بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
میلاد سعید حضرت امیرالمؤمنین، علىبنابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام) را - که یکى از برجستهترین روزهاى ماه پربرکت رجب محسوب میشود - به شما برادران عزیز، خواهران عزیز و به همهى مسلمین عالم که براى امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) شأن والائى قائل هستند و همچنین به همهى مظلومان عالم، آزادگان عالم و عدالتجویان عالم که آوازهى عدل على به گوششان رسیده است، تبریک عرض میکنم و از خداوند متعال مسئلت میکنیم که ما را به معناى واقعى کلمه، شیعهى امیرالمؤمنین و تابع امیرالمؤمنین قرار بدهد.
یک جمله در باب بزرگداشت این میلاد معظّم عرض بکنم. خصوصیات امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام): آن برجستگى و درخشندگىِ ایمان ناب امیرالمؤمنین، آن جهاد دشوار و سختى که آن بزرگوار - از اول دوران اسلام تا آخر عمر - خود آن را بر دوش کشید، آن عدالتورزىِ بىنظیر - که تا امروز هم نه فقط مسلمانان، بلکه آگاهان غیرمسلمان را هم مجذوب خود کرده است - آن عبادت خالصانهى متضرعانهى بىنظیر آن بزرگوار و بقیهى صفات برجستهاى که در امیرالمؤمنین هست، چیزهائى نیست که مسلمانان - از هر فرقه و مذهبى - در آن اختلاف داشته باشند.
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) شخصیتى است که همهى فرق اسلامى دربارهى عظمت او، دربارهى خصوصیات او و دربارهى شأن و منزلت والاى او در اسلام، با یکدیگر اتفاق نظر دارند. لذا به جرأت میتوان گفت که علىبنابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام)، میتواند نقطهى اشتراک و تلائم و همبستگى میان فِرق اسلامى قرار بگیرد. در همهى زمانها و دورهها، فرقههاى اسلامى - به جز گروه ناچیز و اندک نواصب که خارج از فِرق اسلامى هستند - شأن امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را همان شأن والا و برجسته و ممتازى میدانستند که شما در کتابهاى فریقین - چه شیعه و چه سنى - ملاحظه میکنید. بنابراین امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) ملتقى و محل اشتراک فرقههاى اسلامى است و میتواند منبعى براى وحدت بین مسلمین به حساب بیاید.
این امروز براى دنیاى اسلام مورد نیاز است. امروز که دشمنان اسلام - که نه طرفدار این فرقه و نه طرفدار فرقهى دیگر نیستند؛ گاهى از یک فرقهاى به ضرر فرقهى دیگر حمایت مىکنند، گاهى هم عکس آن عمل مىکنند - دنبال ایجاد افتراق و شکاف بین مسلمانها هستند و در یک چنین دورانى که مسلمانها به وحدت و یکدلى احتیاج مبرمى دارند، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) میتواند مظهر این وحدت باشد؛ نقطهاى باشد که همهى مسلمانها در مقابل آن نقطه، مذعن و معترف و مقرّند. هیچ طرفى نمیتواند ادعا کند که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) متعلق به اوست. خب، ما شیعیان در زیارت جامعه میگوئیم: «معروفین بتصدیقنا ایّاکم»؛ ما معروفیم به ارادت و علاقه و عشق به امیرالمؤمنین و خاندان پیغمبر؛ لکن نمیتوانیم ادعا کنیم که امیرالمؤمنین فقط متعلق به ماست. نه، همهى مسلمانهاى عالَم - از فرقههاى مختلف - دربارهى امیرالمؤمنین این را قائلند که این شخصیت عظیم، این انسان بىنظیر و این مظهر کامل اسلام، ذرهاى و لحظهاى از متابعت پیغمبر اکرم سرپیچى نکرد؛ تخلف نکرد؛ کوتاهى نکرد؛ از دوران کودکى، تا دوران نوجوانى، تا دوران ریعان شباب و تا آخر عمر، یک لحظه در راه مجاهدت براى خدا و براى اسلام و براى قرآن فروگذار نکرد.
پس این یک نکته است که ما - چه شیعه، چه سنى و چه مذاهب گوناگون بین این فرقهها - بیائیم و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را ملاک و محور وحدت قرار بدهیم. امیرالمؤمنین مال همه است و خود آن بزرگوار هم شعارها و روشهائى را در زندگى مبارک خود دنبال کرده است که متعلق به همهى انسانهاست، که درباره آنها عرض خواهم کرد. این یک نکته است. نکتهى بعدى این است که محبت امیرالمؤمنین خیلى باارزش است. در روایت است که هرکسى محبت کسى در دل اوست، در قیامت با او محشور میشود. محبت خیلى حائز اهمیت است. اما محبتِ به تنهائى کافى نیست؛ تبعیت و پیروى کردن لازم است. ما که در دنیا به نام شیعه معروف هستیم، شیعه را اینجور معنا کردهایم: «الشّیعة من شایع علیّا»؛ باید دنبال او حرکت کنیم و هدفهاى او را دنبال کنیم. معلوم است که ما با همهى تلاش خود به رتبهى امیرالمؤمنین نخواهیم رسید، اما به سمت آن قله باید حرکت بکنیم.
خب، حالا توجه کنیم که امیرالمؤمنین در زندگى پُربارِ پُرمضمونِ درسآموز خود، چه چیزى را در درجهى اول اهمیت قرار داده است. یکى مسئلهى عدالت است که عدالت در سیرهى امیرالمؤمنین، شاید بشود گفت برجستهترین نمودارهاست. مدارا نکردن با ظالم، همدلىِ با مظلوم و کمک براى گرفتن حق مظلوم از ظالم، چیزهائى است که در زندگى امیرالمؤمنین، در کلمات امیرالمؤمنین و در خطب نهجالبلاغه، به وضوح در صدها نقطه، قابل ملاحظه است. به این جملات پربار امیرالمؤمنین توجه بفرمائید: «و اللَّه لأن ابیت على حسک السّعدان مسهّدا أو أجرّ فىالأغلال مصفّدا احبّ الىّ من أن القى اللَّه ... ظالما لبعض العباد و غاصبا لشئ من الحطام»؛ ببینید! آن نمودار و پیشانى حکومت امیرالمؤمنین این است؛ یعنى اگر در سختترین شرائط زندگى قرار بگیرم، ممکن نیست که من اندک ظلمى به احدى از خلایق انجام بدهم و براى خودم حطام دنیا را جمعآورى کنم؛ براى خودم ذخائر دنیوى را طلب بکنم. دنیا در چشم و نظر امیرالمؤمنین - به معناى آنچه که انسان براى خود از بهرههاى زندگى قائل است - بکلى مردود و متروک است. خطاب به دنیا مىگوید «غرّى غیرى»؛ اى لذتها! اى زیبائیهاى زندگى مادّى! برو دیگرى را فریب بده؛ على را نمیتوانى فریب بدهى. این شعار امیرالمؤمنین است.
امروز در نظام اسلامى - نظامى که به اسم اسلام در این کشور تشکیل شده است - چه چیزى اهمیتش از همه بیشتر و حساسیّت نسبت به آن لازمتر است؟ عدالت. یعنى اگر امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در زمان ما و در این جامعه و در میان این مردم - که اینجور عشق خودشان را نسبت به آن بزرگوار ابراز میکنند - حضور میداشت، چه چیزى را بیشتر از همه چیز دنبال میکرد؟ یقیناً عدالت. عدالت خواستهى یک جماعت خاصّى از مردم یا اهل یک کشور و اهل یک ملت نیست؛ عدالت خواستهى طبیعى و تاریخىِ همهى آحاد بشر در طول تاریخ بشریت است. همان چیزى است که بشر تشنهى آن است و جز در حکومت انبیاء عظام الهى - آنهائى که به حکومت رسیدند - یا اولیاء برجسته مثل امیرالمؤمنین، عدالت به معناى واقعى کلمه اجرا نشده است. دنیاداران و کسانى که دلهاشان پر از هوس به دنیا و شئون مادى دنیاست، نمیتوانند عدالت را اجرا کنند. اجراى عدالت یک روح غنى، یک ارادهى قوى و یک قدمِ ثابت لازم دارد. ما باید همهى تلاشمان این باشد که بتوانیم در این راه دنبال امیرالمؤمنین حرکت کنیم. اعتراف میکنیم که نخواهیم توانست مثل علىبنابیطالب، عدالت را اجرا کنیم؛ این را قبول داریم. ماها کوچکتر و ضعیفتریم از آنکه بتوانیم آنجور استوار - مثل فولاد، مثل صخره - در مقابل این امواج بایستیم؛ اما بقدر خودمان باید تلاش کنیم.
امیرالمؤمنین از عمّال خود هم مطالبهى عدالت میکرد؛ با اینکه آنها در حد امیرالمؤمنین نبودند. پس تکلیف اجراى عدالت بر دوش ما هم هست؛ باید دنبال بکنیم. این چیزى است که مردم باید بخواهند؛ باید فرهنگ عمومىِ ملت ما بشود. مردم ما باید بیشترین چیزى را که میخواهند، عدالت و انصاف باشد؛ هم در امور داخل کشور، هم در مسائل جهانى. این بىعدالتىاى که در دنیا امروز وجود دارد و این ظلم فاحشى که امروز از سوى قلدرها و گردنکلفتهاى عالم نسبت به بشریت و ملتها دارد انجام میگیرد، مبارزهى با یک چنین منکر عظیمى - از نظر مسلمانى که براى حاکمیت اسلام و در سایهى جمهورى اسلامى زندگى میکند - باید یک فریضهاى محسوب بشود. این باید در زندگى ما، شعار ما باشد؛ هم در مسائل داخلى، هم در مسائل جهانى.
اگر بخواهیم این عدالت را اجرا کنیم، قدم اول این است که ما به کمک الهى اعتماد داشته باشیم و رابطهى دل خودمان را با خدا محکم کنیم؛ اینجا میرسیم به مسئلهى دعا، عبادت، تضرّع، مناجات و توسّل باللَّه. ماه رجب، بهار عبادت و تضرّع و توسل الى اللَّه است. این ایام عبادت را - این ماه رجب را، ماه شعبان را و بالاتر، ماه رمضان را - دست کم نباید گرفت. ما اگر بخواهیم در میدانهاى زندگى، آن راه مستقیم و صراط قویمى را که اسلام به ما نشان داده است با قدرت طى کنیم، احتیاج داریم که رابطهمان را با مبدأ اعلى، با حضرت بارىتعالى محکم کنیم. این رابطه با دعاست، با نماز است، با اجتناب از گناه است. لذا شما ببینید امیرالمؤمنین - آن مرد شجاعِ استوارِ قوىاى که شجاعت او در میدان جنگ جزو مشهورات عالم است که هیچ کس در او اختلاف ندارد - او وقتى در محراب عبادت قرار میگیرد، «یتململ تململ السّلیم»، مثل مارگزیده به خود مىپیچد؛ اشک میریزد؛ گریه میکند؛ پیشانى به خاک مىساید. دعاى کمیل و این مناجات شعبانیهاى را که منسوب به امیرالمؤمنین است نگاه کنید؛ ببینید چه تضرّعى میکند این انسان بزرگ و والا در مقابل پروردگار! این براى ما درس است.
من خدا را شاکرم که مىبینم مردم ما و بخصوص جوانان ما، دلشان به سمت معنویت، به سمت خدا، به سمت دعا و به سمت تضرع متمایل است. امروز روز سیزدهم رجب است؛ روز شروع اعتکاف است. شما ببینید هزاران نفر جوان ما، امروز رفتهاند و در مساجد گوناگون - در سرتاسر این کشور - نشستهاند و مشغول اعتکاف شدهاند؛ با دهان روزه، با شکم خالى و لبهاى تشنه، در این هواى گرم با خداى متعال تضرع میکنند و حرف میزنند. این خیلى ارزش دارد؛ این اعتکاف را ملت ما خیلى قدر بدانند.
من همینجا به مسئولین مربوط - در این امور اعتکافها - یک سفارشى بکنم: اگرچه که اجتماع هزاران نفر در جاهاى مختلف یک فرصت خوبى است و شنیدهایم بعضى از مسئولین مساجد، در این فرصتها برنامههاى جمعىاى میگذارند که مثلاً افراد، بیشتر استفاده بکنند؛ لکن من میخواهم عرض بکنم این برنامههاى جنبى مراکز اعتکاف، جورى نباشد که با خلوت هر کدام از معتکفین منافات پیدا کند. این اعتکافى که جوانها انجام میدهند، در واقع دارند با خدا خلوت میکنند. اعتکاف بیشتر یک کار فردى است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست. جورى نشود که برنامههاى جمعى این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردى و قلبى با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهجالبلاغه بخوانند، صحیفهى سجادیّه بخوانند.
بخصوص من در این ایام اعتکاف، صحیفهى سجادیه را توصیه میکنم. این صحیفهى سجادیه واقعاً کتاب معجزنشانى است. خوشبختانه حالا ترجمه هم شده و ترجمههائى هست. سال گذشته ترجمهى خوبى از صحیفهى سجادیه را به من دادند و آن را دیدم؛ ترجمهى بسیار خوبى است. از این معارف موجود در دعاهاى حضرت علىبنحسین (سلام اللَّه علیه) در صحیفهى سجادیه، استفاده کنند؛ بخوانند؛ تأمل کنند. اینها فقط دعا نیست؛ درس است؛ این کلمات امام سجاد - و همهى ادعیهاى که از ائمه (علیهمالسّلام) مأثور است و بدست ما رسیده است - پر است از معارف.
پس ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در این راه، ماه تشبه به امیرالمؤمنین است. با خدا ارتباطمان را قوى کنیم تا در میدانهاى زندگى بتوانیم با ارادهى محکم، با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر میدانى بشویم. یک ملت براى اینکه بتواند سیادت و عزت خود را بدست بیاورد؛ باید ارادهى مصمم داشته باشد و بداند چه میخواهد و قلب او مطمئن باشد به یاد خدا.
امروز ملت ما بخاطر اسلام با چالشهاى جهانى مواجه است. اسلام به ما تعلیم داده است که اگر میخواهید صراط مستقیم را طى کنید و اگر میخواهید به سعادت دنیا و آخرت برسید، بایستى مستقل باشید و زیر بار قدرتهاى ظالم و مستکبر و ستمگر نباشید. این همان نقطهاى است که بین ملت ایران و دشمنان ملت ایران اختلاف ایجاد کرده است. اساس اختلاف اینجاست. ملت ایران میخواهد زیر بار قدرت استکبار نباشد؛ میخواهد منافع خود را قربانى منافع استکبار نکند. آنچه که استکبار جهانى - و امروز در رأس همه امریکا - دنبال آن هستند، درست نقطهى مقابل همین مسئله است. آنها هدفشان این است که منابع ملتها، عرصهى زندگى ملتها و امکانات ملتها را به نفع خودشان مصادره کنند؛ همهى داعیهها و شعارهاى بهظاهر انسانى آنها دروغ محض است و هدف واقعى همین است. لذا اگر یک ملتى بخواهد واقعاً مستقل زندگى کند - نه «فریب استقلال»؛ مثل بعضى از کشورها که ظاهرشان مستقل است، اما در واقع استقلال یک فریب است و در باطن توى مشت ابرقدرتها هستند - آبش با ابرقدرتها به یک جو نخواهد رفت.
خب، یک چنین چالشى در مقابل ملت ایران قرار دارد. ملت ایران اگر بخواهد در این چالش موفق بشود و عزت خود و استقلال خود را بدست بیاورد، احتیاج به ارادهى مستحکم و قدم استوارى دارد؛ بحمداللَّه در این دو سه دههاى که بر عمر انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى گذشته است، ملت ایران ثابت کرده است که در مقابل قدرتهاى متجاوز و زورگو و زیادهطلب، محکم ایستاده است. این ایستادگى - که عزّت ملت ایران و عزّت اسلام است - با توکل به خداى متعال، با استمداد از قدرت الهى، با اتکاء به خدا و اتکال به پروردگار، میتواند ادامه پیدا بکند.
ابرقدرتها خصوصیتشان همین است که سعى میکنند ملتها را با ارعاب، با تهدید و با ترساندن، از میدان خارج کنند؛ میدانند که با ملتها نمیشود کشتى گرفت. قدرتهاى استکبارى، دولتهائى را که متکى به ملتها نیستند براحتى میتوانند جابجا کنند؛ کما اینکه مىبینید در خیلى جاها این کار را میکنند و در خیلى جاها هم تهدید میکنند و تهدیدشان مؤثر واقع میشود. اما استکبار با آن دولتى و با آن نظامى که به مردم، به ارادهى مردم، به عواطف مردم و به ایمان مردم متکى است، نمیتواند مقابله کند. چون مقابلهى با مردم و با ملتهاست.
از اول پیروزى انقلاب تا امروز، امریکا - که با انقلاب، دستش از ایران کوتاه شده بود - بارها و بارها سعى کرده است نظام جمهورى اسلامى و مسئولین کشور را با همین ارعابها و با همین تهدیدها از میدان خارج کند؛ اما موفق نشده و بعد از این هم موفق نخواهد شد. چون نظام جمهورى اسلامى متکى به آراء مردم است، متکى به عواطف مردم است؛ حماقتهائى که ابرقدرتها و سیاستمدارانِ برجستهى عالمخوار گاهى در مواردى مرتکب میشوند، واقعاً انسان را به تعجب وادار میکند. حالا میگویند در مقابل جمهورى اسلامى، بایستى ما مردم را بسیج کنیم تا در مقابلِ نظام اسلامى بایستند! پول خرج میکنند، میلیونها دلار تصویب میکنند، براى اینکه مردم را در مقابل جمهورى اسلامى قرار بدهند. خب، این حماقت محض است. این معنایش این است که مردم را در مقابلِ خودِ مردم قرار بدهند! مگر میشود؟ نظام جمهورى اسلامى عبارت است از همان ملت ایران. مگر میشود ملت ایران را علیه ملت ایران تحریک و بسیج کرد؟! آن روزى که یک نظامى از مردم منقطع بشود، بله آن نظام در تهدید است؛ اما نظام جمهورى اسلامى که متکى به آراء مردم، متکى به عواطف مردم، متکى به ایمان مردم، متکى به حمایت قاطع مردم است، با یک چنین نظامى از این راهها نمىشود مقابله کرد. حالا تهدید مىکنند؛ بهانه مىآورند؛ گاهى مسئلهى هستهاى را بهانه مىکنند، گاهى مسائل دیگر را بهانه مىکنند.
من در مورد مسائل هستهاى عرض بکنم - بارها به ملت ایران عرض کردیم، بازهم عرض مىکنیم - این دستاوردى که در قضیهى فناورى هستهاى به دست ملت ایران افتاد، این یک دستاورد عظیم و تاریخى است؛ و ملت ایران زیر بار منت هیچکس هم نیست. این یک دانش بومى شده است؛ این را استعداد و شوق و ذوق جوانان شما و درایت مسئولان شما براى ملت ایران به ارمغان آورده است؛ مال ملت ایران است و هیچ قدرتى هم قادر نیست این امتیاز را، این فناورى را و این حق بزرگ را از ملت ایران سلب کند.
خوشبختانه مسئولین با جدّیت دنبال این قضیهاند. ما فرق مىگذاریم بین آن کسانى و دولتهائى که از روى عناد با جمهورى اسلامى، مىخواهند ملت ایران این امتیاز را نداشته باشد - مثل امریکا، که صریحاً مىگوید ما با اینکه ملت ایران از این امتیاز برخوردار باشد مخالفیم - با آن کسانى که نه، مىگویند بنشینیم با ایران دربارهى مسائل گوناگون - ازجمله دربارهى مسئلهى هستهاى - مذاکره کنیم تا اگر نگرانىاى وجود دارد، راهى براى رفع این نگرانى پیدا کنیم. حرفى نیست؛ ما قبول کردیم با دولتهاى اروپایى مذاکره کنیم. قبلاً براى ما مذاکرهى با آنها هم خیلى مطلوب نبود؛ اما دیدیم اینها به ملت ایران احترام میگذارند، تجلیل مىکنند، تصریح مىکنند به اینکه ما حق ملت ایران را قبول داریم و از آن خطوط قرمزى که در نظر ملت ایران و مسئولین کشور هست، اسمى نمىآورند و اشارهاى نمیکنند؛ گفتیم خیلى خوب؛ مسئولین قبول کردند و مذاکره مىکنند. منتها باید اروپائیها - که طرف مذاکرهى ملت ایرانند - توجه داشته باشند که مذاکره در صورتى پیش میرود که فضاى تهدید بر مذاکره حاکم نباشد. ملت ایران، ملتِ غیورى است. ملت ایران خوشش نمىآید که بیایند تهدید کنند که اگر شما چنین کردید، ما چنان مىکنیم! ما از تهدید بدمان مىآید و ملت ایران زیر بار هیچ تهدیدى هم نخواهد رفت.
مسئولین کشور در قضیهى هستهاى با درایت لازم دارند تصمیمگیرى مىکنند. مسئول پیشبرد و ادارهى این کشور، جلسهى شوراى عالى امنیت ملى است که رئیس جمهور محترم در رأس آن است؛ اینها تصمیمگیر هستند. آنچه که در قضیهى هستهاى از طرف رئیس جمهور و از طرف مسئولین مطرح و گفته میشود، مورد اجماع همهى مسئولان این کشور است. این که دشمنان بخواهند از یک کلمه حرفى استفاده کنند و القاء اختلاف و شکاف بکنند، یک تلاش ابلهانه است از سوى دشمن. رؤساى سه قوه جمعند؛ نمایندگان رهبرى هستند؛ با فکر، با تأمل و با مسئولیت آدمهاى کمر بسته و پا به رکاب، این قضیه را دنبال مىکنند. مواضع جمهورى اسلامى مواضع روشنى است.
ما خطوط قرمز مشخصى داریم. اگر طرفهاى مذاکره با احترام به ملت ایران، با احترام به شأن نظام جمهورى اسلامى و با رعایت این خطوط قرمز وارد مذاکره بشوند، مسئولین کشور ما مذاکره مىکنند؛ مشروط بر اینکه کسى نخواهد ملت ایران را تهدید کند. ملت در مقابل تهدید حساس است. این هم ما صریحاً گفتهایم: اگر کسى نسبت به جمهورى اسلامى ایران حماقتى بکند، جواب عملى جمهورى اسلامى ایران، جواب دندانشکن خواهد بود.
یک وقت براى حل مسائل و رفع مشکلات داخلى خودشان - چه امریکا و چه صهیونیستها که در داخل کشورشان مشکلات فراوانى به پر و پاى اینها پیچیده است؛ هم دولت امریکا، دولت بوش، بخصوص در نزدیکى انتخاباتى که دارند؛ هم این رو سیاههاى صهیونیست در فلسطین اشغالى - یک حرفى مىزنند؛ خب بگویند؛ هر حرفى مىخواهند بزنند، بزنند. یک وقت هم هست که به معناى واقعى کلمه مىخواهند حماقت کنند. بدانند: آن دستى که به جمهورى اسلامى و به ایران عزیز تجاوز بکند، این دست را ملت ایران قطع خواهد کرد. فرقى هم نمىکند که این دست جنایتکار، در مسئولیت دولتى باشد یا نباشد؛ اینجور نیست که بگوییم رئیس جمهور فعلى امریکا در این ماههاى آخر ممکن است یک غلطى بکند و دردسرش بیفتد براى دولت بعدى امریکا؛ نه، فقط این نیست. اگر کسى در این زمینه غلطى بکند، ملت ایران - حتى آن وقتى که او مسئول هم نباشد - او را مورد پیگرد قرار خواهد داد و بداند بطور یقین او را مجازات خواهد کرد.
خداوند متعال دلهاى ما را با اتکال به خود روشن کرده است؛ دلهاى ما را پر از امید کرده است. ما یک لحظه از کمک الهى مأیوس نشدیم، و امیدوارم تا آخر هم یک لحظه از این کمک مأیوس نشویم. همانطور که فرمود «لا تیأسوا من روحاللَّه»؛ خداى متعال این ملت را، یک ملت با اراده، با شوق و امیدوار قرار داده است. و عزیزان من! برادران! خواهران! بخصوص جوانان عزیز! اگر مىخواهید این ارادهى قوى و این روحیهى پرنشاط در شما باقى بماند، رابطهى خودتان را با خدا روز به روز مستحکمتر کنید؛ با خداى متعال حرف بزنید؛ مناجات کنید؛ از خدا بخواهید؛ از شرور و آفات به خدا پناه ببرید؛ از خداى متعال کمک بخواهید. خداى متعال به شما کمک خواهد کرد. انشاءاللَّه جوانهاى این مملکت روزهایى را خواهند دید که براى آنها به مراتب از روزهایى که گذراندهاند، شیرینتر و دلنشینتر خواهد بود. افق آیندهى جمهورى اسلامى افق روشن و درخشانى است. امیدواریم خداوند متعال ما را موفق بدارد که قلب مقدس ولى عصر(ارواحنافداه) را از خودمان خشنود و راضى کنیم و ارواح طیبهى شهدا و روح مطهر امام راحل را از خودمان شاد و خشنود کنیم.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته