علی تتماج
آنجلا مرکل صدراعظم آلمان دیروز سفری دورهای به شرق آسیا را آغاز کرد. براساس گزارشهای منتشره وی از چین و سپس ژاپن دیدار خواهد داشت. این دیدار که نقطه عطفی در مناسبات دو کشور و سیاست خارجی فعال آلمان ارزیابی میشود در حالی صورت میگیرد که:
1- استراتژی کلان دولت مرکل در دو سال گذشته حضور فعال در اقصی نقاط جهان برای تامین اهداف سیاسی و اقتصادی است. در این سیاست شرق آسیا به دلیل اولا وجود قدرتهای اقتصادی نظیر چین و ژاپن ثانیا حضور سازمانها و اتحادیههایی مانند آسهآن، اپک، از جایگاه ویژهای برخوردار گردیده است. سفر مرکل به چین و ژاپن را میتوان ادامه سیاستهای برلین برای حضور در شرق آسیا دانست که پیشزمینههای آن در سفرهای اشتاین مایر و سایر مقامات آلمان ـ بویژه هیاتهای اقتصادی ـ فراهم شده است.
2- بخش اول سفر مرکل را دیدار از چین تشکیل میدهد. برلین و پکن در سالهای گذشته بویژه در دوران صدراعظمی شرودر که سیاست دوری از آمریکا را اجرا میکرد، روند رو به گسترش را تجربه کرده است.
توسعه روابط اقتصادی دو کشور و متوازن کردن تراز تجاری آنها که اکنون به نفع چین میباشد، چگونگی لغو تحریمهای نظامی چین از سوی اروپا که از سال 1989 اجرا میشود. مناسبات کلی اروپا با چین در عرصه روابط دوجانبه و بینالمللی، پرونده هستهای ایران در حالی که نگاه آلمان و چین تا حدودی به یکدیگر نزدیک است و بیشتر بر اصل گفتگو و مذاکره تاکید دارند و... از مهمترین محورهای مذاکرات سران آلمان و چین میباشد. البته مواضع آلمان در خصوص حقوق بشر در چین، تلاش برلین برای کاهش ائتلاف چین، روسیه و هند، تاکید مرکل بر حضور در آسیای میانه و قفقاز که چالشهایی برای سیاستهای استراتژیک پکن ایجاد میکند از موانع و نقاط متضاد در روابط دو کشور است.
آلمان امید دارد تا با گرایش به چین اولا از نفوذ آن برای واداشتن مسکو به پذیرش خواستههای اروپا برای تامین انرژی و طرح سپر موشکی بهرهبرداری کند ثانیا از ائتلاف اتحاد ایجاد شده میان دو کشور چین و روسیه جلوگیری کند هرچند که آنها تاکید دارند که استراتژی متحد آنها تغییرناپذیر میباشد.
3- محور بعدی سفر مرکل رایزنی در ژاپن شامل میشود. مرکل در حالی وارد این کشور میشود که: شینزو ابه نخستوزیر ژاپن دورانی بحرانی را برای حفظ قدرت سپری میکند در حالی که تلاش دارد تا از همگرایی فعال در عرصه جهانی برای خروج از بحران بهرهبرداری نماید، دو کشور در افغانستان منافع مشترکی را پیگیری میکنند در شرایطی که سخن از عدم همکاری استراتژیک توکیو با ائتلاف از سوی نمایندگان این کشور به میان آمده است، توسعه همکاریهای اقتصادی بویژه در امور زیربنایی که با اقتصاد و تکنولوژی فعال ژاپن دستاوردهای بسیاری برای برلین به همراه خواهد داشت، بهرهگیری از موقعیت ژاپن برای حضور آلمان در سایر کشورهای شرق آسیا که استراتژی این کشور است، چگونگی تعامل دو کشور با آمریکا به عنوان متحدی مشترک در عرصه جهانی، بررسی پرونده هستهای ایران در قالب بازیگری حاشیهای ژاپن (بعد اقتصادی) و... مهمترین تحولات تاثیرگذار بر این رایزنیها خواهد بود.
4- تحولات خاورمیانه بویژه بررسی روند صلح در فلسطین که آلمانها با محوریت اجرای خواستههای صهیونیستها پیگیری میکنند، فعالیتهای یونیفل در لبنان که نقطه مشترک سه کشور میباشد، تحولات آفریقا از جمله سودان و سومالی، تامین انرژی برای توسعه صنعتی و اقتصادی، مقابله با گازهای گلخانهای و گرم شدن زمین،... از جمله مسائلی است که در دیدار مرکل از چین و ژاپن میتواند مورد ارزیابی قرار گیرد.
با تمام این تفاسیر و به رغم تلاشهای مرکل برای تحکیم مناسبات با کشورهای شرق آسیا، عدم برابری تراز تجاری و اقتصادی این کشور با ژاپن و چین، رویکرد پکن بر دوری از آمریکا و رویکرد روسیه در شرایطی که برلین و توکیو بر همگرایی با آمریکا تاکید دارند، اختلافات در قبال تحولات آسیای مرکزی و قفقاز که به عرصه رقابت آنها مبدل شده، منافع متضاد این کشورها در آفریقا، نگاه ناهماهنگ در قبال پرونده هستهای ایران و برخی تحولات خاورمیانه، موانعی هستند که موجب عدم دستیابی مرکل به تمام اهدافش میشود. البته وی امیدوار است که در این رایزنی به توافقاتی اقتصادی دست یابد تا اقتصاد رو به زوال آلمان را بهبود بخشد.