تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۱  ، 
کد خبر : ۲۷۷۰۰۸

یادداشت روزنامه ها 14 تیر


روزنامه کیهان **

منطقه، موج مانا و موج میرا/ سعدالله زارعی

در طول پنج سال گذشته، منطقه ما دو «تکانه» مهم را تجربه کرده و به نظر می‌آید طی -حداقل- دهه آینده نیز تحت تأثیر این دو باشد. یکی از این تکانه‌ها «انقلاب‌ها و بیداری اسلامی» و دیگری «تروریزم و تکفیر» است. این دو بر یکدیگر تأثیر و تأثر دارند و از این رو گاهی به اشتباه یکی انگاشته می‌شوند.

انقلاب‌های عربی و بیداری اسلامی البته موضوعی ریشه‌دار است و در عین حال بروز عینی و ملموس آن به همین حدود 5 سال اخیر برمی‌گردد. این تکانه با شاخص‌هایی پیوند خورده و با آنها شناخته می‌شود: 1- سقوط رژیم‌های وابسته و تزلزل در رژیم‌های مشابه در سطح جهان اسلام 2- قرار گرفتن آینده رژیم صهیونیستی و نفوذ سیاسی غرب در وضعیت ابهام 3- بروز بحران تشخیص و تصمیم‌گیری در سیستم سیاسی آمریکا 4- بروز مینی بحران‌ها در کشورهایی که در آن‌ها نظام‌های سابق فروپاشیده‌اند 5- امنیتی شدن فضای منطقه و خروج رفتار کشورهای مؤثرتر منطقه از حالت تعادل.

بروز انقلاب‌های عربی و بیداری اسلامی در کشورهایی که در معرض وقوع آن بوده‌اند در وجه «سلبی» یعنی نفی رژیم‌های گذشته بخوبی عملکرده‌اند و در واقع کار را در این نقطه تمام کرده‌اند کما اینکه اگر از مردم مصر درباره بازگشت مناسبات سیاسی دوره حسنی مبارک پرسش شود قطعاً اکثریت قاطع مردم آن را رد می‌کنند کما اینکه در تونس، لیبی و یمن هم واکنش سلبی صریح و قاطعی نسبت به رژیم‌های سابق و سیاست‌های آنها وجود دارد. در عین حال در این کشورها درباره «وجه ایجابی» و «آنچه باید» پاسخ روشن و صریح وجود ندارد بجز یک استثنا که یمن است. مردم یمن ضمن آنکه بازگشت رژیم گذشته را بر نمی‌تابند خواه در قیافه علی عبدالله صالح و یا منصور هادی باشد، در عین حال نظام مورد نظر خود را به خوبی و با جزئیات در نظر دارند و به سمت تحقق آن حرکت می‌نمایند.

در بحث انقلاب‌ها و بیداری اسلامی هنوز هم با همه ناخرسندی‌هایی که آمریکایی‌ها از روند تحولات دارند به الگو و نمونه روشنی از «آنچه باید» نرسیده‌اند. آمریکایی‌ها در مصر به درجه اطمینان نرسیده‌اند و نمی‌دانند ژنرال سیسی تا چه زمانی در اریکه قدرت می‌ماند و چه روزی بوسیله معارضه مصری سرنگون می‌شود و احیاناً کدام نیرو جایگزین وضع فعلی می‌شود. آمریکایی‌ها خیلی علاقه دارند که میان ارتش و اخوان‌المسلمین به سود یک «طرح آمریکایی» تفاهم برقرار نمایند و برای رسیدن به این موضو�� از ظرفیت سعودی، قطر و ترکیه بهره می‌گیرند اما روند تحولات در مصر نشان می‌دهد ارت�� زیر بار حل مسئله نمی‌رود. صدور حکم اعدام برای رهبران اخوان و سپس تأکید همین دو روز پیش السیسی مبنی بر قریب‌الوقوع بودن اجرای احکام شدید مقامات ارشد اخوان، نشان می‌دهد که ژنرال سیسی زیربار نرفته است. کما اینکه اعلام آمادگی «نبیل العربی» دبیر کل مصری اتحادیه عرب و اولین وزیر خارجه پس از روی کار آمدن سیسی برای دیدار با «ولید المعلم» وزیر خارجه سوریه- در هر جا که او بخواهد- نشان می‌دهد که فاصله مصر با آمریکا، عربستان، قطر و ترکیه در این باره بسیار زیاد است. این پرونده به خوبی به ما می‌گوید که آمریکایی‌ها نتوانسته‌اند روند تحولات در مصر را در چارچوب دلخواه خود مدیریت نمایند.

وجود این بحران‌ها در کشورهایی که در آنها انقلاب صورت گرفته است و متأسفانه امروز باعث ناپایداری وضعیت و تغییرات پیاپی و بی‌مهار در این کشورها شده، به دلیل ضعف این انقلاب‌ها در وجه ایجابی می‌باشد، این موضوع بخصوص در لیبی، تونس و مصر به بروز مشکلات زیاد منجر شده است.

اما در این میان «انقلاب یمن» از وضعیت مناسبی در وجوه سلبی و ایجابی برخوردار است. امروز انقلاب یمن در مرکزیت توسط شورای رهبری با محوریت انصارالله اداره می‌شود و امور مردم در شهرها، محلات و روستاها بوسیله کمیته‌های مردمی (لجان شعبی) اداره می‌شود. انقلاب یمن علیرغم مواجه شدن با یک جنگ تجاوز کارانه خارجی و فتنه درگیری داخلی با عوامل رژیم سعودی توانسته است از بروز مشکلات جدی علیه مردم جلوگیری کند. بر این اساس این نگرانی در آمریکا و پایتخت‌های عربی وابسته به غرب وجود دارد که اگر انصارالله و انقلاب یمن به موفقیت داخلی دست پیدا کنند می‌توانند بر روندهای منطقه‌ای اثر گذاشته و باعث احیای انقلاب‌های مصر، تونس و لیبی بشوند. بر این اساس آنان با تمام قدرت برای به نتیجه نرسیدن انصارالله و مردم یمن همدست شده‌اند اما البته تاکنون این همدستی چیزی را به نفع آنان تغییر نداده است.

اما تکانه مهم دوم یعنی تکانه تروریزم و تکفیر هم بشدت منطقه را تحت تأثیرخود قرار داده و به نظر می‌آید دستکم طی 10 سال آینده ما شاهد تداوم- کم یا زیاد- آن در بخش‌های مختلف منطقه باشیم.

بعضی با استناد به همزمانی یا تعاقب موج تکفیر با انقلاب‌های عربی گمان کرده‌اند از نظر، منشأ، مسیر، هدف‌گذاری، مقصد و آثار موج بیداری و موج تکفیر یکی است و حال آنکه روند انقلاب‌های مورد اشاره و روش‌های مسالمت‌جویانه‌ای که در انقلاب‌ها دنبال می‌شد و پذیرش انتخابات‌های مردمی ثابت می‌کند که این دو دارای منشاءها، مضامین و اهداف متفاوتی هستند. البته در این تردیدی نیست که تکفیر و تروریزم بیشترین سربازان خود را از جمعیت‌های جوانی جذب می‌کند که اینها اولا مخاطب جنبش‌های بیداری هستند و شکست جنبش‌های بیداری در بعضی از کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا فضا را به سمت رادیکالیزم مذهبی سوق داده است.

تکانه تروریزم و تکفیر نیز با شاخص‌هایی پیوند خورده و با آنها شناخته می‌شود: 1- تبدیل جهاد به نزاع‌های قومی- مذهبی و به عبارتی درونی کردن جنگ و مناقشه 2- به حاشیه رفتن نهادهای مذهبی اهل سنت و میدان‌داری نو رسیده‌هایی که از مذهب برای به قدرت رسیدن استفاده می‌کنند 3- ایدئولوژیک شدن حاشیه‌نشین‌ها در کشورهای دارای حکومت‌های استبدادی و وابسته و به عبارتی تغییر جهت دادن اعتراض‌ها در جوامع از وضع معیشت به آرمانهای سیاسی 4- بروز انسداد سیاسی میان دولت‌ها و مرزشکنی.

بروز پدیده تروریزم و تکفیر از شکل سیاسی به شکل جبهه‌ای و فراگیر به اواسط سال 2012 و سال 2013 بازمی‌گردد این پدیده در سه کشور بروز گسترده داشته و در چند کشور هم تاثیرات مهمی بر جای گذاشته است و عبارتند از عراق، لیبی، سوریه، نیجریه، یمن، تونس و مصر.

وخیم‌ترین وضع تروریزم و تکفیر در لیبی وجود دارد و آینده این کشور را با ابهام فراوانی روبرو کرده است در واقع در حال حاضر دستکم شش جریان سیاسی هر کدام بر بخش‌هایی از مناطق و جمعیت- حدود- شش میلیون نفری این کشور مسلط شده و به جنگ با گروههای دیگر می‌پردازند. در لیبی نقش ریال‌ها و دلار‌های قطر و عربستان کاملا برجسته است کما اینکه اتحادیه اروپا و ترکیه نیز به سهم خود در این بحران پیچیده امنیتی و سیاسی نقش جدی دارند. بعد از لیبی وضعیت تروریزم در سوریه از وخامت زیادی حکایت می‌کند تروریزم و تکفیر در سوریه چند وجهی هستند و دهها سازمان ریز و درشت در این زمینه فعالند که البته فعالترین آنها به ترتیب عبارتند از: داعش، جبههًْ النصره و جیش‌الحر. در حال حاضر این تروریست‌ها اگر چه وضع یکپارچه‌ای ندارند و میان بخش‌های تحت سیطره آنان در جنوب تا مناطق شرقی و شمالی فاصله وجود دارد و این مناطق میان سه گروه جبهه النصره- در استانهای جنوب شامل حدود نیمی از درعا، سویدا و قنیطره و ادلب در شمال- داعش- در استانهای شرقی و شمالی شامل بخش‌هایی از حلب و دیرالزور و کامل استان رقه- و جیش‌الحر در مناطق شمالی تقسیم شده است و در مقابل آنها مناطق تحت سیطره دولت و ارتش کاملا بهم پیوسته است، اما به هر حال تروریست‌ها و تکفیری‌ها در حدود 40 درصد از خاک سوریه سیطره پیدا کرده‌اند بعد از سوریه وضع تروریزم و تکفیر در عراق است. تروریزم در سال گذشته توانست با یک حرکت سریع حدود 50 درصد از خاک عراق را به تصرف خود درآورد و علاوه بر آن استانهای بابل، قادسیه، بغداد، اربیل و کرکوک را نیز مورد تهدید جدی قرارداد و بخش‌هایی از آنها را اشغال کرد. امروز البته سیطره تروریست‌ها و تکفیری‌ها در عراق از حدود 50 درصد به حدود 25 درصد رسیده است.

در تکانه تروریزم و تکفیر طی دو سال گذشته ما شاهد به وجود آمدن سازمانهایی مردمی در این کشورها بودیم که توانستند تا حد زیادی موج پرقدرت تکفیر و تروریزم را مهار نمایند و در مناطقی آنان را به عقب برانند. سازمانهایی نظیر «دفاع وطنی» در سوریه و «حشدالشعبی» در عراق ثابت کردند که می‌توان در برابر این موج یک موج پرقدرت‌تر به وجود آورد و این در حالی است که در مورد سوریه این موضوع از برجستگی بیشتری برخوردار می‌باشد.

سوریه یک کشور در دل دشمنان خود قرار گرفته است ترکیه، اردن، رژیم صهیونیستی و مناطق تحت سیطره تروریست‌ها در عراق و لبنان این کشور را آسیب‌پذیر کرد این در حالی است که اخراج آن از اتحادیه عرب و سازمان همکاری‌های اسلامی و اعلام تحریم‌ اقتصادی علیه آن به مشکلات سوریه افزود اما اینکه در این شرایط و در حالی که تروریزم از تمام کشورهای مجاور به سوریه پمپاژ می‌شد، نظام سوریه باقی ماند و تروریزم را مهار کرد جای شگفتی دارد به این موضوع باید اضافه کرد که فاصله مرزی سوریه با ایران و اعمال محدودیت‌های پروازی، کار کمک‌رسانی از سوی ایران به سوریه را با دشواری زیادی مواجه کرد اما با این وجود سوریه پابرجا مانده است و این خود پاسخ این سوال را هم در متن خود دارد که آیا مقاومت در برابر ترور و تکفیر در سوریه یک پدیده مستقل درونی است و یا پدیده‌ای وابسته به خارج از مرزها؟

بررسی مقایسه‌ای روند و چشم‌انداز انقلاب‌ها و بیداری اسلامی با موج تروریزم و تکفیر به خوبی می‌گوید که اگرچه ریشه‌کن کردن تروریزم در آینده نزدیک در منطقه امکان‌پذیر نیست اما در عین حال آنچه رو به بقاء و بالندگی دارد موج انقلاب‌ها و بیداری اسلامی است.

******************************************************

روزنامه قدس ***

لشکرکشی ترکیه پشت مرزهای شام/ حسن هانی زاده

آماده باش بیش از چهار لشکر پیاده و مکانیزه ارتش ترکیه در مرز مشترک این کشور با سوریه از وجود یک توطئه خطرناک نظامی علیه دولت مرکزی سوریه حکایت دارد. ...

 بتازگی نیروهای ویژه ارتش ترکیه در اقدامی ماجراجویانه در مرزهای سوریه به حالت
 آماده باش در آمده‌اند. دو دیدگاه متفاوت در خصوص  دستور رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه  به رئیس ستاد ارتش این کشور برای آماده باش نیروهای مسلح ترکیه وجود دارد. نخستین دیدگاه بر این باور است که این دستور تنها یک مانور سیاسی داخلی از سوی رجب طیب اردوغان در آستانه تشکیل دولت ائتلافی است.

از آنجا که حزب توسعه و عدالت ترکیه نتوانست در انتخابات پارلمانی اخیر اکثریت کرسی‌های پارلمانی را به دست بیاورد، بنابراین با یک بحران سیاسی داخلی برای تشکیل دولت ائتلافی و تقسیم قدرت روبه‌رو شده است.

بر همین اساس اردوغان برای برهم زدن پازل سیاسی داخلی دست به ماجراجویی جدیدی زده و آن استفاده ابزاری از نیروهای مسلح و ایجاد یک چالش یا بحران با ورود محدود به عرصه جنگ نظامی در خاک سوریه است. اردوغان تلاش دارد به این روش و القای یک شرایط حاد و ویژه در ترکیب کابینه آینده، احزاب سیاسی مخالف را دچار انزوا کند. این امر نشان می‌دهد اردوغان برای قدرت‌نمایی در برابر رقیبان سیاسی سرسخت خود تلاش دارد از ارتش برای پیشبرد اهداف خود، استفاده تاکتیکی کند.

اما نظریه دوم بر این باور است که رئیس جمهور ترکیه بنا بر درخواست آمریکا و برخی بازیگران منطقه‌ای در بحران سوریه  تلاش می‌کند توازن نظامی را از رهگذر یک حمله محدود نظامی به سوریه به سود گروهکهای تروریستی تغییر دهد. شکست اخیر عربستان در یمن و افزایش ناامنی‌ها در منطقه موجب شده غرب و آمریکا در صدد حل سریع بحران سوریه برآیند.

طولانی شدن بحران سوریه و شکست نظامی گروهکهای تروریستی داعش و جبهه النصره موجب شده بازیگران بین‌المللی بحران سوریه، راهکار دخالت مستقیم نظامی ر�� در دستور کار خود قرار دهند.

دولتهای سعودی و قطر دو بازیگر منطقه‌ای بحران سوریه متعهد شده‌اند چنانچه ارتش ترکیه وارد عمل شود، تمام هزینه‌های این عملیات نظامی را پرداخت کنند. لذا به نظر می‌رسد که رجب طیب اردوغان به دلیل شکست پی‌درپی گروهکهای تروریستی در سوریه در صدد برآمده به طور مستقیم به بحران سوریه ورود پیدا کند. بی‌تردید بقای دولت کنونی سوریه آینده سیاسی حزب عدالت و توسعه ترکیه را بشدت مورد تهدید قرار خواهد داد. بر این اساس اردوغان تلاش می‌کند از رهگذر یک حمله نظامی زمینی و سرنگونی دولت بشار اسد قواعد بازی را در داخل سوریه به سود خود تغییر دهد.

اشغال بخشهایی از مناطق مرزی سوریه و تشکیل یک دولت در تبعید برای به دست گرفتن قدرت در سوریه بخشی از راهبرد نظامی، امنیتی و سیاسی  دولت اردوغان تلقی می‌شود.

طبیعی است، اقدام احتمالی دولت ترکیه در حمله به یک کشور مستقل عضو سازمان ملل از نظر افکار عمومی با پیامدهایی همراه خواهد بود، به همین دلیل اکنون جامعه ترکیه آماده پرداختن هزینه‌های ماجراجویی احتمالی اردوغان و حزب عدالت و توسعه نیست و به همین دلیل اگر این حمله نظامی علیه دولت سوریه صورت گیرد، آینده سیاسی حزب عدالت و توسعه با بحران هویتی روبه‌رو خواهد شد.

******************************************************

روزنامه جمهوری اسلامی ****

ریشه دغدغه‌های رئیس جمهور در مورد نظام بانکی و بازار سرمایه

بسم‌الله الرحمن الرحیم

رئیس جمهوری دیروز در دستورالعملی که خطاب به معاون اول خود نوشت، مهم‌ترین و کلیدی‌ترین موضوعات اقتصاد کشور را برشمرده و دستور اکید برای تلاش دولت در راستای رسیدگی به این مشکلات صادر کرد.

مرور موضوعاتی که رئیس جمهوری به آنها اشاره کرده، ممکن است این پرسش را به ذهن بیاورد که چرا از میان مشکلات متعدد، به دو موضوع کلی نظام بانکی و بازار سرمایه توجه شده است؟

برای پاسخ دادن به این پرسش به چند واقعیت در اقتصاد ایران باید توجه کرد.

الف – اقتصاد ایران به شدت «بانک محور»‌است. به عبارت دیگر تقریباً تمامی حوزه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی در کشور ما بدون کمک و ارتباط با بانک‌ها امکان شروع و استمرار ندارند. این وابستگی، گذشته از آنکه به شدت نامطلوب است، پیامدهای نامناسبی نیز برای هر دو بخش واقعی و غیرواقعی اقتصاد به دنبال دارد.

اولاً امکان رشد و فربه شدن سایر نهادهای تامین کننده منابع مالی مانند بازار سرمایه را می‌گیرد، ثانیاً درصورتی که به هر علتی شبکه بانکی کشور دچار مشکلاتی در تامین مالی شود، سایر بخش‌های اقتصاد خصوصاً واحدهای تولیدی به نارسایی مبتلا می‌شوند. این وضعیت دقیقاً همان اتفاقی است که طی سال‌های اخیر در اقتصاد ایران رخ داده است. سیاست‌های اشتباه دولت‌های نهم و دهم در مورد نظام و شبکه بانکی که در قالب برنامه‌هایی مانند مسکن مهر، بنگاه‌های کوچک و زودبازده و سرکوب مالی کاهش دستوری نرخ سود، اجرا شد. فشار شدیدی به منابع بانک‌ها وارد آورد به گونه‌ای که تقریباً تمامی بانک‌های کشور اعم از دولتی و خصوصی دچار کمبود منابع و عدم تناسب میان منابع و مصارف شدند. از سوی دیگر،‌ محدودیت‌های مالی ناشی از تحریم‌ها و جهش شدید قیمت ارز ظرف سال‌های 90 تا 92 نیاز واحدهای تولیدی را به منابع مالی چندین برابر کرد آن هم در شرایطی که بانک‌ها توان تسهیلات دهی حتی در همان حد قبلی را نیز نداشتند.

مجموعه این شرایط، مشکلات درهم تنیده‌ای را بوجود آوردند که حتی تدابیر دولت یازدهم و برخی گشایش‌های پس از توافقات هسته‌ای نیز نتوانست چندان در حل و فصل آنها تاثیرگذار باشد.

از این رو طبیعی بود که رئیس جمهوری در راس دستورات خود به معاون اول، خواستار رسیدگی به شرایط شبکه بانکی، بازار سرمایه و حل مشکل تامین مالی بخش واقعی اقتصاد شود.

ب – بی‌انضباطی مالی دولت‌های نهم و دهم، آنهم در دوران اوج درآمدهای نفتی کشور که می‌توانست به شکوفایی اقتصاد ایران منجر شود، متاسفانه انبوهی از مشکلات را برای دولت یازدهم باقی گذاشته است. اندوخته صفر حساب ذخیره ارزی، نامعلوم بودن سرنوشت هزاران میلیارد تومان از درآمدهای ارزی کشور، بدهی‌های چند ده هزار میلیارد تومانی به بانک مرکزی و پیمانکاران بخش خصوصی و تورم بالای 40 درصدی از جمله ثمرات این بی‌انضباطی‌های مالی بودند که همچنان بخش عمده‌ای از این مشکلات گریبانگیر دولت و اقتصاد ایران است. از این رو رئیس‌جمهور در دستورات اخیر خود خواستار یافتن و اجرای راه‌حل‌هایی برای جبران این مشکلات است تا رهایی دولت از چنبره بدهی‌ها و بن‌بست‌های موجود خارج را تضمین نماید.

******************************************************

روزنامه خراسان*****

اين قارچ هاي سمي چگونه سر در آوردند؟!/کورش شجاعي

«اين صندوق تعاوني (ميزان) مربوط به کارکنان دادگستري بود و متأسفانه پا را فراتر گذاشتند و خارج از قانون سپرده هاي مردم را جذب کردند»، «با وجود کمک هاي چند مرحله اي بانک مرکزي و راهکارهاي پيشنهادي براي رفع مشکل متأسفانه مديران ميزان به جاي رفع مشکل به فکر مسائل ديگري افتادند»، «در دو مرحله ۲۵ ميليارد تومان از سپرده هاي تعاوني آزاد شد تا پاسخگوي مردم باشند اما معلوم نشد اين ۲۵ ميليارد تومان چگونه خرج شد»، «هيئت تصفيه مشخص شد تا بازپرداخت سپرده هاي مردم انجام شود و در مرحله اول يکصد ميليارد تومان از مايملک ميزان به فروش برسد و سپرده مردم عودت شود... مسلماً از اموال خود موسسه ميزان مطالبات سپرده گذاران پرداخت مي شود که طبق بررسي هاي ما اين مقدار پول وجود دارد» اين ها بخشي از صحبت هاي اخير استاندار خراسان رضوي در روز يکشنبه 94.4.7 در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره موسسه منحل شده ميزان بود و حال مروري بر خلاصه مصاحبه (شنبه ۶ تير ۹۴) دادستان مشهد با روزنامه خراسان درباره ميزان «تشکيل هيئت تصفيه آخرين راه ممکن بود نه بهترين راه «ادغام اين تعاوني با بانک صادرات بهترين راه حل بود تا اين مشکلات به وجود نيايد اما با کارشکني هاي هيئت مديره ميزان اين فرصت طلايي از دست رفت و آن ها نخواستند از اين فرصت درست استفاده کنند به همين دليل نيز مراجع قانوني مجبور به انحلال اين تعاوني اعتبار شدند در حالي که هيچ کس راضي به اين امر نبود» اين مقام ارشد قضايي همچنين اظهار داشته که «دستگاه قضايي از هر پيشنهادي که به حل مشکل سپرده گذاران کمک کند و مردم بتوانند به حق و حقوق قانوني خود برسند صميمانه استقبال و از آن با تمام توان حمايت خواهد کرد و افراد حقيقي يا حقوقي که بتوانند نقدينگي فراهم و در اين باره سرمايه گذاري کنند ما هم از آن ها حمايت مي کنيم». دادستان مشهد البته تأکيد کرده است که «طبق مصوبه مراجع قانوني، اداره کار بايد پاسخگو باشد اما نکته حائز اهميت در اين پرونده آن است که به يقين فروش املاک و اموال و تهيه نقدينگي «زمان بر» خواهد بود و هيئت تصفيه نمي تواند در عرض چند ماه مشکل را حل کند بلکه اين موضوع و حل همه مسائل و مشکلات ميزان، فرآيندي چند ساله خواهد داشت». مقدمه مطلب طولاني شد و عذرخواهي مي کنم اما قصدم اين بود که هم تازه ترين اظهارات استاندار به عنوان بالاترين مقام اجرايي استان و همچنين دادستان مشهد را درباره ميزان، مجدد به اطلاع و آگاهي مردم برسانم و هم اجمالي از اقدامات انجام شده براي حل مشکلات سپرده گذاران موسسه منحل شده ميزان را يادآوري کنم و مهمتر از همه اين که کاملاً مشخص باشد که آنچه نوشته شد شنيده و شايعه نيست بلکه اظهارات صريح و شفاف دو مسئول ارشد استان است و البته که انصاف حکم مي کند که سخنان مديران ميزان در فضايي مناسب و نزد مراجع قضايي کاملاً شنيده و مورد بررسي قرار گيرد و اکنون چند نکته و سوال از مسئولان کشوري و استاني ذي ربط با موضوع صندوق ها و موسسات مالي و اعتباري؛

 ۱ - همه مي دانند که پيشگيري مقدم بر درمان است و البته حتماً موثرتر، پس چرا مسئولان مربوطه از جمله بانک مرکزي در انجام وظايف نظارتي خود تا اين اندازه اهمال و قصور کردند که در مدتي نه چندان طولاني اين همه صندوق موسسه اعتباري و مالي بدون مجوز و غيرمجاز از گوشه و کنار شهرهاي بزرگ و کوچک کشورمان، همچون قارچ هاي سمي سربرآوردند. حرف منطقي و مقبول مردم اين است که چطور مي شود براي باز کردن يک مغازه بقالي، پنبه زني، ترشي فروشي و... نياز به کلي اخذ مجوز و گذراندن مراحل مختلف است اما چگونه اين همه صندوق و موسسه مالي که با سرمايه هاي مردم و از آن مهم تر اعتماد مردم و آبروي کشور ارتباط دارد به اين راحتي تأسيس و تابلوهاي آنان در گوشه و کنار شهرها خودنمايي مي کند؟ اما معلوم نيست در تمام اين مدت رشد قارچ گونه برخي صندوق ها و موسسات مالي و اعتباري بدون مجوز و غيرمجاز، مسئولان ذي ربط کجا بودند و چه مي کردند که واکنش و اقدام موثري انجام ندادند؟ آيا آنان وظيفه اي در قبال نظارت بر اين تکثير بي رويه و به قول خودشان غيرقانوني برخي صندوق ها و موسسات نداشتند؟ خصوصاً که برخي از اين صندوق هاي غيرمجاز و غيرقانوني تحت نام هاي مبارک ائمه اطهار(ع) علناً دريافت ها و پرداخت هاي شبهه دار و بعضاً «ربوي» انجام مي دادند و کم و بيش اکنون نيز مي دهند.

 ۲ - درباره موسسه مالي منحل شده ميزان که بنا بر اظهارات استاندار خراسان مربوط به کارکنان دادگستري بوده و با شبيه ترين آرم به آرم قوه قضاييه فعاليت مي کرده و حالا وضعيتش به اين روز رسيد و موجب شد تعداد قابل توجهي از مردم بيچاره و خانه ويران و مستأصل شوند. مسئولان ذي ربط و خصوصاً دادگستري و بانک مرکزي آيا به وظيفه خود که نظارت دقيق و موثر بر اين موسسه بوده عمل کردند؟ و حال که به گفته استاندار خراسان رضوي بعد از طي مراحلي بانک مرکزي رسماً از ميزان شکايت کرد و مديران ميزان دستگير شدند نبايد مسئولان و مديران ديگر نيز که وظيفه بررسي مراحل قانوني و داشتن يا نداشتن مجوز و همچنين حسن انجام امور در اين موسسه مالي را داشته اند نيز به خاطر عمل نکردن به وظايفشان، پاسخگو و دستگير شوند؟ البته اميدواريم اين مسئله تنها به دستگيري چند نفر ختم نشود بلکه انتظار داريم هر مسئولي در هر سطحي که در اين زمينه کار خلاف قانون انجام داده در صورت اثبات تخلف و جرم به اشد مجازات محکوم شود. مجازاتي که بازدارنده و عبرت زا باشد تا ديگر، کساني جرأت نکنند اين چنين با آبروي کشور، اقتصاد مملکت و سرمايه و آبروي مردم بازي کنند.

 ۳ - يکي ديگر از نکات و واقعيت ها اين است که با وجود اين همه دستگاه هاي عريض و طويل بازرسي در قواي سه گانه و بانک مرکزي مردم به هيچ وجه انتظار نداشتند و ندارند صندوق ها و موسسات مالي غيرمجاز به اذعان خود مسئولان، هر روز سربرآورند و کارهاي کوچک و بزرگ مالي و اعتباري در سطح گسترده انجام دهند و بعد از اين همه مشکلات به وجود آمده براي اقتصاد کشور و مردم تازه برخي از مسئولان که خودشان بيش از همه بايد به وظيفه نظارتي شان عمل مي کردند بلندگو به دست بگيرند و فرياد بزنند که شش موسسه غيرمجاز مالي ۹۴ هزار ميليارد تومان نقدينگي مردم را در اختيار دارد. مسلم است اين همه اتفاق که در رويا و «يک شبه» به وقوع نپيوسته پس چرا برخي، مسئوليت هاي خود را به گردن ديگران مي اندازند؟ اگر واقعاً اراده و عزمي جزم براي نظارت و ساماندهي بر صندوق ها و موسسات مالي و اعتباري وجود دارد چرا باکار دقيق، منطقي، تخصصي، قانوني و به طوري که مشکلات اجتماعي به دنبال نداشته باشد، يک بار و براي هميشه اين مشکلات را حل نمي کنند؟ اين ماجراها که ديگر به قصه و داستان کشورهاي ۱+۵ و تحريم ها ارتباط ندارد.

 ۴ - نکته و واقعيت غيرقابل انکار ديگر اين که اگر واقعاً اقتصاد کشور سالم بود و از بيماري هاي متعدد رنج نمي برد به جاي اتکا به خام فروشي منابع بر توليد قابل رقابت استوار مي بود و مباني اقتصاد مقاومتي اجرايي مي شد و محيط کسب و کار تا اين اندازه دچار هم رکود و هم تورم نبود و توليد به خاطر واردات بي رويه تا اين حد ضربه نمي خورد و بنگاه هاي بزرگ و خصوصاً کوچک اقتصادي سودي معقول عايدشان مي شد آيا باز هم اين همه پول و نقدينگي و سرمايه سرگردان به کيسه صندوق ها و موسسات مالي و اعتباري سرازير مي شد؟

 ۵ - بانک مرکزي بايد بداند و قبول کند که ضعف سيستم بانکي در زمينه هاي مختلف از جمله قانون گذاري و برخورداري از آيين نامه هاي موثر، کارآمد و به روز و همچنين در برخي موارد عمل نکردن دقيق به ضوابط جذب سپرده، اعطاي تسهيلات و سرمايه گذاري در امور مورد تأکيد قانون و بنگاه داري هاي گسترده و خارج از حد قانوني و همچنين نداشتن توجه جدي به تکريم ارباب رجوع و برخي بي انضباطي ها، پارتي بازي ها و خلاف قانون عمل کردن هايي که منجر به اختلاس هاي ميلياردي و پرداخت هاي وام هاي ميلياردي بدون اخذ وثيقه هاي لازم و شايد با «امضاهاي طلايي» و توليد و تکثير بدهکاران بزرگ بانکي و انباشت چند هزار ميليارد معوقات بانکي از يک سو و معطل ماندن مردم عادي کوچه و بازار براي اخذ تسهيلات اندک و حتي معطلي بسياري از زوج هاي جوان براي يک وام ۳ ميليوني ازدواج از ديگر سو و همچنين انحصارگرايي بانک هاي دولتي و فراهم نبودن بستر تأسيس بانک هاي غيردولتي و ايجاد رقابت، همه و همه عواملي است که باعث کم شدن گرايش مردم به برخي بانک ها و روي آوردنشان به برخي صندوق ها و موسسات مالي و اعتباري شده است و به هر صورت تعداد زيادي از مردم بخشي از مشکلات مالي خود را توسط برخي صندوق ها و موسسات حل کردند و بعضي حتي با دريافت وام از اين موسسات موفق به راه اندازي کسب و کار و حتي تهيه مسکن شدند.

 ۶ - در حال حاضر انتظار به حق مردم اين است که هر چه سريع تر تکليف صندوق ها و موسسات مالي و اعتباري مجاز و غيرمجاز در نهايت شفافيت توسط مسئولان روشن شود و صندوق ها و موسساتي که عزم جزم براي طي کردن مراحل قانوني مورد نظر بانک مرکزي و ديگر دستگاه هاي مربوطه را دارند در فرصتي معقول اقدام و تکليف خود را روشن کنند. ثانياً معناي صندوق ها و موسسات مالي و اعتباري مجاز و غيرمجاز و قانوني و غيرقانوني از طريق رسانه ها کاملاً براي مردم روشن شود. ثالثاً و مهمتر از همه اين که ساماندهي صندوق ها و موسسات آنچنان دقيق و همه جانبه نگرانه و منطقي انجام شود که هيچ گونه تنش اجتماعي به وجود نيايد و شاهد کمترين مشکلات براي مردم باشيم. رابعاً لااقل از اين پس همه مسئولان ذي ربط به صورت دقيق به وظايف نظارتي خود عمل کنند و حاصل عملکرد خود را به صورت شفاف از طريق رسانه هاي جمعي به اطلاع مردم برسانند و در کنار اين امور البته که جلوي کارشکني هاي احتمالي و برخوردهاي سليقه اي بعضي ها گرفته شود تا موسسه هايي که زمينه و قابليت هاي لازم اخذ همه مجوزهاي قانوني را دارند بتوانند مجوزهاي لازم را اخذ کنند و به فعاليت هاي خود با نظارت بانک مرکزي ادامه دهند.

 ۷ - نکته مهم ديگر اين که اين درست که سپرده گذاران موسسه منحل شده ميزان علي رغم همه سختي ها و مشقاتي که متحمل مي شوند بايد براي پس گرفتن سرمايه هايشان صبر پيشه کنند. هر چند بيان اين حرف آسان است اما عمل به اين حرف براي کساني که بخشي يا همه سرمايه خود را به نوعي از دست رفته مي بينند مشکل است اما همپاي صبر و شکيبايي سخت و تلخ سپرده گذاران مسئولان و مراجع قانوني نيز بايد با پيگيري هاي مستمر و موثر بيش از اين ها تلاش کنند تا وصول مطالبات سپرده هاي مردم در کمترين زمان ممکن انجام شود نه اين که اين پروسه سال ها به طول انجامد. کافي است هر يک از مسئولان و هر يک از ما خودمان را به جاي يکي از سپرده گذاران بگذاريم که مثلاً براي تبديل به احسن آپارتمان خود، آپارتمانش را فروخته و در موسسه ميزان گذاشته اما حالا نه تنها سرپناهي ندارد بلکه همه سرمايه خود را بر باد رفته مي بيند و يا خودمان را جاي کساني بگذاريم که طلا يا ماشين زير پاي خود را فروخته و به اميدي سپرده گذاري کرده اند و حالا بر زمين مانده اند و... بفهميم اين افراد که خواهر و برادر ديني و هموطن ما هستند چه مي کشند. نکته مهم و اساسي اين که بروز چنين اتفاقاتي به هر صورت به آبروي کشور، اقتصاد و اعتماد مردم و به نوعي به نظام ضربه مي زند. پس انتظار داريم لااقل از اين پس با پيشگيري ها و نظارت هاي لازم و به موقع چنين مشکلاتي پيش نيايد و با همکاري بيشتر مسئولان کشوري و استاني و همراهي سپرده گذاران مشکلات اين عزيزان در اسرع وقت حل شود.

 ۸ - نکته ديگر اين که اگر به عوامل مهمي مانند رعايت نکردن دقيق قانون و برخي بي انضباطي ها و بي توجهي به بعضي تذکرها، عامل شايعه و برخي تنگ نظري ها و رقابت هاي ناسالم اضافه شود و موجبات هجوم گسترده مردم براي پس گرفتن سپرده هايشان فراهم آيد روشن است نه تنها هيچ موسسه مالي و اعتباري با مجوز و بي مجوزي تاب تحمل نخواهد داشت، بلکه به احتمال قوي بزرگ ترين بانک هاي دولتي هم در چنين شرايطي تاب نخواهند آورد. بنابراين درباره چنين مشکلاتي بايد تمامي جوانب مسئله به صورت دقيق ريشه يابي شود و هر مقصري به اندازه سهم تقصير و جرمش به مجازات برسد.

 ۹ - نکته ديگر همان طور که دادستان مشهد نيز به خوبي تأکيد کرده است بهترين راه مقابله و حل مشکل سپرده گذاران ميزان ،تشکيل هيئت تصفيه و انحلال نبوده و به گفته وي انتخاب اين مسير به خاطر کارشکني هاي هيئت مديره ميزان بوده اما به هر صورت بايد لااقل از اين پس ضمن ساماندهي جدي موسسات مالي و اعتباري آن هم با نگاه همه جانبه نگرانه، قانونمند و غيرسليقه اي و در نظر گرفتن همه مسائل اصلي و فرعي و توجه به کوتاهي و قصور دستگاه هاي مربوط در ابتداي تشکيل موسسات، مسئولان اقداماتي انجام دهند که کار به مرحله بحراني نرسد.

 ۱۰ - خلاصه آنچه مسلم است، سرمايه و آبروي مردم و همچنين آبروي نظام اسلامي که ريشه در خون هزاران شهيد دارد امانتي است که هيچ کس نمي تواند و نبايد در آن خيانت کند.

******************************************************

روزنامه ایران******

حال و هوای مساعد وین/ فریدون مجلسی

طبیعتاً در شرایطی که مذاکرات در مرحله حساسی قرار گرفته و محتوای آن بیش از پیش محرمانه است، این ما هستیم که باید حدس بزنیم در پشت درهای بسته مذاکرات و در این آمد و شد های مهم چه اتفاقات و تصمیم‌هایی در شرف وقوع است.

آنچه از شواهد پیداست روند مذاکرات در مسیر مثبتی پیش می‌رود همچنان که سفر اخیر آمانو به تهران با نتایجی مثبت همراه شد. از نگاه ناظران دور نبود که آمانو این بار با هدف نزدیک کردن دیدگاه‌ها راهی تهران شد. او نیامده بود تا با رویکردهای منفی که در گزارش‌های گذشته آژانس درباره فعالیت هسته‌ای ایران مسبوق به سابقه بود مانعی بر سر راه مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 ایجاد کند. بلکه حضور آمانو در تهران در این مقطع زمانی خاص حکایت از یک تغییر موضع اساسی داشت. گویا او مأموریت یافته بود تا در این سفر هم مواضع قبلی آژانس نسبت به ایران را تعدیل کند و هم زمینه را برای ��ستیابی به توافق فراهم آورد. شش قدرت طرف مذاکره ایران هم از نارضایتی تهران نسبت به مشی آمانو باخبر بودند. آژانس در مواضع پیشین خود مدعی می‌شد ایران برنامه‌های مشکوکی در راستای برنامه هسته ای نظامی در دست انجام دارد و از ایران می‌خواست که اثبات کند چنین برنامه‌ای ندارد. این همه در حالی است که مدیر آژانس در آخرین موضع‌گیری خود بر وجود نداشتن مقاصد نظامی در برنامه هسته‌ای  ایران تصریح و تأکید کرد.

اکنون که کشورهای قدرتمند و تأثیرگذار دنیا در قالب گروه کشورهای 1+5 قرار را بر این گذاشته‌اند تا با ایران بر سر برنامه هسته‌ای و چگونگی لغو تحریم‌های اقتصادی وضع شده توافق کنند، لازم است ت�� زمینه این تفاهم از سوی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای مهیا شود.  از قراین پیداست که طرف مذاکره قصد ندارد نگاه خود را به گذشته معطوف کند و همچنان به موضوعاتی درباره پارچین و نطنز بپردازد بلکه همه نگاه‌ها معطوف آینده است. گزارش مثبت آژانس، دیدار آمانو با رئیس و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و در نهایت دید مثبت و حسن‌تفاهمی که آمانو در بازگشت از ایران به همراه برده است، جمله از عواملی هستند که در تسهیل حصول به توافق تأثیرگذار خواهند بود.

اما واقعیت این است که رشته تصمیم‌گیری نهایی درباره برنامه هسته‌ای ایران در مذاکره ظریف با شش همتای او رقم می‌خورد و نباید نقش آژانس را معادل وزن شش قدرت دیگر تصور کرد. این که آمانو در سفر اخیر تأکید می کند که «راه زیادی باقی مانده است» ناظر به همین واقعیت است که او صلاحیت تصمیم گیری درباره توافق 1+5 با ایران را ندارد، بنابراین ترجیح می دهد جای بازی در این زمینه را باقی بگذارد. 

به هر حال چنان که رسانه‌های حاضر در محل مذاکره روایت کرده‌اند اکنون دور مذاکرات به خط پایان نزدیک شده است تا حدی که کارشناسان شمارش معکوس را برای اعلام توافق ظرف روزهای پایانی هفته آغاز کرده‌اند.    

واقع امر این است که با محاسبات و منطق دنیای دیپلماسی باید توافق نهایی را موضوعی در دسترس بدانیم. زیرا در شرایط کنونی تنها راه باقی مانده توافق است. راه دیگر تنش است که امروز منطقه خاورمیانه از آن لبریز شده است.  در شرایطی که داعش و القاعده و طالبان، همچنان در عراق، سوریه، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه جولان می دهند و در شرایطی که عربستان همصدا با اسرائیل به مخالفت با توافق هسته ای ایران و 1+5 ایستاده است شش قدرت جهانی در وین باید اصرار داشته باشند و تلاش کنند که به چنین توافقی دست پیدا کنند تا در این غوغای بحرانی خاورمیانه از مسیر تفاهم با ایران بتوانند روی رسیدن خاورمیانه به آرامش حساب کنند.

******************************************************

روزنامه وطن امروز**

غرب به یونان: «نه» بگویید، تروریست هستید!

یونانی‌ها امروز سنت دموکراسی را که خود پدیدآورنده آن هستند به‌عنوان آخرین حربه در مقابل فشارهای خفه‌کننده بانک‌های طلبکار خارجی از این کشور به کار می‌گیرند.

10 روز پیش مقامات یونانی پس از سر آمدن مهلت بازپرداخت بدهی 6/1میلیارد یورویی خود به صندوق بین‌المللی پول مذاکرات را ترک کردند و آینده بحران را به دست رفراندومی سپردند که به اعتقاد آنها برای برگزاری آن در  «مهد دموکراسی» نیازی به کسب مجوز از سوی وزرای دارایی اروپا نیست. اما در حالی که الکسیس تسیپراس، نخست وزیر یونان از یک هفته پیش با  اعلان برگزاری همه‌پرسی آن را مایه همبستگی یونانی‌ها درباره نحوه بازپرداخت بدهی‌های 300 میلیارد یورویی خارجی و همچنین عامل وحدت رویه در ماندن یونان در اتحادیه  دانسته بود، آنچه از فضای کشور در واپسین لحظات پیش از رای‌گیری عمومی یکشنبه بر می‌آید دوقطبی شدن جامعه میان 2 گروه «نه»  و «آری» است. در روزهای اخیر خیابان‌های آتن به اشغال 2 کمپ موافق و مخالف ماندن در اتحادیه اروپا درآمده که یکی پرچم NAI(آری) را بالا برده و دیگری پرچم OXI (نه) را تکان می‌دهند. دسته اول پرچم آبی اتحادیه اروپا را آتش می‌زنند و دسته دوم ستاره‌های اتحادیه را روی پس زمینه آبی و سفید پرچم یونان نقش کرده‌اند.

راهپیمایی‌های بزرگ و درگیری با پلیس بویژه از طرف جوانان طرفدار  رای «نه» آتن را به چندین ماه پیش برگردانده یعنی زمانی که دولت قبلی به بن‌بست خورده بود. در میان فریادها و اعتراض‌ها، موج خشمگین یا مضطرب جمعیت، نارنجک‌های دودزا، گاز اشک‌آور و اسپری فلفل به نظر می‌رسد مراجعه فوری به آرای عمومی در چنین شرایطی حتی این ظرفیت را دارد تا گره بحران موجود را کورتر کند. اغلب طرفداران دولت چپگرا به دنبال پاسخ نه به پرسش همه‌پرسی هستند که  نظر مردم یونان را درباره توافق پیشنهاد شده از سوی تروئیکا - کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین‌المللی پول - در جلسه کشورهای حوزه یورو مورخ ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵ جویا می‌شود. طبیعی است نتیجه نه گفتن به این پرسش باعث می‌شود دولت آتن دست بالاتر را در توافقی جدید با تروئیکا پیدا کند که به معنی عقب افتادن بازپرداخت بدهی‌های فعلی تا مدتی نامعلوم است و منافع طلبکاران عمدتا غربی تحت حمایت تروئیکا را به خطر می‌اندازد و نتیجه‌ای جز تمرد آتن از نظامات اتحادیه اروپا و خروج اجتناب‌ناپذیر یونان از آن نخواهد داشت. تسیپراس شخصا در میتینگ‌های هفته اخیر از مردم خواسته «نه» بگویند. اما او و دولتمردانش این رای «نه» را به شکلی سیاستمدارانه توجیه می‌کنند و آن را  به منزله خروج از اتحادیه اروپا یا منطقه پولی یورو نمی‌دانند بلکه این امکان را مطرح می‌کنند تا یونان از موضع قوی‌تری برای حل بحران بدهی‌ها چانه‌زنی کند. این در حالی است که یرون دایسلبلوم، رئیس یوروگروپ این مساله را رد می‌کند و معتقد است همه‌پرسی روز یکشنبه تنها مشخص می‌کند مردم این کشور آماده اعمال بیشتر سیاست‌های ریاضتی هستند یا خیر؟

  وحشت‌آفرینی رسانه‌های غربی

البته هشدارهای صندوق بین‌المللی پول و مقامات اتحادیه همراه با جوسازی رسانه‌های غربی باعث شده بسیاری از یونانی‌ها از عواقب «نه» گفتن به بسته پیشنهادی اروپا و احتمال جدا شدن از اتحادیه وحشت کنند. در آخرین مورد از این تبلیغات وحشت‌آفرین غربی، آنها یونانیان را تهدید کرده‌اند در صورت «نه» گفتن به شرایط وام‌دهندگان خارجی مثل تروریست‌ها رفتار کرده‌اند و مصداق آن است که پولی را گرفته و با اعمال زور پس نمی‌دهند. در واکنش به چنین جو‌سازی‌هایی یانیس واروفاکیس، وزیر دارایی یونان دیروز به این تبلیغات از سوی رهبران اروپایی و بین‌المللی اعتراض کرد.

 این وزیر که همیشه با موتور یا وسایط نقلیه عمومی در سطح شهر تردد می‌کند در گفت‌وگو با روزنامه ال‌موندوی اسپانیا به شکایت از موضع‌گیری‌های تحقیرآمیز اتحادیه و بویژه نمایندگان طلبکاران یعنی کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین‌المللی پول در قبال یونان پرداخت. او به آخرین هجمه غربی‌ها علیه یونانی‌ها اشاره کرد که طوری با مردم کشورش برخورد می‌شود که انگار اگر در همه‌پرسی یکشنبه «نه» بگویند تروریست هستند! چنین تبلیغاتی اثرات تخریبی شدیدی بر افکار عمومی کشور داشته است به طوری که  در فاصله زمستان تا تابستان برتری مطلق رای «نه» بر رای «آری» که باعث روی کار آمدن دولت چپگرای فعلی شد جای خود را به پیشی گرفتن 5 درصدی رای «آری» طی روزهای منتهی به همه‌پرسی داده است. البته مشکلات مربوط به بسته شدن بانک‌ها از دوشنبه گذشته و معضل تامین وجه نقد هم،  بسیاری از یونانی‌ها را در دادن رایی قاطع مردد کرده است.

البته باید دانست حتی اگر پاسخ مورد نظر دولت تسیپراس در این همه‌پرسی محقق نشود نیز صرف دادن فرصت به مردم این کشور درباره تصمیمات سرنوشت‌ساز اقتصادی برای او و سوسیالیست‌ها یک پیروزی تلقی خواهد شد، چرا که سال ۲۰۱۱ دولت جورج پاپاندرئو حتی پیش از برگزاری همه‌پرسی وعده داده شده ساقط شد.

حتی با آنکه اتحادیه اروپا قانونی بودن این همه‌پرسی را تایید نکرده اما کارشناسان شبکه یورونیوز ارگان این اتحادیه معتقدند آنچه روز یکشنبه روی خواهد داد نوعی درس دموکراسی در این قاره بحران‌زده است و می‌تواند در میان دیگر کشورها نیز تعمیم داده شود. نیکوس سکوتاریس، کارشناس حقوقی یونانی می‌گوید: «شاید این همه‌پرسی بیانگر دوره جدیدی باشد برای برگزاری این نوع از رفراندوم‌ها. باید یادآور شوم که دیوید کامرون نخست‌وزیر بریتانیا نیز خود طرح رفراندومی از این دست را ارائه کرده است. بنابراین احیانا ما اکنون به سمت دوره‌ای از رفراندوم‌ها برای بازنگری روابط با اروپا در حرکتیم که خروج یونان و بریتانیا از حوزه یورو از جمله آنهاست».

همه چیز درباره یک همه‌پرسی

دولت آتن می‌گوید هدف از برگزاری همه‌پرسی پنجم جولای، دادن امکان به مردم برای ابراز نظرشان در مورد معامله انجام اصلاحات در برابر کمک‌های مالی است که به وام‌دهندگان، صندوق بین‌المللی پول و اتحادیه اروپا ارائه شده است. رهبران چپگرای یونان می‌گویند شرایط توافق کمک مالی را قابل قبول نمی‌دانند اما این حق دموکراتیک مردم یونان است که نظرشان را بیان کنند. البته پرسش همه‌پرسی مزبور در سطحی چنان تخصصی است که شاید تنها برای پاسخ‌دهندگان دارای مدرک دانشگاهی در  رشته اقتصاد کلان مفهوم باشد: «آیا توافق پیشنهاد شده که توسط کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین‌المللی پول در جلسه کشورهای حوزه یورو مورخ ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵ ارائه شده و از 2 قسمت تفکیک ناپذیر تشکیل شده، باید پذیرفته شود؟» اولین سند «اصلاحات برای اتمام برنامه فعلی و فراتر از آن» و سند دوم «تحلیل اولیه پایداری بدهی» نام دارد. همچنین این ظن پدید آمده که رای‌دهندگان به سمت و سوی مورد نظر دولت سوق داده می‌شوند، زیرا گزینه «خیر» که به رد کمک مالی منجر می‌شود در بالای گزینه «آری» قرار گرفته است.

پیامدهای خروج یونان از اتحادیه اروپا

اگر یونان از حوزه مالی یورو خارج شود این امر می‌تواند به معنای بحران مالی جدیدی باشد. با قطع کمک‌های مالی اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول، این کشور توانایی بازپرداخت بدهی خود را نخواهد داشت. کارشناسان معتقدند در این صورت یونان مجبور خواهد بود به واحد پول خود بازگردد. این واحد پولی ارزشی کمتر از یورو خواهد داشت و در نتیجه به معنای کاهش سطح زندگی یونانیان خواهد بود. در مقابل این امر صادرات یونان را ارزان‌تر می‌کند و می‌تواند به رونق گردشگری در این کشور منجر شود، امری که به اقتصاد این کشور کمک خواهد کرد.

به شکل کلی‌تر می‌توان گفت بازارهای مالی تحت تاثیر خروج یونان از حوزه یورو قرار خواهند گرفت، زیرا این امر نشان می‌دهد عضویت در حوزه یورو غیرقابل بازگشت و دائمی نیست. همچنین سرمایه‌گذاران ممکن است سرمایه‌شان را از سایر کشورهای آسیب‌پذیر حوزه یورو همچون پرتغال خارج کنند. در عین حال احتمال تکرار خروج یونان از حوزه یورو در کشورهای دیگر جای بحث دارد. نهادهای مالی و اروپایی مدت‌هاست خروج یونان را از حوزه یورو محتمل می‌دانند و به این ترتیب سرمایه‌گذاران خود را برای پیشگیری از سناریوی خروج سایر کشورها از حوزه یورو آماده کرده‌اند.

****************************************************

روزنامه جام جم *******

پاسخ به برخی سیاه‌نمایی‌ها /  داوود نعمتی انارکی

با بیش از صدها ساعت اطلاع‌رسانی درباره روند مذاکرات هسته‌ای، یکی از پرکارترین موضوعات کاری در رسانه ملی در سال‌های اخیر رقم خورده است، اما سریال شایعه‌سازی‌ها و جنجال‌آفرینی‌های معدودی از سایت‌ها و پایگاه‌ها علیه پوشش خبری رسانه ملی هر روز شکل جدیدی به خود می‌گیرد.

واقعیت آن است که عملکرد صداوسیما در پوشش خبری مذاکرات هسته‌ای که در این مدت با ارزیابی و تحلیل‌های فراوان همراه بوده است، ظاهرا به کام عده‌ای معدود خوش نیامده است و با شایعه‌پردازی و دروغ‌پراکنی در فضای رسانه‌ای و علی‌الخصوص مجازی تلاش می‌کنند کارنامه رسانه را در پوشش خبری و برنامه‌ای مذاکرات هسته‌ای تحت‌الشعاع قرار دهند.

 

اطلاع‌رسانی دقیق، بموقع و درست رسانه ملی در جریان مذاکرات هسته‌ای به گونه‌ای است که کمتر کسی را در کشور می‌توان یافت که اخبار این اتفاق مهم را خارج از توجه به قاب تلویزیون و یا گوش سپردن به بلندگوی رادیو، دنبال کند. این امر بدون شک حاصل یک تلاش تیمی و منسجم و شبانه‌روزی برای انعکاس رویدادهای هسته‌ای در دوره‌های مختلف است و این ماموریت نیز در حال حاضر از پوشش زنده و مستقیم اخبار مذاکرات و توافق‌نامه ژنو گرفته تا ارسال لحظه به لحظه اتفاقات، اظهارنظرها، مصاحبه‌ها و حاشیه‌های مذاکرات هسته‌ای که در روز‌های کنونی در هتل کوبورگ در لوزان سوئیس درحال انجام است، ادامه دارد.

 

حضور خبرنگاران رسانه‌ملی در محل مذاکرات در هرجای جهان و همراهی با تیم مذاکره‌کننده و دسترسی بهتر آنان به مسئولان در پوشش خبری، باعث شده تا اکنون که مذاکرات به نقطه پایانی خود نزدیک می‌شود، عملکرد رسانه‌ملی نمره‌ای قابل قبول از مخاطبان دریافت کند. این نمره قابل قبول در تماس‌های بسیاری از مردم با روابط عمومی رسانه ملی مشهود است. آمارهای موجود نشان می‌دهد درخصوص مذاکرات نهایی که در وین در حال برگزاری است، بیش از 2500 عنوان خبر مکتوب، گزارش خبری تلویزیونی، ارتباط مستقیم تلویزیونی و رادیویی، گفت‌وگوی خبری و تحلیل از شبکه‌های مختلف صداوسیما پخش شده‌است. همچنین با توجه به حضور خبرنگاران صداوسیما در تمام مراحل مذاکرات و استفاده رسانه‌ملی از فناوری‌های نوین ارتباطی، امکان ارتباط مستقیم تصویری در اغلب مواقع برای برنامه‌های خبری پوشش‌دهنده مذاکرات فراهم شده است که در این مدت بیش از 290 ارتباط زنده تلویزیونی با بخش‌های خبری سیما برقرار شده که حدود 2000 دقیقه را به خود اختصاص داده است.

 برنامه‌های تحلیلی و گفت‌وگومحور نیز در این دوره زمانی به فراخور موضوع، برنامه‌های خود را به این مساله اختصاص داده و با دعوت از کارشناسان، مسئولان و متولیان مسائل هسته‌ای، زوایای مختلف این موضوع را برای مخاطبان تشریح کرده‌اند. در کنار این میزان اطلاع‌رسانی مستقیم، رسانه ملی با ایجاد فرصت برای گروه‌ها و افراد منتقد به مذاکرات و موافقان این اتفاق، توانسته است بستر لازم را برای نقد و بررسی این حرکت پیش روی مخاطبانش فرآهم آورد که مناظره‌های موافقان و مخالفان در ویژه برنامه‌هایی نظیر تیتر شب در شبکه خبر و دیگر برنامه‌های گفت‌وگو محور از جمله نگاه یک، گفت‌وگوی ویژه خبری و... از این دست است . همچنین این رسانه در ایجاد فرصت‌هایی برای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، ده‌ها برنامه تولید و پخش کرد که از این میان می‌توان به برنامه نگاه یک و برنامه‌های گفت‌وگو محور دیگری همچون هفت روز، متن و حاشیه، سپهر سیاست و... اشاره کرد .

 یکی دیگر از اقدامات رسانه‌ملی در پوشش اخبار مذاکرات را می‌توان به عملکرد شبکه خبر مربوط دانست؛ شبکه‌ای که در طول دوران مذاکرات به فراخور حال و سیاست‌های رسانه‌ای موجود، برنامه‌های عادی خود را به سبک همه شبکه‌های جهانی قطع کرد و ساعت‌ها برنامه زنده را درباره مذاکرات و توافق‌های صورت‌گرفته نشان داد .

 رسانه ملی به عنوان یکی از حامیان اصلی مذاکره‌کنندگان هسته‌ای تلاش می‌کند با ارائه تحلیل‌های مختلف و برگزاری مناظره بین موافقان و مخالفان توافق، زمینه لازم را برای تصمیم‌گیری مناسب و درست فراهم کند. بنابراین پذیرفتنی نیست که برخی‌ها با کوبیدن بر طبل منافع ملی، رویکرد صداوسیما را رویکردی متفاوت از منافع ملی مطرح کنند یا پوشش خبری آن‌ را پوششی جهت‌دار بیان می‌کنند. ظاهرا افرادی که صداوسیما را به سیاه‌نمایی درخصوص مذاکرات هسته‌ای متهم می‌کنند یا معتقدند که رسانه ملی فرزندان انقلاب را تخریب می‌کنند سعی در القاء این موضوع دارند که رسانه ملی به تیم مذاکره‌کننده بی‌اعتماد است در حالی که به جرات می‌توان گفت آنچه رسانه ملی در طول مذاکرات تهیه و پخش کرده در مسیر تقویت تیم مذاکره‌کننده و اعتماد نسبت به آنها بوده است.

 در پایان بر این نکته تاکید می‌شود که سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، همچون گذشته و در راستای منویات مقام معظم رهبری، وظیفه خود می‌داند که از تیم مذاکره‌کننده حمایت کرده و این روند را با ارائه اخبار مذاکرات و از زوایای مختلف با قوت بیشتر ادامه دهد.

******************************************************

 روزنامه شرق**

پایان خوش هسته‌ای/جاوید قربان‌اوغلی

ترافیک سنگین رفت‌وآمد وزرای خارجه کشورهای ١+٥، فدریکو موگرینی، یوکیو آمانو و دیگر دست‌اندکاران مذاکرات هسته‌ای در ٢٠ ماه گذشته به هتل کوبورگ وین، از پایان مذاکرات هسته‌ای حکایت می‌کند. در کنار مذاکرات فشرده‌ای که برای برداشتن آخرین اختلاف نظرات و موانع توافق جامع در وین در جریان است، سفر یوکیو آمانو به تهران را می‌توان حلقه آخر سناریویی دانست که هدف آن، عبور از همه موانع و برآمدن دود سفید توافق جامع بین مذاکره‌کنندگان است.

سخنان مقام معظم رهبری در بین کارگزاران نظام درباره سیر و سابقه مذاکرات هسته‌ای، ترسیم مجدد خطوط قرمز مذاکرات و توافق و تأکید قاطع ایشان بر اینکه «ما دنبال توافقیم. اگر کسی بگوید که در مسئولان جمهوری اسلامی کسی هست که توافق را نمی‌خواهد، خلاف گفته... . بنده، دولت، مجلس، قوه‌قضائیه، دستگاه‌های گوناگون امنیتی، نظامی و... - همه در این جهت متّفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد» با توجه به اشراف ایشان بر مذاکرات را می‌توان شاهد دیگری بر حصول توافق عزتمندانه‌ای دانست که تضمین‌کننده منافع کشور خواهد بود. شاید بتوان تعبیر رهبری در مثال شیرجه و دایو را بهترین پاسخ برای منتقدان و دلواپسان دانست که از زمان کلیدخوردن دور جدید مذاکرات هسته‌ای از هیچ تخریبی در روند مذاکره و مشو��‌کردن چهره مذاکره‌کنندگان فروگذار نکردند. باید به مذاکره‌کنندگان دست‌مریزاد گفت که در چنین فضای داخلی، با غیرت ملی و منطق قدرتمند ‌رودر‌رو و پنجه‌درپنجه بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان، منافع ملی را پاس داشتند. باور کنیم همین اندک (البته در چشم دلواپسان)، دستاورد بزرگی است که باید آن را قدر دانست. کسانی که با ادبیات و سازوکار بین‌المللی، اندک آشنایی دارند، از دشواری مذاکرات ٢٠ ماه گذشته آگاه هستند. شش قطع‌نامه شورای‌امنیت تحت فصل هفتم بر پرونده هسته‌ای ایران سنجاق شده و تحریم‌های گوناگون، همه ارکان کشور در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، تجاری، مالی، پولی، گمرگی و... . قس علیهذا را درگیر کرده، تا جایی‌که یک کشور درجه‌سه جهان نیز به خاطر پایبندی به مقررات بین‌المللی، اجازه یا اراده کار با کشورمان را ندارد.

در این شرایط، مدیریت مذاکرات و رهاکردن کشور از این شرایط، به‌غایت دشوار است. کسب قله‌های رفیع اقتدار و تأمین منافع ملی که هدف غایی سیاست است، زمانی از میان آتش و خون و ایستادگی، فداکاری و رادمردی در میادین نبرد تأمین می‌شود و زمانی دیگر با انداختن پنجه‌درپنجه قدرت‌های بزرگ با بهره‌گیری از عقلانیت و قدرت منطق و البته با پشتیبانی ملی. عیار تعهد و غیرت ملی در کارزارهای بین‌المللی نه در پافشاری غیرمنطقی بر اصول انتزاعی خودساخته و خطابه‌خوانی که بهره‌گیری از مردان کارآزموده سیاست و قدرت منطق و چانه‌زنی آنان در این عرصه‌هاست.

قبلا در جایی نوشته‌ام در تاریخ معاصر ایران کارزارهای دیپلماتیکی، مانند مذاکرات قوام‌السلطنه با استالین و دفع شر فرقه دموکرات از بخش مهمی از کشور، دفاع قهرمانانه دکتر محمد مصدق در دیوان داوری بین‌المللی و استیفای حقوق ملت در حاکمیت بر منابع نفت، در مقابل بریتانیای کبیر و مذاکرات سرنوشت‌ساز دکتر ولایتی و تیم همراه او (ازجمله دکتر ظریف) پس از پذیرش قطع‌نامه ٥٩٨، از برگ‌های زرین تاریخ کشورمان است که باید در کتب درسی به فرزندان این کشور آموخت تا قدر مردان بزرگ این سرزمین کهن را بدانند. بی هیچ مبالغه‌ای، می‌توان پرونده هسته‌ای کشور را در زمره همین موارد برشمرد. پرونده‌ای که به تصدیق قدرت‌های بزرگ جهان، مهم‌ترین چالش آن در عرصه بین‌المللی است؛ تا جایی که وزیر خارجه قدرتمندترین کشور جهان با پای شکسته و عصای زیر بغل برای حل‌وفصل آن برای مدتی طولانی در خارج از سرزمین ملی خود خیمه زده است و با وزیر خارجه کشورمان مذاکره می‌کند. نمی‌خواهم با خوشبینی افراط‌گونه، از حصول توافق جامع در وقت اضافه که به‌سرعت در حال پایان است، سخن بگویم، اما چنان‌که پیش‌تر گفته شد، براساس همه شواهد موجود، کارزار دیپلماتیکی که پس از روی‌کارآمدن دولت تدبیر و امید، در شهریور ٩٢ و در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کلید خورد، پس از گذشت قریب به دو سال، به خط پایانی خود نزدیک شده و ملت بزرگ ایران باید خود را برای جشن پیروزی دیپلماتیک در مهم‌ترین رویارویی بین‌المللی آماده کند. این مسئله آن‌قدر روشن است که ارگان و سخنگوی دلواپسان نیز دو روز پس از اين پیش‌بینی که با قاطعیت و به‌یقین می‌توان گفت هیچ توافقی در پیش نخواهد بود و باز هم مانند ١٢ سال گذشته، مذاکرات در مرحله پایانی خود با شکست روبه‌رو می‌شود، تغییر موضع دارد. این روزنامه از ناامیدی حریف در تحمیل یک توافق ‌هسته‌ای بد به کشورمان سخن گفته و تیم مذاکره‌کننده را به هوشیاری از خطای خطرناک فراخوانده است. طرفه آنکه مخاطب این توصیه کسانی هستند که مقام‌معظم‌رهبری به صریح‌ترین شکل ممکن آنان را با صفاتی همچون « امن، غیور، شجاع، متدین و دارای غیرت ملی» توصیف کردند. آگاه باشیم ایران عزیز ما، پیروز میدان «جنگ اراده‌ها»ست و مذاکره‌کنندگان ما با توانمندی حرفه‌ای با حفظ همه خطوط قرمز، در حال عبوردادن کشور از تونل وحشت اجماع بین‌المللی، قطع‌نامه‌های شورای امنیت و تحریم‌های ظالمانه هستند. آنان می‌خواهند براساس استراتژی تعامل سازنده، افق‌های روشنی در عرصه بسیار پیچیده منطقه و جهان فراروی کشور قرار دهند.

 ******************************************************
هفته نامه پرتوی سخن**

عزم رهبر انقلاب بر نجات دولت از دام «توافق بد»/ حميد رسايي

بيانات مقام معظم رهبري در هفته گذشته را شايد بتوان يكي از مهم‌ترين سخنراني‌هاي تاريخي ايشان دانست. از روزي كه اين بيانات در جمع كارگزاران جمهوري اسلامي ايراد شده، تحليل‌ها و برداشت‌هاي مختلفي از آن در فضاي رسانه‌اي داخلي و خارجي و شبكه‌هاي مجازي بازتاب داشته است. اين تحليل اما كمي متفاوت و البته صريح و بر اساس برداشتي است كه از مجموع بيانات معظم له در دور جديد مذاكرات مي توان داشت. به نظر مي‌رسد بيانات امام خامنه‌اي در ديدار اخير، حكايت از طراحي خاص ايشان براي عبور دادن دولت يازدهم از يكي از مهم‌ترين پيچ‌هاي تاريخي انقلاب اسلامي در مواجه با جريان استكبار دارد.

تحليل نگارنده بر اين است كه رهبر معظم انقلاب در آستانه توافق جامع هسته‌اي كه طبق زمان‌بندي از قبل اعلام شده، در هفته جاري(10 تير) بايد حاصل شود، از آن‌جا كه دستيابي به يك «توافق خوب» را به دليل ماهيت استكباري طرف مقابل و روندي كه دولت يازدهم در دو سال اخير، مذاكرات را بر اساس آن پيش برده است، غير قابل تحقق مي‌بينند؛ در حال مديريت صحنه براي قرار نگرفتن دولت يازدهم در دام «توافق بد» است. خصوصا كه در روزهاي اخير از طريق تريبون‌هاي رسمي، تحريم‌ها آن‌چنان بزرگ نمايي مي‌شوند كه حتي تأثير آن‌ها به آب خوردن مردم و ازدواج كردن جوانان و مسأله محيط زيست نيز كشيده مي‌شود و همين روحيه مي‌تواند طرف مقابل را براي تحميل يك توافق بد تحريك كند. پيش از اين نيز چند بار زمزمه «هر توافقي بهتر از عدم توافق است» از سوي اركان دولت محترم در قالب كمپيني كه به اسم سينماگران اما در حقيقت توسط وزارت امور خارجه تشكيل شده بود، شنيده شد يا در مصاحبه آقاي ظريف با راديوي ملي آمريكا وي صراحتا گفت: «اگر هر نوع توافق را با عدم توافق قياس كنيد، بايد بگويم آشكار است كه حصول يك توافق بسيار بهتر است!»

آن چه از بيانات رسا و شفاف رهبري انقلاب برداشت مي‌شود، اين است كه امام خامنه‌اي با هوشمندي خاص براي مديريت صحنه موجود، با يك سخنراني خود هر يك از عناصر تاثيرگذار در تحقق اين معادله را در مسيري قرار مي‌دهد كه در جمع بندي عملياتي و نهايي، خروجي رفتار آن‌ها به نفع ملت ايران و در نگاه كلي‌تر به نفع جريان ضد سلطه قرار گيرد. در حقيقت اين‌كه توافق جامع به چه پاياني ختم شود، بستگي به رفتار اين پنج دسته از تأثيرگذارن دارد: تيم مذاكره كننده ايراني، محتوا و متن مذاكرات و توافقات حاصل شده، منتقدان روند فعلي مذاكرات(نه اصل مذاكره)، توده‌هاي عمومي مردم و جامعه، طرف مقابل مذاكره بخصوص طرف آمريكايي.

دسته اول – تيم مذاكره كننده ايراني

امام خامنه‌اي هر چند از ابتداي دور جديد مذاكرات هسته‌اي اعلام كرده‌اند كه به اين مذاكرات خوشبين نيستند، اما همواره تيم مذاكره كننده را مورد حمايت قرار داده‌اند. البته همان طور كه خود نيز چندين بار بيان داشته‌اند، عملكرد اين تيم خالي از اشكال نيست، آن‌ها معصوم نيستند بر همين اساس هم ايشان خود، چندين بار رفتار تيم مذاكره كننده را مورد نقد جدي قرار داده‌اند.

اولين حمايت مقام معظم رهبري از تيم مذاكره كننده به بيست روز قبل از عقد توافقنامه ژنو باز مي‌گردد كه معظم له تيم مذاكره كننده را مأموران جمهوري اسلامي و بچه‌هاي انقلاب معرفي مي‌كنند كه نبايد در حين انجام وظيفه مورد توهين و تضعيف قرار بگيرند و سازشكار معرفي شوند. بعد از آن نيز در ماه مبارك سال قبل، تيم مذاكره كننده را مجموعه‌اي معرفي مي‌كنند كه با جديت در حال عمل است و زير بار حرف زور نمي رود. در آخرين مورد نيز در هفته گذشته و در آستانه توافق جامع هسته اي، رهبر انقلاب تيم مذاكره كننده را امين، غيور، شجاع و متدين معرفي مي كنند. اين حمايت‌ها در حالي است كه رهبر معظم انقلاب، در تمام اين مواقع در كنار حمايت از تيم مذاكره كننده، به جريان منتقد اين شيوه از مذاكرات هم رسميت داده‌اند و البته همان طور كه اشاره شد، خود تاكنون چندين بار برخي از رفتارهاي تيم مذاكره كننده را مورد نقد قرار داد است. سوال اين است كه چگونه مي‌توان اين رفتار رهبر معظم انقلاب را تحليل كرد؟

اولا - سيره مقام معظم رهبري همواره بر حمايت از مسوولان اجرايي و دولت مستقر، استوار بوده است. ايشان خود بارها تاكيد كرده‌اند كه بر اساس عقل و سيره حضرت امام(ره) حمايت از دولت‌ها را وظيفه خود مي‌دانند و البته اين حمايت را هرگز مطلق يا به تعبيري چك سفيد امضا ندانسته‌اند بلكه تاكيد كرده‌اند كه حمايت ايشان از دولت‌ها بر پايه دوري و نزديكي آن‌ها نسبت به آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و حضرت امام(ره) استوار است. براي همين سال 87 در دولت نهم بعد از اين‌كه دولت وقت را دولت كار، منطبق بر گفتمان امام و انقلاب، استكبارستيز، احياكننده عزت ملي، با جرأت در تحول خواهي، مدافع استقلال در موضوع هسته اي، دولتي مردمي و مقابله كننده با غربزدگي در مديريت كشور معرفي كردند، تاكيد داشتند: «اگر چنان چه اين خصوصيات را در مجموعه‌ دولت كنوني قدرداني نكنيم و تشكر نكنيم، طبعاً خدا را خوش نمي‌آيد... و من به خاطر همين خصوصيات، از دولت حمايت مي‌كنم. البته حمايت از دولت، مخصوص اين دولت نيست؛ بنده هميشه از دولت‌ها حمايت كرده‌ام؛ امام(ره) هم در هر برهه‌اي، از دولت‌ها و رؤساي قوه‌ مجريه و مسوولين دولتي حمايت مي كردند. چون عمده‌ بار اداره‌ مديريت كشور بر عهده‌ قوه‌ مجريه است و نظام بايد از قوه‌ مجريه، از رئيس‌ جمهور، از مسوولين و از وزرا حمايت كند. امام هم حمايت مي‌كردند؛ بنده هم در دوره‌هاي گذشته هميشه حمايت مي‌كردم. منتها خب، اين خصوصياتي كه(در اين دولت هست و) عرض كرديم، موجب مي‌شود كه انسان گرم‌تر حمايت كند و در اين قدرداني و حمايت، دلگرم‌تر اقدام كند.»

ثانيا - اگر بيانات دو سال اخير رهبر معظم انقلاب را مرور كنيد، پي خواهيد برد كه ايشان همواره از تيم مذاكره كننده حمايت كرده‌اند اما هرگز محتواي مذاكرات دو سال اخير را مورد حمايت قرار نداده‌اند بلكه تاكنون چندين بار اعلام كرده كه به نتيجه اين مذاكرات و توافقاتي كه اعلام مي‌شود، خوشبين نيستند. براي همين علي رغم اين‌كه دولت محترم، توافقنامه ژنو يا توافقنامه لوزان سوئيس را پيروزي بزرگ ناميد اما رهبر انقلاب در تاييد آن‌ها يك كلمه هم سخن نگفت بلكه با اين تعبير كه «كليد حل مشكلات در ژنو و لوزان و نيويورك(مكان توافق نهايي) نيست بلكه در داخل كشور است» به نقد و نفي آن‌ها پرداخت.

ثالثا – همان طور كه اشاره شد، رهبر معظم انقلاب در كنار اين تعاريف از تيم مذاكره كننده، انتقادهايي را نيز مطرح كرده‌اند تا مذاكره كنندكان در دام «تغيير دستگاه محاسباتي توسط دشمن» كه ماه رمضان گذشته در جمع مسوولان نظام هشدار آن را دادند، قرار نگيرند. اين نكته زماني اهميت پيدا مي‌كند كه بدانيم اين انتقادات در باره عملكرد تيم قبلي هسته‌اي – حداقل به صورت علني – هرگز ديده نشد.

ايشان در ديدار آقاي ظريف و سفرا و كارداران وزارت خارجه در تاريخ 22/5/93 فرمودند: مذاكرات بر خلاف تصور برخي‌ها به هيچ چيز كمك نكرد بلكه لحن آمريكايي‌ها تندتر و اهانت آميزتر و توقعات آن‌ها طلبكارانه‌تر شد/ تحريم‌ها بعد از اين مذاكرات بيش‌تر هم شد البته مي گويند اين تحريم‌ها جديد نيست اما در واقع جديد است و مذاكره در زمينه تحريم هم فايده نداشت/ رابطه و مذاكره با آمريكا هيچ نفعي ندارد بلكه ضرر هم دارد. برخي فكر مي‌كردند اگر با آمريكا دور يك ميز بنشينيم، بسياري از مشكلات حل مي‌شود. البته ما مي‌دانستيم اين طور نيست اما قضاياي يك سال اخير(بعد از توافق ژنو) براي بار چندم اين واقعيت را اثبات كرد.

رهبر انقلاب همچنين در ديدار با مردم قم فرمودند: اگر چشم ما به دست دشمن باشد كه اگر اين كار را نكردي، تحريم باقي مي‌ماند، فايده‌اي ندارد، كما اين‌كه آمريكايي‌ها با وقاحت مي‌گويند اگر ايران در قضيه هسته‌اي كوتاه هم بيايد، تحريم‌ها باقي مي‌ماند... نبايد دل را به نقطه‌هاي خيالي سپرد. امام خامنه‌اي در ارديبهشت ماه سال گذشته نيز در زمان بازديد از دستآوردهاي هوافضاي سپاه فرمودند: نبايد نيازمندي‌هاي كشور و برخي مسائل همچون تحريم‌ها به مذاكرات گره زده شود بلكه موضوع تحريم‌ها بايد از طريق ديگري حل شود.

رابعا - با وجود اين انتقادات كه موارد آن بيش از اين است اما در آستانه توافق جامع هسته اي، حمايت ويژه و خاص رهبر انقلاب علاوه بر آن‌كه بر يك اصل كلي و هميشگي استوار است(همان طور كه در خصوص دولت‌ها و تيم مذاكره كننده قبلي اشاره شد) به دلايل مهم ذيل قابل تفسير است:

1. دشمن همواره از محيط شكاف بهره مي‌برد و در چنين محيطي به حيات خود ادامه مي‌دهد. با وجود انتقادات بجا و به حق و كارشناسانه از عملكرد تيم فعلي هسته اي، اما تيم مذاكره كننده در جايگاهي قرار گرفته كه نبايد احساس كند پشتش خالي است و چاره‌اي جز توافق حتي «توافق بد» ندارد. بنابر اين حمايت از تيم مذاكره كننده و فراهم آوردن محيطي امن براي آن‌ها اقدام درخور مديريتي است تا وظيفه خود را به نحو احسن به سرانجام برسانند.

2. فشار روي تيم مذاكره كننده و دولت زياد است. اين فشار هم به محيط مذاكره با زورگويان عالم برمي گردد و هم به افكار عمومي داخلي به ويژه كه متاسفانه دولت يازدهم با عملكردش، وضعيت اقتصاد داخلي را به نتيجه مذاكرات گره زده است. اين فشار ممكن است تيم مذاكره كننده را در اين لحظات حساس به سمت تحقق شعار «هر توافقي بهتر از عدم توافق است» كه در سر مي‌پروراند، سوق بدهد. بنابر اين رهبر معظم انقلاب به دنبال ايجاد محيطي أمن براي دولت و تيم مذاكره كننده است تا به آن‌ها نشان دهد كه مي‌توانند به جاي تكيه بر ميز مذاكره، بر اعتماد داخلي تكيه بزنند كه مبتني بر رفتار شجاعانه و غيورانه و مبتني بر امانتداري از حقوق مردم و ولايتمداري آن‌ها در حفاظت از خطوط قرمز است.

3. اين مواجهه رهبر انقلاب را مي‌توان در قالب يك مواجهه مديريتي و تربيتي هم ديد. در حقيقت رهبر معظم انقلاب مانند پدري رفتار مي‌كنند كه فرزند خود را در يك مخاطره سنگين و خطر انجام تخلف از يك چارچوب كه رعايت آن لازم است مي‌بيند و اين پدر به جاي اين‌كه به فرزند خود بگويد اين تخلف را نكن، مي‌گويد: فرزند من اين گونه رفتار نمي‌كند. قطعا اثر مديريتي و تربيتي اين ادبيات، بسيار بيش‌تر از آن است كه اين پدر، مطالبات خود را به شكل صريح و آمرانه از اين فرزند مطرح كند، خصوصا فرزندي كه زير بار فشار قرار دارد و نشانه‌هاي عدم تحمل اين فشار در چهره يا زبان او ديده مي‌شود.

اين نمونه رفتار مديريتي و تربيتي در دولت قبل هم سابقه داشته است، وقتي كه رئيس دولت قبل، در مواجهه با عدم تغيير وزير اطلاعات وقت، چند روزي محل كار خود را ترك و در خانه مستقر شده بود؛ رهبر معظم انقلاب چند روز بعد از خانه نشيني احمدي‌نژاد در ديدار با مردم استان فارس فرمودند: «مي دانند كه دولت مشغول تلاش و فعاليت و خدمت است... مسوولين دولتي هم حقاً و انصافاً دارند تلاش مي‌كنند؛ هم اعضاي دولت، هم بخصوص خود رئيس جمهور. اين‌ها شب و روز ندارند؛ من مي‌بينم، من از نزديك شاهدم. اين‌ها دائم مشغول كارند، مشغول خدمت و تلاشند.» در حقيقت اين جملات امام خامنه‌اي اگر چه ظاهري "إخباري" داشت اما در حقيقت از ماهيت "انشايي" خطاب به رئيس جمهور وقت برخوردار بود به معناي اين‌كه رئيس جمهور پر تلاش بايد به كار خود برگردد.

دسته دوم – منتقدان روند مذاكرات

دومين عاملي كه در خصوص حصول توافق خوب يا بد تيم مذاكره كننده موثر است، نقش منتقدان تيم مذاكره كننده يا همان جرياني است كه بعد از ديدن نتايج سوء توافقنامه ژنو، به جريان دلواپسان مشهور شدند. در اين باره بايد گفت:

اولا – همان طور كه رهبر معظم انقلاب تاكنون چندبار تأكيد كرده‌اند، هيچ جريان سياسي و هيچ جايگاه قانوني در داخل جمهوري اسلامي، مخالف توافق خوب نيست. حتي هيچ كس مخالف مذاكره براي حل و فصل مناقشه هسته‌اي هم نيست. كما اين‌كه اصل مذاكره با طرف‌هاي غربي به مدت دوازده سال است كه در بين ما و غربي‌ها وجود دارد. آن چه مورد انتقاد برخي از نخبگان ديني و سياسي، نمايندگان مجلس، ائمه جمعه، تشكل‌هاي دانشجويي و حوزوي است، انتقاد به اين شيوه از مذاكره در دو سال اخير است كه داده‌ها با ستانده‌هاي آن برابر نيست، نه انتقاد از اصل مذاكره.

ثانيا – مهم‌ترين اشكال منتقدان اين است كه با اين روش از مذاكره و بر اساس متن توافقنامه ژنو و لوزان، تحريم‌ها باقي مي‌ماند در حالي پيشرفت هسته‌اي كشور متوقف مي‌شود و اين همان نكته‌اي كه مقامات آمريكايي با افتخار از آن ياد مي‌كنند كه در طول هشت سال گذشته ما با ايران مذاكره مي‌كرديم ولي ايراني‌ها در حال پيشرفت هسته‌اي هم بودند اما بعد از توافق ژنو، ما با ايراني‌ها مذاكره مي‌كنيم اما ديگر پيشرفتي در كار نيست و اين يكي از مهم‌ترين توفيقات آمريكايي‌ها در اين دور از مذاكرات است. اين همان نكته‌اي است كه در بيانات هفته گذشته رهبر معظم انقلاب به شكل ظريفي به آن اشاره شد: «در هماوردي‌هاي جهاني، منطقِ هماورديِ جهاني ايجاب مي‌كند كه ما دو ميدان را مورد نظر داشته باشيم. يك ميدان ميدان واقعيّت و عمل است؛ كه اين ميدان ميدان اصلى است. در ميدان واقعيّت و در ميدان عمل، مسوولي كه دنبال فعّاليّت است، دارايي‌هايي را در ميدان عمل ايجاد مي‌كند، توليد مي‌كند؛ اين يك ميدان. يك ميدان ميدان ديپلماسي و سياست است كه دارايي‌ها را در اين ميدان ديپلماسي و سياست و مذاكره، تبديل مي‌كند به امتياز براي كشور، تبديل مي‌كند به منفعت ملّي. اگر در آن ميدانِ اوّل دست انسان خالي باشد، در ميدان دوّم كاري از انسان ساخته نيست؛ بايد در ميدان اوّل - يعني ميدان عمل، ميدان واقعيّت، روي زمين - دستاورد داشته باشد، دارايي داشته باشد.

ما آن روزي كه وارد اين مذاكرات شديم، دستاورد قابل قبول و مهمّي داشتيم؛ احساس كرديم با دست قوي داريم وارد مي‌شويم. دستاورد آن روز ما از جمله اين بود كه ما توانسته بوديم درحالي‌كه همه‌ قدرت‌هاي هسته‌اي دنيا امتناع كردند كه به ما سوخت بيست درصد را براي مركز [تحقيقاتي‌] تهران بدهند - كه احتياج به داروهاي هسته‌اي داشتيم - ما خودمان توانستيم در شرايط تحريم، سوخت بيست درصد را توليد كنيم، [بعد] اين سوخت بيست درصد را تبديل كنيم به صفحه‌ سوخت و از آن استفاده كنيم. طرف مقابل مات شد!»

ثالثا - جريان منتقدان همواره از سوي رهبر معظم انقلاب در كنار دعوت به رعايت انصاف، به عنوان يك جريان موجه و دلسوز به رسميت شناخته شده است و حتي تاكنون چندبار به دولت محترم تاكيد شده است كه در ادبيات خود با منتقدان تجديد نظر كند و از شرح صدر بيش‌تري برخوردار شود. حتي به رئيس دولت يازدهم تأكيد كرده‌اند كه با منتقدان به گفت وگو بنشيند و به انتقادات آن‌ها پاسخ دهد يا منتقدان خود را قانع كند. در سخنان اخير معظم له نيز بعد از بيان تذكري به منتقدان، بلافاصله تأكيد مي‌كنند كه نمي‌خواهند جلوي نقد گرفته شود بلكه مايلند انتقادات ادامه پيدا كند. اين نشان مي‌دهد از نظر رهبري معظم انقلاب، اشكالات منتقدين به روند مذاكرات فعلي هسته اي، شنيدني و قابل تأمل است.

رابعا- علي رغم لحن حمايت گونه امام خامنه‌اي از منتقدان روند فعلي مذاكرات هسته اي، اگر چه ايشان بر استمرار انتقادها تاكيد كردند و آن را لازم و كمك كننده دانستند اما نمي‌توان انكار كرد كه اين بار ادبيات رهبر انقلاب حكايت از لزوم مراقبت بيش‌تر منتقدان در برخورد با رفتارهاي تيم هسته‌اي در اين مقطع تاريخي داشت. تعبير رهبر معظم انقلاب خطاب به منتقدان اين بود كه «انتقاد كردن آسان‌تر از عمل كردن است» البته براي اين‌كه از اين تذكر نيز سوء استفاده اي نشود، بلافاصله تأكيد كردند: «البته اين حرف من مانع از انتقاد نشود. انتقاد بكنيد اما با لحاظ اين نكته كه شايد طرف مقابل برخي از عيوبي كه ما مي‌گوييم را مي‌داند اما ملاحظات يا ضرورت‌هايي آن‌ها را به اين جا كشانده»

به نظر مي‌رسد كه رهبر انقلاب براي كنترل درجه انتقادات كه در موارد معدودي در ماه‌هاي اخير به سمت ادبيات تند رفته، تلاش مي كند تا مسير منتقدين و صورت انتقادات را در مسير معقول و در جهت منافع ملي و كمك به تيم هسته‌اي قرار دهد. به عبارت دقيق‌تر اين تاكيدات رهبري انقلاب از درجه و دُز تخطئه مذاكره كنندگان در ماه‌هاي آينده كه مي‌تواند پر تنش باشد، خواهد كاست.

خامسا – همان طور كه پيش از اين در وجه نام گذاري امسال در يادداشت ديگري نوشتم، متأسفانه مهم‌ترين اقدام دولت براي بهبود وضعيت اقتصاد و امور داخلي، سرمايه گذاري بر مذاكرات هسته‌اي با كشورهاي استكباري بوده است. اين تصميم غلط آقاي روحاني در پيوند اقتصاد كشور به مذاكرات هسته‌اي تا همين امروز هم تبعات پر هزينه‌اي براي اقتصاد كشور ما داشته است كه نمونه‌اي از آن در سقوط بازار بورس و ارزش سهام و سرمايه مردم نمايان شد.

بر اين اساس چنان چه مذاكرات هسته‌اي به نتايج وعده داده شده دولت نرسد - كه اين احتمال با توجه به خوي استكباري طرف مقابل و پافشاري رهبر انقلاب بر خطوط قرمز بعيد نيست - فشار از دو جهت به دولت آقاي روحاني افزايش خواهد يافت. از يك سو منتقداني كه همواره در طول يك سال و نيم گذشته ضمن حمايت از «اصل مذاكره» به «چگونگي مذاكره» دولت يازدهم و امتيازهاي نابرابري كه طرف ايراني داده، انتقاد داشتند و همواره مورد تحقير و توهين دولتي‌ها قرار گرفتند و از سوي ديگر بخشي از جامعه كه به اميد وعده‌هاي دولت تا امروز خود را قانع كرده بودند، اما مي‌بينند كه مهم‌ترين پروژه دولت به نتيجه نرسيد. در صورت تحقق اين فرض و به نتيجه نرسيدن مذاكرات مطابق آن‌چه زياده خواهي‌هاي طرف مقابل مي‌طلبد - كه قابل پيش‌بيني است - اين رهنمود مقام معظم رهبري به مدد دولت مستقر خواهد آمد و جامعه را به آرامش دعوت مي‌كند.

دسته سوم - محتوا و متن توافقات قبلي

سومين عاملي كه در خوب يا بد بودن توافق جامع هسته‌اي نقش تعيين كننده دارد، محتواي توافقات مقدماتي است كه تاكنون از طرف تيم مذاكره كننده پذيرفته شده است. در اين جا چند اصل كلي وجود دارد:

اولا - رهبر انقلاب تاكنون متن مذاكرات را مورد تاييد قرار نداده‌اند، ايشان همان طور كه بارها تأكيد كرده‌اند، در جزئيات توافقات ژنو و لوزان دخالتي نمي‌كنند و فقط با تعيين خطوط قرمز هسته اي، رعايت آن‌ها را از تيم مذاكره كننده مطالبه مي‌كنند. متاسفانه دولت محترم از ابتدا متن مذاكرات و توافقات صورت گرفته را در اختيار مردم و نخبگان قرار نداده است. حتي بعد از توافق لوزان كه آمريكايي‌ها با انتشار فكت شيت خود، ادعاهاي عجيبي در باره آن چه طرف ايراني پذيرفته، مطرح مي‌كردند - و به همين دليل انتقادات زيادي به تيم مذاكره كننده وارد مي‌شد - وقتي رهبر انقلاب در جمع مداحان اهل بيت(ع) از لزوم ارائه جزئيات توافق لوزان و فكت شيت ايراني به مردم و نخبگان سخن گفتند، باز هم دولت محترم حاضر به ارائه اين فكت شيت نشد!

ثانيا – آن چه روشن است اين‌كه تيم مذاكره كننده علي رغم همه هشدارهاي گذشته رهبري معظم انقلاب و دلسوزان كشور، در ژنو و لوزان تعهداتي را پذيرفته كه نبايد مي‌پذيرفت. اين ادعا كاملا از گزارش‌هايي كه تيم مذاكره كننده خود در مجلس شوراي اسلامي و يا در برنامه‌هاي زنده تلويزيوني و در پاسخ به سوالات كارشناسان گفته‌اند، و حتي در بيانات هفته گذشته رهبري مشهود بود، اثبات مي‌شود و قابل انكار نيست. البته قطعا اقداماتي كه نبايد انجام مي‌شد، به عمد و با قصد سوء صورت نگرفته بلكه همان طور كه رهبر معظم انقلاب در ديدار هفته گذشته فرمودند: «ممكن است تيم مذاكره كننده عيوبي را كه ما در انتقاداتمان ذكر مي‌كنيم، مي‌دانند اما به دلايلي به اين نتيجه رسيده‌اند يا ضرورت‌هايي آن‌ها را به آن جا كشانده يا به هر دليل ديگر» كه اين «هر دليل ديگر» مي‌تواند فشار سنگين مذاكرات و مطالبات پي در پي طرف غربي و همچنين نياز دولت به انجام توافق براي اقناع افكار عمومي داخلي باشد اما آن چه مهم است اين‌كه در حال حاضر و در آستانه زمان توافق نهايي احتمالي، نبايد تيم مذاكره كننده را به خاطر كاستي‌هاي توافقات قبلي كه مقدمه توافق جامع بوده‌اند، سرزنش كرد بلكه بايد ظهور و بروز شجاعت، غيرت، امانت داري را در حفظ خطوط قرمز ترسيم شده توسط رهبري از آن‌ها مطالبه كرد.

ثالثا - رهبر معظم انقلاب بعد از توافقنامه لوزان كه برخي از مسوولان كشور پيام تبريك براي ايشان ارسال كردند، ضمن تقبيح اين اقدام(ارسال پيام تبريك) و تأكيد بر اين‌كه مسوولان مي‌گويند ما هنوز هيچ تعهد الزام آوري را نپذيرفته‌ايم، در جمع مداحان اهل بيت با اشاره به رفتار آمريكايي‌ها در انتشار فكت شيت، و آن چه آن‌ها به عنوان تعهدات اعلام مي‌كنند، فرمودند: «اگر بنا باشد كه اين‌ها(آن چه آمريكايي‌ها ادعا مي‌كنند) ملاك عمل باشد، قطعا آن چه آن‌ها(در فكت شيت خود) نوشته‌اند ملاك عمل نخواهد بود.»

رابعا - يكي از نكات مهم در بيانات رهبر معظم انقلاب، اشاره به اين نكته است كه خطوط قرمز براي شخص رئيس جمهور محترم كاملا به صورت مشخص تبيين شده است. در ديدار مشهور با مداحان اهل بيت ايشان مي‌فرمايند: «بنده در جزئيات مذاكرات دخالتي نكرده ام و نمي‌كنم، من مسائل كلان، چارچوب‌هاي مهم و خطوط قرمز را همواره به مسؤولين گفته‌ام، عمدتا به رئيس جمهور محترم كه با ايشان جلسات مرتب داريم و در موارد معدودي هم به وزير خارجه خطوط قرمز را گفته‌ايم.» اين نكته از آن جهت قابل تأمل است كه فراموش نكرده ايم كه پرونده هسته‌اي با اصرار آقاي روحاني از شوراي عالي امنيت ملي خارج و به وزارت امور خارجه با قبول همه مسووليت سپرده شد.

خامسا - برخي از خطوط قرمزي كه صراحتا در بيانات رهبري ذكر شده‌اند و بر اساس تاكيد ايشان به هيچ وجه در جلسات خصوصي هم نقض نشده يا تغيير نيافته است، عبارتند از: مذاكره به آمريكا فقط در موضوع هسته‌اي است نه مسائل ديگر يا مسائل منطقه/ لغو كليه تحريم‌هاي شوراي امنيت، دولت يا كنگره آمريكا و اتحاديه اروپا به طور كامل و يكپارچه در خصوص مسائل مالي، بانكي و نفتي بايد در همان روز امضاي توافق صورت بگيرد و به هيچ وجه منوط به اجراي تعهدات ايران نيست/ هيچ شيوه نظارتي غير متعارف پذيرفته نمي‌شود/ حق ندارند از مراكز نظامي و مسوولان و دانشمندان ما بازديد و بازجويي كنند/ به هيچ وجه محدوديت‌هاي ده يا پانزده ساله يا بيش‌تر در دانش هسته‌اي پذيرفته نمي‌شود/ هيچ محدوديتي زماني براي تحقيق و توسعه و ساخت و ساز پذيرفته نيست/ موكول كردن هر اقدامي به گزارش آژانس پذيرفته نيست.

اين‌ها خطوط قرمزي است كه تيم مذاكره كننده بايد تدين، شجاعت، غيوري و امانتداري خود را با حفظ آن‌ها به همگان نشان دهند.

دسته چهارم – توده‌هاي عمومي جامعه و مردم

عامل چهارمي كه مي‌تواند در تحقق يك توافق خوب يا بد مؤثر باشد، نقش بدنه عمومي جامعه در پذيرش يا عدم پذيرش هر يك از دو شكل توافق است. رهبر معظم انقلاب از اولين روزي كه دور جديد مذاكرات در دولت يازدهم آغاز شده، بر نقش مردم و لزوم پيگيري افكار عمومي تاكيد داشتند. در سال 92 دو هفته قبل از امضاي توافقنامه ژنو رهبر معظم انقلاب در ديدار با دانش آموزان فرمودند: «من اعتماد ندارم و خوشبين نيستم به مذاكره لكن مي‌خواهند مذاكره كنند، بكنند، ما هم ان شاءالله به اذن الله ضرري نمي‌كنيم. يك تجربه‌اي است در اختيار ملت ما كه اين تجربه، ظرفيت فكري ملت ما را بالا خواهد برد مثل تجربه‌اي كه در سال 82 و 83 در زمينه تعليق غني سازي انجام گرفت، كه آن‌وقت تعليق غني‌سازي را در مذاكرات با همين اروپايي‌ها، جمهوري اسلامي براي يك مدّتي پذيرفت. خب ما دو سال عقب افتاديم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهميديم كه با تعليق غني‌سازي، اميد همكاري از طرف شركاي غربي مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعليق اختياري را - كه البتّه به ‌نحوي تحميل شده بود، لكن ما قبول كرديم، مسوولين ما قبول كردند - آن روز قبول نكرده بوديم، ممكن بود كساني بگويند خب يك ذرّه شما عقب‌نشيني مي‌كرديد، همه‌ مشكلات حل مي‌شد، پرونده‌ هسته‌اي ايران عادي مي‌شد. آن تعليق غني‌سازي اين فايده را براي ما داشت كه معلوم شد با عقب‌نشيني، با تعليق غني‌سازي، با عقب افتادن كار، با تعطيل كردن بسياري از كارها مشكل حل نمي‌شود؛ طرف مقابل دنبال مطلب ديگري است؛ اين را ما فهميديم، لذا بعد از آن شروع كرديم غني‌سازي را آغاز كردن. امروز وضعيّت جمهوري اسلامي با سال 82، زمين تا آسمان فرق كرده؛ آن روز ما چانه مي‌زديم سرِ دو، سه سانتريفيوژ؛ امروز چندين هزار سانتريفيوژ مشغول كارند. جوان‌هاي ما، دانشمندان ما، محقّقين ما، مسوولين ما همّت كردند، كارها را پيش بردند. بنابراين از مذاكراتي هم كه امروز در جريان است، ما ضرري نخواهيم كرد. البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبين نيستم؛ من فكر نمي‌كنم از اين مذاكرات آن نتيجه‌اي را كه ملّت ايران انتظار دارد، به‌دست بيايد، لكن تجربه‌اي است و پشتوانه‌ تجربي ملّت ايران را افزايش خواهد داد و تقويت خواهد كرد؛ ايرادي ندارد امّا لازم است ملّت بيدار باشد. ما از مسوولين خودمان كه دارند در جبهه‌ ديپلماسي فعّاليّت مي‌كنند، كار مي‌كنند، قرص و محكم حمايت مي‌كنيم، امّا ملّت بايد بيدار باشد، بداند چه اتّفاقي دارد مي‌افتد [تا] بعضي از تبليغاتچي‌هاي مواجب‌بگير دشمن و بعضي از تبليغاتچي‌هاي بي‌مزد و مواجب - از روي ساده‌لوحي - نتوانند افكار عمومي را گمراه كنند.»

سال گذشته نيز رهبر انقلاب در ديدار با نيروي هوايي فرمودند: «‌امروز متأسفانه انسان مشاهده مي‌كند در برخي از فاصله‌ها و مقاطع حرف‌هايي زده مي‌شود از سوي دشمنان؛ اين براي مردم ما مايه‌ عبرت است. در همين مذاكرات گوناگوني كه در اين روزها انجام مي‌گيرد، ملّت ايران اين مذاكرات را زير نظر داشته باشند؛ اظهارنظرهاي بي‌ادبانه‌ مسوولان آمريكايي را مردم ببينند، زير نظر داشته باشند، دشمن را بشناسند. بعضي‌ها مي‌خواهند نظر مردم را از دشمنيِ دشمن منصرف كنند؛ نه، ببينيد دشمني را، ببينيد دورويي را. مسوولين آمريكايي در جلسات خصوصي با مسؤولين كشور ما يك‌جور حرف مي‌زنند، به مجرّد اين‌كه از آن‌ها جدا مي‌شوند، در بيرون يك‌جور ديگر حرف مي‌زنند. مردم ايران اين دورويي دشمن و نيّات سوء و پليد دشمن ما را ببينند؛ ملّت توجّه داشته باشد.»

توصيه رهبر معظم انقلاب از روز نخست اين مذاكرات بر اين نكته كه "لازم است ملت بداند چه اتفاقي در حال رخ دادن است" و تأكيد چندباره بعد از آن و همچنين تلاش تبليغاتچي‌هاي دشمن از زبان جريان به اصطلاح روشنفكري براي غير موجه نشان دادن برخورداري ايران اسلامي از انرژي هسته‌اي، نشان مي‌دهد كه از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي، گام نهايي در توافق هسته‌اي را مردم ايران اسلامي بايد بردارند و البته مردم كشورمان در طول عمر سي و هفت ساله انقلاب اسلامي نشان داده‌اند كه هيچ ذلتي را نمي‌پذيرند.

اين همان نكته‌اي است كه ايشان در ديدار با مداحان اهل بيت در سال جاري فرمودند: «آمريكايي‌ها گفته‌اند كه ممكن است بعد از آن‌كه اين مذاكرات انجام گرفت، رهبري براي آبروداري يك اظهار نظر و مخالفتي بكند، كافر همه را به كيش خود پندارد! ما حرفمان با مردم بر اساس اعتماد متقابل است. مردم به اين حقير اعتماد كرده‌اند، بنده هم به تك تك آحاد اين ملت اعتماد دارم.»

دسته پنجم – طرف مقابل مذاكره بخصوص طرف آمريكايي

شناخت رهبر انقلاب از طرف مقابل ميز مذاكره مانند بسياري از آحاد ملت ايران تنها به سابقه برخورد آن‌ها با پرونده هسته‌اي برنمي گردد بلكه همواره در طول سال‌هاي قبل و بعد از انقلاب تجربه نشان داده كه آن‌ها هرگز به دنبال عزت اين كشور نيستند. بر همين اساس امام خامنه‌اي براي رسيدن به يك توافق خوب، علاوه بر لزوم نرمش قهرمانانه كه تغيير تاكتيك براي رسيدن به پيروزي بود، همواره توصيه‌هايي را خطاب به مذاكره كنندگان كشورمان در خصوص نحوه برخورد با طرف مقابل مذاكره داشته اند:

اولا – تاكيد رهبر انقلاب همواره بر اين نكته بوده است كه ما در مذاكرات هسته‌اي با جامعه بين‌المللي مواجه نيستيم: «طرف مقابل ما همه دنيا نيستند. گاهي آدم در تعبيرات مي‌شنود - كه من گله هم كردم - از بعضي دوستان كه مي‌گويند جامعه بين‌المللي! جامعه بين‌المللي را آن‌ها مي‌گويند، جامعه بين‌المللي‌اي در مقابل ما نيست. يك آمريكا و سه كشور اروپايي، همين. كساني كه در اين مسأله دارند با ملت ايران لج بازي و كج‌تابي و بدعهدي و خباثت مي‌كنند، يكي آمريكاست، يكي هم سه كشور اروپايي، كس ديگري در مقابل ما نيست.» طبيعي است كه وقتي طرف مقابل خود را در ميز مذاكره در حد جامعه بين‌المللي بزرگ كنيم، در مذاكرات نيز تحت تأثير القاي اين نكته قرار خواهيم گرفت و نه تنها توافق خوب را به دست نخواهيم آورد كه در دام توافق بد خواهيم افتاد.

ثانيا – براي رسيدن به يك توافق خوب و نيفتادن در دام يك توافق بد، به هيچ وجه نبايد به طرف مقابل و وعده‌هاي او به ويژه در خصوص آمريكا و سه كشور اروپايي اعتماد كرد. رهبر معظم انقلاب در اين باره به تيم مذاكره كننده توصيه كرده اند: «ما به مسوولين هم گفته‌ايم كه به هيچ وجه به طرف مقابل اعتماد نكنيد. خوشبختانه اخيرا يكي از مسوولين محترم صريحا گفته كه ما به طرف مقابل اعتماد نداريم و اين چيز خوبي است. گفتم كه به طرف مقابل اعتماد نكنيد و به لبخند او فريب نخوريد و به وعده‌هاي نقد – نه عمل نقد – اعتماد نكنيد چون وقتي خرش از پل گذشت برمي گردد به ريش شما مي‌خندد.»

ثالثا – بين مواضع رهبر معظم انقلاب و آمريكايي‌ها همواره در خصوص يك موضوع به صورت اشتراك لفظي توافق وجود داشته است، هر دو به دنبال "توافق خوب" هستند با اين تفاوت كه رهبر انقلاب فرمودند: «ما كه مي‌گوييم توافق خوب، منظورمان توافق منصفانه و عادلانه است اما آن‌ها كه مي‌گويند توافق خوب، به دنبال توافق تمامت خواهانه هستند.» از نگاه آمريكايي‌ها توافق خوب، توافقي است كه در آن صنعت هسته‌اي ملت ايران نابود شود و امنيت اسرائيل تأمين گردد اما از نگاه رهبر انقلاب، توافقي خوب است كه عزت ملت ايران، پيشرفت هسته‌اي دانشمندان و نياز‌هاي كشور تأمين شود و البته تأكيد كردند كه چه توافق بشود و چه نشود، امنيت اسرائيل متزلزل‌تر مي‌شود.

آمريكايي‌ها درست در زماني كه تيم مذاكره كننده ما در موضعي عجيب اعلام كرد كه هر توافقي را بهتر از عدم توافق مي‌داند، رسما اعلام كرد كه آمريكا فقط به دنبال توافق خوب است. البته اين موضعگيري عجيب آقاي ظريف در همان ايام توسط رهبر انقلاب اصلاح شد و ايشان با صراحت و قاطعيت، مطالبه جمهوري اسلامي را توافق خوب دانستند و حتي براي اين‌كه جلوي هر نوع سوءاستفاده‌اي را بگيرند، بارها تأكيد كرده‌اند كه در ايران اسلامي هيچ كس مخالف توافق خوب نيست و اعلام كردند: «من از توافقي كه عزت ملت ايران را تأمين كند، صددرصد حمايت مي‌كنم و اگر كسي بگويد كه رهبري با رسيدن به توافق مخالف است، سخن خلاف واقع گفته است. با توافقي كه منافع ملت و كشور را تأمين كند، كاملاً موافق هستم البته اين را هم گفته ام كه "توافق نكردن بهتر از توافق بد است"، زيرا قبول نكردن توافقي كه بخواهد منافع ملت ايران را پايمال كند و عزت ملت را از بين ببرد، شرف دارد بر توافقي كه بخواهد ملت ايران را تحقير كند.‌»

تكمله: سخنراني يك ساعته رهبر معظم انقلاب كه در دل خود مديريت پنج محور مؤثر در توافق پيش رو را در بر داشت، بيش از گذشته حكايت از توانايي امام خامنه‌اي در مديريت صحنه‌هاي بين‌المللي داشت؛ چيزي كه كاندوليزا رايس- وزير سابق امور خارجه امريكا و از تئوريسين‌هاي برجسته اين كشور مدتي قبل به آن اين چنين اعتراف كرد: «رهبر ايران مي‌تواند نقشه‌هايي را كه بهترين ذهن‌ها با صرف بيش‌ترين بودجه‌ها در زماني بسيار طولاني كشيده و مجرياني ماهر اجراي آن را به عهده گرفته‌اند، با يك سخنراني يك ساعته خنثي كند.»
******************************************************

هفته نامه 9 دی **

نگاهی تطبیقی به راهبردهای فرهنگی امام خمینی و تجدید نظرطلبان مدعی خط امام کدام خط؟ کدام امام؟/محمدامین خلیل زاده

امام خمینی به عنوان بنیانگذار و موسس جمهوری اسلامی بی شک نقش بدیلی در طراحی نظام جهموری اسلامی ایران داشته اند، و از همین رو نگاه به تفکرات و راهبردهای ایشان در حوزه‌های گوناگون می تواند در جلوگیری از کجروی از مسیر انقلاب اسلامی که هدف نهایی آن پیوند با انقلاب امام زمان(عج) می باشد، نقش تعین کننده ای ایفا کند. در این نوشتار به مقایسه گوشه‌ای از راهبردهای فرهنگی امام خمینی (ره) با تجدیدنظرطلبانی که امروز با عناوینی چون خط امام و اصلاح طلبی مشغول نشر افکار و اندیشه‌های مغایر با افکار حضرت امام خمینی هستند، می‌پردازیم.

از صراحت فرهنگی تا تساهل و پلورالیزم مذهبی

یکی از ویژگی‌های حضرت امام خمینی به صراحت ایشان در برخوردهای فرهنگی برمی‌گردد، نگاهی به جریان تصمیمات و مواضع تاریخی حضرت امام خمینی حاکی از وجود روحیه‌ای جسورانه در مسیر برخورد با معضلات و مسائل مذهبی و فرهنگی بوده است. یکی از این نمونه‌ها به قانون اجباری شدن حجاب برمی‌گردد، در حالی که بنا بر شرع مقدس بی‌حجابی زن مسلمان هم منکر علنی می‌باشد و برای خود فرد گناه محسوب می‌شود،حجاب مسئله‌ای نیز می‌باشد که تبعات اجتماعی زیادی نیز در صورت عدم رعایتش می‌تواند برای دیگران نیز داشته باشد از همین رو امام خمینی در جریان اجباری شدن قانون حجاب در برابر کارشکنی‌های عناصری که به دنبال آن بودند که به بهانه مصلحت سیاسی از اجرای این قانون شرعی جلوگیری کنند، ایستادند. همچنین برخورد حضرت امام خمینی با توهین به اسلام و پیامبر و عناصر توهین کننده در ماجرای سلمان رشدی بی شک نشان دهنده صراحت ایشان و مصمم بودن ایشان به اجرای حکم الهی بدون توجه به مقتضیات نظم حاکم و ساختار نامناسب جامعه بین المللی بوده است، در واقع آنجایی که وظیفه اجرای احکام و قوانین الهی بود امام خمینی هیچ گونه تردیدی در دفاع تمام از آن‌ها به خود راه نداده است. در ماجرای اعلام موضع جبهه ملی بر ضد لایحه قصاص امام خمینی قاطعانه وارد عمل شدند و با موضع گیری شفاف در مقابل گروهی ریشه دار و قدیمی ایستادند تا از حکم الهی قصاص دفاع کنند. اما کسانی که خود را خط امامی می‌دانند متاسفانه در طول عملکرد خود در دولت‌های مختلف نه تنها در مسیر صراحت فرهنگی حاکم بر مشی امام خمینی حرکت نکرده‌اند بلکه در درجله اول با ترویج نظریاتی چون تکثرگرایی درصدد برآمدند تا رویه فرهنگی کشور را در مسیر فرهنگ غربی قرار دهند. رفتارهای ساختارشکنانه فرهنگی در دولت تجدیدنظرطلبان به ویژه رفتارهای خلاف شرع رئیس آن دولت در مواردی چون دست دادن با زنان خارجی، لمس کتف دختر جوان مسلمان در مراسم مجله چلچراغ و مصاحبه با یک خبرنگار خارجی در حالی که از لباس نامناسبی برخوردار بوده است، از جمله مواردی است که نشان می‌دهد که حتی رئیس دولت تجدیدنظرطلبان نیز التزام عملی به احکام دینی ندارد. شاید از همین رو بود که در دوران او ما شاهد بیشترین هجمه‌ها علیه مقدسات بودیم؛ امری که در دوسال اخیر نیز متاسفانه در مطبوعات نزدیک به این جریان مشاهده می‌شود. برای نمونه روزنامه مردم امروز و آسمان متعلق به محمد قوچانی از نویسندگان نشریات زنجیره‌ای هر دو به دلایلی دینی چون درج مطلبی در حمایت از هتاکین فرانسوی نسبت به پیامبر و نوشتاری بر ضد قانون الهی قصاص که اتفاقا توسط عناصر جبهه ملی هم ابراز شده بود، توقیف شده است. تکثرگرایی مذهبی را آنجایی که محمد خاتمی می‌گوید «هرموقع دین در برابر آزادی قرار گرفت .. این دین است که باید محدود شود» به خوبی می‌توانیم مشاهده کنیم.

تهاجم  فرهنگی یا توهم توطئه

یکی از مسائلی که امام خمینی همواره در سخنان خود بر آن تاکید داشتند، تاکید بر هجمه‌های فرهنگی و تبلیغاتی استکبار برعلیه ارزش‌ها و احکام الهی اسلامی و همچنین سیاسی بوده است، موضوعی که در جریان تاریخ کشورمان به خوبی می‌توانیم برای تایید وقوع آن نشانه‌های زیادی را آورد.

به طور مسلم یکی از علل مخالفت‌های شدید و هتک حرمت برای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، نابود کردن حاملان پیام بوده است. حضرت امام در اوایل سال ۱۳۴۲ و قبل از قیام ۱۵ خرداد به این حقیقت اشاره کرده اند: «هدف اجانب قرآن و روحانیت است. دست‌های ناپاک اجانب با دست این قبیل دولت‌ها قصد دارد، قرآن را از میان بردارد، روحانیت را پایمال کند. ما باید به نفع یهود، آمریکا و فلسطین هتک شویم، به زندان رویم و مصدوم گردیم، فدای اغراض اجانب شویم. آن‌ها اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود مضر و مانع می‌دانند، این سد باید به دست دولت‌های مستبد شکسته شود» (۱)

اما در سوی دیگر چهره‌های وابسته به جریانی که خود را خط امامی! می‌نامند به طرق مختلف سعی در توهمی خواندن چنین واقعه‌ای دارد، موضوعی که در مجلات و کتب این جریان تبلیغ می‌شود و به تئوری‌سازی در این رابطه روی آورده‌اند، «توهم توطئه» بودن تهاجم فرهنگی و مقابله فرهنگی دشمان ایران اسلامی با ارزش‌های ملی اسلامی مردم کشورمان می‌باشد. موضوع تهاجم فرهنگی در دوران رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای هم مورد توجه و هشدار ایشان قرار گرفته، درست زمانی که محمد خاتمی سکان وزارت فرهنگ و ارشاد هاشمی رفسنجانی را بر عهده داشت، موضوعی که سرانجام به استعفای خاتمی از وزارت ارشاد رفسنجانی منجر شد. در این زمینه ابطحی رئیس دفتر خاتمی و از معاونان وی در وزارت ارشاد چنین می‌گوید:«من از کسانی هستم که کمتر با آقای هاشمی رفت و آمد حضوری داشته‌ام. یکی از آن موارد نادر البته در تاریخ فرهنگ کشور مهم بود. بحث تهاجم فرهنگی در سال‌های ۷۰ و ۷۱ از سوی رهبری انقلاب که سال‌های اولیه‌ی رهبری خود را سپری می‌کردند، مطرح شده بود. خیلی جدی هم تعقیب می‌شد. مخاطب آن عملا وزارت ارشاد شده بود. آقای خاتمی مساله را جدی گرفت. وارد بحث شد. بخش هایی را که مصداق تهاجم فرهنگی معرفی می شد، به عنوان مصداق تهاجم قبول نداشت. بعد از جنگ بود و اعتقاد داشت معنا ندارد فضای بعد از جنگ، بسته تر از فضای فرهنگی دوران جنگ باشد. بحث ها بالا گرفت. چندین جلسه شورای عالی امنیت به این موضوع اختصاص یافت که بعضا این جلسات در حضور رهبری تشکیل می شد. آقای خاتمی نهایتا به این نتیجه رسید که از حرف هایش تنازل نکند. آقای هاشمی رفسنجانی که رئیس جمهور بود، از این بحث خودش را کنار کشیده بود. معتقد بود که باید همه ی نیروی خودش را بر اقتصاد بگذارد و دولت سازندگی را اداره کند و رسما اعلام میکرد که حوزه‌ی فرهنگ اولویت ایشان نیست و در ماجرای این اختلافات علاقمند نبود که درگیر این مسایل برای دفاع از وزارت ارشاد شود.» (۲)

درهمین زمینه، سعید حجاریان می‌گوید: «خاتمی پس از خاتمه بحثی مفصل و پر التهاب با حسین شریعتمداری گفت: مشکل آقایان من هستم. «تهاجم فرهنگی» امثال بنده‌ایم و برای همین می‌روم استعفا می‌دهم.» (۳)

رادیو اسرائیل نیز استعفای خاتمی را اینگونه توصیف کرد: «وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در استعفانامه خود هشدارهای تندی نسبت به خطر تحجر و واپس‌گرایی و خشک مقدس بودن برای آینده فرهنگ و هنر ایران داده است» (۴)

خودباوری فرهنگی و مبارزه با خودباختگان فرهنگی

از ویژگی های مثبت حضرت امام خمینی ایمان و اعتقاد راسخ ایشان به اسلام به عنوان دین جامعی بود که تمسک به آن می تواند سعادت انسان ها را به بار بیارود، موضوعی که در تعهد و تقید ایشان و مبارزه با التقاط فرهنگی و عقیدتی به خوبی مشاهده می‌شود. ایشان تفسیرهای التقاطی از اسلام را درست در زمانی که اوج جریان‌های ایدولوژیک بود، بطور صریح رد می‌کردند، و در مبارزه و نفی جریان‌هایی که تفسیرهایی برای مطابق نشان دادن دین اسلام با ایدولوژی‌هایی چون لیبرالیسیم و مارکسیسم بودند، برآمدند. امام خمینی به توانایی و توانمند بودن و کامل و جامع بودن فرهنگ ایرانی اسلامی اعتقاد راسخ داشتند، قطعا شعار معروف نه شرقی و نه غربی که از سوی ایشان  مطرح شد در زمانی که مرزهای باطل ایدولوژیک دو قطب شرق و غرب بر جهان تسلی داشت، به بعد فرهنگی آن و استقلال فرهنگی علاوه بر استقلال سیاسی ما برمی‌گشته است. امام راحل، آن پیر فرزانه و بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی گویا وقتی آبان ماه ۱۳۶۲ در جمع مسئولان وزارت ارشاد وقت که خاتمی در راس آن‌ها بود، سخن می‌گفتند، دقیقا نگران چنین روزی در حیات سیاسی خاتمی بودند که به صراحت فرمودند:«نباید دستمان را پیش دیگران دراز کنیم، تمدن اسلام بر سایر تمدن ها مقدم است» (۵)

اما جریان تجدیدنظرطلب با رویکردی خلاف این مسئله در نشریات فکری خود با گسترش و ترویج دیدگاه‌ها و اندیشه‌های غربی، در کنار ترویج تساهل نسبت به شعائر شرعی و دینی در کتب و نشریات خود مسیری خلاف این رویکرد را پیش گرفته‌اند، در همین زمینه حتی برخی از چهره‌های تئوریک آن‌ها در توصیه‌های خود بطور تئوریک از لزوم استفاده از آن‌چه دستاورهای غرب می نامند، سخن می‌گویند. در همین زمینه سریع القم از مشاوران روحانی و از چهره های تئویک این جریان در کتاب عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران می‌گوید:«کشوری که هویت اسلامی دارد، نمی تواند با جهان سرمایه‌داری و فرهنگ لیبرال اختلاط کند و اتحادیه تشکیل دهد و هماهنگ باشد…اگر کشوری در باشگاه قدرت‌مندان قرار نگیرد، طبعا نیازها و خواسته‌های متعدد آن مورد توجه قرار نمی‌گیرد این خاصیت قدرت است: اگر به ما نپیوندید آن‌چه را که داریم در اختیار شما نمی گذاریم» (۶)همچنین در سخنانی که از محمد خاتمی در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۷۵ در روزنامه سلام منتشر شده بود، این‌چنین آمده:«امروز به جرات می‌توان گفت در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد مگر آن‌که از متن تمدن غرب بگذرد و شرط دگرگونی اساسی، آشنایی با غرب و لمس روح آن تمدن یعنی تجدد است. کسانی که با این روح آشنا نیستند، هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما، هنوز از آن آشنایی محروم هستیم. توسعه به معنای امروزش، میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که می‌گویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غرب، باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.» (۷)در همین رابطه آیت الله خزعلی در سخنرانی در دانشگاه فردوسی مشهد می‌گویند:در زمانی که سید محمد خاتمی به سمت وزارت ارشاد منصوب شد برای عرض تبریک به خدمت حضرت آیت‌الله خاتمی (پدر محمد خاتمی) رفتیم که با ناراحتی ایشان مواجه شدیم و ایشان گفت که «خطرناک است، پسر من غربزده است» (۸)

جهانی‌سازی فرهنگی یا پذیرش فرهنگی

یکی از ویژگی‌های برجسته امام خمینی توجه دادن ایشان به این نکته بود که فرهنگ اسلامی قابلیت جهانی شدن و صدور به کشورهای مختلف را دارا می‌باشد، عمق اعتقاد امام نسبت به توانمندی و جامعیت فرهنگ مبتنی بر ارزش‌های الهی باعث شده است که ایشان چنین دیدگاهی داشته باشند، در همین زمینه ایشان می‌گویند: «امروزه جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ‌های سفید و سرخ را از بین خواهند برد» «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر کنیم چراکه انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لااله الا الله و محمدرسول الله برتمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم.» (۹) امام امت در یکی دیگر از بیانات خویش در مورد صدور انقلاب فرمودند:«بحمدالله امروز قدرت ایرانى و قدرت اسلام در ایران به طورى است که توجه همه ملّت‌‏هاى ضعیف را به خودش معطوف کرده است و اسلام صادر شد در سرتاسر دنیا. از این سیاه‏‌هاى عزیزى که درآمریکا هستند و تا آفریقا و تا شوروى و همه جا نور اسلام تابیده است و توجه مردم به اسلام شده است. وانشاءا… اسلام در همه جا غلبه بر کفرخواهد پیداکرد.» (۱۰)فرازهایی که آمد به خوبی نشان داد که امام خمینی بر معرفی و جهانی کردن فرهنگ ناب الهی تاکید شایانی داشتند، اما اصلاح‌طلبان ضمن تجدیدنظر طلبی به رویکردهایی رسیده‌اند که نه تنها از معرفی و تلاش جهت جهانی‌سازی فرهنگی خودداری می‌کنند بلکه در داخل کشور نیز با سنگرگیری در مراکز علمی و نشریات خود در مقابل فرهنگ ارزشی و الهی نیز ایستاده‌اند. دلیل اصلی این ایستادگی، غرب‌زدگی اصلاح‌طلبان بوده است. در همین زمینه امام خمینی در سخنانی می‌فرمایند:«خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه‌ها در سطح کشور آن‌چنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه‌دار غرب مبارزه کرد» (۱۱)

پی نوشت ها در دفتر هفته نامه موجود می باشد
*************************************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات