اين همايش با پيام رئيسجمهوري و سخنراني وزير امور خارجه، در ده جلسه تخصصي و يك نشست اختتاميه و نهايتا ديدار رسمي و بهرهگيري مدعوين همايش از بيانات رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام به پايان رسيد.
1. جلسه افتتاحيه: تشريح مواضع جمهوري اسلامي ايران
1- جناب آقاي خاتمي رئيس محترم جمهوري اسلامي ايران در پيام خود به همايش مزبور ضمن تقبيح حملات گذشته عراق به دو كشور ايران و كويت سياستهاي ناشايست رژيم حاكم بر عراق را مسبب اصلي راهيابي قدرتهاي خارجي به منطقه خليجفارس دانستند. از سوي ديگر سياستهاي يكجانبهگرايانه آمريكا را دليل اصلي تنشزدايي در اين منطقه دانسته به كشورهاي منطقه توصيه نمودند تا ضمن پرهيز از اختلافات راه را بر دخالت بيگانگان سد كنند و با درك درست شرايط و همگرايي منطقهاي كاميابي ملتهاي منطقه را رقم بزنند. ايشان همچنين بر ائتلاف ضدجنگ در مقابل ائتلاف غرب به منظور ستيزهجويي تأكيد ورزيدند.
2- وزير محترم امور خارجه نيز در مواضع اعلام شده از سوي آمريكا در جنگ بر عليه عراق ابراز ترديد جدي نموده و در ارزيابي خود بيان داشتند كه دلايل ديگري در پس جنگطلبي آمريكا نهفته است؛ از جمله: مسأله فلسطين و سيطره سياسي، نظامي، اقتصادي اسرائيل بر منطقه خاورميانه، تغيير جغرافياي سياسي خاورميانه و تسلط بر منابع نفت. آمريكا در پي برقراري و فراگير شدن دمكراسي در منطقه نيست. به اين دليل كه با دمكراسي حقيقي در ايران مبارزه ميكند، حال آن كه از عراق در تجاوز به ايران و به كارگيري سلاحهاي كشتار جمعي حمايت كرد.
آقاي دكتر خرازي اضافه نمود: ايران نه ميتواند در كنار آمريكا قرار بگيرد زيرا به اهداف آن با ترديد مينگرد و در عين حال نميتواند در كنار دولت عراق قرار بگيرد. زيرا حقوق مردم آن كشور را در نظر نميگيرد و ما به عنوان ايران از آن زيان بسيار ديدهايم.
همچنين وزير امور خارجه پيشنهاد كردند: دولت عراق طرح آشتي ملي را بپذيرد و ضمن توافق با گروههاي معارض يك دولت انتقالي تشكيل شود و در مرحله بعد انتخاباتي آزاد زيرنظر سازمان ملل متحد صورت پذيرد. البته اين كار بايد بدون تحميل عنصر خارجي صورت پذيرد.
2. جلسه اول: عراق؛ سياستهاي آمريكا
1- سياست خارجي آمريكا عميقا بر مبناي ارزشهاي آمريكايي است. آمريكا خواهان ثبات منطقه است و ثبات منطقه لزوما حفظ وضع موجود نيست.
2- منازعه آمريكا با عراق بر پايه فرصتطلبي يا تسلط بر منابع اقتصادي نيست بلكه بر پايه برداشتها از تهديد عراق است.
3- سياست مهار عراق موفق نبوده و از سوي ديگر 11 سپتامبر تأثير زيادي بر تفكر استراتژيك آمريكا داشته كه در مقابل تهديد عراق نبايد مجددا اشتباه كرد.
4- سياست يكجانبهگرايي منحصر به دوره بوش نبوده و در دوره كلينتون نيز اجرا گرديده است.
5- عراق دمكراتيزه ميتواند زمينه را براي دمكراسي در كل منطقه فراهم كند. آمريكا بايد مانند افغانستان روند ملتسازي را در عراق هم دنبال كند. از اينرو تغييرات ساختاري در منطقه در بلندمدت ميتواند باعث عدم نياز به حضور آمريكا در خليجفارس شود.
6- اصولا سه نيت براي آمريكا در بحران با عراق برشمرده ميشود: 1. نيتهاي فردي (انتقامگيري بوش)؛ 2. نيتهاي خاص عمدتا شامل اهداف اقتصادي و امنيت اسرائيل ميشود؛ 3. نيتهاي كلان كه طرحهاي امپرياليستي نوين به ويژه در حوزه خاورميانه را شامل ميشود.
7- آمريكا از شكل دادن به سيستم بينالمللي ناتوان است و قدرت آمريكا توأم با بحران مشروعيت است. از اينرو دوران گذار در سيستم بينالمللي طولانيتر گشته، تناقضها در آمريكا در بعد داخلي و بيروني نيز شديدتر خواهد شد، در نتيجه دورهاي از تلاطم استراتژيك بروز خواهد كرد.
8- جامعه آمريكا نيازمند برخورد عادلانه است. ضروري است نگرش انحصاري و ارزشي آمريكا به نگرش حكيمانه و عاقلانه مبدل شود.
3. جلسه دوم: عراق؛ سياستهاي منطقهاي
1- منافع كشورهاي منطقه ايجاب ميكند كه در اين بازي داخل گردند در غير اين صورت متضرر خواهند شد.
2- تغيير رژيم عراق كه منجر به تغييرات در منطقه خليجفارس ميگردد به نفع منطقه است و كويت از آن استقبال ميكند. به اعتقاد استاد دانشگاه كويت در صورت عدم همكاري عراق با سازمان ملل متحد بهترين و آخرين گزينه حمله نظامي به عراق است. در اين راستا دولت كويت ضمن داخل شدن در بازي سعي خواهد كرد از تجارب ايران در افغانستان استفاده نمايد.
3- صدام و رژيم وي نقش مزدوري را در منطقه بازي كردهاند، از اينرو بايد از قدرت كنار گذاشته شود، چرا كه ملت عراق خود از تغيير رژيم حاكم بر اين كشور عاجزند.
4- به اعتقاد محقق مركز مطالعات بينالمللي مسكو حمله نظامي آمريكا به قلمرو عراق تجاوز آشكار است. از اينرو براي حل و فصل مسالمتآميز بحران عراق بايد از حسننيت ملتها بهره جست نه ابزار جنگ.
4. جلسه سوم: عراق، ساير قدرتهاي بينالمللي
1- هدف آمريكا، روسيه و چين است، نه عراق، اين استراتژي از ده سال پيش موردنظر آمريكا بوده است. در واقع آمريكا به دنبال برتري نظامي بر جهان است. چرا كه برتري اقتصادي به تنهايي برتري محسوب نميشود.
2- از ديدگاه سياستمداران چيني، آمريكا در مسأله عراق به دنبال برتري نظامي در منطقه جهت تسلط بر منابع نفتي، سركوب ايران و عراق، فروش تسليحات و فشار بر ساير كشورها حتي ژاپن و اروپا ميباشد. از ديد محققان چيني احتمال جنگ وجود دارد، ليكن پيروزي واقعي نصيب آمريكا نخواهد شد.
3- موضع اساسي چين در بحران عراق انتخاب راهحل مسالمتآميز از طريق سازمان ملل متحد، رعايت تماميت ارضي عراق، رفع تحريمهاي اين كشور، خروج بيگانگان از منطقه و تعهد و التزام عراق نسبت به صلح در منطقه ميباشد.
4- منافع چين در اين خصوص عبارتند از توسعه نفوذ به بازار منطقه، شركت در بازسازي عراق و مخالفت با يكجانبهگرايي آمريكا ميباشد. مواضع چين در بحران جاري عراق همچون مواضع اين كشور در دوره اشغال كويت توسط رژيم عراق خواهد بود و رأي اين كشور در شوراي امنيت ممتنع ميباشد.
5- پيامد جنگ احتمالي در عراق بر كشورهاي عربستان سعودي، سوريه و مصر شديد بوده و مشكلات داخلي اين كشورها را افزايش خواهد داد. ايران در اين ميان در عرصه بينالمللي منزويتر خواهد شد.
5. جلسه چهارم: عراق، نظام امنيت بينالمللي
1- آمريكا استدلال حقوق مناسبي براي حمله به عراق ندارد و اصولا تغيير رژيم يك كشور توسط كشور ديگر جايگاهي در حقوق بينالملل ندارد.
2- سوءاستفاده آمريكا از موازين حقوق بينالمللي براي توجيه حمله احتمالي به عراق و تغيير هنجارها و رويههاي بينالمللي خطرناك است.
6. جلسه پنجم: عراق، وضعيت انرژي
1- تفكر ژئواكونوميكي كه زير مجموعهاي از استراتژي كلانتري به نام استراتژي انرژي است و به شدت از سوي ايالات متحده تعقيب ميشود، معادلات آتي منطقه را در نيمه اول قرن بيست و يكم شكل خواهد داد.
2- همكاري ميان ايران، هندوستان و پاكستان بر سر انرژي به صلح و آرامش در آسياي جنوب غربي كمك خواهد كرد.
3- وابستگي غرب به ويژه آمريكا به منابع انرژي منطقه انگيزه اصلي آنها را براي حضور دايمي در منطقه تشكيل ميدهند و رژيم عراق يك مانع عمده براي اين حضور است.
4- در تفكر ژئواكونوميكي جديد 4 منطقه محوري وجود دارد:
1. فضاي پهناور خاور نزديك كه مهمترين اولويت قدرتهاي بزرگ براي اعمال استراتژيهاي اقتصادي به شمار ميرود؛
2. آمريكا؛
3. آسياي جنوب شرقي؛
4. اروپاي ساحلي.
از اينرو اهداف ژئواكونوميكي با پوشش چهار محور اساسي يعني تروريسم، سلاحهاي كشتار جمعي، مواد مخدر و تبهكاري بينالمللي دنبال ميشود.
7. جلسه ششم: عراق، چشمانداز آينده منطقه
1- در اين نشست سخنرانان عمدتا به تشريح سناريوهاي آمريكا در منطقه به ويژه شوراي همكاري خليجفارس و امنيت منطقه پرداختند. توافق عام بر اين بود كه آمريكا درصدد طرح سناريوي تغيير در منطقه است و اين تغييرات شامل ملاحظات امنيتي، اقتصادي و تقويت اسرائيل ميشود.
2- آمريكا به منظور تغييرات در عراق از ظهور رژيمي متمايل به خود و حداقل ضداسرائيلي حمايت ميكند و در مرحله بعد سوريه را محاصره امنيتي خواهد كرد. سوريه نيز مجبور به ترك حمايت از گروه حزب اسلامي ميشود.
3- با تضعيف گروههاي جهادي در سطح منطقه خاورميانه به ويژه ياسر عرفات وضعيت عمومي امنيت اسرائيل بهبودي مييابد.
4- ترتيبات آينده خليجفارس به ضرر ايران خواهد بود، با اين وجود عراق نيز وارد ترتيبات امنيتي منطقه ميشود.
5- اسرائيل نيز از طريق طرح صلح با كشورهاي منطقه وارد ترتيبات امنيتي خليجفارس ميشود.
6- اسرائيل تنها سودبرنده منطقه ميباشد. هرگونه تحولي در عراق از جمله تجزيه اين كشور، به شدت بر ثبات و امنيت داخلي ايران، عربستان سعودي و مصر تأثيرگذار خواهد بود.
8. جلسه هفتم: چالشهاي نظام بينالملل
1- از ديدگاه روشنفكران ديدگاههاي هانتينگتون درباره برخورد تمدنها، حاوي يك خلأ اخلاقي است.
2- امروزه مسلمانان نيازمند يك راهبرد واحد جهانشمول ميباشند.
3- هدف بوش و دستيارانش پس از يازدهم سپتامبر تسريع روند جهانيسازي و به عبارت ديگر آمريكاسازي ارزشها و هنجارهاي جهاني است و در اين مسير نهادها و رژيمهاي بينالمللي به استخدام گرفته ميشوند.
4- حفظ صلح جهاني منوط به حفظ صلح منطقه اوراسيا است. با به هم ريختن نظم حقوقي اين منطقه توسط آمريكا نظم جهاني نيز بر هم خواهد خورد.
9. جلسه هشتم: گفتمان امنيت (صلح، ثبات و همكاري)
1- تركيه با ايجاد دولت فدرال در عراق مخالف است و بهترين وضعيت براي تركيه حذف صدام همراه با حفظ تماميت ارضي عراق ميباشد.
2- مشكل تركيه اين است كه تمايزي ميان عراق و عراق با مشخصه صدام حسين قايل نشده است. از اينرو حمايت از صدام تماميت ارضي عراق را به خطر مياندازد و اكراد را واميدارد تا دولت مستقلي در اين كشور برقرار سازند.
3- امنيت خليجفارس به شدت متأثر از امنيت درياي خزر است. (يعني رابطه مستقيم دارد) اگر اسرائيل بتواند خزر را ناامن سازد خليجفارس نيز به تبع آن ناامن خواهد شد.
4- غرب در تلاش است تا ميان جهان اسلام و عرب فاصله بياندازد. اما كشورهاي منطقه نه تنها بايد موازنه را برقرار سازند بلكه ميبايستي در جهت اعتماد و همكاري و استقلال منطقه تلاش نمايند.
5- اصلاحات دمكراتيك در كشورهاي منطقه خليجفارس ميتواند در حفظ صلح و ثبات آن مؤثر باشد.
6- ايران ميتواند با ايجاد همكاريهاي مشترك و گفتگوهاي مؤثر با هندوستان و چين مانعي در جهت تحقق اهداف آمريكا به منظور منزويسازي ايران ايجاد كند.
7- آمريكا با حضور در منطقه خليجفارس فرصت يافته است تا امنيت منطقه خليجفارس و توازن ميان كشورهاي آن را در راستاي اهداف خود بر هم زند.
8- ميان منطق بازار و روابط نظامي رابطه مستقيم برقرار است به گونهاي كه افزايش قيمت نفت بر ميزان خريدهاي تسليحاتي تأثيرگذار است. اين زنجيره به طور تقريبي از دهه 60 تاكنون پابرجا بوده است.
10. جلسه نهم: نظام بينالملل و مسأله امنيت
1- سياستهاي آمريكا در خاورميانه و خليجفارس از استانداردهاي دوگانه پيروي ميكند. اين وضعيت بر نظام بينالملل، مديريت صلح و امنيت بينالمللي به ويژه نقش و كارايي سازمان ملل متحد و شوراي امنيت آن تأثيرگذار خواهد بود.
2- پايان جنگ سرد از يك سو و ظهور نظام تكقطبي با تلاش آمريكا از سوي ديگر نشانگر پايان نظريه ژئوپليتيك بود. اما از اواسط دهه 1990 عبارت «ژئوپليتيك» مجددا احياء شده است و در گروهبنديهاي منطقهاي همچون اتحاديه اروپا و ادعاي منافع ژئوپليتيك مطرح ميگردد.
3- خليجفارس در آينده به عنوان يك كانون برخورد و چالش در سياستهاي بينالمللي مطرح خواهد بود.
4- ايالات متحده به رغم همكاري انگلستان و تشكيل نوعي محور واشنگتن - لندن (انگلوساكسون) در خليجفارس، ناچار به محاسبه در مورد سياستهاي نوين جهاني و ارزيابي مجدد نقش خود به عنوان ژاندارم، پليس يا داور بينالمللي در اين منطقه و جهان است.
11. جلسه دهم: رهيافتهاي سياسي - اجتماعي
1- ضرورت ايجاد يك سيستم امنيتي جديد در خليجفارس با در نظر گرفتن سهم عراق به گونهاي كه مسايل نفت، حمل و نقل و قيمت آن نيز لحاظ گردد.
2- سناريوي مطرح براي آينده سياسي عراق ميتواند: 1. سيستم سياسي تكثرگرا، دمكراتيك و غيرمتمركز باشد به گونهاي كه تمامي قوميتها را در نظر گرفته و در اين چارچوب منسجم سازد و به تركيه و ايران هم اطمينان لازم را بدهد كه مورد تهديد قرار نميگيرند. 2. پروژه پايدار و ماندني مبتني بر يك سيستم متمركز و مقتدر البته بدون حضور صدام حسين.
3- روند دمكراسي در كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس پس از 11 سپتامبر افزايش يافته است. البته اين روند با تحولات عراق سرعت بيشتري خواهد يافت.
12. جلسه اختتاميه به رياست آقاي معيري
1- هر گناهي كه صدام مرتكب شده است، اسرائيل به مراتب شقيتر از آن مرتكب شده است. از اينرو خلع سلاح منطقه خاورميانه از تسليحات كشتار جمعي نيازمند برخورد يكسان و مؤثر ميباشد.
2- يكي از پيامدهاي جنگ بر عليه عراق پديدار شدن بحران انساني و هجوم پناهندگان به ديگر كشورها خواهد بود. اين پديده شوم بر ثبات درازمدت منطقه تأثيرگذار ميباشد.
3- بدون شك اسلام و دمكراسي با هم همزيستي مسالمتآميزي دارند. از اينرو ضرورت دارد غرب ضمن پرهيز از نگرش منفي، نسبت به اصلاح بينش و نگرش خود در تغيير هنجارها و ارزشهاي اسلامي منطقه اقدام ورزد. تعامل اسلام و غرب ضروري و اجتنابناپذير است. با وجود اين عقلانيت بر همزيستي مبتني بر منافع مشترك در منطقه ميان قدرتهاي بزرگ و كشورهاي آن حكم ميكند.
4- با وجود اقدامات ناقض حقوق بينالمللي از سوي رژيم حاكم بر عراق جنگ گريزناپذير ميباشد.
ملاحظه
اكثر مدعوين خارجي ضمن تقبيح سياستهاي آمريكا در قبال كشورمان همواره توصيه ميكردند كه ايران براي رفع نگرانيها در صحنه بينالمللي بايد فضا و رفتار ديپلماتيك خود را تقويت نمايد.