صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۷  ، 
کد خبر : ۳۳۷۷۹۸

یادداشت روزنامه‌های ۱۰ خرداد

کیهان**

اقدام انقلابی مجلس عراق معادله را تغییر داد/ سعدالله زارعی 

 

اقدام روز پنجشنبه گذشته پارلمان عراق مبنی بر تصویب قانون «جرم‌انگاری برقراری و عادی‌‌سازی رابطه با رژیم صهیونیستی» که با اجماع آراء همه 275 نفر شرکت‌کننده در جلسه پارلمان همراه گردید، به معنی واقعی کلمه یک «رخداد تاریخی» و نقطه عطف در تحولات منطقه‌ای به حساب می‌آید.

از این رو دولت انگلیس این مصوبه را «قانون هولناک» و دولت آمریکا آن را موجب «نگرانی عمیق» خواند و در سطح سیاسی این مصوبه به‌عنوان «آغازی بر تغییر روند سیاسی کشورهای عربی» تعبیر گردید. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد: 

1- پارلمان عراق در جلسه روز پنجشنبه پنجم خرداد ماه خود، پیش‌نویس پیشنهادی گروه مقتدا صدر در مورد جرم‌انگاری عادی‌‌سازی و هر گونه رابطه با رژیم صهیونیستی را به بحث گذاشت و در نهایت با تغییرات‌اندکی به تصویب همه 275 نماینده شرکت‌کننده در جلسه پارلمان رسید که در نوع خود بی‌سابقه به حساب می‌آید. 
براساس مصوبه پارلمان، برقراری هر نوع رابطه و تماس در هر سطح حکومتی و مردمی و از سوی هر عراقی ساکن این کشور و یا مقیم خارج و هر فردی که در داخل عراق زندگی می‌کند اعم از آنکه عراقی باشد و یا غیرعراقی و نیز در هر سطحی که این ارتباط یا تأیید عادی‌‌سازی با رژیم جنایتکار اسرائیل وجود داشته باشد، اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تجاری، امنیتی و حتی فضای مجازی، جرم تلقی می‌شود و مجازات سنگینی دارد.
این مجازات شامل مصادره اموال - در صورتی که رابطه برقرار شده جنبه اقتصادی داشته باشد - بازداشت و محکومیت به حبس ابد یا حتی اعدام می‌باشد. این مصوبه پارلمان به شرکت‌های واسط اسرائیلی - شرکت‌های دو یا چند تابعیتی - هم تعمیم یافته و برقراری هر نوع ارتباط با این شرکت‌ها ممنوع گردیده است. 
آن دسته از افراد و شرکت‌های خارجی که در عراق فعالیت می‌نمایند هم نمی‌توانند همزمان با عراقی‌ها با شرکت‌ها و یا با دولت صهیونیستی قرارداد داشته باشند. در صورت اثبات ارتباط شرکت‌های خارجی فعال در عراق با افراد و شرکت‌ها و مراکز دیپلماتیک و غیردیپلماتیک رژیم جعلی، اولاً اموال آنان به نفع دولت مصادره می‌شود و ثانیاً قرارداد‌های آنان لغو می‌گردد و در نهایت برای همیشه از فعالیت اقتصادی در عراق محروم می‌گردند. 
براساس این قانون، هیچ جزئی از حکومت عراق، از جمله حکومت فدرال -  اشاره به دولت اقلیم کردستان - اجازه هیچ نوع ارتباطی با دولت و افراد و شرکت‌های رژیم و شرکت‌های واسط آن ندارد و در صورت اثبات جرم، از کار برکنار و به محاکم معرفی شده و مشمول یکی از دو حکم حبس ابد یا اعدام می‌گردد.
مفاد قانون 10 ماده‌ای جرم‌انگاری کاملاً قاطع و رأی نمایندگان به آن هم قاطع است و به خوبی از مشارکت شیعیان، اهل سنت و کردها در این رأی‌گیری حکایت می‌کند و به این قانون کاملاً جنبه «ملی» داده است.
 
2- پیش از این، از یک‌سو در جریان سفر 15 اسفند 1399 «پاپ فرانسیس»
رهبر کاتولیک‌ها به عراق، زمزمه‌عادی‌‌سازی رابطه میان عراق و رژیم صهیونیستی و پیوستن بغداد به طرح موسوم به ابراهیم مطرح شده بود و با توجه به جانبداری پاپ از آن، از سفر او به عنوان «مقدمه عادی‌‌سازی» روابط عراق با رژیم صهیونیستی تعبیر گردید.
اگر هم در هدف‌گذاری سفر پاپ چنین موضوعی در نظر گرفته شده بود، پاپ نتوانست در عراق روی این موضوع تأکید داشته باشد؛ کما اینکه مطالبی که در دیدار او در نجف از سوی حضرت آیت‌الله سیستانی - مدظله‌العالی -در مورد حمایت از مردم فلسطین مطرح گردید، جایی برای جولان پاپ روی عادی‌‌سازی باقی نگذاشت. 
در عین حال در 4 مهر ماه 1400 شاهد برگزاری یک کنفرانس در اربیل تحت عنوان «صلح و احیا» بودیم که دعوت، میزبانی و اداره نامرعی آن در دست مسعود بارزانی بود و 18 تن از سران عشیره‌های شمال و غرب عراق و بعضی از سران عشیره‌های بغداد در آن شرکت داشتند. در این کنفرانس از عادی‌‌سازی رابطه با رژیم اسرائیل حمایت شده و دولت اقلیم کردستان هم بیانیه پایانی این کنفرانس را تأیید کرده بود.
در همان حال بعضی رسانه‌های عراقی از مسافرت مخفیانه چند شخصیت عربی این کشور به تل‌آویو خبر داده بودند. این روند نگرانی‌های زیادی را در پی داشت و در نهایت با تصویب اجماعی قانون روز پنجشنبه گذشته عراق برطرف گردید. 
 
3- آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها همان‌طور که انتظار می‌رفت به این مصوبه واکنش فوری و شدید نشان دادند. بعضی کشورهای عربی نظیر سعودی هم این مصوبه را نادیده گرفته و بایکوت کردند. جالب این است که «دیوید لامی» سخنگوی کمیسیون سیاست خارجی مجلس انگلیس، مصوبه پارلمان عراق را «قانون هولناک» خواند.
در واقع لامی به مجازات سخت علیه کسانی که در مسیر عادی‌‌سازی حرکت می‌کنند، اشاره دارد. طبق این قانون عناصر خارجی و شرکت‌های خارجی دارای رابطه با رژیم صهیونیستی، پس از مصادره اموال، بازداشت و سپس اخراج می‌‌گردند. این مصوبه طبعاً برای شرکت‌های انگلیسی که در عراق، دو فعالیت همزمان اقتصادی و جاسوسی را به نفع رژیم صهیونیستی انجام می‌دهند، هولناک می‌باشد.
این قانون که به دلیل برخورداری از حمایت مراجع مذهبی شیعه و اهل سنت، طبعاً وجهه شرعی هم دارد، می‌تواند فضای فعالیت این شرکت‌ها را کاملاً ناامن نماید. 
واکنش آمریکایی‌ها خیلی مزورانه صورت گرفت. سفارت آمریکا در عراق در بیانیه‌ای فوری این مصوبه را محکوم کرد! و «ندپرایس» سخنگوی وزارت خارجه، تصویب قانون جرم‌انگاری عادی‌‌سازی رابطه با اسرائیل را خلاف آزادی بیان معرفی کرد و در همان حال اعلام نمود: «دولت آمریکا به عنوان شریکی قوی و تزلزل‌ناپذیر از اسرائیل حمایت خواهد کرد». 
تعبیر «شریک قوی و تزلزل‌ناپذیر»، حداقل در عراق معنای خود را از دست داده است. آمریکا دو بار، طی دهه گذشته ناگزیر شد علی‌رغم سیاست قطعی و اعلام شده مبنی بر حضور ده‌ها ساله نظامی در عراق، این کشور را ترک کند.
یک بار در سال 2011 بود که آخرین نیروی نظامی آمریکا هم از عراق خارج گردید و یک بار در آذر ماه سال گذشته که آمریکایی‌ها علی‌رغم شش دور مذاکره با طرف‌های عراقی و تلاش برای حفظ کامل نیروهایشان، نیمی از آنان را از عراق خارج نمودند و تتمه پایگاه‌ها و نیروهایشان، هر روزه در معرض حملات راکتی، موشکی و پهپادی عراقی‌ها قرار دارند. بر این اساس مطمئناً چیزی از واژگان پرابهت بیانیه وزارت خارجه آمریکا دستگیر رژیم صهیونیستی نخواهد شد. 
وزارت خارجه آمریکا این مصوبه را خلاف آزادی بیان معرفی کرد! و حال آنکه در این‌جا یک نهاد حقوقی و با رأی مخفی، قانونی را با اجماع کامل به تصویب رسانده است.
اگر چنین قوانینی صرفاً به دلیل آنکه خلاف منافع آمریکاست، باید خلاف آزادی بیان تلقی شود؛ پس در جهان اسلام هیچ آزادی بیانی وجود ندارد، چرا که در همه جای آن، آمریکا با چنین وضعیتی مواجه می‌باشد و چنین قانونی اگر به هر یک از پارلمان‌های جهان اسلام عرضه شود، با همین اجماع و شداد و غلاظ به تصویب می‌رسد و از سوی ملت‌های مسلمان پشتیبانی می‌شود. 
 
4- مخالفت ملت‌های عرب با عادی‌‌سازی، پس از تصویب قانون جرم‌انگاری عادی‌‌سازی و رابطه با رژیم صهیونیستی در پارلمان عراق به اوج خود رسید.
پیش از این، در تاریخ 28 اردیبهشت 1400 فراکسیون‌های پارلمان تونس، پیش‌نویس قانونی را با قید «تصویب فوری» تسلیم رئیس‌پارلمان کرده بودند که براساس آن هر گونه فعالیت مبتنی بر عادی‌‌سازی رابطه با رژیم صهیونیستی جرم تلقی می‌شد.
رئیس‌پارلمان 31 اردیبهشت ماه 1400 این درخواست را برای بررسی به کمیسیون حقوق و آزادی‌های مجلس ارجاع داد و از آن زمان مورد بحث می‌باشد. 
حزب کارگران تونس یک ماه پیش از مصوبه پارلمان عراق، در تاریخ 3 اردیبهشت گذشته خواستار تصویب قانونی برای جرم‌انگاری عادی‌‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی شده بود و همزمان، کانون وکلای تونس در بیانیه‌ای همین خواسته را مطرح کرده و نوشته بود، «عادی‌‌سازی را به شکل قانونی و صریح جرم‌انگاری کنید». در همین زمان - 28 اردیبهشت 1401 ـ، یوسف عجیسه، رهبر حزب اسلام‌گرای «جامعه صلح الجزایر» که در پارلمان 65 نماینده (از 452 نماینده) دارد، طرح جرم‌انگاری عادی‌‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی را به پارلمان این کشور ارائه نمود.
در بند دوم طرح هفت ماده‌ای او «هرگونه سفر میان الجزایر و رژیم صهیونیستی ممنوع است و هر کس تابعیت این رژیم را دارد و یا از مراکز دیپلماتیک اسرائیلی ویزا گرفته باشد، به او اجازه ورود به الجزایر داده نمی‌شود» یک سال قبل، 15 خرداد 1400، «عبدالمجید تبون» رئیس‌جمهور الجزایر در مصاحبه با هفته‌نامه فرانسوی «لوپوئن» گفته بود: «الجزایر ابداً به عادی‌‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی روی نخواهد آورد.»
 
در واقع مصوبه پارلمان عراق در زمانی روی داد که زمینه‌های منطقه‌ای آن هم فراهم شده بود و لذا این می‌تواند موج ضدعادی‌‌سازی را پدید آورده و طرح اسرائیلی، آمریکایی و سعودی، موسوم به ابراهیم را که سال‌ها روی آن کار شده بود، به بن‌بست بکشاند. تردیدی وجود ندارد که همین حالا چندین پارلمان عربی شامل فلسطین، لبنان، یمن، اردن، سوریه، تونس، الجزایر و چاد آمادگی دارند به نهضت ضدتطبیع بپیوندند. 
 
5- یک سؤال فراروی مصوبه پارلمان عراق وجود دارد؛ آیا اجرا می‌شود یا نه؟ مصوبه پارلمانی عراق از آنجا که با اجماع فراکسیون‌های داخلی آن به تصویب رسید، بدون تردید هرگونه افسانه‌‌سازی درباره پیوستن عراق به روند عادی‌‌سازی با رژیم صهیونیستی را باطل کرده است و این روشن است که تحرکات عوامل آمریکا و اسرائیل در عراق برای بدنام‌‌سازی این کشور تمدنی دیگر به جایی نمی‌رسد. 
نکته دیگر این است که به‌طور کامل از حضور عوامل اسرائیل در عراق - که گفته می‌شد نزدیک به 500 نفر از آنان در منطقه اقلیم کردستان حضور داشتند - و حتی از شرکت‌ها و ادارات خارجی پوشش‌دهنده به عوامل صهیونیستی در عراق، «سلب امنیت» گردید. بنابراین شرکت‌های خارجی یا باید عطای همکاری با عوامل رژیم جنایتکار را به لقایش ببخشند و همکاری با آنان را کنار بگذارند یا باید قید حضور در موقعیت‌های اقتصادی عراق را بزنند که بدون تردید گزینه انتخابی آنان اولی خواهد بود و این موضوع برای رژیم اسرائیل یک عقبگرد تاریخی، پس از حدود 50 سال حضور در شمال عراق است. 
نکته مهم دیگر این است که این قانون به شهروندان اجازه می‌دهد، در شناسایی عوامل و دفع همکاری میان افراد با رژیم صهیونیستی، فعال شوند و اقداماتی به انجام برسانند.
این قانون مسلماً به داخل سرزمین عراق محدود نیست و شعاع آن بقیه کشورهای عربی و اسلامی را هم می‌گیرد. از روز تصویب قانون یاد‌شده در پارلمان عراق، اصولاً منطقه برای رژیم صهیونیستی ناامن‌تر شده است. حضور عوامل رژیم اسرائیل در هر کشور اسلامی و عربی با دشواری بسیاری مواجه می‌گردد و این یک گام بزرگ به جلو برای منزوی‌‌سازی تل‌آویو محسوب می‌شود. 
مصوبه پنج‌شنبه پارلمان کنونی و نوتأسیس عراق، اولین مصوبه مهم این پارلمان محسوب می‌شود. این مصوبه وجهه سیاسی این پارلمان را مشخص کرد.
پیش از این، به دلیل مداخله‌های آمریکا، امارات، عربستان و ترکیه در انتخابات مهر ماه 1400، سؤالات زیادی در اذهان در مورد کارکرد این پارلمان وجود داشت. مصوبه روز پنج‌شنبه نشان داد، عراقی‌ها در نقطه مقابل جریان سازش در منطقه قرار دارند. مجلس قبلی با مصوبه اخراج نیروهای آمریکایی از عراق هویت پیدا کرد و این مجلس با قانون منع تطبیع و جرم‌انگاری رابطه با رژیم صهیونیستی رونمایی شده است. 
 
 

******************

خراسان**

ما و آزمون تکرار شونده عنکبوت های موهن/  جواد نوائیان رودسری
 
ماجرای فیلم «عنکبوت مقدس» و توهین سازندگان آن به ساحت امام هشتم(ع) که طی چند روز اخیر واکنش‌های بسیاری را برانگیخته‌، نه آغاز ماجراست و نه پایان آن.
همه می‌دانیم که طراحی‌های گسترده‌ای برای هجمه به اعتقادات مسلمانان، از چند دهه قبل سازمان دهی شده‌است و آن‌چه امروز شاهد آن هستیم، بخشی از همان روندی است که نمونه‌هایی مانند «آیات شیطانی» سلمان رشدی یا «قرآن‌سوزی» تری جونز را پیش روی ما می‌گذارد.
در واقع ما با یک اقدام خلق‌الساعه روبه‌رو نیستیم که نتوانیم درباره آن، تحلیلی دقیق و درست ارائه کنیم. کافی است نگاهی به پشت سرمان بیندازیم تا ببینیم که طی دست کم سه دهه گذشته، هر از گاهی، تولیدات رسانه‌ای یا سینمایی غربی‌ها، به طور اخص کشورهای اروپای غربی و آمریکا، از زاویه‌های مختلف، با اهداف سیاسی و در قالب‌های مختلف طرح‌های ضد اسلامی خود را به پیش می‌برند.
آن‌ها به طور رسمی و بدون رودربایستی، از هر آن‌چه بتواند در تخریب چهره اسلام مؤثر باشد، حمایت می‌کنند؛ به خصوص اگر این تولیدات، بر بستر وقایعی شکل بگیرد که در ذهن مخاطبان، صاحب سابقه و پیشینه باشد.
اگر بخواهیم تعبیر درستی از این روند داشته باشیم، باید آن را نوعی آزمون تکرارشونده بدانیم که درصدد است معیارها، باورها و وابستگی‌ها را در مخاطبانش محک بزند. این آزمون‌ها، هر بار جزئی‌تر می‌شوند و اگر یک‌بار کلیت اسلام و شخصیت بی‌بدیل حضرت ختمی‌مرتبت(ص) هدف هجمه قرار می‌گیرد، برای دفعه‌های بعد، ورود به جزئیات بیشتری مصداق پیدا می‌کند.
اگر شما در ابتدای فیلم «جن‌گیر»، فقط با صدای اذان یا قرار گرفتن در محیطی اسلامی روبه‌رو می‌شوید که در آن، کارگردان به دنبال القای نشئت گرفتن بدی‌ها از آموزه‌های اسلامی است، این بار و در «عنکبوت مقدس»، شما بی‌پرده و صریح، در ابتدای فیلم، با توهینی تصویری روبه‌رو می‌شوید که اصولاً نیازی به القائات یا تفسیرهای جانبی ندارد و به طور مستقیم مخاطب را به سراغ مسئله اصلی و مدنظر کارگردان می‌برد. کارگردان فیلم نیز بدون رودربایستی و به صراحت اعلام می‌کند که فیلمش نه راجع به قاتل زنجیره‌ای که درباره «جامعه قاتل‌ زنجیره‌ای‌ پرور»‌ است که البته کارگردان ریشه‌های این قاتل پروری را با رندی و گاه با صراحت تماما به اصل دین ارجاع می‌دهد.
قصه فیلم نیز مانند بیشتر فیلم‌های ضداسلامی یا ضدایرانی مشابه آن، حول یک داستان واقعی دور می‌زند اما روایت را به شکلی اساسی تغییر داده‌اند تا باورمندی مخاطب به اهداف مدنظر سازندگان بهتر و مؤثرتر باشد؛ روایتی که وقتی به سراغ پیشینه و پرونده مربوط به آن می‌روید، در می‌یابید که با واقعیت تفاوت عجیب و غریبی دارد.
با این حال، همان طور که گفتیم قطعا این فیلم آخرین نمونه از این گونه فیلم‌ها نخواهد بود و آن چه در این میان باید مدنظر قرار گیرد، علاوه بر موضع گیری و محکومیت و اعتراض که در جای خود لازم و واجب است اتخاذ رویکردی بلند مدت مبتنی بر فرهنگ سازی و تولید محتواهای روشنگرانه در قبال این رویکرد مخرب است.
دشمن، با اهداف سیاسی در هر حال، کار خودش را می‌کند؛ فیلم و محصولات چندرسانه‌ای می‌سازد و با استفاده از راه‌های گوناگون، آن را تا داخل خانه ما می‌آورد و ما را بیخ گوشمان با تهاجمی سنگین روبه‌رو می‌کند. حال سوال این است که آیا در این مصاف سنگین، توانایی ایستادگی و دفاع از خود و تغییر وضعیت از حالت مدافع به مهاجم را داریم یا نه؟
ما به حق معتقدیم که ظرفیت‌های علمی و دینی‌مان، برای جواب‌گویی و اقناع نسل جوان کافی و بسیار غنی است. بنابراین، نیازمند راهبردی هستیم که بتواند این ذخیره غنی را با روشی آسان، سریع و در عین حال تأثیرگذار، به جامعه‌ منتقل کند. این یک حقیقت غیرقابل انکار است که دفاع، با پشتوانه محکم اخلاقی و عقلی، دوام، تأثیر و عملکرد بسیار قدرتمندانه‌تری دارد.
توهین به ساحت مقدس امام هشتم(ع)، بی‌تردید پاسخی درخور و دندان‌شکن می‌خواهد اما ضروری است که برای مسلح کردن جامعه با سلاح دانش و عقلانیت، تمهیداتی بیندیشیم تا دفاع ما تنها به دوران اوج‌گیری احساسات محدود نباشد.
 

******************

جوان**

امام خمینی (ره) چالشگر بزرگ نظم جهانی/ رسول سنائی‌راد
 

نظم جهانی به منزله سلسله مراتب جهانی کشور‌ها یا مناسبات و ترتیبات بین‌المللی حاکم بر کشور‌ها است که به میزان قدرت سهم کشور‌ها در تأثیرگذاری بر تحولات و پدیده‌های بین‌المللی برمی‌گردد و از حدود چهار قرن پیش عملاً با کنفرانس صلح وستفالی پایه‌گذاری شده است.

درواقع نظم جهانی را کشور‌های پیروز در جنگ‌های بزرگ و تأثیرگذار بر سرنوشت جهانی تعیین می‌کنند که به میزان قدرت و تأثیر آن‌ها در پیروزی در شرایط پس از جنگ و جایگاهشان در مناسبات و ترتیبات بین‌المللی مربوط می‌شود.
نظم جهانی در دوران انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن، نظمی برآمده از جنگ جهانی دوم بود که براساس نظامی دوقطبی به سردمداری کشور‌های امریکا و شوروی سابق شکل گرفته بود و این دوکشور دو بلوک بزرگ قدرت سوسیالیستی و لیبرالیستی را پدید آورده و در مرکز آن به عنوان دو قدرت جهانی قرار داشته و بسیاری از کشور‌ها به ناچار خود را پیرامون این دو قدرت تعریف و جانمایی کرده بودند.

گرچه این دو بلوک قدرت در آن دوران با جبهه‌بندی آشکار مقابل یکدیگر، جنگ سرد را تجربه کرده و رقابت شدیدی با یکدیگر داشتند، اما وجه اشتراک آن‌ها پذیرش اصول و مبانی مادی در قدرت و مخالفت با آموزه‌ها و مبانی دینی و هرگونه مداخله آن در امور جمعی و تنظیم مناسبات برآمده از قدرت بود.
همچنین وحشت از بروز درگیری و جنگ با دستیابی به بمب هسته‌ای، این دو قطب را به سمت تعریف مرز‌های سلطه و تعیین جغرافیای قدرت و نفوذ جهانی سوق داده بود که نماد آن دیوار برلین به حساب می‌آمد؛ دیواری که اروپا به دو بخش شرقی و غربی تقسیم و به نماد دو بلوک شرق و غرب جهانی شهرت یافته بود.
سایر کشور‌های جهان هم امریکا و شوروی را ابرقدرت‌هایی می‌دانستند که تنظیم مناسبات و تحولات جهانی در دست آن‌ها است و از این رو برای توسعه و قدرت‌یابی چاره‌ای جز قرار گرفتن در حاشیه و برخورداری از حمایت آن‌ها با پذیرش برتری قدرت آن‌ها وجود ندارد.
چنین فرایند و رویه‌ای موجب تحکیم نظمی دوقطبی شده بود که جهان را به دو بلوک شرق به رهبری شوروی و غرب به رهبری امریکا تشکیل می‌داد و سایر کشور‌ها به جز تعداد محدودی که تلاش می‌کردند خود را غیرمتعهد به این دو بلوک معرفی کنند، ناچار به وابستگی به یکی از بلوک‌های شرقی یا غربی بودند.
حضرت امام خمینی (ره) در چنین شرایطی نهضت انقلابی خود را علیه رژیمی دیکتاتوری و وابسته به امریکا کلید زد که در منطقه غرب آسیا در کنار عربستان سعودی از پایه‌های اصلی سلطه غرب به حساب می‌آمد و از این رو برخی گروه‌های سیاسی مدعی مبارزه برای تغییر و تحول سیاسی، چاره‌ای جز تمسک به ایدئولوژی‌های غالب یعنی لیبرالیسم غربی یا کمونیسم شرقی متصور نبوده و هرگونه اقدام برای تغییر داخلی را در ادامه همان نظم جهانی حاکم قابل تحقق دانسته و خود را ذیل ایدئولوژی‌های سوسیالیستی یا لیبرالیستی تعریف می‌کردند.

اما حضرت امام با تکیه بر آموزه‌های دینی و سیاست برآمده از اسلام که هرگونه سلطه‌پذیری و اطاعت از کفار را نفی کرده و آینده را متعلق به مستضعفان می‌داند، از همان شروع نهضت انقلابی، استکبارستیزی یا نفی سلطه قدرت‌های مادی و سلطه‌جوی جهانی را با صراحت اعلام فرمود که در شعار «نه شرقی نه غربی» در انقلاب اسلامی تجلی یافت.
در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، عدل و وحدت مبانی تشکیل یک امت واحد جهانی به حساب می‌آید که در صورت قیام و انقلاب مستضعفان و اتحاد آنان برای مقابله با مستکبران می‌تواند پایان حاکمیت ظالمانه جهان استکبار را به همراه داشته باشد.

چنین اندیشه‌ای درواقع خودبه‌خود، نظم جهانی حاکم را به چالش کشیده و وقتی در منطقه‌ای مهم و تأثیرگذار بر مناسبات جهانی، مثل غرب آسیا با استقبال ملت‌های مسلمان مواجه شود، زنگ خطر را برای قدرت‌های ذی‌نفع از نظم موجود و دولت‌های وابسته به آنان به صدا در‌می‌آورد.
درواقع با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران بر پایه اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) مقدمات شکل‌گیری بلوک جدیدی از قدرت فراهم آمد که به معنای کمک به شکل‌گیری نظامی سه‌قطبی نبود بلکه با نفی سلطه دو بلوک مادی کمونیستی و لیبرالی، نظم جهانی سنتی و حاکم را به چالش می‌کشید و نفی می‌کرد.
همچنین دعوت جهان استضعاف به قیام برای عدالت و نفی سلطه مستکبران به معنای اعلام جنگ علیه مناسبات ظالمانه حاکم بر نظم جهانی بود که سلطه شوروی و امریکا، نماد و بلکه تجسم آن به حساب می‌آمدند.
با فهم پیامد‌های نگاه اندیشه سیاسی حضرت امام که به صراحت اعلام می‌داشت: «آینده به اسلام تعلق دارد» و اتحاد مسلمانان و حمایت از مستضعفان را به عنوان یک راهبرد دنبال می‌کرد، امثال کسینجر معتقد بودند، ایشان به‌دنبال چیرگی ایدئولوژی اسلامی است و سخنان مربوط به شکست کمونیسم و لیبرالیسم با تکیه بر بیداری اسلامی، پروژ‌ه‌ای برای تشکیل نظم جدید جهانی و جایگزینی نظمی در تقابل با نظم جهانی حاکم است.
از نگاه کسینجر، این نگاه که از همسازی قدرت آسمانی و زمینی برآمده، در بستری مثل جامعه ایرانی که منسجم‌ترین مفهوم از ملیت و سنت عمیق کشورداری در گذشته را دارد، می‌تواند یک خطر جدی برای نظم جهانی به حساب آید.
راز نابردباری قدرت‌های شرقی و غربی در برابر انقلاب اسلامی و اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) را باید در همین نگرانی آن‌ها از پیام جهانی اندیشه ایشان دانست که نوید تشکیل امت واحد جهانی را می‌داد و وجود زمینه اشتراک سرنوشت ملت‌های مظلوم و تحت قدرت‌های استکباری کمونیستی و لیبرالیستی می‌توانست در پیوند با «بیداری» و «آگاهی» صدور انقلاب را موجب شده و خیزش و قیام مستضعفان را به‌دنبال داشته باشد.
به ویژه اینکه به مستضعفان جهان با تشکیل جمهوری اسلامی ایران در وضعیت معارضه و چالش با دو بلوک شرق و غرب و برافراشتن علم استقلال در برابر آنان، الگوی عملی از حاکمیت دینی و مستقل را ارائه داده بود و نه‌تن‌ها اعتماد به نفس در جهان اسلام برای فاصله گرفتن از بلوک ها‌ی قدرت مسلط و حرکت به سمت استقلال را رقم زده بود، بلکه دعوت جهان استضعاف از سوی حضرت امام خمینی (ره) به وحدت و مبارزه با نفی ناسیونالیسم و اجتناب از هرگونه گرایش قومی و نژادی، فراهم‌کننده وضعیت و موقعیتی خطرناک یا زمینه‌ساز بحران‌هایی برای تمامی دولت‌های وابسته و قدرت‌های سلطه‌جویی بود که در قالب نظم جهانی موجود، این ظلم استکباری را به ملت‌ها تحمیل کرده بودند.

با نگاه به همین چالشگری بزرگ حضرت امام خمینی (ره) برای نظم استکباری حاکم بود که اکثر دولتمردان و تئوری‌پردازان مقهور آن نظم، انقلاب اسلامی را به مثابه یک زلزله و سونامی ویرانگر تلقی می‌کردند، چراکه چالش برآمده از اندیشه سیاسی-الهی امام خمینی در پیوند با فطرت‌های انسانی و ملت‌های به ستوه آمده از سلطه ظلم استکباری قدرت‌های شرقی و غربی ذی‌نفع، پایه‌های نظم ظالمانه و تحمیلی در قدرت مادی را متزلزل ساخته و نوید شکل‌گیری نظمی جدید را می‌داد که با محوریت ایران اسلامی با سابقه تمدنی و تاریخی و متکی به ایدئولوژی الهی و الهام‌بخش برای تشنگان عدالت و کرامت، مقدمه شکل‌گیری یک قطب جدید قدرت جهانی به حساب آید؛ قطبی که فراتر از مرزبندی‌ها و بلوک‌بندی‌های سنتی، توان پیشروی به اعماق حوزه‌های قدرت و نفوذ، قطب‌های مادی لیبرالیستی و کمونیستی را داشت.
قطب‌های قدرتی که در سایه ادعا‌های سیاسی-تبلیغاتی برآمده از جنگ سرد، حفره‌های بزرگ ایدئولوژی و معنوی خود را پوشانده، ولی به شدت گرفتار افول قدرتی بودند که تکانه‌های بیداری ملت‌ها برای فروپاشی آن کفایت می‌کرد، ایدئولوژی معنویت‌گرا و الهام بخش امام خمینی (ره) برای دعوت جهان استضعاف به بیداری و خیزش را، چون سنگی بر شیشه عمر خود تلقی و از بازتاب‌های فرامرزی و جهانی آن به وحشت و هراس افتاده بودند.

 

************

آرمان ملی**

برجام در کما قرار دارد/ جلال خوش‌چهره 

موضع طرفین برجام به ویژه ایران و عضو خارج شده از این توافق یعنی آمریکا نسبت به احیای این توافق اینگونه شده که هر دو تا منتهاالیه این مساله می‌روند که همه به این نتیجه برسند کار برجام تمام شده اما دست آخر هر دو طرف مواضعی را اتخاذ می‌کنند که هنوز امیدی برای احیای برجام وجود دارد.

لذا به نظر می‌رسد تصور اینکه چه ایران، چه آمریکا و اروپا به برجام بازگردند بدان گونه که در سال 2015 بوده امید بی‌حاصلی خواهد بود.

چرا که فرصت‌های لازم برای دستیابی به یک توافقی که مرضی الطرفین باشد و ما در سال 2021 امکان دستیابی به آن را داشتیم از آن فاصله گرفتیم. طبیعی است که در این بین ایران روی یکسری مواضع اصولی خود تکیه می‌کند؛ چون معتقد است که برجام باید فوائد اقتصادی و گشایش‌‌های تازه‌ای برای بازگشت به جامعه جهانی داشته باشد و در عین حال آمریکا و دولت بایدن هم می‌خواهد به توافقی با ایران دست پیدا کند که از یک طرف ایران را هم در قضیه پرونده هسته‌ای از یک وضعیت مطمئن در نگاه آمریکا، اروپا و متحدانش قرار دهد و در عین حال بتواند اهداف منطقه‌ای خود را دنبال کند و به هر حال به یک نتیجه قابل فروش برای جامعه آمریکایی که به‌شدت رقابت‌زده است دست پیدا کند.

از طرفی در آستانه انتخابات کنگره قرار داریم و ممکن است که جمهوری‌خواهان بتوانند اکثریت آرا در سنا را به‌دست آورند دولت بایدن از یک طرف نمی‌تواند به یک توافق غیر قابل فروش در جامعه آمریکا و به خصوص رقبای جمهوری‌خواه و متحدان منطقه‌ای خود تن دهد. در عین حال نیز سرنوشت کارنامه سیاست خارجی بایدن به نوعی به مساله پرونده هسته‌ای ایران و برجام بستگی دارد. اما در مجموع هر دو طرف برجام را در وضعیت کما نگه‌داشته‌اند.

اروپایی‌ها نیز اگر چه گاهی نقش واسطی را بازی می‌کنند اما به نظر می‌آید که آمریکا و ایران همچنان برای اروپا نقش درجه 3 را قائلند و مهم‌ترین مساله‌ این است که اروپا می‌خواهد نفع خود را از احیای برجام ببرد و نفع آنها نیز اینگونه است که اولا امنیت خود را تامین کند و ثانیا بتوانند از بازار ایران استفاده کنند.

همچنین کمبودهایی که ناشی از جنگ اوکراین به‌وجود آمده را جبران کنند. لذا همه در یک بلاتکلیفی به سر می‌برند و به نظر نمی‌آید که به زودی شاهد یک توافق باشیم. اگر چه ابتکارهای شخصی به وجود می‌آید مثل آنچه که امیر قطر انجام داد یا سفری که رئیس‌جمهور کشورمان به عمان داشتند. حتی به نظر می‌آید این تلاش‌ها انجام شده تا یک نوع توافق دست یافتنی میان طرفین برجام انجام شده باشد.

اما می‌بینیم که بلافاصله صهیونیست‌ها با تحرکاتی که انجام می‌دهند سنگ‌اندازی می‌کنند و همان‌طور که آقای امیر عبداللهیان در اجلاس داووس گفتند یک نوع همسویی بین مخالفان برجام در داخل و خارج وجود دارد که در بزنگاه‌هایی که ممکن است روزنه‌هایی برای ایجاد توافق به ‌وجود ‌آید آن را از بین می‌برند. همه اینها یک نتیجه مهم دارد و آن این است که زمان در حال از دست رفتن است وهر قدر از امکان توافق فاصله می‌گیریم شرایط سخت‌تر می‌شود.

 

**************

شرق**

مخالفت با آمریکا؛ نقطه ضعف یا قوت عمران خان/ کارشناس افغانستان

عمران خان، نخست‌وزیر سلب صلاحیت شده پاکستان هفته گذشته همراه با هوادارانش یک راهپیمایی اعتراضی به سوی اسلام‌آباد، پایتخت پاکستان به راه انداخت. این تظاهرات که در آن هزاران نفر از هواداران و طرفداران حزب «تحریک انصاف» پاکستان شرکت داشتند، در اعتراض به سلب صلاحیت عمران خان صورت گرفت.

نخست‌وزیر پیشین پاکستان در جمع هوادارانش برای دولت ضرب‌الاجل شش‌روزه تعیین کرد و گفت دولت باید زمان برگزاری انتخابات زودهنگام را اعلام کند. عمران خان گفت انتخابات باید در ماه ژوئن انجام شود، در غیر آن، دو میلیون هوادار او به اسلام‌آباد می‌روند. عمران خان باور دارد که سرنگونی او حاصل توطئه خارجی به رهبری ایالات متحده آمریکاست.

این راهپیمایی اعتراضی با خشونت همراه بود و در چندین نقطه معترضان با پلیس درگیر شدند؛ اما در نهایت تظاهرکنندگان توانستند برنامه خود را در حاشیه شهر اسلام‌آباد برگزار کنند.

دولت ائتلافی پاکستان به رهبری شهباز شریف گفته بود که مانع ورود معترضان به پایتخت خواهد شد. مقام‌های دولت فعلی پاکستان گفته بودند که طرفداران عمران خان می‌خواهند با اسلحه وارد اسلام‌آباد شوند. پلیس روز پنجشنبه تمامی مسیرهای منتهی به اسلام‌آباد را مسدود کرد و به همین دلیل در برخی مناطق درگیری و خشونت میان پلیس و معترضان صورت گرفت.

در نهایت دادگاه عالی پاکستان در یک دستور اضطراری اجازه داد که هواداران عمران خان در حاشیه شهر اسلام‌آباد تظاهرات خود را برگزار کنند. بااین‌حال، دولت تازه شکل‌گرفته شهباز شریف در نظر ندارد به این زودی‌ انتخابات را برگزار کند و قرار است که انتخابات در پایان سال میلادی برگزار شود، اما نخست‌وزیر پیشین پاکستان می‌گوید انتخابات باید زودهنگام و در ماه ژوئن برگزار شود. عمران خان می‌داند که در صورت تأخیر در برگزاری انتخابات، شانس او برای بازگشت به قدرت کمتر خواهد شد.

در حال حاضر عمران خان تلاش می‌کند ناتوانی‌های دولتش در عرصه اقتصادی را پشت شعارهای پوپولیستی ضد غربی و ضد آمریکایی پنهان کند. واقعیت این است که با روی کار آمدن عمران خان در سال ۲۰۱۸، او گفت تمرکزش را به مسائل اقتصادی معطوف خواهد کرد؛ اما وضعیت اقتصادی پاکستان روزبه‌روز بدتر شد.

عمران خان که کنترل وضعیت اقتصادی از دستش خارج شده بود، ناچار به تئوری توطئه پناه برد و غرب و به‌خصوص آمریکا را عامل اصلی بحران اقتصادی پاکستان عنوان کرد.

او تلاش کرد با فاصله‌گرفتن از آمریکا، رابطه خود را با چین و روسیه بیشتر کند، اما این مسئله برای ژنرال‌های ارتش پاکستان که متحد سنتی آمریکا به شمار می‌روند، پذیرفتنی نبود. عمر دولت عمران خان با فاصله‌گرفتن ارتش به‌ سر آمد و برای مخالفانش فرصت برکناری او فراهم شد.

ازآنجا‌ که اپوزیسیون داخلی نمی‌توانست به تنهایی صلاحیت عمران خان را سلب کند، ناگزیر دو حزبی که همیشه با هم اختلاف دارند؛ یعنی مسلم لیگ شاخه نواز و حزب مردم با هم ائتلاف کردند و دولت را ساقط کردند. عمران خان هنوز هم تند‌گویی‌هایش را در قبال ژنرال‌های ارتش و آمریکا کم نکرده است و باور دارد که می‌تواند دوباره به قدرت بازگردد.

همین مسئله نقطه قوت و ضعف عمران خان محسوب می‌شود. عمران خان امیدش به قدرت نسل جوان و توده مردم است. کسانی که به‌شدت از عملکرد دولت‌های پیشین به رهبری دو حزب مقتدر پاکستان؛ یعنی مسلم لیگ و حزب مردم‌ ناراضی بودند، اکنون به حزب تحریک انصاف به رهبری عمران خان جذب شده‌اند. از سوی دیگر افراط‌گرایی دینی در پاکستان، مخالفت با آمریکا را در این کشور گسترش داده است.

احزاب اسلام‌گرا در بیشتر موارد با عمران خان احساس نزدیکی بیشتری می‌کنند تا با احزابی چون مسلم لیگ و حزب مردم. عمران خان با تکیه بر همین احساس‌های ضد آمریکایی برای بازگشت به قدرت تلاش می‌کند. او می‌داند که اگر زمان انتخابات به تأخیر بیفتد، احساسات ضد غرب جایش را به نگرانی از بحران اقتصادی خواهد داد و در چنین حالتی امکان دارد از محبوبیتش در میان توده مردم کاسته شود.

از سوی دیگر نزدیکی سنتی ارتش به آمریکا باعث اختلاف ژنرال‌های ارتش با عمران خان خواهد شد. ارتش پاکستان دوست ندارد کسی رهبری دولت را در این کشور به دست بگیرد که خود را دشمن سرسخت آمریکا می‌داند، زیرا پاکستانی‌ها به خوبی می‌دانند که در نبود آمریکا‌، هند به راحتی می‌تواند پاکستان را ببلعد.

روسیه درگیر تنش‌های خودساخته در مقابل جهان است و چین هم مشغول چانه‌زدن بر سر حمله‌کردن به تایوان است و به تازگی‌ هم درگیر شکل‌گیری روابط جدید در منطقه اقیانوس آرام به‌خصوص سیاست‌های استرالیا در آن منطقه شده است.

بنابراین پاکستان قصد ندارد در چنین وضعیتی متحد استراتژیک قدیمی خود را از دست بدهد. پیروزی یا شکست عمران خان به رأی دادگاه عالی پاکستان بستگی دارد؛ اگر دادگاه عالی پاکستان دولت را وادار کند که انتخابات زودهنگام برگزار شود، با توجه به موج‌سواری‌های عمران خان، احتمال پیروزی تحریک انصاف زیاد است، اما اگر دولت موفق شود انتخابات را به تأخیر بیندازد، عمر دولت عمران خان را می‌توان با قاطعیت بیشتری به‌سرآمده دانست. مگر اینکه خان بتواند هوادارانش را تا زمان برگزاری انتخابات همچنان در خیابان‌ها نگه دارد.

منبع: ایندیپندنت

 

**************************************************************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات