تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۸:۱۷  ، 
کد خبر : ۴۰۵۸۵

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت على (علیه‏السّلام)


 بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏
میلاد سعید حضرت امیرالمؤمنین، على‏بن‏ابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام) را - که یکى از برجسته‏ترین روزهاى ماه پربرکت رجب محسوب میشود - به شما برادران عزیز، خواهران عزیز و به همه‏ى مسلمین عالم که براى امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) شأن والائى قائل هستند و همچنین به همه‏ى مظلومان عالم، آزادگان عالم و عدالت‏جویان عالم که آوازه‏ى عدل على به گوششان رسیده است، تبریک عرض میکنم و از خداوند متعال مسئلت میکنیم که ما را به معناى واقعى کلمه، شیعه‏ى امیرالمؤمنین و تابع امیرالمؤمنین قرار بدهد.
یک جمله در باب بزرگداشت این میلاد معظّم عرض بکنم. خصوصیات امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام): آن برجستگى و درخشندگىِ ایمان ناب امیرالمؤمنین، آن جهاد دشوار و سختى که آن بزرگوار - از اول دوران اسلام تا آخر عمر - خود آن را بر دوش کشید، آن عدالت‏ورزىِ بى‏نظیر - که تا امروز هم نه فقط مسلمانان، بلکه آگاهان غیرمسلمان را هم مجذوب خود کرده است - آن عبادت خالصانه‏ى متضرعانه‏ى بى‏نظیر آن بزرگوار و بقیه‏ى صفات برجسته‏اى که در امیرالمؤمنین هست، چیزهائى نیست که مسلمانان - از هر فرقه و مذهبى - در آن اختلاف داشته باشند.
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) شخصیتى است که همه‏ى فرق اسلامى درباره‏ى عظمت او، درباره‏ى خصوصیات او و درباره‏ى شأن و منزلت والاى او در اسلام، با یکدیگر اتفاق نظر دارند. لذا به جرأت میتوان گفت که على‏بن‏ابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام)، میتواند نقطه‏ى اشتراک و تلائم و همبستگى میان فِرق اسلامى قرار بگیرد. در همه‏ى زمانها و دوره‏ها، فرقه‏هاى اسلامى - به جز گروه ناچیز و اندک نواصب که خارج از فِرق اسلامى هستند - شأن امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را همان شأن والا و برجسته و ممتازى میدانستند که شما در کتابهاى فریقین - چه شیعه و چه سنى - ملاحظه میکنید. بنابراین امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) ملتقى‏ و محل اشتراک فرقه‏هاى اسلامى است و میتواند منبعى براى وحدت بین مسلمین به حساب بیاید.
این امروز براى دنیاى اسلام مورد نیاز است. امروز که دشمنان اسلام - که نه طرفدار این فرقه و نه طرفدار فرقه‏ى دیگر نیستند؛ گاهى از یک فرقه‏اى به ضرر فرقه‏ى دیگر حمایت مى‏کنند، گاهى هم عکس آن عمل مى‏کنند - دنبال ایجاد افتراق و شکاف بین مسلمانها هستند و در یک چنین دورانى که مسلمانها به وحدت و یکدلى احتیاج مبرمى دارند، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) میتواند مظهر این وحدت باشد؛ نقطه‏اى باشد که همه‏ى مسلمانها در مقابل آن نقطه، مذعن و معترف و مقرّند. هیچ طرفى نمیتواند ادعا کند که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) متعلق به اوست. خب، ما شیعیان در زیارت جامعه میگوئیم: «معروفین بتصدیقنا ایّاکم»؛ ما معروفیم به ارادت و علاقه و عشق به امیرالمؤمنین و خاندان پیغمبر؛ لکن نمیتوانیم ادعا کنیم که امیرالمؤمنین فقط متعلق به ماست. نه، همه‏ى مسلمانهاى عالَم - از فرقه‏هاى مختلف - درباره‏ى امیرالمؤمنین این را قائلند که این شخصیت عظیم، این انسان بى‏نظیر و این مظهر کامل اسلام، ذره‏اى و لحظه‏اى از متابعت پیغمبر اکرم سرپیچى نکرد؛ تخلف نکرد؛ کوتاهى نکرد؛ از دوران کودکى، تا دوران نوجوانى، تا دوران ریعان شباب و تا آخر عمر، یک لحظه در راه مجاهدت براى خدا و براى اسلام و براى قرآن فروگذار نکرد.
پس این یک نکته است که ما - چه شیعه، چه سنى و چه مذاهب گوناگون بین این فرقه‏ها - بیائیم و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را ملاک و محور وحدت قرار بدهیم. امیرالمؤمنین مال همه است و خود آن بزرگوار هم شعارها و روشهائى را در زندگى مبارک خود دنبال کرده است که متعلق به همه‏ى انسانهاست، که درباره آنها عرض خواهم کرد. این یک نکته است. نکته‏ى بعدى این است که محبت امیرالمؤمنین خیلى باارزش است. در روایت است که هرکسى محبت کسى در دل اوست، در قیامت با او محشور میشود. محبت خیلى حائز اهمیت است. اما محبتِ به تنهائى کافى نیست؛ تبعیت و پیروى کردن لازم است. ما که در دنیا به نام شیعه معروف هستیم، شیعه را اینجور معنا کرده‏ایم: «الشّیعة من شایع علیّا»؛ باید دنبال او حرکت کنیم و هدفهاى او را دنبال کنیم. معلوم است که ما با همه‏ى تلاش خود به رتبه‏ى امیرالمؤمنین نخواهیم رسید، اما به سمت آن قله باید حرکت بکنیم.
خب، حالا توجه کنیم که امیرالمؤمنین در زندگى پُربارِ پُرمضمونِ درس‏آموز خود، چه چیزى را در درجه‏ى اول اهمیت قرار داده است. یکى مسئله‏ى عدالت است که عدالت در سیره‏ى امیرالمؤمنین، شاید بشود گفت برجسته‏ترین نمودارهاست. مدارا نکردن با ظالم، همدلىِ با مظلوم و کمک براى گرفتن حق مظلوم از ظالم، چیزهائى است که در زندگى امیرالمؤمنین، در کلمات امیرالمؤمنین و در خطب نهج‏البلاغه، به وضوح در صدها نقطه، قابل ملاحظه است. به این جملات پربار امیرالمؤمنین توجه بفرمائید: «و اللَّه لأن ابیت على حسک السّعدان مسهّدا أو أجرّ فى‏الأغلال مصفّدا احبّ الىّ من أن القى اللَّه ... ظالما لبعض العباد و غاصبا لشئ من الحطام»؛ ببینید! آن نمودار و پیشانى حکومت امیرالمؤمنین این است؛ یعنى اگر در سخت‏ترین شرائط زندگى قرار بگیرم، ممکن نیست که من اندک ظلمى به احدى از خلایق انجام بدهم و براى خودم حطام دنیا را جمع‏آورى کنم؛ براى خودم ذخائر دنیوى را طلب بکنم. دنیا در چشم و نظر امیرالمؤمنین - به معناى آنچه که انسان براى خود از بهره‏هاى زندگى قائل است - بکلى مردود و متروک است. خطاب به دنیا مى‏گوید «غرّى غیرى»؛ اى لذتها! اى زیبائیهاى زندگى مادّى! برو دیگرى را فریب بده؛ على را نمیتوانى فریب بدهى. این شعار امیرالمؤمنین است.
امروز در نظام اسلامى - نظامى که به اسم اسلام در این کشور تشکیل شده است - چه چیزى اهمیتش از همه بیشتر و حساسیّت نسبت به آن لازم‏تر است؟ عدالت. یعنى اگر امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در زمان ما و در این جامعه و در میان این مردم - که اینجور عشق خودشان را نسبت به آن بزرگوار ابراز میکنند - حضور میداشت، چه چیزى را بیشتر از همه چیز دنبال میکرد؟ یقیناً عدالت. عدالت خواسته‏ى یک جماعت خاصّى از مردم یا اهل یک کشور و اهل یک ملت نیست؛ عدالت خواسته‏ى طبیعى و تاریخىِ همه‏ى آحاد بشر در طول تاریخ بشریت است. همان چیزى است که بشر تشنه‏ى آن است و جز در حکومت انبیاء عظام الهى - آنهائى که به حکومت رسیدند - یا اولیاء برجسته مثل امیرالمؤمنین، عدالت به معناى واقعى کلمه اجرا نشده است. دنیاداران و کسانى که دلهاشان پر از هوس به دنیا و شئون مادى دنیاست، نمیتوانند عدالت را اجرا کنند. اجراى عدالت یک روح غنى، یک اراده‏ى قوى و یک قدمِ ثابت لازم دارد. ما باید همه‏ى تلاشمان این باشد که بتوانیم در این راه دنبال امیرالمؤمنین حرکت کنیم. اعتراف میکنیم که نخواهیم توانست مثل على‏بن‏ابیطالب، عدالت را اجرا کنیم؛ این را قبول داریم. ماها کوچکتر و ضعیفتریم از آنکه بتوانیم آن‏جور استوار - مثل فولاد، مثل صخره - در مقابل این امواج بایستیم؛ اما بقدر خودمان باید تلاش کنیم.
امیرالمؤمنین از عمّال خود هم مطالبه‏ى عدالت میکرد؛ با اینکه آنها در حد امیرالمؤمنین نبودند. پس تکلیف اجراى عدالت بر دوش ما هم هست؛ باید دنبال بکنیم. این چیزى است که مردم باید بخواهند؛ باید فرهنگ عمومىِ ملت ما بشود. مردم ما باید بیشترین چیزى را که میخواهند، عدالت و انصاف باشد؛ هم در امور داخل کشور، هم در مسائل جهانى. این بى‏عدالتى‏اى که در دنیا امروز وجود دارد و این ظلم فاحشى که امروز از سوى قلدرها و گردن‏کلفت‏هاى عالم نسبت به بشریت و ملت‏ها دارد انجام میگیرد، مبارزه‏ى با یک چنین منکر عظیمى - از نظر مسلمانى که براى حاکمیت اسلام و در سایه‏ى جمهورى اسلامى زندگى میکند - باید یک فریضه‏اى محسوب بشود. این باید در زندگى ما، شعار ما باشد؛ هم در مسائل داخلى، هم در مسائل جهانى.
اگر بخواهیم این عدالت را اجرا کنیم، قدم اول این است که ما به کمک الهى اعتماد داشته باشیم و رابطه‏ى دل خودمان را با خدا محکم کنیم؛ اینجا میرسیم به مسئله‏ى دعا، عبادت، تضرّع، مناجات و توسّل باللَّه. ماه رجب، بهار عبادت و تضرّع و توسل الى اللَّه است. این ایام عبادت را - این ماه رجب را، ماه شعبان را و بالاتر، ماه رمضان را - دست کم نباید گرفت. ما اگر بخواهیم در میدانهاى زندگى، آن راه مستقیم و صراط قویمى را که اسلام به ما نشان داده است با قدرت طى کنیم، احتیاج داریم که رابطه‏مان را با مبدأ اعلى، با حضرت بارى‏تعالى محکم کنیم. این رابطه با دعاست، با نماز است، با اجتناب از گناه است. لذا شما ببینید امیرالمؤمنین - آن مرد شجاعِ استوارِ قوى‏اى که شجاعت او در میدان جنگ جزو مشهورات عالم است که هیچ کس در او اختلاف ندارد - او وقتى در محراب عبادت قرار میگیرد، «یتململ تململ السّلیم»، مثل مارگزیده به خود مى‏پیچد؛ اشک میریزد؛ گریه میکند؛ پیشانى به خاک مى‏ساید. دعاى کمیل و این مناجات شعبانیه‏اى را که منسوب به امیرالمؤمنین است نگاه کنید؛ ببینید چه تضرّعى میکند این انسان بزرگ و والا در مقابل پروردگار! این براى ما درس است.
من خدا را شاکرم که مى‏بینم مردم ما و بخصوص جوانان ما، دلشان به سمت معنویت، به سمت خدا، به سمت دعا و به سمت تضرع متمایل است. امروز روز سیزدهم رجب است؛ روز شروع اعتکاف است. شما ببینید هزاران نفر جوان ما، امروز رفته‏اند و در مساجد گوناگون - در سرتاسر این کشور - نشسته‏اند و مشغول اعتکاف شده‏اند؛ با دهان روزه، با شکم خالى و لبهاى تشنه، در این هواى گرم با خداى متعال تضرع میکنند و حرف میزنند. این خیلى ارزش دارد؛ این اعتکاف را ملت ما خیلى قدر بدانند.
من همین‏جا به مسئولین مربوط - در این امور اعتکافها - یک سفارشى بکنم: اگرچه که اجتماع هزاران نفر در جاهاى مختلف یک فرصت خوبى است و شنیده‏ایم بعضى از مسئولین مساجد، در این فرصتها برنامه‏هاى جمعى‏اى میگذارند که مثلاً افراد، بیشتر استفاده بکنند؛ لکن من میخواهم عرض بکنم این برنامه‏هاى جنبى مراکز اعتکاف، جورى نباشد که با خلوت هر کدام از معتکفین منافات پیدا کند. این اعتکافى که جوانها انجام میدهند، در واقع دارند با خدا خلوت میکنند. اعتکاف بیشتر یک کار فردى است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست. جورى نشود که برنامه‏هاى جمعى این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردى و قلبى با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهج‏البلاغه بخوانند، صحیفه‏ى سجادیّه بخوانند.
بخصوص من در این ایام اعتکاف، صحیفه‏ى سجادیه را توصیه میکنم. این صحیفه‏ى سجادیه واقعاً کتاب معجزنشانى است. خوشبختانه حالا ترجمه هم شده و ترجمه‏هائى هست. سال گذشته ترجمه‏ى خوبى از صحیفه‏ى سجادیه را به من دادند و آن را دیدم؛ ترجمه‏ى بسیار خوبى است. از این معارف موجود در دعاهاى حضرت على‏بن‏حسین (سلام اللَّه علیه) در صحیفه‏ى سجادیه، استفاده کنند؛ بخوانند؛ تأمل کنند. اینها فقط دعا نیست؛ درس است؛ این کلمات امام سجاد - و همه‏ى ادعیه‏اى که از ائمه (علیهم‏السّلام) مأثور است و بدست ما رسیده است - پر است از معارف.
پس ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در این راه، ماه تشبه به امیرالمؤمنین است. با خدا ارتباطمان را قوى کنیم تا در میدانهاى زندگى بتوانیم با اراده‏ى محکم، با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر میدانى بشویم. یک ملت براى اینکه بتواند سیادت و عزت خود را بدست بیاورد؛ باید اراده‏ى مصمم داشته باشد و بداند چه میخواهد و قلب او مطمئن باشد به یاد خدا.
امروز ملت ما بخاطر اسلام با چالشهاى جهانى مواجه است. اسلام به ما تعلیم داده است که اگر میخواهید صراط مستقیم را طى کنید و اگر میخواهید به سعادت دنیا و آخرت برسید، بایستى مستقل باشید و زیر بار قدرتهاى ظالم و مستکبر و ستمگر نباشید. این همان نقطه‏اى است که بین ملت ایران و دشمنان ملت ایران اختلاف ایجاد کرده است. اساس اختلاف اینجاست. ملت ایران میخواهد زیر بار قدرت استکبار نباشد؛ میخواهد منافع خود را قربانى منافع استکبار نکند. آنچه که استکبار جهانى - و امروز در رأس همه امریکا - دنبال آن هستند، درست نقطه‏ى مقابل همین مسئله است. آنها هدفشان این است که منابع ملتها، عرصه‏ى زندگى ملتها و امکانات ملتها را به نفع خودشان مصادره کنند؛ همه‏ى داعیه‏ها و شعارهاى به‏ظاهر انسانى آنها دروغ محض است و هدف واقعى همین است. لذا اگر یک ملتى بخواهد واقعاً مستقل زندگى کند - نه «فریب استقلال»؛ مثل بعضى از کشورها که ظاهرشان مستقل است، اما در واقع استقلال یک فریب است و در باطن توى مشت ابرقدرتها هستند - آبش با ابرقدرتها به یک جو نخواهد رفت.
خب، یک چنین چالشى در مقابل ملت ایران قرار دارد. ملت ایران اگر بخواهد در این چالش موفق بشود و عزت خود و استقلال خود را بدست بیاورد، احتیاج به اراده‏ى مستحکم و قدم استوارى دارد؛ بحمداللَّه در این دو سه دهه‏اى که بر عمر انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى گذشته است، ملت ایران ثابت کرده است که در مقابل قدرتهاى متجاوز و زورگو و زیاده‏طلب، محکم ایستاده است. این ایستادگى - که عزّت ملت ایران و عزّت اسلام است - با توکل به خداى متعال، با استمداد از قدرت الهى، با اتکاء به خدا و اتکال به پروردگار، میتواند ادامه پیدا بکند.
ابرقدرتها خصوصیتشان همین است که سعى میکنند ملتها را با ارعاب، با تهدید و با ترساندن، از میدان خارج کنند؛ میدانند که با ملتها نمیشود کشتى گرفت. قدرتهاى استکبارى، دولتهائى را که متکى به ملتها نیستند براحتى میتوانند جابجا کنند؛ کما اینکه مى‏بینید در خیلى جاها این کار را میکنند و در خیلى جاها هم تهدید میکنند و تهدیدشان مؤثر واقع میشود. اما استکبار با آن دولتى و با آن نظامى که به مردم، به اراده‏ى مردم، به عواطف مردم و به ایمان مردم متکى است، نمیتواند مقابله کند. چون مقابله‏ى با مردم و با ملتهاست.
از اول پیروزى انقلاب تا امروز، امریکا - که با انقلاب، دستش از ایران کوتاه شده بود - بارها و بارها سعى کرده است نظام جمهورى اسلامى و مسئولین کشور را با همین ارعابها و با همین تهدیدها از میدان خارج کند؛ اما موفق نشده و بعد از این هم موفق نخواهد شد. چون نظام جمهورى اسلامى متکى به آراء مردم است، متکى به عواطف مردم است؛ حماقتهائى که ابرقدرتها و سیاستمدارانِ برجسته‏ى عالم‏خوار گاهى در مواردى مرتکب میشوند، واقعاً انسان را به تعجب وادار میکند. حالا میگویند در مقابل جمهورى اسلامى، بایستى ما مردم را بسیج کنیم تا در مقابلِ نظام اسلامى بایستند! پول خرج میکنند، میلیونها دلار تصویب میکنند، براى اینکه مردم را در مقابل جمهورى اسلامى قرار بدهند. خب، این حماقت محض است. این معنایش این است که مردم را در مقابلِ خودِ مردم قرار بدهند! مگر میشود؟ نظام جمهورى اسلامى عبارت است از همان ملت ایران. مگر میشود ملت ایران را علیه ملت ایران تحریک و بسیج کرد؟! آن روزى که یک نظامى از مردم منقطع بشود، بله آن نظام در تهدید است؛ اما نظام جمهورى اسلامى که متکى به آراء مردم، متکى به عواطف مردم، متکى به ایمان مردم، متکى به حمایت قاطع مردم است، با یک چنین نظامى از این راهها نمى‏شود مقابله کرد. حالا تهدید مى‏کنند؛ بهانه مى‏آورند؛ گاهى مسئله‏ى هسته‏اى را بهانه مى‏کنند، گاهى مسائل دیگر را بهانه مى‏کنند.
من در مورد مسائل هسته‏اى عرض بکنم - بارها به ملت ایران عرض کردیم، بازهم عرض مى‏کنیم - این دستاوردى که در قضیه‏ى فناورى هسته‏اى به دست ملت ایران افتاد، این یک دستاورد عظیم و تاریخى است؛ و ملت ایران زیر بار منت هیچ‏کس هم نیست. این یک دانش بومى شده است؛ این را استعداد و شوق و ذوق جوانان شما و درایت مسئولان شما براى ملت ایران به ارمغان آورده است؛ مال ملت ایران است و هیچ قدرتى هم قادر نیست این امتیاز را، این فناورى را و این حق بزرگ را از ملت ایران سلب کند.
خوشبختانه مسئولین با جدّیت دنبال این قضیه‏اند. ما فرق مى‏گذاریم بین آن کسانى و دولتهائى که از روى عناد با جمهورى اسلامى، مى‏خواهند ملت ایران این امتیاز را نداشته باشد - مثل امریکا، که صریحاً مى‏گوید ما با این‏که ملت ایران از این امتیاز برخوردار باشد مخالفیم - با آن کسانى که نه، مى‏گویند بنشینیم با ایران درباره‏ى مسائل گوناگون - ازجمله درباره‏ى مسئله‏ى هسته‏اى - مذاکره کنیم تا اگر نگرانى‏اى وجود دارد، راهى براى رفع این نگرانى پیدا کنیم. حرفى نیست؛ ما قبول کردیم با دولتهاى اروپایى مذاکره کنیم. قبلاً براى ما مذاکره‏ى با آنها هم خیلى مطلوب نبود؛ اما دیدیم اینها به ملت ایران احترام میگذارند، تجلیل مى‏کنند، تصریح مى‏کنند به اینکه ما حق ملت ایران را قبول داریم و از آن خطوط قرمزى که در نظر ملت ایران و مسئولین کشور هست، اسمى نمى‏آورند و اشاره‏اى نمیکنند؛ گفتیم خیلى خوب؛ مسئولین قبول کردند و مذاکره مى‏کنند. منتها باید اروپائیها - که طرف مذاکره‏ى ملت ایرانند - توجه داشته باشند که مذاکره در صورتى پیش میرود که فضاى تهدید بر مذاکره حاکم نباشد. ملت ایران، ملتِ غیورى است. ملت ایران خوشش نمى‏آید که بیایند تهدید کنند که اگر شما چنین کردید، ما چنان مى‏کنیم! ما از تهدید بدمان مى‏آید و ملت ایران زیر بار هیچ تهدیدى هم نخواهد رفت.
مسئولین کشور در قضیه‏ى هسته‏اى با درایت لازم دارند تصمیم‏گیرى مى‏کنند. مسئول پیشبرد و اداره‏ى این کشور، جلسه‏ى شوراى عالى امنیت ملى است که رئیس جمهور محترم در رأس آن است؛ اینها تصمیم‏گیر هستند. آنچه که در قضیه‏ى هسته‏اى از طرف رئیس جمهور و از طرف مسئولین مطرح و گفته میشود، مورد اجماع همه‏ى مسئولان این کشور است. این که دشمنان بخواهند از یک کلمه حرفى استفاده کنند و القاء اختلاف و شکاف بکنند، یک تلاش ابلهانه است از سوى دشمن. رؤساى سه قوه جمعند؛ نمایندگان رهبرى هستند؛ با فکر، با تأمل و با مسئولیت آدمهاى کمر بسته و پا به رکاب، این قضیه را دنبال مى‏کنند. مواضع جمهورى اسلامى مواضع روشنى است.
ما خطوط قرمز مشخصى داریم. اگر طرفهاى مذاکره با احترام به ملت ایران، با احترام به شأن نظام جمهورى اسلامى و با رعایت این خطوط قرمز وارد مذاکره بشوند، مسئولین کشور ما مذاکره مى‏کنند؛ مشروط بر اینکه کسى نخواهد ملت ایران را تهدید کند. ملت در مقابل تهدید حساس است. این هم ما صریحاً گفته‏ایم: اگر کسى نسبت به جمهورى اسلامى ایران حماقتى بکند، جواب عملى جمهورى اسلامى ایران، جواب دندان‏شکن خواهد بود.
یک وقت براى حل مسائل و رفع مشکلات داخلى خودشان - چه امریکا و چه صهیونیستها که در داخل کشورشان مشکلات فراوانى به پر و پاى اینها پیچیده است؛ هم دولت امریکا، دولت بوش، بخصوص در نزدیکى انتخاباتى که دارند؛ هم این رو سیاههاى صهیونیست در فلسطین اشغالى - یک حرفى مى‏زنند؛ خب بگویند؛ هر حرفى مى‏خواهند بزنند، بزنند. یک وقت هم هست که به معناى واقعى کلمه مى‏خواهند حماقت کنند. بدانند: آن دستى که به جمهورى اسلامى و به ایران عزیز تجاوز بکند، این دست را ملت ایران قطع خواهد کرد. فرقى هم نمى‏کند که این دست جنایتکار، در مسئولیت دولتى باشد یا نباشد؛ اینجور نیست که بگوییم رئیس جمهور فعلى امریکا در این ماههاى آخر ممکن است یک غلطى بکند و دردسرش بیفتد براى دولت بعدى امریکا؛ نه، فقط این نیست. اگر کسى در این زمینه غلطى بکند، ملت ایران - حتى آن وقتى که او مسئول هم نباشد - او را مورد پیگرد قرار خواهد داد و بداند بطور یقین او را مجازات خواهد کرد.
خداوند متعال دلهاى ما را با اتکال به خود روشن کرده است؛ دلهاى ما را پر از امید کرده است. ما یک لحظه از کمک الهى مأیوس نشدیم، و امیدوارم تا آخر هم یک لحظه از این کمک مأیوس نشویم. همانطور که فرمود «لا تیأسوا من روح‏اللَّه»؛ خداى متعال این ملت را، یک ملت با اراده، با شوق و امیدوار قرار داده است. و عزیزان من! برادران! خواهران! بخصوص جوانان عزیز! اگر مى‏خواهید این اراده‏ى قوى و این روحیه‏ى پرنشاط در شما باقى بماند، رابطه‏ى خودتان را با خدا روز به روز مستحکمتر کنید؛ با خداى متعال حرف بزنید؛ مناجات کنید؛ از خدا بخواهید؛ از شرور و آفات به خدا پناه ببرید؛ از خداى متعال کمک بخواهید. خداى متعال به شما کمک خواهد کرد. ان‏شاءاللَّه جوانهاى این مملکت روزهایى را خواهند دید که براى آنها به مراتب از روزهایى که گذرانده‏اند، شیرین‏تر و دلنشین‏تر خواهد بود. افق آینده‏ى جمهورى اسلامى افق روشن و درخشانى است. امیدواریم خداوند متعال ما را موفق بدارد که قلب مقدس ولى عصر(ارواحنافداه) را از خودمان خشنود و راضى کنیم و ارواح طیبه‏ى شهدا و روح مطهر امام راحل را از خودمان شاد و خشنود کنیم.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات