در کدام یک از ادعیه میتوانیم مقامات ائمه طاهرین(ع) را بشناسیم؟
در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بنیامیه و بنیعباس در حال کشمکش برای از دست ندادن و کسب قدرت بودند. درگیریها میان این دو گروه فرصتی برای امام باقر(ع) و امام صاق(ع) ایجاد کرد که به نشر معارف دین بپردازند. در این میان، امام ششم(ع) در مورد امام زمان(عج) سخنان زیادی داشت و میدانست مردم به شناخت امام زمان(عج) علاقهمند شدند. روزی فردی خدمت امام ششم(ع) آمد و گفت: این امامی را که شما میگویید چطور بشناسیم؟ امام صادق(ع) دعای ندبه را به او تعلیم داد و به همه فرمود آن را در چهار عید و در دیگر اوقات بخوانند. امام(ع) در اولین فراز این دعا میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما». در روایات است که هر امر مهمی را با بسم اللّه الرحمن الرحیم یا حمد خدا شروع کنید تا ابتر نباشد. صلوات بر اهل بیت(ع) هم کاری است که خدا انجام میدهد. دلیلش را خداوند در آیه ۱۵۶سوره بقره فرموده که: «من صلوات و درود میفرستم بر کسانی که آنها را امتحان میکنیم و آنها صبر میکنند. «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرينَ» (بقره/ ۱۵۵). به چند چیز، خوف(ترس)، جوع(گرسنگی)، نقص اموال و انفس(ورشکستگیها و فوتها) و ثمرات(بهرههایی که از بین میرود). عدهای صبر میکنند و ما بشارت میدهیم به کسانی که صبر میکنند. چه کسانی؟ «الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» (بقره/ ۱۵۶)؛ کسانی که وقتی مصیبتی برای آنها به وجود میآید، میگویند: «ما از خداییم و به سوی خدا برمیگردیم». این آیه نازل نشده بود. هنگامی که جناب جعفربن ابیطالب به شهادت رسید و خبرش را به امیرالمؤمنین(ع) رساندند، ایشان گفتند: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ». پس از این بیان امیرالمؤمنین(ع) آیه فوق نازل شد. خداوند به چنین طرز فکری که علی(ع) داشت، درود فرستاد. اهل بیت(ع) اینقدر کارشان را خوب انجام دادند که خداوند درود فرستادن بر ایشان را کار خود قرار داد. خدا در آیه ۵۶ سوره احزاب، بر ایشان صلوات میفرستد: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً». روایت داریم که شما هم اگر میخواهید دعایتان مستجاب شود، بر محمد و آل او صلوات بفرستید چون صلوات دعای مستجاب است و ما به واسطه آن میخواهیم دعای ما هم مستجاب شود.
به جز صبر چه ویژگی دیگری در وجود ائمه(ع) مشاهده میشد؟
امام صادق(ع) در ادامه دعای ندبه میفرماید: خدایا من تو را حمد میکنم در چیزی که فرمان تو برای اولیایت در جریان بوده است. «پروردگارا تو را ستایش میکنم براى هرچه در قضا و قدر تقدیر کردى بر خاصان و محبانت؛ یعنى بر آنان که وجودشان را براى حضرتت خالص و براى دینت مخصوص گردانیدى». دیگر ویژگی اهل بیت(ع) اخلاص در دین بود. خداوند در سوره زمر میگوید: «إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ» (زمر/ ۲). خود را خالص کردند؛ زیرا «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ»(اعراف/ )۵۴؛ «الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»(انفال/ ۳۹). ما باید برای عمل به دستور شرع خود را خالص کنیم و هیچ کسی نمیتواند تخلف کند. در آیه ۱۳ سوره زمر آمده: «قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»؛ پیامبر(ص)، به مؤمنان بگو اگر من دستور خدا را عصیان کنم، دچار عذاب میشوم. ای پیامبر(ص) برای اینکه مردم فکر نکنند خویشاوندیای با خدا داری، بگو که میترسم از خدا و از عذاب بزرگ. باز میگوید: پیغمبر بگو من فقط خدا را میپرستم: «قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي»(زمر۱۴). در دعای ندبه هم امام صادق(ع) همین را میفرمایند که خدایا تو بندههایت را دعوت کردی که فقط تو را بپرستند و تو را عبادت کنند و فرمان تو را اجابت کنند. یکسری از افراد دوستان تو بودند، خودشان را خالص کردند و پرستش کردند تو را و تو گفتی من پاداش میدهم در آخرت که زوال ندارد و شرط کردی با همه که قلبتان را مشغول دنیا نکنید؛ یعنی دنیا میگذرد و نباید قلبت گرفتار آن شود؛ مثل اینکه با سوار شدن به اتوبوس جدیدی، مجذوب زیباییاش میشوید؛ اما کسی میگوید مشغول زیباییها نشو، الان باید پیاده شوی!
خلوص مستلزم چه چیزی است و چطور باید به وجود بیاید؟
در ادامه دعای ندبه امام صادق(ع) میفرمایند: «... نعمت بزرگ ابدی و بىزوال را که نزد توست، بر آنان اختیار کردى؛ پس از آنکه زهد در مقامات و لذات و زیب و زیور دنیاى دون را بر آنها شرط فرمودى...؛ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُهْدَ فى دَرَجاتِ هذِهِ الدُنیا الدَنیَةِ...». زهد یعنی قلبت از محبت دنیا خالی باشد. همچنین میفرمایند: «تو میدانستی چه کسانی به دستوراتت تمام و کمال عمل میکنند، خالص هستند و زهد میورزند؛ قبولشان کردی و نزدیکشان کردی به خودت و آنها را پیشوا قرار دادی؛ مانند معلمی که میداند شاگردش خوب درس میخواند و اول سال او را پیشوای کلاس قرار میدهد؛ «... وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ...»
آیا خداوند راه هدایت را گشوده است؟
خدا در قرآن قول داده که اگر انسان بخواهد فرمان ببرد، خداوند فرمانش را به او میرساند: «وَکَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ». وقتی امام زینالعابدین(ع) به حضرت زینب(س) گفت که عمه جان «أنتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ، فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ». منظور این بود که خدا به او رسانده بود. حضرت زینب(س) شاگرد امیرالمؤمنین(ع) بود؛ تا آنجا که حتی امام سجاد(ع) هرچیزی را از ایشان میپرسید. بعضی اوقات، خداوند چون میدانست اهل عمل به دستورات است، خودش علم دین را به او میآموخت؛ به همین دلیل امام سجاد(ع) میفرماید: «غیر معلمه». در آیةالکرسی آمده: «وَلا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ»(بقره/ ۲۵۵)؛ مخلوقات به چيزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمىيابند. خودش میداند به چه کسی چقدر بدهد. پیامبر(ص) میفرمایند: «العِلمُ نورٌ وضياءٌ يَقذِفُهُ اللهُ في قُلوبِ أولِيائِهِ» (كنزالفوائد، ج ۲، ص ۱۰۷). خودش تصمیم میگیرد و میگوید: من شایستگی ببینم علم میدهم. در آیه 115 سوره توبه میگوید: «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ...»؛ خب این خوب است که وقتی میدانم کسی خوب درس میخواند به دیگر شاگردها معرفیاش کنم که ببینید این فرد چقدر خوب درس میخواند و... خدا میدانست که ائمه اطهار(ع) وفا میکنند؛ برای همین آنها را معرفی کرد و امام قرار داد. اگر خداوند یک سر سوزن امتیازی بیحساب و کتاب برای مخلوقش قائل شود، تمام قرآنش زیر سؤال میرود؛ چون در قرآن آمده «لاتجزون و ما تجزون» «وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(یس/ ۵۴)، «وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(صافات/ ۳۹). خداوند میگویدجز آنچه عمل میکنید جزایی ندارد.
وظیفه ما چیست؟
شما در قرآن میخوانید «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»(آلعمران/ ۱۰۳). اعتصام یعنی حالت عصمت. به حبل خدا چنگ بزن تا خدا هم کمکت کند. میگوید دنبال اینها بیایید تا موفق شوید. اگر میخواهید من راضی باشم مثل اینها عمل کنید. ائمه اشتباه و خطا ندارند؛ چون نمیخواهند اشتباه کنند؛ «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»(عنکبوت/ ۶۹). آنها عمل کردند، خدا هم به آنها داده است و مفتکی چیزی نمیدهد. خداوند یک ذره مزد بدون عمل به کسی نمیدهد، اگر بخواهد بدهد سروصداها بلند میشود، بقیه میگویند چرا به ما نمیدهی تا به بهشت برویم؟ مشکل آن است که ما نمیخواهیم عمل کنیم. امام ششم(ع) اولیا خدا را در دعای ندبه معرفی میکنند که یکی از آنها آدم بود و دیگری نوح و حضرت ابراهیم است. «وَبَعْضٌ اتَّخَذتَهُ لِنَفْسِکَ خَلیلاً»؛ خدا به ابراهیم فرمود: ابراهیم من یکی را دوست خودم میگیرم و به دست او جلوی چشم مردم مرده زنده میکنم تا وقتی مردم زنده شدن مرده را ببینند، ایمانشان به آخرت زیاد بشود و به آن دوست خود امتیاز میدهم. حضرت ابراهیم همینطور که عبادت میکرد، اندیشید اکنون به آن سطح رسیده تا رفیق خدا بشود؛ عجله کرد و گفت: «میخواهم زنده شدن مردهها را ببینم.» خداوند فرموده است: «قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ»(بقره/ ۲۶۰)؛ ایمان نداری که رفیق من شدی؟ ابراهیم دنبال خلیلاللّهیاش میگشت. خداوند میگوید: آنقدر سرعت بگیرید که سبقت بگیرید... «یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ»(آلعمران/ ۱۰۲)؛ تقوا به خرج دهید، یک جوری که حق خدا را ادا کنید؛ یعنی آنقدر خدمت کنی که بگویی حقش را ادا کردم. چهارده معصوم(ع) اینکار را انجام دادند. امام زینالعابدین(ع) با ابوحمزهثمالی به زیارت امیرالمؤمنین(ع) رفته بود. ابوحمزه میگوید: ناگهان دیدم امام سجاد(ع) گفت: «أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ»؛ خدا دید که ما نمیتوانیم حق خدا را ادا کنیم، گفت هر کسی به اندازه استطاعتش عمل کند؛ ما باید جلو رفتن و بندگی کردن را از اهل بیت(ع) درس بگیریم.
بندگی حضرت زهرا(س) چگونه بود و چرا او حجت است؟
امام حسن عسکری(ع) فرمود: «مادر ما فاطمه(س)، حجت خدا بر ماست؛ چنانکه ما حجت خدا بر مردم هستیم». پیامبر(ص) نیز فرمود: «فاطمه(س) پاره تن من است» و همین تعریف را برای امیرالمؤمنین علی(ع) دارد که میفرماید: «ألا إِنَّ عَلیّاً بَضعَةٌ مِنّی». روایت مذکور بدین معناست که مقداری از کار رسالت وی به دوش زهرا(س) است که باری سخت و بزرگ است. فاطمه(س) دین پدر را نشر داد. زنها معمولاً از زنان الگو میگیرند و از سویی همه چیز در حال تغییر بود و جاهلیت عجیبی میان مردم رایج بود و باید آیاتی نازل میشدند تا آنان توجیه شوند و پیوسته زنها در خانه پیامبر(ص) رفت و آمد داشتند و فاطمه(س) هم زنها را تعلیم میداد. دین را به ایشان با پاسخگویی به مسائل شرعی آموزش میداد و پس از چندی که همسر علیبن ابیطالب(ع) نخستین سرباز و فداکارترین جنگجوی دوران شد و آن وقت که فقر در خانه علی(ع) بیداد میکرد و زهرای مرضیه(س) برای تأمین معاش خود پشم ریسی میکرد تا مقداری جو تهیه شود و نانی به دست آید، در چنین اوضاعی نیز حضرت زهرا(س) دین را برای مردم شرح میداد، در حالی که برخی بر اثر اندک سختی سخنان کفرآمیز به زبان میآوردند.
حضرت زهرا در زمنیه عبادت بسیار کوشا بود؛ چونان پیغمبر(ص) که به دستور الهی از نیمه شب تا صبح در تمام دوران رسالت عبادت میکرد؛ «قُمِ اللَّيلَ إِلا قَليلا، نِصفَهُ أَوِ انقُص مِنهُ قَليلا»(مزمل۲ـ۳)؛ شب را جز کمی بپاخیز، نیمی از شب را یا کمی از آن کم کن. زهرا(س) نیز همین گونه در خانه به عبادت میپرداخت. امام حسن(ع) فرمود: «مادرم فاطمه(س) را در شب جمعهای دیدم كه در محرابش ایستاده بود و پیوسته در حال ركوع و سجده بود تا اینكه روشنایی صبح نمایان شد و از او شنیدم كه برای مردان و زنان مؤمن دعا میكرد و با اسم آنان را نام میبرد و برایشان زیاد دعا میکرد؛ ولی برای خویش چیزی نمیخواست پس به او گفتم: مادر چرا آنگونه كه برای دیگران دعا میكنی برای خود دعا نمیكنی؟ او گفت: پسرم، اول همسایه بعد خانه». آری اهل بیت(ع) دین خدا را چنین راهاندازی کردند.
زهرای اطهر(س) برای گرفتن حق ولایت، خود را فدای امام زمانش کرد؛ زیرا عدم رهبری و ولایت علی(ع) یعنی نقص همه چیز. زنهای مدینه در روزهای پایانی عمر حضرت زهرا(س) به سفارش شوهرانشان به عیادت آن حضرت رفتند؛ ولی ایشان به هیچکدام اعتنا نکرد؛ چون پشت کردن به ولایت از زن و مرد پذیرفته نیست. زنان انصار و مهاجران به حضرت(س) عرض کردند: ای دخت پیامبر(ص) با این بیماری چگونه شب را به صبح آوردی؟ حضرت زهرا(س) نیز پس از حمد و صلوات بر پدرش، به خدا سوگند یاد کرد و فرمود: «در حالی شب را به صبح رساندم که از دنیای شما ناراضی و از مردان شما بیزارم. آنان را پس از امتحان دور انداخته و پس از مشاهده نیات بد و رفتارهای نابهنجارشان از همه آنان کنارهگیری کردم. چه کار بدی مرتکب شدند که غضب الهی برای ایشان آماده شده و تا ابد در جهنم خواهند ماند. چرا اینگونه ابوالحسن(ع) را عقوبت کردند! به خدا سوگند که دلیل آن فقط از سر ترس از شمشیر او و ملاحظه ننمودن او در اجرای حق و سختی و شدت جنگ وی و شجاعت کارزار و بی مهابا بودن او در اجرای فرامین الهی و ذوب شدن او در ذات الهی بود.» ریشه همه حرامکاریها و شرارتها سقیفه بنی ساعده و غصب ولایت امیرالمؤمنین(ع) است.