کاندولیزا رایس، وزیر خارجه 52 ساله آمریکا که ستارههایش به سرعت رو به افول است، تنها 15 ماه فرصت دارد تا میراث بجای مانده از خود را تغییر دهد چرا که اکنون آینده به اندازهای تاریک است حتی بسیاری از دانشمندان دانشگاه استنفورد که زمانی رئیس و یکی از اساتید آن دانشگاه بود، مایل نیستند وی دوباره پس از پایان وزارتش به این مکان باز گردد.
نیویورک تایمز در همین زمینه نوشته است؛ روزنامه «استنفورد دیلی» که روزنامه دانشجویان دانشگاه استنفورد است اخیراً بخش عمده فضای صفحه اول خود را به رئیس سابق این دانشگاه که هماکنون برای انجام خدمت به عنوان «وزیر امور خارجه در مرخصی است» اختصاص داد و تیتر آن نیز این بود که «کاندی چشم به بازگشت دارد، ولی در چه نقشی؟»
به نوشته نیویورک تایمز، «دان اورنشتاین» که روزنامه او را به عنوان استاد افتخاری ریاضیات معرفی کرد، در نامهای که به این روزنامه نوشته، آورده است؛ «کاندولیزا رایس در دولتی خدمت کرده است که ارزشهای اولیه دانشگاه یعنی برهان، علم، تخصص و صداقت را لگدمال کرده است و استنفورد نباید از او برای بازگشت استقبال کند.»
این روزنامه نوشت؛ اظهار نظراتی که در پایگاه اینترنتی این روزنامه صورت گرفته بود بسیار شدیدتر و تندتر بود. یکی از ملایمترین اظهارنظرها متعلق به «جانوو (Joon woo)» بود که وابستگی خود را اعلام نکرده بود. او گفته بود «رایس لطفاً برو، ما نمیخواهیم کسی که مسئول کشتار کامل یک ملت است در دانشگاه ما تدریس کند.»
به نوشته نیویورک تایمز، زمانی به نظر میرسید، کاندولیزا رایس بیشتر از هیلاری کلینتون یا باراک اوباما شانس انتخاب شدن به عنوان اولین رئیسجمهوری زن یا اولین رئیسجمهوری سیاهپوست آمریکا را در اختیار دارد. ولی آن زمان قبل از آن بود که رایس با استفاده از اطلاعاتی غلط سعی در توجیه جنگ عراق کرد. همین امر موجب کاهش شدید محبوبیت رایس در جامعه آمریکا شد.
نیویورک تایمز افزوده است؛ آن زمان که شانس رایس بالا بود حتی قبل از دورهای بود که «دیویدکی» همکار سابق او در دولت بوش که مسئولیت یافتن تسلیحات غیرمتعارف پس از تهاجم بر عراق را داشت، از رایس به عنوان بدترین مشاور امنیت ملی از زمان تاسیس این اداره یاد کرده بود و آن اظهارات حتی پیش از آن بود که لبنانیهای خشمگین، تصویری از صورت رایس را بر روی یک پوستر بزرگ بر روی پلی در مرکز بیروت چاپ کنند که از لبان او خون میچکد.
به نوشته این روزنامه، در سرزمین فلسطینیان، رایس پس از پیروزی جنبش اسلامی حماس در انتخابات پارلمانی سال 2006 که خود رایس برای برگزاری آن پافشاری کرده بود، یک تحریم سیاسی را برای تحت فشار قرار دادن حماس طراحی کرد که برنده انتخابات آزاد بود.
نیویورک تایمز مینویسد؛ رایس از سوی دیگر در پاکستان ضمن ابراز حمایت از برگزاری انتخابات، به تقلا افتاده که چگونه ژنرال پرویز مشرف را که در سال 1999 از طریق یک کودتای نظامی به قدرت رسیده، در قدرت حفظ کند.
این روزنامه نوشته است؛ رایس در سفر ماه ژوئیه خود به مصر و عربستان نیز هیچ اشارهای به مساله دموکراسی نکرد و با هیچ کدام از مخالفان سیاسی در این کشورها به این بهانه که برنامه او پر است، ملاقات نکرد.
«مکس بوت» از تحلیلگران امنیتی در شورای روابط خارجی آمریکا با اشاره به «ایمننور» از مخالفان سیاسی مصر که به نوشته نیویورک تایمز پس از به رقابت پرداختن با حسنی مبارک در انتخابات ریاستجمهوری مصر زندانی شده است، میگوید: تا آنجا که میدانم رایس هیچ اقدامی برای آزادی او انجام نداده است.
به گفته بوت، رایس یکی از آتشینترین مدافعان دمکراسی بود ولی هماکنون تسلیم برنامه وزارت امور خارجه و دولت بوش شده است که همان کنار آمدن با دیکتاتورها است.
نیویورک تایمز نوشته است هر چند که احتمال حضور رایس در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شدیداً کاهش پیدا کرده اما اعتبارش نیز با افت شدیدی مواجه شده است.
این روزنامه افزوده است، میزان حمایت افکار عمومی از رایس با وجودی که هنوز از سایر اعضای دولت و شخص بوش نیز بالاتر است ولی در ماه ژوئیه به 47 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که در آوریل 2005 میزان حمایت افکار عمومی از وی 54 درصد بود.
به نوشته نیویورک تایمز، رایس میگوید؛ میخواهد پس از دوران وزارتش به دانشگاه استنفورد بازگردد اما این بازگشت نیز با مشکلات خاص خود همراه است.
«جان هنسی»، مدیر دانشگاه استنفورد که در سال 1999 جانشین خانم رایس شد، میگوید: رایس به عنوان یک دانش پژوه با مشکلی مواجه نخواهد شد ولی قطعاً کسانی هستند که از اقداماتی که او به عنوان وزیر امور خارجه انجام داده است راضی نیستند. برخی خواهند گفت نباید به او اجازه داده شود بازگردد ولی این موضع منطقی نیست.
نقشآفرینی در خاورمیانه
از سوی دیگر، وزیر امور خارجه به آمریکا با داعیه میانجیگری، ماموریت دو جانبهای را در پیش گرفته است. از یک سو باید تلاشش را برای نزدیک ساختن دیدگاههای اولمرت و وزرایش نسبت به روند مذاکرات با فلسطینیان به کار ببندد و از سوی دیگر جهت از بین بردن اختلافات بین رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان فلسطین میانجیگری کند و این ماموریت مهم و حساس بر محور کنفرانس بینالمللی صلح استوار است.
در تحلیل برخی منافع خبری آمده است:
هدف از سفرهای رایس به منطقه انجام مأموریت مهم دولت آمریکا مبنی بر برگزاری کنفرانس بینالمللی صلح در خاورمیانه است که دولت جرج بوش، رئیسجمهوری آمریکا سعی دارد ضمن تضمین برگزاری آن از این کنفرانس جهت حفظ آبروی از دست رفتهاش در منطقه استفاده کند. این ماموریت مهم بر دو محور اصلی استوار است که یکی تلاش جهت نزدیک ساختن دیدگاههای متفاوت اولمرت و وزرای کابینهاش و دیگری از بین بردن و یا کاهش اختلافات بین دولت اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین است.
در همین زمینه البیان مینویسد: رایس سعی دارد طرفین را نسبت به دستیابی به یک سند مشترک تا پیش از کنفرانس بینالمللی صلح ترغیب کرده و در عین حال کاهش سطح انتقادات از مذاکرات را خواستار است اما به خوبی میداند که عدم دستیابی به این توافقنامه هیچ اعتباری برای آمریکا باقی نمیگذارد. در همین راستا رایس سفرهایش را به منطقه در حالی آغاز کرد که اسرائیل گامهایی مغایر با صلحی را همچون عدم جدیت در روند صلح، تصمیم به مصادره اراضی فلسطینی نزدیک بیتالمقدس و گسترش شهرکسازیها و تصمیم به از سرگیری حفاریها در نزدیکی مسجدالاقصی اتخاذ کرده و تزیپی لیونی، وزیر امور خارجه این رژیم که از موضعی تند و افراطی در قبال روند مذاکرات نهایی صلح برخوردار است. به سمت ریاست هیات مذاکرهکننده اسرائیل منصوب شده است. به طوری که موضع وی کاملاً مشخص شده و با حضور وی حتی نمیتوان امیدی به صدور یک بیانیه مشترک داشت.
رایس نیز در واکنش به تمامی این اقدامات تنها به درخواست از اسرائیل مبنی بر ممانعت از اقداماتی که اعتماد فلسطینیان را کاهش میدهد بسنده کرده و طوری وانمود کرده که انگار اقدامات خصمانه اسرائیل دشمنی علیه فلسطینیان محسوب نمیشود بلکه تنها به سلب و یا کاهش اعتماد آنها منجر خواهد شد و در مقابل از اعراب خواسته تا محمود عباس را در روند مذاکرات با اولمرت ترغیب کنند.