تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۵  ، 
کد خبر : ۲۷۸۹۵۴
گفت‌وگوی اختصاصی «ایران» با ریچارد مورفی سفیر سابق آمریکا در عربستان

توافق هسته‌ای؛ فصل تازه‌ای در روابط ایران و غرب

جواد حمیدی / Jhamidi@iran-newspaper.com –مقدمه: توافق هسته‌ای ایران با 6 قدرت جهانی درحالی مراحل پایانی پیش از اجرایی شدن را طی می‌کند که بسیاری از ناظران بین‌المللی از این توافق تاریخی به‌عنوان نقطه عطفی در تعاملات سیاسی-اقتصادی تهران و غرب یاد می‌کنند. توافقی که برای هر دو طرف برد-برد به‌نظر می‌رسد اما مخالفان و منتقدانی هم دارد. از مقامات رژیم صهیونیستی که بی‌شک فصل جدید مناسبات ایران و جامعه بین‌الملل را در تناقض با سناریوی شوم منزوی کردن ایران می‌بینند تا جمهوریخواهان تندروی وابسته‌ای که دلارهای برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و البته لابی اسرائیل، چشم آنها را به واقعیت منطقه و الزامات سیاسی-امنیتی آن بسته است. آنچه در پی می‌آید گفت‌و‌گوی اختصاصی «ایران» با «ریچارد مورفی» سفیر سابق ایالات متحده امریکا در عربستان سعودی، سوریه و موریتانی است. مورفی که بین سال‌های 1983تا 1989 دستیار وزیر خارجه امریکا در امور آسیای نزدیک و جنوب آسیا بوده است از توافق اخیر هسته‌ای به عنوان «کلید» مشارکت و همکاری‌های چند جانبه‌ ایران و جامعه بین‌المللی در خاورمیانه نام برده و ابراز امیدواری می‌کند هر دو طرف با هدف حل و فصل مناقشات جدی منطقه‌ای با یکدیگر همکاری کنند. عضو سابق شورای روابط خارجی امریکا در این گفت‌و‌گو از نگرانی‌های کشورهای عربی همسایه ایران پس از توافق هسته‌ای می‌گوید و همچنین تأثیرات احتمالی توافق وین را در تعیین سرنوشت انتخابات آتی ریاست جمهوری امریکا بررسی می‌کند. مشروح این گفت‌و‌گو در پی می‌آید:

* پیش از ورود به موضوع اصلی گفت‌و‌گو، پرسشی درباره دورنمای سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه می‌پرسم. طی یک سال اخیر نشانه‌هایی از تمایل ایالات متحده امریکا برای بیرون کشیدن پای خود از مناقشات خاورمیانه وتمرکز بیشتر روی مناطقی دیگر از آسیا به چشم می‌خورد؛ آیا این بدان معنی است که واشنگتن از خاورمیانه و سال‌ها مناقشه و درگیری خسته شده است؟

** این تلقی که امریکا قصد دارد به‌طور کامل خاورمیانه را ترک کند، به‌نظرم چندان دقیق نیست. امریکا هنوز کارهای نیمه کاره فراوانی در خاورمیانه دارد که در قبال آنها مسئول است. اما تردیدی نیست همین نشانه‌ها و برخی جهت‌گیری هایی که شما به آن اشاره می‌کنید می‌تواند در سیاستگذاری‌های بلند مدت دستگاه دیپلماسی ایالات متحده تأثیرگذار باشد. اما اینکه امریکا بخواهد پای خود را به‌طور کامل از منطقه بیرون بکشد بسیار بعید است. در واقع شرایط و متحدان واشنگتن در خاورمیانه اجازه چنین تصمیمی را نخواهند داد حتی اگر شخص اوباما و یا رئیس جمهوری آینده مایل به این کار باشد.

برای مثال در نشست اخیر سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) با باراک اوباما در کمپ دیوید، نمایندگان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به صراحت از اوباما خواستند نسبت به تعهدات خود در قبال خاورمیانه پایبند باشد.

* در واقع از امریکا خواستند که آنها را تنها نگذارد...!

** شاید، همه ما می‌دانیم که بسیاری از کشورهای خلیج فارس برای تأمین امنیت خود به ایالات متحده و حمایت‌های نظامی، اطلاعاتی و... نیازمندند و خروج واشنگتن از خاورمیانه و رها کردن متحدانش به حال خود برای آنها شبیه به کابوس است. به‌عقیده من حضور دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی ایالات متحده در خاورمیانه ادامه خواهد داشت.

* موافق هستید نگرانی واقعی کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس گسترش نفوذ و قدرت ایران در منطقه آن هم در کمرنگ شدن حضور امریکا و حمایتش از این کشورهاست؟

** اینجا دو بحث جود دارد. «نگرانی واقعی» و «نگرانی اصلی». در حال حاضر نگرانی واقعی این کشورها و حتی ایالات متحده در قبال ایران، برنامه هسته‌ای ایران است که البته امیدوارم با توافق اخیر و اجرایی شدن آن و از همه مهمتر پایبندی همه طرفها روز به روز شاهد کاهش ابهامات و نگرانی‌ها باشیم. همه ما می‌دانیم هیچ کس دوست ندارد رقابتی تسلیحاتی درخاورمیانه آغاز شود. آن هم از نوع هسته ای. بنابراین برنامه هسته‌ای ایران و واکنشی که همسایگان ایران به پیشرفت‌های اتمی ایران نشان می‌دهند برای ما از اهمیت بسیاری برخوردار است. یکی از مهمترین دلایل مذاکرات هسته‌ای با ایران دستیابی به توافقی بود که به همسایگان ایران اطمینان دهد که تهران تنها مقاصدی صلح‌آمیز را از برنامه هسته‌ای خود دنبال می‌کند.

اما برای برخی کشورهای عربی یک نگرانی اصلی و پایه‌ای تر هم وجود دارد و آن افزایش قدرت و نفوذ ایران در خاورمیانه است. اینکه ایران به بازیگر اول منطقه تبدیل شود موضوعی نیست که پایتخت‌های عربی براحتی بتوانند آن را تحمل کنند. بویژه وقتی تنش‌های مذهبی و سیاسی ریشه داری بین دو طرف وجود دارد.

* امریکا با این واقعیت (افزایش نفوذ و قدرت ایران و تبدیل شدن به بازیگر اول منطقه ای) کنار می‌آید؟

** به‌نظرم این پذیرش تا حدود بسیار زیادی بستگی به خود ایران و رویکردی دارد که در تهران اتخاذ می‌شود. سوابق دیپلماتیک من در خاورمیانه این واقعیت را که ایران از تمامی ظرفیت‌ها برای تبدیل شدن به قدرت نخست منطقه برخوردار است، تأیید می‌کند. اما آیا خود ایران مایل به ایفای چنین نقشی هست؟ 

پرسش آن است که همه منتظریم ببینیم آیا ایران تمایل دارد به دوره‌ای از سال‌های نه چندان دور خود باز گردد یا خیر؟ دوره‌ای که ایران به شکلی فعالانه با هدف تنش زدایی  در منطقه در پی بازیابی جایگاه واقعی خود در خاورمیانه بود.

 روندی که به همکاری ایران و نیروهای ائتلاف برای سرنگونی طالبان در افغانستان انجامید و همه می‌دانیم تهران بیش از هر طرف دیگری در این مناقشه و بعد‌ها سرنگونی صدام در عراق سود برد. حتی بیش از امریکا. آیا ایران تمایل دارد به آن دوران باز گردد؟  آیا ایران می‌خواهد جایگاه خود را در منطقه بیش از پیش تثبیت کند؟ به عقیده من پاسخ این پرسش‌ها را باید در تهران جست‌و‌جو کرد.

* البته رویکرد مثبتی که شما به آن اشاره می‌کنید با سیاست غلط دولت وقت امریکا (قرار دادن ایران در فهرست کشورهای عضو محور شرارت) پاسخ داده شد و طبعاً بازخوردهای منفی بسیاری را در ایران شکل داد.

** حق با شماست، متأسفانه دولت جمهوریخواه امریکا در آن زمان به این رویکرد ایران واکنش مناسبی نشان نداد اما شرایط در حال حاضر تغییر کرده است. در امریکا دولتی بر سر کار است که در مسیر توافق هسته‌ای از مشارکت سازنده و فعالانه ایران در حل و فصل مناقشات منطقه‌ای استقبال می‌کند. به عقیده من این توافق هسته‌ای بهترین فرصت برای ایران و غرب بویژه واشنگتن برای بازگشت به آن دوران است. 

* یکی از مهمترین موضوعات فعلی در خاورمیانه مبارزه با تروریسم است. با توجه به سابقه مثبت همکاری ایران و امریکا در زمینه مبارزه با تروریسم در منطقه، چرا این همکاری‌ها برای مثال در سوریه تکرار نمی‌شود؟

** سؤال بسیار خوبی است. پاسخ این است که دولت جدید ایالات متحده به این جمع بندی رسید که برنامه هسته‌ای مهمترین موضوعی است که باید در ابتدا به آن رسیدگی شود و در صورت حل و فصل پرونده هسته‌ای، زمینه‌های دیگر همکاری از جمله مبارزه با تروریسم در دستور کار قرار گیرد.

بحران در سوریه همه ما را نگران می‌کند. افراطی گری، تروریسم، و فرقه گرایی تنها برخی از موضوعات جنگ داخلی در سوریه است. معتقدم خاورمیانه دیگر ظرفیت درگیری آن هم از نوع منطقه‌ای را ندارد، اما بحث سوریه پیچیده است. ایران و غرب درباره حکومت بشار اسد با هم اختلاف نظر دارند اما چیزی به نام تروریسم و داعش هر دو آنها را به یک اندازه تهدید می‌کند و همین واقعیت می‌تواند موجب همکاری دو طرف برای رفع آن تهدید باشد. البته همان‌گونه که گفتم این موضوع و موارد بسیار دیگر منطقه‌ای به بعد از توافق هسته‌ای موکول شده بود.  

* اما همکاری‌های دو طرف در مبارزه با تروریسم برای مثال در افغانستان در شرایطی صورت گرفت که پرونده هسته‌ای ایران همچنان یکی از موضوعات مطرح بود! حال که دولت اوباما مبنای سیاست خارجی خود در قبال ایران را بر پایه رویکرد «تعامل»عنوان می‌کند، آیا این تصمیم از سوی کاخ سفید نوعی فرصت سوزی در بهره مندی از همکاری ایران در منطقه نیست؟

** شاید این‌طور باشد اما این تصمیمی است که دولت باراک اوباما بر آن پافشاری دارد و برای همین هم تا این اندازه به حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران از طریق دیپلماسی و مذاکره پایبند است. نکته‌ای که من می‌توانم اضافه کنم این است که اشتیاق قابل ملاحظه‌ای در بین هم سرمایه گذاران بخش خصوصی امریکا و هم در بین طیف وسیعی از تحلیلگران سیاسی این کشور وجود دارد تا با دستیابی به توافق نهایی درهای همکاری‌های گسترده دو جانبه باز شود.

موضوع بسیار مهم دیگر، تکفیری‌های داعش است. همه می‌دانیم داعش به همان اندازه که برای تهران غیرقابل تحمل است برای واشنگتن هم هست. برای بغداد هم هست برای دمشق هم هست. این مشکل مشترکی است که دورنمای روشنی برای همکاری‌های آینده ترسیم می‌کند ولی همه اینها فرصت هایی برای آینده هستند.

* خب این به قیمت از دست رفتن زمان خواهد بود. وقتی ظرفیتی وجود دارد و نادیده گرفته می‌شد، به هر بهانه یا دلیلی؛ همه طرف‌ها ضرر می‌کنند.

** بله، زمان مهم است. نگاه کردن به داعش و ویرانی‌های این گروه و پیشروی‌اش در منطقه به هیچ وجه خوشایند نیست. اگرچه معتقدم داعش در بلند مدت آینده‌ای نخواهد داشت ولی دست کم در کوتاه مدت و حتی میان مدت می‌توانند برای همه ما مشکل ساز باشد.

* تأثیر تحولات منطقه خاورمیانه در انتخابات آتی ریاست جمهوری ایالات متحده چگونه است. توافق هسته‌ای با ایران، بحران یمن، سوریه، داعش و... چه تأثیری در سرنوشت این انتخابات خواهد داشت؟

** اگر شما هم اندکی درباره مبارزات انتخاباتی و هیاهوی تبلیغاتی پیش از انتخابات ریاست جمهوری در امریکا دچار سردرگمی شوید برای من قابل درک است چون این اتفاقی است که برای بسیاری از رأی دهندگان امریکایی و حتی کارشناسان سیاسی می‌افتد. مناظره‌های تند و تیز و تبلیغات گسترده حتماً گیج کننده خواهد بود اما واقعیت این است که به عقیده من سیاست خارجی در این دوره از انتخابات و تعیین سرنوشت آن، نقش اساسی را ایفا نخواهد کرد.

انتخابات این دوره بیشتر حول مسائل داخلی از جمله، اقتصاد، سیاست‌های مربوط به مهاجرت، بهداشت و درمان و امور خدماتی بیش از هر عامل دیگری می‌تواند تعیین کننده باشد. رقبای جمهوری خواه اوباما انتقادهای تندی را به سیاست خارجی دولت فعلی مطرح می‌کنند. از ایجاد رابطه با کوبا گرفته تا توافق هسته‌ای با ایران، اما اینها بیشتر بحث‌های کلان است و بی‌شک برای افکار عمومی امریکا چندان مهم نیست.

* آقای مورفی در پایان نکته‌ای باقی مانده است؟

** تنها این نکته که امیدوارم این توافق هسته‌ای که در نوع خود می‌تواند بسیار پراهمیت و سرنوشت ساز باشد با دورنمایی وسیع تر به تقویت جایگاه دیپلماسی در حل و فصل مناقشات منطقه‌ای از یک سو و همکاری‌های راهبردی ایران و جامعه بین‌الملل منجر شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات