* در جلسه افطاري آقاي روحاني پيشنهاد مذاكره ملي ميان جناحها بر سر منافع ملي توسط آقاي كرباسچي مطرح شد. ايجاد مذاكره بين جناحها بر سر منافع ملي چه بسترهايي نياز دارد؟ آيا چنين مذاكرهاي اساسا در شرايط كنوني سياسي ممكن است؟
** سيدحسن رسولي: در دورهاي كه آقاي عسگراولادي در جايگاه راهبري جريان اصولگرا بودند ما شاهد گفتوگوهاي مستقيم و مكاتبهاي بين او و تعدادي از چهرههاي اصلاحطلب بوديم. پس از فوت ايشان با توجه به رويكردهاي انحصارطلبانه دولت احمدينژاد و مجالس هشتم و نهم باب اين گفتوگوها بسته شد. بنابراين پيشنهاد آقاي كرباسچي در جلسه افطاري مبني بر كمك دولت براي زمينهسازي مجدد تعامل و گفتوگوي داخلي براي رسيدن به وحدت نسبي حول محورهاي مشترك دو جناح، سازنده است. آقاي روحاني در مجالس قبلي براي برقراري رابطه بين معتدلين دو جناح تلاش كرد و با موضع فراجناحي وارد سازوكار انتخابات شد.
از او اين انتظار ميرفت كه در موازات ساماندهي به مساله رفع تحريمها و مذاكرات هستهاي در داخل نيز باب گفتوگو را براي آشتي و رفع كدورتها و عبور از حوادث تلخ سال ٨٨ آغاز كند. متاسفانه تيمي كه براي حوزه سياست داخلي انتخاب كردند تيمي نبود كه علاقهمند به رفع مشكلات داخلي باشد. آقاي كرباسچي مستقيما از آقاي روحاني درخواست مذاكره دو جناح را مطرح كردند. من فكر ميكنم چنانچه اين پيشنهاد به صورت عملي توسط مركزيت دولت و معاون اول او در اولويت قرار گيرد ميتواند تدبير كارساز و كارآمدي باشد. همچنين در جهت تحقق مفاهمه ملي در جامعه گام مثبتي خواهد بود.
** احمد شيرزاد: پيشنهاد آقاي كرباسچي درباره مذاكرات بين دو جناح پيشنهاد مصلحانه و منصفانهاي است و نشان از دلسوزي براي مصالح ملي دارد. به هر حال مجموعههاي اصلاحطلبان گلايههاي زيادي دارند و جفا زياد ديدهاند. اصلاحطلبان مشفق و دلسوز نظام هستند و پيشنهاد آقاي كرباسچي به همين دليل است. اين پيشنهاد نشان ميدهد كه اصلاحطلبان هنوز هم حاضر هستند دست دوستي و برادري بدهند. به هر حال برخي از جفاها بسيار طولاني شده است. بايد اين جفاكاريها كم شود و تندروهاي اصولگرا بپذيرند كوبيدن بر طبل فتنه و استفاده از واژگان حذفي نه دردي از آنها دوا ميكند و نه از كشور. برخي دوستان اصولگرا در مراسم افطاري همين مقدار حرف مشفقانه را هم برنتابيدند. آنچه مطرح شد، نشان ميدهد همواره دست دوستي ما براي مصالح ملي دراز است. ما بايد كينهورزيها را كنار بگذاريم.
اگر بنا باشد كه روزي بخواهيم به گذشته بازگرديم و ببينيم چه كسي در كجا تقصيركار بوده است بحث ديگري است اما اكنون بايد بتوانيم در درون خود به وحدت و انسجام برسيم. برخي از قضاوتها را نيز بايد به عهده زمان بگذاريم. هنوز كه هنوز است اصلاحطلبان مورد بداخلاقيهاي سياسي قرار ميگيرند. به هر حال بايد روزي اين مشكلات حل شود. ما آمادگي داريم كه مشكلات را حل كنيم و به دنبال كينهكشي نيستيم. البته لازم است كه اين بداخلاقيهاي سياسي از بين برود. تا هر حدي كه اصولگرايان آمادگي داشته باشند مجموعه اصلاحطلبان با حسن ظن برخورد خواهند كرد.
** حسين كنعانيمقدم: اين پيشنهاد تازهاي نيست. ما سالها است در نشستهاي سياسي احزاب اين موضوع را مطرح ميكنيم. ما بايد در مسائل داخلي ميان سياستمداران اتحاد و انسجام داشته باشيم و وحدت جناحها ميتواند به وحدت ملي هم كمك كند. كشور ما سالهاست كه با دشمنان خود مذاكره و ثابت كرده است كه در مذاكرات هنر حل و فصل مشكلات را دارد. بايد در درون خود نيز بتوانيم اين گفتوگوها را به راه بيندازيم اما لازمه هر گفتوگويي چند شرط است؛ برخي مواقع دعوت به وحدت دعوت به خود است.
همچنين بايد ببينيم كه چه گروهي نماينده چه بخشي است. آيا همين كه عدهاي گفتند نماينده اصلاحطلب يا اصولگرا يا مستقلين است كفايت ميكند و لياقت گفتوگو را دارند؟ ديگر اينكه بايد در گفتوگو افراد هدف مرحلهاي و نهايي را تعيين كنند. گاهي اوقات ما افقهايي را ميخواهيم كه قابل دسترس نيست. اهداف مرحلهاي براي كار روند كار را تسريع ميكنند. بايد تعيين كنيم كه در چه زمان و مكاني و با محوريت چه كساني گفتوگو خواهيم كرد. من فكر ميكنم ما اين امكان را در كشور داريم كه افراد دور يكديگر بنشينند و گفتوگو كنند. همانطور كه مقام معظم رهبري گفتند ما بايد كرسيهاي آزاد انديشي را در ميان نخبگان داشته باشيم.
** ناصر ايماني: احزاب اصلاحطلب و اصولگرا و ميانه رو به اين دليل كه بهطور رسمي و قانوني كار ميكنند ميتوانند دور يكديگر جمع شوند. احزاب در چارچوب مواردي كه ميتوان درباره آن صحبت كرد مانند چگونگي برگزاري انتخابات و حد و مرزهايي كه احزاب بايد رعايت كنند و برگزاري انتخابات سالم ميتوانند گفتوگو كنند. اما بايد قبول كنيم كه ما تعريف روشن و مشخصي از منافع ملي نداريم. اگر يك تعريف مشترك هم داشته باشيم ميتوانيم مذاكره را شروع كنيم اما الان چنين حالتي نيز وجود ندارد.
* بيترديد موارد اختلافي ميان جناحها كم نيست. آيا اشتراكات ميان سياستمداران دو جناح به گونهاي است كه اختلافات و تفاوت سليقهها را در راستاي منافع ملي به پايينترين حد ممكن برساند؟
** سيدحسن رسولي: بله. من فكر ميكنم در عين حال كه دو جناح رويكردهاي متفاوتي نسبت به مصاديق منافع ملي دارند اما مشتركات زيادي وجود دارد كه در صورت برقراري گفتوگو حول نكات مشترك امكان نتيجه مثبت گرفتن وجود دارد. در سال ٧٦ وقتي رييس دولت اصلاحات رييس جمهور شدند رقيب اصلي او آقاي ناطق نوري در جايگاه رياست مجلس و از سران قوا بود. آن زمان با گفتوگوهايي كه بين رييس اين دو قوه صورت ميگرفت روابط دو قوه به حدي با منافع ملي تنظيم شد كه هيچ يك از وزراي رييس دولت اصلاحات توسط مجلس پنجم با راي عدم اعتماد مواجه نشد. مشتركات زياد است و پيشينهاي وجود دارد كه ما را اميدوار ميكند كه با وجود تفاوتها امكان نزديك شدن دو جناح و همكاري آنها را فراهم ميكند.
** احمد شيرزاد: اگر بين دو جناح سياسي كشور اختلافات سياسي وجود داشته باشد لازم نيست اين اختلافات را به همه مسائل كشور تعميم دهند. اينطور نيست كه در هر موضوعي كه وارد شويم دو نگاه وجود داشته باشد. در خيلي از موارد ديدگاههاي ما مشترك است و ميتوانيم با يكديگر همكاري داشته باشيم. در سياست خارجي در خيلي از موارد مشترك هستيم. البته اختلافنظر در سياست خارجي وجود دارد اما در آنجا كه ديدگاهها نزديك است ميتوانيم دست به عمل بزنيم. اگر اصل را بر انتخاب مردم بگذاريم همهچيز حل ميشود. نبايد اراده خودمان را بر اراده مردم تحميل كنيم.
** حسين كنعانيمقدم: اگر به جناح بندي سياسي در كشور نگاه كنيم ميبينيم كه برخي جريانهاي كشور همگرا هستند يعني در عين اختلاف سليقهها با رفع مشكلات نوعي همگرايي ميان خود ايجاد ميكنند. برخي جريانهاي سياسي واگرا هستند و هميشه به دنبال بيشتر كردن فاصلهها و ايجاد مخاصمه در كشور هستند.
آنها بيشترين ضربه را به وحدت و انسجام ملي وارد ميكنند. برخي جريانها نيز همسو هستند و تلاش ميكنند مسير خود را بروند و ايجاد چالش نميكنند. گروه ديگر هم معاند هستند و باهيچ گفتوگو و مذاكرهاي موافق نيستند. بهترين راه اين است كه ابتدا جريانهاي همگرا را به يكديگر نزديك سازيم. سپس با جريانهاي واگرا تعامل كنيم و تا آنجا كه ممكن است گروهها را به يكديگر نزديك كنيم. مشابه مذاكراتي كه در لوزان اتفاق افتاده است در سطح سياست داخلي ميتوان انجام داد.
** ناصر ايماني: در طول جريان جنگ تحميلي در عين تفاوت سليقهها و اختلافاتي كه وجود داشت بر سر مساله جنگ همه همنظر بوديم. در مورد مقابله با دشمن خارجي و بسيج نيروها و جنگ اشتراك نظر وجود داشت. در سياست داخلي و مسائل اقتصادي اختلاف نظر بود اما جنگ جزو اشتراكات همه بود. در زمان كنوني مسالهاي كه همه بر سر آن اتفاق نظر داشته باشند چيست؟ ما در مسائل هستهاي اشتراك نظر نداريم. بنابراين در شرايط فعلي گفتوگو عملا صورت نخواهد گرفت. مگر اينكه فرهنگ جامعه سياسي را تغيير دهيم.
* منطق مذاكره و گفتوگوي جناحهاي سياسي چه مختصات و مشخصاتي بايد داشته باشد؟
** سيدحسن رسولي: لازم است دولت كه بر اساس قانون اساسي متولي امور كشور است به اين باور برسد كه راه كمك به تحقق توسعه پايدار در كشور افزايش سازگاري ملموس بين دو جناح اصلي كشور است. سران جريان اصولگرا بايد درمورد رويكرد حذفي نسبت به بخش قابل توجهي از سرمايه سياسي كشور يعني جريان اصلاحطلب تجديدنظر كنند. بايد از اتفاقات دولت هشت ساله آقاي احمدينژاد و بروز و ظهور جريان انحرافي مثل مكتب ايراني و اختلاسهاي گسترده درس بگيرند. حتي حضور اصولگرايان در عرصه قدرت نيازمند رقيبي قدرتمند است و در صورتي كه اصلاحطلبان به عنوان يك رقيب در جريان انتخابات فعال شوند، حضور اصولگرايان در عرصه قدرت نيز تضمين خواهد شد.
با تداوم رويكرد تخريب و حذف اصلاحطلبان و ايجاد محدوديت براي فعاليت آنها از قبيل ممنوعالتصويري و محدوديتهاي امنيتي و قضايي كه براي فعالان سياسي ايجاد شده است، موقعيت اصولگرايان نيز به خطر ميافتد. براي رسيدن به تعادل و پايداري بهتر مبارزه با فساد و مقابله با انحرافات در كشور بايد در دستور كار قرار گيرد. سياست حذف رقيب نه تنها براي منافع ملي مفيد نيست بلكه استحكام و پايداري جريان اصولگرا را نيز از بين ميبرد. اصلاحطلبان بپذيرند با حفظ هويت و اصالت اصلاحطلبانه كه همان تلاش براي تحقق حكمراني خوب است با اصولگرايان تعامل داشته باشند. همه تلاش اصلاحطلبان ايجاد حكمراني خوب در قواي سهگانه است.
** احمد شيرزاد: اگر بنا باشد مذاكره و گفتوگويي بين دو جناح صورت بگيرد بايد با رعايت منطق مذاكره سياسي باشد. بايد پيشزمينههاي غيرضروري را حذف كنيم. مثلا برخي دوستان اصولگرا اعلام ميكنند كه اصلاحطلبان بايد از موضوعي اعلام بيزاري كنند تا ما گفتوگو را شروع كنيم يا اينكه اصلاحطلبان بايد مرزبنديهايشان را اعلام كنند تا مذاكره و گفتوگو بين دو جناح صورت بگيرد. اين راه گفتوگو نيست بلكه تنها به معناي تحميل اراده است. منطق بدون هيچ پيششرطي بايد معيار و محك گفتوگو باشد.
** حسين كنعانيمقدم: نوعي قراردادهاي سياسي وجود دارد به نام قواعد بازي. اگر اين قواعد بازي توسط طرفين رعايت شود ميتوانيم گفتوگوي مفيدي داشته باشيم. ما هيچوقت نبايد براي تثبيت خودمان دست به تخريب طرف مقابل بزنيم يا اگر قدرت به دست ما رسيد با انحصارطلبي و قدرتطلبي مانع از ديگر گروهها براي بروز و ظهور شويم. جامعه را نبايد به اكثريت و اقليت تبديل كنيم و اقليت را محكوم بدانيم. در دموكراسي تعريفشده در دنيا رعايت حقوق حداقلي براي اقليت يك اصل است. تحمل نظرات يكديگر و نقد كردن ميتواند زمينهساز تحقق رعايت قواعد بازي در كشور باشد.
** ناصر ايماني: دو موضوع بسيار مهم وجود دارد كه بايد حل شود. اولا تعريف منافع ملي است و نكته دوم حد و حدود رقابتهاي سياسي در داخل كشور است. در موضوع عدم تعرض به نهادهاي قانوني و اصلي نظام يا اخلاق سياسي در عين رقابتها ميتواند گفتوگو صورت گيرد. با چنين پيشزمينهاي ميتوان مقدمه مذاكره را فراهم كرد. اگر زماني بخواهد تفاهم سياسي ايجاد شود بايد ابتدا اين دو نكته را مورد بررسي قرار دهيم. حتي اگر اين اشتراك نظرها به طور كامل اجرا نشود باز هم اجراي بخشي از آن ميتواند مفيد باشد.
* چه كساني ميتوانند نقش قاضي و شوراي داوري را در اين مذاكرات ملي در حوزه سياست داخلي بازي كنند؟ آقاي روحاني چه نقشي ميتواند در اين ميان بازي كند؟
** سيدحسن رسولي: آقاي روحاني به عنوان دومين مقام رسمي كشور بر اساس قانون اساسي ميتواند در اين امر كمك خوبي باشد. به هر حال دولت از گستره نفوذ و اثرگذاري بيشتري نسبت به دو قوه ديگر در آرايش سياسي داخل كشور برخوردار است. آقاي روحاني پيشينه اعتدالي دارد و در كابينه از سياستمداران هر دو جناح استفاده كرده است. او ميتواند در مقام پيشبرندگي اين ماموريت جدي قدم بردارد. آن دسته از شخصيتهاي اصولگرا و اصلاحطلب كه در برخوردهاي دو جناح از يك طرف جانبداري نكردهاند نيز ميتوانند در مقام داوري حاضر شوند.
آقاي ناطقنوري كه در سالهاي ٨٢ تا ٨٤ راهبري جريان اصولگرا را به عهده داشت امروز مورد اعتماد قاطبه اصولگرايان است و بسياري از اصلاحطلبان نيز با حفظ اصالت اصولگرايانه آقاي ناطقنوري او را به عنوان يك چهره ملي قبول دارند. در حوزه اصولگرايي آيتالله امامي كاشاني و آيتالله مظاهري در اصفهان در حوزه اصلاحطلبي هم رييس دولت اصلاحات به عنوان محور اصلاحات رسما اعلام كرده است كه به دنبال تعامل با قدرت است و در عين حال آقاي هاشمي ميتوانند نقش مهمي را ايفا كنند. در سطوح ديگر چهرههايي مثل آقاي عارف و ديگر افراد ميتوانند اثرگذار باشند.
** احمد شيرزاد: نيازي به داور و قاضي در مذاكره و گفتوگوي طرفين نيست. اگر منطق را حاكم بدانيم، تندروها نيز ميتوانند پاي ميز گفتوگو بيايند و شاهد مذاكره خوبي باشيم. اگر در اين گفتوگوها انعطاف و انصاف وجود نداشته باشد، هيچ سودي ندارد و هيچ ميانجي و داوري نيز نميتوانند كاري انجام دهند.
** حسين كنعانيمقدم: به نظر ميرسد دولت در خيلي موارد ميتواند كمك كند. در اجراي قانون و ايجاد بستر براي به ميدان آمدن تشكلهاي سياسي و گروهها ميتواند موثر باشد. قوه مقننه با قانونگذاري براي قانون احزاب و قوه قضاييه در راستاي تعريف مشخص از جرم سياسي ميتوانند نقش داشته باشند. شوراي داوري بايد قدرت اين را داشته باشد كه افراد را دور هم جمع كند و بين سياستمداران هر دو جناح موثر باشد. من فكر ميكنم ما چنين افرادي را در بين چهرههاي سياستمدار نداريم كه همه سياستمداران او را قاضي بدانند. در حال حاضر هر طيفي براي خود اتاق فكري دارد و براساس اتاق فكر خود عمل ميكند.
** ناصر ايماني: در اصل خوب است كه كساني را به عنوان مرضي طرفين داشته باشيم و در آن شكي نيست اما الان ما در جامعه مرضي طرفيني كه همه سلايق بر آن اتفاق نظر داشته باشند نداريم. در حال حاضر طيفها بسيار گسترده شده است و فكر ميكنم افراد مرضي طرفين وجود ندارند. آقاي روحاني هم نميتواند چنين جايگاهي را به عهده بگيرد.