مقدمه:

تنش‌زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌ فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح آمریکا و ایران وجود دارد و تاکنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی کنیم که نیاز عمومی جامعه نیز است.

">

مقدمه:

تنش‌زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌ فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح آمریکا و ایران وجود دارد و تاکنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی کنیم که نیاز عمومی جامعه نیز است.

">

مقدمه:

تنش‌زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌ فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح آمریکا و ایران وجود دارد و تاکنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی کنیم که نیاز عمومی جامعه نیز است.

">

مقدمه:

تنش‌زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌ فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح آمریکا و ایران وجود دارد و تاکنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی کنیم که نیاز عمومی جامعه نیز است.

">

مقدمه:

تنش‌زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌ فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح آمریکا و ایران وجود دارد و تاکنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی کنیم که نیاز عمومی جامعه نیز است.

">

مقدمه:

تنش‌زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌ فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح آمریکا و ایران وجود دارد و تاکنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی کنیم که نیاز عمومی جامعه نیز است.

">

مقدمه:

تنش‌زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌ فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح آمریکا و ایران وجود دارد و تاکنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی کنیم که نیاز عمومی جامعه نیز است.

"> ایران و تهاجم آمریکا؛ استراتژی و تاکتیک‌های پیش‌رو
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۸:۱۲  ، 
کد خبر : ۴۴۳۸۳

ایران و تهاجم آمریکا؛ استراتژی و تاکتیک‌های پیش‌رو

مقدمه:

تنش‌زایی، ویژگی خاورمیانه امروز و بویژه خلیج‌ فارس است. در این فضای پرتنش احتمال برخورد نظامی بین نیروهای مسلح آمریکا و ایران وجود دارد و تاکنون در رسانه‌ها، سناریوهای مختلفی درباره احتمال چنین برخوردی مطرح شده است؛ بنابراین نسبت به احتمال جنگ نمی‌توان بی‌تفاوت بود و درباره آن نیندیشید. در این مختصر برآنیم تا استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های "بازدارنده" پیش رو را بررسی کنیم که نیاز عمومی جامعه نیز است.


مذاکره به زبان جنگ

برخی افزایش ناوگان‌های دریایی و سایر جنگ‌افزارهای آمریکا و متحدانش را در منطقه، این گونه تفسیر می‌کنند که آمریکا با توجه به حمله القاعده به برج‌های تجارت جهانی و پنتاگون و ناکامی‌اش در واکنش به این حمله؛ اشغال افغانستان، فاجعه عراق، جنگ ویرانگر لبنان، انتخابات 2006 کنگره و پیامدهای آن و بحران‌های درونی بعید است بتواند به جنگ دیگری آن هم با کشوری با عمق استراتژیک ایران دست بزند. بنابراین این دسته از مفسران معتقدند آمریکا سعی دارد با افزودن تنش‌ها، فضای جنگی‌ای را در منطقه ایجاد نماید و از موضع بالا با ایران به مذاکره بنشیند. رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا نیز این خط‌مشی را به ظاهر بیان کرده است.

جنگ حقیقی

اما برخی دیگر از مفسران نظامی بر این باورند که آرایش نظامی‌ای که آمریکا در خلیج‌ فارس اتخاذ کرده؛ با ورود ناوگان‌ها و استقرار موشک‌های پاتریوت در سواحل جنوبی خلیج‌ فارس و... نشان‌دهنده شروع یک جنگ واقعی است. ژنرال ایباچف رئیس پیشین ستاد ارتش روسیه معتقد است اساس سیاست آمریکا "ناامن کردن کنترل شده" بالکان، خاورمیانه و بویژه خلیج‌ فارس است که نمونه آن در کوزوو و عراق دیده شد بدون این که دلیل قانع‌کننده‌ای در مورد این دو جنگ وجود داشته باشد. وی در ادامه تحلیل خود می‌افزاید؛ از آنجا که ایران اصلی‌ترین مانع ناامن کردن منطقه است ناگزیر ایران نیز باید ناامن شود. ایباچف بر این باور است که موتور محرکه جنگ، شرکت‌های اسلحه‌سازی و فراملیتی نفتی آمریکا هستند چرا که عقلانیت بشردوستانه‌ای ندارند. او اصلی‌ترین مانع جنگ را مخالفت کنگره آمریکا با آن می‌داند و بنابراین جنگ‌افروزان در پی بهانه‌هایی هستند تا موافقت کنگره آمریکا را نیز جلب کنند. این بهانه می‌تواند حمله ایران به یک پادگان آمریکا در عراق و یا حمله حزب‌الله لبنان به اسراییل و... باشد.(1)

سناریوی جنگی

با توجه به استراتژی محافظه‌کاران جدید مانند «تخریب سازنده و جنگ تمام عیار»،(2) تهاجم پیشگیرانه (Pre-emptive Attack)، جنگ یکجانبه (Unilateral war) و اقدامات غیربشردوستانه در افغانستان و عراق که با مخالفت آشکار اندیشمندان جهان و آمریکا روبه‌رو شده و نیز درآمد سرشار شرکت‌های اسلحه‌سازی و فراملیتی نفت؛ بعید نیست که آمریکا با ایران برخورد نظامی کند.(3) بنابراین ما ناچاریم سناریوهای مختلف جنگی و توانایی‌های خودمان را بررسی کنیم.

آنچه در مطبوعات و رسانه‌ها آمده این است که آغاز حمله با آمریکا خواهد بود و زمان، مکان و اهداف حمله را نیز آمریکا تعیین خواهد کرد، ولی در مطبوعات و رسانه‌ها به چگونگی پاسخ به این حملات اشاره‌ای نشده است؛ این در حالی است که مسئولان ارشد بارها گفته‌اند هیچ تهاجمی را بدون پاسخ نخواهند گذاشت.

اهداف آمریکا از تهاجم به ایران

این پرسش مطرح است که اهداف آمریکا از حمله به ایران چیست؟

الف) آیا حمله محدود و در زمان و مکان معین خواهد بود؟

ب) جنگی با شدت کم؟

ج) جنگی با شدت متوسط که به اشغال ایران منجر شود؟ و پیروزی نظامی کامل جهت اشغال کشور (مانند عراق)؟

آیا تهاجم آمریکا فقط محدود به مناطق خاص و کلیدی مانند مراکز فرماندهی، مخابرات، زیرساخت‌های انرژی و یا به تأسیسات هسته‌ای خواهد بود؟

آیا این تهاجم محدود، قابلیت گسترش به جنگ با شدت متوسط را خواهد داشت؟

آیا جنگ به صورت نبرد هوا و دریا خواهد بود و یا به زمین نیز گسترش خواهد یافت؟

آیا آمریکا قادر است به صورت غافلگیرانه تدارک یک حمله زمینی گسترده را انجام دهد؟

پاسخ ایران...!

آیا نیروهای نظامی ایران می‌توانند مانند لبنان در برابر نخستین موج حمله‌ها مقاومت کرده و به آن پاسخ دهند؟

آیا می‌توانند زمان نخستین حمله را پیش‌بینی کنند و یا در برابر آن غافلگیر خواهند شد؟

از ظرفیت و توان نیروهای ایرانی چه مقدار باقی خواهد ماند؟

اراده سیاسی رهبران ایران در پاسخگویی تا کجا پیش خواهد رفت؟ دفاع محدود و یا گسترش پاسخ دفاعی به مناطقی که پایگاه‌های آمریکا در آن قرار دارد؟

در شرایط کنونی پایگاه‌های نظامی آمریکا در اینجرلیک ترکیه، در مراکز متعدد زمینی و هوایی در عراق، پایگاه هوایی در کویت و عربستان، مرکز فرماندهی نظامی در قطر، ناوگان پنجم دریایی در بحرین و بالاخره در جزیره دیگوگارسیا است و همچنین ناوگان‌های دریایی آمریکا شامل ناوهای هواپیمابر (آیزنهاور و استینس) در خلیج ‌فارس و دریای عمان حضور دارند.

آیا آمریکا از دیگوگارسیا و یا ناوهای هواپیمابر حمله خواهد کرد تا واکنش ایران متوجه پایگاه‌های آمریکا در بحرین، قطر، عربستان، ترکیه و کویت نباشد؟

آیا نیروهای اطلاعاتی ایران قادر به تعیین دقیق زمان حمله خواهند بود و توان دفاعی و بازدارنده و قدرت پاسخگویی به موج حمله‌ها را خواهند داشت؟

این طور که در مطبوعات پیش‌بینی شده موج اول حمله‌ها؛ بمباران هوایی با هواپیماهای F18,B2,B1,F117 و شاید F22 به همراه شلیک موشک‌های کروز توماهاک از ناوگان‌های دریایی مستقر در خلیج‌فارس خواهد بود.

آیا پدافند هوایی ایران که به تازگی در زمینه پدافند نقطه‌ای(4) علیه موشک‌های کروز و بمب‌های هوشمند تجهیز شده قادر به خنثی کردن حملات موشک‌های کروز خواهد بود؟

آیا تهاجم آمریکا محدود به تأسیسات هسته‌ای خواهد بود و یا به مراکزی که احتمال پاسخگویی به حملات را دارد نیز گسترش خواهد یافت؟ آیا این مراکز همان گونه که در رسانه‌ها آمده می‌تواند پایگاه‌های موشکی، پدافند هوایی، مراکز مخابرات، رادار و مراکز فرماندهی باشند؟

اگر در حمله‌های اولیه که براساس برآورد ایباچف در رسانه‌ها بین 24 تا 36 ساعت است، ضریب موفقیت آمریکا در تخریب تأسیسات پایین باشد؛ آیا حمله‌ها مرحله دو را نیز در پی خواهد داشت؟ و جنگ را ادامه خواهند داد؟ آیا توان نظامی ایران در حمله‌های اولیه، قدرت پاسخگویی خود را از دست خواهد داد؟

پاسخ متقابل ایران محدود به دفاع خواهد بود یا به مناطقی گسترش پیدا خواهد کرد که احتمالاً حمله‌های نظامی آمریکا از آنجا شروع و فرماندهی شده است و روشن است که این، خود، زنجیره گسترش جنگ در منطقه را به دنبال خواهد داشت؟

شکی نیست که نیروهای متعارف هوایی و دریایی ما در یک جنگ کلاسیک نسبت به نیروی دریایی و هوایی آمریکا نه تنها برتری نداشته حتی موازنه قدرت نیز ندارند و اختلاف تکنولوژی در سلاح‌های به کار رفته دست کم یک تا دو دهه می‌باشد، بنابراین اگر آمریکا از خطر ناامن کردن منطقه و مقابله با اندیشمندان آمریکا و جهان دست برندارد و بخواهد به ایران حمله کند چه راهی در پیش است؟ در برابر حمله متقابل ایران به پایگاه‌های آمریکایی، طبیعی است غرور میلیتاریستی اجازه نخواهد داد که سکوت کند. بنابراین با یک جنگ ویران‌کننده روبه‌رو خواهیم شد، پس چه باید کرد؟

جنگ نامتقارن

ایران پس از انقلاب با یک جنگ تحمیلی طاقت‌فرسا روبه‌رو شد که بیش از نیمی از جهان آن را حمایت می‌کردند و پس از پایان هشت سال و در پی اشغال کویت سران جهان به حمایت خود از رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین اعتراف کردند.(5) رزمندگان ایرانی، در این جنگ از طریق «استراتژی موجه انسانی» و با حداقل امکانات توانستند دفع تجاوز کرده و به پیروزی‌هایی نیز برسند. طبیعی بود ایرانی‌ها از جنگ اول خلیج‌فارس؛ چراغ سبز نشان دادن آمریکا به صدام در اشغال کویت، اتحاد 26 کشور علیه بعث عراق و پایان دادن به اشغال کویت و قیام سراسری مردم عراق در 1991 و کشتار صد تا دویست هزار نفری شیعیان، درس‌ها آموختند. به نظر می‌رسد حمله به عراق در بهار 1382 (2003) و سقوط سریع بغداد و فروپاشی ارتش بعث این درس را به نیروهای مسلح ایران داد که تنها از راه جنگ غیرمتقارن است که می‌توان در برابر یورش‌های ایالات متحده مقاومت کرد.

طبیعی است ایرانی که نمی‌توانست در یک جنگ کلاسیک با نیروهای هوایی و دریایی آمریکا موازنه داشته باشد، اساس استراتژی دفاعی خود را بر قدرت موشکی استوار کند به طوری که به اعتراف رسانه‌های خارجی هم اکنون گسترده‌ترین و متنوع‌ترین برنامه‌های موشک‌های کوتاه‌برد و میان‌برد را در منطقه داراست و تقریباً تمامی پایگاه‌های آمریکا در منطقه در دسترس موشک‌های ایران قرار دارد. این پرسش مطرح است که آیا پدافند ضدموشکی د رمنطقه قادر به جلوگیری و درگیری با پرتاب ده‌ها موشک زمین به زمین ایران خواهد بود؟ اینجاست که به نظر می‌رسد نیروهای مسلح ما با الهام از «استراتژی موج انسانی» به «استراتژی فوج موشکی» دست یازیده‌اند که شاید ثمره و تبلور این درس‌آموزی را بتوان در مقاومت پیروز لبنان و بخصوص در مانورهای نظامی ایران در سال 1385 دید.

الگوی مقاومت پیروز لبنان

در حالی که «مقاومت» پیروز لبنان تمامی معادلات نظامی منطقه را برهم زد و افسانه شکست‌ناپذیری اسراییل را مخدوش کرد، ولی در رسانه‌های ما به مکانیزم آن کمتر پرداخته شده است. اما اسراییل به دلیل همسایگی مرز مشترک سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک با حزب‌الله لبنان بیشترین جمع‌بندی را از مقاومت 33 روزه داشته است:

امیر پرتز، وزیر دفاع اسراییل اعتراف کرد به مدت شش سال منطقه جنوبی لبنان شناسایی می‌شد و این شناسایی‌ها نشان می‌داد که توان حزب‌الله آن قدر ناچیز است که می‌توان آن را نابود کرد.(6) اسراییلی‌ها به سربازان خود گفته بودند شما در تصرف لبنان با مشتی دهقان اسلحه به دست روبه‌رو هستید در حالی که به اعتراف همین سربازان آنها با حرفه‌ای‌ترین رزمندگان روبه‌رو شدند که مشابه آنها را هیچ کجا ندیده بودند و اعتراف‌های این سربازان نشان داد که در طول جنگ‌هایی که اعراب داشته‌اند این تنها جنگی از اعراب بود که از اسلحه به صورت خردمندانه استفاده می‌شد.(7) تانک‌های زرهی میرکاوای اسراییلی، پیشرفته‌ترین تانک دنیاست که از سپر دفاعی انفجاری (Active Armored Shield) نیز برخوردار و در جنگ‌هایی که اسراییل با اعراب داشته با تانک دست نیافتنی معروف شده است. مکانیزم سپر دفاعی این است که پیش از برخورد موشک با زره اصلی تانک، موشک به همراه سپر منفجر می‌شود، اما در مقاومت 33 روزه، رزمندگان لبنانی از موشکی استفاده می‌کردند به نام کرنل که دو کلاهک داشت که کلاهک اول در برخورد با سپر انفجاری یاد شده منهدم، اما کلاهک دوم در بدنه تانک به ضخامت 60 سانت نفوذ کرده و در درون تانک منفجر می‌شد. اسراییلی‌ها در این رویارویی 64 تانک خود را از دست دادند که بر آنها یأس زیادی چیره شد. گفته می‌شود این موشک‌ها ابتدا در روسیه ساخته شده سپس با ابتکاراتی در صنایع نظامی ایران مهندسی معکوس، بهینه و در لبنان مورد استفاده قرار گرفت.(8) اسراییل به هیچ وجه از وجود چنین موشک‌هایی در دست حزب‌الله اطلاع نداشت. اینجاست که تاکتیک نظامی در معادلات استراتژیک اثری تعیین‌کننده دارد. مورد دیگر، کاربرد موشک‌هایی بود که به درون اسراییل پرتاب می‌شد که تمامی آنها منفجر شده و حتی یک نمونه سالم به دست آنها نیفتاد، ولی توانستند در حین پرتاب از موشک‌ها عکس‌هایی تهیه کنند و اعتراف کردند که از این موشک‌ها در مانورهای ایران و سوریه دیده نشده و باید توسط خود حزب‌الله ساخته شده باشد و یا سفارش حزب‌الله باشد. البته در نشریه‌های نظامی آمده است که تکنولوژی موشک‌سازی از راه ایران به جنوب لبنان و فلسطین رفته است و از این راه دیوار حائل امنیتی با تمامی هزینه‌های انجام شده و خشم‌های برانگیخته شده تأثیر خود را از دست داده است. تجربه موشک‌سازی در فلسطین به حدی پیشرفت کرده که حمله‌های دو سال اخیر اسراییل به کارگاه‌های موشک‌سازی فلسطین بوده است نه به انبار موشک.

در مقاومت 33 روزه، موشک‌های ضدموشک پاتریوت نیز نتوانست حتی یکی از این موشک‌های پرتاب شده در هوا را منهدم سازد.

مقامات نظامی اسراییل معتقدند اگر حزب‌الله از اورانیوم ضعیف شده ـ مانند آنچه آمریکا طی 10 سال پیش از جنگ 2003 در عراق استفاده می‌کرد ـ در این موشک‌ها استفاده می‌کرد، مهاجرت معکوس اتفاق می‌افتاد و امنیت اسراییل بیش از این مخدوش می‌شد.

اسراییلی‌ها اعتراف داشتند که رزمندگان حزب‌الله از جنگ الکترونیک، دانش شنود و زبان عبری بهره کافی داشته‌اند. به طوری که تانک‌ها میرکاوا که هر کدام از آنها به طور مستقل با ستاد فرماندهی کل ارتباط داشتند رمزگشایی و شنود می‌شدند و به نظر می‌رسد از پیشرفته‌ترین دستاوردهای آکادمیک آمریکا اطلاع داشتند. اسراییلی‌ها معترف‌اند رزمندگان حزب‌الله براساس دکترین تفنگداران دریایی آمریکا آموزش دیده‌اند، حزب‌الله خود عملاً آکادمی‌های پیشرفته دارد و هر یک از رزمندگانی که شهید می‌شدند در شرح حالشان طی بیش از سی دوره ذکر می‌شده است، ولی آموزش عملی خود را در تیپ بدر هنگام دفاع در برابر جنگ تحمیلی، کسب کرده بودند.

ناوچه سائر (Saar) 5 اسراییل که به پیشرفته‌ترین دفاع ضدموشکی به نام باراک مجهز است در برابر موشک‌های رزمندگان لبنان توان مقاومت نداشت و غرق شد. گرچه اسراییل اعلام کرد رادار ناوچه خاموش بوده، ولی کیست باور کند در یک منطقه جنگی که ناوچه ساحل لبنان را بمباران می‌کند رادار خاموش باشد. دلیل نادرست بودن این ادعا آن است که ناوچه‌های اسراییل بلافاصله خود را به حدی از سواحل لبنان دور کردند که دیگر نتوانستند آنجا را موشک‌باران کنند.

کاربرد دقیق و به زمان این موشک نیز تاکتیکی بود که معادلات استراتژیک را برهم زد. موشکی ساخت چین که در صنایع دفاعی ایران مهندسی معکوس و بهینه شد. حسن نصرالله ابتدا اعلام کرد هدف از گروگانگیری سربازان اسراییلی مذاکره برای آزادی زندانیان بود و اگر می‌دانست واکنش اسراییل حمله ویرانگر است این کار را نمی‌کرد. ولی در نهایی‌ترین تحلیل خود به این نتیجه رسید که هدف اسراییل نابودی حزب‌الله لبنان به عنوان خط مقدم جبهه ایران بوده است، اما به این هدف خود دست نیافت.

سیمور هرش در مقاله خود با عنوان «توجه به لبنان؛ به منافع واشنگتن در جنگ اسراییل» از پدیده‌ای نام می‌برد که رزمندگان لبنان شهادت را اول زندگی نوین دانسته و از اسراییل ترسی به دل راه نمی‌دهند. وی بر این باور است که این پدیده، معادلات استراتژیک اسراییل را که مبتنی بر ترس و ارعاب بود برهم زده است. حال اگر این پدیده با پدیده دوم یعنی تاکتیک‌های نوینی که در یک جنگ نامتقارن معادلات استراتژیک را به هم می‌ریزد همراه شود، به نظر می‌رسد مقاومت بازدارنده‌ای (Deterrence) در مقابل یورش‌های اسراییل و آمریکا باشد.

در رویارویی زمینی، با توجه به تجربه عراق و لبنان و تنفر مردم منطقه از این دو تجربه و موانع جدی تاکتیکی و استراتژیکی که به قلم و بیان درآمده است، بعید است آمریکا به چنین کاری دست بزند، چرا که جنگ زمینی دارای دو مؤلفه اصلی است؛ یکی نیروی زرهی و دیگری هوانیروز که ترابری نیروهای نظامی را تأمین می‌کند. جان رید وزیر دفاع پیشین انگلستان گفت: «تا زمانی که تاکتیک مؤثر انهدام تانک‌ها به وسیله بمب‌های کنار جاده وجود دارد؛ امنیتی برای نقل و انتقال نیروها نیست و نیروها باید در پادگان‌ها بمانند. از سوی دیگر پادگان نیز هدف حمله‌های خمپاره‌ای و موشکی کوتاه‌برد نیروهای شورشی است.»

در گزارش بیکر و همیلتون آمده است که تعداد زیادی از تانک‌ها و تعداد زیادی مین‌روب نیروهای ائتلاف توسط بمب‌های کنار جاده منهدم شده‌اند. بنابراین باید مدل جدیدی از تانک را وارد عراق کرد که ساختن آن امری است زمان‌بر، هزینه‌بر و بعید! و یا باید ورشکستگی جنگ را اعلام نمود. تنها در طول یک ماه پنج هلی‌کوپتر نظامی آمریکا در عراق سرنگون شد که تلفات زیادی به بار آورد.

کاربرد چنین تاکتیک‌هایی از سوی نیروهای شورشی بود که گزارش کاری عراق ـ که توسط 10 عضو کنگره آمریکا به رهبری بیکر و همیلتون نوشته شده بود ـ پیشنهاد خروج نیروهای آمریکایی را از عراق داد. در پی انتخابات 2006 و شکست جمهوری‌خواهان، رهبری جدید کنگره این گزارش را پی‌گیری کرده است. اسراییل مغرور، نیز وقتی شکست را پذیرفت و تن به آتش‌بس داد که محاسبه کرد جایگزین مناسبی برای تانک‌های میرکاوا ندارد و در مجموع تاکتیک و زمان را از دست داده و در استراتژی شکست خورده است.

افزون بر اینها، ایران علاوه بر این که از ابعاد استراتژیک برخوردار است، عقبه‌های استراتژیک در منطقه نیز دارد. وضعیت عوارض طبیعی ایران به صورتی است که کامیون‌های حامل موشک می‌توانند استتار کنند و پناهگاه‌های خوبی داشته باشند. ویژگی یاد شده همراه با تولید انبوه و تنوع موشک‌ها با برد مختلف، ایران را قادر می‌سازد که تمامی پایگاه‌های آمریکا در منطقه را در برد مؤثر موشک‌ها قرار دهد.

در برخی مطبوعات غربی آمده است که آمریکا می‌تواند در همان ساعت اولیه جنگ، تمام نیروی دریایی ایران را نابود می‌کند؛ باید گفت نخست وضعیت طبیعی خلیج‌فارس این امکان را به آمریکا نمی‌دهد. دوم، نیروی دریایی آمریکا همیشه نگران قایق‌های تندرو بوده، سوم، علاوه بر شناورهای سطحی، ایران قادر شده در این مدت شناورهای زیرسطحی زیادی تولید کند؛ با تمام این اوصاف ایران با نسل جدید موشک‌های خود با برد 350 کیلومتر و تولید انبوه، نیازی به جنگ دریایی ندارد، چرا که می‌تواند از راه سکوهای متحرک موشکی مستقر در سواحل خلیج ‌فارس با استتار کافی تمامی عرض خلیج‌فارس را زیر برد موشکی خود قرار دهد.

با «استراتژی فوج موشکی» می‌توان در آن واحد به یک هدف ثابت یا متحرک تعداد زیادی موشک گسیل داشت و این طور که در نشریه‌های نظامی آمده موشک‌های ضدموشک پاتریوت نیز نمی‌تواند در مقابل پرتاب چندین موشک همزمان قادر به پاسخگویی باشند. یکی از ارکان تبلیغاتی آمریکا این است که می‌گوید حساب مردم از حاکمیت جداست و اگر جنگی آغاز شود هدفش فشار به حاکمیت است تا مردم. مطمئناً در عمل، چنین چیزی امکان‌پذیر نیست، چرا که هر حمله‌ای به تأسیسات نظامی با واکنش ایران روبه‌رو خواهد شد و با حمله‌های مجدد آمریکا و...

ما شاهد آن بودیم که در کوزوو فقط 4 تانک مورد حمله هوایی قرار گرفت در صورتی که آمریکا حدود بیش از 200 کارخانه را نابود کرد و ده هزار نفر غیرنظامی کشته شدند. در عراق نیز که به ظاهر هدف آزادی مردم بود؛ مشاهده کردیم تاکنون 900 هزار یتیم بی‌سرپرست بر جای گذاشته است. به هر حال با توجه به عنصر شهادت‌طلبی و تاکتیک‌های جدید در جنگ نامتقارن که نمونه عینی آن را ذکر کردیم جنگ به نفع هیچ کشوری نیست. اگر کویت، امارات، قطر و بحرین گمان کنند در اتحاد با آمریکا قادرند ایران را از پا درآورند اشتباه می‌کنند، چرا که آنها نیز از پا درخواهند آمد، آن وقت باید مانند جنگ اول خلیج‌فارس تمام سپرده‌های بانکی و درآمد نفت را خرج خرید اسلحه و جنگ نمایند و تا سال‌ها بعد درآمد نفت را صرف بازسازی خرابی‌های جنگ کنند.

آقای کری نامزد انتخابات ریاست جمهوری 2004، در کنفرانس داووس در دیدار با آقای خاتمی گفت: آمریکا منفورترین کشور جهان است. برژینسکی در کتاب جدید خود به نام «فرصت دوم» بر این باور است که ریاست جمهوری بوش چیزی جز رهبری فاجعه‌وار نبوده است. ایران با موشک‌های فاتح 110 با برد 700 کیلومتر، موشک‌های نسل جدید و سطح به سطح دریایی با برد 350 کیلومتر و موشک‌های C-802 و C-801 (کوثر و نور)، موشک‌های دو کلاهک ضدتانک کرنل که در مانورها مشاهده شد به اضافه موشک‌های شهاب قادر است در حمله‌های اولیه، نه تنها بقای خود را تأمین کند، بلکه ضربه‌های دردناکی نیز وارد کند.

اما هنر اصلی در چنین فضای پرتنشی این است که همه دست به دست هم داده و در عین مقاومت و پافشاری بر استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و با الهام از تجربیات ملی و منطقه‌ای، با تاکتیک نوین در دفاع نامتقارن، ابرقدرت منفی و سلطه‌گر آمریکا را بدون جنگ و نابودی منطقه به یک ابرقدرت مثبت ـ علمی و تکنولوژیک(9) ارتقا دهیم، تا در سایه آن، موانع توسعه بشریت از سر راه برداشته شود. در این صورت هژمونی علمی تکنولوژیکی آمریکا بیشتر قابل پذیرش است تا هژمونی از راه سلطه و ویرانی که به گفته جان کری، دستاوردی جز تنفر به بار نیاورده است. در شرایط کنونی سیاست دفاعی در راستای منافع ملی بهترین گزینه است و در ذات خود نوعی تهاجم به شمار می‌رود (دفاع تهاجمی). اما سیاست تهاجمی و دشمن‌تراشی در ذات خود، جنگ تمام عیار و سپس انفعال را به دنبال خواهد داشت که باید از آن پرهیز کرد.(10)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات