موضوع فرهنگ و هویت ایرانیـ اسلامی یکی از مباحث بنیادینی است که حراست و حفاظت از آن جزء اولویتهای جمهوری اسلامی به شمار میآید. در این میان، ادبیات و زبان فارسی از جایگاه ممتازی برخوردار است؛ به گونهای که رهبر معظم انقلاب بارها دغدغه خود را صیانت از زبان فارسی اعلام داشته و مسئولان و فعالان حوزه فرهنگ را در این زمینه راهنمایی کردهاند. طبیعی است که یکی از مهمترین مراجع این رسالت تاریخی آموزش و پرورش مدارس هستند که وظیفه آموزش و ترویج ادبیات فارسی را در قالب کلاس و کتب درس فارسی بر عهده دارند.
این روزها برخی تغییرات در کتابهای درس ادبیات فارسی بحثبرانگیز شده و واکنشهایی را به همراه داشته است. در تغییرات جدید گویا برخی آثار از شاعرانی، چون عطار نیشابوری، نیما یوشیج، رهی معیری، مهدی اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج (سایه)، از کتابهای درسی دانشآموزان ایران حذف شده و آثار جدیدی از نویسندگان و شاعران معاصر همچون رضا امیرخانی، علی سهامی، امیریاسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاهبداغخان، فاضل نظری، عیسی سلمانیلطفآبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا و ضیاءالدین شفیعی گنجانده شده است. منتقدان این تغییرات را کجسلیقگی دانسته و معتقدند چنین روندهایی موجب فاصله افتادن نسل جوان با بخشی از آثار ادبیات فارسی خواهد شد.
در مقابل بخشی دیگر تغییر و روزآمد کردن کتب درسی را ضرورتی تغییرناپذیر قلمداد کرده و معتقدند این تغییرات به سمع و نظر دهها صاحب نظر رسیده است. در این راستا، «حسین قاسمپورمقدم» مدیر گروه ادبیات فارسی دفتر تألیف کتب درسی آموزش و پرورش میگوید: «ادبیات اقیانوس است و برای یک کتاب درسی میتوانیم ۱۴ لیوان از این اقیانوس برداشت کنیم، زیرا هر کتاب درسی ۱۴ درس دارد. وقتی سنایی را انتخاب میکنید، ناصر خسرو بیرون میماند و وقتی مولوی را در کتاب درج میکنید، سعدی بیرون میماند.» فارغ از اینکه موافقان و مخالفان چه میگویند و دیدگاه کدام یک با حقیقت سازگارتر است، سیاسی کردن مسائل و ایجاد فرصت بهرهبرداری برای بیگانگان از این ماجرا نکته قابل ملاحظهای است که باید نسبت به آن هوشیار باشیم. در میان تحلیلها شاهد آن هستیم که برخی منتقدان برخوردهای سلیقهای، جناحی و سیاسی را عامل این تغییرات دانستهاند، بدون آنکه برای اظهارات خود دلیلی اقامه کنند! این افراد درج آثار هنرمندان انقلابی همچون اسفندقه و نظری را فرصتی برای حمله به شعر انقلاب و شعرای انقلابی دانسته و تلاش کردند با ایجاد دوقطبیسازی، به نوعی نیما و اخوان و... را مصادره به مطلوب کنند و آنان را شاعران مغضوب جمهوری اسلامی معرفی کنند! دروغ شاخداری که حقیقت آن برای اهل فضل مشخص است.
از سویی دیگر، «بیبیسی فارسی» وارد معرکه شده و با درج مطلبی با عنوان «مرد سایه تغییرات کتابهای درسی ایران کیست؟» تغییرات را دستوری حاکمیتی دانسته و اقدامی برای پاکسازی کتب درسی در جهت پیشبرد سیاستهای کلان حکومت معرفی کرده و در نهایت نوک پیکان هجمهها را به سمت رهبر معظم انقلاب اسلامی نشانه رفته است! در این باره باید گفت، مشخص است دشمن از هرگونه اختلاف حتی اختلاف نظر کارشناسی برای تحقق اهداف خود بهره میجوید و در این ماجرا فرصت را غنیمت شمرده تا رهبر حکیم انقلاب اسلامی را مورد هجمه قرار دهد! بدون شک، بیبیسی دغدغه حفظ ادبیات فارسی را ندارد و با همه توان برای از بین رفتن هویت و زبان فارسی تلاش کرده و اگر در توانش بود جایگزینی و گسترش زبان دولت استعمارگر بریتانیا را تبلیغ میکرد! همانطور که در دوران استعمار کهن انگلیسیها با همه توان در نابودی زبانهای بومی اقوام مختلف کوشیدند و زبان انگلیسی را جایگزین آن کردند! از این رو معلوم است که دلسوزی رسانه استعماری بیبیسی برای ادبیات فارسی چقدر صادقانه خواهد بود!
سخن آخر آنکه نقش تاریخی جمهوری اسلامی و به طور ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی در حفظ و صیانت از زبان و ادبیات فارسی حتی بر مخالفان منصف وی نیز پوشیده نیست! و با جرئت میتوان گفت، هیچ کس از مسئولان در طول سالیان اخیر در تراز ایشان دغدغه حفظ و ارتقا و گسترش زبان فارسی را نداشتهاند.