صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۷:۲۳  ، 
کد خبر : ۳۱۱۱۹۵

یادداشت روزنامه‌ها 28 خرداد

روزنامه کیهان **

برجام مالی (FATF) خطرناک‌تر از برجام هسته‌ای / ابراهیم کارخانه‌ای*

بدون شک تا زمانی که ایران اسلامی به اصول و آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام خمینی پایبند باشد دشمن هیچ‌گاه از توطئه علیه نظام اسلامی دست بر نخواهد داشت و همواره در تلاش است با به‌کارگیری شیوه‌های مختلف بنیانهای مستحکم نظام اسلامی را هدف قرار دهد. رمز پایداری ۴۰ ساله انقلاب اسلامی در مقابله با توطئه‌های مشترک امریکا و غرب و هم‌پیمانان منطقه‌ای آنها وحدت کلمه ملت ایران، هدایت‌ها و هشدارهای مدبرانه رهبری انقلاب، ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده‌خواهی دشمن و استحکام قدرت داخل بوده است . اگر جمهوری اسلامی ایران می‌خواست مسیر خود را

بر اساس خواست قدرتهای سلطه‌گر و معاهدات بین‌المللی رقم بزند امروز اثری از عزت و اقتدار ایران اسلامی در منطقه و جهان مشاهده نمی‌شد. بر همین اساس در ذیل به واکاوی پیامدهای پذیرش شرایط FATF و عضویت جمهوری اسلامی ایران در کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم با

بهره گیری از تجربه تلخ برجام پرداخته می‌شود:

۱- موافقان تصویب کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (CTF) عنوان می‌کنند چنانچه با عضویت ایران در کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم خطری متوجه نظام اسلامی شود طبق بند ۲۷ کنوانسیون می‌توان یک سال بعد از اعلام عضویت از آن خارج شد. اولا زمان یک‌ساله زمان گریز و اعمال توطئه‌ها علیه عضو متقاضی خروج از کنوانسیون است؛ ثانیا هزینه خروج از FATF برای کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران که در نوک پیکان توطئه‌های طراحی شده دشمن قرار دارد به مراتب سنگین‌تر و سخت‌تر خواهد بود کما اینکه علی‌رغم صراحت ماده ۱۰ معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) مبنی بر این که هرگاه منافع و امنیت ملی کشوری با عضویت در این معاهده در معرض خطر قرار گیرد آن کشور می‌تواند از NPT خارج شود، لیکن جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم اتهام ساختگی انحراف هسته ای و صدور پی‌درپی قطعنامه‌ها توسط شورای امنیت و اعمال شدیدترین تحریم‌ها تصمیم به خروج از ان‌پی‌تی نگرفت. از آنجا که هزینه پذیرش شرایط FATF به مراتب سنگین‌تر از هزینه عضویت در NPT است خصوصاً اینکه دشمن برای بعد از عضویت ایران در کنوانسیون خواب‌های آشفته‌ای را تدارک دیده است می‌بایست قبل از ورود به زمین بازی دشمن و پرداخت هزینه‌های سنگین در اقدامی هوشمندانه و پیشدستانه از اعمال خسارت بیشتر به نظام اسلامی جلوگیری کرد.

۲- گفته می‌شود بیش از ۱۸۰ کشور جهان عضو کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (CTF) هستند از طرفی 189 کشور نیز عضویت NPT را پذیرفته‌اند لیکن با کدام کشور عضوNPT همانند جمهوری اسلامی ایران رفتار شده است؟ در کدام کشور جهان به عنوان یک استثنا و برای اولین بار در تاریخ، به بهانه اقدامات شفاف ساز، سخت ترین و بی‌سابقه‌ترین و پیشرفته‌ترین شیوه‌های نظارتی هسته‌ای را به کار گرفته‌اند، بدون شک در رابطه با عضویت جمهوری اسلامی ایران در کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم این اتفاق مجددا به بهانه شفاف‌سازی اقتصادی این بار در قالبی جدید تکرار خواهد شد. علت آن روشن است جمهوری اسلامی ایران یک پدیده نوظهور و پایه‌گذار تمدن نوین اسلامی در جهان است که منافع آمریکا و غرب را در منطقه به خطر انداخته است و خواب راحت را از چشم استکبار جهانی ربوده است. بصیرت و هوشمندی سیاسی حکم می‌کند در اقدامی پیشدستانه از اتفاقی که قرار است در آینده رخ دهد جلوگیری کرد. وظیفه دستگاه سیاسی و دیپلماسی صرفاً مذاکره با کشورها بر سر عقد قراردادها و پیگیری عضویت در معاهدات بین‌المللی نیست بلکه می‌بایست در عرصه شناخت توطئه‌های طراحی شده دشمن و اتخاذ راهکارهای لازم جهت مقابله با آنها و دفاع از منافع ملی، منطقه‌ای و جهانی ایران اسلامی قدرتمندانه و انقلابی عمل کند.

۳- دشمن درصدد است با محوریت کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم که بازوی عملیاتی FATF است این بار در قالب برجام مالی تحت عنوان شفاف‌سازی فعالیت‌های اقتصادی و به بهانه مبارزه با تامین مالی تروریسم توطئه‌ خطرناکی را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کند. در حالی که دامنه بازرسی و نظارت NPT محدود به شفاف‌سازی برنامه‌های هسته‌ای کشور می‌باشد، دامنه نظارت FATF به برنامه‌های اقتصادی و مالی و بانکی تمام ارکان نظام اسلامی برمی‌گردد. گستره توطئه‌های دشمن در این عرصه به هیچ وجه قابل مقایسه با توطئه‌های محدود دشمن در عرصه هسته‌ای نیست. فلذا لازم است دستگاه سیاسی و دیپلماسی و مسئولین دست اندرکار در اقدامی پیشدستانه از اعمال توطئه‌های جدید طراحی شده توسط دشمن جلوگیری کنند. ذکر این نکته ضروری است که اگر جمهوری اسلامی ایران عضویتNPT را در سال ۱۹۹۳(۱۳۷۲) تمدید نمی‌کرد دشمن نمی‌توانست از NPT به عنوان اهرمی علیه نظام اسلامی استفاده کند. امروز نیز اگر در اقدامی هوشمندانه خطر تصویب کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم و پذیرش شرایط FATF مرتفع نگردد، جمهوری اسلامی ایران با خطراتی به مراتب عمیق‌تر، فراگیرتر و غیر قابل اجتناب در عرصه‌های اقتصادی و امنیتی مواجه خواهد شد.

۴- بدون شک عضویت ایران در کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (CTF) نه تنها منجر به کاهش ریسک معامله با جمهوری اسلامی ایران و رفع تحریم‌ها نخواهد شد بلکه فصل جدیدی از توطئه‌های طراحی شده را علیه جمهوری اسلامی ایران رقم خواهد زد. دشمن در این عرصه تنها به نظارت سیستمی و شفاف‌سازی معاملات و مبادلات بانکی اکتفا نخواهد کرد بلکه راستی‌آزمایی عملی از سیستم مالی و بانکی و فعالیت‌های اقتصادی کشور را بهانه خواهد کرد، کاری که در شفاف‌سازی فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاد. بدون شک عواقب خطرناک چنین اقدامی می‌تواند تمامی عرصه‌های اقتصادی، دفاعی، امنیتی، فرهنگی، سیاسی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را دربر گیرد؛ هوشمندی سیاسی ایجاب می‌کند که دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور با ژرف‌نگری سیاسی قبل از ورود به زمین بازی دشمن؛ توطئه‌های طراحی شده را شناسایی و پیشدستانه اقدام نماید، راه پیموده شده در ۴۰ سال گذشته که علی‌رغم دشمنی آمریکا و غرب؛ ایران اسلامی را در اوج قله عزت و اقتدار منطقه‌ای قرار داده است.

۵- در حالی‌که کشور هنوز از بند برجام خارج نشده است، آیا به صلاح است که کشور را به برجام خطرناک دیگری که گستره آن تمامی ارکان اقتصادی، دفاعی، امنیتی، فرهنگی و منطقه‌ای کشور را دربر می‌گیرد، پیوند زد؟! بدون تردید با نظارت دشمن بر نظام مالی و اقتصادی کشور عملاً نظام برنامه‌ریزی در عرصه‌های مختلف تحت نظارت دقیق دشمن قرار خواهد گرفت که حاصل آن خدشه بر استقلال کشور و ضربه به ارکان نظام اسلامی خواهد بود، از سوی دیگر در حالی که برجام که یک معامله دوطرفه بود با خدعه آمریکا و غرب منافع جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفته شد آیا ساده‌انگاری سیاسی نیست که تصور شود با حق شرطی سست‌بنیان و پیش‌بینی‌نشده در مفاد کنوانسیون می‌توان از منافع ملی و امنیت ملی و منطقه‌ای کشور در برابر قدرت‌های سلطه‌گر و زورگو دفاع کرد؟! ایران قدرتمند اسلامی برای رفع مشکلات اقتصادی همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند هرگز نباید بر عصای بیگانه تکیه بزند. حفظ عزت، اقتدار و بالندگی نظام اسلامی جز بر پایه وحدت کلمه، ایستادگی و مقاومت و استحکام قدرت داخل ممکن نیست.

۶- امروز کسانی دم از اتخاذ تدابیر لازم برای پر کردن حفره‌های امنیتی کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم می‌زنند که در توجیه تصویب برجام با قاطعیت اعلام می‌کردند که کوچک‌ترین ضرری متوجه منافع ملی و امنیتی کشور نخواهد شد و تمامی تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران لغو می‌گردد لیکن چند صباحی از این اطمینان‌بخشی سطحی نگذشته بود که بدعهدی‌ها شروع شد و پایه‌های سست برجام یکی پس از دیگری فرو ریخت و سرانجام طرف اصلی معامله یعنی شیطان بزرگ که به تمامی خواسته‌های هسته‌ای خود دست یافته بود تاب تحمل سال‌ها را نیاورد و در اقدامی زودهنگام با طرح خواسته‌های اصلی خود بدون کوچک‌ترین هزینه‌ای از برجام خارج شد. متاسفانه در حال حاضر نیز در توجیه تصویب کنوانسیون‌های پالرمو و مبارزه با تامین مالی تروریسم با فریب سراب رفع تحریم‌ها همان سناریو در شرف تکرار است!

۷- درحالی که دشمن از آن سوی مرزها با افزایش تهدیدها و تحریم‌ها و عوامل سودجو و فتنه‌گر نیز در داخل کشور هر یک درصدد ضربه زدن به نظام اسلامی هستند، آیا در چنین وضعیتی پذیرفتن شرایط FATF و تصویب عضویت در کنوانسیون‌های توطئه‌گری مانند پالرمو و مبارزه با تامین مالی تروریسم (CTF) موجبات تسلط دشمن را بر نظام اقتصادی کشور فراهم نخواهد ساخت؟! آیا به صلاح کشور است در حالی که اطلاعات بر باد رفته از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی منجر به شناسایی و ترور قله‌های صنعت غنی‌سازی کشور گردید، این بار با تسلط دشمن بر اطلاعات حساس مالی و بانکی کشور در قالب نظارت سیستمی، استحکامات حساس و استراتژیک اقتصادی کشور در تیررس توطئه‌های دشمن قرار گیرد؟! کدام کشور عاقل در جهان در میدان جنگ اقتصادی؛ اطلاعات سیستمی و کلیدی اقتصاد کشور را تحت نظارت دشمن قرار می‌دهد!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

* رئیس کمیته هسته‌ای مجلس نهم

***************************************

روزنامه رسالت **

طارمي بهانه است اصل نظام نشانه است!/وحيد ايماني

حدود دو سال پيش و پس از بيانات رهبر انقلاب مبني بر سقف عمر 25 ساله رژيم صهيونيستي، اين جمله با استقبال کم نظير کاربران فضاي مجازي روبه‌رو شد و همچنان جزء هشتگ هاي پر کاربرد فضاي مجازي محسوب مي شود.

اما در ميان سلبريتي هاي توئيتري که اساساً روشنفکري را مغاير با مطالبات ديني و انقلابي مي دانند، مهدي طارمي بازيکن وقت پرسپوليس و تيم ملي در حساب توئيتر خود به بازنويسي جمله رهبر عزيز انقلاب پرداخت و نوشت:

امام خامنه اي: اسرائيل 25 سال آينده را نخواهد ديد.

مهدي طارمي، جوان دهه هفتادي که مي توان او را نسل چهارم انقلاب خواند ، در اين سالها حواشي زيادي داشته است و اين حواشي گاهي آنقدر پر سر و صداست که گزارشگر مسابقه فوتبال ايران و مراکش به هنگام ورود وي به زمين بصورت زير پوستي و با طعنه او را به باد انتقاد

(شايد انتقام) مي‌گيرد و او را اينگونه معرفي مي کند :

طارمي در اين سالها فقط گوش هاش حاشيه نداشته که اين روزها گوشاشم حاشيه دار شده !

البته به حکم انصاف بسياري از حواشي او هيچ وقت اثبات نشد و هميشه در حد حرف و حديث و حرف هاي در گوشي فضاي مجازي باقي ماند.

اما نکته مهم در خصوص طارمي اين است که او قواعد سلبريتي بودن را بهم زد. هيچ وقت با ژست اپوزيسيون خود را مطرح نکرد و در مواضع غير ورزشي خود هميشه طرفدار آرمانهاي انقلاب بود. با مداحي و عزاداري نشان داد که از يک پشتوانه و پيشينه مذهبي خانوادگي برخوردار است و حضور در اينگونه مجالس را موجب فخر خود مي داند.

و همه اينها يعني بهم زدن تمام قواعد سلبريتي بودن!

با نگاه ديگر شايد بهتر اين است که بگوييم او قواعد سلبريتي بودن را بهم نزد، او خود را از زميني که دشمنان براي بازي سلبريتي هاي ما تعريف کرده اند خارج کرد و حالا بايد تاوان انقلابي بودن را بدهد.

او زننده گل ايران نبود ولي حرکت به موقع او و جاگيري ايده آلش در حين بازي موجب گل پيروزي ما در مقابل مراکش شد. اتفاقي که با بازي ضعيف برخي بيشتر به چشم آمد و موجب خشم آنهايي شد که دوست نداشتند او به چشم مردم بيايد و حالا طارمي دروازه‌بان توپ هايي‌است که با هشتگ هاي آنور آبي ساپورت مي شود و مخاطبان را به سوي تحريم و بايکوت شدنش فرا مي‌خواند.

طارمي اگرچه ديروز طاقتش طاق شد و پس از دو سال آن توئيت جنجالي را از حساب توئيترش پاک کرد، ولي به‌خاطر رفتار و مواضعي که هيچ وقت در راستاي حمايت از افکار و سمپاشي دشمنان انقلاب نبوده، بايد از او قدرداني کرد.

رفتار و مواجهه ضد انقلاب با طارمي بهانه اي براي مخالفت با اصل نظام است که دشمن با هر ابزاري که در دست دارد از آن استفاده مي کند.

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

جنگ احزاب علیه مردم یمن

بسم‌الله الرحمن الرحیم

روزنامه فرانسوی لوموند فاش کرد گروه‌هائی از نیروهای ویژه کوماندوئی ارتش فرانسه در حملات وحشیانه ائتلاف سعودی با هدف تصرف بندر الحدیده یمن با آنها همراهی و همکاری داشته‌اند. گزارش‌های موثق نشان می‌دهند که نه تنها فرانسه بلکه آمریکا، انگلیس و اسرائیل نیز در جریان حمله به بندر الحدیده با ائتلاف سعودی و مزدوران منصور هادی حضور فعال داشته‌اند.

مقامات انگلیسی با هدف سرپوش گذاشتن بر نقش خود در حمله به بندر الحدیده به طور همزمان خواستار تشکیل اجلاس اضطراری شورای امنیت برای بررسی وضعیت خاص در یمن شدند. انگلیس و متحدانش که فعالانه در اتاق جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن حضور دارند، این بار سعی کردند با چهره‌ای فریبکارانه،‌ خود را حامی مردم مظلوم یمن جا بزنند و چنین وانمود سازند که از رنج و مشکلات مردم یمن به شدت برآشفته شده‌اند ولی به طور همزمان اعضای نیروهای ویژه انگلیس در ارتکاب جنایات جنگی علیه مردم یمن سنگ تمام گذاشته‌اند.

شدت و دامنه فجایع ضدانسانی در حملات وحشیانه محور شرارت غربی – عبری – عربی در اطراف بندر الحدیده به حدی گسترده و تکان دهنده بود که ائتلاف سعودی به دروغ اعلام کرد به خاطر مسائل انسان دوستانه و با هدف کاهش آلام شهروندان یمنی، عملیات جنگی برای تصرف بندر الحدیده را متوقف کرده است. این شگرد سیاسی – تبلیغاتی با هدف انحراف افکار عمومی جهان و سرپوش گذاشتن بر روی جنایات جنگی ائتلاف و حامیانش به کار گرفته شده ولی در میدان عمل، جنایات جنگی ائتلاف و حامیانش با شدت هرچه تمامتر ادامه دارد.

علاوه بر این، جنجال تبلیغاتی رسانه‌های استکباری و صهیونیستی با هدف ایجاد تردید در صفوف ارتش و نیروهای مقاومت یمن، به تحریف واقعیت‌ها پرداخته‌اند.

از یکسو ائتلاف سعودی و مزدوران منصور هادی مدعی پیشروی به سمت فرودگاه الحدیده و حتی تصرف کامل آنند و از سوی دیگر برخی عناصر وابسته به ائتلاف از تریبون سازمان ملل و برخی نهادهای امدادرسانی مدعی حملات حوثی‌ها، ارتش و نیروهای مقاومت یمن به کشتی‌های کمک رسان به یمن هستند. درحالی که حملات وحشیانه برای جلوگیری از ارسال کمک‌های غذائی و داروئی به مردم یمن دقیقاً توسط مزدوران منصور هادی و نیروهای ائتلاف سعودی صورت می‌گیرد.

سوال این است که چرا در مقطع زمانی کنونی شاهد هجوم وحشیانه و سازمان یافته علیه بندر الحدیده هستیم؟ پاسخ این سوال روشن است. ائتلاف سعودی در چهارمین سال جنگ علیه مردم مظلوم یمن کمترین دستاوردی نداشته و در عین حال به خاطر انعکاس برخی فجایع و جنایات جنگی ائتلاف، مرتباً مورد شماتت خاص و عام در مقیاس جهانی قرار گرفته است.

آنچه موجب شدت عمل ائتلاف شده، تحرکات سیاسی پشت پرده برای پایان دادن به جنگ یمن است که مطابق الگوی پنتاگون قرار است با تشدید حملات جنگی، فشار بر ارتش و نیروهای مقاومت یمن بیشتر شود تا بلکه با شرایط ساده‌تری به آتش بس راضی شوند و آل سعود بتواند امتیاز بیشتری در مذاکرات صلح به دست آورد.

همزمان با سفر «مارتین گرینیتس» به ابوظبی و صنعا، ائتلاف سعودی هم علیرغم ادعای توقف عملیات جنگی بر شرارت‌های خود افزود و حتی ادعا کرد که پیشروی‌های گسترده‌ای به سمت فرودگاه و اطراف شهر ساحلی الحدیده داشته است که البته حوثی‌ها بلافاصله این ادعا را رد کردند و خاطرنشان ساختند که ائتلاف برای سرپوش گذاشتن بر شکست و توجیه تلفات سنگین خود به چنین شگردهای سیاسی – تبلیغاتی بیهوده‌ای متوسل شده است.

سعودی‌ها پس از ناامیدی از ائتلاف کاغذی متشکل از 10 کشور، اکنون فقط با امارات همدستی می‌کنند و امارات هم بیشتر از طریق حملات هوائی و تبلیغات رسانه ای، سعودی‌ها را تشویق به ادامه جنگ می‌کند. ولی بن سلمان مرتباً مقامات امارات را به خاطر هدر دادن بمبها در بیابان، ملامت کرده است. موضوع مهم‌تر اینکه به خاطر افشای ابعاد ضدانسانی فجایع در عملیات علیه بندر الحدیده، آمریکا، انگلیس و فرانسه هرگونه مشارکت نظامی در عملیات جنگی علیه یمن را تکذیب کرده‌اند ولی واقعیت امر از حضور جدی و نقش فعال کماندوهای آمریکائی، انگلیسی، فرانسوی و اسرائیلی در این جنگ خانمانسوز حکایت دارد. شرارت‌های ائتلاف سعودی و حامیانش، جنگ احزاب علیه ملت مظلوم یمن است که با حضور مزدوران منصور هادی ابعاد فاجعه آمیزی به خود گرفته ولی پوزه متجاوزین شرور در بندر الحدیده به خاک مالیده شده است.

شاه سلمان و فرزندش با سرمایه‌گذاری بدفرجام در این جنگ خانمانسوز وارد جهنمی شده‌اند که خود آنرا شکل داده‌اند ولی راه خروج و فراری برای آنها متصور نیست. حامیان ائتلاف سعودی با توسل به انواع جنایات جنگی امیدوار بودند بتوانند اراده مردم و نیروهای مقاومت یمن را درهم بشکنند ولی نبرد جانانه و ضربات مرگبار مقاومت یمن، به آنها فهماند که باز هم در محاسبات خود مرتکب اشتباه بزرگی شده‌اند.

***************************************

روزنامه خراسان**

اقتصاد دانش بنیان محقق نخواهدشد مگر.../زهرا حاجیان

دوستی می گفت : در ژاپن مردم جنس ژاپنی می خرند ، در چین جنس چینی، در آلمان جنس آلمانی؛ اما در ایران مردم هم جنس ژاپنی می خرند، هم جنس آلمانی و هم جنس چینی ، اما نوبت به جنس ایرانی که می رسد هزارویک اما واگر وتردیدناشی از یک باور غلط چندین وچندساله سد راه شان می شود تا از خرید آن جنس منصرف شان کند . باوری که به طور پیوسته براین مدار چرخیده است که جنس ایرانی کیفیت ندارد . تفکری که ذهنیت بسیاری از طبقات اجتماعی ما را درباره بخشی از کالای داخلی مخدوش کرده و زدودن آن به یک باره آسان نیست و یک شبه هم نمی توان به سهولت حرف نویی را جایگزینش کرد .به خاطر همین باورهای غلط است که امروزبازار کشورمان به میدان تاخت وتاز برند های خارجی تبدیل شده، برندهایی که حتی اگر بی کیفیت هم باشند اما از آن‌جا که نام کالای خارجی را یدک می کشند ، آن ها را از کالای داخلی ارجح تر می دانیم . کمی که فکر کنیم می بینیم متاسفانه ریشه این باور غلط که عمدتا از ضعف فرهنگی نشئت می گیرد ، تنها در ذهن عوام نیست بلکه تا آن جا ریشه دوانده که امروز در ذهن مدیران ومسئولان کشور هم جا خوش کرده ، تاجایی که« حمایت از کالای ایرانی »هیچ گاه از حد یک شعار زیبا فراترنرفته است . همه داعیه آن را دارند که از کالای ایرانی حمایت کنند اما وقتی پای عمل به میان می آید، تقریبا کمتر کسی برای تغییر این وضعیت پا به میدان می گذارد .نکته غم انگیزماجرا این جاست که این باورغلط ،امروزحیات شرکت های دانش بنیان وتولیدات فناورانه را هم تحت تاثیرخود قرارداده است . تولیداتی که مولود فکر واندیشه ایرانی است به دلیل وجود همین باورهای غلط به سختی راه خود را به بازار های داخلی و بخش صنعت باز می کند .از این رو هم اکنون نبود بازار مناسب داخلی و دست ردصنایع به فناوری داخلی و مهم تر از آن واردات بی رویه محصولات مشابه تولید داخل که اتفاقا بعد از اجرای موفقیت آمیز برجام بر شدت آن افزوده شده است ووجود رانت های داخلی فروش محصولات خارجی ؛ از مهم ترین چالش هایی است که در مقابل فناوری داخلی قد علم کرده ،فناوری که در بسیاری جهات به لحاظ کیفیت و کارایی نه تنها با نمونه مشابه خارجی رقابت می کند بلکه در موارد متعددی حتی می تواند نمونه های خارجی را هم از میدان خارج کند ؛ امابرای عرض اندام ،هزاران مانع پیش روی خود دارد. در این مسیر والبته در سایه کم کاری و بی توجهی نهاد های نظارتی، برخی مدیران صنعتی و بنگاه های خصولتی که با واردات محصولات و کالاهای خارجی منافع کلانی به جیب می زنند ، سال هاست که اجازه نقش آفرینی را به فناوری داخلی نمی دهند . به همین دلیل هم اقتصاد دانش بنیان ، امروز سهم بسیار ناچیزی را در GDP به خود اختصاص داده است . برای اثبات این موضوع مصادیق آشکاری وجود دارد که می توان به نمونه هایی از آن ها اشاره کرد ؛ کشور ما سال ها تحت تحریم های ظالمانه غرب بوده ویکی از حوزه های مهم گلوگاهی که مورد تحریم قرار گرفته بود صنایع پتروشیمی بود .فشارهای ناشی از تحریم، گردش چرخ صنایع پتروشیمی را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود. تاجایی که این حوزه از لحاظ تامین نانو کاتالیست های مورد نیاز در فرایندهای پتروشیمی به شدت با مشکل مواجه بود .بسیاری از بنگاه ها در زمان تحریم یامحصول خود را به ایران نمی دادندیا چندین برابرقیمت به ایران می فروختند.در نهایت تلاش هشت ساله محققان یک شرکت دانش بنیان ایرانی با تولید نانوکاتالیست های موردنیاز این صنعت ،گره گشا شد و طی قراردادی باتولید20تن از این محصول، صنعت پتروشیمی نفس راحتی کشید.اما به رغم عقد قرارداد جدیدفعالیت، با تغییرات مدیریتی به یک باره تمامی این تعهدات زیرپاگذاشته شدوباجایگزینی یک شرکت اروپایی، شرکت ایرانی با میلیاردها تومان ضرروزیان به راحتی کنارگذاشته می شودالبته نه به این دلیل که محصول ایرانی کیفیت ندارد چراکه این محصول درواحدهای پتروشیمی مشابهی نیز به کارگرفته شده وبه اذعان کارشناسان ،بالاترین میزان راندمان را نسبت به تمامی نمونه های خارجی داشته است، بلکه صرفا به دلیل وجود رانت و منافع کلانی که برخی مدیران،باعقد قراردادهای خارجی به دنبال آن بودند.این روایت در کنار موارد مشابهی که در سال های گذشته در بحث دکل های حفاری نفت ، برخی داروهای بیوتک یا دستاوردهای رو باتیک و...شاهد آن بوده ایم تنها بخشی از ده هاو صد ها نمونه ای است که متاسفانه به دلیل بی تدبیری و منفعت طلبی برخی مدیران ، آینده شرکت های دانش بنیان را در مخاطره جدی قرار داده است و تازمانی که اوضاع بر همین منوال باشد، راه برای تحقق اقتصاد دانش بنیان که از ملزومات مهم پیشرفت محسوب می شود هموارنخواهدشد.

بی شک بازارفناوری امروز نیاز به حمایت و مراقبت دارد به گونه ای که اگر کسی اخلالی در آن ایجاد کرد به عنوان خائن به وطن به او نگاه کنیم .همان گونه که در جریان نانوکاتالیست هاهم دبیرستاد توسعه فناوری نانوضمن حرام خوارنامیدن این دسته از مدیران خصولتی، خواستاربرخوردجدی ورسواسازی آن ها شد. چگونه است وقتی خواست واراده بالاترین مقام حاکمیتی در کشور، برحمایت از علم وفناوری وحمایت از کالای ایرانی استواراست ،عده ای به راحتی در بازار فناوری اخلال ایجاد می کنند؟ آیا دستگاه های نظارتی ما نباید نگران باشندکه عده ای تلاش می کنند فضا را برای تولید داخلی محدود کنندتا مکش بیشتری برای واردات ایجاد شود ؟در چند سال اخیر با رشد سریع شرکت های دانش بنیان ، بیش از 3500شرکت در حوزه های مختلف «های تک» نظیر فناوری نانو، زیست فناوری، فناوری اطلاعات ، هوافضا ، روباتیک و... در کشور شکل گرفته است که پیش بینی می شود تعداد این شرکت ها تا چند سال آینده به بیش از30هزار شرکت برسد.هرشرکت دانش بنیان ، یعنی حداقل یک ایده نوآورانه مبتنی بر علم ودانش که قابلیت تجاری سازی وخلق ارزش افزوده را دارد اما واقعیت این است که همین فعالیت های دانش بنیان بدون اتصال به بازار محکوم به فناهستند. معادله پیچیده ای نیست فهمیدن این نکته که آثار ناشی از ورشکستگی یک شرکت دانش بنیان، صرفا متوجه خود آن شرکت نخواهد بود . بلکه این فرایند ، زنجیره متصلی است که دیگر بخش ها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و کمترین اثر مخرب آن بی انگیزگی محققان کشور وسوق دادن آن ها به آن سوی مرزهاست وآثار دیگر آن هم تداوم یک اقتصاد وابسته وصنعت فرسوده سنتی است .

***************************************

روزنامه ایران**

ریشه‌های رکوردشکنی بورس/علی اسلامی بیدگلی

طی ماه‌های گذشته منابع مالی سرگردان در جامعه از بازاری به‌سوی بازار دیگر در حال گردش بوده است. متأسفانه در ماه‌های پایانی سال 96 و ابتدایی ۹۷، مردم سرمایه خود را به‌سمت بازار ارز هدایت کردند و به واسطه فشار تقاضا، نرخ ارز در بازار آزاد به‌صورت لجام گسیخته به روند صعودی خود ادامه داد تا به نقطه‌ای رسید که منجر به رشد بی‌رویه قیمت کالاهای اساسی و ضروری مبتنی بر ارز شد. پس از رشد نرخ ارز، برخی از سرمایه‌گذاران به‌سمت خرید سکه و طلا روی آوردند. هجوم به بازار طلا نیز منجر به رشد حدود ۱۰۰ درصدی بهای سکه شد. حتی طرح پیشنهادی در پیش فروش سکه نیز نتوانست کفاف حجم زیاد تقاضا را بدهد و به همین دلیل پس‌از مدتی متوقف شد. اما این پایان ماجرا نبود، با بروز حباب بیش از ۵۰۰ هزار تومانی در سکه بویژه در معاملات آتی سکه، بورس کالا و عبور نرخ دلار و یورو در بازار غیر رسمی از مرزهای روانی، منابع ابتدا به‌سمت بازار خودرو و سپس به سوی بازار مسکن هدایت شد.

ورود این منابع به بازارهای خودرو و مسکن نیز منجر به رشد بیش از ۳۰ درصدی قیمت انواع خودرو در بازار آزاد و رشد کم سابقه قیمت مسکن درکشور بخصوص برخی از مناطق پرتقاضا شد. این درحالی است که افزایش نرخ دراین بازارها هیچ کمکی به بخش مولد اقتصاد نمی‌کند. مسکن در بعد سفته بازی خود رشد کرده و خودرو نیز در بازار آزاد که عمده آن در دست دلالان است، رشد داشته است و با توجه به محدودیت‌های افزایش قیمت در خودروهای داخلی، حتی درجهت بهبود منابع مالی خودروسازان و بخش‌های وابسته آن هم کمکی نکرد. اکنون به نظر می‌رسد که با رشد این بازارها، منابع در حال حرکت به سمت بازار سرمایه است.

با ورود این منابع به سمت بازار سرمایه، طی دو روز معاملاتی گذشته (23 و 27 خرداد ماه جاری)، شاخص بورس بیش از پنج هزار واحد رشد داشته و از مرز ۱۰۲ هزار واحد فراتر رفته و رکوردهای تاریخی بی‌سابقه‌ای را به ثبت رسانده است. بدون شک ورود منابع مالی سرگردان به سمت بازار سرمایه، در نوع خود بیشترین میزان تأثیر‌گذاری در رونق اقتصادی را در مقایسه با سایر حوزه‌هایی که به آن اشاره شد، خواهد داشت. ذکر این نکته لازم است که دلیل رشد قابل ملاحظه منابع ورودی به بازار سرمایه، توقف رشد در سایر بخش‌ها و البته جذابیت کمتر بازار پول و اوراق بدهی است.

در این بین سهام شرکت‌هایی که صادرات دارند یا قیمت محصولات آنها بر مبنای قیمت‌های جهانی محاسبه می‌شود، بیشترین میزان منابع نقدی ورودی و تقاضا را به‌خود اختصاص داده است. برهمین اساس شرکت‌های فلزی، معدنی و پتروشیمی‌ها، بیشترین اقبال را برای سرمایه‌گذاران داشته‌اند و بیش از ۷۰ درصد از رشد ۵۰۰۰ واحدی شاخص طی دو روزاخیر، به صورت مستقیم و غیرمستقیم مربوط به این حوزه‌ها بوده است. رشد ارزهای خارجی دربرابر ریال و افزایش نرخ‌های جهانی این دسته از محصولات و کاهش اخبار منفی ناشی از توافق‌های بین‌المللی طی روزهای گذشته، در کنار دلایلی که درابتدا ذکر شد، عواملی است که منجر به افزایش انتظاری درآمد این دسته از شرکت‌ها شده است. پیش‌بینی می‌شود با فرض ثبات سایر متغیرها، عایدی سال ۹۷ بسیاری از شرکت‌های صنایع مورد اشاره، رشد بیش از ۵۰ درصدی را تجربه کند و بدیهی است که با این نرخ رشد در عایدی هر سهم، برخی از سرمایه‌گذاران از ریسک سیاسی صرفنظرکرده و به خرید سهام در بازار سرمایه اقدام کنند.

دراین شرایط به‌نظر می‌رسد که سرمایه‌گذاران بخصوص تازه واردها باید دقت زیادی در نوع و نحوه خرید سهام داشته باشند. برهمین اساس کماکان توصیه می‌شود سرمایه‌گذارانی که آشنایی کمتر یا تجربه اندکی در بازار سرمایه دارند، به‌صورت غیرمستقیم و از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری اقدام به سرمایه‌گذاری کنند. این صندوق‌ها دارای دو ویژگی نقد شوندگی بالاترو ریسک پایین‌تر به‌دلیل تنوع بخشی هستند.

علاوه براین سرمایه‌گذاران صرفاً بخشی از پس اندازهای خود را به بازار سرمایه اختصاص دهند تا در زمان رکود یا افت احتمالی بازار سرمایه، خسران کمتری داشته باشند. با تأکید توصیه می‌شود، سرمایه‌گذاران از خرید اعتباری به واسطه احتمال بروز ریسک‌های سیاسی یا کاهش قیمت‌های جهانی و نوسان نرخ ارز و همچنین از تصمیمات هیجانی اجتناب کنند. تجربه‌های قبلی بویژه تجربه سال ۹۲ نشان داده است که تداوم یک روند صعودی بدون وقفه که عمدتاً ناشی از بروز رفتارهای هیجانی سرمایه‌گذاران بوده است، در بلند مدت منجر به افت ارزش سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذاران با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول شده است. بازار سرمایه، بازار بلند مدتی است و افزایش انتظارات کسب بازده‌های اتفاقی کوتاه مدت، رشد پایدار بلندمدت را به‌خطر خواهد انداخت. درهمین راستا سرمایه‌گذاران د‌ر تصمیم به خرید سهام، مروری بر اتفاقات سال ۹۲ داشته باشند. سال ۹۲ وقایع مشابهی اتفاق افتاده بود. ارز در مدت کوتاهی رشد بیش از ۱۰۰ درصدی کرده بود و قیمت‌های جهانی نیز رشد نسبتاً قابل ملاحظه‌ای داشت، در آن زمان تجربه رشد‌های چند ده درصدی در یک بازه کوتاه منجر به رکود چند ساله بازار سرمایه شد. تجربیات بسیارکوچک و بزرگ دیگری نیز در گذشته نشان می‌دهد که بروز نوسانات شدید در کوتاه مدت، منجر به خسران سرمایه‌گذار خرد می‌شود. در جمع‌بندی به‌نظر می‌رسد، اینکه مردم این روزها به‌جای سرمایه‌گذاری در ارز، طلا، بخش سفته بازی مسکن و اتومبیل، تصمیم گرفته‌اند در بازار سرمایه سرمایه‌گذاری نمایند، بسیار اقدام شایسته و قابل تقدیری است و قطعاً رشد ارزهای خارجی و قیمت‌های جهانی، فرصت‌های قابل توجهی را در هر دو حوزه افزایش عایدی هر سهم و ارزش جایگزینی بسیاری از شرکت‌های پذیرفته شده در بورس خواهد داشت. بدین ترتیب لازم است تا تدابیری اندیشیده شود تا این روند در ضمن تداوم، منجر به بروز تجربیات ناموفق گذشته نشود. یکی از اقداماتی که می‌تواند در این زمینه مؤثر باشد، فرهنگ‌سازی توسط سازمان بورس اوراق به‌عنوان متولی بازار سرمایه است. اقدام دیگر تلاش بورس‌ها در تسریع مجوزهای افزایش سرمایه و پذیرش شرکت‌ها می‌تواند باشد. این اقدام منجر به افزایش ارزش پایه بازار سرمایه همزمان با افزایش صورت کسر می‌گردد و باعث می‌شود تمامی منابع ورودی صرفاً صرف افزایش بیش از حد قیمت‌ها نشود.

***************************************

روزنامه جام جم**

خرید بر اساس نیاز / دکتر آلبرت بغزیان

کمپین‌ها و درخواست‌ها برای «نه‌گفتن» به خریدهای غیرضرور و نابجا منافاتی با حمایت از کالای ایرانی ندارد بلکه صدای اعتراض به قیمت‌های افزایش‌یافته است که تورم را بالا می‌برد و باعث بی‌ثباتی در اقتصاد می‌شود.

با توجه به این‌که گرانی‌های اخیر به نوسانات نرخ ارز برمی‌گردد با افزایش قیمت دلار واردات صرفه اقتصادی خود را از دست داد و در همین زمان تولیدکنندگان داخلی از فرصت سوءاستفاده کردند و قیمت‌های خود را افزایش دادند. شرایط موجود اقتصادی نشان از ضعف سیاستگذاری دولت دارد که بدون منطق و دلیل کافی قیمت‌ها روند فزاینده به خود گرفتند و هیچ‌کسی هم در این زمینه پاسخ نمی‌دهد. خودروسازان تقاضای افزایش قیمت به شورای رقابت را داده بودند که با آن موافقت شد اما از سوی دیگر برخی نیازهای اصلی خودرو را به عنوان آپشن بازگو کردند تا پول بیشتری از خریداران دریافت کنند. از سوی دیگر مسکن که تا سال گذشته در رکود قرار داشت اکنون با رشد تقاضا و کمبود عرضه مواجه شده که همه این موارد ناشی از سیاست‌های نامناسب دولت در این بخش است. دولت به جای این‌که تسهیلات را به بخش ساخت مسکن اختصاص دهد به مردم برای خرید مسکن تخصیص داد و همین امر موجب رشد نقدینگی در بازار و افزایش تقاضا شد. دولت باید از بخش دلالی و سوداگری مالیات‌های سنگین دریافت کند. اکنون بازار خودرو و مسکن بسیار ملتهب است و دولت می‌تواند با یک راهکار ساده بازار را به آرامش برساند. افرادی که دارای چند واحد مسکونی و خودرو هستند باید مالیات‌های سنگینی بپردازند. به عنوان مثال فردی که دارای یک خودرو است از خودروی دوم 5 درصد کل مبلغ خودرو مالیات دریافت شود؛ در این صورت افراد براساس نیاز اقدام به خرید می‌کنند و حساب و کتاب سوداگران به هم می‌ریزد.نظام مالیاتی کشور می‌تواند نقش موثری در مقابله با سوداگری ایفا کند کالاهای تجملی و کالاهایی که بیش از نیاز خانوار است باید مشمول مالیات شوند و رصد این موضوع کار سختی نیست. اما نکته مهم این است در نبود این اقدامات سیاستی و قانونی به‌نظر می‌رسد مردم خود با نداشتن رفتارهای هیجانی می‌توانند به بهترین شیوه بازار را مدیریت کنند.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

مقصری که هیچ‌گاه پاسخگو نیست! / حسن رضایی

تاریخ به ما می‌گوید جام‌جهانی فوتبال، معمولا پوششی برای جنایات چاقوکشان کراوات‌پوش در واشنگتن، لندن، پاریس و تل‌آویو بوده و هست. بر این اساس، فوتبال همانقدر که می‌تواند حال ما را خوب کند و به گواه شادی‌های جمعه‌شب عالی ‌کند، می‌تواند ترسناک و خونین هم باشد! ورای خباثت چاقوکشان، این اما هنری یگانه است که بتوانی حدود 7 میلیارد جمعیت کره زمین را در عصر اطلاعات دور بزنی و در بزنگاهی چون جام‌جهانی، چاقوکشی‌ات را بکنی و بعد جلوی همه، نوای «وا حقوق بشرا هم سر دهی!» غربی‌ها اما چند قرن است در پیش گرفتن چنین رویکردی را با تکیه بر آرای غیرانسانی امثال ماکیاولی، تمرین کرده و در آن سرآمد شده‌اند. ماحصل چنین واقعیات تلخی، خلق تناقض‌هایی از این دست است که عربستان سعودی، رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل‌شان می‌شود، یا اینکه فرانسه با تاریخی سراسر کشتار و استعمار، به مردم مستعمرات دیروز تحت عنوان سمبل آزادی معرفی می‌شود!

شاگردان دست‌آموز غربی‌ها در اینجا اما هنر کمتری از اربابان خود بروز نمی‌دهند. آنها قادرند همزمان در فضاهای مختلف به چندزیستی خود ادامه دهند، بدون آنکه عاقبت معلوم شود شتر بوده‌اند یا مرغ؟! خدا بیامرزد آقای هاشمی را، به جد معتقد بود «دکتر روحانی یک هفته قبل از انتخابات ۹۲، 3 درصد رأی داشت که با حمایت من به بالای ۵۰ درصد رفت!» من البته آنقدر بخشنده نیستم که نقش آن مرحوم را اینقدر پررنگ تصور کنم. نقش محمد خاتمی در شکل‌گیری دولت حسن روحانی را نباید کمتر از هاشمی دانست. حالا این روزها اما کسی از خاتمی خبری نمی‌شنود! گویی او را تنها برای مطالبه آفریده‌اند، نه پاسخگویی! او تنها به آمدن از پس پرده برای «تکرار» عادت دارد و هنگام مطالبه و انتقاد از «تکرار شده» و پذیرفتن خطای خود در غیبت کبرا است! علاوه بر این، درست از پس از انتخابات 96 برخی اصلاح‌طلبان مکرر سعی داشته‌اند اسحاق جهانگیری را وادار به استعفا کنند تا کلاً فاکتور دولت روحانی، به پای اصلاحات سیاهه نشود!

چنین مواجهه‌ غیرصادقانه‌ای با جامعه حتما از چشم‌ها پنهان نمی‌ماند و مردم نقش خاتمی و دوستانش در شکل‌گیری کلید روحانی، برجام، رکود، بتن ریختن در قلب رآکتور اراک، تعطیلی کارخانه‌ها و نابسامانی بازار ارز، سکه، خودرو و... را فراموش نمی‌کنند. مساله اصلی اما چیز دیگری است و آن را می‌توان «مسؤولیت‌گریزی اجتماعی» محمد خاتمی طی چند دهه اخیر دانست. چنانکه سمپات‌هایش دوست دارند، اگر خاتمی را شخصیتی دارای استقلال‌نظر و پایه‌گذار چیزی به نام اصلاح‌طلبی در ایران بدانیم هم، باز این ایراد اساسی به او وارد است که هنوز تعریف دقیقی از اصلاح‌طلبی به مخاطبان خود ارائه نکرده است. خاتمی روزی جامعه مدنی مدنظرش را همان مدینه..‌النبی می‌نامید و روزی دیگر می‌گفت: «اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی!»

خاتمی در جایی دیگر می‌گوید: «در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد!» خاتمی طی 8 سال دوران اصلاحات هم، نه غذا را می‌خورد، نه از سر سفره بلند می‌شد! رئیس دولت اصلاحات طی دوران یاد‌شده، نه مسؤولیت اقدامات دوستانش را به طور علنی می‌پذیرفت و نه به طور علنی از آنها ابراز برائت می‌کرد. او سال 88 هم ابتدا «مدعای تقلب» را مطرح کرد و بسیاری از جوانان کشور را به جان هم انداخت، بعدا اما در خفا از این ادعا عقب‌نشینی کرد اما هیچگاه حاضر نشد علنا بگوید دروغ گفته و مردم را بر پایه یک دروغ بزرگ دچار یک شکاف اجتماعی عمیق کرده است و در نخستین انتخابات مجلس پس از خرداد 88 هم شرکت پرشوری از خود نشان داد! نتیجه چنین رویکردهای متناقضی از سوی این فرد، همین شده که علاوه بر آنکه عمده عمله‌های رسانه‌های فارسی آمریکا و انگلیس، پیشینه اصلاح‌طلبی دارند، شخصی چون هاشمی‌طبا هم مدعای اصلاح‌طلبی داشته و برای‌مان «ما گل‌های خندانیم» می‌خواند!

من گمان می‌کنم فراهم آوردن چنین ملغمه 70 رنگی تحت عنوان اصلاحات، بیش از آنکه نتیجه اقدامات دیگران باشد، برون‌ریز منویات درونی رهبر اصلاحات است. اصلاح‌طلبان اما با هر رنگ و شکلی باز هم به خاتمی نیاز دارند تا از او استفاده خاص خود را بکنند، لذا هرگز در اینکه با تمام این ضعف‌ها، باید از او حمایت کنند، تردید نکرده‌اند. انتشار نامه اخیر 100 اصلاح‌طلب بی‌بهره از «کیک قدرت» به خاتمی هم در بیرون این پازل قابل تعریف نیست. آنها علاوه بر آنکه از عملکرد خاتمی در باندی کردن شورای‌عالی اصلاح‌طلبان و «افتضاح لیست‌ها» بشدت گلایه دارند، باز هم حمله واضح و مستقیم به او را به معنای بیرون افتادن همیشگی از باند قدرت می‌دانند و در این زمینه صبوری به خرج داده‌اند.

روزنامه‌های زنجیره‌ای اما مدل پیشرفته‌تری برای حمایت از خاتمی دارند. آنها تریبون‌های یکطرفه‌ای هستند که این روزها تلاش مجدانه‌ای برای پاک کردن حافظه تاریخی مردم دارند و ترجیح

می‌دهند همه چیز را از بیخ و بن انکار کنند. معدود دیالوگ‌های دوطرفه‌ای چون مناظره جبرائیلی و مدیرمسؤول شرق هم در همین جهت سعی می‌شود کاملاً از حافظه‌ها زدوده شود. آنها زمان مذاکرات هم منتقدان را همصدای نتانیاهو

می‌خواندند. حال آنکه منتقدان می‌گفتند چرا بدون گرفتن تضمین دارید تاسیساتی را که ملت برایش خون داده، تخریب و تعلیق می‌کنید، ولی انتقاد نتانیاهو این بود که چرا همه‌اش را تخریب نکرده‌اید؟! بنا بر سنت تمام کنش‌های قبیله‌ای، تداوم حیات سیاسی چنین جماعت متناقضی، بیش از هر چیز وابسته به نگرفتن پرِ برجام به عبای شیخ همیشه طلبکار است. خاتمی اما ظاهرا این بار علاجی جز پاسخگویی نخواهد داشت، ولو اینکه بخواهد به نامه‌نگارانی پاسخ دهد که سال 88 به خاطر دروغ‌های او به زندان رفته‌اند!

خاتمی همه را دعوت به «تکرار یک اشتباه تاریخی» کرد و بسیاری از آنهایی که امروز از توبه‌کنندگان و پشیمانان حمایت از روحانی هستند هم می‌دانند به دعوت تکرار خاتمی پا به این ورطه گذاشته‌اند اما حالا که موعد پاسخگویی است و باید بگویند این تکرار چه بلایی بر سر اقتصاد و معیشت مردمی که فریب‌شان دادند، آورده است به خوابگاه زمستانی خود رفته است؛ او را از حیث فرار از پاسخگویی و مسؤولیت اجتماعی می‌توان به عنوان مرد شماره یک سیاست ایران نام نهاد!

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات