تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۸۸ - ۰۹:۱۷  ، 
کد خبر : ۴۱۷۵۷

عالیجناب پاپ!


دکتر محمدعلی فیاض‌بخش
مسیحیت کاتولیک که رسمی‌ترین، محافظه‌کارترین و مونارشی‌ترین چهرۀ مسیحی است، این بار خبرساز و غائله‌آفرین هفته شد. داستان از این قرار بود که جناب پاپ اعظم در دانشگاهی در خانۀ پدری در سخنرانی رونوشتۀ خویش، به جمله‌ای از امپراتوری در قرون وسطی استناد کرد که وی در مناظرۀ خود با یک عالم دینی، پیام آسمانی آخرین پیامبر را به چالش کشیده بود. سخنی که بدان استناد شده بود سست‌تر و بی‌پایه‌تر از آن است که نبش قبر تاریخ را بیرزد،‌ لکن شگفتی آنجا بود که شأن مورد احترام برترین رهبر مسیحی جهان تا سر حدّ این گورکنی تاریخی تنزّل یافت و اظهار تأسف‌های اجباری– و البته سیاستمدارانۀ وی– نتوانست از خدشۀ چهره روحانی وی بکاهد. نکتۀ قابل توجه این که تا این لحظه،‌ جناب پاپ از نقل قول خود پوزش و اعتذاری نطلبیده، بلکه تنها به اظهار تأسف از این که سخنانش به تلقّی نادرست در ذهن مسلمانان انجامیده بسنده کرده است! هر چند صاحب این قلم، خود بصورت مستقیم سخنان پاپ را نشنیده است،‌ ولی در طول هفته، بی‌واسطه، هم اظهار تأسف وی را در مراسم وعظ ربّانی استماع نموده و هم حجم بی‌شمار تفسیرها و گفتارهای گوناگون را از شبکه‌های مختلف ‌آلمانی شاهد بوده است. در یک کلام، صادقانه و بی‌تعصّب باید بگویم در چه دنیای ناعادلانه و فریبکاری زندگی می‌کنیم!
ضرب‌المثلی عربی می‌گوید: بائک یجّر، بائی لایجّرا؟ ترجمه به مسامحه این است که: تو هر چه خواستی بگویی،‌ من جرأت دم زدن نداشته باشم؟
یادآوری می‌کنم: پاپ بندیکت شانزدهم از سرزمینی برخاسته است که بیش از 6 دهه بار سنگین احساس تقصیر کاری را بر شانه می‌کشد و بر این بار،‌ آوار باج‌گیری‌ها و خراج‌خواهی‌ها هر روز سنگین‌تر می‌شود و حزب اقلیّت دنیا با اکثریت توان خود بر این احساس کهتری و تقصیرکاری تاریخی هر روزه می‌افزاید. بر این نکته این طرفه را نیز بیفزایم که رهبر فعلی کاتولیک‌های جهان، ‌درکارنامه دوران جوانی خود، خدمت در یکی از رسته‌های ارتش نازی را ثبت کرده است و هر چند این نقطه ضعیف ناخواسته مثل هزاران جوان مجبور دیگر، دلیل محکومیت امروز او نیست، در عین حال انتخاب وی در سال گذشته در مجامعی از روشنفکران و اندیشمندان، چالش‌هایی را برانگیخت. من خود بر این عقیده و سلیقه نیستم که آدمیان را به حکم گذشته‌شان، آن هم گذشته‌ای ناخواسته، امروز به چالش درآوریم، لیک از این ضرب‌المثل شیرین پارسی نیز نمی‌توانم درگذشت که: اگر در دیگ باز است، حیای ....... کجاست!؟
پیش‌تر سخن از دنیایی ناعادلانه و فریبکار به میان آوردم؛ دنیایی که نشر کاریکاتور در اهانت به مقدسات و احساسات بخش عظیمی از انسان‌ها را در نقاب اصل آزادی عقیده و بیان، پنهان و توجیه می‌کند و همزمان، اظهار عقیده و آزادی اعتراض را محکوم و منکوب می‌نماید! در همین ماجرای اخیر، ‌نشر یک جمله قرون وسطایی از زبان رهبرکاتولیک‌ها در جهان متمدن، دست و پای مشروعیت می‌زند و در مقابل، به دست و پا زدن‌های احساسات و عقاید هزاران مسلمان، پوزخند محکومیت! آیا این مناسبات، جز در خور دنیایی ناعادلانه و فریبکار است؟
کاش در دنیایی زندگی می‌کردیم که بی‌عدالتی‌ها و قلدری‌های بی‌حد و مرز در حوزه ثروت و سیاست، ‌عده‌ای کژسلیقه و نادان را با نام دین و مذهب، دست به اسلحه نمی‌کرد و زبان ترور و سایه وحشت را در لوای عقیده و مذهب در جهان نمی‌گشود– تازه اگر بر این فرضیه نباشیم که قاعده‌القاعده‌ها بر بنیان همین قدرت‌ها استوار است یا لااقل پروردۀ دامان آشکار و نهان خودشان هستند– در آن صورت با اعتماد و اطمینان آرزو می‌کردیم که ما پیشگام و پیشقدم برای گفتگوهای فرهنگی– تاریخی و دینی بین ادیان باشیم،‌ آنگاه حتی لازم نبود که یک عالم بلندپایة دینی ما و یا یک استاد برجسته دانشگاهی در رشته الهیات و تاریخ با جناب پاپ به بحث و گفتگو بنشیند، بلکه اندیشمندانی در سطوح پائین‌تر نیز قادر بودند و هستند تا با حضرت ایشان به بحث و محاجه دینی و تاریخی بپردازند؛ در این صورت نبش قبر یک جملة خاک خوردة تاریخی، حقیرتر از آن می‌نمود که بخواهد مساله غائله‌آفرین روز شود!
کاش همانگونه که صاحب ناتوان و کم‌دانش این قلم، سخنان پاپ را بعد از آن نقل قول، مستقیم و بی‌تعصب دنبال کرد و شنید و بر تفسیرهای پرحجم از شبکه‌های مختلف تلویزیونی اندیشید، کسی نیز این دو سؤال را به جناب ایشان در امپراتوری وعظ واتیکان ارمغان برد: ران ملخی، هدیۀ مور بر سلیمان واتیکان!
عالیجناب! در آغاز هزاره سوم از تولد پیامبر عطوفت و موعظت، و در اوج هزار خم تمدن و دانش و معرفت،‌ هنوز واتیکان در خم این یک کوچه این پا و آن پا می‌کند که آیا زنان نیز می‌توانند به کسوت کشیشی درآیند و بر کرسی موعظه بنشینند!؟ هنوز فرقه‌هایی از مسیحیت در اوج پیشرفت علم پزشکی، انتقال خون برای نجات جان یک انسان را جایز نمی‌شمارند و از مفهوم تقدس خون،‌ تنگنایی برای نجات مصدومی خون باخته ساخته‌اند.
عالیجناب! پیش از آن‌ که نقل قولی از یک منبع قرون وسطایی، بخواهد حلّال هزاران هزار مسأله اخلاقی در دنیای بدخلق و کژاندیش امروز باشد، حسن استفادۀ شما از قدرت روحانی بی‌بدیل خود، که بی‌تردید مرهون زحمات و تلاش‌های سالیان سال شماست، می‌تواند مرهمی بر این زخم‌های عفونت‌زده باشد. بیایید کتاب تاریخ تحریف ‌شده و به جهل و خون آغشتۀ قرون وسطی و جنگ‌های صلیبی را ببندید و از این همه ظرفیت امروزین خود در کسوت بزرگترین مرجع روحانی مسیحی استفاده بهینه کنید. در این صورت بی‌تردید مسلمانان زودتر از پیروان شما، شما را تایید خواهند کرد!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات