پس از تصویب شتابزده قطعنامه شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران همان گونه که انتظار میرفت جنگ روانی گستردهیی علیه نظام اسلامی از سوی قدرتهای فرامنطقهای و دولتهای دست نشانده عربی شکل گرفته است تا زمینه تسلیم نظام جمهوری اسلامی را در برابر اراده غرب فراهم آورد. این تحرکات در ابعاد زیر قابل ردیابی است:
ادعای گسترش تحرکات نظامی در خلیج فارس
طی هفتههای اخیر رسانههای آمریکایی از افزایش نقل و انتقالات نظامیان آمریکا به سمت خلیج فارس خبر دادهاند. این امر اگر چه با سکوت ضمنی مسئولین نظامی آمریکا همراه است، اما نشان میدهد که آنان اصرار دارند تا از پیامدهای انتشار این گونه اخبار بهره برداری لازم را داشته باشند.
به گزارش سایت «عصر ایران»، یک مقام آمریکایی علت ورود ناو نظامی این کشور به خلیج فارس را یک هشدار به ایران توصیف کرد و از احتمال اعزام ناوهای بیشتر به منطقه خبر داد.
به گزارش این سایت، روزنامه «یو. اس. ای. تودی» نوشت: این مقام بلند پایه آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، فشار سیاسی به ایران را بیفایده توصیف کرد و اعمال فشار نظامی را گزینهای بهتر برای توقف برنامه هستهای خواند.
وی افزود:
در حال حاضر ناو هواپیماهای نظامی «آیزنهاور» آمریکا در منطقه مستقر است و تمام شش هزار و 500 خدمه آن نیز در آماده باش به سر میبرند.
این آمریکایی تصریح کرد:
«ورود ناو نظامی آمریکا به خلیج فارس که در جریان مانور مشترک با کشورهای منطقه صورت گرفت، به منظور مبارزه با قاچاق تسلیحات اتمی بود، اما ورود ناو یا ناوهای آمریکایی در دور جدید، معنایی جز این دارد.
روزنامه «یو. اس. ای تودی» در مقاله دیگری از سکوت مشکوک مقامات پنتاگون برای توجیه اعزام ناوهای نظامی به خلیج فارس خبر داد و نوشت:
در حالی که برنامه نظامی مشکوکی از سوی آمریکا در حال تحقق یافتن است، وزارت دفاع آمریکا سیاست «سکوت» را در پیش گرفته و معلوم نیست در پس پرده چه میگذرد.
به گزارش سایت «الف» از مجموع 278 کشتی جنگی و زیردریایی نظامی آمریکا، 60 کشتی در دریاهای دور از آمریکا عازم اهداف خود بوده و 80 کشتی نیز در وضعیت موضعگیری یا آماده باش نظامی قرار دارند. بنابر اعلام نیروی دریایی آمریکا، مهمترین کشتیهای در حال حرکت (در تاریخ 26 دسامبر ، 5 دی) ناو هستهای هواپیمابر آیزنهاور، گروه کشتیهای جنگی «باکسر» و گروه کشتیهای رزمی خاکی آبی «اشلند» هستند که همگی در حال حرکت به سمت دریای عمان و خلیج فارس هستند.
شبکه تلویزیونی الجزیره نیز هفته گذشته گزارش داد:
آمریکا به منظور اعمال فشار بر ایران قصد دارد تعدادی ناو هواپیمابر در خلیج فارس مستقر کند.»
همچنین رسانههای آمریکا از طرح پنتاگون برای ساخت پایگاهی دریایی در خلیج فارس با هدف هشدار به ایران خبر دادند. این در حالی است که یک مقام عالی پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) انتشار چنین خبری در زمان کنونی را اقدامی نابهنگام دانست و گفت که نتایج بررسیها در این باره هنوز کاملاً قطعی و مشخص نیست.
تغییر مواضع قبلی «رابرت گیتس» وزیر دفاع آمریکا در مراسم تحلیف نیز در زمینه حضور نیروهای آمریکا در عراق قابل توجه است. وی ضمن تاکید به حضور نیروهای آمریکا در عراق یادآور شده بود که شکست آمریکا در عراق با شکست آمریکا در کل منطقه خاورمیانه برابر است.
بعضی از رسانهها نیز اقدام دولت بوش در متراکم کردن صف آرایی نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس را مقابله با افزایش قدرت نظامی ایران میدانند. از منظر آنان تجمع کشتیهای آمریکا در منطقه، با هدف «آرام کردن وحشت کشورهای عربی از قدرت فزاینده ایران» صورت می گیرد.
فعال کردن مرتجعین منطقه علیه ایران
گسترش موج اسلام گرایی در منطقه و پیروزی حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین و ... ، نگرانی حکام کشورهای منطقه را در پی داشته است. طی ماه های اخیر شکست پی در پی آمریکائیها و ازسوی دیگر تقویت قدرت داخلی و منطقهای ایران، باعث گردیده که آمریکائیها بتوانند گفتمان مشترکی میان خود و حکام کشورهای مرتجع منطقه علیه ایران ایجاد کنند.
برگزاری مانور مشترک با آمریکائیها در دو ماه قبل در منطقه و برنامهریزی برای برگزاری مانور بزرگتر در آینده نزدیک، نمونهای از تلاش برای تهدید نظامی ایران است.
در سفر اخیر رایس به منطقه، وی کوشیده بود تا ضمن آماده کردن کشورهای منطقه به برگزاری رزمایش گسترده در خلیج فارس، در محورهای زیر نیز بین کشورهای منطقه ایجاد همگرایی کند:
1_ مقابله با نفوذ ایران در کشورهای عربی
2_ بررسی راههای جلوگیری از همکاری استراتژیک ایران و سوریه
3_ راههای مقابله با نفوذ حزب الله در بین مردم کشورهای عربی
4_ همکاری اطلاعاتی بین کشورهای عربی برای مقابله با اقدامات ایران
5_ همکاری اطلاعاتی برای تحت تعقیب قراردادن حزبالله
تشدیدتهدیداترژیمصهیونیستیعلیهایران ازسوی رسانههای غربی
رژیم صهیونیستی که طی ماههای اخیر بیشترین ضربه را از روند گسترش اسلام گرایی در منطقه خورده است، این روزها صدور قطعنامه علیه ایران را فرصتی مناسب برای تهدیدات علیه ایران یافته و به صراحت ایران را تهدید کرده است.
سایت «آفتاب» در 15 دی ماه 85 به نقل از «آسوشیتدپرس» در گزارشی تحت عنوان «زمینه چینی برای حمله به ایران»، به نقل از موسسه تحقیقاتی «مطالعات امنیت ملی» وابسته به دانشگاه تلآویو، با ابراز نگرانی از گسترش نفوذ ایران در سطح منطقه، مدعی میشود که زمان به نفع ایران در حال سپری شدن است و تنها «استفاده از نیروی نظامی است که میتواند تلاش رهبران این کشور را در دستیابی به تسلیحات اتمی متوقف سازد».
براساس این گزارش، موسسه مذکور با این ادعای که اسرائیل توان توسل به اقدام نظامی علیه ایران را دارد، انجام چنین حملهای را منوط به اطلاع و رضایت کامل ایالات متحده آمریکا میداند.
اما به گزارش سایت آفتاب (16/10/1385)، «اسکات ریتر» بازرس تسلیحاتی سابق سازمان ملل در عراق که به تازگی کتابی تحت عنوان «ایران، هدف بعدی» نوشته است، مشخصا دولت اسرائیل و لابی قدرتمند یهودیان آمریکایی را به زمینه سازی برای تحت فشار قرار دادن دولت کاخ سفید برای حمله به ایران متهم کرده و نوشته بود:
«تردید نکنید که اگر جنگی بین آمریکا و ایران صورت گیرد بانی اصلی آن اسرائیل بوده است.»
اسکات ریتر همچنین با متهم کردن آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکایی – اسرائیلی) به وابستگی بیقید و شرط به منافع اسرائیل، این سازمان را مؤثرترین بازوی سیاست خارجی حکومت تلآویو قلمداد کرده بود.
اظهارات ریتر هرچند در ابتدا مبالغه آمیز و بدبینانه به نظر میرسد، اما سخنان اخیر یک فرمانده ارشد ارتش اسرائیل در باکو نشان داد که فرضیات ریتر تا چه حد منطبق با واقعیت بوده است. ژنرال «اودد تیرا» در مقالهای که روزنامه آذربایجانی «امروز» آن را به چاپ رساند نوشت که دولت اسرائیل و لابیهای وابسته به آن در سراسر جهان باید تمام توان خود را برای عملی ساختن اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران بسیج کنند.
به گفته «ژنرال تیرا» از آنجا که دولت بوش در شرایط کنونی از اقتدار و مشروعیت کافی برای چنین اقدامی برخوردار نیست، لابیهای وابسته به اسرئیل باید از طریق رایزنیهای فشرده با کاندیداهای محبوب حزب دموکرات (همچون سناتور هیلاری کلینتون) و سرمقاله نویسان روزنامههای قدرتمند آمریکایی، زمینه را برای کاهش میزان مخالفت افکار عمومی نسبت به اقدام نظامی علیه ایران مهیا کنند. وی گفت:
«حمله (آمریکا) به ایران برای ادامه موجودیت اسرائیل ضروری است. ما باید (برنامه هستهای) ایران را تبدیل به یک موضوع دو حزبی کرده و برخورد با تهران را از اختلاف نظرهای موجود بر سر عراق جدا کنیم».
ژنرال اسرائیلی همچنین از لابیهای صهیونیستی مستقر در کشورهای اروپایی نیز خواسته تا با تحت فشار قرار دادن رهبران این کشورها موافقت آنها را برای یک حمله فوری و مقطعی به تاسیسات اتمی ایران جلب کنند، به گونهای که دولت بوش برای انجام چنین کاری خود را منزوی وتنها احساس نکند.
«چارلی ریز» در پایان مقالهاش مینویسد:
«بیشک لابی قدرتمند و پولدار اسرائیل (آیپک) سال پرکاری را در پیشرو دارد. این لابی طی ماههای آتی تبلیغات رسانهای پرحجمی را علیه تهران آغاز خواهد کرد، به گونهای که مخاطبان آمریکایی متقاعد شوند ساخت تسلیحات اتمی برای ایران به سادگی پختن یک کیک است!».
روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز» نیز در تاریخ 17/10/85 به نقل از منابع نظامی اسرائیل ادعا کرد که اسرائیل قصد دارد با استفاده از بمب های هوشمند هسته ای به تأسیسات غنی سازی اورانیوم ایران حلمه کند. اما این گزارش به سرعت از سوی رژیم صهیونیستی تکذیب شد.
تشدید محاصره اقتصادی ومالی
اگرچه قطعنامه صرفاً بر مواردی مانند منع فروش فنآوریهای هستهای و یا موشکهای بالستیک تأکید دارد، اما آمریکا و همراهانش با تلاش برای جلوگیری از همکاریهای مالی بانکهای غربی با ایران و همچنین مجازات شرکتهای روسی، چینی و کرهای که در گذشته با ایران همکاری داشتهاند، تلاش دارند تا فضای اقتصادی را برای ایران سخت و به نوعی پیامدهای صدور قطعنامه علیه ایران در بعد اقتصادی را تشدید کنند.
به گزارش سایت «آفتاب» (16/10/1385) آمریکا 24 شرکت روسی، چینی و کرهای را به اتهام آنچه که فروش تسلیحات ممنوعه به ایران و سوریه نامید، تحریم کرد. در همین حال رادیو فرانسه نیز در تاریخ 15/10/85 مدعی شد که به زودی بانکهای اروپائی به همراه بانکهای ژاپنی، ایران را با ارز یورو تحت فشار قرار میدهند.
رادیو «کلن» نیز در روز 15/10/85 مدعی شد که واشنگتن به زودی نمایندگان ویژهای را به کشورهای مختلف جهان اعزام خواهد کرد که وظیفه دارند طرح انزوای مالی ایران را پیش ببرند. به گزارش این رادیو مأموریت این نمایندگان این است که با دولت ها و بانک های بینالمللی اروپا و آسیا وارد مذاکره شوند و آنان را به اجرای گستردهتر قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران متقاعد سازند.
این رادیو همچنین به نقل از روزنامه «نیویورک تایمز» گزارش میدهد:
واشنگتن به طور مشخص قصد دارد نهادهای مربوطه را برای قطع کامل رابطه با تمام شرکتها و اشخاصی که در عرصه تامین نیازهای هستهای ایران فعال هستند، زیر فشار قرار دهد.
رادیو صدای آلمان همچنین ادامه میدهد:
دولت آمریکا علاوه بر این، طرحی نیز برای انزوای اقتصادی اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهیه کرده است و مجاب ساختن دولتها و موسسات اعتباری اروپا و آسیا به قطع مناسبات مالی با سپاه پاسداران، بخشی از ماموریت نمایندگان اعزامی واشنگتن خواهد بود.»
بنابه گزارش رادیو «دویچه وله»، هم اکنون انگلیس و فرانسه از طرح آمریکا برای انزوای مالی ایران پشتیبانی میکنند اما آلمان به دلیل مناسبات اقتصادی گستردهتر با ایران، تمایل چندانی به پشتیبانی از این طرح نشان نداده است.
به گزارش خبرگزاری «مهر» در مورخ 17/10/85، روزنامه «لس آنجلس تایمز» ادعا کرد که دولت آمریکا در تلاش است به حضور تمام بانکها و شرکتهای خارجی حاضر در طرحهای نفت و گاز ایران خاتمه داده و از این راه ایران را در یک تنگنای سیاسی قرار دهد.
به گزارش خبرگزاری مذکور، این روزنامه خبری را منتشر کرد که براساس آن آمریکا از ماه ها قبل تلاشهای خود را برای متقاعد کردن بانکها و شرکتهای خارجی حاضر در طرح های نفت و گاز ایران برای قطع همکاری با ایران آغاز کرده است.
برهمین اساس کارشناسان آمریکایی مدعی هستند که جلوگیری از توسعه میدانهای نفت وگاز ایران تنها راهی است که میتوان از طریق آن ایران را تحت فشار قرار داد.
نوشته این روزنامه، میدانهای نفت و گاز ایران شاهرگ حیاتی ایران محسوب شده و عمده مبادلات خارجی ایران را صادرات نفت و گاز تشکیل میدهند و از همین رو با جلوگیری از توسعه میدانهای نفت و گاز ایران، میتوان ایران را در یک تنگنای بسیار سخت قرار داد.
این روزنامه، همچنین میافزاید:
هرچند برخی از بانکها و شرکتها به قطع همکاری با ایران راضی نشدهاند، اما هنوز برخی از کشورها از قبیل ژاپن و چین با وجود فشارهای آمریکا به حضور در میدانهای نفت و گاز ایران ادامه داده و قراردادهای جدیدی را نیز با ایران امضا کردهاند.»
تشدید اختلافات فرقهای و مذهبی
دامن زدن به اختلافات فرقهای و مذهبی به منظور درگیر کردن ایران با جهان عرب و یا اهل تسنن، یکی دیگر از راهبردهای جدی آمریکاییها در ایام اخیر است. این امر که با هدف انزوای ایران و کاهش محبوبیت نظام جمهوری اسلامی در میان تودههای مسلمان صورت می گیرد، در روزهای اخیر و خصوصاً بعد از اعدام صدام شدت یافته است.
آمریکاییها در شکل دهی به ائتلاف اهل تسنن علیه شیعیان تلاش دارند با جایگزین کردن کینههای فرقهای به جای نفرت مقدس مردم مسلمان عراق و منطقه علیه استکبار، و به تبع آن تضعیف جنبش مقاومت مردمی مسلمانان عراق، لبنان و فلسطین، خود را از معرکه نجات داده و موضوع محوری مبارزه با استبداد به معضل کینههای فرقهای و قومی تبدیل و خود هدایت ماجرا را در دست گیرند
در این میان بزرگنمایی تهدید ایران علیه کشورهای عرب منطقه به بهانه مسئله هستهای در کنار اوجگیری اختلافات شیعه و سنی و به تبع آن مشکلاتی که برای نظام جمهوری اسلامی در مقابله با این روند وجود دارد، اهمیت شرایط حساس کنونی را بیش از بیش آشکار خواهد کرد.
کاهش قیمت نفت
در حالی که قیمت نفت در سال میلادی گذشته به مرز 80 دلار رسیده بود، روند کاهش آن در شش ماه گذشته و به ویژه سقوط بی سابقه قیمت نفت در روزهای اخیر و رسیدن به مرز 55 دلار، از پایان روزهای طلایی سال 2006 برای کشورهای نفتی خبر میدهد.
علاوه بر بعضی دلایل فنی و اقتصادی کاهش قیمت نفت، تلاش آمریکا با همکاری همدستان منطقهای اش برای کاهش حساسیت نقش نفت بر تحولات منطقهای را نمیتوان بی ارتباط با پرونده هستهای ایران دانست، چرا که به میزان افزایش حساسیت تحولات منطقهای و افزایش قیمت نفت، این مسئله به موضوع بازدارندهای برای واکنش های تند غربی ها تبدیل شده بود اما کاهش این حساسیت زمینه فشار بیشتر آنها بر ایران را فراهم کرده است.
در همین زمینه روزنامه لوسآنجلس تایمز به نقل از کارشناسان اقتصادی مینویسد:
«ایران در حال حاضر روزانه 2 میلیون و 600 هزار بشکه نفت به سایر کشورها صادر میکند و قطع یکبارهای این صادرات منجر به افزایش ناگهانی بهای نفت در بازارهای جهانی شده و مشکلات اقتصادی زیادی را برای کشورهای مصرف کننده نفت به وجود میآورد. از همین رو آمریکا در تلاش است به صورت مرحله و به تدریج و ظرف 10 تا 20 سال آینده صادرات نفت ایران را متوقف کند.
خبرگزاری «مهر» در تاریخ 17/10/85 به نقل از این روزنامه آورده است:
با کاهش تدریجی صادرات نفت ایران، سایر کشورهای عضو سازمان اوپک از جمله عربستان با افزایش صادرات روزانه خود میتوانند بازار نفت را کنترل کنند.از سوی دیگر در سالهای آینده صادرات نفت عراق نیز افزایش مییابد و کاهش صادرات نفت ایران چندان به چشم نمی آید.
در پایان این گزارش ادعا شده است:
ایران برای توسعه میدان های نفت و گاز خود نیازمند میلیاردها دلار سرمایه گذاری است و با امتناع کشورها از سرمایهگذاری در ایران، این کشور به تدریج در یک تنگنای سخت اقتصادی قرار میگیرد.
لازم به ذکراست علاوه بر طرحهای نفت و گاز ایران، سایر فعالیتهای ایران نیز در برنامههای آمریکا قرار دارد و اخیرا نیز آمریکا سه شرکت دولتی چینی ، سه شرکت روسی و یک شرکت معدنی کره شمالی، را طبق «قانون عدم گسترش ایران و سوریهدرسال2005 (قانونممنوعیتفروش سلاح)» تحریم کرد.
این تحریمها از تجارت دولت آمریکا و حمایت از این شرکتها به مدت دو سال جلوگیری و شرکتهای آمریکایی را از فروش ایتمهای خاص به آنها منع میکند.
فضای داخلی و رقابتهای سیاسی
مهمترین مسئله ای که در تقویت اراده غرب برای افزایش فشارها بردولت جمهوری اسلامی ایران موثر است، واکنش جریان های داخلی به نحوه عمل دیپلماسی جمهوری اسلامی در پرونده هستهای است و معمولاً غربیها بخش عمدهای از فشارهای خود را با فضای داخلی تنظیم میکنند.
زیر سوال بردن سیاستهای هستهای نظام، تضعیف مستمر و روزمره دولت نهم در روزنامهها و سایتهای جناح های مختلف، بزرگنمایی خطر قطعنامه و «خطرناک خواندن» آن فضایداخلیرادرقبالفشار روانی دشمن آسیبپذیر ساخته است.
بایدها در پیگیری پرونده هستهای
بدون تردید قطعنامه 1737 شورای امنیت یکی از گامهای اساسی غرب برای تشدید فشارها علیه جمهوری اسلامی ایران است و برخورد مدبرانه با آن و کاهش خسارات احتمالی در فروض مختلف و گامهای بعدی، یکی از ضرورتهای اصلی دیپلماسی کشورمان است. اما به طور قطع مسئله هستهای آخرین حلقه تقابل غرب با نظام اسلامی نیست و در صورت پیروزی و غلبه دشمن در این جنگ روانی، باید منتظر گامهای بعدی و تحمیل شرایط در عرصههای دیگر نظیر مهار توانمندی نظامی ، سیاست خارجی و راهبردهای داخلی و مسایلی نظیر حقوق بشر و زنان باشیم. بنابراین ایستادگی هوشمندانه ایران بر سر این موضوع که حمایت همه جانبه مردمی را نیز به همراه دارد، همراه با به کارگیری تمامی توانمندیهای سیاسی و نظامی و داخلی و خارجی میتواند در تبدیل این تهدید به فرصت برای نظاماسلامیموثرواقعشدهودر این میان چند نکته قابل ذکر است:
1_ مهمترین نکته در تحولات منطقهای، استیصال آمریکا در حل بحرانهای منطقه نظیر عراق ، لبنان و فلسطین است که علاوه بر کشورهای منطقه، در شکست داخلی تندروهای محافظه کار آمریکا اثرگذار بوده است. با توجه به این که نقطه مقابل شکست سیاستهای منطقه ای آمریکا ، پیروزی ایران و نهضت مقاومت اسلامی است، لذا روند تحولات بر خلاف اراده آمریکائیها، پیروزی انقلاب اسلامی و شکست آمریکا را نشانه رفته است. بنابراین تمرکز بر موضوع هسته ای ایران و فشار بر ایران، به عنوان تنها نقطه امید آمریکا برای تسلیم نظام جمهوری اسلامی است. لذا تشدید فشارها و تجمیع نیروها برای شکست اراده ایران برای پذیرش شروط غرب قابل پیش بینی بود. از این رو مهمترین مسئله، ایستادگی در مواضع و خنثی سازی عملیات روانی دشمن است.
2- یکی از ابزار اصلی آمریکایی ها در این جنگ روانی به کارگیری گسترده رسانه های دیداری و نوشتاری است که توانسته است فضا را علیه ایران سامان دهد .
تلاش در تقویت جنگ رسانهای و به کارگیری تمامی ابزار ممکن در این مسئله خصوصاً نمایندگیهای سیاسی و فرهنگی ایران در کشورهای مختلف برای بیان حقانیت ایران در این امر ضروری است .
3- تعامل بیشتر با کشورهای منطقه در زمینه خنثیسازی توطئه اختلاف شیعه و سنی و تهدید نمایی توانمندی هستهای ایران یکی دیگر از راهبردهای ایران در مقابله با این جنگ روانی است.
4- توسعه روابط همه جانبه با کشورهای موثر در شورای امنیت همچون روسیه و چین به نحوی که منافع آنها با منافع ایران در هم آمیخته شود، باید دنبال شود.
5- استفاده از توانمندیهای نظام اسلامی در سطح منطقه در راستای عدم توفیق راهبردهای استراتژیک دشمن و اعلام این که هزینه هر گونه برخورد با ایران سنگین خواهد بود.
6- اعلام آمادگی جهت آغاز مذاکرات با اتحادیه اروپا و بازی با زمان.
7- تسریع در تکمیل توانمندی هستهای کشور قبل از پایان مهلت اعلام شده شورای امنیت.
8- مهار سایتهای داخلی در ارعاب افکار عمومی یکی دیگر از ضرورتهای مقطع اخیر است. متاسفانه رقابتهای سیاسی داخلی سبب شده است که بعضی از سایتها و روزنامهها که عمدتاً متاثر از رقابت های سیاسی داخلی عمل میکنند، سیاست های نظام در بعد هستهای را زیر سوال برده و در جهت تخریب افکار عمومی و ایجاد رعب در تودههای اجتماعی عمل کنند. این مسئله نه تنها تهدید کننده امنیت ملی جمهوری اسلامی است، بلکه همراهی افکار عمومی در سیاست های نظام را تضعیف میکند.