پس از چند هفته بحثهای پرتنش میان ایران و روسیه درباره ادامه ساخت و تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر، طرفین با امضای پروتکلی در خصوص تداوم همکاریها به تفاهم رسیدند. سخنگوی شرکت «اتم استروی اکسپورت» ضمن تأیید این خبر و بدون ارائه توضیحات بیشتر خاطرنشان میکند که تدابیری برای حل مشکلات مالی در مرحله تکمیل و راهاندازی نیروگاه اتمی بوشهر در این پروتکل در نظر گرفته شده که اگر با موفقیت اجرا شود، بخشی از مسائل مالی ساخت نیروگاه بوشهر حل خواهد شد.
این پروتکل، حاصل چانهزنیهای طرفین برای دستیابی به یک تفاهم اطمینانبخش تلقی میشود و مشخصاً جدول زمانبندی و اتمام پرداختهای مالی برای آخرین مرحله از تکمیل و راهاندازی نیروگاه اتمی بوشهر را در بر میگیرد. هر چند طرف روسی همواره بر روی مسائل مالی حساسیت نشان داده است، اما طرف ایرانی عموماً خواستار جلوگیری از تأخیر مجدد و تعویق چند باره در خصوص ارسال سوخت و تمهید مقدمات برای راهاندازی نیروگاه است. طرف روسی اگر چه میتوانست مسائل و مشکلات خود را مستقیماً با طرف ایرانی مطرح کند، لکن با رسانهای کردن مسائل و مشخصاً با اصرار برای بازگرداندن کارشناسان روسی از بوشهر و انعکاس وسیع آن در رسانهها عمدتاً سعی کرده است ایران را در مقابل عمل انجام شدهای قرار دهد و در همان حال به غربیها چنین وانمود کند که رفتار جدی و غیردوستانهای را با ایران در پیش گرفته و در موضوعی قرار دارد که غرب نیز خواستار آنست و حتی آنرا تشدید و تشویق میکند. از طرف دیگر این رفتار مسکو یادآور نوعی باجخواهی محسوب میشود و در قلمرو تعأمل دولتها با یکدیگر، جایگاهی ندارد و رفتاری بسیار غیردوستانه، غیراصولی و شدیداً فرصتطلبانه ارزیابی میشود. با اینهمه، سئوال امروز ما اینست که آیا با امضای پروتکل اخیر، مشکلات ادعائی مسکو حل شده و دیگر هیچ مسئلهای برای ادامه کار و فراهم کردن زمینهها برای راهاندازی نیروگاه بوشهر وجود ندارد؟ اگر چه امضای پروتکل چنین ذهنیتی را تداعی میکند ولی پاسخ روسها به این سئوال، هنوز هم منفی است!
سخنگوی شرکت روسی «اتم استروی اکسپرت» میگوید: «هر چند عملیات احداث طبق روال به پیش میرود ولی موضوع تحویل تجهیزات جانبی از کشورهای ثالث هنوز رفع نشده است و من نمیتوانم در مورد زمان دقیق راهاندازی نیروگاه اظهارنظر کنم.»
طبق برنامه زمانبندی موجود قرار است نیروگاه اتمی بوشهر در شهریور 86 راهاندازی آزمایشی و در آبانماه رسماً مورد بهرهبرداری قرار گیرد ولی بنظر میرسد با کارشکنی مستمر روسها، این برنامه باز هم دچار تأخیر شود.
نباید از نظر دور داشت که رفتار مسکو در قبال موضوع هستهای ایران تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر همواره نوسانی بوده است. روزنامه روسی «پراودا» سال گذشته نوشت: «ایران دارای یک برنامه هستهای صلحآمیز است و مسکو هم آنرا تضمین میکند. بعلاوه زبالههای هستهای نیروگاه بوشهر براساس توافقی دوجانبه به روسیه بازگردانده میشود پس میتوان گفت موضع تهاجمی در برابر ایران، در واقع توهین به روسیه و کرملین است. ایران کارهائی را که تاکنون انجام داده، کاملاً منطبق بر قوانین بینالمللی و مطابق متن «ان.پی.تی» است و هیچ موضوعی برای بحث وجود ندارد. همانطور که در عراق هیچگونه تسلیحات کشتارجمعی وجود نداشت، ایران هم در حال تولید هیچ سلاحی نیست. با این اوصاف آیا میتوان گفت سیاست خارجی دولت بوش منطبق بر قوانین بینالمللی است»؟
این موضع مسکو نشانگر آن بود که گویا رهبران کرملین در این زمینه ثابت قدم و استوارند و از مواضع متین و منطقی جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر حرکت در چارچوب «ان.پی.تی» حمایت میکنند، لکن اقدامات و مواضع بعدی مسکو به اندازهای متضاد است که حتی ناظران بیطرف را هم دچار تردید و حیرت میکند که آیا این مواضع جدید را مسکو بعنوان طرف قرارداد تجاری ـ صنعتی ایران اتخاذ کرده است یا آنکه کرملین بعنوان شریک سیاسی واشنگتن موضع گرفته و برای فعالیتهای صلحآمیز اتمی ایران کارشکنی و جوسازی میکند؟
شدت و دامنه کارشکنی روسها به حدی رسیده است که طی روزهای اخیر سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، رسماً مسکو را به رفتار و گفتار متناقض متهم کرد و اعلام داشت که روسها دوگانه رفتار میکنند.
واقعیت اینست که مسکو در دو موضوع کاملاً متفاوت، مغایر و حتی متضاد حرکت میکند. از یکطرف سعی داشته و دارد که در چارچوبی مواضع اعضای 1+5 حرکت کند و رفتارش نشانگر همراهمی با ایران نباشد و از طرف دیگر با ایران قراردادی دارد که حتی با اعلام تجدیدنظر اخیر هم بهرحال بایستی آنرا به پایان برساند. حیثیت جهانی روسیه بعنوان کشوری که برای تعهداتش ارزش و اعبتار قائلست و در لحظات حساس، روی همین قراردادها معامله نمیکند، اکنون در گرو تصمیمات و اقدامات عملی مسکو در قبال نیروگاه اتمی بوشهر است. کاملاً بعید بنظر میرسد که رهبران کرملین از این حقیقت عینی و ملموس غافل باشند که طیف وسیعی از کشورها، رفتار دوگانه و غیرقابل توجیه مسکو در قبال تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر را به چشم خود میبینند و عملکرد مسکو در این مقوله میتواند بر سرنوشت قراردادها و همکاریهای بینالمللی روسیه با دنیای خارج تأثیر مستقیم و غیرقابل انکاری را داشته باشد.
در چنین شرایطی، مواضع رهبران کرملین بسیار تعجبآور و مشخصاً غیرمسولانه است. «سرگئی ایوانف» معاون نخستوزیر روسیه در روزهای اخیر موکداً خاطرنشان ساخت که مسکو سانتریفیوژهای مورد نیاز جهت غنیسازی اورانیوم را به ایران صادر نخواهد کرد و از نظر ما صادرات این فناوری به ایران بکلی منتفی است. رسانههای بینالمللی با نظارت دقیق بر روند همکاریهای مسکو با ایران متمرکز شدهاند و تصریح میکنند: مسئله اینست که مسکو اگر از همکاری با ایران دست بکشد، نه تنها بازار ایران بلکه بازارهای جهانی فناوری هستهای را هم از دست خواهد داد و در صورت کنار کشیدن یا عدم اجرای تعهداتش، قراردادهای بینالمللی خود را هم از دست خواهد داد چرا که هیچ کشوری حاضر نیست سرمایهگذاری نامطمئنی را با دعوت از مسکو، به انجام برساند و برای سالها بلاتکلیف بماند.
با مروری بر مواضع مسکو در قبال فعالیتهای هستهای ایران، احساس عجیبی در انسانهای بیطرف و منصف ایجاد میشود که نشانگر فرو غلتیدن مسکو در دام غرب و تبدیلشدن نمایندگان روسیه به بلندگوی تکرار ادعاهائی است که حتی در اروپا هم با احتیاط بیان میشود. در هفتههای اخیر «ویکتور واسیلیف» معاون هیئت نمایندگی روسیه در نشست سراسری خلع سلاح سازمان ملل به توجیه فشارهای وارده بر ایران پرداخت و سعی کرد حتی رفتار غیرقانونی 1+5 را هم مورد حمایت قرار دهد. وی پرونده هستهای ایران را عامل ایجاد دودستگی و اختلافنظر در این کمیسیون خواند و به تکرار مواضع غرب پرداخت که پذیرش حق ایران برای غنیسازی نامشروط اورانیوم در خاک خودش باعث تضعیف «ان.پی.تی» میشود و دیگران هم سعی خواهند کرد از الگوی ایران پیروی کنند. حال آنکه واقعیت عکس اینست و مقابله با ایران باعث میشود که کشورهای در اصل حضور و پذیرش ان.پی.تی تجدیدنظر کنند و پذیرش آنرا مغایر منافع ملی و پیشرفت صنعتی خود را ارزیابی کنند. «واسیلیف» حتی به همین اندازه هم اکتفا نکرد و بیانیههای ایران برای اعلام غنیسازی صنعتی اورانیوم را هم به زیر سئوال برد و آنرا «مسئلهساز» معرفی کرد: حال آنکه ایران با غنیسازی صنعتی، نه تنها هیچ یک از مفاد «ان.پی.تی» را نقض نکرده بلکه فقط از حقوق مصر حد در متن ماده 4 آن بهرهگیری نموده است.
در چنین شرایطی، رهبران کرملین نباید فراموش کنند که رفتار و گفتارشان دقیقاً زیر نظر است و این اظهارات آنهاست که «مسئلهساز» شده است و از جمله «ایگورایوانف» دبیر شورای امنیت ملی طی انتقاداتی صریح، گزنده و یکسونگرانه، از مخالفت ایران با تعلیق غنیسازی ابراز تأسف کرده و مدعیست که «اگر همانطور که مقامات ایرانی میگویند هیچ برنامه نظامی اتمی در کار نیست، پس هیچگونه نگرانی از تعلیق موقت نباید داشته باشند». ولی سئوال مهم اینست که دو سال و نیم تعلیق یکطرفه و داوطلبانه چه سودی برای ایران داشت؟ جز آنکه غرب مدعیتر شد و آنرا «گام اول برای تعلیق دائمی» ارزیابی کرد و همراهی ایران را به حساب ضعف ما گذاشت؟ ایوانف در جلسه شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه سعی کرد بایدها و نبایدها برای ایران را فهرست کند و گفت: «ایران باید غنیسازی اورانیوم را به تعلیق در آورد» و حال آنکه ایران اگر چه مناسبات خوبی با مسکو دارد ولی هرگز این حق را برای مسکو قائل نیست که در مقوله بایدها و نبایدها، بخواهد برای ایران تعیین تکلیف کند. وی در همین جلسه مدعی شد: «نگرانی از اشاعه تسلیحات هستهای فقط منحصر به ایران نیست بلکه جامعه جهانی باید با جدی گرفتن این موضوع، کنترل بیشتری بر ابعاد آن داشته باشد.» باید از ایوانف پرسید چرا مسکو علیرغم اعلام صریح و رسمی نخستوزیر رژیم صهیونیستی به داشتن سلاحهای هستهای، کوچکترین واکنش قابل ذکری از خود بروز نداده است ولی در مورد ایران علیرغم اعلام صریح آژانس و علیرغم هزاران نفر روز بازرسی آژانس که هیچگونه انحرافی به سمت فعالیتهای غیر صلحآمیز نداشته، برای ایران خط و نشان میکشد و تعیین تکلیف میکند؟
باید پذیرفت که مسکو نه شریک تجاری مناسبی برای ایران بوده، نه ناظر بیطرفی بودن و نه از موضع یک کشور صاحبنظر، مواضع مناسب و محکمهپسندی اتخاذ کرده است. مسکو در قابل مسائل مالی نیروگاه بوشهر به گونهای عمل کرد که بیشتر بوی تند باجگیری و فرصتطلبی از آن به مشام میرسید و از جمله «ولادیمیر پاولوف» رئیس وقت اتم استروی اکسپورت در بهمن 85 ادعا کرد که ایران از پرداخت یک میلیارد دلار از هزینه احداث نیروگاه به پیمانکاران روسی امتناع کرده است و حال آنکه کارشناسان روسی همچنان در نیروگاه بوشهر «به سختی مشغول کارند»!
امروزه دیگر همه میدانند که مسکو به «سیاست دفعالوقت» در قبال نیروگاه اتمی بوشهر متوسل شده و اگر چه براساس پروتکل جدید قاعدتاً مشکلی به ذهن نمیآید ولی بنظر میرسد که در آینده شاهد بهانهجوئیهای جدید مسکو برای توجیه تأخیر در راهاندازی و بهرهبرداری نیروگاه اتمی بوشهر خواهیم بود.
اگر چه مسکو در طول ماههای اخیر ادعا میکرد که بخاطر مسائل مالی از انجام تعهداتش سرباز زده، ولی کاملاً روشن بود که از این طریق سعی داشت فشارهای سیاسی غرب را بنحوی به ایران منتقل کند و خود را همچنان همکار غرب و شریک ایران معرفی نماید! البته غرب هم با تلاش برای ایجاد سپر موشکی اروپا دامن زدن به ناآرامیها در مسکو و صدور انقلابهای رنگی به روسیه، این خوش خدمتی کرملین را پاس داشته است ولی شاید رهبران مسکو بسیار زود دریابند که دو دوزهبازی و فرصتطلبی در مناسبات جهانی، فرصت را برای تکرار همین بازیها از مسکو سلب میکند. این کمترین زیانی است که مسکو با رفتارهای ناموجه و غیردوستانهاش متوجه خود ساخته است.