* شما به عنوان یک جامعه شناس ظهور داعش در منطقه را چگونه ارزیابی میکنید ؟
** بهنظر من پیدایش داعش را فقط نباید در چارچوب کشور عراق جستوجو کرد، بلکه این گروه ریشههای فراوانی در سایر کشورهای جهان دارد اما مجموعهای از حوادث باعث شد که این گروه تا این حد در عراق ریشه بدواند و کنترل چند شهر و منطقه را به دست گیرد و به گونهای قدرتمند شود که امنیت عراق را به چالش بکشد.
از مهمترین دلایل داخلی ظهور داعش، عکسالعمل در برابر وضعیت سیاسی عراق بود. ساختار سیاسی و جمعیتی عراق از طوایف مختلف مثل شیعه، سنی،کرد،عرب، ترکمان،مسیحی و... تشکیل شده که بعد از سقوط رژیم دیکتاتوری بعث، چشم انتظار روی کار آمدن حکومتی بودند که همه بتوانند حقوق خود را به دست آورند. بعد از مشکلات فراوان و تغییراتی که روی داد و حکومت جدید تشکیل شد، به دلیل فرهنگ دیکتاتوری که سالها بر این کشور حاکم بوده، این کشور نتوانست این فرهنگ استبدادی ودیکتاتوری را کاملاً محو کند و فرهنگی مدنی و دموکراتیک را که حامی و حافظ حقوق همه ملت باشد، نمایان سازد. هر چند در این دوره تلاشهایی برای حل و فصل مسائل صورت گرفت اما این رویکردها چندان موفق نبود.
می دانیم که شیعه و سنی از قدیم الایام در عراق وجود داشته و تنها راه حل این است که پیروان این دو مذهب با همه تفاوتهایی که دارند یکدیگر را قبول داشته باشند اما میبینیم که نتوانستند به آن حد از رواداری برسند و بعضاً در مقاطع زمانی مختلف درگیر شدند.
به عنوان نمونه، موصل یکی از شهرهایی است که سنیها در چند سال گذشته احساس میکردند تحت ظلم و ستم هستند. در زمان صدام مردمان این شهر مورد توجه ویژه حکومت بودند و به اصطلاح نازپرورده بودند چرا که عمده سران رژیم قبلی اهل این شهر بودند. بعد از فروپاشی رژیم صدام دولتهای جدید توجه چندانی به این مناطق نکردند و یکی از دلایل سقوط موصل توسط داعش نارضایتی مردم از روندهای موجود بود.
برخی دیگر که باقیمانده بعثیهای حکومت سابق بودند که به طبع دیگر هیچ قدرتی در دست نداشتند و حکومت جدید نیز نمیتوانست آنها را به خود جذب کند و هر چند وقت یکبار هم قانون جدیدی تصویب میشد که عرصه را بر آنها تنگتر میکرد و واقع امر نیز آن بود که تعداد بعثیها زیاد بود.
داعش هم که یک گروه تندرو بود و به دنبال کانال و راهی برای نفوذ خود میگشت وارد صحنه شد و مردم نیز گمان کردند که این همان گروه نجات است که میتواند آنها را از این وضعیت نجات دهد. پس بعضی از مردم در این مناطق به آنها پناه بردند و خواستند که شانس خود را امتحان کنند. البته داعش قبل از ورود، خود را بهعنوان یک ناجی معرفی کرد و ادعا کرد که میخواهد در برابر حکومت ظالم بجنگد. در اینجا عکسالعمل مردم و نارضایتی از حکومت مرکزی علت اصلی این وقایع از نقطه نظر داخلی بود.
* از منظری جامعه شناختی، مسائل منطقه و از جمله حوادث سوریه، چه ارتباطی با داعش دارد؟
** ماه گذشته در روزنامه خه بات مقالهای تحت عنوان «دموکراسی غرب و دیکتاتوری خاورمیانه» از من منتشر شد که آن را به خاطر گزارشی که در مجله گولان خوانده بودم، نوشتم. گزارشی از یک خبرگزاری هلندی که در آن گفته شده بود که پس از اتفاقات داعش،کشورهای بلوک غرب و حتی امریکا اعلام کردهاند که بوضوح برایمان آشکار شد که یکی از دلایل توسعه و پیدایش داعش بویژه در هلند، این بوده که هنوز این جوامع غربی نتوانستهاند به جایگاهی برسند که قشرهای مختلف جامعه احساس عدالت و برابری کنند. هنوز مسیحیان جزو شهروندان درجه یک و مسلمانان جزو شهروندان درجه دو به شمار میآیند و این باعث به وجود آمدن عکسالعملهای تند شد.
مسلمانانی در آن کشورها زندگی میکنند که جد پدری آنها نیز در آنجا متولد شده است اما هنوز احساس سرخوردگی میکنند. من نیز در آنجا این بحث را باز کردم و نوشتم که غرب تا کنون نتوانسته پروسه دموکراسی را بهاندازه مناسبی توسعه دهد و اینک نیازمند عدالت و دادپروری است که همه قشرهای جامعه بتوانند احساس برابری داشته باشند.
دلیل دیگر مربوط به سیاست کلی کشورهای جهان بویژه ابرقدرتها در تعامل با کشورهای دیگر و بازارهایی است که برای مصلحت خودشان ایجاد کردهاند. تا آن لحظهای که داعش تهدید جدی خود را آغاز کرد سیاستها به گونهای بود که هر ابرقدرتی فقط به دنبال مصالح اقتصادی و مصالح سیاسی خود بود و هر آنچه در آفریقا یا در خاورمیانه اتفاق میافتاد برایشان حائز اهمیت نبود و مشغول بازیهای سیاسی و قدرتنمایی بودند و هر یک گروههای مختلفی را سازماندهی میکرد برای ضربه زدن به دیگری، مانند القاعده و بن لادن که در نتیجه کشمکشهای بین امریکا و شوروی سابق به وجود آمد و در آخر نیز گریبان خودشان را گرفت. و الآن نیز داعش را درست کردند. در حقیقت درست کردن این گروهها برای تسویه حسابهای بین خودشان است و اکنون خاورمیانه به میدان فوتبال و زمینی برای تسویه حسابها تبدیل شده است. از نظر آنها، جنگ در زمین آنها نیست.
آنها باید بدانند که به پا کردن جنگ به خاطر مصلحت هر کشوری در هر نقطه از جهان تهدیدی برای کل جهان به حساب میآید یعنی دموکراسی در هر کشوری وابسته است به دموکراسی در کشورهای دیگر و برای حفاظت از این دموکراسی و آزادی باید از دموکراسی و آزادی خاورمیانه هم حفاظت کرد. زیرا آتش جنگ در خاورمیانه گریبان خودشان را خواهد گرفت مانند حوادث اخیر در فرانسه.
گرچه در ابتدا فکر میکنند که کنترل این گروهها را در دست دارند ولی بعد از چند وقت از کنترل آنها خارج میشود. آنها در ظاهر خود را طرفدار دموکراسی در کشورهای خاورمیانه نشان میدهند. دموکراسی را فقط برای خود میخواهند و به نظامهای دیکتاتوری در کشورهای دیگر اهمیتی نمیدهند و این درست نیست و باید از این سیاست دست بکشند چون این جنگها و درگیریها روزی گریبانشان را خواهد گرفت.
* بهجز کشورهای غربی، کشورهای خاورمیانه چه نقشی در عرصه خشونتهای سیاسی دارند ؟
** بعضی از کشورهای خاورمیانه هنوز از نظر درک و بلوغ سیاسی در حدی نیستند که بهعنوان یک مرکزثقل برای حل کشمکشهای سیاسی، عمل کنند و بطور کلی سیاستهایشان بازدارنده نیست بلکه در امتداد برخی تحولات سیاسی است و به دلیل همین ضعف سیاسی مانند عروسکهای خیمه شب بازی هستند و دنباله رو قدرتهای سیاسی جهان هستند تا بتوانند ماندگاری خود را حفظ کنند.
* بهنظر شما ناآرامیها در سوریه تا چهاندازه در انتقال داعش به عراق تأثیرگذار بوده است؟
** اگر اراده جهانی بر این باشد که جنگی در خاورمیانه وجود داشته باشد، حتی اگر در سوریه درگیری هم نباشد و زمینه این کار فراهم نباشد، با توجه به وضعیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی موجود در منطقه کشور دیگری مانند لیبی یا یمن یا... را درگیر میکنند. مانند ویروسی که به دنبال بیمار میگردد و بر هر کس که ضعیفتر است غلبه میکند. احتمال داشت فردا عراق دچار مشکل دیگری میشد یا در پاکستان و ترکیه نیز هر روز به گونهای مشکلی جدید پیدا شود. بهنظر من این منطقه پر از بیماری است و بیماری اصلی مربوط به نظامهای سیاسی منطقه است.
* داعش از بیشتر مناطق عراق رانده شده است، شما آینده این جنگ را چگونه میبینید و تا چهاندازه به پایان این جنگ خوشبین هستید؟
** هر جنگی هر اندازه هم که طولانی باشد دست آخر پایان میپذیرد و این پایان پذیرفتن بستگی به عواملی دارد. با اینکه در مقایسه با اسلحه و مهماتی که در دست داعش است سلاح پیشمرگه اقلیم کردستان بسیار اندک است اما چون پیشمرگهها اعتقاد و ایمان دارند از خاک و سرزمین خود دفاع و اهداف خود را دنبال میکنند هر چند در جنگ با داعش در وضعیت نابرابری از نظر تجهیزات قرار دارند.
ما بدون اینکه به کسی ظلم کنیم مورد ستم واقع شدیم و اموال مردم ما را به غارت بردند به بردگی فروخته شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند. ما تا امروز دستاوردهای خوبی داشتهایم اما هنوز جنگ تمام نشده است و این پروسه نیازمند زمان بیشتری است. حذف داعش در مناطقی مثل موصل، آینده عراق به عنوان یک کشور و تقسیم قدرت بین جناحهای مختلف را روشن خواهد ساخت.
دیدگاه های مختلف برخی گروه های شیعه ، سنی و کرد و رقابت های موجود در این معادلات تأثیر گذار است. امریکا و همپیمانانش و برخی از کشورهای همسایه بخصوص همسایههای غربی هم نمیخواهند با شیعه همکاری کنند تا بتواند داعش را از مناطق سنینشین بیرون کند چون حذف مهار تندرویها در مناطق سنی به دست شیعه، تبعات پیشبینی نشدهای را در آینده برای آن کشورها به دنبال خواهد داشت و این مسائل باعث شده که در انجام این کار عجلهای نکنند و این پروسه به کندی پیش میرود. همه این مسائل، مجموعاً به پیچیدگی اوضاع در عراق و تعویق پیروزی نهایی انجامیده است.
* با توجه به این مسائل و مشکلات موجود، چشم انداز سیاسی حل مشکلات عراق را چگونه میبینید؟
** از سال 1921 تاکنون نزدیک یک قرن است که این کشور همیشه درگیر جنگ و خونریزی است. در کنفرانس مری که برای هماهنگی بین شخصیتهای سیاسی عراق و اقلیم کردستان برگزار شده بود و قرار بود گفتوگوهایی در مورد یکپارچگی عراق انجام شود، از حضار پرسیدم: کدام عراق یکپارچه ؟ اصلاً باور دارید که روزی از روزها عراق یکپارچه باشد؟
* مکانیزم این سیستم کنفدرالی در عراق چگونه خواهد بود در حالتی که از نظر بافت جمعیتی شیعه و سنی در اغلب شهرها در کنار یکدیکر زندگی میکنند آیا اقشار مختلف جامعه آمادگی پذیرفتن این مسأله را دارند؟
** سؤال دشواری پرسیدید. در واقع هنوز این مسائل در مرحله نظری هستند. تاریخ عراق شهادت میدهد که این کشور با این سیستم موجود به دلایل متعدد هیچ پیشرفت و تغییری نخواهد داشت. اما آنچه امروز از جنگ و خونریزی ما شاهد هستیم در طول تاریخ عراق تا این حد وضعیت اجتماعی و سیاسی پیچیده و بغرنج نبوده است و در گذشته کشمکشها در ردههای بالای حکومت و قدرت و در بین رجال سیاسی و رهبران و سران احزاب بود ولی اکنون در فکر تک تک افراد جامعه نفوذ کرده و به کوچه و خیابان کشیده شده است.
هر حادثهای یا هر انفجاری که رخ میدهد سریعاً کرد و عرب و شیعه و سنی، یکدیگر را متهم میکنند و در سایتهای اجتماعی علیه هم موضعگیری میکنند. من باور ندارم که تا 50 سال آینده نیز بتوان این مشکلات را از سر راه برداشت. حتی نوجوانان نیز وارد این عرصه شدهاند و این افکار را در سر دارند.
این قشرکه در سالهای آینده که به شخصیتهای سیاسی و اجتماعی این کشور تبدیل میشوند با چنین چشماندازی چگونه میتوان از آنها انتظار بهتری داشت. ما نیازمند یک اقدام و حرکت از سوی روشنفکران عراق هستیم. یک حرکت فرهنگی از جانب همه روشنفکران کرد و عرب و ترکمان و مسیحی... که بر سر یک میز بنشینند و درباره مشکلات اجتماعی و فرهنگی و... نظرات خود را به بحث بگذارند و راه حلهایی برای گذر از این مشکلات ارائه دهند.
* آیا بهنظر شما این امر عملاً امکانپذیر است؟
** مطمئناً ما روشنفکرانی در همه قشرهای جامعه اعم از کرد و عرب داریم که میتوانند به دور از احساسات و از روی عقلانیت و واقع گرایی تصمیماتی بگیرند. البته این بدان معنا نیست که صاحبان قدرت حرفهای آنها را گوش کنند ولی این کمترین حرکتی است که میتوان شروع کرد تا افکار عمومی و ذهنیتها را آماده نمود.
* طبق آمار و ارقام نسبت به 30 سال گذشته گفتوگوهای روشنفکران و دانشگاهیان کرد و عرب کمتر شده و حتی غالباً تسلط به زبان عربی ندارند. نظر شما در این باره چیست؟
** تسلط داشتن به زبان، تنها دلیل گفتوگو کردن نیست. ما نیازمند گفتوگو هستیم البته تسلط داشتن به زبان باعث میشود بهتر با فرهنگ و تاریخ همدیگر آشنا شویم و در نتیجه بیشتر به هم نزدیک شویم.
* طیفهای مختلفی از مردم در عراق زندگی میکنند که هر کدام مسائل و مشکلات خود را دارند. چقدر در تمرین گفتوگوها هماهنگی بین این طوایف وجود دارد؟
** درست است که در عراق چندین قومیت مختلف وجود دارد ولی همگی در مسائل مهم و حیاتی با هم متحد و همفکر هستند و از یک سیاست پیروی میکنند. در همین شهر اربیل سالهاست که کرد و ترکمان با هم زندگی میکنند و زیر بنای اقتصادی شهر از قدیم در دست ترکمنها بوده است و تاکنون نیز با هم مشکلی نداشتهایم حالا شاید یک وقتی یک حزب ترکمانی حرفی زده باشد که جو را متشنج کرده، آنهم به خاطر اینکه از سوی جریانی تحریک شده اما خیلی زود مشکل برطرف شده است.
مردم ما با وجود تمام مشکلات و کمبودهای مالی ناشی از جنگهای داخلی، با اینکه ماهها حقوق نمیگرفتند یا کرایه خانههایشان چند ماه عقب میافتاد اما هیچ وقت به خیابانها نیامدند و اعتراض نکردند. اگر بعضاً هم اعتراضی شده، باور کنید در حد چند نفر بوده است.
اما درباره داعش، باید بگویم که این فرقه تکفیری فقط مشکل عراق نیست وکشورهای عربی و دیگر کشورها نیز درگیر این مشکل هستند مانند ویروسی که وارد بدن انسان میشود و بیماری ایجاد میکند. اینجا ذکر این نکته را ضروری میدانم که این کشورهای بیگانه نباید در مسائل داخلی عراق دخالت کنند و من به صراحت میگویم که متأسفانه در عراق امروز وضع اینگونه نیست.
باید گفتوگوهایی در سطح عراق برگزار شود و از سیاسیون و روشنفکران کشورهای همسایه نیز افرادی برای شرکت در گردهمایی و کنفرانسها دعوت به عمل آید و در آن به صورت بسیار صادقانه و به دور از کارهایی که در پشت پرده انجام میشود و با در نظر گرفتن مصالح کشورهای خودشان و همچنین مصلحت مردم عراق، با هم به گفتوگو و تبادل آرا بپردازند.
مکانیزم دیگر این است که باید برای حل مشکلات از طریق سازمان ملل متحد پروژهای برای ساماندهی حوادث خاورمیانه نه فقط عراق بلکه سوریه و لبنان و فلسطین و... ارائه شود. در مورد عراق، باید از سوی سازمان ملل نشستی ویژه برای حل مشکلات عراق برگزار شود و به نمایندگی از ملت عراق چند نفر روشنفکر و آگاه به مشکلات روز و تاریخ عراق نیز دعوت شوند و به صورت شفاف و صادقانه درباره مشکلات امروز و آینده عراق گفتوگو کنند. سازمان ملل این توانایی را دارد که با دیالوگ و گفتوگو تصمیمات مؤثری را برای آینده این کشور پیشنهاد دهد.
* داعش یکی از ضربات مهلکش را بر زنان وارد کرد خصوصاً در شنگال. نظر شما در این باره چیست؟
** گروه تروریستی داعش هیچ باوری به انسانیت و حقوق شهروندی و آزادی ندارد. در هر جا و هر زمانی که انسانیت و آزادی مفهومی نداشته باشد، زنها دو برابر مردها مورد ظلم و ستم قرار میگیرند و چند برابر مردها قربانی میشوند. یکی از راههای حل مشکلات نظامهای دیکتاتوری منطقه بویژه کشورهای عربی منوط به تغییر عقلانیت فرهنگی این کشورها در تعامل با زنان است.
زنان در تقابل با داعش که گروهی تندرو و بیرحم هستند، اولین قربانی به شمار میروند. آنها به زن به دید غنیمت مثل یک کالا، طلا یا جواهر... نه به دید یک انسان نگاه میکنند. به همین دلیل ما زنان، بیشتر از مردان، در معرض تهدید این گروه هستیم. تاکنون زنان زیادی بهعنوان برده با قیمتهای ناچیز در بازار فروخته شدهاند و مخصوصاً زنان ایزدی که در نگرش داعش کافر محسوب میشوند.
* به عنوان آخرین سؤال شما آینده روابط ایران و عرا ق را چگونه میبینید؟
** ما با ایران روابط عمیق و دور و درازی داریم و باید سعی کنیم که این روابط هر چه بیشتر توسعه یابند چون با ایران همسایه هستیم و باید سعی کنیم روابط را در تمام زمینهها چه فرهنگی چه اقتصادی... گسترش دهیم و این به صلاح هر دو طرف است. ضمناً باید برای برقراری امنیت و آسایش همکار هم باشیم چون وجود مشکلات در هر کدام از طرفین، روی طرف دیگر تأثیرگذار خواهد بود.