت و سازندگي»، جناح سياسي جماعت اخوان المسلمين ليبي بود که بر معضلات و پيچيدگيهاي مذاکرات ميافزود.