استاد و مدیر گروه ارتباطات بینالملل دانشگاه «آمریکن دیسی» درباره سفر اخیر رئیسجمهور از منظر ارتباطات بینالملل گفت: ما اشتباه میکنیم اگر تنها ابزارهای تکنولوژیک را رسانه بدانیم. احمدینژاد خود، یک رسانه و بدون شک رسانه اصلی ایران است. سوال اینجاست که بدون احمدینژاد رسانههای دیگر چه میکنند؟
به گزارش رجانیوز، پروفسور حمید مولانا که صبح امروز در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، سخن میگفت، با اشاره به غلبه نگاه مادیگرایانه در فرهنگ غرب و مقایسه آن با رویکرد غالب تفکرگرایانه در فرهنگ ایرانی، خاطرنشان ساخت: فرهنگ ارتباطات در آمریکا ستیزهجویانه است اما این فرهنگ ارتباطات در ایران حماسی است.
وی از روابط آمریکا و چین در دهه 1970 را شبیهترین حالت به شرایط امروز ایران و آمریکا دانست و اضافه کرد: 3 دهه قبل، آمریکا، چین را به رسمیت نمیشناخت اما پس از شکست بزرگ در ویتنام و همچنین اختلافات داخلی، در نهایت مجبور شد، چین را به عنوان یک قدرت بینالمللی، به رسمیت بشناسد.
وی همچنین گفت: طی سالهای آینده، روابط ایران و آمریکا دگرگون خواهد شد و ایالات متحده ناگزیر از در پیش گرفتن سیاست عقلانی میشود.
مولانا در بخش دیگری از سخنان خود، به بازتاب گسترده سخنرانیهای احمدینژاد در نیویورک از سوی رسانههای غربی اشاره کرد و در توضیح دلایل این اقبال رسانهای خاطرنشان کرد: ما تا به حال در مقام ریاستجمهوری کسی را نداشتهایم که اینگونه زورگویی آمریکا و ساختار غیرعادلانه بینالمللی را به چالش بکشد.
وی با بیان اینکه پس از فروپاشی شوروی، صدای جهان سوم کمرنگتر شد و دیگر از رهبرانی چون نهرو، کاسترو، سوکارنو، جمال عبدالناصر و... نیز خبری نیست، ادامه داد: البته نباید از دگرگونی سختافزاری و نرمافزاری در حوزه ارتباطات نیز غافل شد.
مدیر گروه ارتباطات بینالملل دانشگاه آمریکندیسی، یکی از ابتکارات مهم رئیسجمهور را زیر سوال بردن پیشفرضهایی دانست که دههها در آمریکا به عنوان «اصول مقدس» معرفی شدهاند و افزود: باید در آمریکا زندگی کنید تا متوجه شوید هولوکاست تا چه اندازه جنبه قدسی به خود گرفته است.
وی ضمن خاستگاه تئوریک متفاوت احمدینژاد با دیگران، گفت: احمدینژاد 2 سال است که دائماً الگوی حاکم بر روابط بینالملل و ملاک بودن قدرت در معائلات جهانی را به چالش میکشد و با ارائه تئوری عدالت، ضعف و ناکارآمدی نظریههای پیشین این حوزه در تشریع وقایع بینالملل را به اثبات رسانده است.
این استاد دانشگاه، ضمن گلایه از کسانی که فکر میکنند همه فرضیات و تئوریهای باید از اروپا و آمریکا، وارد شود، اظهار داشت: تداوم مشی کنونی احمدینژاد، دیر یا زود تأثیر خود را خواهد گذاشت.
وی همچنین جنگ عراق، پرونده هستهای و تأکید مکرر رئیسجمهور بر خداپرستی را از دلایل دیگر توجه رسانهها و افکار عمومی به او برشمرد.
مولانا درباره تاثیرات سفر رئیسجمهور به نیویورک گفت: مباحث مطرح شده از سوی رئیسجمهور از قبیل تشکیل جبهه همبستگی برای صلح علیه امپریالیسم، کرامت انسانی بر پایه عدالت، فروپاشی نظام خانواده و کاهش منزلت زن، تروریسم و اشغالگری، هجوم به فرهنگهای بومی، گسترش فقر و بیسوادی و محرومیت از بهداشت، نقض قوانین حقوق بینالملل توسط سلطهگران، مختومه شدن پرونده هستهای با گفتمان غالب از زمان جنگ جهانی دوم تا به امروز، تفاوت فراوانی دارد.
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: استراتژی مهم احمدینژاد، سخن گفتن با نخبگان و افکار عمومی آمریکا بهجای دیالوگ با سران آمریکا بود. احمدینژاد به خوبی تشخیص داده که تریبون و رسانه سازمان ملل، فرصتی است که تنها یکبار در سال میتواند مورد استفاده واقع شود.
وی سخنرانی در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک را که مرکز فعالیت مخالفین نظام از منافقین گرفته تا اپوزسیون خارجنشین و صهیونیستهاست را امری دشوار دانست و گفت: خیلیها از اقدامات اینچنینی هراس دارند اما احمدینژاد از این چالش استقبال کرد که این ناشی از شجاعت و اعتماد به نفس بالای وی است.
مولانا افزود: در همان دقایق اول که رئیس دانشگاه کلمبیا شروع به هتاکی به رئیسجمهور کرد، خندیدم و با خودم گفتم، توپی که قرار بود وارد دروازه ایران شود، با امتیاز بیشتری به دروازه خودشان برگشت. در حقیقت حماقت رئیس دانشگاه کلمبیا بیسابقه و ناشیانه بود و همه اصول آزادی بیان، جامعه آزاد و جامعه مدنی را زیر سوال برد.
وی با ابراز تأسف از عدم توجه کافی به ابعاد مختلف این سفر در ایران، بیان داشت: تا همین یک هفته پیش که به ایران آمدم، بحثهای مختلفی در خصوص آزادی بیان و حواشی ماجرای دانشگاه کلمبیا در دانشگاههای مختلف آمریکا جریان داشت.
این استاد دانشگاه سفر رئیسجمهور به آمریکا را تاریخی خواند و با نمایش صفحه اول روزنامه نیویورک تایمز که در عکسی بوش و رایس و در عکس دیگری احمدینژاد و متکی را به تصویر کشیده بود، گفت: این روزنامه پرونده وقایع روز برای نخبگان آمریکا و طرفداران لابی صهیونیستی است اما میبینید که در کنار عکس بوش، عکس سارکوزی یا پوتین یا براون دیده نمیشود بلکه عکس رئیسجمهور اسلامی ایران به چشم میخورد که نکته بسیار مهمی است.
وی با اشاره به جلسه رئیسجمهور با 73 تن از نخبگان آمریکا، خاطرنشان ساخت: رسانههای آمریکایی برخلاف رسانههای داخل ایران به این جلسه توجه زیادی نشان دادند. در این جلسه پس از طرح 25 سوال از رئیسجمهور که اکثراً رای [برای] به دام انداختن وی طراحی شده بود، احمدینژاد مانند یک کلاس درس با تسلط کامل شروع به سخنرانی کرد و همه با کنجکاوی تا پایان سخنرانی وی به مطالبی که بیان کرد، گوش دادند.
مولانا، دیالوگهای احمدینژاد را برگفته از بیانات امام(ره) دانست و تصریح کرد: احمدینژاد در خلأ اندیشه موجود در نظامهای بینالملل، از انقلاب اسلامی و تئوریهای جدید سخن میگوید که این برای ابرقدرتی مثل آمریکا که تمام مشروعیتش به این است که بگوید الگوهای من باید پیاده و اجرا شود بسیار سنگین است.
وی نقطه کنونی را پایان دوره گردش یکسویه اطلاعات از غرب به شرق دانست و با یاد کردن از آنچه که جریان «شرق به غرب» و «جنوب به شمال» در مدل جدید گردشی میخواند، افزود: ما اشتباه میکنیم اگر تنها ابزارهای تکنولوژیک را رسانه بدانیم. احمدینژاد خود، یک رسانه و بدون شک رسانه اصلی ایران است. سوال اینجاست که بدون احمدینژاد رسانههای دیگر چه میکنند؟
این استاد دانشگاه با تأکید بر بهرهبرداری از افزایش کمیت مخاطبین و هوشیاری پدید آمده در اثر آن، گفت: رسانههای غربی رسانههای انتفاعی هستند و برای ادامه حیات، نیازمند پول میباشند. این پول از آگهی تامین میشود. صاحبان آگهی تبلیغات خود را به رسانهای میدهند که مخاطب بیشتری دارد و لذا رسانهها برای جذب درآمد، ناگزیر از توجه به ذائقه مخاطبند. برای مثال سی.ان.ان و بی.بی.سی، یک بار سخنان رئیسجمهور را قطع کردند اما فوراً پخش مستقیم آن را ادامه دادند چرا که دریافتند رسانههای دیگر مخاطب بیشتری پیدا کردهاند.
مولانا با قیمتی خواندن احمدینژاد، افزود: امروز دیگر شما باید استراتژیها را تعیین کنید، شما باید چارچوب مصاحبه را تعیین کنید، شما باید موضوع مصاحبه و شبکه مصاحبهکننده را تعیین کنید.
وی همچنین به لزوم تدوین برنامه مفصل نفوذ در آمریکا اشاره کرد و با اشاره به دست بالای موضع رسانهای ایران، اظهار داشت: ما باید از نخبگان و رسانههای آمریکا به منظور ادامه جو ایجاد شده استفاده کنیم و برای این کار نیازمند نیروی انسانی قوی هستیم.
وی در پایان ضمن انتقاد از کسانی که میگویند چرا آمریکا را از خود عصبانی میکنیم، افزود: ما سابقه ملایم صحبت کردن را هم داریم. وقتی آنها از اسلام فاشیستی سخن میگویند چرا ما به آنها لبخند بزنیم؟ این نگاه از فکر استعماری، حقارت و عدم اعتماد به نفس ناشی میشود و از این نظریه که چشم آبیها بهتر از همه دنیا میاندیشند، تبعیت میکند.
لازم به ذکر است پروفسور «جرج شربند» رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه پنسیلوانیا ورود حمید مولانا به رشته ارتباطات در سالهای دهه 1960 را «رویدادی تحولبرانگیز» خوانده و از آثار انتقادی او به عنوان پلی میان شرق و غرب یاد کرده است.