تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۸۷ - ۱۰:۱۱  ، 
کد خبر : ۴۱۸۷۰
مصاحبه با دکتر شهاب‌الدین صدر

دفاع همه جانبه از ساز و کار اصولگرایان

مقدمه: شهاب‌الدین صدر از جمله پزشکانی است که در حوزه سیاست برای خود اسم و رسمی یافته است. اما صدر، شغل پزشکی خود را کنار ننهاده و در سیاست، نگاه پرستارانه را پی می‌گیرد: شاید به همین دلیل در جمع گروه 6 نفره وحدت اصولگرایان را سامان دهد. ریشه‌های سیاسی دکتر صدر در زمین اصولگرایان سنتی قرار دارد و معلوم نیست که آیا همگرایی اصولگرایان سنتی با سایر گروههای اصولگرایان تحول خواه تا کجا ادامه می‌یابد و آیا صدر با پانسمان قادر بود جراحت‌های قلوب بعضی از اصولگرایان را معالجه کند یا نیاز به جراحی هم خواهد بود؟

*مدتی است که ماجرای ائتلاف اصولگرایان برای حفظ انسجام در آستانه انتخابات مجلس هشتم، در صدر اخبار قرار گرفته است. مطمئنا نگرانی‌هایی موجب این همه دغدغه شده که در پی آن موضوع گروه شش نفره و حکمیت 5 نفره پیش آمده، لطفا ماجرای شکل گیری گروههای 6-5 نفره را از ابتدا بفرمایید.

**در سالهای گذشته و در مقاطع مختلف سیاسی، همواره جریانات فعال سیاسی تحت عناوین گوناگونی فعالیت می‌کردند و تقریبا از 15-14 سال قبل، تحت عنوان جبهه پیروان خط امام و رهبری–که قبلا تشکلهای همسوی با روحانیت بودند و قریب به 14 گروه از گروه‌های سیاسی جامعه اسلامی مهندسی، فرهنگیان، دانشجویان، دانشگاهیان و گروههای دیگر است- فعالیت می‌کردند و تعاون لازم را با یکدیگر داشتند. در هر انتخاباتی معمولا با شعار و برنامه خاصی وارد میدان می‌‌شدند. جریاناتی که امروز تحت عنوان اصولگرا هستند، سابقه کار مشترکی دارند و برنامه‌های مشابه و استراتژی معینی را در انتخابات دنبال می‌کردند؛ گاهی ممکن بود در انتخاباتی که شرکت می‌کردند به نتایج کامل دست می‌یافتند یا اینکه درصدی به نتایج مطلوب می‌رسیدند. فرضا در انتخابات مجلس چهارم، فهرستی که توسط گروه‌ها و تشکل‌های همسو اعلام شد، در تهران هر 30 نفر اینها رای آوردند یا در انتخابات مجلس پنجم در تهران، درصدی از آنها رای آوردند یا در انتخابات مجلس پنجم در تهران، درصدی از آنها رای آوردند و در کل کشور هم همین طور بود. مثلا مجلس چهارم که تشکیل شد، در آن زمان اگر واژه اصولگرایی را به کار می بردیم، شامل اکثریت قاطعی در مجلس می شد. در مجلس پنجم اکثریت را داشتند اما باز هم یک مقدار متفاوت. در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری هم که وارد شدند، نتایج مختلفی حاصل شد؛ گاهی کاندیدای مورد نظرشان، رای اکثریت را آورد یا اینکه شاید رای نیاورد از انتخابات ریاست جمهوری نهم تقریبا 6-5 نفر از کاندیداهای انتخابات اعلام کردند که اصولگرا هستند و با تفاوت‌هایی، شعارهای اصولگرایی را سر می‌دادند و خودشان را هم به اشکال گوناگون منتسب به جریانات اصولگرایی می‌کردند. اینها وارد عرصه انتخابات شدند و اتفاقی هم که روی داد، این بود که تمام این کاندیداها در عرصه انتخابات تا آخر بودند و با هم رقابت کردند. این کار هم جنبه‌های مثبت داشت که چهره‌های مختلف با ویژگی‌های مختلف آمده بودند و مردم هم قدرت انتخاب داشتند ولی از طرف دیگر نیز این کاندیداها-که همه‌شان خود را متعلق به جریانات اصولگرا می‌دانستند- نتوانستند با همدیگر به وحدت برسند تا نهایتا یک نفر از آن کاندیداها بماند و بقیه به نفع او کنار بروند. همین امر باعث شد که همه با هم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند و برای اولین بار انتخابات به دور دوم رسید و آقای دکتر احمدی‌نژاد رای آورد. بعد از انتخابات ریاست جمهوری، کاندیداهایی که در میدان بودند. با طرفداران و ستادهایی که داشتند، بعد از انتخابات نیامدند تا مسائل خود را حل کنند و دوباره با هم وحدت داشته باشند، همان اختلاف سلیقه‌ها باز هم ادامه پیدا کرد و ادامه این ماجرا باعث شد که در انتخابات شورای شهر جریانات اصولگرا و گروه‌های مختلفی که بودند، نتوانستند به فهرست واحدی برسند و دیدیم که مثلا در تهران 3 لیست بیرون آمد؛ یکی فهرست حامیان دولت، گروه دیگر ائتلاف اصولگرایان و دیگری جبهه پیروان خط امام و رهبری که تلفیقی از فهرست‌های دیگر بود. روشن است وقتی که جریانات مختلف سیاسی که همفکر و همسو هستند با همدیگر وحدت نداشته باشند، حتما در نتایج انتخابات، توفیقات لازم را نخواهند داشت، بنابراین در انتخابات شورای شهر هم در تهران، توفیق کاملی نداشتند و در برخی شهرهای دیگر هم همین اتفاق افتاد و این باعث شد تا دغدغه و نگرانی ایجاد شود که اگر این اتفاق بخواهد ادامه پیدا کند، اصولگرایان به عنوان افرادی که می‌گویند ما پای آرمان‌های امام و انقلاب و رهبری ایستاده ایم و برای نظام جمهوری اسلامی نگرانیم که ان شاء الله بتواند کارش را با اقتدار و سربلندی پیش ببرد، در صورت ادامه این اختلافات نتوانند موفقیت کامل داشته باشند و ممکن است مجلس هشتم ترکیب متفاوتی داشته باشد. بنابراین از همان ابتدای سال 86 تعدادی نزدیک به 15 نفر از افراد شاخص همین جریانات اصولگرایی جلسه ای ترتیب دادند و این بحث مطرح شد که ساز و کاری را انتخاب کنیم که این اختلافات کنار گذاشته شود. در نهایت 9 نفر از آن 15 نفر این جلسات را ادامه دادند.

*چرا 9 نفر از 15 نفر؟

**9 نفر از آن 15 نفر افراد آزادتری بودند و از لحاظ اجرایی مشکل نداشتند. بعد از اینکه جلسات زیادی برگزار کردند، دوباره آن 15 نفر جلسه گذاشتند و تفاهم‌نامه 21 ماده‌ای را تنظیم کردند. اینها توافق کردند برای اینکه روند حضور در صحنه جریانات اصولگرایی، مشخص شده و چهارچوب مدونی داشته باشد، برنامه‌ریزی کنند و ساز و کاری را ارائه کنند؛ یعنی همین ساز و کاری که الان اجرا می‌شود، حاصل همان تفاهم‌نامه 21 ماده‌ای است. چند نکته مثبت در این روند جدید وجود دارد. یکی مجموعه اتفاقات قبلی ملاحظه شده و از تجربیات تمام انتخابات قبلی استفاده لازم را برده و به این نتیجه رسیده‌اند، بنابراین روندی را که در حال حاضر جبهه اصولگرایان دنبال کرده و پیش می‌رود، نتیجه تجربیات حضور در صحنه‌های مختلف در دوره‌های گذشته است و از جمله مطالبی که در آن رعایت شده و نکته مثبتی است و خوشبختانه جواب هم داده و باعث پیشبرد کار نیز شده است، اینکه روند انتخاباتی و حقوقی برای شکل‌گیری مراجع تصمیم‌گیری در نظر گرفته شده است. معمولا یکی از اشکالاتی که به جریان نیروهای طرفدار انقلاب و اصولگرا وارد شده، این است که ساز و کارهای حقوقی یا انتخابی در شوراها یا محافل تصمیم‌گیری در آنجا وجود نداشت. معمولا افراد معتبر، شاخص و مورد احترام همه، جمع شده و برنامه‌ریزی می کردند و چون گروه‌ها و تشکل‌های مختلف هر کدام اساسنامه‌های مختلفی دارند و هر گروهی هم برای خود در قشر خاصی جایگاه خاصی دارد، همواره این نقطه اشکال وجود داشت که این روند باید تغییر یابد. در برنامه‌ریزی جدید اولین اتفاقی که افتاد، این بود که برای حضور در صحنه، گروه‌های مختلف سیاسی باید یک چهارچوب حقوقی داشته باشند، بنابراین کمیته 6 نفره که ابتدای کار به وجود آمده و از 3 جریان اصلی اصولگرا که جریانات فعال اصولگرایی در این تفاهم‌نامه 21 ماده‌ای تعریف شده) تشکیل شده است و از هر کدام از این 3 جریان، 2 نماینده تام‌الاختیار انتخاب شدند؛ یک گروه جبهه خط امام و رهبری که 14 گروه با سابقه و پروانه‌دار هستند و گروههای دیگری که تحت عنوان ایثارگران و اصولگرایان تحول‌خواه هستند و رایحه خوش خدمت هم که حامیان آقای رئیس‌جمهور هستند، هر 3 اینها 2 نفر را به عنوان نماینده انتخاب کردند. بنابراین اولین نقطه مثبت این جریانی که پیش می‌رود، این است که قدم اولش پایه انتخابی و حقوقی دموکراتیک پیدا کرد. کمیته 6 نفره که تشکیل شد، ماموریت اصلی آن این بود که 5 نفر را به عنوان افراد مرضی‌الاطراف معرفی کند که این 5 نفر ویژگی‌هایی داشته باشند که با تفاهم انتخاب شوند؛ یعنی افرادی که انتخاب می شوند حداقل باید هیچ مخالفی نداشته باشند، بنابراین با تفاهم کامل 5 نفر انتخاب شدند که به آن 6 نفر اضافه شوند که شد شورای 5+6 یا 11 نفره. نکته‌ای که در انتخاب این 5 نفر اهمیت دارد و تجربه مثبتی بود که انجام گرفت؛ اینکه نمایندگان 2 جریان اصولگرا و نمایندگان حقوقی چون تعدادشان محدود است، ما نمی‌توانیم بگوییم این تشکیلات، گروه‌ها و احزاب همه نیروهای اصولگرای کشور را در بر گیرند بنابراین اضافه کردن 5 نفر افراد مرضی‌الاطراف، امکانی است برای اینکه در جریان اصولگرایی پوشش گسترده‌تری ایجاد کند؛ یعنی علاوه بر آن گروه‌ها این 5 نفر شخصیتی که انتخاب شدند، ظرفیت جدیدی را ایجاد کردند. بعضی از افراد و گروه‌هایی هم که در کشور هستند، وقتی می‌بینند که ممکن است در آن گروه‌های تعریف شده نباشند اما حضور 5 نفر از افراد مرضی‌الاطراف - که نقش حکمیت را در برخی مواقع بازی می‌کنند - احساس آرامشی را برای آنها ایجاد کرده است.

*این صرفا جنبه بازدارنده دارد؟ چون برخی می‌گویند اگر اختلاف نیست چرا اصولگرایان برای 6 نفر نماینده تام‌الاختیار، 5 نفر را هم به عنوان حکم تعیین کردند؟

**البته باید بگویم از روزی که این 5 نفر انتخاب شده‌اند جلسات و شورای ما شورای 11 نفره است، برخی فکر می‌کنند که اینها در کار مشارکت نمی‌کنند و در زمان اختلاف وارد می‌شوند. این طور نیست. در حقیقت این یک امکان و فرصت جدیدی بود که اضافه شد. شورای ما به جای 6 نفر نمایندگان حقوقی با رای آنها، 11 نفر شده و شورا در حال حاضر در جایگاه بالاتری کار می‌کند و در تمام جلسات هم 11 نفر حضور دارند و تا الان هم مورد اختلافی نبود که بگوییم به حکمیت ارجاع شده باشد، ما از ظرفیت آن 5 نفر استفاده کردیم برای اینکه این کار بتواند در سطح مطلوب‌تری انجام گیرد. نکته قابل توجه اینکه علاوه بر نکته مثبتی که تشکیلات از اساس به شکل حقوقی راه‌اندازی شده، این هم فرصت جدیدی ایجاد کرده که بعضی نیروهای اصولگرا در کشور احساس نزدیکی با ایشان کنند، نکته دیگری که معمولا در انتخابات قبلی همواره از سوی نیروها و طیف‌های اصولگرا ملاحظه می‌شد، ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با نهاد روحانیت بود. حال روحانیت مبارز تهران، جامعه مدرسین یا روحانیتی که در کل استان‌های کشور وجود داشت. در بعضی انتخاباتی که در یکی دو مقطع گذشته مشکلاتی ایجاد کرد این ارتباط دستخوش یک مقدار تغییرات شده بود، در برنامه‌ای که الان پیش می‌رود هم حضور افراد شاخص روحانی در جلسات تصمیم‌گیری ما حضور خوبی است و افراد مورد احترام در میان ما وجود دارد و هم اینکه ارتباطی منظم را برای تماس و هماهنگی - هم با جامعه روحانیت مبارز و هم با جامعه مدرسین - فراهم کردیم که به صورت طبیعی نقطه نظرات نهادهای روحانیت، اینهایی که با هم همراه هستیم و آرمان و هدف مشترکی را دنبال می‌کنیم، به صورت منظم منتقل شود و دیگر چیزی نباشد که بی‌توجهی شده باشد، بنابراین این کار هم به صورت منظم انجام می‌شود و این هم یکی از مسائلی است که این بار ملاحظه شد.

*در رابطه با دانشگاهیان هم‌چنین تدابیری دارید؟

**البته نکته دیگری که سعی کردیم در برنامه‌ریزی انجام گیرد و در دوره‌های قبل جزء نقاط ضعف نیروهای اصولگرا بود چون معمولا ارتباط با نیروهای دانشگاهی و افراد تحصیل‌کرده و نخبه، تعریف مشخصی را پیدا نمی‌کند و معمولا عده‌ای تبلیغ می‌کنند که فاصله اصولگرایان با دانشگاهیان و افراد نخبه زیاد است، ولی در حقیقت یکی از کمیته‌هایی که طی چند ماه اخیر بسیار فعال و خوب عمل کرده، کمیته‌ای است که مربوط به دانشگاهیان ماست که با تمام تشکل‌های دانشگاهی موجود و هم فکر و فارغ‌التحصیلاتی که به شکل منسجم کار می کنند جلسات منظم هفتگی‌ای داریم که نقطه نظرات افراد نخبه کشور را رصد می‌کنیم. اینها ممکن است تشکل‌هایی باشند مثل جامعه اسلامی مهندسین، انجمن اسلامی پزشکان، جامعه اسلامی دانشگاهیان، بسیج اساتید، انجمن اسلامی اساتید دانشگاه‌ها و از این عناوین دانشگاهی گرفته تا تشکل‌های رسمی‌ای که فارغ‌التحصیلان خاصی در کشور هستند که اینها با هم ارتباط دارند مثلا فارغ‌التحصیلان آمریکا، اروپا اقیانوسیه که برای خود تشکیلاتی دارند با انجمن فارغ‌التحصیلان انگلیس، ژاپن یا ایتالیا. در حقیقت ما طی چند ماه گذشته با اینها جلسه ثابتی را تعریف کرده‌ایم که تمام مسئولان این تشکل‌ها به صورت هفتگی با ما همفکری می‌کنند و از جلسات بسیار خوب ماست. دلیل این کار هم این است که ما بر این اعتقاد هستیم که نیروهای نخبه، دانشگاهی و موثر کشور در طیف اصولگراها، نیروهای قابل توجه و بسیار زیادی هستند که معمولا مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند، در کنار این هم جلسه منظم دیگری با تشکل‌های دانشجویی داریم و حضور تشکل‌های فعال دانشجویی در این جلسه به طور منظم و هماهنگ است چرا که معمولا در ادوار گذشته طیف‌های دانشجویی و دانشگاهی ما از جریانات سیاسی فاصله می‌گرفتند اما الان خیر، از منظم‌ترین جلسات 3-2 ماه گذشته، کمیته دانشگاهیان و کمیته دانشجویی است. البته هر کدام از اینها اختلاف سلیقه‌هایی با هم دارند اما به صورت کلان در کنار یکدیگر نظراتشان را مطرح می‌کنند.

کار دیگری که به صورت منظم انجام می‌دهیم و روش جدیدی به شمار می‌رود، این است که از تجربیات قبل استفاده می‌کنیم؛ هم اندیشی با مطبوعات و رسانه‌های اصولگرا که جلسات منظم و خوبی داریم. با تمام نشریات اصولگرا - که اهداف مشترکی را دنبال می‌کنند - در طول هفته جلسه داریم و با توجه به نقطه نظرات رسانه‌ها - که در میان مردم بوده و با آنها زندگی می‌کنند - با همدیگر همفکری می‌کنند. این نمونه‌ها را عرض کردم چرا که معمولا جزء نقطه ضعف‌هایی بوده که در حرکت‌های گذشته مشاهده می‌شده است. الان جبهه متحد اصولگرایان -که با همان ساختار شکل گرفته است - ضمن اینکه تلاش دارد تا قطعا با تمامی نیروهای اصولگرای کشور ارتباط خوبی برقرار کرده و نظراتشان را دریافت کند و تعامل نزدیکی با آنها داشته باشد. این کمیته‌های کاری هم در کنار آن شکل گرفته که مبانی این کار را تقویت کند.

*شما نهایتا قصد دارید که به فهرست واحدی برسید و یک فهرست 30 نفره در تهران برای مجلس از سوی کلیت اصولگرایان ارائه دهید؟

**برنامه‌ریزی ما در شورای مرکزی و 11 نفره این است که حداکثر همگرایی بین نیروهای اصولگرا در کشور به وجود آید و اگر اصولگرایان با تعریف و شاخصی که دارند به این سمت بروند که در فهرست واحدی - چه در تهران و چه در کل حوزه‌های انتخابیه - به تفاهم کامل برسند، قطعا شانس پیروزی شان در انتخابات، چندین برابر می‌شود ولی اگر در تهران یا هر حوزه انتخابی دیگری مثل شوراها تفرقه ایجاد شود، قطعا شانس پیروزی بسیار پایین تر است و شاید نتیجه اش از انتخابات شوراها هم ضعیف تر و بدتر باشد ما در تمام استانها شورایی مشابه شورای مرکزی تشکیل دادیم؛ یعنی کمیته های 6 نفره حقوقی که 5 نفر مرضی‌الاطراف هم در استان خودشان اضافه کرده اند که شورای 11 نفره شده است. تصمیم گیری در مورد حوزه های انتخابیه شهرستان ها و استان‌های مختلف را به شورای هر استان واگذار کرده‌ایم تا اگر اختلافی بروز کند از مرکز هماهنگی لازم برای رفع اختلاف انجام می شود. در مورد تهران هم که هم خود شهر تهران بزرگ است و هم حوزه های اطراف تهران که قریب به 13 نماینده دارد. تلاش ما بر این است که اساس تمام تصمیم‌گیری هایی که انجام می دهیم، وحدت و ائتلاف کاملی را ایجاد کند. بنابراین در تهران کار به نحوی پیش می رود که حتما فهرست واحدی از جبهه متحد اصولگرایان منتشر شود و ان شاء الله هم صورت می‌گیرد یعنی هیچ اختلافی در این زمینه موجود نیست و ساز و کاری هم که تعریف شده طوری است که ان شاء الله به فهرست واحدی برسیم الان نگران اینکه که اختلافی بروز کند، نیستیم. چون مراحلی که برای این کار تعریف شده حتما به فهرست واحدی می رسد. در استانهای دیگر هم همین طور یعنی باید در حوزه انتخابیه، تصمیم‌گیری شود که مثلا اگر 15-10 نفر کاندیدا شدند و می‌گویند که همه ما اهداف مشترکی داریم و اصولگرا هستیم ، یکی بماند و بقیه به نفع او کنار بروند و اگر نه معلوم است که رای‌شان شکسته می‌شود. فرآیندی که در تهران در حال انجام است به این شکل است که ما تمام افرادی را که با شاخص‌های ما می خوانند و برای مجلس شایسته هستند از هر طریقی که معرفی شوند، با رزومه و سابقه از ویژگی‌هایی که دارند، در سبد واحدی می ریزیم، فرقی هم ندارد که از کدام طرف است. این شاخص‌هایی که برای ارزیابی نامزدهای انتخاباتی تدوین کرده ایم، شاخص‌های جامع و خوبی است. شاید ما ساعات زیادی وقت صرف کرده ایم تا این شاخص ها را تنظیم کنیم. این شاخص ها اولا کیفی بود و یعنی ما 3 شاخص اصلی تعریف کردیم؛ اول صلاحیت فردی، دیگری کارآمدی و سوم مقبولیت، صلاحیت فردی هم خود به 3 بخش تقسیم شده است؛ بخش اعتقادی، سیاسی و رفتاری که هر کدام از این شاخص ها به صورت شاخص های ریز در می‌آید. مثلا در شاخص صلاحیت فردی، ما 20 شاخص ریز داریم در کارآمدی 10 الی 12 و در مقبولیت هم همین طور. نام هر نامزد انتخاباتی را که در اختیار ما قرار دادند، ما در اختیار افراد شورا می گذاریم تا شاخص های آنها را بسنجیم. برای ارزیابی هم ما شاخص های کیفی را تبدیل به کمی کردیم؛ یعنی برای هر کدام یک امتیاز و نمره ایی را در نظر گرفتیم، بنابراین فرضا بنابراین فردی در بخشی ممکن است امتیاز زیادی بگیرد، مثلا فقط صلاحیت فردی اش درست باشد اما برای ما این اهمیت دارد که ما می‌خواهیم نماینده مجلس بیاوریم؛ نماینده ای که مطلوب و شایسته باشد. باید ببینیم که برای مجلس، کارآمدی دارد یا خیر. در بخش کارآمدی، هم تخصص های دانشگاهی و هم تخصص های دیگر به صورت ریزآمده و تخصص هایی که مورد نیاز مجلس است، یعنی به طور دقیق نیازهای تخصصی مجلس ریز شده و حال اینکه این فرد صاحب صلاحیت آیا به کار مجلس می آید یا خیر؟ یعنی ممکن است این فرد به درد کارخانه خودرو سازی بخورد اما در مجلس نتواند کارشناسی فوق العاده و موثری باشد. بنابراین در شاخصهای کارآمدی به صورت ریز ملاحظه می شوند.
ما در کشور افرادی داریم که بسیار خوبند؛ مورد اعتماد همه مردم هستند و برای مجلس هم کارآمدی دارند اما ممکن است که اصلا مورد شناسایی قرار نگرفته باشند؛ یعنی موقعیت نداشته و مطرح نشده اند شاخص مقبولیت هم تقسیم کرده ایم که این مقبولیت در میان اقشار خاص و در میان عامه مردم چگونه است. فرضا یک استاد دانشگاه همه این ویژگیهارا دارد دانشگاهیان، علما و روحانیت ممکن است او را بشناسند اما شاید عامه مردم اسم این آقا به گوششان نخورده باشد. علت این است که ضمن اینکه ما می خواهیم رقابت کنیم، در جریان سیاسی باید حداکثر تدبیر را داشته باشیم که بتوانیم نتیجه مطلوب‌تری بگیریم. به نظر می رسد که اگر این ملاحظات در افراد و کاندیداها صورت گیرد، حتما می توانند دستاورد خوبی در انتخابات داشته باشد.
نکته دوم اینکه ما در انتخابات مختلف مشکل داریم و آن هم اینکه برخی از افراد می خواهند در این صورت تبلیغات انتخاباتی خود را به مردم بشناسانند، این هزینه خیلی بالایی دارد و کار بسیار مشکلی است، بنابراین افرادی که وارد اجتماع می شوند باید افرادی باشند که جامعه شناخت اجمالی ای که به گروههای مختلف تحمیل می شود هم کمتر است و افراد هم راحت تر به نتیجه می رسند. در انتخاباتی که الان صورت می‌گیرد و خصوصا انتخابات شوراهاو نتایجی که در تهران بود، مردم دقت و هوشیاری خاصی در عرصه های مختلف انتخابات دارند. هر دوره همین طور است؛ یعنی هم انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس و هم شوراها نشان می دهد که مردم نسبت به مسایل سیاسی بسیار هوشیارند- ممکن است گاهی تصمیم‌گیری مردم باب میل گروه های سیاسی نباشد اما انتخابات مردم، انتخابات با حسابی است و معمولاً انتخاباتی که در ادوار مختلف صورت گرفته، نشان می دهد که مردم کاملا به مصالح کشور و سرنوشت خودشان حساس هستند بر روی افراد هم حساسیت دارند که چه کسانی را انتخاب کنند که بتوانند هم آرمان های انقلاب و نظام را دنبال کنند و هم بتوانند برای رفع مشکلات کشور، چاره اندیشی کنند و صرف مسایل سیاسی و گروه بندی ها و زد و بندها و دسته بندی ها، مورد نظر نیست. در انتخابات اخیر شوراها یکی از شاخص‌هایی که در انتخابات تهران خود را نشان می داد، این بود که درست است که گروههای مختلف فهرست های مختلف دادند اما اگر همه دقت می‌کردیم، معلوم بود بعضی افراد- از گروه‌های مختلف – که مورد شناخت مردم هستند، اینها رای آورند. ولی ممکن است افرادی بگویند که ما گروه الف یا ب هستیم اما مردم در این گروه‌ها افرادی را می‌شناختند که چند سال در کابینه وزیر بودند، از نظر رسانه‌های مختلف مردم با چهره اینها آشنا بودند، بنابراین در خود شورای تهران تعدادی از این افراد از گروه‌های مختلف رای بیشتری آورند.

*آیا اصلا صلاح هست که یک فهرست واحد ارایه شود‌؟ چون دیدیم مردم از 3 فهرست ارایه شده در شوراها چهره‌های مختلف انتخاب کردند.

**نکته ای که ما به لحاظ جریان وحدت اصولگرایان پیش می‌بریم، این است که ما تمام تجربیات قبلی را با توجه به گرایش هایی که مردم دارند و آنچه در افکار عمومی است، همه را در یک فهرست متمرکز کنیم.
چون مردم احساس می کنند که این فهرست با همه ملاحظاتی که بوده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. تعلقات گروهی را هم کنار می گذاریم چرا که فرضا من به عنوان نماینده تام‌الختیار جبهه پیروان خط امام و رهبری وقتی که در کمیته 6 نفره و در شورای 11 نفره قرار گرفتم، برآید آن کار را مقایسه و دنبال می کنم و تعلقات گروهی برای من معنا ندارد. باگروههای مختلف هم که ماموریت دارم صحبت کنم، همین حالت را دارد. از آنها هم می خواهیم که رویکرد گروهی نداشته باشند. برای همه ما این سهم است که تمام این رقابتهای سیاسی مثلا مبارزات انتخاباتی و غیره باید یک هدف را دنبال کنند که آن هم اعتلا و اقتدار نظام جمهوری اسلامی و پیشبرد آرمان‌های امام و انقلاب و رهنمودهای رهبری است که باید اینها را دنبال کند. تلاش ما بر این است که رفتاری نشان دهیم که بتوانیم به آن آرمان‌ها کمک کنیم وقتی من بعضی از سخنرانی‌ها به تعدادی چهره های شاخص و افراد مورد احترام جامعه از گروه های دیگر هم اشاره می‌کنم، به این دلیل است که در حقیقت این انتخابات بهانه ای است که در صحنه ای جامعه و انقلاب حضور و مشارکت بیشتری داشته باشند، بنابراین همه ما باید ملاحظاتی را انجام دهیم؛ یعنی همه اش این نیست که نتیجه رای بیشتر به نظر هر گروهی باشد . به نظر من گروه های مختلفی که وارد عرصه انتخابات می شوند ، باید همه با هم تلاش کنند تا صحنه ای فراهم شود که در نهایت باعث بالا رفتن اعتبار جمهوری اسلامی در دنیا شود و بقیه همه اش اهداف فردی است، بنابراین تلاش ما بر این است تا افرادی را معرفی کنیم و در فهرست قرار دهیم. که بتواند به مردم خدمت کند و برای مقاصد خاصی وارد عرصه انتخابات نشده باشد چرا که ممکن است هر کسی با اغراض خاصی آمده باشد که ما با آنها کاری نداریم ما می‌خواهیم افرادی بیایند که صلاحیت داشته، برای مجلس کارآمد باشند و برای خدمت وارد مجلس شوند چون یکی از مشکلات ما این است که بعد از گذشت 27 سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز مشکلات فراوانی در کشور موجود است. مشکلات مردم از نظر وضعیت زندگی، مسکن، گرانی و مشکلات دیگری که بالاخره اینها راه دارد و همه ما باید تلاش کنیم تا افراد موثر‌تر و کارآمد‌تر و کارشناسان ورزیده وارد جایگاه تصمیم‌گیری و قانون‌گذاری شوند تا بتوانند باری از دوش مشکلات کشور بردارند و مشکلات را حل کنند. حضرت امام عبارتی به کار می‌بردند که بخشی را نقل قول می‌کنم ایشان می‌فرمودند: «اگر همه ما فدای نظام جمهوری اسلامی شویم و جانمان را برای آن بدهیم، باید بایستیم و حکومت اسلامی را حفظ کنیم» . اصل این است که جمهوری اسلامی که با زحمات فراوان، تلاش و خون شهدا و تلاش جانبازان و همه فشارهای خارجی و مشکلات مختلف، شکل گرفت و در حال پیشروی و پیشرفت است، همه ما باید تلاش کنیم و به اعتلای آن کمک کنیم.

*به همین علت است که شورای 11 نفره چراغ خاموش حرکت می‌کنند و محتوای جلسات انعکاس داده نمی‌شود؟ یعنی این نگرانی وجود دارد که مثلاً مباحث از لحاظ استراتژیک لو برود یا ممکن است بین خود اصول‌گرایان اختلافی درگیر است؟ چون اسم 5 نفر حکم و شورای دوم هم هنوز رسما اعلام نشده.

**شما آن 5 نفر را در دل 11 نفر ببینید نکته مهم است که کشور خیلی زود انتخاباتی شده. چند ماه است که فضای رسانه‌ها انتخاباتی شده. شاید یکی از علل آن هم قانون مجلس بود که استعفا را باید 6 ماه قبل از ثبت نام انجام داد؛ یعنی همه افراد را به فکر انداخت. الان چند ماه است که سوالات تمام رسانه‌ها، سوالات مربوط به انتخابات است.
نکته این که در اوایل کار چون فضا، فضای انتخاباتی بود، در خبرها و رسانه‌ها آمد که این کیست و مشخصاتش چیست؟ بنابراین اولین موضوعی که در شورا مطرح شد، این بود که اساساً این موضوعات، رسانه‌ای نشود و به سمت درگیری‌های انتخاباتی نرود چرا که بسیاری از گروه‌های دیگر هم به برخی افرادی که در شورای ما هستند، احترام گذاشته و علاقه دارند و آنها را قبول دارند.
وقتی در جنجالهای انتخاباتی و رسانه ای قرار می‌گرفت، احساس این بود که چون اینها آمده اند برای اینکه نقش وحدت بخشی داشته باشند و باید همه با هم به تفاهم برسند، احساس این بود که نکند این خودش بیفتد در جریانات جدید و همین‌طور در چالش‌های مختلف، بنابراین درخواست اعضای جلسه این بود که ما این مسائل را در رسانه‌ها و مطبوعات وارد نکنیم. همه این افراد حضور دارند، در جلسات هم ما را همراهی می‌کنند اما گفته‌اند که خیلی روی این موضوع، مانورهای تبلیغاتی داده نشود چون آنها هم افراد محترمی هستند. اولین نکته این بود که در رسانه‌ها روی اسامی تاکید نشود ولی اسامی در رسانه‌ها آمد؛ اسامی آن افراد در لابه‌لای گمانه‌زنی‌ها رسانه‌ای مطرح شد و چیزی نبود که مخفی بماند اما قرار شد که ما روی این کار خیلی هزینه ندهیم.
الان برخی از جریانات و اشخاص سیاسی، اعلام می‌کنند که ما آن شورای 5 نفره را به عنوان حکم قبول داریم. هر چند ما در ساز و کار حقوقی آن کمیته 6 نفره نبودیم اما این 5 نفر را قبول داریم. در حقیقت همان چیزی که ما فکر می‌کردیم. بنابراین قرار شد که موضوع از این جریانات تبلیغاتی خارج شود. جلسات ما هم خیلی سری و محرمانه نیستند چون معمولا من در میان مطالبی که تظاهر می‌کنم به روند مصوبات اشاره دارم و افراد دیگر که مصاحبه می‌کنند، مصاحبه شخصی انجام می‌دهند و نقطه نظرات خود را می‌گویند. ولی من به دلیل مسئولی‌تم درآنجا، حرف‌هایی که می‌گویم، اشاره دارد به آن روندی که تصویب شده. البته تقریبا همه مطالب در زمان خود اطلاع‌رسانی می‌شود و همه چیزهایی که در رسانه‌ها آمده، عملکرد ما در رسانه‌هاست. ما درتمام طول روز و هفته به صورت دائمی، جلساتمان دایر است. در این جلسات کارها انجام می‌شود، کمیته‌ها هر روز فعال است و بخش‌های مختلف کاری‌مان پویاست همه شوراهای‌مان هم به طور منظم تشکیل می‌شود و روند کلی کار هم اطلاع‌رسانی می شود چرا که به اعتقاد من ما باید حتما مردم را در جریان تصمیمات گرفته شده، قرار دهیم و این کار همگام با افکار عمومی پیش برود ما که می‌خواهیم برای مردم کار انجام دهیم و اطلاع‌رسانی انجام می شود گاهی صحبت می‌شود که یک سخنگو داشته باشیم، سخنگو هم معمولا مشکلی که ایجاد می‌کند این است که دائما همه می‌خواهند با او صحبت کنند. این یک کمیته اطلاع‌رسانی است، بنابراین محرمانه نیست. در تصمیم‌گیری‌ها هم چیزی که الان حاکم است و برای همه ما جای امیدواری دارد، فضای کاملاً صمیمانه‌ای است که وحدت، همدلی و همگامی کامل را بر جلسات حاکم کرده و هیچ موردی از اختلاف نیست. گروه‌های مختلف و افراد حرفشان را می‌زنند، فضای حاکم نیز فضایی صد‌در‌صد با همدلی است. تا به حال چالش خاصی نداشتیم، مثلا یکی از نقاط عطف کاری ما روز 25 مرداد بود که ما کارهایی را باید انجام می‌دادیم، ساختار را تنظیم می‌کردیم و باید طراحی می‌شد، بعد در کل استان‌های کشور کمیته‌های 6 نفره تشکیل می‌شد. ما روز 25 مرداد نشستی در تهران داشتیم و تمام کمیته‌های 6 نفره به تهران آمدند. اولین بار بود که افراد شاخص و گروه‌هایی که در انتخابات قبلی از هم فاصله گرفته بودند، دوباره می‌خواستند کنار هم باشند. جلسه روز 25 مرداد، انگار یک جلسه کاملا منظم و تشکیلاتی در تهران بود که 180 نفر از کل کشور را دعوت کردیم؛ 30 استان و 30 تا 60 نفر. این جلسه به هیچ وجه رسانه‌ای نشد چرا که ما می‌خواستیم این فضای همدلی و وحدتی که در میان ما هست- در تهران و در شورای 11 نفره – این کاملا در کل استانها هم منعکس شود. اگر ما می‌خواستیم جنبه تبلیغاتی راه بیندازیم، رسانه‌ها می‌آمدند چرا که همه افراد موثر این گروه‌ها بودند اما جلسه ما اینگونه نبود چون می‌خواستیم از این مرحله عبور کنیم که در کل کشور همه دوستان ما متوجه شوند که هیچ اختلافی نیست، همه با هم ملاحظات را انجام می‌دهند و برای اینکه بتوانیم به نتایجی برسیم، اصلا راهی به غیر از وحدت نیست. ما اصلا نمی‌خواستیم این مرحله حساس کاری دچار چالش شود و ما صد‌در‌صد به اهداف آن نشست دست یافتیم یعنی با کمیته‌های شش نفره، جلسه‌ای داشتیم و تمام آن مبانی که باید تعبیه می‌شد، همان طور شده که از آنجا به بعد هم اینکار در استانها با همین آهنگ پیش می‌رود. عرض بنده این است که جلسه تمایل چندانی ندارد که تبلیغات بی جهت صورت گیرد اما مسیرکارکه [پیش] می رود، عندالزوم، اطلاع رسانی است.

*اشاره داشتید به تجربیات انتخابات گذشته. همان گونه که مستحضرید، با وجود تمام تدابیری که اتخاذ می‌شود و روندی که پیش می‌رود، در یک ماه آخر مانده به انتخابات، اوضاع رو به نابسامانی رفته و همه چیز متحول می‌شود. یکی از عواملی که می‌تواند باعث شود همه گروه‌های اصولگرا خود را زیر چتر واحد تصمیمات ائتلاف قرار دهند، ساختن بعضی از شاخص‌ها و فضای گفتمانی خاص است که با فضای ذهنی مردم انس گرفته و همه اصولگرایان خود را مجبور و ملزم بدانند که زیر چتر این فضای گفتمانی فعالیت کنند. شما در این رابطه نیز کاری انجام داده اید؟ چرا که فضای اصولگرایی در مدت زمان 3 هفته با یک ماه آخر مطمئنا با مشکلاتی مواجه خواهد شد.

**این اتفاقات معمولا در انتخابات قبلی روی داده است. یکی از علل آن هم این بود که هیچ موقع ساختار منظم تشکیلاتی وجود نداشته. فرضا در انتخابات شوراها در مدت زمان 4- 3 هفته آخر، شکاف درست شده بود چند نفری را مامورکرده بودند که با گروه‌های مختلف مذاکره کنند اما نتیجه حاصل نمی‌شد چرا که اساس و پایه‌ریزی درستی نداشت و با وجود اختلافات و فاصله، گروه‌ها با هم کار می‌کردند.

چون از ابتدای سال 86 طبق آن دستورالعمل و چهارچوب پیش می‌رویم، از تمام جاهایی که باعث دامن زدن به چالش و اختلاف می‌شود مراقبت می‌کنیم. جریان جدیدی هم در آخر کار یک موج ایجاد می‌کند. به دلیل اینکه شرایط عادی انتخابات در آن مقطع، پاسخگوی افکار عمومی نیست. برداشت ما این است که اگر با همین شیوه و همین آهنگ موجود پیش برویم، می‌بینیم که افکار عمومی مردم به چه سمت و سویی توجه دارد و مطالبات مردم چیست؟ یا مثلا نظر مردم نسبت به مجلس هفتم چیست؟ یا مثلا نظر مردم نسبت به مجلس هفتم چیست؟ یا مثلا نظر مردم نسبت به مجلس هفتم چیست؟ تلاش ما بر این است که نگاه مردم و ارزیابی‌شان را دریافت کنیم که مردم چه توقعاتی از مجلس داشتند؟ آیا توقعات‌شان برآورده شده؟ از مجلس بعدی چه توقعی دارند؟ تلاش ما در برنامه‌ریزی اولیه بر این است که با همین برداشت‌هایی که از اذهان و افکار عمومی داریم، مجلس کارآمدی- که برای این مقطع از انقلاب و نظام ضروری است- را طراحی کنیم. مشکلی که ما در گذشته داشتیم، این بود که همه گروه‌ها، یک دفعه یک تابلوی جدید طراحی و شعارهای جدیدی را مطرح می‌کردند، ائتلاف‌های جدیدی اتفاق می‌افتاد و به یک‌باره همه آنها را به جامعه القا می‌کردند که تنها راه نجات، رفتن به آن مسیر است. در حال حاضر چیزی که ما دنبال می‌کنیم، این است که همین برنامه بتواند تا انتهای کار با همین تابلو و با همین مختصاتی که گفتیم پیش برود، چون با تمام ملاحظات و دقت در روند کارهای قبلی کار را انجام می‌دهیم. نکته اینجاست که ما فکر می‌کنیم این روند نتیجه می‌دهد. ما به نحوی جبهه متحد را طراحی می‌کنیم که تمام نیروهای اصولگرا، افراد دلسوز به انقلاب و نظام احساس کنند که زیر چتر این جبهه قرار دارند.

*یعنی هر کسی که خود را زیر این چتر بداند، اصولگراست و دیگر هیچ؟

**ما معتقدیم که آحاد و اکثریت مردم، اصولگرا هستند. البته نه اصولگرا به معنای حزب و گروهی خاص، بعضی‌ها واژه‌های عام را مصادره می‌کنند و یک ویژگی را برای خود و در یک گروه و حزب خاصی در نظر می‌گیرند. ما این را قبول نداریم. ما بر این اعتقاد هستیم که آحاد مردم، پای انقلاب ایستاده‌اند و پایبند آرمان‌های انقلاب هستند، بیشترین هزینه و سرمایه گذاری در اصل انقلاب برای نظام جمهوری را هم آنها انجام داده‌اند، بنابراین اکثریت قاطع مردم اصولگرا محسوب می شوند. گروه‌ها، احزاب و جمعیت‌هایی وجود دارند که تحت این عناوین شکل گرفته‌اند. اما آحاد مردم قاعدتا همین آرمان‌ها را قبول دارند. اگر ما بتوانیم در طراحی‌ای که برای روند انتخابات داریم، با آحاد مردم ارتباط خوبی برقرار کنیم و آنها هم احساس کنند که ما همان هدف را دنبال می‌کنیم- با یک کار سازمان یافته و تشکیلاتی – قطعا نیاز به چیزی جدیدی نخواهد بود. من هم تا تابلوی این کار تصویب شد، اعلام کردم که ما (جبهه متحد اصولگرا) تا آخرش هم با همین تابلوی جبهه متحد کار خواهیم کرد و گرنه اگر ما می‌خواستیم کار دیگری انجام دهیم، می‌گفتیم که فعلا ما جبهه متحد اصولگرایان هستیم، ممکن است فردا از عنوان دیگری استفاده کنیم چون برنامه‌ریزی ما به نحوی است که از تنگ نظریها و اتفاقاتی که گاهی روی می‌دهد، پرهیز می‌کنیم. بنابراین فکر نمی‌کنم که اصلا نیازی به انجام کار جدیدی در آستانه نزدیک شدن به انتخابات باشد.

*چشم‌انداز کلی خودتان از انتخابات چیست؟ آیا غیر از کار خودتان استراتژی‌ها و فضای رقابتی رقیب را هم پیگری کرده و به آنها توجه خاصی دارید؟

**ما در کاری که انجام می‌دهیم، به طور طبیعی رفتار دوستانی را که درگروه دیگری هستند و رقیب محسوب می‌شوند، دائم و هر روز رصد می کنیم. نظر ما این است که در حال حاضر همه ما باید رقابت سالمی را در کشور دنبال کنیم. برخی از رفتارهایی که در جامعه موجود است به صلاح هیچ کدام از گروه‌ها نیست. فرضا برخی گروه‌ها بر این باورند که چون از اقبال عمومی‌ای برخوردار نیستند یا در برقراری ارتباط با مردم مشکل دارند، برای نتیجه‌گیری در انتخابات باید رقیب را حذف کنند؛ همین کاری که توسط برخی گروه‌ها صورت می‌گیرد. صحبت دائم ما این است که اگر ما می‌خواهیم انتخابات را به عنوان یک وظیفه در مسئولیت‌های سیاسی‌مان داشته باشیم یا اینکه اگر بخواهیم استراتژی برد را در معادلات سیاسی دنبال کنیم، باید آرمانهای مشخصی داشته باشیم. اگر موفق شدیم. معلوم است که پیروزیم اگر نه هم که ما به وظیفه‌مان عمل کرده ایم. بدعتی را نیاورده ایم.
در حال حاضر و در آستانه انتخابات مجلس هشتم، تلاش ما بر این است که حتی با رقبای سیاسی و رقبای انتخاباتی هم، گفتمان خوبی برقرار شود؛ یعنی همه ما چهار چوب‌هایی را رعایت کنیم. مثلا اگر قرار باشد که هر گروه به تخریب گروه دیگری اقدام کند، آثار اجتماعی بسیار بدی خواهد داشت. اینجا این طور نیست که مردم از گروه (الف) بدشان بیاید، بروند سراغ گروه (ب) چرا که آحاد مردم بعضی از چهره‌های شاخص و گروه‌های سیاسی را به اصل نظام و حکومت تعبیر می‌کنند. بنابراین وقتی می‌بینند که اینها دعوا و درگیری دارند و ممکن است که از اصل انتخابات فاصله بگیرند.
تقریبا معلوم است که تا انتخابات چه اتفاقاتی خواهد افتاد و ان شاء الله همه گروه‌ها به بهترین شکل رقابت خود را طراحی کنند که نتیجه بهتری گرفته شود.

*پیش‌بینی خودتان از انتخابات چیست؟ فکر می‌کنید ترکیب مجلس چگونه خواهد بود؟

**اگر با این برنامه‌ریزی‌ای که صورت می‌گیرد و معیارهایی که ما برای یک نماینده مطلوب و شایسته برای مجلس هشتم در نظر گرفته و دنبال می‌کنیم، بتوانیم ان‌شاء‌الله همین مسیر را با همین روند پیش ببریم، قطعا اکثریت مجلس هشتم هم از نمایندگان اصولگرا خواهند بود. حال ممکن است ترکیب و طیف‌بندی به نحو دیگری باشد ولی قطعا اکثریت مجلس هشتم هم از نمایندگان اصولگرا خواهند بود. حال ممکن است ترکیب و طیف‌بندی به نحو دیگری باشد ولی قطعا اکثریت مجلس هشتم، مجلسی است با چهره‌های اصولگرای کشور و یکی از علل هم این است که اساس هنوز گفتمان اصولگرایی مورد توجه مردم است. اساسا وقتی می‌گوییم اصولگرا یعنی همان چیزی که با فطرت انقلاب و آهنگ نظام و آرمانهای امام و رهبری همراه است که قطعا خواست مردم هم خواهد بود. حال ممکن است عملکرد بد برخی افراد و مسئولان باعث دلخوری‌های مردم شود ولی حالت و تمایل و علاقه عمومی به اصولگرایی و گفتمان اصولگرایی در مردم وجود دارد همین انتخابات ریاست جمهوری قبل تحلیلهای مختلفی به دست می‌دهد. کاندیدایی هم که پیروز شد (آقای احمدی‌نژاد)، فردی به عنوان یک نامزد انتخاباتی، به صورت شفاف شعارهای اصلی و آرمان‌های انقلاب را بدون ملاحظه مطرح کرد، مردم هم به آن شخص رای دادند برداشت او هم این بوده که مردم، پای آرمان این انقلاب ایستاده‌اند. برداشت ما هم این است که مردم هنوز با چشم باز دنبال این هستند که همان مبانی و اصول دنبال شود؛ همان تعریفی که ما برای اصولگرایی داریم و من فکر نمی‌کنم که در اصل آن اتفاق بیفتد، یعنی معلوم است که اساساً آحاد و اکثریت مجلس متعلق به اصولگرایان است، ممکن است چهره‌هایی که مطرح هستند، جابه‌جا شوند که مهم نیست مثلا یک فرد اصولگرا در شهری بوده، الان یک اصولگرای دیگر رای بیاورد. چون اصل مجلس و اصل شاخص‌ها مورد نظرمان است و معمولا هم هر مجلسی تشکیل می‌شود، چهره مجلس تغییر می کند. معنایش این نیست که اکثریت جابه‌جا می‌شود، فقط افراد و چهره‌ها تغییر می‌کنند. تصور من از روند کاری ای که (پیش) می‌رود و اتفاقاتی که در استان‌ها و حوزه‌های انتخابیه روی می‌دهد و رفتاری که وجود دارد و ارتباطی که با مردم هست، این است که ان‌شاء‌الله اگر با همین روندی که پیش می‌رود، باشد اکثریت مجلس در اختیار چهره‌های اصولگرا خواهد بود و مجلسی موثرتر و کارآمدتر از مجالس قبلی خواهیم داشت.

*آیا این احتمال را در نظر گرفته‌اید که وفاق نهایی در ائتلاف صورت نگیرد؟ در این صورت چطور کنترل خواهید کرد؟ اصولگرایان چه عملکردی خواهند داشت؟

**طبق برنامه ریزی ما، فکر نمی‌کنم انسجام بین گروه‌ها و جریانات اصلی اصولگرایی و ائتلاف موجود به هم بخورد. برای هر مرحله هم تدابیری اندیشیده شده است مثلا هر وقت اختلافی پیش آمده چگونه باید تصمیم‌گیری کنیم که همه به این تصمیم‌گیری ملتزم شوند. الان می‌خواهیم 30 نفر نماینده تهران انتخاب کنیم نامزدهای انتخاباتی هم آمده اند، با شاخص‌هایی که ما داریم ارزیابی شده اند همه اینها در اختیار شورای 11 نفره قرار می‌گیرد. برای تصمیم‌گیری برداشت ما این است که ممکن است هر 30 نفر با تفاهم کامل انتخاب شوند چون برای این کار معیار و ملاک وجود دارد و هیچ ارتباط دیگری تعریف نشده است. اگر هر 30 نفر با تفاهم کامل انتخاب شدند. بهترین شکل است. در نهایت ممکن است روی 5-4 نفر تفاهم صورت نگیرد. در ساز و کاری که تعریف شده، آن 5 نفر که رای نافذی دارند، در موارد اختلافی نظر می‌دهند، هر نظری دادند، به هم از آن نظر تبعیت می کنند و کسی دنبال اختلاف نمی‌رود. در نهایت ممکن است بگویند که روی 24 نفر تفاهم کامل صورت گرفت، تصمیم‌گیری این 6 نفر را هم در اختیار آن گروه خبره می‌گذارند. به نظر من فضایی که بر جلسات حاکم است تفاهم بسیار بالایی دارد در تهران که همه تحلیل‌ها روی آن است که فهرست با تفاهم کامل در می‌آید. در هر حالت آن جبهه متحدین اصولگرا یک فهرست در خواهد آمد. یعنی احتمال هیچ مدل دیگری وجود ندارد و همه نیز ملتزم به این کار هستند که پیش ببرند. احتمال دیگری را نمی‌توان متصور بود.
از تجربیات گذشته درس گرفته‌ایم، همه هر چه آسیب‌هایی که از تفرقه بر می‌آید هستند هر کدام از این گروه‌ها بخواهد مسیر خود را جدا کند، این کار انتحار سیاسی است. این طور نیست که دستاوردی برای آن گروه داشته باشد چرا که اولا اعتبارش را از دست می‌دهد و نتیجه انتخابات را هم حتما باید واگذار کند. اساسا چهارچوب کار این است که از جبهه متحد اصولگرایان یک فهرست بیرون بیاید.

*اگر به شما بگویند از میان نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم هر کدام را که تایید کنید به مجلس هشتم می‌روند، شما چند درصد را تایید می‌کنید؟

**من وارد مرحله ارزیابی نماینده‌های فعلی نشده ام، این مجلس را هم نمی‌گویم چون من هم در مجلس چهارم حضور داشتم و هم پنجم، ارزیابی نمایندگان مجلس کار بسیار سختی است.

*البته مهم ترین شاخص همان کار آمدی است.

**این مجلس را نمی‌گویم بلکه مجلسی را که خودم دیدم می‌گویم. فرضا نماینده ای و کارشناس موضوعی است و یا رئیس کمیسیون است و به بهترین وجه ممکن کار قانونگذاری را کارشناسی می‌کند و هیچ ارتباط دیگری هم نیست، کاملا صادقانه است اما ممکن است که این مثلا در ارتباط با حوزه انتخابیه خودش در شهرستانی کوچک و روستاهای اطراف آن نتوانست چیزی را که مردم فکر می‌کردند، تامین کند؛ برایشان راه درست کند، برق بیاورد، یا به انتظارات محلی و مسائل قومیتی که وجود دارد، رسیدگی کند. یعنی فردی که در مجلس در اوج کارآمدی و خدمت است، ممکن است با اذهان عمومی مردم شهر کوچک خودش، ارتباط خوبی برقرار نکرده باشد و مردم از او ناراضی باشند. این نماینده در انتخابات بعدی، توفیقی برایش حاصل نمی شود. کار نمایندگی کار بسیار سختی است. نمایندگی شهرستان‌ها یک جور و نمایندگی تهران – این کلان شهر بزرگ- هم جور دیگری است. فرض کنید فردی که یک بار رای می‌آورد و بار دیگر نمی‌آورد، نمی‌شود قضاوت کرد که این نماینده واقعا کارآمد بود یا خیر چون برخی نمایندگان تمام زندگی‌شان در مجلس است. وقتی در مجلس هستند، تمام برنامه‌هایشان را حذف می‌کنند و به کار مجلس می‌رسند یعنی همان وظیفه ای که باید انجام دهند. ممکن است این از بعضی ارتباطات و تعاملات دیگر در منطقه خود باز بماند فرد می‌خواهد کلان نگر باشد، می‌خواهد به فکر مصالح ملی باشد، می‌خواهد اصولگرا باشد اما در اظهاراتش ممکن است حرف‌هایی بزند و کارهایی بکند که آن بخش از مردم که به او رای داده اند، فکر کنند که به ضرر ما می‌شود چرا به مشکلات ما توجهی ندارد بنابراین گاهی نظر مردم روی نماینده ای که کارش را درست انجام می‌دهد، تقویت می‌شود ارزیابی نمایندگان کاری سخت است ولی مجلسی که ما برای کشور لازم داریم مجلسی است که به گفته امام (ره) در راس امور کشور است، عصاره فضایل ملت است یعنی هر کسی که می‌خواهد برود مجلس باید بداند که مسئولیت اش بسیار سنگین است. باید شاخص‌هایی را که برای کارشناسی و خبره بودن مجلس است داشته باشد و تمام عیار برود دنبال اینکه به بهترین شکل کار قانونگذاری خود را انجام بدهد؛ یعنی باید مجلس مقتدری را ایجاد کند، مجلس مقتدر هم باید در کنار دولتی که سرکار است بتواند با همکاری دولت کار را پیش ببرد.
قاعدتا مجلس ما اگر بتواند در تعامل خوبی که با دولت برقرار کرده، مشکلات کشور را حل کند مردم هم به لحاظ نگاه عمومی دوباره، همین نمایندگان را انتخاب می‌کنند و مطالبات مردم پاسخ داده می شود. ولی مردم باید این را احساس بکنند که مشکلات برطرف می‌شود ارزیابی نمایندگان مشکل است. البته ما در روند کارمان طی چند ماه آینده ارزیابی عملکرد تمام نمایندگان در ادوار مختلف مجلس را انجام می‌دهیم. البته آنهایی که نامزد انتخابات می‌شوند.

*نسبت گفتمانی شما در فضای تبلیغات انتخابات نسبت به دولت چگونه خواهد بود. مثلا گروه‌های دوم خردادی یا اصلاح‌طلب، محور گفتمان شان انتقاد از سیاست‌های دولت است. شما چه نسبت گفتمانی و تبلیغاتی ای نسبت به مقوله دولت فعلی و سیاست‌ها و عملکردهایش دارید؟

**ما چون خودمان را در مسیر خط رهبری تعریف می‌کنیم، از چهارچوبی که مقام معظم رهبری در ارتباط با جایگاه دولت و حمایت از دولت دارند، مراقبت می کنیم. یعنی وقتی ما در فرمایش رهبری می بینیم که از دولتی که پر تلاش، خدمتگزار و اصولگراست و نیز آرمان‌های انقلاب را دنبال می‌کنند، اظهار رضایت می‌کنند، ما هم همین ملاحظه را خواهیم داشت. ما نسبت به دولت و کلیت قوه مجریه همین حالت را داریم مراقبت می‌کنیم که دولت تضعیف نشود اما اگر در هر بخش و وزارتخانه ای سر کاری که هر وزیر یا مسئولی انجام داد، قطعا آن را تایید نمی‌کنیم.
مجلسی‌ها هم باید همین طور فکر کنند. در حقیقت باید آموزنده باشد و گرنه بدین معنا نیست که نظام رهبری نظام می‌خواهند از اشخاص تمجیدکنند چون آن ارزش‌ها دنبال می‌شود ما به صورت کلان از دولت و جایگاه قوه مجریه و از سیاست‌های اصولی که در چهارچوب چشم انداز 20 ساله و برنامه‌های 5 ساله و در چهارچوب قوانین و مقررات است، حمایت می‌کنیم و اساسا تخریب، تضعیف و تحقیر دولت را به مصلحت نمی بینم. زمانی که ما مجلس بودیم آقای هاشمی رئیس جمهور بود و دوره ای هم آقای خاتمی، جریانات رقیب سیاسی هیچ وقت دولت را تا این حد تحقیر نمی‌کردند. الان به نظر من برخی از افراد و اشخاص به لحاظ اینکه می خواهند میان مردم مقبولیت داشته باشند، فکر می‌کنند که باید چهره اپوزیسیون و مخالف به خود بگیرند. این به آنها کمکی نمی‌کند. همان مردمی که می‌خواهند پای صندوق بروند، یکی دو سال پیش این دولت و رئیس جمهورش را انتخاب کرده اند. این طور نیست که مردم این کار را بپسندند که ما دائما به صورت همدیگر جنگ بزنیم. باید مراقبت کنیم که دولت و رئیس جمهور را نشکنیم. ما کار سیاسی می‌کنیم و چیزهایی را قبول داریم. اینکه برخی گروه‌ها، پیروزی خود را در شکست و ساقط کردن دولت می‌بینند، اصلا به مصلحت نیست و اساسا مغایر با منافع ملی است. ما اگر هم به دولت انتقاد داریم، باید آن را در فضایی دوستانه حل کنیم. اینها فرزندان جمهوری اسلامی و فرزندان این مملکت هستند حالا ممکن است که اصلا تصمیمات‌شان غلط باشد و یا در برنامه‌ای که دنبال می‌کنند، اشتباه کنند، در این صورت ساز و کارهای قانونی ای هست که پیگیری می کنند. گاهی برخی افراد برای اینکه خودشان را مطرح کنند، به همه مملکت می‌خواهند بگویند که اینها دزد هستند غارتگر بیت‌المال هستند. بعد می‌خواهد بگوید من آدم خوبی هستم و جمعیتی را متهم می‌کند. از بیرون که کسی می‌شنود، می‌گوید در جمهوری اسلامی این همه مسئول مختلف و این همه خلافکار وجود دارد!؟ این همان سیاه نامه ای است که در تمام دوره‌های قبل هم بود. زمان دولت آقای هاشمی بعضی از مخالفان، کل عملکرد دولت را سیاه می کردند. دولت آقای خاتمی هم همین طور. به لحاظ مناسبات خارجی و منافع ملی نباید بگذاریم که چهره دولت مخدوش شود چرا که پیگیری بسیاری از این مناسبات با دولت است. البته ما آن کار را نمی پسندیم. ما باید کاری کنیم که برخورد ما با مسئولان اجرایی، برخوردی منصفانه باشد، اگر سیاست اصولی را دنبال می کنند ما هم باید حمایت کنیم.

*اگر بخواهید انتقادی از خود یا از اصولگرایان داشته باشید، چه می‌گویید؟

**من در روند کارهایی که انجام می‌شد، همیشه انتقادات زیادی داشتم. الان تلاش ما بر این است که نقایص و اشتباهات گذشته تکرار نشود. نکته ای که همه باید توجه داشته باشیم این است که انقلاب و نظام یک جریان پویاست که پیش می‌رود و باید حتما همان چیزی که رهبر معظم انقلاب گفتند مبنی بر ریزش و رویش، نیروها و پتانسیلهای جدید بیایند و در صحنه‌های مختلف قرار بگیرند و ما باید حتما در نگاهمان به وضعیت کشور توجه داشته باشیم که دائما کشور این حالت پویایی و روند رشد خود را داشته باشد. همه می‌گوییم نسل جوان اما در همه گروه‌های سیاسی یک مشت آدم قدیمی با سابقه، نشسته‌اند و مراقبت می‌کنند، بعد همه می‌گویند که مثلا باید به جوان‌ها هم فرصت داد و خانم‌ها را هم جذب کرد ولی معمولا اینها شعارهایی است که در عمل توجهی به آن نمی شود چرا که برخی افراد از این واژه‌ها استفاده می‌کنند برای اینکه به افکار عمومی جهت بدهند. ما باید برای 30 سال آینده هم فکر کنیم که چه اتفاقی خواهد افتاد. نکته مهم اینکه اساسا گروه‌های مختلف سیاسی باید توجه داشته باشند هم رقابت سیاسی را به موقع انجام دهند و هم مصالح نظام و انقلاب را و هم برای حضور در صحنه‌های مختلف نیرو تربیت کنند. همیشه هم توجه داشته باشند که اینها قیم مردم نیستند بلکه می‌خواهند برای مردم کار انجام دهند، مردم هم که خودشان می‌فهمند چه به صلاحشان است. ما مردم هوشمندی داریم، فراموش نکنیم که حضرت امام فرموده بودند که میزان رای ملت است این نکته ای دارد. امام، مرجع تقلید و از اولیای خدا بوده اما به ما یاد می‌دهد که این مردم مردم هوشیاری هستند و به مسائل توجه دارند. گروه‌های مختلف هم باید همان طور که تلاش می‌کنند، یک دفعه برای خودشان جایگاه ویژه ای را در نظر نگیرند. مردم خودشان می‌توانند بهترین انتخاب را داشته باشند. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات