* حفظ حرمت بیت حضرت امام(ره) از مواردی است که به نظر میرسد باید به آن اهتمام ویژهای داشت اما متاسفانه چند صباحی است تعدادی از افراد معلومالحال در مقابل بیت حضرت امام و شخص حاج سید حسن آقا شمشیر را از رو بسته و به مقابله با آن میپردازند،به نظر شما اهداف این گروه از این اقدامات چیست؟
** تا جایی که در این 35 سال انقلاب درعرصههای سیاسی بودم، به این نتیجه رسیدم در کشور ما هروقت کسی دارای تفکر و نظر جدیدی باشد که با فکر صاحبان قدرت همخوانی نداشته نباشد، به او حمله میشود، برای مثال در همان اوایل پیروزی انقلاب، مرحوم مهندس بازرگان به عنوان یک شخصیت برجسته، متدین و مورد تائید حضرت امام(ره) آرا و نظرات جدید و مختص به خودش را داشت ولی اقتدارگرایان به جای اینکه به نقد افکار و نظرات وی بپردازند شخصیت ارزشمند مهندس بازرگان را مورد حمله قرار میدادند و این جریان تا کنون و درمقاطع مختلف انقلاب اسلامیادامه داشته است تاجایی که این روزها شاهد هستیم که همان هجمهها به روشهای حساب شدهتر و منسجمتر از گذشته انجام میشود و افرادی که نظراتی مغایر با تفکرات اقتدارگرایان دارند را تخریب میکنند.
بنده معتقدم هجمههایی که در این چندسال اخیر به آیتالله حاج سید حسن خمینی شدت گرفته است فقط به خاطر این نیست که ایشان افضل اعضاء بیت حضرت امام(ره) است بلکه این تخریبها به این دلیل انجام میشود که ایشان از جهت فکری جایگاه ارزشمندی دارند، آزاداندیش، روشنفکری و اخلاق مدار هستند. لذا اندیشههایشان مورد استقبال جوانان قرار گرفته و در بدنه جامعه مقبولیت و محبوبیت زیادی دارند.
از حیث تحصیلات حوزوی هم ایشان وضعیت بسیارمطلوبی دارند و سطح خارج را نیز با موفقیت به اتمام رساندهاند و از چهرههای برجسته حوزه علمیه به شمار میروند. بنابراین چون این پتانسیل عجیب و ویژگیهای بارز در ایشان ظهور و بروز کرده است مورد هجمه کسانی قرار گرفتهاند که با نواندیشی، محبوبیت مردمیو اخلاق مداری وی مشکل دارند. چرا که آنها میدانند محبوبیت روز افزون حاج سید حسن آقا عرصه برآنان تنگ میکند. از طرف دیگر، بنده معتقدم این هجمهها بصورت خودجوش نیست، بلکه کاملا سازماندهی شده و هدفدار و به جرات میتوانم بگویم تا از طرف اقتدارگرایانی که درفضای سیاسی کشور مسئولیت دارند به آنها چراغ سبز نشان داده نشود آنها اینگونه به شخصیت ایشان حملهور نخواهند شد.
* یکی از آسیبهای اساسی که بسیاری از اندیشمندان انقلابی به آن اشاره میکنند مصادره انقلاب و آرمانهای اصیل امام توسط گروهی است که در باطن با آرمانهای امام زاویه دارند. به نظر شما انقلابیون اصیل و یاران حضرت امام چه وظیفهای در برخورد با این گروه دارند؟
** بنده معتقدم یاران اصیل انقلاب اسلامیو همراهان حضرت امام(ره) این روزها در برابر کسانی که در فکر مصادره آرا و تفکرات حضرت امام میباشند همان وظیفهای است که صحابه راستین پیامبراسلام(ص) مانند ابوذرغفاری، سلمان فارسی و امثالهم بعد از پیروزی اسلام برعهده گرفتند. و این وظیفه آن است که هرزمانی احساس کردند که به تعبیر حضرت امام(ره) این انقلاب به دست نااهلان افتاده و از مسیر اصلی خودش منحرف شده است باید احساس تکلیف کرده و به صورت جدی وارد میدان شوند.
این بدان معنی نیست که آنها با روشهای خشونتآمیز، یا با هدف براندازی وارد صحنه شوند بلکه منظور این است از تمام ظرفیتهای مدنی و روشهای مسالمتآمیز مواضع معتدل خود را منعکس کنند و حرفها و نقدهای خودشان را به گوش افکارعمومی برسانند. نسل جوان ما به خاطر ندارد، اوایل انقلاب، یاران و همراهان حضرت امام هدفی جز حل مشکلات مردم و اعتلای انقلاب اسلامی نداشتند، اگرچه بنده هم قبول دارم در این میان تندرویهایی هم شد که نباید میشد اما واقعا مسئولین عموما به فکر منافع شخصی خودشان نبودند که بخواهند به خاطر حفظ این منافع رقبایشان را با روشهای غیراخلاقی از میدان بیرون کنند. در حالیکه، امروز گروهی هستند که متاسفانه به درون نهادهای اجرایی و تصمیمگیرنده کشور مانند مجلس وارد شدهاند که حاضرند به قیمت به خطر انداختن منافع ملی، منافع خودشان را حفظ کنند.
نمونه بارزش همین توافق هستهای است که واقعا تیم مذاکره کننده و دولت آقای روحانی شرافتمندانه و با زحمت آن را حل و فصل کرد اما همین طیفی که عرض کردم با یک ادبیات تلخ و بعضا توهین آمیز و زننده در مجلس، روزنامهها، تریبونهای نمازجمعه و... آن را زیر سوال میبرند با اینکه داعیه دغدغه اسلام دارند از روشهای غیراسلامیکه مخل وحدت و انسجام ملی است برای رسیدن به مقاصد شخصی خودشان استفاده میکنند. در واقع، برکسی پوشیده نیست که مواضع افراطی امروز این افراد به این دلیل است که منافع و مناصبی را که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 از دست دادهاند مجددا برای خودشان احیا کنند. چرا که در هشت سالی که آنها در مسند قدرت بودند هر کاری خواستند با کشور کردند. با رانت خواری و مفاسد اقتصادی، منابع بیتالمال را هدر دادند و اینگونه کشور را به ورطه مشکلات اقتصادی انداختند. ظرفیتها و دستاوردهای عرصه سیاست خارجی کشور را از بین بردند و روابط تنش زا را جایگزین روابط مسالمت آمیز با جهان کردند. حال باید از این جریان پرسید، در 8 سالی که قدرت را دردست داشتید جز تحمیل هزینههای سنگین برای کشور و ملت چه دستاورد دیگری از خودتان به جای گذاشتید؟ چه مشکلی از کشور را شما حل کردید؟ در کدامیک از حوزههای اقتصاد، سیاست، فرهنگ و یا اخلاق وضعیت ما نسبت به قبل بهتر شد؟ واقعا اگر عملکرد این گروه در هرکدام از این حوزهها شاخصهای بهتری داشت ما دفاع میکردیم ولی وقتی نگاه میکنیم میبینیم هرکجا که اینها وارد شدهاند وضع ما بدتر شده که بهتر نشده است.
با تمام حملاتی که اینها به هشت سال دولت اصلاحات داشتند وقتی آن را با عملکرد دولت احمدینژاد مقایسه میکنیم میبینیم ذرهای از مفاسد اقتصادی زمان احمدینژاد در دولت اصلاحات نبوده است. این طیف حتی حاضر نیست به جهت هزینههای سنگینی که در این هشت سال بر دوش کشور تحمیل کرده است از ملت عذرخواهی کند. اگر عملکردشان در این 8 سال خوب بود که مردم دیگر به دولت روحانی که پشتوانه و حمایت اعتدالیون و اصلاحطلبان را داشت رای نمیدادند. بنابراین، بنده معتقدم، باحضور فعال یاران اصیل و دلسوزان واقعی انقلاب، تلاش این جریان برای بازگشت به قدرت آب درهاون کوبیدن است و درصورتی که جریان اقتدارگرا به سیاق برخی مقاطع راه حضور اصلاحطلبان درعرصه سیاسی کشور را مسدود نکند دیگرشانسی برای حضور مجدد در دولت و مناصب انتخاباتی ندارند.
* امام خمینی بعنوان آغازگر اصلاحات نوین اسلامیمیراث گرانقدر ولایت فقیه را برای ما بجا گذاشته است و مهمترین ابزار صیانت از این میراث مجلس خبرگان رهبری است روحانیون پیرو خط امام و دنبال کننده مسیر اصلاحات بر پایه مبانی اسلامی چه برنامههایی برای این مجلس دارند؟ و به نظر میرسد گروه مقداری نسبت به این امر غافل هستند نظر شما در این زمینه چیست؟
** تا جایی که بنده اطلاع دارم، روحانیون پیرو خط امام از اهمیت انتخابات مجلس خبرگان رهبری غافل نیستند، و در این خصوص جلسات منظمی را در حال برگزاری دارند. ولی مهم این است که افراد واجد شرایط بویژه کسانی که در زمره فرزندان اول انقلاب هستند برای حضور در انتخابات کاندیدا بشوند و ثبت نام کنند. حالا این نگرانی که ممکن است شورای نگهبان آنها را رد صلاحیت کند بحث دیگری است و نباید باعث شود که دلسوزان انقلاب دلسرد شوند و عرصه را خالی کنند. چنانچه ما در این انتخابات حضور نداشته باشیم ممکن است دوباره وقایعی اتفاق بیافتد که بعد از آن اظهار ندامت و پشیمانی داشته باشیم.
بنده معتقدم اهمیت انتخابات مجلس خبرگان رهبری بیشتر از انتخابات مجلس شورای اسلامیهست که کمتر نیست بنابراین فارغ از نقدهایی که به شکل و محتوای برگزاری انتخابات مجلس خبرگان وارد است به نظرم باید شخصیتهای برجسته و واجدین شرایط برای صیانت از اسلام و انقلاب به صورت جدی وارد این عرصه شوند. چرا که با حضور سازنده و موثر آیتالله هاشمیرفسنجانی در این مجلس، عدهای هم باید باشند که از سیاستها و مشی ایشان در این مجلس حمایت کنند. جهت تحقق این مهم لازم است روحانیون برجسته ومعتدلی که استقلال فکری دارند دنبال منافع شخصی و جناحی نیستند، جز به مصالح و منافع ملی فکر نمیکنند و دنبال ایجاد آرامش در فضای کشور و پرهیز از تنش آفرینی هستند ، از هرحزب یا جناحی هم که باشند بایستی شناسایی شوند و از آنها برای حضور در انتخابات مجلس خبرگان دعوت شود. نکته بعدی همانی است که آقای روحانی در تبیین نقش و جایگاه دولت و شورای نگهبان در برگزاری انتخابات عنوان کرد، این که دولت تمام قد بر موضع خود در صیانت از آراء مردم بماند و اجازه ندهد انتخابات از مسیر قانونی خودش خارج شود.
* متاسفانه گروهی از حالا بدنبال غبارآلود کردن فضای انتخابات مجلس خبرگان و کشاندن آن به سمت دعواهای سیاسی هستند این موضوع را چگونه میبینید؟
** بله متاسفانه، عدهای هستند که از هماکنون به دنبال تحمیل خواستهها و منافع سیاسی خودشان به انتخابات مجلس خبرگان رهبری هستند که متاسفانه برخی مواضعی را بیان کردند که به هیچ وجه زیبنده آنها نیست این تفکر غلطی است که برخی تصور میکند خیرخواهی آنها از خیرخواهی اصلاحطلبان، اعتدالیون و سایر افراد دلسوزی که احساس تکلیف کردهاند و وارد عرصه انتخابات شدهاند بیشتر است.
به نظرم اگر اجازه بدهند که سایر چهرههای شاخص و برجسته خارج از دایره مورد تایید آنها هم وارد این کارزار بشوند میبینند که این افراد به لحاظ تدین، نواندیشی و تلاش به مراتب بهتر و کارآمدتر میباشند و از مقبولیت بیشتری نزد مردم برخوردار خواهند بود چرا که مردم از شعارها و رفتارهای افراطی وافرادی که مداوم دنبال تنش آفرینی هستند خسته شده اند. آمارهای موجود همگی دال بر سقوط اخلاق در کشور ما درسالهای اخیر است. اخیرا مشاور وزیر دادگستری اظهارنموده که سالانه 600 هزار نفر به زندانیان افزوده میشود و آمار ارتکاب جرائم رو به افزایش است.
دلیل این رویداد شوم هم چیزی جز این نیست که افرادی وارد مناصب مهم شدهاند که افراطیگری را در تریبونها و محافل رسمیتبلیغ و ادبیات آمیخته به خشونت را ب�� جامعه تزریق میکنند. بنابراین، به مصلحت شورای نگهبان نیست، که در برابر افراد گارد بگیرد و منافع ملی را قربانی سلیقههای جناحی و فردی اعضا خودش کند. این درنوع خود بدترین توهین به جایگاه شورای نگهبان است.
* وقتی سیر اقدامات یک تفکر افراطی را بررسی میکنیم اقداماتی از قبیل عدم عذرخواهی از رئیس مجلس در ماجرای قم و ادامه تهمتها به تیم مذاکره کننده و خائن خطاب کردن آنها حتی بعد از حمایت بیسابقه رهبری از تیم مذاکره کننده این نگرانی در اذهان دلسوزان انقلاب بوجود میآید که گویا برای تعدادی از افراد منافع شخصی بر همه مصالح ملی غلبه میکند پس امکان دارد این طیف از ولایت فقیه و شخص رهبری نیز عبور کنند آیا این نگرانی را قبول دارید؟
** من این جریان افراطی را خیلی نزدیک به انقلاب نمیدانم، چرا که بعضی از بزرگان این جریان هیچگاه مواضع سیاسی ثابتی نداشته و در زمان حضرت امام و دهه 50 و 60 به میزان امروز خود را دلسوز انقلاب نشان نمیدادند. به همین دلیل، نظر دادن درخصوص مواضع سیاسی آنها کارسختی است در گذشته خیلی سخنرانی نمیکردند. به مسائل جبهه و جنگ وارد نمیشدند. از این رو، دلسوزیها و حضور فعال آنها در صحنه سیاسی کشور مربوط به چند سال اخیر است. آنها کسانی بودند که تا احمدی نژاد به ریاست جمهوری میرسد، دولت وی را دولت منصوب امام زمان(عج) و ادامه حکومت پیامبر(ص) خطاب میکنند.
بعد از قضیههاله نور و ارتباط دادن مقدسات به دولت احمدینژاد، بسیاری از افراد متوجه شدند که این حرفها و تبلیغات، بازی مذهبی و سوءاستفادههای مذهبی بیش نیست و با هدف مشروعیت بخشیدن به اقدامات دولت احمدی نژاد انجام میشود. اما با این وجود، این آقایان حاضر نشدند دست از حمایتهایشان از دولت بردارند تا جاییکه اطاعت از احمدینژاد را اطاعت از خدا عنوان کردند. ولی ایکاش آنها وارد سیاست نمیشدند و در همان فضای علمی- فلسفی خودشان که در آن موفق بودند میماندند. از سویی، جریان پایداری که تحت حمایتهای این آقایان شکل گرفت و فعالیت میکند هم نزد اصولگرایان منزوی هستند و حرفهایشان خریداری ندارد.
دیدیم که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نامزد این جریان چقدر رای داشت. و یا در انتخاباتی که برای تعیین ریاست مجلس بین آقای روحالله حسینیان و آقای لاریجانی شکل گرفت، عملا ثابت شد که این گروه حتی میان اصولگرایان وزنی ندارد. با این اوصاف و با روندی که این جریان درپیش گرفتهاند شخصا عاقبت خوش فرجامیرا برای آنها در صحنههای اجتماعی یا سیاسی پیشبینی نمیکنم.
* آیا تصور نمیکنید که این گروه در شرایطی که منافع خود را درخطر ببینند از ولایت عبور خواهند کرد؟
** من نه تنها معتقدم که جریان موسوم به پایداری یا همان دلواپسان از فرمایشات رهبری جلوتر حرکت میکنند که معتقدم خلاف دستورات ایشان عمل میکنند. دیدید که در جریان مذاکرات هستهای، مقام رهبری با حمایتهای خودشان سعی در حفظ همدلی بین دولت، ملت و رهبری داشتند اما این جریان از هیچ تلاشی برای به شکست کشاندن مذاکرات فروگذار نبودند. یا مثال دیگر، قضیه بازگشایی سفارت انگلستان در تهران است که فارغ از هرگونه قضاوتی اقدامیدر راستای عادیسازی روابط خارجی کشور با جهان به شمار میرود اما ببینید که سایتهای منتسب به جریان پایداری چه ادبیات تند و افراطی در برابر این اقدام که در راستای احقاق حقوق هزاران ایرانی تبعه انگلستان انجام شده است اتخاذ کردند. درحالیکه کشوردر چند سال اخیر به اندازه کافی هزینه تندروی آنها در حمله به سفارت این کشور و تخریب روابط دوجانبه را پرداخت کرده است اما حاضر نیستند دست از این رفتارهای افراطی بردارند و کماکان برخلاف مواضع رهبری فعالیت میکنند.
* وضعیت اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
** با توجه به اینکه بنده خیلی فعالیت سیاسی ندارم شاید نتوانم به دقت و با جزئیات این وضعیت را ترسیم کنم اما با یک نگاه بیرونی و بطور کلی میتوانم بگویم که با توجه به اینکه درحال حاضر دولت آقای روحانی راس کار است و این دولت با حمایتهای رئیس دولت اصلاحات و آیتالله هاشمیرفسنجانی به قدرت رسیده بنابراین پیشبینی میکنم که اصلاحطلبان هم نسبت به گذشته اوضاع خیلی بهتری دارند اما موفقیت کامل آنها منوط به این است که دولت بتواند به وعدههایش در بیرون آوردن اقتصاد کشور از رکود، پس از رفع تحریمها عمل کند به نظر من انتخابات به نفع اصلاحطلبان خواهد بود. هرقدر هم که هجمه علیه اصلاحطلبان و دولت از طرف اصولگرایان بیشتر صورت بگیرد مقبولیت اصولگرایان نزد مردم کمتر خواهد شد چراکه مردم واقعا از رفتارهایی که فضای کشور را به سمت تشنج و تنش بکشاند خسته شده اند.
* وضعیت توسعه سیاسی در دولت آقای روحانی را چگونه میبینید؟
** به نظر من آقای روحانی باید بیش از گذشته به توسعه سیاسی بپردازد. البته ایشان هم انگیزه کافی برای این کار دارد و هم اینکه در انتخابات ریاست جمهوری توسعه سیاسی را در برنامههای خودش اعلام کرده است، حتی تولد دوحزب جدید اصلاحطلب یعنی حزب ندای ایرانیان و حزب اتحاد ملت ایران اسلامی نمونهای از رویکرد مثبت این دولت به مقوله توسعه سیاسی به حساب میآید. اما فراموش نکنیم در این دوسال، بخش عمدهای از وقت وانرژی ایشان صرف حل و فصل بحران هستهای و سیاست خارجی شده است. من معتقدم چنانچه دولت مشکلات احزاب، تشکلهای غیردولتی و مطبوعات مستقل را پیگیری و حل نماید بخش عمدهای از توسعه سیاسی محقق خواهد شد.
* از آنجایی که حضرتعالی به عنوان یک استاد فقه و اخلاق هستید جایگاه اخلاق در میان سیاستمداران را چگونه میبینید؟ و عمده بیاخلاقیها را ناشی از چه موضوعی میدانید؟
** به طورکلی اگر بخواهم جواب سوال شما را بدهم باید عنوان کنم که متاسفانه اخلاق سیاسی در کشور ما دارد تبدیل میشود به اخلاق ماکیاولیستی. یعنی برای رسیدن به هدف از هرابزاری ولو غیراخلاقی استفاده میکنیم. گواه این ادعا هم مطالبی است که در برخی روزنامهها و یا تریبونهای رسمیبه منظور حذف رقیب از صحنه سیاسی عنوان میشود. مثلا فرد یا جریانی را برای اینکه از میدان بیرون کنند به او اتهام میزنند که با سرویسهای جاسوسی بیگانه ارتباط دارد و یا فلان مقدار پول گرفته است تا مقاصد آنان را در کشور پیاده کند. متاسفانه از این دست بی اخلاقیها در حال حاضر کم نیست. فارغ از اینکه اخلاق فقط به مناسک و نماز و روزه نیست. بلکه «احترام به حقوق انسانی» اعم از اینکه به تعبیر امیرالمومنین حضرت علی(ع) چه در آفرینش با تو یکسان است و چه در دین و آئین، ضرورت اخلاقی به شمار میرود.
اما متاسفانه در فضای کنونی کشور، هستند افرادی که با دخالت دادن حب و بغضهای شخصی و طرح اتهامات بی پایه و اساس میخواهند با هروسیله ای رقیب را حذف کنند. به همین دلیل من معتقدم که اخلاق در کشور مخصوصا نزد مسئولین و سیاستمداران اوضاع خوبی ندارد و رو به سقوط است. بالطبع، وقتی خبر سوءاستفادههای مالی دولتمردان به گوش افکارعمومیمیرسد و هر روز خبر جدیدی از اختلاسهای کشف شده میشنوند، وقتی تعابیر نادرست و سخنان نسنجیده از تریبونهای نماز جمعه مطرح میشود، این بی اخلاقیها مصداق حدیث شریف: «اَلناس عَلی دینِ مُلُوکِهِم» به سطح جامعه نیز سرایت میکند.
* با توجه به قرار گرفتن در هفته دولت به دولتمردان تدبیر و امید چه توصیههایی دارید؟
** بهترین توصیهای که به ذهن بنده میرسد این است که سعی کنیم به وعدههایی که پیش از به قدرت رسیدن به مردم میدهیم بعد از به قدرت رسیدن نیز به آنها پایبند بمانیم و به وعدههایمان عمل کنیم. نکته بعدی، ضرورت حل مشکلات معیشتی مردم است. مردم مشکلات مذهبیشان را خودشان حل میکنند و نیازی به دخالت حکومت ندارند. اگر مشکلات اقتصادی، تورم و فقر حل نشد نباید توقع داشته باشیم که مشکلات دینداری و اخلاق مداری جامعه حل شود. چرا که رسول خدا میفرمایند:»کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا» یعنی فقر، مردم را به کفر میکشاند.
حضرت علی(ع) عمده برخوردهای تند و قاطعی که با کارگزارانشان داشتند بر سر بیتالمال و مسائل مالی مردم بوده است نه مسائل دیگر. لذا هزینههایی که در این کشور میشود باید خودش را در زندگی مردم نشان دهد. در دولت قبل، عنوان شد که پول نفت بر سر سفرهها خواهد آمد و دیدید که عاقبت این وعده به کجا کشیده شد. بنابراین، دروغ و عدم پایبندی به وعدههایی که داده میشود در مقام حاکمیت بسیار خطرناک است.
* از اینکه این فرصت را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم.
** بنده هم از شما و همکاران گرانقدرتان تشکر میکنم.