تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۰  ، 
کد خبر : ۲۷۸۱۱۴

توافق وین امید صلح بین اسرائیل و فلسطینیان را از بین می‌برد


دیوید میل و جیسون برودسکی: توافقنامه هسته‌ای ممکن است به هر گونه امید برقراری صلح بین اسرائیل و فلسطینیان پایان دهد. چه شما از موافقان برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) باشید چه از مخالفان آن، یا موضعی مابین این دو داشته باشید، توافقنامه هسته‌ای ایران پیامدهای شدیدی بر خاورمیانه‌ای که هم‌اکنون صحنه آشفتگی و تغییر است، خواهد داشت.

سیاست آمریکا در قبال ایران 40 سال است مبتنی بر مهار - یا حتی گاهی رویارویی  با این کشور - بوده است. این الگو تغییر نخواهد کرد. توافقنامه‌ای به این پیچیدگی مستلزم تعامل آمریکا و ایران در بسیاری از سطوح خواهد بود. اینکه دامنه این تعامل، همکاری و حل مشکلات (به جای ایجاد مشکل) در زمینه هسته‌ای گرفته تا موضوعات دیگر تا چه حد افزایش خواهد یافت، مساله دیگری است.

به دلیل همین بلاتکلیفی و وضعیت نامعلوم است که باید در این مسیر با احتیاط گام برداشت. در واقع، همانطور که ما شاهد تحولات دیگر در این منطقه بوده‌ایم- بویژه بهار عربی- باید بدانیم تغییر همواره مثبت، سریع یا تک بعدی نیست. رابرت پن وارن نوشت: «تاریخ مانند طبیعت از تحولات آینده بی‌خبر است».

در نهایت زمان مشخص خواهد کرد توافقنامه هسته‌ای ایران چه تاثیری در شکل‌دهی به روندهای منطقه‌ای خواهد داشت. همچنین ما باید مراقب باشیم در باره آینده منطقه‌ای که تحولات آن معمولاً برخلاف پیش‌بینی‌های کارشناسان است، عجله نکنیم. با فرض اینکه توافقنامه هسته‌ای ایران به مرحله اجرا رسیده است، در اینجا به چشم‌انداز 7 روند منطقه‌ای که ممکن است با توافق هسته‌ای ایران - که یکی از مهم‌ترین تحولات خاورمیانه در چند دهه اخیر محسوب می‌شود- رقم بخورد می‌پردازیم.

ظهور ایران

بهار عربی را که هم‌اکنون ویرانه‌ای بیش از آن باقی نمانده است، فراموش کنید و توجه خود را به بهار جدید یعنی بهار پارسی معطوف کنید. البته منظور ما از واژه «بهار»، ایجاد اصلاحات سیاسی چشمگیر در جمهوری اسلامی ایران نیست. با این همه، ایران نیز روزهای خوشی را پیش رو دارد. همزمان با کاهش قدرت جهان عرب در نتیجه نبود حکومت (سوریه، لیبی و یمن) و سوء زمامداری (عراق و مصر)، یک ایران بشدت کارآمد و مشروع که از نقدینگی برخوردار است و بتازگی قدرتش افزایش یافته است، ظهور خواهد کرد.

در واقع، بانفوذترین کشورهای منطقه در کنار عربستان، 3 کشور غیرعربی ترکیه، اسرائیل و ایران هستند. همه این کشورها به خاطر ظرفیت عظیم اقتصادی و ظرفیت بالقوه توسعه قدرت، کشورهای باثباتی هستند. همچنین در حال حاضر، برجام، منابع مالی، بهبود اقتصادی، قدرت و مشروعیتی که با خود به همراه خواهد آورد، اوضاع را به نفع ایران رقم زده است.

احتمال تداوم وضعیت موجود بیشتر از ایجاد تغییر – دست‌کم در حال حاضر- است.

به این زودی‌های اتفاقی رخ نخواهد داد. در دوره پیش‌رو، توافقنامه باید در واشنگتن و تهران مورد حمایت قرار گیرد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید با توافق جداگانه اطلاعات ایران را به درباره «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هسته‌ای این کشور در گذشته و همچنین اینکه ایران به تعهدات خود در برجام پایبند است، تایید کند پس از آن تحریم‌ها کاهش خواهد یافت (شاید در اوایل سال 2016).

اینکه ایران در نهایت چگونه از این فرصت استفاده خواهد کرد، هنوز معلوم نیست. افراد آگاه و اندیشمند تداوم حالت موجود را به تغییر ترجیح خواهند داد. از این گذشته، تصمیم آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر عالی ایران مبنی بر موافقت با توافق هسته‌ای به منظور تضعیف تندروها و ماهیت ایدئولوژیکی و انقلابی رژیم، یا حمایت از متحدان منطقه‌ای نبود، بلکه هدفش حفاظت و تقویت تندروها و رژیم بوده است. در سطح داخلی، عامل اصلی برای دستیابی به این هدف، خارج شدن از فشارهای مالی و اقتصادی (در این مورد، تحریم‌های فلج‌کننده و انزوا) است که ممکن است موجب نارضایتی، دلسردی و حتی شورش مردم شود. در سطح خارجی هم، قرار نیست 4 دهه سیاست خارجی ایران مبتنی بر مقاومت در برابر آمریکا، اسرائیل و عربستان به سرعت و به راحتی تغییر کند و شاید اصلاً هرگز تغییر نکند. به یاد داشته باشید که ایدئولوژی اساسی ایران، مقابله با غرب با بدگمانی همیشگی درباره «قدرت‌های امپریالیستی» است. به سخنان رهبر عالی ایران در سال 2000 توجه کنید:

«طرح فراگیر آمریکا برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران برنامه‌ریزی و همه جنبه‌های آن بررسی شده است. این طرح براساس طرح فروپاشی شوروی سابق بازسازی شده است... آنها به خیال خود طرح فروپاشی شوروی سابق را مطابق با شرایط ایران احیا کرده‌اند».

این دستاویز به رژیم ایران کمک خواهد کرد حامیان خود را بسیج کند و همچنین به کنترل اصلاح‌طلبان و عملگرایان، همچون حسن روحانی، رئیس‌جمهور که ممکن است بسیار قدرتمند شود، ادامه دهد. آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی خود پس از ماه رمضان ضمن تمجید از تلاش‌های گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران به صراحت اعلام کرد هیچ «رؤیایی» مبنی بر اینکه ایران و آمریکا در زمینه مسائل دیگر همکاری خواهند کرد به واقعیت تبدیل نخواهد شد. وی گفت اقدامات آمریکا در منطقه با دستور کار جمهوری اسلامی ایران «180 درجه» فرق می‌کند. جمعیت شرکت‌کننده در مراسم نیز با شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» به سخنان آیت‌الله خامنه‌ای پاسخ دادند.

ایرانی‌ها ماهیت توافق هسته‌ای ایران را معامله‌گرانه می‌دانند تا دگرگون‌کننده. این توافق موجب خرید زمان، منابع و گزینه هسته‌ای برای روحانیان حاکم ایران می‌شود.

عربستان و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس؛ وزنه متقابل در برابر ایران

در یک جهان عرب منفعل، تنها وزنه واقعی متقابل منطقه در برابر ایران در حال تقویت، عربستان و شمار معدودی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هستند. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دستورکارشان با دستور کار ایران در منطقه فرق می‌کند. عمان - تنها کشور پادشاهی منطقه که در ائتلاف سعودی علیه انصارالله در یمن شرکت نکرد- و حتی امارات عربی متحده، ممکن است از آزمودن امکان همکاری نزدیک‌تر با ایران بویژه در زمینه اقتصادی بهره ببرند. همانطور که کمپین نظامی شدید (اما ناموفق) عربستان علیه انصارالله در یمن تاکنون ثابت کرده است، ریاض شاهد مداخله ایران در همه‌جاست و از این نگران است که توافق هسته‌ای تنها موجب تقویت هر چه بیشتر ایران شود. عربستان همچنان دیپلماسی فعلی خود را به عنوان ابزار دفاعی در برابر ایران ادامه خواهد داد.

در واقع، حتی قبل از توافق هسته‌ای، سعودی‌ها جبهه مشترک منطقی با ترکیه و قطر برای حمایت از جنگجویان اسلامگرا در برابر بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه در این کشور تشکیل داده بودند. این ائتلاف ممکن است فعال‌تر شود.

علاوه بر این، دیدار اخیر سلمان، پادشاه عربستان با سران حماس، یک سال پیش حتی قابل تصور هم نبود. این دیدار مؤید این واقعیت است که ریاض ممکن است در برابر ائتلاف با گروه‌های وابسته به اخوان‌المسلمین به منظور مقابله با ایران و متحدان شیعه این کشور آمادگی بیشتری داشته باشد. عربستان سرگرم اجرای اقدامات جسورانه و رفع وابستگی به آمریکاست. بخش عمده تنش در روابط آمریکا و عربستان ناشی از این اعتقاد - درست مانند اسرائیل- است که دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا دیدگاه ساده‌انگارانه‌ای در برابر ایران دارد و در مقابله با متحدان ایران همچون اسد به قدر کافی قاطعانه عمل نمی‌کند. آمریکا ممکن است تلاش کند با فروش سلاح، تبادل اطلاعاتی و همکاری‌های نزدیک‌تر، به سعودی‌های اطمینان خاطر دهد اما تا زمانی که سعودی‌ها باور داشته باشند که واشنگتن همتای ایرانی خود را درک می‌کند و آماده همکاری با آن است، تیرگی روابط بین ریاض و واشنگتن به قوت خود باقی خواهد ماند.

سوریه، عراق و یمن؛ گروه‌های نیابتی ایران

تیرگی روابط بین عربستان و آمریکا همچنین در وهله نخست ناشی از رفتار (یا سوءرفتار) ایران در منطقه، یا به قول عادل بن احمد الجبیر، وزیر خارجه عربستان ناشی از «ماجراجویی‌های» ایران است. به طور قطع، مشکل اینجاست که ایران - با اینکه متحدانش (حزب‌الله، مبارزان شیعه عراق و اسد) روی هم رفته ضعیف هستند- توانسته است به قدرت مسلط منطقه‌ای در عراق و سوریه تبدیل شود. در یمن، ایران با حمایت نسبتاً کم‌هزینه از انصارالله توانسته است سعودی‌ها را در حملات هوایی ناکام بگذارد همچنین با توجه به کشته شدن غیرنظامیان در حملات هوایی سعودی‌ها، وجهه آنان در پی این حملات خدشه‌دار شده است.

تزریق حتی 10 تا 20درصد  درآمد نفتی مسدود شده ایران در بانک‌های خارجی در سال آینده، در افزایش حمایت از متحدان ایران مفید خواهد بود. حمایت مالی و اقتصادی از آنچه از رژیم سوریه باقی مانده است، برای بقای اسد بشدت مهم است. همچنین این حمایت‌ها برای مبارزان شیعه عراق، حزب‌الله لبنان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - که از نیروهای اسد در سوریه حمایت می‌کنند- از اهمیت اساسی برخوردار است. تصادفی نیست که اسد از توافقنامه هسته‌ای ایران حمایت کرد. به هر حال وی توافق هسته‌ای را راهی برای انتقال نقدینگی به ایران می‌داند که بخشی از آن ممکن است صرف حمایت از خود وی شود.

تقریباً تردیدی وجود ندارد که ایران و آمریکا - و همچنین سعودی‌ها- در جلوگیری از دستاوردهای بیشتر گروه تکفیری صهیونیستی داعش در عراق و حتی در سوریه منافع مشترک دارند. همچنین با توجه به همکاری ضمنی دو کشور پیش از توافق هسته‌ای، احتمال می‌رود همکاری‌ها در این زمینه ادامه یابد. حیدرالعبادی، نخست وزیر عراق به این دلیل از توافق هسته‌ای ایران استقبال کرد که این توافق را به منزله کاهش تنش‌های موجود در روابط ایران و آمریکا و در نتیجه ایجاد جبهه‌ای قوی‌تر در مبارزه با گروه تکفیری صهیونیستی داعش می‌داند.

سران سنی عراق در این باره مطمئن نیستند و از این موضوع بیم دارند که قدرت تازه یافته ایران موجب تقویت شبه‌نظامیان شیعه و کاهش قدرت سنی‌های عراق شود. همچنین این دیدگاه وجود دارد که تهدید گروه تکفیری صهیونیستی داعش، شیعیان عراق را به ایران وابسته‌تر خواهد کرد و در نتیجه موجب تقویت این کشور خواهد شد.خلاصه کلام اینکه اگر امید همکاری بین ایران و آمریکا در زمینه‌ای وجود داشته باشد، آن زمینه همکاری، مبارزه با گروه تکفیری صهیونیستی داعش خواهد بود.

به طور قطع، معضل اصلی سوریه است و اینکه ایران تحت چه شرایطی تغییر خط مشی و همکاری با آمریکا را برای رقم زدن واقعیتی جدید در سوریه مورد بررسی قرار خواهد داد. ایران و سوریه 4 دهه است متحد یکدیگرند. در حالی که اسد نیازمند کمک‌های فزاینده تهران است، ایران نیز به حفظ علویان در مسند قدرت در سوریه به منظور جلوگیری از تسلط سنی‌ها - هم سعودی‌ها و هم گروه تکفیری صهیونیستی داعش- و حفظ ارتباط با لبنان و حزب‌الله نیاز دارد. به عبارت دیگر بسیار بعید است که ایران در پی توافق هسته‌ای اعلام کند حمایت از متحدان خود را قطع می‌کند و با آمریکای «مستکبر» همکاری می‌کند.

در واقع، همین ماه در بحبوحه مذاکرات هسته ای، سوریه اعتباری یک میلیارد دلاری را که از جمهوری اسلامی ایران دریافت کرده بود، برای تقویت اقتصاد متزلزل خود تصویب کرد. تا زمانی که توازن جدید نیروها در سوریه جایگاه ایران را در این کشور تضعیف نکند، احتمال می‌رود ایران تا حد ممکن به حمایت از رژیم علویان در سوریه ادامه دهد. همچنین روسیه که مایل به فروش میلیاردها دلار سلاح به ایران و جلوگیری از سلطه گروه تکفیری صهیونیستی داعش بر سوریه است، به حمایت از کمک‌های ایران به سوریه ادامه خواهد داد. خلاصه کلام اینکه به این زودی‌ها انتظار همکاری ایران با آمریکا را در سوریه نداشته باشید.

اسرائیل مأیوس شده است

برخی اسرائیلی‌ها معتقدند توافق هسته‌ای ایران یک امتیاز بزرگ برای اسرائیل دارد؛ اینکه تصمیم ایران برای ساخت بمب و تصمیم اسرائیل برای بمباران ایران را شاید دست‌کم تا یک دهه به تعویق انداخته است اما اکثر نخبگان سیاسی اسرائیل، بویژه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به این توافق واکنش شدید نشان دادند. استدلال آنها این است که توافق هسته‌ای ایران مانع از دستیابی این کشور به بمب هسته‌ای نخواهد شد و لغو تحریم‌ها تنها موجب تشدید سوءرفتار ایران می‌شود. همچنین از نظر نتانیاهو، این مساله تا حد زیادی شخصی است. او دهه‌هاست که توجه خود را به ایران معطوف کرده است.

ناتوانی در جلوگیری از امضای توافق، با توجه به خطراتی که نتانیاهو به جان خرید، به منزله شکستی سیاسی است. وی هم‌اکنون نیز همچنان به مخالفت‌ها با توافق هسته‌ای ایران ادامه می‌دهد اما گزینه‌های محدودی پیش رو دارد. اسرائیل این بار درباره لابی در کنگره به اندازه بار قبل در ماه ژانویه توفیق نخواهد داشت. همچنین احتمال حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران در پی توافق هسته‌ای - اگر با موفقیت اجرا شود- وجود ندارد. در صورتی که ایرانی‌ها تا پایان به تعهدات خود پایبند بمانند، آمریکا نیز از حملات سایبری اسرائیل علیه ایران یا ترور دانشمندان هسته‌ای این کشور حمایت نخواهد کرد. همچنین اسرائیل گزینه‌های مناسب چندانی علیه متحدان ایران پیش رو ندارد. در واقع، با توجه مشارکت حزب‌الله در جنگ سوریه، احتمال درگیری جدید اسرائیل و حزب‌الله کاهش یافته است.

به احتمال زیاد اسرائیل هیچ چاره‌ای جز همکاری نزدیک با آمریکا در زمینه تبادل اطلاعات برای نظارت بر اجرای توافقنامه هسته‌ای ایران و منتظر ماندن برای پیشنهادهایی که آمریکا در زمینه امنیتی به تل‌آویو می‌دهد ندارند، مگر اینکه ایران به طور جدی توافقنامه هسته‌ای را نقض کند. اما هیچ‌یک از اینها موجب بهبود روابط رئیس‌جمهور آمریکا با نخست‌وزیر اسرائیل نخواهد شد. روابط اوباما و نتانیاهو تا همین حالا به رابطه‌ای ناکارآمد و انفعالی تبدیل شده است. همچنین انتقاد از توافقنامه هسته‌ای ایران تنها موجب وخیم‌تر شدن اوضاع می‌شود. خلاصه کلام اینکه 15 ماه آینده به اندازه ماه‌های گذشته دشوار خواهد بود.

روند صلح؛ یک مانع دیگر

یکی از مسائلی که ممکن است موجب کاهش روابط آمریکا و اسرائیل شود، روند صلح یا دقیق‌تر بگوییم، از بین رفتن روند صلح است. این روند تا همین حالا نیز با موانع متعدد روبه‌رو بوده است؛ اختلاف گسترده در زمینه مسائل کلیدی بین اسرائیل و فلسطینی‌ها و آمریکا و اسرائیل، تصمیم فلسطینی‌ها برای شکایت از اسرائیل در دیوان کیفری بین‌المللی و اختلاف نظر بین حماس و فتح و دولت اسرائیل که نه اراده و نه ظرفیت پیشبرد این روند را دارد.

اما نگرانی از خشونت‌ها علیه فلسطینی‌ها، تلاش برای پیدا کردن ایده‌ای که موجب ثبات اوضاع در سال‌های باقیمانده از دوره فعالیت دولت اوباما خواهد شد و تمایل به برجا گذاشتن میراثی ارزشمند، دولت اوباما را وادار به اندیشیدن درباره چارچوبی برای تشکیل کشور مستقل فلسطین کرده است. این ایده یا می‌تواند در قالب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل یا مجموعه‌ای از پارامترهای به ابتکار آمریکا محقق شود که هدف از آن صحه گذاشتن بر مطلوب و امکان‌پذیر بودن راه‌حل تشکیل 2 کشور مستقل اسرائیل و فلسطین خواهد بود.

در شرایط موجود، امکان برگزاری مذاکرات جدی در این باره وجود ندارد، چه رسد به توافق. همچنین به هیچ‌وجه ممکن نیست فلسطینی‌ها این توافقنامه را امضا کنند. یک مساله روشن است؛ تلاش‌های بیشتر در این مسیر موجب تشدید تنش‌ها بین آمریکا و اسرائیل خواهد شد. به احتمال زیاد، در سال‌های باقیمانده از دوره ریاست جمهوری اوباما، روند صلح خاورمیانه در چارچوب راه‌حل تشکیل 2 کشور مستقل اسرائیل و فلسطین شکل خواهد گرفت که اجرای آن بسیار دشوار خواهد بود.

سیاست آمریکا

پس دولت اوباما 18 ماه باقیمانده از دوره فعالیت خود را با چه سیاستی در خاورمیانه سپری خواهد کرد؟ آیا دولت امکان همکاری با ایران را در سوریه، یمن و عراق خواهد آزمود؟ آیا جان کری، وزیر خارجه آمریکا را ظرف یک سال آینده در تهران خواهیم دید، بویژه اگر ایران آمریکایی‌هایی را که بازداشت کرده آزاد کند و اطلاعاتی در زمینه‌هایی که مدعی است در اختیار ندارد، ارائه کند. یا اینکه رئیس‌جمهور آمریکا به توصیه برخی منتقدان ایران عمل خواهد کرد و به این کشور این پیام را القا خواهد کرد که واشنگتن قصد دارد علیه سوءرفتار منطقه‌ای تهران عمل کند و در جهت تضعیف اسد و تلاش برای راه‌حلی سیاسی گام بردارد؟ به عقیده ما آمریکا هیچ یک از این کارها را انجام نخواهد داد.

رئیس‌جمهور آمریکا که با بی‌ثباتی گسترده در منطقه‌ای خارج از کنترل روبه‌رو است، احتمالاً تلاش خواهد کرد تنها دستاورد دوره ریاست جمهوریش را حفظ کند یعنی اطمینان حاصل کند که توافق هسته‌ای ایران اجرا خواهد شد. این کار به اندازه کافی دشوار خواهد بود که اوباما نخواهد خود را درگیر حل مشکلات دشوار دیگر کند. به هر حال تحولات خاورمیانه تا پایان دوره ریاست‌جمهوری اوباما (سال 2017) غیرقابل پیش‌بینی است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات