تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۸۷ - ۰۸:۰۰  ، 
کد خبر : ۴۴۷۴۴

اقتصاد بیمار ایتالیا در انتظار نخست‌وزیر جدید


نویسنده: اد ویلیامی / مترجم: حمید بیاتی

مردم ایتالیا فردا و پس‌فردا (یکشنبه و دوشنبه) به پای صندوق‌های رای می‌روند تا شصت‌ویکمین نخست‌وزیر تاریخ کشور خود را انتخاب کنند. انتخابات فردا در پی استعفای «رومانو پرودی» از قدرت که در اسفندماه سال گذشته انجام گرفت، برگزار می‌شود.

کناره‌گیری پرودی در پی استعفای «کلمنته ماشلا»، وزیر دادگستری وقت ایتالیا انجام گرفت. در پی استعفای ماشلا، حزب «اودئور» به رهبری وی نیز از ائتلاف با دولت پرودی خارج شد و در پی این اقدام، پرودی اکثریت مجلس سنای ایتالیا را از دست داد و پس از آنکه نتوانست در مجلس نمایندگان این کشور رای اعتماد بگیرد، به توصیه رئیس‌جمهور ایتالیا مبنی بر نرفتن به سنا برای گرفتن رای اعتماد عمل کرده و استعفای خود از مقام نخست‌وزیری ایتالیا را به اطلاع مردم این کشور رساند.

در انتخابات فردا و پس‌فردا، دو نفر شانس خود را برای پیروزی آزمایش می‌کنند؛ یکی «سیلویو برلوسکنی» فردی که 2 بار سابقه نخست‌وزیری ایتالیا را دارد و دیگری «والتر ولترونی» کمونیست پیشین و شهردار سابق رم اما در این میان این‌طور به‌نظر می‌رسد که شانس برلوسکنی بیش از رقیب چپگرای خود باشد.

گویا شانس به شیفتگان جذابیت‌های برلوسکنی شخصی که به‌نظر می‌رسد پیروز انتخابات پارلمانی ایتالیا خواهد بود، رو کرده است و این نکته را می‌توان از تابش اشعه‌های آفتاب در اولین روز سال نو بر شهر تورین و شهر این مرد کهنه‌کار استنباط کرد.

برلوسکنی به شایستگی حزب تازه تاسیس خود، «حزب آزادی مردم» را رهبری می‌کند و طرفداران وی در اغلب اوقات در اطراف محل اقامت او اقدام به برگزاری تجمع می‌کنند.

برلوسکنی نباید نقش دختران را در رقابت‌های خود که دیگر به‌عنوان نماد فعالیت‌های او شناخته می‌شوند، از یاد ببرد. این دختران جوان در حالی که کلاه‌های مخصوص بیسبال را بر سر دارند، در تجمع‌ها با جنب‌وجوشی خاص، ترانه انتخاباتی «خدایا به‌خاطر سیلویو از تو سپاسگزاریم» را سر می‌دهند.

برلوسکنی پیش از آنکه در ماه فوریه به یکباره در عرصه سیاست نمایان شود، با 16 مورد احضار به دادگاه مواجه بود و باید از بیماری قلبی خود که برای او این امکان را فراهم کرد که از حضور در جلسه‌های از قبل برنامه‌ریزی شده دادگاه خودداری کند، سپاسگزار باشد.

هرچند برلوسکنی دائما با اتهاماتی مبنی بر فساد مواجه می‌شود اما نسخه‌های او برای جامعه ایتالیا قابل توجه هستند، برای مثال او در رقابت‌های اخیر انتخاباتی خود می‌گوید: «ما نیازمند یک نظام اخلاقی جدید در سیاست هستیم تا از این طریق با حق انحصاری طبقه سیاستمداران و افزایش بی‌رویه نرخ مالیات مبارزه کنیم».

با جاری‌ شدن این سخنان بر زبان برلوسکنی، دختران که کلاه سفیدی بر سر دارند، فریاد سیلویو، سیلویو را سر می‌دهند.

این مثال، گوشه‌ای بود از رقابت‌های انتخاباتی ایتالیا، برلوسکنی به زنی که نگران فراهم‌کردن هزینه‌های ازدواج پسرش بود دلگرمی می‌دهد و رقیب خود والتر ولترونی را یک «استالینسیت بازیافت شده» خطاب می‌کند.

و این درحالیست که ولترونی همان کمونیست سابق نشان اولین حزب دموکرات چپگرای ایتالیا را که یک درخت بلوط است از نشان داس و چکش گرفته و سپس با سایر حزب‌های همفکر خود از جمله حزب گل رز که از طرفداران بازارهای آزاد و از تحسین‌کنندگان «تونی بلر» نخست‌وزیر سابق انگلیس هستند ائتلاف کرده است.

اما برخلاف تمام آن چیزهایی که ولترونی بیان کرده است ماسیمو کاسیاری شهردار و نیز می‌گوید: هیچ تفاوت ایدئولوژیکی میان برنامه‌های این دو نامزد وجود ندارد. هر دوی آنها قول‌هایی درباره سرمایه‌داری نوین داده‌اند و درحالی که برلوسکنی سرگرم نمایش دادن شخصیت خود به مردم بوده، ولترونی در هفته گذشته بهترین ایده خود در طول زندگیش را ارائه داده و این ایده چیزی نیست به جز این جمله «با داشتن سالانه 500 قانون می‌توان به حیات اقتصادی پایان داد».

انتخابات فردا و پس‌فردا در شرایطی برگزار می‌شود که ایتالیایی‌ها آن را رکود می‌نامند؛ ترکیبی از بروکراسی تو در تو، حمایت سیاسی و یک سیستم بیزانسی از پارتی‌بازی که اقتصاد ایتالیا را فلج کرده باعث شده تا مردم ایتالیا از پایین‌ترین میزان دستمزدها، افزایش قیمت‌ها، کمترین میزان سرمایه‌گذاری‌های خارجی در میان کشورهای اروپایی و پایین بودن میزان زاد و ولد 27/1 نوزاد برای هر زوج ایتالیایی، در عذاب باشند. علاوه بر آن نرخ بیکاری 6 درصدی را که در گروه سنی 15 تا 24 سال به 10 درصد می‌رسد را نیز باید به موارد بالا اضافه کرد. جدیدترین تحقیق انجام گرفته در ایتالیا نشان می‌دهد که 53 درصد از مردم این کشور شرایط فعلی را بدترین شرایط ممکن می‌دانند.

«آندریا رومانو» مقاله‌نویس روزنامه «لااستامپا» درحالی که تاسف خود را از شرایط حاکم بر کشورش ابراز می‌کند می‌گوید: به‌نظر می‌رسد برلوسکنی در رقابتی که بیشتر شبیه یک همه‌پرسی درباره شخصیت‌ اوست به پیروزی می‌رسد.

برلوسکنی اولین مرد رسانه‌ای است که پس از شکست در رقابت‌های انتخاباتی سال 2001 همچنان در عرصه باقی مانده است.

تمایل برلوسکنی برای حضور در قدرت از ساخت‌وساز و پشتوانه او در راه‌اندازی یک امپراتوری رسانه‌ای بنجل که مصرف‌گرایی را در ایتالیا تبلیغ می‌کند ناشی می‌شود.

زمانی که در پی فسادهای سیاسی سال‌های 1990 تا 1994 رابطه میان طبقه تاجران ایتالیا با سیاست توسط بازرسان «دستان تمیز» مورد رسیدگی قرار گرفت، برلوسکنی با پرسش‌های سیستم قضایی ایتالیا مواجه شد و پاسخ‌های او به پرسش‌های بازجویان به درستی نوعی دخالت آشکار در سیاست بود.

گذشته از همه اینها برلوسکنی هنوز دو یار قدیمی خود را در کنار دارد یکی از آنها «سزار پرویتی» شخصی که برلوسکنی با او در سال 1974 آشنا شده می‌باشد. پرویتی در آن سال وکیل یکی از خانواده‌های آرتیسو کراتیک بود و ترتیبی داد که ویلای 147 اتاقه این خانواده در میلان فقط به قیمت یک آپارتمان معمولی در اختیار برلوسکنی قرار بگیرد.

پرویتی پس از این خدمت تبدیل به وکیل برلوسکنی و سپس وزیر دفاع ایتالیا شد.

سال گذشته پرویتی در آخرین حضور خود در دادگاه که مربوط به پرونده درآمدهای مشاغل تحت امر برلوسکنی بود، بازنده شد.

اگر پرویتی دست چپ برلوسکنی باشد، دست راست او کسی نیست به جز مارسلو دل اورتی. برلوسکنی و دل اورتی زمانی که در میلان دانشجو بودند با هم آشنا شدند. برلوسکنی دل‌اورتی را به عنوان رئیس «پابلیتالیا» مرکز اصلی امپراتوری رسانه‌ای خود انتخاب کرد. دل اورتی اولین کسی بود که از تصمیم برلوسکنی برای بازگشت مجدد به سیاست حمایت کرد. پس از آنکه «کاسا نوسترا» چند سال خونین را در تاریخ خود پشت سر گذاشت و در این سال‌ها دو قاضی ضدمافیایی با نام‌های جیووانی فالکانو و پائولو بورسلینو به قتل رسیدند قاضیان شهر پالرمو اعلام کردند که پرویتی در امر بسیج گروه‌های مافیایی برای رای دادن به نفع برلوسکنی شرکت داشته است. او اخیرا با محکومیت‌هایی مواجه شده اما با این وجود شنیده می‌شود که می‌تواند مجددا جایگاه خود در سنا را به دست بیاورد.

برلوسکنی تاکنون به شرکت در 11 فعالیت جنایی متهم شده که یکی از آنها عضویت وی در شبکه مخفی Masonic Iodge بود اما در تمام این پرونده‌ها برلوسکنی یا تبرئه شد و یا رسیدگی به پرونده‌های او به دلیل پاره‌ای از محدودیت‌ها از دستور کار دادگاه‌ها حذف شد.

محدودیت‌هایی که توسط قانونگذاران تحت امر برلوسکنی تنظیم شده بود و برای دولت او مصونیت از پیگردهای قانونی را به ارمغان می‌آورد.

پروفسور پل گینسبورگ، استاد دانشگاه فلورانس که کتاب آخر او درباره ماهیت قدرت برلوسکنی نوشته شده در این باره می‌گوید: سه مشکل درباره این مرد (برلوسکنی) وجود دارد؛ اول کنترل او بر رسانه‌ها، دوم برخورد او با قانون به گونه‌ای که مجلس و دولت را به صورتی‌که بتوانند به او کمک کنند و سیستم قضایی مستقل ایتالیا را در زیر پاهای دولت و مجلس قرار دهند، آرایش می‌کند و سوم ترکیب مشکل‌های اول و دوم با هم. و همین موارد این نکته را که بتوان او را به عنوان نخست‌وزیر جدید ایتالیا نامید تسهیل می‌کند. اما مساله‌ای که بسیار عجیب به نظر می‌رسد نفی تمام موارد بالا از سوی چپگرایان است و این مورد می‌تواند در رقابت‌های انتخاباتی به آنها کمک کند.

چپگرایان همواره از برلوسکنی دوری کرده‌اند و این مساله را می‌توان به روشنی در انتقادهای برلوسکنی از اقدامات ضد فساد سیستم قضایی ایتالیا مشاهده کرد. سیستم قضایی ایتالیا نماد دموکراسی در این کشور است و هیچ‌کدام از افراد حاضر در طبقه سیاستمداران ایتالیا از فعالیت سیستم قضایی کشورشان خوشحال نیستند.

قهرمان جریان «دستان تمیز» کسی نیست بجز قاضی «آنتونیو دی پیترو» که رهبری یک حزب کوچک ائتلاف کرده با ولترونی را برعهده دارد. برلوسکنی در مورد دی پیترو می‌گوید: این قاضی با آن فرهنگ قضایی خود و این مسابقه دستبند زدن به دست‌ها مرا می‌ترساند و این در حالی است که برلوسکنی در اولین حضور خود در پست نخست‌وزیری ایتالیا پیشنهاد وزارت دادگستری را به دی پیترو داده بود و این قاضی سرشناس همچنان باهمان سرسختی گذشته در مورد برلوسکنی به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

دی پیترو در مورد برلوسکنی می‌گوید: زمان آن فرا رسیده تا برلوسکنی تهمت‌های خود علیه من و سیستم قضایی را متوقف کند. اما با این وجود ولترونی با صراحت این مطلب را که در صورت رسیدن به پست نخست‌وزیری دی‌پیترو را به عنوان وزیر دادگستری خود منصوب می‌کند رد کرده است.شاید دلیل این نکته آن باشد که تمام این افراد از دی‌پیترو می‌ترسند. دی پیترو دائما این جمله را با خود تکرار می‌کند که «باید کاری را که آغاز کرده‌ام به پایان برسانم.» یک سری از نویسندگان خستگی‌ناپذیر ایتالیایی وجود دارند که مجموعه‌ای از مقالات و کتاب‌ها را که حاوی روابط میان مافیا و افراد حاضر در بدنه سیاست ایتالیا هستند را منتشر کرده‌اند. یکی از این نویسندگان «پل گونر» است که هفته گذشته مقاله‌ای را که در آن به نام نامزدهای انتخابات پارلمانی که از سوی «کاسا نوسترا» حمایت می‌شوند و با این حمایت می‌توانند آرای لازم برای پیروزی در انتخابات را در قسمت‌های جنوبی ایتالیا کسب کنند اشاره شده بود منتشر کرد.

نویسنده دیگر «روبرتو ساویانو» نام دارد که پس از نگارش کتابی در سال گذشته که نام رهبران و سیاستمداران مرتبط با «کامورا» سندیکای جنایتکاران شهر ناپل را فاش می‌کرد به شهرت جهانی رسید. او می‌گوید به دنبال سیاستمداری هستم که هیچ حرفی درباره مافیا نمی‌زند. این مساله فقط مربوط به روابط نزدیکان برلوسکنی نیست بلکه ولترونی راکه از به چالش کشیدن مافیا خودداری می‌کند را نیز در بر می‌گیرد. البته ولترونی هفته گذشته به دو شهر جنوبی ایتالیا سفر کرد و سخنانی را بر ضد مافیا بر زبان جاری ساخت. این کمونیست سابق در سفر به شهرهای ناپل و کاتانیا دو شهر آرامیده در سایه آتشفشان‌ها که مردم آنها به ترتیب از «کامورا» و «مافیا» در هراس هستند سخنانی را مبنی بر مبارزه با مافیا ایراد کرده بود. پیش از حضور ولترونی در کاتانیا روی پارچه‌ای نوشته شده بود: «قهرمان اینجاست تا مافیا را نابود کند». ولترونی پس از آنکه در این شهر در مورد مسائل متعددی صحبت کرد و گفت: «بدون وجود قانون هیچ جایی برای توسعه و رشد وجود ندارد. قاتلان در حال ضعیف شدن هستند. هر روز در مقایسه با روز قبل تعداد بیشتری از مردم از پرداخت پول به باجگیران خودداری می‌کنند. این فقط در حرف و شعار نیست بلکه تمام فرهنگی است که ما باید آن را تغییر دهیم.»

برلوسکنی و ولترونی هر دو قول‌هایی را درباره خصوصی‌سازی و اصلاحات درباره رکود اقتصادی، فساد و کمبود وسایل دولتی داده‌اند اما اگر آنها این موارد را نیز انجام دهند، باید با موارد دیگری همچون مدیریت ویژه مسوولان ایتالیایی درباره مسوولیت دولت در قبال مواردی چون مالکیت تجهیزات و خطوط ریلی و جلوگیری از انتقال این دارایی‌های دولتی به سرمایه‌داران خارجی و یا ورشکستگی آنها تلاش کنند.

ایتالیایی‌ها کرایه کمی را برای حمل و نقل با خطوط ریلی که توسط دولت اداره می‌شود، می‌پردازند و به هیچ وجه با تغییر مالکیت آن موافق نیستند. با وجود تمام بحث‌هایی که درباره اصلاحات در ایتالیا وجود دارد، ایتالیایی‌ها هنوز خودروها و کشتی‌های خود را در کمپانی‌هایی که توسط دولت اداره می‌شوند، تولید می‌کنند. در همان روزی که سارکوزی در حال نمایش دادن همسر جدید خود به روزنامه‌های جنجالی انگلیس بود، گروهی از دولت فرانسه در حال مذاکره با دولت ایتالیا برای راه‌اندازی یک خط تولید مشترک کشتی بود اما این مسأله‌ای است که مردم ایتالیا به هیچ وجه با آن کنار نمی‌آیند.

به گفته کارشناسان مسائل ایتالیا، کشور ایتالیا همانند یک وسیله انعطاف‌پذیر نیست. مردم این کشور حاضرند برای دفاع از دارایی‌هایی که فکر می‌کنند در خطر است، به میدان بیایند.

به گفته این کارشناسان، حزب ولترونی پیش از آنکه زمانش برسد پیر شده، این حزب قول‌هایی درباره خصوصی‌سازی بخش‌های دولتی داده و چه چیزی می‌تواند بهتر از مدرسه و سیستم دانشگاه دولتی، سیستم سلامت خوب و سیستم حمل و نقل مناسب دولتی برای مردم ایتالیا باشد. مسأله دارایی‌های ملی در ایتالیا را می‌توان به بهترین شکل با مسأله فوتبال در این کشور توضیح داد: سیلویو برلوسکنی مالک باشگاه آ‌.ث.میلان و فیات مالک باشگاه یوونتوس به هیچ وجه قصد ندارند تا به این زودی‌ها باشگاه‌های خود را به «اولیگارچی‌های» روسیه بفروشند و این مساله‌ای است که می‌توان آن را در مورد سایر دارایی‌های ملی ایتالیا مشاهده کرد.

«اوگینو اسکال‌فاری» بنیانگذار نشریه «لاریپا بلیکا» و از چهره‌های مطرح روزنامه‌نگاری ایتالیا می‌گوید: رکود وجود دارد و این رکود به واسطه اقدامات چهره‌های مشخصی از سیاستمداران و رسانه‌ها بخصوص تلویزیون که هیچگاه به اصل آن چیزی که اتفاق افتاده نمی‌پردازد و با این اقدام موجب تداوم حالت نامطمئن بودن می‌شود، به وجود آمده است. شماهیچ وقت در تلویزیون یک تحلیلگر را نمی‌بینید که در مورد اینکه چرا تورم در ایتالیا به این حد رسیده و این مساله تا چه میزان بر قدرت خرید مردم تاثیر گذاشته صحبت کند. اگر شما از مردم ایتالیا سوال کنید که احساس خوبی دارند یا بد نیمی از آنها پاسخ مثبت و نیمی دیگر پاسخ منفی می‌دهند اما اگر سوال کنید که اوضاع چگونه است تمام آنها در پاسخ خواهند گفت: وحشتناک. مردمی که زیاد خرج می‌کنند نمی‌توانند به آن میزان که دلشان می‌خواهد پول خرج کنند. حقیقت موجود درباره ایتالیا آن است که مازاد تجاری برای مردم این کشور واجب است. مردم ایتالیا متقاعد شده‌اند که چیزی که برای آنها ضروری نیست بدون شک روزی به کار می‌آید. این نکته درست است که وضعیت بازار کار مناسب نیست و دستمزدها هم کم است اما هنوز نرخ بیکاری در رقم پایینی است و بسیاری از افرادی که درباره آینده شغلی خود نگران هستند پیش از این در این مشاغل نبوده‌اند. نتیجه آنکه تمام این مواردی که به آنها اشاره شد «رکود» را به معنای واقعی توضیح نمی‌دهند. افرادی که در ماه 500 یورو درآمد کسب می‌کنند به حدی گرفتار هستند که زمان مناسب برای صحبت در مورد دیدگاه‌ها و رای موردنظر خود را ندارند.اسکال فاری در ادامه می‌گوید: حقیقت مهم دیگر درباره ایتالیا آن است که بسیاری از مردم ایتالیا از نهادهای دولتی متنفر هستند. این افراد هرج و مرج‌طلبانی هستند که گمان می‌کنند دولت مالیات‌‌ها را جمع می‌کند و در زمان مناسب پلیس در محل حاضر می‌شود. این نکته را نباید فراموش کرد که هرج و مرج درها را به سوی دیکتاتوری باز می‌کند.

چپگرایان خواهان اصلاح بازار در یک سیستم نظامند هستند در حالی که برلوسکنی با این نظر مخالف است. اگر چه به‌طور قطع می‌توان گفت که او (برلوسکنی) خواهان اصلاحات نبوده و یک انحصارطلب است اما تمام مردم ایتالیا خواهان یک سفر خوب با هزینه‌های کم هستند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات