صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۸  ، 
کد خبر : ۳۳۴۲۱۹
بازخوانی بخش‌هایی از نامه عباس سلیمی‌نمین به محسن امین‌زاده  با مضمون مواضع اصلاح‌طلبان درباره افغانستان

وارد باتلاق نمی‌شویم

پایگاه بصیرت / گروه گزارش

عباس سلیمی‌نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، در نامه‌ای به محسن امین‌زاده، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و معاون وزیر امور خارجه دولت اصلاحات، به بررسی تحولات اخیر در افغانستان و نقد مواضع دوگانه و متناقض اصلاح‌طلبان در قبال این اتفاقات و ماجرای داعش در عراق و سوریه پرداخته است. سلیمی‌نمین در ابتدای نامه با بازخوانی مواضع دولت اصلاحات در زمان حمله طالبان به کنسولگری ایران در افغانستان می‌نویسد: «در مورد مصوبه شورای عالی امنیت ملی و پنهان کردن مواضع دولت اصلاح‌طلب پیرامون طالبان، ادعاهایی را مطرح می‌کنید که صرفاً می‌توان وارونه‌سازی تاریخ نام نهاد. در روزشماری می‌نویسید: «۲۷ مرداد‌ـ ‌احمد شاه مسعود در مذاکره با سپاه و سایر نظامیان، خواهان تصرف هرات در حمله مشترک و با پشتیبانی سلاح‌های سنگین سپاه می‌شود. پیشنهاد با حمایت فعال آقایان رحیم صفوی، لاریجانی، بروجردی، فیروزآبادی، شمخانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تصویب و گزارش آن توسط آقای ربیعی برای مقام رهبری ارسال می‌شود... ۲۸ مرداد‌ـ پاسخ رهبری سحرگاه واصل می‌شود. ایشان در پاسخ با عبارت: «ما وارد این باتلاق نخواهیم شد تصریح می‌کنند که ورود نیروهای مسلح ایران به باتلاق افغانستان مجاز نیست ولی تدابیر دیگر انجام شود.» (روزنامه سازندگی، ۱۱ مهر ماه ۱۴۰۰) در این زمینه باید گفت: اولاً مذاکرات نمایندگان مدعو دبیرخانه صرفاً جنبه جمع‌آوری نظرات و دیدگاه‌های نهادهای تعیین‌کننده در پیرامون موضوعات در دستور کار را دارد، ثانیاً مصوباتی که به رهبری منعکس می‌شود و بدون تأیید ایشان قابل اجرا نخواهد بود مربوط به شورای عالی امنیت ملی است. ثالثاً ترکیب شورای عالی امنیت ملی(رئیس‌جمهوری، دو تن نماینده رهبری، رئیس قوه مقننه، رئیس قوه قضائیه، وزرای خارجه، دفاع، اطلاعات، کشور، معاون رئیس‌جمهوری و رئیس برنامه و بودجه و در نهایت رئیس ستاد نیروهای مسلح) به گونه‌ای است که چنین موضوعی بدون نظر مثبت دولت اصلاحات هرگز به تصویب نمی‌رسید، رابعاً آقای روحانی طرحی چهار مرحله‌ای ارائه می‌دهد که شما کاملاً از موافقت دولت اصلاح‌طلب با آن مطلعید، اما هرگز اشاره‌ای به آن ندارید. بنده نیز از حد یادآوری فراتر نمی‌روم.»

سلیمی‌نمین در ادامه از تلاش امین‌زاده برای وارونه‌نمایی واقعیت پرده برداشته و اضافه می‌کند: «جناب آقای امین‌زاده! شما به وارونه‌سازی روایت‌ آقای علی ربیعی از مسئولان بلند پایه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بسنده نمی‌کنید، بلکه فراتر رفته و برای کتمان حقیقت مسائلی را مطرح می‌سازید که پذیرش آن دور از ذهن است. آیا چهار شخصیتی که از آنان یاد می‌کنید می‌توانستند منشأ تصویب موضوع با چنین حساسیتی باشند، حال آنکه اصولاً دو نفر از نام‌بردگان، عضو شورای عالی امنیت ملی نبودند؟ آنچه رهبری به‌سرعت آن را وتو کردند، مصوبه شورای عالی امنیت ملی بود. ممکن است برخی اصلاح‌طلبان با جنگ با طالبان مخالف و برخی اصول‌گرایان موافق بوده باشند، اما بی‌تردید با توجه به اکثریت داشتن اصلاح‌طلبان، بدون نظر مثبت آنان جنگ با طالبان به تصویب نمی‌رسید. شما برای صلح‌طلب نشان دادن اصلاح‌طلبان(که موارد نقض آن در چند دهه گذشته بسیار است) علاوه بر تغییر محتوای اظهارات اصلاح‌طلبانی چون آقای علی ربیعی، روایت برخی از همفکران خود را که در تعارض صریح با ادعای‌تان است، حذف می‌کنید تا مدعی شوید آنچه با وتوی رهبری مواجه شده، احتمالاً مصوبه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بوده است. آقای موسویان به عنوان یک شخصیت اصلاح‌طلب دیگر در این زمینه روند تصویب جنگ با طالبان را تشریح می‌کند: «آن زمان بحث‌های خیلی فشرده‌ای در دبیرخانه شورای امنیت داشتیم. عجیب این بود که اکثر دستگاه‌ها نظرشان این بود که ارتش ما باید برای انتقام از طالبان وارد خاک افغانستان شده و طالبان را تعقیب کند... موضوع به شورای عالی امنیت ملی رفت، در آن‌جا هم اکثریت رأی به حمله نظامی دادند. معمولاً دأب (روش) آقا حداقل بر اساس تجربه هشت ساله‌ای که خودم از نزدیک داشتم این نبود که مصوبات شورای عالی امنیت ملی را وتو کند. خیلی وقت‌ها هم نظر موافق نداشتند. اما اگر نظر اکثریت بود اجازه می‌دادند نظر اکثریت اجرا شود، ضمن اینکه ملاحظه خود را هم می‌نوشتند. این یکی از موارد نادر بود که با حمله نظامی به افغانستان برای جنگ با طالبان مخالفت و مصوبه را وتو کردند.»(سیدحسین موسویان، رئیس کمیته سیاست خارجی وقت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، روزنامه همشهری، شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۸، شماره ۷۷۴۲، ص ۱۰) آیا با علم به ترکیب شورای عالی امنیت ملی که اصولاً دولت در آن به تنهایی از جایگاه اکثریت برخوردار است و در آن ایام رئیس قوه مقننه (آقای کروبی) نیز اصلاح‌طلب بود، می‌توان ادعا کرد که چنین مصوبه‌ای در این شورا با وجود مخالفت اصلاح‌طلبان رأی آورده است؟ شما اصرار دارید این گونه القا کنید که افرادی خارج از شورا توانسته‌اند چنین تصمیم خطیری را به تصویب برسانند و مصوبه را به‌سرعت آن‌گونه که آقای علی ربیعی روایت می‌کند جهت تأیید، نیمه شب برای رهبری بفرستند.

آنچه در دور جدید قدرت‌گیری طالبان در افغانستان نباید از نظر دور بماند، تلاش برای ایجاد جوی احساسی همچون سال ۱۳۷۷ است. تحلیل طالبان و جامعه افغانستان بحث مهمی است که در این مختصر نمی‌گنجد، اما آنچه مسلم است طالبان بر خلاف داعش یک پدیده وارداتی به کانون‌های دارای ظرفیت بحرانی شدن نیست. بعد از بهره‌گیری صهیونیست‌ها از داعش حتی آنکارا نیز در جریان حاد شدن مسئله قره‌باغ از این جماعت استفاده کرد؛ اما طالبان نیروی کنش‌گر داخلی افغانستان است. تکرار برخی تلاش‌ها مانند آنچه در سال ۱۳۷۷ صورت گرفت، بدین معناست که اراده‌ای وجود دارد که به هر نحو، ایران را درگیر مسائل فرسایشی با همسایگان خود کند تا نتواند مواضعش را در مورد به رسمیت‌نشناختن صهیونیست‌های حاکم شده بر فلسطین، حفظ کند. آمریکا در سال ۱۳۸۰، یعنی سه سال بعد از ناامیدی از درگیر کردن ایران با افغانستان، حضور طالبان در قدرت و مقابله با تروریسم را بهانه لشکرکشی به این کشور قرار داد، در حالی که به هیچ یک از وعده‌هایش پایبند نماند و بعد از بیست سال حضور خفت‌بار، افغانستان را ترک کرد و عملاً زمینه بازگشت مجدد طالبان به قدرت را فراهم کرد. آمریکا، قبل از فرار از باتلاق افغانستان، تحرکات گسترده پنهان و آشکاری را برای حفظ سلطه سیاسی‌اش در دستور کار خود قرار داده بود. با توجه به اینکه طالبان یک حزب سیاسی نیست؛ بلکه یک گروه کاملاً ناهمگون است، واشنگتن تلاش کرد برخی از آنان را در پنهان به خود مرتبط کند؛ اما طالبان سال ۱۳۷۷ با طالبان ۱۴۰۰ دارای تفاوت‌هایی است و دست‌کم به لحاظ پشتیبانی منطقه‌ای قطر امروز جای سعودی‌ها و اماراتی‌ها را گرفته است؛ البته نباید از پیچیدگی‌های مذاکرات طالبان با آمریکا که منجر به آزادی ۴۰۰ نفر از نیروهای این گروه از زندان‌های افغانستان و اعطای برخی امتیازات دیگر شد غفلت ورزید، قطعاً ایران نیز با داشتن دیپلماسی فعال در این زمینه تلاش کرد باب ارتباط با طالبان را مفتوح نگه دارد. برخی از این تماس‌ها از سوی دولت اصلاح‌طلب آقای روحانی صورت گرفت که بسیار عاقلانه و قابل دفاع بود؛ بنابراین تردد نیروهای سیاسی افغانستان به ایران امری نیست که بتوان از آن برای متهم کردن ایران به داشتن پیوند با طالبان چماقی ساخت، ضمن اینکه بعد از تجربه سال ۱۳۷۷، این روش‌ها برای اتخاذ تصمیمات هیجانی دیگر کارایی نخواهد داشت.»

در بخش دیگری از نامه سلیمی‌نمین درباره مواضع امروز اصلاح‌طلبان آمده است؛ امروز برای بسیاری از نیروهای حتی غیر سیاسی نیز این پرسش به طور جدی مطرح است که آیا دعوت به دخالت ایران در مسئله افغانستان به بهانه کشتار شیعه و... (حتی اگر درست باشد) صادقانه است یا خیر؟

«جناب آقای امین‌زاده! آیا زمانی که داعش توسط جبهه طرفدار صهیونیست‌ها به عراق گسیل داشته شد و جنایاتی هولناک در این کشور رخ داد و مرقد امامان شیعه را منفجر کردند، جریان تندرو اصلاح‌طلب یک‌صدم نوحه سرایی‌ای که امروز در مورد افغانستان می‌کند، کرد؟ پاسخ منفی است. فراموش نشده که وقتی این جریان وارداتی به مرزهای ایران نزدیک می‌شد اقدامات تهران برای بیرون راندن این تروریست‌های مورد حمایت غرب(که حتی مجروحانش را برای معالجه به اسرائیل می‌فرستادند) سوی این طیف اصلاح‌طلب به شدت زیر سؤال می‌رفت. یعنی نه تنها اصلاح‌طلبان تندرو مقابله ایران با داعش را تأیید نمی‌کردند، بلکه به طُرُق مختلف زیر سؤال می‌بردند؛ بنابراین چگونه امروز انتظار دارند مردم دلسوزی آنان برای شیعیان افغانستان آن هم بر مبنای اخبار ساختگی را بپذیرند؟

جناب آقای امین‌زاده! بعد از ناامیدی آمریکا از کشاندن ایران به باتلاق افغانستان، داعش در افغانستان تقویت شد، اما شما هیچ اشاره‌ای به آن ندارید. چند هفته قبل، سایت میدل ایست آی گزارش داد: امارات و عربستان به سمت تقابل و جنگ نیابتی جدید در افغانستان پیش می‌روند و به دنبال ایجاد ناآرامی در سیستم حاکمیتی طالبان در این کشور هستند. عربستان و امارات اقدام به تأمین مالی گروه‌های مسلح مخالف طالبان می‌کنند تا بتوانند جنگ فرقه‌ای در افغانستان راه بیندازند و اهل تسنن این کشور را به جنگ با شیعیان و گروه‌های فاطمیون بکشانند و زمینه‌های حذف اقلیت شیعه در این کشور یا هرج و مرج فراگیر در مرزهای شرقی ایران را فراهم کنند و طرح‌های امنیتی خود را در سایه این ناآرامی‌ها در بخش‌های شرقی ایران به اجرا بگذارند.» در روزهای اخیر نیز جنایات هولناکی در افغانستان صورت گرفت که داعش مستقیماً مسئولیت آنها را به عهده گرفت. انتظار می‌رود با فعال شدن داعش در افغانستان دلسوزی‌های نیروهای تندرو اصلاح‌طلب فروکش نکند و دست‌کم با صدای رسا جنایاتی را که بعد از مأیوس شدن غرب از درگیر کردن ایران با طالبان آغاز شده است، محکوم کند.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات